به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ، پس از جنگ جهانی دوم، این کشور درصدد اشغال اروپا و تسلط بر تمام جهان بوده و همواره سعی دارد خود را به عنوان رهبر جهان معرفی کند. واشنگتن مدعی است که خدا آن را برای گسترش آزادی و دموکراسی بین کشورها و ملتهای جهان مستقر کرده و با ادعای دفاع از حقوق بشر در کشورهایی که متهم به نقض حقوق بشر هستند ، مداخله میکند. این درحالی است که همه می دانند آمریکا بر پایه قتل،تجاوز جنسی،نسل کشی و تبعیض نژادی بنا شده است.
ایالات متحده آمریکا با نابودی سرخپوستان دولت خود را مستقر کرد. سفید پوستان آمریکایی از آفریقایی ها به عنوان بردگانی برای بازسازی قاره خود استفاده و به دنبال آن، ایده برتری نژاد خود و وحشی خواندن بومیان آمریکایی را مطرح کردند. همین گرایش نژاد پرستی باعث شد تا سفیدپوست ها در ایالات متحده برتری یابند و سیاه پوستان به عنوان بردهای برای تحقق خواستههای این افراد باشند ٬همچنین سرخپوستان از دید آنها حق زندگی نداشتند.
این خوی نژاد پرستانه یک حس اقتدار گرایانه مبنی بر استعمار و تسلط بر کشورهای دیگر در آمریکا به وجود آورد و واشنگتن با همین سیاست برتریجویانه رفتارهای خارجی و داخلی را کنترل میکند.
در حال حاضر سیاه پوستان که امروزه 8/1 درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند بیش از 20/1 درصد آنها شغل دولتی ندارند و تنها از 100 عضو مجلس سنا دو عضو فعال دارند. فرهنگ نژاد پرستی در نهاد و سفید پوستان آمریکایی ریشه دوانده و همین باعث شده رفتارغیردوستانه با سیاه پوستان داشته باشند؛ همانطور که این تعصب نژادی در اتهامات نژادپرستانه او علیه «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق این کشور صراحتاً آشکار است. همچنین قتل «جرج فلوید» شهروند سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس سفیدپوست این کشور، نمونه بارز تبعیض نژادی و نقض حقوق بشر از جانب آمریکا محسوب میشود.
این اقدام وحشیانه آمریکا موجی از اعتراضات را به مقامات محلی علیه تبعیض نژادی در پی داشت.همچنین اعتراضاتی به ضعف عملکرد دولت در مورد وضعیت بهداشتی این کشور در پی شیوع ویروس کرونا شکل گرفت که این بحرانها با آغاز ریاست جمهوری ترامپ تشدید شد.
ممکن است همانطور که خودسوزی «محمد بوعزیزی » در تونس مقدمه ای بر وقوع انقلابهای عربی در کشورهای منطقه بود، قتل جورج فلوید نیز انقلابی برای آمریکا باشد و این جریان قطعا نتایج منفی برای ایالات متحده در پی دارد.
واقعیت های اوضاع آمریکا در سطح بین المللی بیانگر شکست و ناکامی این کشور در برابر جهان است که حتی با جنگ روانی و از طریق رسانه ها نیز نمیتوانند این ناکامی خود را پنهان کنند. وضعیت آمریکا و موقعیت آن در جهان نامشخص است؛چرا که شکست ها و آشفتگیهای داخلی در سرنوشت آن تاثیر میگذارد.
آمریکا در تجاوز خود علیه کشورها و خاورمیانه به ویژه عراق،سوریه و یمن ناکام مانده و همچنین به دلیل هزینههای نظامی دچار بحران کسری بودجه شده است .ایالات متحده با وجود تلاش های تروریسمی و جنگهای روانی نتوانست محور مقاومت را شکست دهد همچنین چند روز گذشته ایران با ارسال فرآوردههای نفتی به ونزوئلا، بزرگترین شکست برای استکبار آمریکا را رقم زد. این کشور همچنین از آغاز سال 2006 در جنگ لبنان و جنگ های یمن،سوریه و عراق دچار شکستهای مستمری شده تا جایی که امروزه سرکرده تمامی آشوبها و جنگ ها شناخته میشود.
اخیرا واشنگتن در زمینه اقتصادی به دنبال شیوع کرونا در مقابل چین شکست خورد و به اعتقاد کارشناسان آمریکایی اگر جنگ احتمالی نظامی بین دو طرف شکل بگیرد،به شکست بزرگ آمریکا ختم میشود.
علاوه بر آن در ماه های اخیر بر دامنه اختلافات مسکو و واشنگتن افزوده شده به طوری که آنها در صحن شورای امنیت سازمان ملل در مقابل یکدیگر ایستادند.
ممکن است آشوبهای داخلی آمریکا منجر به انقلاب در این کشور شود. این اعتراضات مردمی که به 19 ایالت آمریکا رسیده و در حال گسترش است یک خطر جدی برای دولت آمریکا محسوب میشود .همین امر باعث شده تا دولت این کشور به بسیج کردن گارد ملی و ارتش در سایر شهرهای ایالات متحده اقدام کند.
آمریکا از خارج به ویژه دربرابر محورمقاومت،چین و روسیه شکست های پی در پی متحمل شده و درمقابله با بحران ویروس کرونا ناتوان مانده است.
علاوه بر آن امروزه 40 میلیون نفر در این کشور از بحران بیکاری رنج میبرند و بحران اقتصادی آن وضعیت اجتماعی آمریکاییها را تحت تاثیر قرار داده که خطر بزرگی برای وضعیت بینالمللی آنها محسوب میشود.
منبع:روزنامه البناء
انتهای پیام/