یادداشت یک استاد: شهید کریمیان شاگردی در مقام استاد بود

مفتخرم که حدود ۳ سال در مقام استادیِ شهید کریمیان در درس فلسفه بودم، منتها هرچه گذشت، دریافتم شاگردی در مقام استاد است.

احمدحسین شریفی،‌ رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران، طی یادداشتی به مناسبت پیدا شدن پیکر مطهر شهید محمدامین کریمیان، خاطراتی از ویژگی‌های درسی و اخلاقی آن شهید بزرگوار نوشت که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

شهید کریمیان، حکیمی جوان بود که افزون بر سرآمدی علمی و نظری در میان هم‌کلاسی‌های خود، در «حکمت عملی» و «فلسفه عملی جهاد و شهادت» نیز «به غمزه مسأله‌آموز صد مدرس» شد. «ادب»، «حجب و حیا»،  «متانت در گفتار و رفتار»، «جدیت در درس و کار»، «امید به آینده»، «وظیفه‌شناسی و تکلیف‌مداری»، «عشق به اهل بیت»، «تیزهوشی»، «فطانت» و «خوش‌فهمی» از بارزترین ویژگی‌های بارز شهید کریمیان بود.

مفتخرم که حدود 3 سال در مقام استادیِ شهید کریمیان در درس فلسفه بودم، منتها هرچه گذشت، دریافتم شاگردی در مقام استاد است. ایشان کارشناس رشته فلسفه بود و بنده فلسفه غرب و نهایةالحکمة را تدریس می‌کردم. در ترم ششمِ نهایة این شهادت رقم خورد. او بسیار کتوم بود تا جایی که کمتر کسی می‌دانست ایشان چندین مرحله به سوریه اعزام شده است. به قدری در درس‌شان قوی بود که معدلش همیشه 20 می‌شد؛وقتی شما در مقام استاد ببینید شاگردتان از بدو شروع جلسه به قدری به بحث تسلط دارد که درس را از حفظ است و در پایان ترم هم با عالی‌ترین نمره درس را پاس می‌کند، طبیعتاً خواسته‌های او را برآورده می‌کنید.

هوشمندی و تیزهوشی فوق‌العاده‌ای داشت. کلاس که آغاز می‌شد، احساس می‌کردی همه چیز را می‌داند، منتها دردش سوریه بود و از آنجا که «کتوم و رازدار» بود. حتی دوستان و هم‌کلاسی‌هایش نیز تا مدت‌ها نمی‌دانستند که برای «دفاع از حرم و حریم اهل بیت» و «مبارزه عملی با ارباب جهالت مدرن» به سوریه می‌رود. وقتی که اولیای مدرسه‌ای که در آن حجره‌ای داشت، دلیل غیبت‌های مکرر و عدم حضور طولانی‌مدت او را جویا شدند و به او گفتند طبق مقررات مدرسه تو نمی‌توانی در اینجا حجره داشته باشی، همه سختی‌ها و مرارت‌های پیدا کردن خوابگاه و حجره‌ای دیگر را به جان خرید، اما حاضر نشد که راز غیبت‌های گاه و بیگاهش را بگوید! وقتی به او می‌گفتم موضوع را با مدیران خود در میان بگذار، لبخند می‌زد و عبور می‌کرد؛ و البته چه درس‌هایی که در این سکوت و لبخند معنادارش بود. او گمنامی را می‌پسندید اما خداوند او را تا ابد در فهرست «نام‌آوران جوان حوزه‌های علمیه» و از «نام‌آوران روحانی مدافع حرم» و از «افتخارات استان پرافتخار مازندران» قرار داد.

شب آن روز، ماه رمضان سال 1395 که خبر شهادت او به ما رسید، در رؤیایی صادقه دیدم که با کمترین عبارت‌پردازی‌ها، «تحقق عینی حکمت نظری و عملی» را به من و همه هم‌کلاسی‌های خود آموخت. در ابتدای جلسه، به عادت معهود و رسم مألوف خود، یکی از شاگردان را گفتم تا درس نهایةالحکمه روز گذشته را گزارش دهد. دیدم همگی با تعجب نگاه می‌کنند و می‌گویند جناب کریمیان درس را به شکلی واضح بر تخته کلاس نوشته‌اند. وقتی تخته را نگاه کردم و نوشته‌های او را دیدم، لحظاتی مات و مبهوت به آن خیره شدم و گفتم: کریمیان تو کی و از چه کسی اینها را آموخته‌ای؟! باز هم لبخند ملیحی زد و هیچ نگفت! به دانش‌پژوهان کلاس گفتم: «بچه‌ها! این، همه‌ی فلسفه و حکمت است! سخن دیگری وجود ندارد! این فوق نهایة الحکمه است! این «نهایة النهایه» است!»

پیکر پاک و مطهر شهید محمدامین کریمیان پس از 6 سال چشم‌انتظاری به وطن بازگشت و تا چند روز آینده در شهر شهیدپرور بهنمیر به خاک سپرده خواهد شد. نام و یاد او 6 سال است که بیش از پیش فضای دل آشنایان و دوستانش را روشن کرده است و «تربت پاک» او نیز زین پس «تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان» خواهد بود. فلاسفه معمولاً سخت احساسی می شوند، اما در این مدت بسیار احساسات برانگیخته شد به ویژه زمانی که پیکر مطهرش را پس از این مدت به کشور می‌آورند. خوشا به سعادت او که در سن جوانی و با تمام پاکی و قداست، «حکمت شجاعت» و «درس شهامت» و «فلسفه شهادت» را عملاً به همه ما آموخت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد. به امید شفاعتش.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط