یادداشت| حمله به «گرین ویلیج»؛ آیا رهبری طالبان مخالف مذاکرات صلح است؟

در حالی که خلیل‌زاد برای نهایی‌سازی توافق صلح با طالبان در کابل به سر می‌برد، این گروه شب گذشته حمله گسترده‌ای را علیه منطقه خارجی‌نشین کابل ترتیب داده که سوالات جدی را در زمینه صلح افغانستان به وجود آورده است؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم، شب گذشته حمله گسترده‌ای از طرف گروه طالبان در منطقه موسوم به «گرین ویلیج» در شرق کابل ترتیب داده شد، حمله‌ای که به گفته سخنگوی طالبان هدف اصلی آن مقر نیروهای بلک‌واتر آمریکایی بوده است.

شاید بتوان گفت این حمله یکی از بزرگترین حملات گروه طالبان علیه نیروهای خارجی در چندماه گذشته بوده است اما نکته مهم‌تر از گستردگی، زمان انجام این حمله است؛ یعنی دقیقا زمانی که زلمی خلیل‌زاد نماینده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان در کابل حضور دارد و با شادمانی از نهایی شدن توافق صلح با گروه طالبان می‌گوید.

شاید برای تحلیل‌گران و کارشناسان مسائل بین‌الملل این موضوع قابل پذیرش باشد که وقتی دو طرف بر سر موضوعی وارد مذاکرات نزدیک به یک ساله شده‌اند و هدف‌شان این است که در مذاکره بیشترین منافع خود را تأمین کنند، اعمال آن‌ها به سمتی پیش می‌رود که برای طرف مقابل اعتمادسازی کرده و او را برای توافق نهایی ترغیب کنند.

با این حال دیده می‌شود که هم‌زمان با اوج‌گیری اخبار در مورد نهایی شدن توافق صلح میان طالبان و آمریکا، گروه طالبان چند حمله گسترده و وسیع را در دستور کار خود قرار داده است و تمام این حملات دقیقا زمانی انجام می‌شود که دور نهم مذاکرات میان این گروه و آمریکا پایان یافته و همه منتظر امضای این توافق از سوی طرفین هستند. از جمله این حملات می‌توان به حمله به مرکز ولایت قندوز و اشغال چند ساعته آن، حمله به مرکز شهر پلخمری، کشته شدن یک تا سه نظامی آمریکایی در جنوب افغانستان و در آخرین حرکت حمله گسترده شب گذشته به منطقه سبز کابل یعنی منطقه حضور نیروهای خارجی و مؤسسات آن‌ها اشاره کرد.

در اینجا می‌توان دو احتمال را در رابطه با این حملات مورد بحث و بررسی قرار داد:

احتمال اول؛ بازی طالبان با افکار عمومی بدنه میانی خود

یک احتمال وجود دارد که طالبان و آمریکا به توافق پنهانی دست پیدا کرده و خود را برای اجرای این توافق آماده می‌کنند ولی رهبران طالبان یک مشکل اساسی برای انجام این توافق دارند و آن هم از دست دادند بدنه میانی یا همان جنگجویان خود است. طالبان همواره با شعار مبارزه و جهاد با نیروهای خارجی تا زمان خروج آخرین نظامی خارجی از افغانستان پیش آمده و همین موضوع باعث شده تا بتواند بدنه میانی مبارز گسترده‌ای را در سراسر افغانستان برای خود دست‌وپا کند. این بدنه که عمدتا به صورت ایدئولوژیک وارد گروه طالبان شده در صورت توافق رهبران طالبان با آمریکا و اعلام آتش‌بس به شدت سرخورده خواهد شد و دست از حمایت این گروه برمی‌دارد و به احتمال فراوان با جدا کردن راه خود، گروه دیگری برای مقابله با آمربکا پیدا و به آن متوسل خواهد شد. حال آنکه این گروه چه است و چگونه عمل خواهد کرد بحث مفصلی است که در جای دیگر به آن پرداخته خواهد شد.

رهبران طالبان به خوبی این موضوع را درک می‌کنند و برای آرام کردن اذهان افراد میانی خود پیش از توافق با آمریکا حملات گسترده‌ای را ترتیب می‌دهند و بعد اینگونه وانمود می‌کنند که از سر قدرت آمریکا را مجبور به انجام این توافق کرده و ژست پیروز مذاکره را خواهند گرفت تا با این وسیله بدنه میانی را همواره در کنار خود داشته باشد.

اما بررسی میدانی حوادث در افغانستان نشان می‌دهد که این احتمال از قوت زیادی برخوردار نیست. بدنه میانی طالبان خود درگیر اصلی این حملات است و اگر فریبی در برنامه‌ریزی این حملات باشد قطعا آن را حس خواهد کرد و دیگر شاهد از جان گذشتن این افراد در حملات انتحاری نخواهیم بود حال آنکه همین شب گذشته عامل اصلی حمله فردی انتحاری بوده است. از سوی دیگر اگر این احتمال را بپذیریم در مدت کوتاهی این عملیات روانی لو خواهد رفت و در همین مدت ریزش در بدنه طالبان شروع خواهد شد و این احتمال با شکست مواجه می‌گردد پس این احتمال زیاد قابل اتکا و بررسی نیست.

احتمال دوم؛ نارضایتی رهبری و فرماندهان نظامی طالبان از مذاکرات صلح

احتمال دومی که مطرح می‌شود این است که رهبری طالبان و فرماندهان عمدتا نظامی این گروه از روند مذاکرات صلح در دوحه ناراضی بوده و به شدت با بندهای توافق مخالف هستند. آنها همواره بر خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تأکید کرده و تنها راه صلح را خروج کامل این نیروها می‌دانند. حتی در برخی موارد نظراتی از سوی طالبان انتشار یافته که آنها حتی با حضور نیروهای امنیتی خارجی برای حراست از سفارتخانه‌های خارجی نیز مخالفت کرده‌اند. از سوی دیگر رهبری طالبان به این جمع‌بندی رسیده است که اکنون این آمریکایی‌ها هستند که نیازمند توافق صلح بوده و حاضر به هر امتیازدهی برای خروج آبرومندانه از افغانستان هستند بنابراین نیازی نیست تا در شرایط کنونی این گروه با عبور از خطوط قرمز خود اقدامات نظامی را کنار گذاشته و خود را تبدیل به یک حزب صرفا سیاسی کند که در نهایت باید در پازل دموکراسی غربی تبیین شده از سوی آمریکا بازی کند. این احتمال وجود دارد که آغاز حملات گسترده طالبان در 6 ولایت افغانستان و دو حمله به نیروهای خارجی یکی در جنوب و دیگری به  منطقه سبز کابل در واقع پیام مخالفت رهبری طالبان با این مذاکرات است. حتی برخی بر این باورند که رهبری طالبان از طریق ساماندهی این حملات به تیم سیاسی و مذاکراتی خود در قطر نیز این سیگنال را ارسال کرده که در راه مذاکرات صلح خلاف اوامر او برخورد نکنند هرچند بدون مجوز شورای رهبری طالبان هیچ توافقی به امضا نخواهد رسید.

 

به نظر می‌رسد این احتمال دوم به حقیقت نزدیک‌تر است و ‌آمریکایی‌ها هم می‌دانند راه سختی برای رسیدن به صلح با طالبان در پیش دارند اما آن‌ها نیز در برابر این حملات سکوت اختیار کرده‌اند زیرا می‌دانند هرگونه موضعی در برابر طالبان اکنون آن‌ها را از توافق دور می‌کند و این آمریکا است که در درجه اول نیازمند این توافق قبل از 2020 می‌باشد.

اکنون باید منتطر ماند و دید که در روزهای آینده چه اتفاقاتی در صحنه سیاسی و نظامی افغانستان رقم می‌خورد و سرنوشت صلح در این کشور به کجا می‌انجامد.

انتهای پیام/.

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط