نگاهی به نقاط ضعف و قوت سیاست اقوام در تاجیکستان

در حال حاضر در تاجیکستان سیاست مدون و شفافی در باب سیاست‌های قومیتی وجود ندارد و این مهم با احکام، بیانیه‌ها و پروژه‌های پراکنده‌ای جایگزین شده است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از  cabar.asia، مسائل مربوط به اقلیت‌های قومی در تاجیکستان امروزه بهندرت مورد بحث قرار می‌گیرند. جامعه نخبگان و ساختارهای دولتی به احتمال زیاد اهمیت چندانی برای این مسئله قائل نیستند و شاید حتی آن را به عنوان یک مسئله نیز نمی‌بینند.

به‌هر‌حال، در حال حاضر در تاجیکستان سیاست مدون و شفافی در باب سیاست‌های قومیتی وجود ندارد و این مهم با احکام، بیانیه‌ها و پروژه‌های پراکنده‌ای جایگزین شده است.

اقلیت‌های قومی در موقعیت خودتنظیمی ‌قرار دارند و برخی از گروه‌ها کاملاً از دستور کار سیاست کلان کشور خارج شده‌اند که این امر بر روند اتحاد و یکپارچگی آنها تأثیر منفی می‌گذارد. در این مقاله سعی خواهد شد که مزایای اصلی تعریف احتمالی یک سیاست قومیتی مشترک در کشور و همچنین علل عدم وجود چنین سیاستی تاکنون مورد ارزیابی قرار گیرد.

آیا در تاجیکستان سیاست‌های قومیتی وجود دارد؟

در آخرین سال‌های قبل از فروپاشی شوروی، که سرآغاز بسیاری از فرآیندهای سیاسی در منطقه آسیای میانه بود، مسئله هویت در تاجیکستان ظهور کرد. پیدایش چنین مسئله‌ای می‌تواند با تصویب اولین قانون در مورد زبان در سال 1989 توضیح داده شود، قانونی که حتی در زمان وجود جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان نیز لازم‌الاجرا بود. این اولین عاملی بود که در شکل‌گیری هویت تاجیکی تأثیر گذاشت. عامل دوم، که مدت‌هاست که در بسیاری از مباحث سیاسی مطرح می‌شود، جنگ داخلی در سال‌های 1992 تا 1997 بود.

این دوره نه تنها با رفتارهای خشونت‌آمیز علیه گروه‌های قومی  مختلف، بلکه با خصومت میان تاجیک‌های ساکن مناطق مختلف این کشور شناخته می‌شود. قلمرو جمهوری تاجیکستان در واقع میان هواداران جناح‌های متخاصم تقسیم شده بود.

پس از امضای قرارداد صلح در 1997، مقامات جدید وظیفه اصلی خود را متحد کردن مردم در زیر یک پرچم و اجازه ندادن به ادامه چنین درگیری‌هایی دانستند. بنابراین، روز امضای این قراداد در 26 ژوئن 1997 به عنوان «روز وحدت» و یک روز تعطیل ملی اعلام شد. این مرحله سپس رویکرد اساسی نسبت به مسائل مربوط به اقلیت‌های قومی ‌در این کشور را شکل داد: «همه ما در تاجیکستان زندگی می‌کنیم و این بدان معنی است که ما یک ملتیم».

پس از جنگ داخلی، مقامات تاجیکستان جمعیت این کشور را به عنوان یک قشر دارای ویژگی‌های مشترک تعریف نمودند. بنابراین، سخن گفتن پیرامون هر گونه تفاوتی میان گروه‌های قومی، به عنوان یک رفتار بد و ناشایست تلقی می‌شد چرا که از دیدگاه مقامات، «چنین سخنانی در درازمدت می‌توانست شرایط درگیری و تنش را ایجاد کند».

با این حال، صحیح نیست گفته شود که دولت چشم‌های خود را بر روی مسائل مربوط به اقلیت‌های قومی ‌به طور کامل بسته است. قانون اساسی جمهوری تاجیکستان حقوق گروه‌های قومی ‌را برای داشتن هویت خود به رسمیت می‌شناسد، زبان روسی به عنوان زبان ارتباطی درون قومی شناخته شده است و منطقه گورنو- بدخشان در شرق تاجیکستان که اغلب جمعیت آن را گروه قومی پامیر تشکیل می‌دهد خودمختاری قانونی دریافت کرده است.

همچنین مدارسی به زبان‌های روسی و ازبکی همچنان در این کشور فعالیت می‌کنند. علاوه بر این، تاجیکستان به کنوانسیون بین المللی رفع کلیه انواع تبعیض نژادی و کنوانسیون حقوق افراد در رابطه با اقلیت‌های ملی پیوسته است.

چنین اقداماتی به ما اجازه می‌دهد بگوییم که سیاست قومی در تاجیکستان وجود دارد، اما به عنوان ترکیبی از ابتکارات منفرد است و نه به عنوان یک دکترین واحد.

هیچ استاندارد و یا اصل تأیید شده‌ای از چنین سیاستی وجود ندارد، بنابراین می‌توان اینگونه تصور کرد که این سیاست ماهیتی نمادین دارد.

اتحاد مردم تاجیکستان در درکشان از سیاستمداران فعلی در تضاد با پذیرش این حقیقت است که نمایندگانی از بسیاری از اقوام در این کشور زندگی می‌کنند. این ممکن است از یک طرف به عنوان راهی برای ایجاد و تقویت هویت (اغلب تاجیک) در ذهن مردم این کشور و از سوی دیگر به عنوان نادیده گرفتن مشکلات مربوط به مسائل اقلیت‌های قومی به نظر برسد.

مشکلات سیاست‌های قومیتی

همانطور که قبلاً اشاره شد، تاجیکستان یک عضو در معاهدات اصلی بین المللی مربوط به رعایت حقوق اقلیت‌ها است. با این حال، در قوانین داخلی، وضعیت کاملاً ساده نیست.

در حال حاضر، قانون تعریفی از آنچه از دیدگاه سیاست‌گذاران در تاجیکستان، توسط یک اقلیت قومی به رسمیت شناخته می‌شود را ارائه نمی‌دهد. همچنین هیچ دستورالعمل تدوین شده‌ای برای حمایت از حقوق و آزادی‌های اعضای اقلیت‌های قومی وجود ندارد.

در حال حاضر، برآوردها از وضعیت اقلیت‌های قومی در تاجیکستان متفاوت است. علاوه بر این، چنین ارزیابی‌هایی مربوط به جنبه‌هایی است که با یکدیگر در تضاد نیستند.

برای مثال، در مورد ازبک‌ها که بزرگترین گروه قومی پس از خود تاجیک‌ها را نمایندگی می‌کنند می‌توان گفت که آنها کاملا در جامعه تاجیک‌ها ادغام شده‌اند. از یک نگاه بیطرف، این موضوع می‌تواند با نزدیک بودن فرهنگ و آداب و رسوم تاجیک‌ها و ازبک‌ها توضیح داده شود مانند پیروی آنها از یک مذهب اسلامی‌که همان سنی حنفی می‌باشد.

از نگاه دیگر، این امر از اهمیت عواملی همچون مشکلات تسلط بر زبان تاجیکی و نیز حضور کمرنگ شهروندان ازبک زبان در ساختارهای حکومتی مانند پارلمان و یا دادگاه‌ها کم نمی‌کند. این مشکلات برای بسیاری از اقلیت‌های قومی در تاجیکستان مشترک است.

همچنین مشکل آگاهی از وضعیت قانونی برای اقلیت‌های قومی وجود دارد. در اوایل دهه 2000 میلادی، یک مطالعه جامع در تاجیکستان انجام گردید که توسط دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل و بنیاد محلی سوروس سازماندهی شده بود.

یکی از اهداف این پروژه شناسایی میزان اثربخشی دسترسی به دستگاه قضایی برای اقوام مختلف بود. در نتیجه، مشخص گردید که عدم آشنایی با زبان تاجیکی همراه با کمبود اطلاعات و عدم آموزش به زبان مادری، اقلیت‌های قومی را در وضعیتی نابرابر با قوم تاجیک قرار می‌دهد. این موضوع می‌تواند منجر به عواقب نامطلوبی مانند افزایش روند انزوای گروه‌های خاص قومی شود.

چنین به نظر می‌رسد که‌ این مشکلات در ابتدای هزاره جدید ظاهر گردیده‌اند هر چند که در روزگار ما هنوز هم به هم مرتبط هستند. در سال 2015، در پنجاه و چهارمین جلسه «کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی»، گزارش مربوط به تاجیکستان همان جنبه‌های مربوط به مشکلات دسترسی به آموزش و ناآشنایی با زبان رسمی  را مطرح نمود.

و بسیاری از توصیه‌ها اشاره به نیاز به ایجاد یک استراتژی جهت حل برخی از مشکلات مربوط به اقلیت‌های قومی داشت. یعنی یک رویکرد یکپارچه و جامع به ویژه برای افزایش اثربخشی سیاست قومی تاجیکستان و جلوگیری از حاشیه نشینی اقوام و کاهش مشارکت آنها در زندگی سیاسی و عمومی ‌کشور مورد نیاز است.

پامیر

شرایط ویژه‌ای در منطقه خودمختار گورنو- بدخشان(GBAO)، منطقه‌ای که غالب ساکنان آن را گروه‌های قومی پامیری زبان تشکیل می‌دهند، حاکم است. این گروه زبان خاص خود را دارند که متفاوت از زبان تاجیکی است و همچنین از نظر مذهب نیز، بیشتر جمعیت آنها را شیعیان اسماعیلی تشکیل می‌دهند.

در مورد این منطقه، به خصوص در سال‌های اخیر و به دلیل مناقشاتی که گه‌گاه در این منطقه رخ می‌دهد، مباحث زیادی مطرح شده است.

اکنون وضعیت به طور کلی آرام است هرچند‌ که در سال‌های اخیر حداقل در سطح دولت مرکزی، منطقه خودمختار گورنو- بدخشان به عنوان منطقه‌ای که بیشترین احتمال درگیری در آن وجود دارد شناخته می‌شود. بی‌شک اگر نگرش به‌این منطقه، تنها از دید مخاطرات مربوط به امنیت داخلی باشد، دستاوردی جز بدتر کردن حالت بی‌اعتمادی متقابل پایدار موجود نخواهد داشت.

پامیری‌ها را می‌توان به عنوان گروهی که در روند ساخت ملی در اوایل دهه 1990 دچار رنج شدند نام برد. حقیقت این است که در گذرنامه تاجیکستان در ستون "قومیت"، همه پامیری‌ها، بر خلاف سایر اقوام ساکن تاجیکستان، به عنوان تاجیک دسته بندی می‌شوند و این امر انتقادات شدید برخی از آنها را برانگیخته است. همچنین، براساس جمعیت، دولت هیچ قدمی‌در جهت حفظ زبان پامیری بر نمی‌دارد. در نتیجه، قومیت آنها به طور رسمی شناخته نمی‌شود، و هیچ حمایت فرهنگی نیز وجود ندارد و برای هر گروه قومی نیز کاملا محتمل است که ‌این برخوردها موجبات نارضایتی جدی نسبت به سیاست‌های مقامات حکومتی را به وجود آورد.

راه حل را می‌توان در وهله اول، پرهیز از اظهارات مناقشه‌برانگیز با هدف تبادل فرهنگی میان دو گروه قومی دانست. در عین حال، کوچک شمردن هرگونه اختلافی نیز تا زمانی که حق به رسمیت شناختن هویت قومی، مسئله‌ای که گروه‌های قومی به دنبال حفظ آن هستند، نقض می‌شود فایده‌ای ندارد. علاوه بر این، نه تنها به رسمیت شناختن این حق برای آنان در چاچوب قانون، اعم از قوانین محلی و بین‌المللی، بلکه همچنین اجرای احتمالی پروژه‌هایی با هدف آگاهی متقابل نسبت به مختصات فرهنگی و مشارکت فعال در امور حکومتی و توسعه منطقه‌ای، می‌تواند تنش‌ها را کاسته و فرآیند وحدت اجتماعی گروه قومی پامیرها را به گونه‌ای مثبت تحت تأثیر قرار دهد.

تجربه گرجستان

در مقام مقایسه از این جهت، گرجستان و تاجیکستان می‌توانند مشکلات زیادی از هر دوجنبه وضعیت سیاسی و توسعه تاریخی با یکدیگر داشته باشند. در حال حاضر، در گرجستان مشکلات بسیار بیشتری در مورد اقلیت‌های قومی نسبت به تاجیکستان وجود دارد.

اول آنکه وضعیت در گرجستان به دلیل وجود دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی، که بیش از ده سال است خارج از محدوده قدرت دولت گرجستان قرار دارند، به طور کلی پیچیده شده است. از دیدگاه برخی از کارشناسان، این حقیقت که این مناطق «محصور شده» هستند، اجازه نمی‌دهد برنامه‌های دولت برای حل مسائل قومی در این مناطق به اجرا درآید. در حال حاضر، متأسفانه ‌این مشکل حل نشده باقی مانده است.

دوم آنکه گروه بزرگی از قومیت ارمنی، نزدیک به 100 هزار نفر، در منطقه سامتسخه- جاواخاتی زندگی میکنند؛ همچنین آذربایجانی‌ها نیز با تراکم جمعیتی بالایی، حدود 200 هزار نفر، در منطقه کوموکارتلی حضور دارند. هم ارمنی‌ها و هم آذربایجانی‌ها در درک زبان گرجی مشکلاتی دارند. این وضعیت همچنان مشکل‌ساز است به خصوص وقتی با این حقیقت روبرو شویم که بجز زبان گرجی، هیچ زبان دیگری بر اساس قانون اساسی یا سایر مقررات جنبه رسمی ندارد.

سوم آنکه در مناطق شمالی این کشور، در منطقه «کاختی» گروهی از «کیست‌ها» حضور دارند که مسلمان بوده و به زبان اینگوشی صحبت می‌کنند. از آنجا که منطقه کاختی در نزدیکی مرز گرجستان و روسیه واقع شده است، کیست‌ها ارتباطاتی با مردم چچن و اینگوشتیا دارند. هر چند که این گروه مشکلی با زبان گرجی ندارند اما معمولا به عنوان گروه خطرناک در حوزه رادیکالیسم دینی شناخته می‌شوند.

این‌ها تنها تعدادی از گروه‌های قومی هستند که مشکلاتی با ایجاد همگرایی در این کشور دارند؛ برای مثال گروه‌های دیگری مانند ترک‌های مسختی، آشوری‌ها، کرد‌های یزیدی و رومی‌تباران نیز در این کشور زندگی می‌کنند.

امروزه، دولت گرجستان در مورد اقلیت‌های قومی کارهای بسیاری برای انجام دارد اما پتانسیل حل آنها بسیار بیشتر است. بنابراین، بر خلاف تاجیکستان، قانون گرجستان حاوی اصول کاملا مشخصی برای محافظت در برابر تبعیض است. ماده 142 قانون جزای گرجستان شامل مورادی است که هم تحریک تنفر قومیتی و هم هرگونه نقض مستقیم و یا غیرمستقیم حقوق بر اساس تفاوت‌های نژادی، قومیتی و زبانی را جرم می‌انگارد. در قانون جزای تاجیکستان، کلمه «تبعیض» فقط در دو جا به کار رفته است، نخست در ماده‌ای از قانون مربوط به جرایمی‌ که در حین درگیری مسلحانه انجام می‌گیرد به آن اشاره شده است و دوم در مورد شکنجه به هنگام بازجویی ذکر گردیده است.

از سال 2015 تا 2020، مفهوم ملی تاب‌آوری و یکپارچگی مدنی در گرجستان در حال عملیاتی شدن است که هدفش حل کردن مسائل مربوط به آموزش، مشارکت سیاسی، دسترسی به اطلاعات و حراست از فرهنگ و زبان اقلیت‌های قومی می‌باشد. در چارچوب این مفهوم، دولت گرجستان 300 معلم را جهت آموزش زبان گرجی در مناطقی که اقلیت‌های قومی ساکن هستند، اختصاص داده است که به بهبود سطح دانش زبان گرجی در میان اقلیت‌های قومی کمک کرده است. همچنین طرح 4+1 برای افرادی که می‌خواهند در دانشگاه‌های گرجستان تحصیل کنند اما به‌این زبان صحبت نمی‌کنند در حال اجرا می‌باشد. در این طرح، دانشجویانی که برای تحصیل در یکی از دانشگاه‌های گرجستان ثبت‌نام کرده باشند، یک دوره فشرده یک ساله زبان گرجی را می‌گذرانند.

دو خط سیر کلی بررسی شد؛ وضعیت قانونی و زبان در گرجستان مانند تاجیکستان مهم‌ترین نقاط فعالیت در حوزه اقلیت‌های قومی می‌باشند و گرجستان فعالیت‌های بسیاری در این زمینه انجام داده است. اما شایان ذکر است که برنامه‌ها و لوایح دولت گرجستان با همکاری کمیسیون اروپایی مقابله با نژادپرستی و نابردباری(ECRI) تهیه شده است که توصیه‌های بسیاری را برای سیاست گرجستان در مواجهه با همه گرو‌های اقلیت داشته است.

علاوه بر این، در حال حاضر سازمان‌های دولتی و غیردولتی بسیاری مانند موسسه قفقاز برای صلح، دموکراسی و توسعه(CIPDD) در گرجستان وجود دارند که در هم‌گرایی اقلیت‌های قومی و مذهبی فعالیت می‌کنند. در عین حال، ساختارهای حکومتی از نزدیک با سازمان‌های مشابه کار می‌کنند چرا که منابع سازمانی و مالی دولت محدود است.

بنابراین، دولت حمایت‌های بسیاری از سوی جامعه بین‌المللی دریافت می‌کند که به آن اجازه می‌دهد به سمت حل مسائل قومی حرکت کند.

نتایج و توصیه‌ها

مشکل اصلی اقلیت‌‌های قومی در تاجیکستان هم‌گرایی آنهاست که شامل همگرایی در آموزش، سیاست، مشارکت، اشتغال و بسیاری جنبه‌های دیگر می‌شود.

در تاجیکستان، هر موضوع مربوط به‌این جنبه‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد اما هیچگونه ویژگی قومیتی در نظر گرفته نمی‌شود. در نتیجه هر گونه اختلاف فرهنگی، زبانی یا قومی در حاشیه قرار گرفته یا کاملا نادیده گرفته می‌شود و این در حالی است که یکپارچگی و مشارکت در زندگی عمومی  و سیاسی کشور از همگان انتظار می‌رود.

در نتیجه، اقلیت‌های قومی در وضعیتی نامعلوم قرار دارند، آنها تاجیکستان را به عنوان وطن خود پذیرفته‌اند اما درکی از جایگاه و وضعیت خود در کشور ندارند. برای حل این مسئله، موارد زیر می‌تواند انجام گیرد:

  • ایجاد یک چارچوب قانونی داخلی برای حمایت از حقوق اقلیت‌ها و پس از آن یک کارزار اطلاع رسانی برای اطمینان از دسترسی اقلیت‌های قومی به اطلاعات مربوط به وضعیت قانونی آنها.
  • ایجاد یک طرح آموزشی زبان رسمی کشور برای افرادی که آن را نمی‌دانند و یا در درک آن مشکل دارند.
  • لازم است این حقیقت در نظر گرفته شود که ضروری است زبان تاجیکی دقیقا مانند یک زبان خارجی تدریس شود که این مسئله کاملا متفاوت از روش‌های رایج تدریس این زبان در مدرسه است.
  • برقراری تبادل فرهنگی میان اقوام در تاجیکستان از طریق برگزاری رویدادهای ویژه و مانند آن انجام گیرد و از برگزاری چنین رویدادهایی در انزوا و حاشیه پرهیز شود. همچنین آگاهی افراد نسبت به اهمیت و ارزش زبان‌ها و فرهنگ‌های گروه‌های قومی ساکن در تاجیکستان نشان داده شود.
  • روند گفتگو پیرامون مسائل اقوام در بالاترین سطوح حکومتی آغاز گردد. مفهوم هم‌گرایی اقلیت‌های قومی در تاجیکستان ایجاد گردد.
  • همکاری نزدیکتری با مراکز تحقیقاتی مستقل برای بررسی وضعیت فعلی و همچنین با سازمان‌های غیردولتی برای اجرای برنامه‌ها و طرح‌ها انجام گیرد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط