کتاب آه؛ بازخوانی روان مقتل نفسالمهموم
خبرگزاری تسنیم : کتاب آه، بازخوانی نفسالمهموم، مقتل حسینبن علی (ع) است که زمستان ۸۷ با ویرایش یاسین حجازی برای اولین بار به چاپ رسید.
به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری تسنیم، کتاب آه حاصل بازخوانی و ویرایش مقتل «نفس المهموم»، نوشته «شیخ عباس قمی» است که بیش از 50 سال پیش به فارسی برگردانده شد.
کتاب اینچنین آغاز میشود: ابوخالد خرمافروش خبر داد و گفت:
با میثم بودم در فرات، روز جمعه، که بادی بوزید- و او در کشتی زیبا و نیکویی نشسته بود.
بیرون آمد و به باد نگریست و گفت «کشتی را استوار بندید که بادی سخت می وزد.» و در این ساعت، معاویه بمرد...
کتاب ساختار روایی منسجم و واحدی دارد و ساده روایت میکند. این سادگی و یکدستی به فهم ِ آسان آن کمک میکند و به خواننده کمک میکند، یکیک حادثهها را چون پازل کنار هم بچیند و تصویر ذهنیاش را بیدغدغه و تکلف، کامل کند.
«یک تصویر، پارهاى از یک نامه یا جملاتى که دو نفر با هم گفتهاند و رفتهاند و کسى آن میان شنیده، هر کدام، تکه اى از یک «کولاژ» است که از چیدن و کنار هم گذاشتنشان مىتوان اصل واقعه را فهمید و یکپارچه کولاژ را دید. فراوانند کسانى که علىرغم بسیارها که جسته گریخته شنیدهاند، هنوز دقیقا نمىدانند قتل حسینبنعلى «چه طور» اتفاق افتاد.»
اینها حرفهایی است که نویسنده در مقدمه کتاب آورده است.
حجازی، درباره نگارش کتاب توضیحی میدهد که خواندنش خط و سیر تبدیل شدن کتابی سختخوان به کتابی آسانخوان را بدست میدهد:
«من در این بازخوانی، خط حادثه را پر رنگ کردم و به ترتیب و توالی وقوع حادثهها دقت کردم و گشتم آدمهایی را که اسمشان در اول حادثه یک چیز بود و در اثنای حادثه یک چیز و در انتها یک چیز دیگر، یکی کردم و نقلهای پراکنده در جای جای کتاب را – بی آن که از جزئیات هیچ کدامشان بزنم- تجمیع کردم و رد نقلهایی را که با هم نمیخواند، در کتابهای دیگر گرفتم تا نقل معقولتر و مشهورتر را بیاورم و تاریخها را - تا آنجا که میشد- همخوان کردم و جایها و منزلها و شهرها را روی نقشه آوردم تا کروکی حادثه معلوم شود و رجزهایی را که ترجمه نشده بود یا ترجمهاش واضح نبود، دوباره ترجمه کردم و رسمالخط را یکدست کردم و پاراگراف بندی کردم و نقطه گذاری کردم و اعراب گذاشتم و توضیحها و تحشیهها و پاورقیها را کنار گذاشتم و مکررات و عبارات عربیای را که حذفشان به ساختار متن لطمه نمیزد، حذف کردم و بعد، تازه کار اصلیام شروع شد که نشستن پشت «میز مونتاژ» بود؛ پاراگرافها را «نگاتیو»هایی فرض کردم که با حفظ تربیت و ضرباهنگ و تعلیق بایست به هم میچسباندم و همه فکر و ذکرم این بود که صفحات برای خواننده راحت و بیوقفه ورق بخورند و یکبار برای همیشه معلوم شود «اتفاق» چگونه افتاد.»
در این کتاب، میتوان ساده روبروی کلمات نشست و بی آنکه نیازی به لغتنامههای عربی به فارسی یا فارسی کهن به فارسی امروزی داشت، متوجه معانی شد؛ از 6 ماه قبل از واقعه و از ابتدای بیعت مردم با یزید تا 6 ماه پس از واقعه و انتهای اسارت.
«حسین گفت «این زمین چه نام دارد؟»
گفتند «عَقر»
حسین گفت «خدایا، به تو پناه میبرم از عقر». باز نام آن زمین پرسید.
گفتند «کربلا. آن را نینوا هم گویند که دِهی است بدین جا.»...
... حسین آن خاک را ببویید و گفت «والله این همان خاک است که جبرئیل رسول خدا را به آن خبر داد و من در همین زمین کشته میشوم.»
گفت «فرود آیید! بارهای ما اینجا بر زمین گذاشته شود و خون ما اینجا بریزد و قبور ما اینجا باشد. جدِّ من، رسول خدا، با من چنین حدیث کرد.»
پس همه فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند.»
کتاب آه، زمستان 1387 برای نخستین بار توسط نشر جام طهور به چاپ رسید و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است.
انتهای پیام /