تجدید نظر در استراتژی آمریکا در افغانستان


افغانستان

خبرگزاری تسنیم : خبرگزاری تسنیم: جنگ آمریکا در افغانستان به طولانی‌ترین جنگ این کشور در خارج از مرزهای خود تبدیل شده و هزینه‌های بسیار سنگین آن، وخامت اوضاع اقتصادی آمریکا را تشدید کرده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مطالعات سیاست گذاری بین‌الملل، سیاست‌های دولت اوباما در افغانستان، تنها به وخیم‌تر شدن اوضاع این کشور و تحمیل هزینه‌های بیشتر بر اقتصاد مریض آمریکا منجر خواهد شد.

* جنگی طولانی‌تر و پر هزینه‌تر از جنگ ویتنام

پس از گذشت نه سال، جنگ آمریکا در افغانستان به طولانی‌ترین جنگ در تاریخ آمریکا تبدیل شده است و چیزی نمانده تا از جنگ اتحادیه جماهیر شوروی با این کشور نیز فراتر رود. این جنگ تا کنون سالانه نزدیک به 100 میلیارد دلار هزینه برای مالیات‌دهندگان آمریکایی در پی داشته است. هزینه‌ای که هفت برابر تولید ناخالص ملی افغانستان و چند برابر تمام هزینه‌هایی است که آمریکا سالانه صرف بیمه‌های درمانی خود می‌کند. هزاران نفر از سربازان آمریکایی و ناتو تا کنون کشته یا به شدت زخمی شده‌اند.

منافع آمریکا در افغانستان هرگز به میزانی نیست که بتواند این سطح از قربانی و هزینه دادن را توجیه کند. رئیس جمهور اوباما با تأکید بر تلاش برای نابود کردن القاعده، حضور آمریکا در افغانستان را توجیه می‌کند. این در حالی است که القاعده بیش از این حضور چندان پررنگی در افغانستان نداشته و تنها 400 نفر از اعضای مهم القاعده در کل افغانستان/ پاکستان باقی مانده‌اند که بیشتر آنها در استان‌های شمال غربی پاکستان مخفی شده‌اند.

* جنگی ناکارآمد و جاه‌طلبانه

سربازان آمریکایی تا کنون هزینه بسیاری را برای این جنگ پرداخته‌اند و نباید بیش از این از آنها انتظار داشت که هزینه‌ای غیر ضروری را بابت منافع ملی ما پرداخت کنند، به ویژه در زمانی که نیازمندی‌های بسیار مهمتری در داخل و خارج آمریکا مطرح است. جنگ آمریکا در افغانستان در واقع به تلاشی جاه‌طلبانه و ناکارآمد تبدیل شده است که می‌کوشد برنامه به اصطلاح «ملت سازی» را پیش ببرد. ما اکنون در باتلاق جنگ‌های داخلی افغانستان به دام افتاده‌ایم و می‌کوشیم یک حکومت مرکزی کارآمد در کشوری ایجاد کنیم که پیش از این چند پاره و تکه تکه شده است.

هدفی که آمریکا روی نقشه به دنبال آن است هر چند بسیار مطلوب، اما به هیچ وجه هدفی نیست که ارتش آمریکا برای تعقیب آن تربیت شده باشد. هیچ تعریف مشخصی از اینکه چه حالت و موقعیتی «پیروزی» تلقی خواهد شد، وجود ندارد. ایجاد یک دولت افغان متحد، نیازمند هزینه شدن جان هزاران هزار آمریکایی دیگر، هزاران میلیارد دلار آمریکایی و چندین و چند سال زمان می‌باشد.

همانطور که ویکیلیکس با انتشار بیش از 91000 گزارش در مورد افغانستان بر همگان آشکار ساخت، افشای مرگ بسیاری از مردم غیرنظامی که در نتیجه حملات سربازان آمریکایی و نیروهای متحد حادث شده است، هرگونه پیشرفت این نیروها را در افغانستان تحلیل برده و با شکست مواجه کرده است.

سازمان اطلاعات داخلی پاکستان همچنان از نیروهای طالبان پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیک به عمل می‌آورد که مانع پیشروی سربازان آمریکایی است. سیاستمداران و وابستگان به دولت کرزای در شهرهای مختلف افغانستان بارها نشان داده‌اند که به مراتب خطرناک‌تر از طالبان هستند.

* کسینجر: «افغانستان با دخالت خارجی به صلح نمی‌رسد»

چشم‌انداز موفقیت آمریکا در افغانستان کاملاً تیره و تار است. همانطور که هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی پیشین هشدار داده است «افغانستان هرگز با دخالت نیروهای خارجی به صلح و آرامش نرسیده است.» تلفات آمریکا و نیروهای متحد در ماه جولای به بالاترین میزان خود رسید و چندین کشور عضو ناتو برای خروج نیروهای خود از افغانستان برنامه ریزی می‌کنند. منازعه در افغانستان در واقع جنگی است میان دولت کرزای و یک جنبش شورشی به نام طالبان که با تروریست‌های بین‌المللی متحد شده است. این جنبش شورشی می‌کوشد دولت کرزای را ساقط کند. به عبارت دیگر این منازعه یک جنگ داخلی است که بر سر به دست آوردن قدرت هر چه بیشتر در گرفته است. با این که کشورهای همسایه نیز در مناسبات این کشور دخالت دارند، اما مداخله نظامی آمریکا در این کشور در واقع حالتی را ایجاد کرده است که آمریکا در جامعه بین‌الملل متهم به اشغال نظامی افغانستان شده است.

گروه مطالعه افغانستان در اندیشکده سیاست گذاری بین‌الملل معتقد است که جنگ در افغانستان به موقعیتی بسیار حساس رسیده است. سیاستی که در حال حاضر در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفته است، هیچ تأثیری بر جنگ‌های داخلی این کشور نخواهد گذاشت و تنها جان آمریکایی‌های بیشتری را تلف خواهد کرد و هزینه‌های بیشتری را بر مالیات دهندگان آمریکایی تحمیل می‌کند.

ما به این نتیجه رسیدیم که می‌بایست شیوه جدیدی در پیش گرفته شود؛ شیوه ای که منافع قانونی آمریکا در آسیای مرکزی را به خوبی تعریف کرده و پیش ببرد. این طریقت جدید تا آنجا که ممکن است راه حل‌های نظامی را تقلیل خواهد داد، چرا که در مورد منطقه‌ای اتخاذ می‌شود که پیشبرد اهداف ما در آن منوط به ثبات سیاسی است. سیاست پیشنهادی ما از این قرار است که توان سیاست خارجی آمریکا باید در کنار توان جامعه بین‌الملل قرار گرفته تا از این طریق میان طرف‌های درگیر در افغانستان صلح برقرار شده، توسعه اقتصادی این کشور رقم خورده و فرایند‌های دیپلماتیک در سراسر منطقه حکمفرما شود.

مطالعه و بحث و گفتگو در گروه مطالعه افغانستان بر اساس موارد زیر به نتایج مذکور رسیده است:

• آمریکا در منطقه افغانستان/ پاکستان تنها دو منفعت حیاتی دارد: 1) جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به مأمنی برای القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی که بتوانند در آن برای حمله به خاک آمریکا سازماندهی شوند؛ و 2) حصول اطمینان از اینکه زرادخانه هسته‌ای پاکستان به دست دشمنان آمریکا نیافتد.

• صیانت از منافع مذکور نیازمند آن نیست که آمریکا به لحاظ نظامی بر طالبان غلبه کند. حتی در صورتی که آمریکا نیروهای خود را در افغانستان کاهش دهد بعید به نظر می‌رسد که طالبان موفق به کاری شود. موفقیت طالبان در دهه 1990 نتیجه شرایطی بسیار نامعمول بود که در حال حاضر از آنها اثری به چشم نمی‌خورد و در آینده قابل پیش‌بینی نیز پیش نخواهد آمد.

• القاعده بیش از این حضور جدی در افغانستان ندارد و اینکه طالبان بتوانند در حال حاضر شرایطی را برای رشد ایشان فراهم کنند، غیر ممکن است. چنانچه القاعده در افغانستان تجدید قوا کند، باقیمانده نیروهای آمریکایی در این کشور قادر به ردیابی و نابود کردن آنها هستند.

• طرفداران القاعده اکنون در سراسر دنیا پخش شده‌اند و شکست دادن طالبان تأثیر چندانی بر دسترسی جهانی القاعده نخواهد داشت. تهدید پا برجای القاعده از طریق اقدامات خاص ضد تروریستی ممکن خواهد بود؛ کاستن از «رد پای» نظامی آمریکا در کشورهای اسلای جهان و تلاش‌های دیپلماتیک برای ارتقای تصویر آمریکا و تضعیف حمایت‌های بین‌المللی از شبهه نظامیان افراطی.

• با توجه به شرایط اقتصادی کنونی آمریکا، کاستن از هزینه‌های جنگ افغانستان به امری بسیار حیاتی و ضروری تبدیل شده است. صیانت از سلامت اقتصادی آمریکا به اندازه تقویت دیواره‌های دفاعی آمریکا در برابر حملات دشمنان اهمیت و اولویت دارد.

• ادامه جاه‌طلبی‌های نظامی آمریکا در افغانستان به ضرر منافع آمریکا خواهد بود. حضور پررنگ آمریکا در افغانستان باعث می‌شود کمک محلی به نیروهای طالبان افزایش یابد. این کار همچنین سبب هر چه متحد‌تر شدن گروه‌های افراطی در افغانستان و پاکستان می‌شود.

• هرچند آمریکا باید از توسعه دموکراسی، حقوق بشر و اقتصاد حمایت کند، اما تجربه ثابت کرده است که توان آمریکا در حمایت از این موارد در جوامع دیگر بسیار محدود است. هزینه‌ای که برای این کار در افغانستان پرداخت می‌شود، می‌تواند برای کاستن از کمبود 1.4 تریلیون دلاری بودجه در آمریکا، ترمیم زیرساخت‌های کشور و دیگر اهداف ضروری ملی به کار گرفته شود. حمایت ما از موارد مذکور می‌تواند با جلب توجه جامعه بین‌المللی به شکل بهتر و هزینه کمتری پیش رود.

* ادامه حضور آمریکا به افزایش آتش جنگ منجر خواهد شد

ادامه جنگی تمام عیار در افغانستان منجر به افزایش حمایت‌ها از طالبان خواهد شد و هرگز اسباب اضمحلال این گروه را فراهم نخواهد کرد، دامنه منازعه را به پاکستان گسترش خواهد داد، گروه‌های افراطی را که در غیر این صورت با یکدیگر درگیر می‌بودند، متحد خواهد کرد، سلامت طولانی مدت اقتصاد آمریکا را در معرض تهدید قرار خواهد داد و مانع آن خواهد شد که دولت آمریکا توجه کافی به مشکلات بسیار مهمتر دیگر خود داشته باشد.

از این رو مهمترین نکته این موارد که منجر به راه‌کار پیشنهادی ما می‌شود این است که منافع حیاتی ما در افغانستان بسیار محدود بوده و پیروزی نظامی شاه‌کلید پیشبرد این منافع نیستند. از این رو طریقتی که می‌تواند نتیجه‌ای هرچه بهتر را برای آمریکا در منطقه افغانستان/ پاکستان به همراه داشته باشد، از تلاش‌های نظامی فاصله می‌گیرد و به جای آن موارد زیر را پیشنهاد می‌کند:

1. تأکید بر تسهیم قدرت و حضور همه اطراف درگیر در فعالیت سیاسی. آمریکا باید بستری را فراهم سازد تا قدرت در داخل افغانستان از تمرکز خارج شده و میان تمام احزاب اصلی این کشور تعادل ایجاد شود.

2. کاهش و در نهایت به پایان بردن عملیات‌های نظامی در جنوب افغانستان و کاستن از ردپای نظامی آمریکا در این کشور. آمریکا باید حضور نظامی خود را کاهش دهد، چرا که این حضور پشتون‌ها را تحریک کرده و در نتیجه حمایت از طالبان را افزایش می‌دهد.

3. تمرکز روی اقدامات امنیتی در مورد القاعده و امنیت داخلی. نیروهای ویژه، نیروهای اطلاعاتی و دیگر توانمند‌های آمریکا باید برای یافتن هسته‌های شناخته شده القاعده در منطقه به کار گرفته شود. چنانچه القاعده پایگاه‌های جدیدی برای آموزش نیرو بنا کرد، این نیروها می‌توانند برای تعقیب ایشان آماده نگاه داشته شود.

4. تشویق به توسعه اقتصادی. از آنجا که اوضاع نابه‌سامان اقتصادی می‌تواند سبب رشد تروریسم، قاچاق مواد مخدر و انسان و دیگر فعالیت‌های نامشروع شود، باید تلاش شود که با کمک جامعه جهانی اوضاع اقتصادی افغانستان بهبود یابد.

5. همراه شدن با دیگر بازیگران منطقه در یک اقدام دیپلماتیک به منظور بالا بردن ثبات در افغانستان. دولت‌های همسایه این کشور مانند پاکستان، هند، ایران، چین و عربستان، همگی مخالف آن هستند که این کشور تحت اشغال یک کشور خارجی باشد و به شدت می‌کوشند تا با ایجاد ثبات در این کشور مانع سرریز شدن بی‌ثباتی فعلی آن در کشورهای خود باشند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان