تحولات سوریه به کجا خواهد انجامید؟


تحولات سوریه

خبرگزاری تسنیم : هر چند که بحران سوریه همچون گذشته نبوده و امروزه کم تر کسی به سقوط بشار فکر می کند اما این بحران همچنان ادامه دارد، درگیری های متعدد مخالفان و نیروهای مردمی و ارتش سوریه با یکدیگر هم چنان ادامه دارد و هنوز آینده بحران برای دو طرف درگیری مبهم است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری دیدبان در تحلیلی درباره وضعیت کنونی سوریه نوشت: سوریه همچنان پابرجاست و اسد هنوز قدرت دارد. هنوز محورهای عربی ـ غربی نتوانستند حرف خود را بر کرسی بنشانند و هنوز تلاش های آنان نتوانسته به نتیجه ای برسد. چرا علی رغم تمام تلاش های عربی و غربی برای سقوط بشار اسد و نظام سوریه این نظام هنوز پابرجاست و قدرت دارد؟ چرا نمی توان سوریه را در کنار مصر، تونس، لیبی، یمن و ... گذاشته و بر اساس همان الگو تحلیل کرد؟ این سؤالی است که ذهن بسیاری از تحلیل گران عرصه ی سیاست را به خود مشغول کرده است. تشکیل نشست های مختلف در کشورهای موافق و مخالف نظام سوریه در ایران و قطر در برهه ی کنونی نشان می دهد که بحران سوریه تبدیل به مسأله ای جهانی شده است. بحرانی که صحنه ی زورآزمایی قدرت های تأثیرگذار شده است. برای به دست آمدن دورنمایی از آینده بحران سوریه ابتدا به علت امتداد بحران تا کنون از یک سو و بررسی سطوح بحران از سوی دیگر نیازمندیم، که در این مطلب به آن می پردازیم.

چرا بحران همچنان ادامه دارد؟

با مرور تحولات سوریه مشخص می شود که سوریه وارد بحران مداوم و فرسایشی شده است. اما چرا بحران سوریه به سرانجامی نمی رسد و همچنان ادامه می یابد؟ به این دلیل که:

1. تفاوت جنس تحولات سوریه

علی رغم تمامی انتقاداتی که به نظام سوریه در بادی امر به دلیل کاستی ها و ضعف هایی که داشته وارد است، نباید از یاد برد که حوادث سوریه نسخه ای تزریق شده از خارج مرزهای سوریه بوده و این تحولات از داخل خاک این کشور و از دل ملت نجوشیده است. جالب است که تنها در مورد کشور سوریه بسیاری از نیروها و دولت های خارجی نظیر عربستان، ترکیه، امریکا، اسرائیل، قطر، مصر و همچنین کشورهای اروپایی بسیج شده اند تا نظام سوریه سقوط کند اما همچنان پابرجاست. یعنی ما در مورد هیچکدام از کشورهایی که در آنان بیداری اسلامی رخ داده شاهد این سطح از اجماع وسیع بین المللی نبوده ایم و تنها در مورد سوریه شاهد ائتلاف و لشگر کشی و متحد ساختن های طرف های مختلف هستیم. ائتلافی که در مورد هیچ یک از کشورهایی که تحولات جدید را تجربه کرده اند؛ نظیر مصر، لیبی، تونس، بحرین، یمن و .. شاهد نبوده ایم.

علاوه بر این تمامی درخواست هایی که در ابتدای اعتراضات مردمی در سوریه مبنی بر تأمین حقوق شهروند و سیاسی مورد مطالبه بوده از سوی نظام سوریه تأمین شده و اسد تلاش کرده تا به وعده های خود جامعه ی عمل بپوشاند. اصلاحاتی که برای اندکی از آن مردم بحرین و عربستان ماه هاست که تلاش می کنند و صدها شهید داده اند. این تناقض رفتاری که از سوی بسیاری از کشورهای منطقه اعمال شده نشان می دهد که آنان به دنبال حقوق ملت سوریه و آنچه که مردم برای آن قیام کرده اند نبوده اند بلکه آنها به دنبال اهداف خود و در ورای آن به دنبال سقوط اسد هستند. چراکه سقوط اسد باعث تقویت بسیاری از کشورهای عربی و برداشتن مانع برای بسیاری از کشورها در منطقه می شود و این مسأله ی قابل توجهی است.

2. محبوبیت اسد

مسأله ی دوم قدرت و پایگاه اجتماعی اسد است. اسد هنوز در سوریه محبوبیت دارد و اگر پای انتخاباتی به میان بیاید بیش از 52 درصد مردم سوریه به اسد رأی خواهند داد.

تجمع مردمی در حمایت از بشار اسد در دمشق

در بعد جامعه شناسی سیاسی و رصد افکارعمومی مردم سوریه؛ امید مجدد به اسد و همراهی با او یعنی عدم توان پیشروی مخالفان و معارضان وجود دارد. مخالفان خارجی و داخلی از ظرفیت مردم سوریه نمی توانند استفاده کنند چرا که بیش از نیمی از مردم سوریه با اسد موافق هستند و از طرف دیگر مشخص نیست که همه ی مخالفان نظام اسد، موافق سقوط وی و راه حل های خشونت آمیز برای تغییر نظام در سوریه باشند.از این رو عملا نیمی از جامعه مخالف معارضان بوده و نیمی دیگر حداقل سکوت کرده و همراهی نمی کنند که خود باعث تقویت جبهه ی اسد می شود.

با توجه به اعمال خشونت باری که مخالفان و سلفیون در سوریه انجام داده اند و غیر نظامیان را به طرز فجیعی می کشند باید مد نظر قرار داد که این رفتارها همگی باعث حرکت قشر خاکستری مردم سوریه به سمت اسد می شوند. حرکتی که در آن معتقدند وجود حاکمی که به آن نقد وارد است ترجیح دارد بر هرج و مرج، ناامنی و همچنین تسلط افراطیون. چراکه ناامنی بهترین بستر برای رشد افکار افراطی و سلفی است و این یعنی وارد شدن سوریه به جنگ های مداوم و فرسایشی قومی، قبیله ای، مذهبی و طایفه ای؛ مسأله ای که مردم سوریه آن را درک می کنند و بر اساس آن تصمیم می گیرند.

3. عدم وحدت مخالفین

مسئله ی دیگری که باید درتحولات سوریه مد نظر باشد آن است که مخالفان نظام سوریه یکدست و هم جهت در هدف و روش نیستند. این وضعیت یعنی برگ برنده ای دیگر برای اسد. مخالفان سوری بخشی به راه حل های مسالمت آمیز معتقدند برخی به روش های خشونت آمیز، برخی در داخل مستقرند برخی در خارج، برخی موافق سقوط اسد هستند برخی مخالف سقوط اسد؛ این مشکلات و اختلاف نظرها در بین مخالفان و معارضین سوری در داخل و خارج در سطوح مختلف وجود دارد.

علاوه بر این؛ بخش اعظمی از نیروهای تندرو و افراطی که از سوی گروه هایی نظیر القاعده مدیریت و راهنمایی می شوند، از نیروهای مخالف سیاسی دستور نمی گیرند و به دنبال اهداف خود هستند. یعنی اگر تمام مخالفان سوری با یکدیگر موافق شوند باز هم عده ای از مسلحین هستند که حاضر به هیچ گونه همگرایی با هیچ گروهی نیستند. چون آنان زندگی و حیات خود را در ناامنی و عدم ثبات در سرزمین هایی که شکنندگی قومی و قبیله ای دارند جستجو می کنند.

انفجار مرکز مخابرات دمشق به دست مخالفین بشار

4- عدم قدرت یکسره سازی

هیچ یک از طرف های درگیر درسوریه توان یکسره سازی را در بحران این کشور را ندارند. نه ارتش و نه مخالفان و این یعنی شروع جنگ های مداوم و فرسایشی. تنها با ورود عامل سوم است که این معادله تغییر می کند این عامل سوم می تواند حمله ی خارجی، ترور اسد و یا پذیرش یکی از طرف های درگیر مبنی بر قبول شرایط طرف مقابل باشد. وگرنه همچنان باید منتظر جنگ و بحران و ناامنی در سوریه باشیم.

خود اینکه ارتش سوریه در بسیاری از مناطق توانسته مسلط شود یعنی که اینکه اسد هنوز قدرت و پایگاه اجتماعی دارد. به این دلیل که ارتش سوریه از مردم و ملت سوریه تشکیل شده و از سایر ملت ها مانند آنچه در بحرین اتفاق افتاد نیست. یعنی ارتش سوریه از همان مردم جامعه ی سوریه است.با یادآوری انقلاب اسلامی ایران و نقش پیوستن ارتش به مردم در جریان انقلاب و پیروزی آن نشان می دهد که در صورت بروز بحران در یک کشور قواعد و ساختار سلسه مراتبی ارتش تا میزان خاصی جواب می دهد و پس از آن این شبکه ی روابط اجتماعی و سایر هنجارهای اجتماعی و دین است که تعیین کننده بوده و می تواند ارتش را از درون منحل یا منسجم کند. وقتی یک ملت پیوند خود را از نظام سیاسی جامعه گسست ارتش نیز بعد از مدتی مضمحل می شود، چیزی که ما در سوریه شاهد آن نیستیم.

طرف های درگیر، سطوح بحران

طرف های درگیر در بحران سوریه در یک سطح و در یک گروه و یک خط فکری دسته بندی نمی شوند. و این بر پیچیدگی بحران سوریه افزوده است. هریک از طرف ها در هر دو سطح داخلی و خارجی و با رویکردهای ایجابی یا سلبی وجود دارند که خود باعث شده مدیریت این بحران از سوی یک مرکز واحد امکان پذیر نبوده و حتی نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل هم نتواند کاری از پیش ببرد. در سطح داخلی نیز تنها با مخالفان سوری رو به رو نیستیم بلکه معاراضان نظامی نیز وجود دارند که تحت هیچ شرایطی قابلیت مدیریت را ندارند.

نشست دوحه و نشست تهران به عنوان دو مرکز مخالف وموافق نظام سوریه در یک ماه اخیر دلیلی است بر تلاش طرف های بین المللی برای حل بحران سوریه. این دو نشست نتایج و پیامدهای مختلفی در اطراف بحران سوریه داشته و نشان از تلاش های دو جناح برای رسیدن به اهداف خود در مسأله ی سوریه است.

  نشست دوحه

نشست دوحه به میزبانی قطر و تلاش های تمام عیار حکام قطر برگزار شد. این نشست محمل اجتماع گروه های مختلف مخالفان سوری بود، نشستی که به دستور امریکا و تلاش های قطر منعقد شد. هیلاری کلینتون در سخنرانی خود رسما مخالفان سوری را به وحدت خوانده و از آنان خواست در رسیدن به هدف مشترک خود تلاش مضاعف کنند. در این نشست تلاش شد تا در ورای تقسیم مناصب اجرایی و شکل دهی و پی ریزی پایه های دولتی قومیتی نظیر آنچه در عراق و لبنان شاهد آن هستیم؛ مخالفان را حول محوری به نام قدرت سیاسی جمع کنند. در این نشست رئیس این ائتلاف و سه معاون آن انتخاب شدند.

همچنین توافق نامه ی دوحه به امضای جورج صبرا، رئیس شورای ملی مخالفان سوری رسیده و قرار است وظیفه تشکیل دولت انتقالی را برعهده بگیرد. فرانسه، ترکیه، قطر، تونس، اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس نیز این ائتلاف را به رسمیت شناخته اند.از این مواضع مشخص می شود که حامیان بین المللی نیروهای مخالف سوری تمام تلاش خود را به میدان آورده و در حال استفاده از تمام ظرفیت های خود هستند. این در حالیست که بسیاری از گروه های سیاسی از نشست دوحه به شدت انتقاد کرده و آن را راه حلی خارجی برای حل بحران سوریه تلقی کرده اند.

 

  نشست تهران

به فاصله ی چند روز بعد از نشست دوحه، نشست دیگر در فراسوی مرزهای سوریه و این بار در تهران به منظور حل بحران سوریه انجام گرفت. نشستی که در آن تهران تمامی تلاش خود را برای فراگیر ساختن تمامی گروه ها و طیف های مخالف و موافق نظام سوری صرف نمود.

نشست تهران علاوه بر نشان دادن ابعاد بین المللی بحران سوری و توان جبهه ی ضد عربی ـ غربی علیه سوریه یعنی جبهه ی موافق نظام سوریه، نشان داد که این جبهه تمام تلاش خود را برای حل مسالمیت آمیز بحران سوریه مصروف می دارد و توان و ظرفیت بحران سوریه را نیز دارد. این نشست چند تفاوت با نشست های قبلی در تهران و سایر کشورهایی که با محوریت بحران سوریه بوده ؛ دارد. کارشناسان اصلی و مسئولان برگزاری این نشست معتقدند که این نشست در سه بعد شعار، دعوت شدگان و استقلال رأی تفاوت مهمی با سایر نشست هایی که با محوریت بحران سوریه دارند. شعار اصلی نشست تهران حل مسالمت آمیز بحران سوریه بود و به همین دلیل نام نشست «گفت و گوی ملی سوریه مخالفت با خشونت و حمایت از مردم سالاری و دموکراسی» نهاده شد. در صورتی که شعار و هدف اجلاس های مقابل این نشست بیشتر به دنبال یافتن راه حلی نظامی برای خاتمه دادن به بحران سوریه بود.

تفاوت دیگر در ترکیب اعضای شرکت کننده بود، نشست تهران نمایندگی تمام طیفهای مختلف جامعه سوریه را در برداشت. این طیفها اعم از جریانها، شخصیتهای فعال سیاسی و مستقل، رهبران ادیان و مذاهب که شامل مسیحیان، شیعیان، اهل تسنن، دروزی‌ها، علویها و روسای عشایر، میشد.

باید توجه داشت که بخش قابل توجهی از جامعه اجتماعی سوریه را عشایر تشکیل میدهند و حضور 3 یا 4 تن از روسای عشایر مختلف در نشست شامل جمعیتی نزدیک به 7 میلیون نفر میشود. -سوریه بیش از 23میلیون نفر جمعیت دارد-هم چنین در تهران رهبران سیاسی جریانهای کرد نیز حضور داشتند افزون بر این رهبران کمیته مردمی مناطق مختلف شرکت کردند. در حالی که نشستهای دوحه، پاریس و استانبول همواره با مشکل عدم نمایندگی جامع طیفهای مختلف مواجه بود و البته یکی از دلایل شکست این نشستها عدم حضور نمایندگی طیفهای مختلف داخل سوریه است.

در تفاوت سوم باید به استقلال رای شرکتکنندگان اشاره کرد درحالی که در سایر نشستها که در کشورهای دیگر برگزار شده عمدتاً به اعتراف خود شرکتکنندگان تحت فشار میزبان و یا تحت فشار قدرتهای دیگر تصمیمهای خود را اتخاذ میکردند بدون این که نظر اعضای شرکتکننده لحاظ شود و یا در جایی که کشورهای میزبان مصلحت میدیدند نظرات خود را به گروههای شرکتکننده تحمیل میکردند.در صورتی که در نشست تهران نقش تهران فقط مدیریت نشست و تصمیمگیریها در اختیار اعضای شرکتکننده بود.

  جمع بندی

تحولات سوریه را نبیاد در کنار سایر کشورهای منطقه که در آنان تحولات بیداری اسلامی صورت گرفته تحلیل کرد. در این کشور طرف های مختلف داخلی و خارجی حضور و نقش دارند که در تحلیلی همه جانبه باید تحولات سوریه را بررسی نمود. با توجه به آنچه که در بالا آمد به نظر می رسد سرانجام دولت سوریه مانند کشورهایی که در آن بیداری اسلامی رخ داده است نخواهد شد و دولت بشار باقی خواهد ماند اما باید دقت نمود که اگر اتفاقی خاص مثل حمله خارجی و یا ترور بشار اتفاق بیافتد می تواند زمینه بازی را به نفع مخالفین دولت بشار عوض نماید، از سوی دیگر تلاش جبهه خارجی مخالفین برای فرسایشی کردن بحران سوریه راه دیگری برای فشار آوردن به بشار به منظور اخذ امتیاز در مقابل ایران و مقاومت است لذا تلاش جبهه موافق بشار خروج بحران از درگیریهای فرسایشی و حرکت به حل مسالمت آمیز مساله است.

انتهای پیام/

تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon