مدرس در برابر استبداد توسعه‌طلب

خبرگزاری تسنیم ـ علی عسگری*؛ مبارزه با استعمار در تاریخ ایران معاصر، همواره جزء جدایی ناپذیری از باور‌ها و ارزش‌های مردم بوده است. این ارزش عمومی اگر چه در بخشی از تاریخ دچار انزوا گشته و تضعیف شده است؛ اما حضور نخبگان دینی و سیاسی، سبب بازیابی اقتدار ملی و استعمار‌ستیزی را فراهم آورده است.

پس از مشروطه و با چیرگی گفتمان تجددگرایی و ترقی‌خواهی از سوی جریان فکری وابسته، سیر تحولات اجتماعی ایران بر مدار غرب‌محوری چرخید و اندیشه‌ی استقلال‌طلب دینی با سرکوب‌گری مطبوعات و رجال سیاسی مواجه شد. این رخداد در حالی رقم خورد که مردم ایران نه درک صحیحی از مشروطه را در ذهن خود دنبال کرده بودند و نه تصور دقیقی از ماهیت ترقی و توسعه داشتند.

فهم مردم از احوال اجتماعی و آنچه که پیرامون ایشان تحقق می‌یابد، مهم‌ترین شرط هویت‌یابی و آزادگی ملت در برابر توطئه‌ها و دسیسه‌های بیگانگان است؛ اما این مسأله تنها زمانی مورد توجه قرار خواهد گرفت که حاکمان ملت نیز به استقامت و استقلال عنایت داشته باشند، نه آنکه سرمایه‌های فرهنگی و اجتماعی خود را نادیده‌انگاشته و در پناه استعمار، درس توسعه بیاموزند.

شهید آیت‌الله مدرس، پس از نهضت مشروطه و شهادت شیخ‌فضل‌الله نوری، پرچم مبارزه با استعمار را برافراشت؛ آن هم در زمانی که استبداد نه از نوع سلطنتی که با صورتی از روشنفکرمآبی، به دنبال حذف فرهنگ عمومی و باور‌های توحیدی مردم بود. همان باور‌هایی که به محض بیداری مردم، عرصه را بر وابسته‌سازی و خودتحقیری تنگ می‌کنند.

فریاد‌های مدرس نیز بدین جهت اهمیت پیدا می‌کند. او تجدد را مخالفت می‌کرد، از آن‌سو که ملیت و هویت مردم مسلمان ایران در خطر استحاله و وابستگی قرار داشتند. تجددی که تنها به تغییر ظواهر اکتفا ‌کند و اندیشه را بدون نقد و بررسی بپذیرد، همچون مُهری است که برای تملُّک بردگان، بر پشت آنان داغ می‌زنند.

وجود مدرس، هر لحظه برای اجرای نقشه‌های انگلستان خطرآفرین بود و رضاشاه تصمیم بر ترور او گرفت؛ تروری که بی‌نتیجه ماند! محبوبیت مردمی آیت‌الله مدرس، گواه آن بود که علی‌رغم شعارهای عوام‌پسند روشنفکران همچون توسعه‌طلبی، اما این مدرس بود که مذاق مردم ایران را می‌شناخت و می‌دانست که مردم توسعه را تنها زیر پرچم عدالت و اسلام می‌خواهند.

مدرس، مردم را بازیچه‌ی قدرت نمی‌دید. در نگاه سیاسی او، مردم خود مولد قدرت‌اند، اما نه قدرتی که از سوی غرب و مبلغینش دیکته شده باشد؛ بلکه قدرتی که قرآن ذیل آیه‌ی نفی سبیل تبیین می‌کند تا به واسطه‌ی آن استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران تضمین شود. چیزی که با اندیشه‌ی روشنفکران در تعارض قرار داشت.

اگر چه مدرس در تبعید، شهید شد، اما اندیشه‌ی استعمار ستیز او تا کنون فطرت‌های زیادی را بیدار کرده است. فطرت‌هایی که شاگردان متاثر از مدرس همچون امام خمینی(ره) پروریدند تا به هنگام تهدید، فرصت‌ها و سرمایه‌های اجتماعی گسترده‌ای فراهم شده و مکتب مقاومت، درس امروز دنیا برای احیاء هویت و انسانیت گردد.

*پژوهشگر علوم اجتماعی

انتهای پیام/