فضائل آسمانی عترت| جلوه‌گریِ "پادشاه مقتدر عالَم " در قیامت

در عرصه قیامت همگان با پادشاهی بسیار با عظمت و بسیار پرقدرت به نام «ملیک مقتدر» برخورد می‌کنند که تمام قیامت، از بهشت‌ها و جهنم‌هایی با وسعت بی‌نهایت و باتمام جزئیاتش تحت تسلط اوست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، توجه به فضائل قرآنی و ویژگی آسمانی چهارده معصوم علیهم‌السلام سبب اتصال بیشتر شیعیان به این انوار مقدس الهی می‌شود؛ چرا که نگاه تاریخی به زندگی و سیره این بزرگواران تفکر انسان مؤمن نسبت به ائمه اطهار را محدود در تاریخ می‌کند؛ یعنی در نگاه تاریخی، ائمه علیهم‌السلام وجود مقدسی‌اند که چند صباحی در دنیا بودند، سعی در هدایت مردم داشتند و در نهایت به دست دشمنان به شهادت رسیدند. اما در معارف و فضائل قرآنی عترت (ع)، ایشان انوار مقدسی‌اند که از ازل بوده‌اند و تا ابد هستند؛ نه حضوری منفعل بلکه مجرای علم خداوند که در تمام دوران‌ها نقش هدایتگری دارند و هر انسانی در هر کجای عالم و در هر زمانی به ایشان روی آورد، خداوند نظر رحمت به او خواهد داشت.

یکی از این ویژگی‌های قرآنی، «ملیک مقتدر» یا «پادشاه پر قدرت» است؛ عبارتی قرآنی، اما بسیار مغفول. خداوند در آیات 54 و 55 سوره قمر خداوند در احوال متقین می‌فرماید «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ»، «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ» یعنی (قطعاً متقین در بهشت‌ها و نهرها، در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانایند.) در واقع در آن عرصه سخت قیامت، همگان با پادشاهی بسیار با عظمت و بسیار پرقدرت برخورد می‌کنند که تمام قیامت، از بهشت‌ها و جهنم‌هایی با وسعت بی‌نهایت و باتمام جزئیاتش تحت تسلط اوست؛ هرچند این پادشاه پر قدرت هنوز هم مقتدر است و از مجرای خداوند متعال و با اذن او، دنیا و عالم را به سوی آن مقصود الهی سوق می‌هد، اما حجاب دنیا و مکر ابلیس دست این پادشاه را پنهان نگه داشته است؛  این «ملیک مقتدر» کسی نیست جز آقا رسول الله و خلیفه ایشان امیر مؤمنان علی علیه‌السلام.

جابر بن عبدالله از پیامبر نقل می‌کند که حضرت ذیل این آیه خطاب به امیرالمؤمنین فرمود «هرکه تو را دوست بدارد و نسبت به تو تولّا داشته باشد، خداوند او را با ما سکونت می‌دهد؛ سپس این آیه را خواند «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ- فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر» همان متقین در بهشت‌ها و نهرها در جایگاه صدق، نزد پادشاه مقتدر هستند.»  (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیٍّ ع مَنْ أَحَبَّکَ وَ تَوَلَّاکَ أَسْکَنَهُ اللَّهُ مَعَنَا ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ- فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر). (تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص610؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص: 225)

همچنان که علامه حلی در کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» ملیک مقتدر را امیرالمؤمنین علیه‌السلام معرفی می‌کند «قَوْلُهُ تَعَالَى‏ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ عَلِیٌّ ع‏.» (ص201)وی در این باره استناداتی را از 2 کتاب از کتب اهل سنت به نام «ینابیع‌المودة» نوشته سلیمان بن ابراهیم قندوزی و «مناقب علی بن ابی طالب (ع)» نوشته ابن مردویه اصفهانی می‌آورد. لازم به ذکر است کتاب «نهج الحق» علامه حلى یکى از استدلالى‌‏ترین کتب اعتقادى شیعه است. این کتاب سبب شد فضل‌الله بن روزبهان از عالمان سنی‌مذهبِ قرن نهم و دهم هجری که اتفاقاً از ارادتمندان خاندان عترت بود و کتابی در فضائل امیرالمؤمنین نگاشت، کتابی در نقد «نهج الحق» بنویسد؛ در مقابل، قاضی نور الله شوشتری نیز ردیه‌ای بر فضل‌الله با عنوان «احقاق الحق» نوشت که سبب شهادت وی شد.

حال سؤال اساسی اینجاست که آیا حاصل علوم قرآنی و حدیثیِ ما، فلسفه ما، منبرها و هیئت‌ها و حتی سایر علوم ما، توجه دادن به سمت صفات قرآنیِ عترت بوده؟ آیا یک بار هم شده امیرمؤمنان و یا امام حسین را به عنوان «ملیک مقتدر» معرفی کنیم یا افرادی همواره مظلوم؟! چرا که همیشه سعی کردیم عترت پیامبر را در نسخه‌های تاریخی و عبارات مورخان که عمدتاً با اهل‌بیت علیهم‌السلام زاویه داشتند، معرفی کنیم. اگر می‌بینیم عالمانی همچون علامه حلی‌ها و محدثان نام‌آور ما برای بیان فضائل عترت از جان مایه گذاشتند، شاید بجا باشد که مسیر آنها را با شرح و بسط این فضائل و گشودن اسرار این آیات و روایات تداوم بخشیم.

در آخر این نکته را یابد یادآور شویم که در حالی امیرمؤمنان را با تاریخ جنگها و نبردها و نامه‌ها و خطبه‌ها شناختیم که خداوند در قرآن ایشان را با عناوینی همچون صاحب شب قدر، صاحب تمام امور، تقسیم‌کننده و مدبّر امورِ عالم و ملیک مقتدر، صراط مستقیم، رجال‌الاعراف و بسیاری از صفات والای دیگر معرفی می‌کند و در حالی اهل سنت را متهم به بی‌معرفتی می‌کنیم که معرفت جامعه شیعه نسبت به عترت تا حد خود مورخان اهل سنت و یا در نهایت انتساب برخی آیات به این بزرگواران است که در منابع روایی اهل سنت نیز یافت می‌شود. بنابراین نیاز است گرایشی معرفتی نسبت به عترت مبتنی بر آیات قرآن شکل بگیرد و از این گذرگاه، معارف نابی استخراج شود و در سفره معنوی شیعیان قرار گیرد.

یادداشت: سعید شیری

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط