کم‌رنگ شدن آیین شب چله در کارکردهای اجتماعی امروز!

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کردستان، آیین‌های متنوع و گوناگونی را می‌توان در هر ملت و جامعه‌ای دید و به دنبال آن گشت و آن را جست. ریشه عناصر بسیاری از هنرهای امروز را می‌توان از همین آیین‌ها دید و آن را خاستگاه برخی از اشکال هنری مانند تئاتر، رقص، هنرهای تجسمی و یا در نغمه‌ها و آوازها دید و شنید. در این آیین‌ها مردم حضور دارند و با هم حرف می‌زنند و دیالوگ رد و بدل می‌شود. 

به نظرم برخی رفتارها و فعالیت‌های مدنی و روزانه مثل متینگ‌های انتخاباتی، رژه ورزشی(المپیکی)، تظاهرات و دور هم جمع شدن تا جایی که شکلی ولو نامنظم داشته باشد، ساختاری آیینی دارد، گرچه نتیجه کشمکش امروز آیین‌ها با فناوری و سرعت علمی خیره کننده (پدیده تلفن همراه و پلتفرم‌های اجتماعی)، به کمرنگ شدن این آیین‌ها انجامیده، اما مواجهه فناوری و آیین‌ همان‌طور که تهدید و یا زمینه آن‌را فراهم می‌کند، به همان میزان مملو از فرصت‌های بالقوه و بالفعل برای فرهنگ است.

به همین جهت تعامل، گاه به هم‌افزایی و تکامل و اصلاح فرهنگ‌ها منجر می‌شود و گاه مبانی، ساختارها و ارزش‌های آن ‌را مورد یورش قرار می‌دهد. بنابراین فناوری برای فرهنگ هم فرصت است و هم تهدید. حقیقت این است که فناوری هم بخشنده است هم ستاننده، رفاه، آسایش، راحتی، توسعه، پیشرفت و ... را می‌بخشد و بسیاری از حقایق، ارزش‌ها، مناسبات اخلاقی، آیین‌ها و سنت‌ها را می‌ستاند و یا تهدید می‌کند، که این‌جاست باید مواجهه فرهنگ و آیین را به زمینه حفظ، بازسازی، ترویج و اشاعه آن‌ها با تولیدات هنری فراهم آوریم.

وقتی می‌گوییم هنر یعنی بازآفرینی رفتارها، حرف‌های و زندگی‌ها، به نوعی از آیین هم حرف زده‌ایم و آن را به عنوان یک خاستگاه نام برده‌ایم. خاستگاه آیین شب‌چله(کردی: شه‌و زمسان) ریشه در بسیاری از اسطوره‌ها و باورهای جوامع باستانی و گذشته کهن ما دارد. این آیین همواره حضور عاملی واقعی و ملموس در محیط زندگی و در کنار انسان‌هاست و تأثیری چشم‌گیری در پیدایش و شکل‌گیری باورهای همگانی داشته است.

روز آخر آذر ماه و شروع فصل زمستان و سرما و پایان هرگونه فعالیت کشاورزی و برخی حِرفه‌ها و پیشه‌های دیگر، باید منتج به آیینی باشد تا تلاقی این دو هوا و فعالیت انسانی را نشان دهد و چه بهتر که در گردش زمین و زمان،  این تلاقی در شب چله به‌عنوان طولانی‌ترین شب سال باشد.  لابد برای همین است که به چله، شب چله (شه‌و زمسان) نام‌گذاری شده است. 

در منطقه کردستان هنوز بر اساس فصل‌بندی سالانه سه ماه را به دو تا 45 روز تقسیم و آن را «چله کوچک» (چله بووچک) و «چله ‌بزرگ» (چله گه‌وره) نام نهاده‌اند. وقتی چله بزرگ تمام می‌شود که سرما سوزناک آخرین تلاش‌هایش را می‌کند و بر اساس آب و هوای منطقه، این باور وجود دارد که چله کوچک سردتر است و این 45 روز در قلب زمستان است،  پس چه بهتر که با یک جشن و آیین، در طولانی‌تری شب سال به استقبالش رفت. جایی که  بامداد روز اول دی‌ماه وآغاز زمستان را «شب چله» می‌نامند.  

بیش‌تر مناطق کردستان کشاورز هستند و زمین‌های کشاورزی وجود دارد که حداقل در این مناطق بیشتر از 20 آیین کشاورزی داریم. کشاورزان پس از پایان فصل برداشت پاییزه و باغداران پس از چیدن میوه‌ها، برخی را به انواع مختلف خشک کرده و یا در سرکه گذاشته، برای شب چله نگه می‌دارند تا در کنار هم، دور هم، از کوچک و بزرگ، با خوردن آن‌ها محفلی را گرم کنند که علاوه بر اجرای یک آیین یک  نیاز را برآورده کرده به مردم دلگرمی بدهد. اگر در کنار خوردنی‌های سنتی که هر کدام علت‌های خود را دارد، محفل بگو و بخند، نَقل و حکایت و داستان‌گویی گرم است؛ (شوربختانه با ورود اینترنت، تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و ... کم‌رنگ شده است. ) نوعی نیاز و کارکرد جمعی آیین شب چله برگزار می‌شود که این کارکرد اجتماعی را در برخی دیگر از آیین‌ها و رقص‌ها می‌بینیم.

اگر خانواده و طایفه تصمیم می‌گیرند که راهی را پیموده تا در منزل بزرگِ خانواده گرد هم باشند و گاه در نگاه وی و با وی هم‌چهره شوند، اگر در برف و بوران-اگر بارندگی باشد و مثل این سال‌ها با کاهش باریدن برف روبرو نباشیم- هم که شده است، کودک قنداقی و افراد مسن راه می‌افتند تا در یک همدستی، آیین شب چله را در کنار بزرگ خانواده برپا دارند،  یک کارکرد اجتماعی‌ست این آیین که در اجرای آن ده‌ها علت نهفته است. 

شب چله را انگار پایانی نیست و ته آسمان در جنگ تاریک - روشنا به سود روشنایی ختم می‌شود تا سپیدیِ اولین برفِ روز اولِ زمستان بدرخشد. شب چله در ساختار اجتماعی ما برپا شده، همچنان که نیاز است که باز هم آیین‌ها و چنین آیین‌هایی پاس داشته شود.

یاداشت از: محمدتوفیق مشیرپناهی، روزنامه‌نگار

انتهای پیام/486