آیا قضا و قَدَر الهی نفی اختیار می‌کند؟

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) می‌گوید حتی فعلی که با اختیار من انجام می‌شود خدا می‌داند و از تصمیم من باخبر است، نه اینکه جلوی تصمیم مرا می‌گیرد بلکه او می‌داند که من چه تصمیمی می‌گیرم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ،‌ حجت‌الاسلام مجتبی مصباح یزدی استاد حوزه و دانشگاه در برنامه «بدون توقف» شبکه سه سیما با اشاره به اینکه یکی از ویژگی‌ها و صفات فعل خدای متعال تکلم است، گفت: علم کلام از اینجا می‌آید که حقیقت کلام خدا چیست، صفاتی هست که خدای بزرگ خودش به آنها اشاره کرده، مثل اینکه خدا شنواست، خدا بیناست. منظور از اینکه خدا شنواست این نیست که خدا می‌شنود چون خدا جسم ندارد، پس یک معنای انتزاعی داریم، اصل علم یعنی علم خدا این است که خدا به آنچه شما با گوش می‌شنوید هم احاطه دارد، چیزهایی که باید بشنوید خدا آنها را هم می‌داند، چیزهایی که باید ببینید خدا آنها را می‌بیند، اما دیدن و شنیدن خدا با این واسطه‌ها که ما می‌دانیم نیست.

وی در ادامه یادآور شد: در مورد سخن گفتن هم ما وقتی سخن می‌گوییم که می‌خواهیم منظورمان را به کسی بفهمانیم آیا خدای متعال می‌تواند مقصودش را به کسی منتقل کند و می‌تواند؟ بله، ما معمولاً این کار را با واسطه انجام می‌دهیم با لب و دهان و صوت، اما خدا نیازی به اینها ندارد، می‌تواند ابزار و وسائل بگذارد یا نگذارد، می‌تواند صحبت بکند یا می‌تواند مستقیماً در روح فرد این معنا را ایجاد کند، این صحبت کردن صورت‌های مختلف دارد، می‌تواند با واسطه، باحجاب و یا بدون آن باشد، می‌تواند در خواب باشد یا مستقیماً بر قلب پیامبر نازل شود. همه این‌ها را تکلم می‌گوییم؛ چون هدفی که دارد برآورده شده و القای مقصود به مخاطب انجام شده است.

این استاد فلسفه در خصوص مفهوم قضا و قدر نیز توضیح داد: این دو را گاهی به لحاظ مفهومی از هم تفکیک می‌کنند، یعنی قدر را یک مرحله و قضا را یک مرحله دیگر می‌دانند و گاهی یک‌ مرتبه به کار می‌برند و بعد آن را به دو مرحله و معنا تقسیم می‌کنند، قدر به معنای اندازه‌گیری است، یعنی اندازه یک چیزی را مشخص کردن، ضوابط یک چیزی را تعیین کردن، شرایط تحقق چیزی را محقق کردن، اینکه یک چیزی برای اتفاق افتادن به چه شرایطی احتیاج دارد، چه چیزهایی باید واقع شود تا اگر آنها فراهم شد آن وقت آن پدیده تحقق پیدا کند. آیا اینها حتماً فراهم می‌شود یا نه در آن نیست. پس قدر، قابل تغییر است، یعنی بستگی دارد به اینکه آن شرایط فراهم می‌شود یا نمی‌شود.

مصباح یزدی در ادامه افزود: در مقابلش وقتی قضا گفته می‌شود، آن مرحله حتمیت است، یعنی برای پدیده‌ای با همه شرایط و عواملش یا همه آن شرایط فراهم می‌شود و آن امر هم حتماً واقع می‌شود و یا شرایط فراهم نمی‌شود و آن پدیده هم حتماً واقع نمی‌شود. به این مرحله حتمیتِ قضا گفته می‌شود. قضا یعنی گذشتن، قطعیت و حتمیت پیدا کردن و معنای آن جبر نیست. بخواهیم تشبیهی بکنیم مثل این است که قوانین علمی تغییر می‌کنند، یعنی می‌گویند برای جوش آمدن آب چه مقدار حرارت لازم است؟ این می‌شود قَدَر؛ قدر را به آن مرحله غیرحتمی می‌گویند و قضا را به آن مرحله حتمیت.

وی با اشاره به اینکه البته گاهی برای حتمیت هم مراحلی در نظر می‌گیرند، تصریح کرد: چون آن شرایطی که قرار است جمع شود باید اتفاق بیفتد. 100 شرط است، اگر 99 تای آنها هم جمع باشد، می‌گویند قضاست؛ فقط یک عامل است که امکان تغییر پیدا کند تا آن اتفاق نیفتد. عرفا اینجا می‌گویند قضا تغییر کرد. حالا این چه ربطی به خدای متعال دارد؟ هر پدیده‌ای عواملی دارد که ممکن است فراهم شود یا نه؟ در خداشناسی وقتی صحبت از قضا و قدر می‌شود، می‌گویند قضا و قدر الهی و نسبت داده می‌شود به خدای متعال به دو معنا. یک مرحله، مرحله‌ی علم خداست، یعنی گفته می‌شود که خدا مقدرات را می‌داند و علم دارد که چه سرنوشتی برای چه موجودی تحقق پیدا می‌کند، علم خدا به قَدر و نیز علم خدا به قضا؛ از این جهت خدا سرنوشت هر موجودی را می‌داند.

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) در ادامه گفت: یک ارتباط دیگری که به خدا پیدا می‌کند، این است که اصلاً خدا آن را ایجاد کرده و علت هر پدیده‌ای خدای متعال است. خدا می‌خواهد و خدا آن سرنوشت را ایجاد می‌کند که به این قضا و قدر عینی می‌گویند؛ پس سرنوشت موجودات و اینکه هر پدیده‌ای در شرایطی اتفاق بیفتد یا نیفتد، از دو جهت به خدا ارتباط پیدا می‌کند: یکی اینکه خدا همه اینها را می‌داند و دیگر اینکه با خواست خدا موجود می‌شود؛ لذا قضا و قدر الهی می‌شود صفات فعل خدا؛ یعنی ارتباط خدا با موجودات یکی این است که می‌داند چه موجودی در چه شرایطی تحقق پیدا می‌کند یا نه و یکی هم می‌خواهد و آن با خواست خدا تحقق پیدا می‌کند.

مصباح یزدی در پاسخ به این سؤال که «قضا و قَدَر الهی، اراده و اختیار انسان را نفی می‌کند یا با آن سازگار است» گفت: از اینجا این بحث ارتباط پیدا می‌کند با اختیار ما. هم در مورد قضا و قَدَر علمی ممکن است شبهه جبر پیش بیاید و هم در قضا و قدر عینی. در قضا و قدر علمی می‌گوییم خدای متعال سرنوشت مرا در همه مراحل از قبل می‌داند؛ علم ذاتی خدا پیشین است، خدا از تصمیم فردای شما آگاه است. خدای متعال همه چیز را با همه شرایط می‌داند. یکی از آنها همان تصمیمی است که من می‌گیرم. اگر فعلی است که با اختیار من انجام می‌شود، خدا می‌داند که من چه تصمیمی خواهم گرفت نه اینکه جلوی تصمیم مرا می‌گیرد بلکه او می‌داند که من چه تصمیمی می‌گیرم.

وی در پایان توضیح داد: اگر قرار است تصمیم انجام کاری بگیرم، آن را می‌داند و اگر تصمیم خود را عوض کنم، آن را هم می‌داند، ما فکر می‌کنیم اگر چیزی ضروری باشد می‌شود جبر، ضرورت هیچ ربطی به مفهوم جبر ندارد، هر چیزی که در عالم واقع شود با وصف ضرورت محقق می‌شود. از خود وجود خدای متعال بگیرید که واجب به ذات است تا هر مخلوق و پدیده دیگری که اتفاق می‌افتد، آن هم به واسطه علتش وجودش ضرورت پیدا می‌کند؛ معنای جبر ضرورت نیست، جبر یعنی دخالت یک عاملی که نگذارد خواست فاعل در تحقق فعل تأثیر کند، چون اگر با خواست فاعل باشد عین اختیار است، در واقع خدا به اختیار ما نیز علم دارد.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط