کارگردان «جای نگرانی نیست»: از مسئولین ناامید شدم و مردم را مخاطب قرار دادم

کارگردان مستند «جای نگرانی نیست!» می‌گوید: منِ کارگردان خسته شدم از اینکه با مسئولین حرف زدم و تأثیرش را ندیدم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم به‌صورت کنایه‌آمیز، مستقیم با خود مردم حرف بزنم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «جای نگرانی نیست!» به کارگردانی مسعود کارگر اثری با موضوع نابودی تدریجی جنگل‌های 25 میلیون ساله هیرکانی در اثر دفن زباله و پسماند شهری است. این مستند روایتگر تلاش‌های یکی از فعالان محیط‌زیست به نام علیرضا فلاحتکار است که مراحل تفکیک زباله را در یکی از بهترین سایت‌های استان مازندران، برای دهیاران و بهورزان روستاها توضیح می‌دهد. او کوشیده علاوه بر فعال کردن روستا‌ها، دغدغه این آسیب محیط‌زیستی را در افراد زنده کند تا هر چه سریعتر برای احیای این خطه عملی صورت گیرد.

این مستند در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری رونمایی شد و کمپین «جنگل جای دفن زباله نیست» را نیز راه انداخت که منجر به واکنش‌هایی از سوی فعالان محیط‌زیست استان مازندران برای جلوگیری از دفن زباله در این جنگل‌ها شد. این اثر به تازگی در سایت‌های نمایش آنلاین فیلم عرضه شده است؛ در زیر گفت‌وگو با مسعود کارگر کارگردان این مستند را می‌خوانید:

سوژه مستند «جای نگرانی نیست!» از کجا پیدا شد و در چه پروسه‌ای به آقای فلاحت‌کار به عنوان سوژه اصلی مستند وصل شدید؟

مسئله کاملاً برعکس بود و من در کانالی تلگرامی با سوژه تفکیک زباله آشنا شدم و خانم جعفرصالحی مطالبی را درباره تجربیات خودشان از تفکیک زباله تر و خشک در کانال قرار می‌دادند. شماره ایشان را پیدا کردم و به دیدارش رفتم اما متوجه شدم که او به تنهایی نمی‌تواند سوژه ساخت مستند باشد. موضوع را با او در میان گذاشتم و آقایان اولادزاد و فلاحتکار را به من معرفی کرد و حتی به سبب همراهی که با من داشت، خودش یکی از محققین پروژه شد.

با پیش رفتن تحقیق و پژوهش متوجه شدم که مسئله زباله مازندران بسیار پیچیده و جدی است و تصمیم گرفتم در فیلم، سبک زندگی خانم جعفرصالحی را به عنوان راه‌حلی مطرح کنم. رفته رفته فیلمنامه و فرم فیلم شکل گرفت و در سفر دوم همهچیز کاملاً مشخص بود و سوژه‌ها جلوی دوربین قرار گرفتند.

 پروسه تحقیق و پژوهش چه قدر به طول انجامید؟ آیا سوژه اصلی همانی است که در فیلم نهایی مشاهده می‌شود یا در طی کار تغییر پیدا کرد و تکمیل شد؟

کلیت کار سه ماه به طول انجامید اما خودم هم فکر نمی‌کردم موضوع شیرآبه‌های استان مازندران این قدر جدی و عمیق باشد؛ وقتی به مرکز دفن زباله مراجعه کردم و از نزدیک موضوع را دیدم قسمت زیادی از کار به شیرآبه‌ها و تأثیرات بر محیط‌زیست اختصاص پیدا کرد، اما کلیت کار در مرحله تحقیق مشخص شده بود و می‌دانستیم چه چیزی را قرار است بسازیم.

آیا در سیر تحقیق و پژوهش، ارگان‌های مربوطه همکاری لازم را با با گروه شما داشتند؟ به هر حال سوژه مستند مهم و بومی بود. 

به‌دلیل اینکه مخاطب من مردم بودند و نه مسئولین، کمتر در گیرودار ادارات افتادیم اما با این حال قصد داشتیم آقای فلاحتکار را به مدرسه‌ای ببریم تا با بچه‌ها صحبت کنند که مجوز این بخش صادر نشد، البته تصویربرداری در مراکز تفکیک زباله خیلی سخت نبود اما خیلی هم راحت نبود چون ما مجوز تصویربرداری در این مکان‌ها را نداشتیم اما به هر ترتیبی که بود موفق شدیم تصاویر مورد نظرمان را ضبط کنیم و در مجموع برای این موارد خیلی اذیت نشدیم.

ای کاش مخاطب فیلم به تولید کمتر زباله فکر کند

از نتیجه نهایی کار چقدر رضایت دارید؟ آیا بعد از عرضه اینترنتی فیلم، موج رسانه‎‌ای و اجتماعی که مدنظرتان بود شکل گرفت؟ 

اینکه چقدر موج رسانه‌ای با دیدن این فیلم ایجاد شده خیلی برایم قابل احصاء نیست اما امیدوارم هرکس که فیلم را می‌بیند، به این فکر کند که چطور می‌توانم زباله خودم را کم کنم. واقعاً روی تأثیرگذاری بر آدم‌ها با دیدن این فیلم اعتقاد دارم و هرکس که به موضوع زباله پس از تماشای فیلم فکر کند برایم مهم است.

مخاطب «جایی برای نگرانی نیست» مردم‌اند نه مسئولین/ برای مسئولین لحن دیگری لازم است

آیا چنین سوژه‌ای می‌توانست در قالب مستند بلند ساخته شود؟ 

این مستند از آن جهت که به مردم نهیب می‌زند 20 دقیقه برایش کافی است و به نظرم حرفش را می‌زند و بیش از این نمی‌خواستیم زیاده‌گویی کنیم اما اینکه مسئولین چه باید بکنند لحن دیگری می‌طلبید که فکر می‌کنم مهدی زمان‌پور کیاسری مستند دیگری با این محوریت در حال ساخت دارد.

اخیراً کمپینی در فضای مجازی ایجاد شده و مردم استان مازندران با نگارش نامه‌ای به دادستانی خواستار پایان دفن زباله در جنگل‌ها شده‌اند، به نظرتان این کمپین تا چه اندازه می‌تواند مؤثر باشد؟ 

ذات این مستند این است که برای مردم مطالبه‌گری ایجاد کند تا به اهمیت این موضوع پی ببرند، آن وقت مسئولین مختلف سعی می‌کنند در این خصوص قول بدهند و می‌دانند که مردم مطالبه چنین موضوعی را دارند و از طرف دیگر با حل کردن این موضوع مثلاً می‌تواند رأی بیاورد. آن وقت است که حاضر است برای چنین موضوعی زمان بگذارد چون می‌داند مسئله مردم است. اگر چنین اتفاقی بیفتد و مردم در چنین موضوعاتی مطالبه‌گر بشوند سیاستمداران هم تغییر خواهند کرد و برای حل مسئله کار خواهند کرد؛ امیدوارم این کمپین قوت بگیرد تا حل مشکل رها نشود.

از مسئولین ناامید شدم و مردم را مخاطب قرار دادم/ خسته شدم از اینکه با مسئولین حرف زدم و تأثیرش را ندیدم

یکی از انتقادها به فیلم شما این است که «جای نگرانی نیست!» صرفاٌ طرح موضوع کرده است و راه‌حل ارائه نمی‌دهد؛ در واقع برخی مثل محمد درویش معتقدند که مستند شما بیش از آنکه سمت مردم بایستد، به‌جای طلب کردن راه حل از مسئولان دولتی، از مردم می‌خواهد که بیشتر رعایت کنند. چقدر این نقد را قبول دارید؟

این موضوع به نگاه من به عنوان کارگردان به موضوع و دنیای اطرافم برمی‌گردد. منِ کارگردان خسته شدم از اینکه با مسئولین حرف زدم و تأثیرش را ندیدم و به همین دلیل تصمیم گرفتم به‌صورت کنایه‌آمیز در این مسئله مهم، مستقیم با خود مردم حرف بزنم و بگویم اگر مسئولین کاری نمی‌کنند خودمان می‌توانیم بخشی از مشکل را حل کنیم. در واقع ما به هیچ عنوان نگاه محافظه‌کارانه نسبت به دولت نداشتیم و از مسئولین حمایت نکردیم، بلکه من به عنوان مستندساز نگاهم این است که این مسئول یا مدیر ناکارآمد بوده و بهتر است او را رها کنیم و به‌جایش به این بپردازیم که خودمان برای نجات کهن‌ترین زیستگاه طبیعی جهان چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. در واقع این مخاطب قرار دادن مردم در این مستند به نگاه ناامیدانه من نسبت به مسئولین برمی‌گردد.

انتهای پیام/ 
 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط