چه کسی مجیدی را برای بازی در «تیرباران» پیشنهاد داد/ رانت‌خواری و روابط میان هنرمندان و دولت، سینمای سیاسی را نابود کرد

علی‌اصغر شادروان کارگردان فیلم «تیرباران» از اتفاقات جذاب برای ساخت فیلم «تیرباران» گفت؛ از اجیرکردن راننده‌های تاکسی برای پیداکردن بازیگر حسنعلی منصور تا قبول شرط زم برای ساخت فیلم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز سالگرد شهادت شهید سیدعلی اندرزگو از شهدای انقلاب اسلامی و مبارزه با رژیم پهلوی است. سینمای ایران در زمینه ساخت فیلم‌های پرتره درباره شهدای انقلاب اسلامی و همین‌طور چهره‌های سیاسی مهم کشور آثار متعدد و زیادی ندارد؛ البته آن مقدار که هست آثاری درخشان و ماندگار است.

یکی از این فیلم‌های ماندگار و تاریخی سینمای ایران، «تیرباران» ساخته علی‌اصغر شادوران، محصول حوزه هنری در سال 1365  است، فیلمی با بازی مجید مجیدی که جزو زیباترین بازی‌های او در کارنامه سینمایی وی محسوب می‌شود.

شادروان در این سال‌ها کمتر فیلم ساخته است البته با وجود این، دارای دو فیلم آماده نمایش است که یکی از آن‌ها نزدیک به هشت سال است آماده اکران است اما به‌عللی که خواهیم خواند اکران نشده است. اما فیلم دیگر او چند ماهی است که آماده نمایش شده است اما به‌علت شرایط حاکم بر کشور به‌خاطر کرونا در زمان حاضر شرایط اکران آن آماده نیست؛ البته باید امیدوار بود که موانع اکران فیلم قبلی او بر سر این فیلم نیز پدیدار نشود.

با این کارگردان سینما درباره فیلم‌ تیرباران و ساخت آن و فضای تولید آن در آن سال‌ها تا نظرش درباره چرایی کمرنگ شدن تولید فیلم‌های سیاسیِ تریلر در سال‌های اخیر سینما گفت‌وگو کردیم. وی در خلال این گفت‌وگو درددل‌های خود را درباره انزوای کارگردانان دهه 1360 و نسل اول سینمای ایران بیان کرد.

پوستر تیرباران

ارشاد نام فیلمم را تغییر داد

*آقای شادروان، این طور که خاطرمان هست، در سال قبل پروانه ساخت فیلم «ریگلام» را گرفتید؛ آن فیلم در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

بله، فیلم را توانستم با سرمایه شخصی خودم در سال قبل تولید کنم و در زمان حاضر نیز آماده نمایش است.

*عجب، پس به‌طور کامل در سکوت خبری فیلم را ساختید و در زمان حاضر می‌توانید آن را اکران کنید.

بله، البته انتخاب بازیگران نیز در این موضوع بی‌تأثیر نبوده است، زیرا باتوجه به اینکه سرمایه شخصی بود قصد نداشتم بازیگران چندان چهره را انتخاب کنم. در این فیلم از بازیگران خوزستانی که چندان مشهور نیستند استفاده کردم. تلاشم بیشتر این است که برای جذب مخاطب و آوردن او به سینما روی قصه و داستان کار بکنم. اگر یادتان باشد در فیلم «پاتک» نیز خانم «مریلا زارعی» نیز تنها سه دقیقه در فیلم بازی کرده است که از اولین حضورهای او در سن جوانی در این فیلم است اما به‌مرور دیده شد و امروز از بازیگران مطرح سینمای ایران است، پس هر بازیگری از اول چهره و مشهور نبوده است؛ من هم در فیلم‌هایم از بازیگران نامشهور استفاده می‌کنم اما در فیلمی دیدنی که باعث می‌شود تا از آن به بعد چهره شوند.

نکته مهمی که می‌خواهم بگویم تغییر نام فیلم است، معاونت سینمایی ارشاد به من گفت "نام فیلمت را تغییر بده چون فارسی نیست". من هم به آنان گفتم که "هرچه اسم خارجی است در فیلم‌هایی که به آن جواز دادید هست از ماتیک گرفته تا تگزاس؛ تنها نام فیلم من باید تغییر می‌کرد؟"، اما در هر حال مجبور شدم نام فیلم را به «باغ گل سرخ» تغییر بدهم که با خود فضا و حس و حال و هوای فیلم چندان همسو نیست اما چاره‌ای از تغییر نام نداشتم.

این فیلم فضای تعلیق و التهاب دارد و در برخی از سکانس‌ها به ژانر ترس نیز نزدیک می‌شود. قصد اکران فیلم را هم دارم البته به‌خاطر شیوع کرونا و شرایطی که برای اکران حاکم شده است در زمان حاضر امکان اکران نیست. از سوی دیگر به‌دلیل آنکه خودم روی این فیلم سرمایه‌گذاری کردم و از نظر مالی در شرایط بدی قرار گرفتم به فارابی مراجعه کردم تا بلکه با مساعدت مالی بتوانند کمی از بار من را کم کنند.

جرقه‌ای که از روزنامه شروع شد

*آقای شادروان، برای ما از علت و انگیزه ساخت فیلم «تیرباران» بگویید، این‌که چه‌چیزی باعث شد شما این فیلم را بسازید.

داستان از اینجا شروع شد که با خواندن مطالبی درباره شهید اندرزگو در روزنامه و شرح فعالیت‌های او در دوران مبارزه متوجه شدم که تا چه‌حد شیوه زندگی مبارزاتی او دستمایه خوبی برای ساخت فیلم است، خصوصاً اینکه وی با ارتباط خوبی که با مرز سیستان داشته است اسلحه وارد می‌کرده است و در مسیر مبارزه و اهداف استراتژیکی‌اش از آن استفاده می‌کرده است، از اینجا به بعد با مطالعه در کتابخانه و تحقیق و پژوهش کارهای مقدماتی نگارش فیلمنامه را شروع کردم.

بعد از اتمام نگارش معاونت سینمایی ارشاد به من گفت که "تو نمی‌توانی به‌عنوان اولین بار این فیلم را بسازی و باید کارگردان دیگری را انتخاب بکنیم". آنها آقای کیمیایی را برای این کار در نظر داشتند و من هم کنار وی به‌عنوان دستیار کارگردان این کار را تولید بکنم. من به آنها گفتم که "این قول را می‌دهم که می‌توانم این فیلم را بسازم و توانایی آن را حتی برای اولین بار دارم". یکبار هم با آقای کیمیایی در این باره گفت‌وگو کردم که به من گفت فیلمنامه بسیار خوبی نوشتی اما من به او گفتم که خودم تمایل برای ساخت دارم و او هم بدون مسأله‌ای موافقت کرد.

سازمان سینمایی هم برای من شرط گذاشت که "در صورتی که یک سکانس به‌انتخاب خودت بسازی و آن را تأیید بکنیم می‌توانی تمام فیلم را تولید بکنی." من هم سکانس محاکمه یکی از همرزمان شهید اندرزگو را ساختم که در اواسط فیلم است. سکانس سختی بود زیرا در فضای بسته فیلمبرداری می‌شد و التهاب و حساسیت داشت. اما توانستم این سکانس را به‌خوبی بسازم و در نهایت تأیید انجام شد و سرمایه‌گذاری هم توسط حوزه هنری روی فیلم انجام شد.

مجید مجیدی پیشنهاد زم بود

*آقای شادروان، درباره انتخاب آقای مجیدی و بازی او بگویید؛ بازی ایشان و تعامل و ارتباطی که با شما گرفتند چطور بود؟

برای بازی نقش شهید اندرزگو من فرد دیگری را در نظر داشتم که نمی‌خواهم نامش را ببرم اما آقای زم مجیدی و یا جعفر دهقان را در نظر داشتند، علت هم این بود که می‌گفتند "ما ماهانه به اینها حقوق می‌دهیم تا برای این روزها از هنر آنها استفاده شود". در فیلم‌های مخملباف هم از این چهره‌ها استفاده می‌شد. آقای عبدالله اسکندری که طراح چهره‌پردازی بودند نیز گفتند که می‌شود از چهره آقای مجیدی نزدیک به چهره شهید اندرزگو درآورد.

پوستر تیرباران

آقای مجیدی به فیلم و فضای آن علاقه داشت و تلاش می‌کرد در فیلم بهترین بازی را داشته باشد، در حقیقت علاقمندی او برای بازی در این نقش مهم در ایفای نقش خوبش بسیار اثرگذار بود. البته این بازی می‌توانست در مسیر پیشرفت وی نیز سهم مهمی داشته باشد. با وی در سیستان، قم و منطقه چیذر فیلمبرداری داشتیم، همین‌طور به مسجد جامع چیذر که به آنجا رفت‌وآمد داشتند، منطقه‌ای که خیابان اصلی آنجا به نام ایشان است: خیابان شهید اندرزگو.

عبدالله اسکندری راننده‌های تاکسی را اجیر کرد

البته چهره منصور نیز مهم بود که روی آن حساس بودم چون برای مردم بیشتر از شهید اندرزگو مشهور بود. برای انتخاب چهره حسنعلی منصور به‌پیشنهاد اسکندری مدتی تعدادی راننده تاکسی اجیر بودند تا چهره کسی را که نزدیک به وی بود انتخاب کنند. آخرین بار فردی که پیمانکار شرکت نفت بود در یکی از تاکسی‌ها انتخاب شد، آن‌قدر چهره‌اش شبیه بود که تا وارد حوزه هنری شد عبدالله اسکندری گفت "خودش است."، چهره‌اش آن‌قدر شبیه بود که مغازه‌دارهای قدیمی میدان بهارستان که او را می‌دیدند، گفتند "چهره او کاملاً شبیه او است و انگار بار دیگر او را می‌بینند."

این فیلم در زمان خودش با توجه به انقلاب و فضای شور و هیجانی که حاکم بود خیلی موفق شد. سال قبل که برای سریال زیباشهر جایزه بردم، آقای علی‌عسگری به من گفتند که "این فیلم را نزدیک به 30 سال است که نمایش می‌دهیم و یکی از ماندگارترین فیلم‌های سینمایی درباره تاریخ انقلاب اسلامی است."

فیلم‌های سینماگران سیاسی باب دندان سیاست‌گذاران سینما نشد

*به‌نظر شما علت اینکه فیلم‌های سیاسی و جدی سینمای کشور ما کم شد و بیشتر فیلم‌های آپارتمانی جای آن را گرفت چیست؟ چرا سینمای ما دچار فقر ژانر شد؟

واقعیت این است که سینمای ما از میانه دهه 70 رو به سمت سرگرمی‌سازی می‌رود، البته این به این معنا نیست که یک‌باره از این بازه زمانی فیلم‌ها به این سمت برود اما جریان اقتصادی و سیاست‌گذاری سینمای ما به این سمت رفت که در نهایت فیلم‌های مهم کمتر شدند، علت اقتصادی آن بود که گرانی صنعت سینما باعث شده بود که بازیگران کمتر به محتوا کار داشته باشند و بیشتر به‌سمت فیلم‌هایی بروند که بتوانند درآمد بهتری داشته باشند، سینمایی شده بود که درد و دغدغه‌اش کمرنگ‌تر از سال‌های قبل بود. نتیجه این سینما در دهه 90 مشهود است: سینمای بی‌دغدغه سرگرمی‌ساز و بدون محتوایی که با اخلاق و مناسبات خانوادگی فاصله زیادی دارد. به‌نظر من سینمای بعد از دهه 70 دیگر سینمایی بود که باید در وصف آن گفت: آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه!

در آن سینما از نظر سیاست‌گذاری و جریان فکری هم ارتباط جدی با اقتصاد و پول داشت، خوب، بخش خصوصی‌ مانند امروز وارد تولید نشده بود و برای همین پولی که باید از طرف دولت میان اهالی تولید سرشکن می‌شد رفت میان کارگردانان و فیلمسازانی که با دولت ارتباط داشتند و فیلم‌هایی را برای آنان ساختند که باب دندان آنان باشد. من در دهه 1360، 4 فیلم خوب ساختم اما بعد از آن دیگر فیلم‌های من مورد تمایل این آقایان قرار نگرفت، نتیجه اینکه سینماگرانی که می‌خواستند با محتوای فرهنگی فیلم بسازند احساس کردند که نمی‌توانند کار بکنند و در نتیجه منزوی شدند.

مدیران سینمایی ما از جنس سینما نیستند

البته اوایل تغییر دولت باز تا حدودی فیلم‌ها رنگ‌وبوی دهه 1360 را داشت اما هرچه به جلو رفت این فضا کمرنگ شد.

یکی دیگر از نقدهای جدی من این است که اگر سانسور در دهه 1360 بود لااقل سینما دست اهالی سینما بود اما الآن کدام‌یک از مدیران سینمایی ما از دل سینما بیرون آمده‌اند؟ برای همین نگاه سیاسی بیش از حد به سینمای ما حاکم شده است و برای همین سینمای ما از این شیوه مدیریت ضربه و لطمه خورده است.

نمایی از جعفر دهقان در تیرباران

*آیا همین روال عامل کمتر ساخته‌شدن فیلم‌های فرهنگی و دغدغه‌مند در امروز سینمای ایران است؟

ببینید، به‌نظر من  رانت‌خواری در سینمای ایران بی‌داد می‌کند. اگر فیلم یوسف هور را که درباره شهید سیدعلی هاشمی هست با بودجه 400میلیون تومانی در یک سالن و فیلم ارزشی دیگری را که هفت میلیارد تومان هزینه داشته است در سالن دیگر اکران می‌کردند می‌گفتم که کدام‌یک از نظر مخاطبین محبوبیت بیشتری دارد! در زمان حاضر این فیلم هم آماده نمایش است اما به‌خاطر اینکه تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار آن که اداره ارشاد استان خوزستان است باید اقدام کنند و نکردند ما نیز منتظر مانده‌ایم. این فیلم با سرمایه‌گذاری اداره ارشاد استان خوزستان در دولت قبلی انجام شد اما با تغییر دولت این فیلم به فراموشی سپرده شد، البته از این فیلم آقایان بهره سیاسی خود را بردند و بعد از آن، فیلم را فراموش کردند.

نمایی از فیلم یوسف هور

سکان سیاست‌گذاری سینما را الآن افرادی در  دست دارند که  می‌دانم که اهل سینما نیستند. صحبت‌هایی که در فضای مجازی درباره سینمای ایران می‌خوانم واقعاً از نظرات برخی از مدیران فرهنگی سینمایی کشور جلوتر و عمیق‌تر است.

سینماگرانی که می‌خواستند با محتوای فرهنگی فیلم بسازند احساس کردند که نمی‌توانند کار بکنند و در نتیجه منزوی شدند

 

 

چند روز قبل به فارابی رفتم؛ خوب من از سینماگران دهه 1360اَم اما زمانی که به این نهاد سینمایی قدیمی رفتم، تازه دیدم باید خودم را معرفی بکنم؛ من را آنجا سرپا نگه می‌دارند اما اگر از سینماگرانی که به آنها علاقه دارند بیایند بدون وقفه کارش جلو می‌رود. اگر آن افراد سینمایی باشند و بدانند نقش سینما چیست، قطعاً حرمتی را که باید برای یک فیلمساز نگه بدارند نگه می‌داشتند.

فیلم‌های سیاسی سال‌های اخیر خوش‌ساختند

*درباره فیلم‌های سیاسی و تریلر سال‌های اخیر که جوانان ساخته‌اند چه‌نظری دارید؟ آیا این فیلم‌ها در قد و قامت گونه سیاسی موفقند؟

من با این آثار موافقم برای آنکه یک دوره‌ای از کشورمان را تحلیل می‌کنند و اتفاقات مهمی را که رخ داده است نشان می‌دهند، فیلم‌های خوش‌ساختی‌اند که در ژانر ساخته شده‌اند. اما ما باید در تمام ژانرها فیلم خوب داشته باشیم؛ و این میسر نمی‌شود مگر آنکه حرمت سینما را نگه بداریم.

سینمای ما نباید تنها سفید باشد و نه سیاه محض بلکه باید هردو را کنار هم نگه بدارد، سفید صرف از باور دور است و سیاه محض نیز بیش از حد بر تلخی‌ها اصرار دارد و به‌گونه‌ای دیگر از باور مردم به‌دور است.

زمانی که داور جشنواره پلیس بودم گفتم که در فیلم پلیسی باید هم پلیس خوب باشد و هم پلیس بد و رشوه‌بگیر؛ اگر فقط خوب باشد از باور دور است، برای همین هم به‌نظرم دیگر جشنواره پلیس برگزار نشد.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط