مصاحبه| سفیر سابق ایران در لیبی: آتش‌بس برای ازسرگیری صادرات نفت است/ بازیگران دوگانه با منافع متضاد در لیبی


سفیر سابق ایران در طرابلس معتقد است آتش‌بس در لیبی ممکن است به ازسرگیری صادرات نفت این کشور منجر شود تا از این طریق مشکل دولت‌های شرق و غرب لیبی حل شود و این درحالی است که بازیگران مختلف به‌صورت دوگانه منافع متضادی در لیبی دارند.

«حسین اکبری»  در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری تسنیم با اشاره به برقراری آتش‌بس در جنگ داخلی لیبی درباره پایداری یا موقت بودن این آتش‌بس گفت: سرت و الجفره جزء مناطق حساس و مهم لیبی محسوب می‌شوند. اکنون نیروهای وابسته به ژنرال خلیفه حفتر و نظامیان وابسته به دولت وفاق ملی در این منطقه متمرکز شده‌اند. سرت و الجفر در حدفاصل دولت‌های شرق و غرب لیبی قرار دارد. از آنجایی که تمام نفت لیبی از خلیج سرت به خارج از این کشور صادر می‌شود، وقتی که بر اثر جنگ فعالیت این منطقه مختل شود، اقتصاد لیبی کاملاً دچار ایستایی می‌شود اما هنگامی که این منطقه فعال است و نفت و گاز لیبی صادر می‌شود، درآمد حاصله از فروش آنها به بانک مرکزی این کشور واریز و از آنجا در اقتصاد لیبی تزریق و میان دولت‎های شرق و غرب تقسیم می‌شود.

سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به حمایت ترکیه از دولت وفاق ملی و تصمیم این دولت برای آزادسازی سرت و الجفره از تصرف نیروهای وابسته به حفتر گفت: دولت طرابلس، ترکیه و قطر این تهدید (آزادسازی سرت و الجفره) را کردند و طرف مقابل (دولت شرق و حفتر) آن را پذیرفتند که در این منطقه یک‌جوری آتش‌بس شود تا در سایه آن بتوانند با یکدیگر درباره دولت آینده لیبی مذاکرات سیاسی انجام دهند.

وی با بیان اینکه پس از سرنگونی نظام معمر قذافی به‌جای مردم لیبی دو جبهه قدرتمند در این کشور دارند تصمیم‌گیری می‌کنند، اظهار داشت: یکی دولت طرابلس است که مورد حمایت ترکیه، قطر، آمریکا و انگلیس قرار دارد. این دولت به‌نوعی معروف به دولت اخوانی است. از دولت شرق هم مصر، امارات، عربستان، فرانسه و روسیه حمایت می‌کنند. دولت طرابلس با حامیانش در یک طرف و دولت شرق با متحدانش در سوی دیگر قرار دارند. هرکدام از طرف‌ها منافع خود را دنبال می‌کنند زیرا لیبی یک کشور ثروتمند است که می‌تواند منافع خوبی برای دیگران داشته باشد، ضمن اینکه یک دعوای تاریخی بین آمریکا و فرانسه وجود دارد. پاریس مدعی است که آفریقا حوزه تاریخی فرانسه است و آمریکا می‌گوید لیبی قبل از قذافی مهم‌ترین پایگاه واشنگتن در آفریقا بوده و این درحالی است که ترکیه خودش را با جریان (اخوانی) در لیبی همسو می‌‎داند و منافع اقتصادی خوبی در گذشته در این کشور داشته است و قطر هم به‌اعتبار ترکیه در تحولات لیبی ورود پیدا کرده‌ است چرا که در جریان سرنگونی معمر قذافی اینها نقش داشته‌اند.

این دیپلمات سابق ایران جبهه یا جریان مقابل دولت طرابلس را ضداخوانی خواند و گفت: در این جبهه عربستان، امارات و مصر قرار دارند، یعنی در تحولات لیبی جبهه اخوانی و ضداخوانی به‌یک‌نوعی مطرح است، هم جبهه دولت‌های شرق و غرب مطرح هستند، در همین حال، تضادی بین اروپا، فرانسه و آمریکا مطرح است و می‌توان گفت یک نوع تضادی میان قدرت‌های منطقه‌ای وجود دارد، مثلاً مصر به‌دنبال به دست آوردن منافع از دولت شرق است، تونس هم یک منافعی از جانب دولت طرابلس دارد، درحقیقت، چند بازیگر مختلف به‌صورت دوگانه منافع متضادی در لیبی  دارند، بنابراین، جایی برای مردم لیبی باقی نمی‌ماند تا آنان بخواهند خودشان به‌تنهایی تصمیم بگیرند. این آتش‌بسی که در لیبی شده بیشتر تضمین‌کننده صادرات نفتی است که بتواند اقتصاد لیبی را تأمین کند.

وی در پاسخ به این سؤال "با توجه به اینکه ژنرال حفتر به‌طور تلویحی آتش‌بس را نپذیرفته اما رئیس پارلمان لیبی مستقر در شرق این کشور از برقراری آتش‌بس استقبال کرده‌ است، شما علت این اختلاف در اردوگاه شرق را در چه می‌دانید؟" گفت: عقیله صالح معتقد است که "من رئیس پارلمانی هستم که مردم انتخاب کرده‌اند و در شرق لیبی من بالاترین مقام حکومتی هستم"، اما ژنرال حفتر می‌گوید "بنده قدرت نظامی در اختیار دارم، اگر من نباشم نیروهای دولت وفاق ملی شما را دستگیر خواهند کرد لذا بنده بالاترین مقام در شرق لیبی هستم". عقیله صالح می‌گوید "اگر من نباشم شما هویت بین‌المللی ندارید". این اختلافات قبلاً هم وجود داشته منتها به‌صورت پنهان بوده و اکنون علنی شده‌ است.

این کارشناس تحولات شمال آفریقا با تصریح به اینکه سرت منطقه حساسی است و دست هریک از طرف‌های متخاصم باشد دولت آینده لیبی را در اختیار خواهد داشت، گفت: عقیله صالح معتقد است "مسئله سرت را می‌توان با مذاکرات سیاسی حل‌وفصل کرد"، اما حفتر می‌گوید "من با قدرت نظامی مشکل را حل می‌کنم."، یعنی نگاه عقیله صالح حل از طریق توافقات سیاسی است و نگاه حفتر حل مشکل با قدرت نظامی است، این درحالی است که حفتر حدود 2 سال است که برای تصرف غرب لیبی اقدام به حمله‌ای گسترده کرده ولی تاکنون موفق نشده‌ است. مخالفان او می‌گویند "تو رفتی و تجربه کردی به جایی نرسیدی و ما الآن نمی‌توانیم به تو اعتماد کنیم و افراد بیشتری کشته شوند."

وی در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه "پیش از برقراری این آتش‌بس، آمریکا خواستار خلع سلاح در منطقه سرت و الجفره، برقراری آتش‌بس و ازسرگیری صادرات نفت و گاز در لیبی شده بود، فایز السراج نیز همین محورها را در طرح اخیر خود ارائه کرد، برخی معتقدند اصل درگیری در لیبی اختلافاتی است که آمریکا و روسیه در حوزه نفت لیبی دارند، نظر شما در این زمینه چیست؟" اظهار داشت: بنده قبلاً عرض کردم، دولت طرابلس مورد حمایت آمریکا، انگلیس، ترکیه و قطر است و دولت شرق هم از حمایت فرانسه، روسیه، عربستان، امارات و مصر برخوردار است. به‌نظر من در تحولات لیبی بیش از اینکه بحث روسیه و آمریکا باشد، از لحاظ تاریخی بحث آمریکا و فرانسه مطرح است. فرانسوی‌ها معتقدند که آفریقا برای آنان است. آمریکایی‌ها می‌گویند قبل از قذافی بزرگترین پایگاه آمریکا در آفریقا در لیبی قرار داشته است. روسیه اخیراً به دولت شرق لیبی و حفتر پیوسته‌ است ولی فرانسوی‌ها و آن جریان طرف مقابل در این چند سال همگی در تحولات لیبی حضور داشته‌اند لذا روسیه به‌تازگی اعلام کرده‌ است که با برقراری آتش‌بس در لیبی مخالف نیست، یعنی روسیه با آمریکا در لیبی نمی‌جنگد بلکه حضورش در تحولات لیبی به‌خاطر یک سری منفعت‌هایی است که در بازیگری برای خودش حفظ کند. روسیه نیازی به نفت لیبی ندارد ولی از آنجایی که ارتش لیبی یک ارتش شرقی بوده و قذافی وابسته بوده اینها برای مسکو یک صبغه تاریخی به وجود آورده‌ است، به همین دلیل، روسیه در لیبی مدعی است که یک عمق تاریخی در این کشور دارد. به‌هرحال بنده معتقدم از آنجایی که لیبی موقعیت مهمی دارد هر کشوری تلاش می‌کند که یک سهمی از سفره لیبی داشته باشد.

وی درباره سرنوشت آتش‌بس کنونی در لیبی گفت: این آتش‌بس ممکن است به ازسرگیری صادرات نفت لیبی منجر شود تا از این طریق مشکل دو طرف (دولت‌های شرق و غرب لیبی) حل گردد. وقتی که رئیس پارلمان لیبی از برقراری آتش‌بس حمایت می‌کند، به‌خوبی می‌داند اگر نفت به‌فروش نرود لیبیایی‌ها نان برای خوردن ندارند اما حفتر که می‌گوید با راهکار نظامی مشکل را حل خواهد کرد، به هرحال، این یک نوع شکست برای حفتر است که در منطقه‌ای که حضور دارد، بیایند خلع سلاحش بکنند. نهایت قضیه این است که آتش‌بس ممکن است مدتی ادامه داشته باشد اما در جاهای دیگر جنگ همچنان شعله‌ور باشد، فقط در این نقطه (سرت و الجفره) است که می‌گویند باید خلع سلاح شوند و در جاهای دیگر بروند با هم بجنگند، این معنایش آتش‌بس کامل نیست بلکه این آتش‌بس در یک نقطه‌ای برای ازسرگیری صادرات نفت است.

انتهای پیام/+