حرفهای یک خبرنگار برای دخترکی که سوخت
خبرگزاری تسنیم : نوروند در نوشتهای حرفهایش برای ماجرای سوختن دخترکان دانشآموز پیرانشهری را عنوان کرده است.
فاطمه نوروند در مطلبی با عنوان «جان انسانها دستخوش سبک و سیاق دوران کودکی» که در سایت خبری راه دانشجو منتشر شده است حرفهایش برای دخترک پیرانشهری که در آتش بخاری مدرسهاش سوخت و روز گذشته جان سپرد را اینگونه بیان میکند:
دوران کودکی خاطرات بسیار زیبا و جاودانی داشت، از قهر و آشتی کردن تا قایم باشک بازی و گرگم به هوا ...
همه و همه گذشت، اما خاطراتش هیچگاه از ذهنمان نمیرود، وقتی کودک بودیم، اگر دست عروسکمان از جایش در میرفت و یا توپ پلاستیکی مان میترکید همواره به دنبال متهم یا یک مقصر بودیم تا علاوه بر اینکه از ناراحتی خودمان بکاهیم باعث شویم تا حداقل از غرولند پدر و مادرمان هم خلاص شویم ...
همیشه فکر میکردم که این شیوه متهمسازی و آن روال مقصر کردن، مختص دوران کودکی است و وقتی شامل مرور زمان میشود، کم کم آدمها به دنبال واقعیت هستند و بدون منطق نه کسی را متهم میکنند و نه به کسی انگ مجرم را میزنند ...
اما این روزها باز هم خبری مشابه با خبر چند سال پیش روستای درودزن منتشر شده است. خبر اینگونه مخابره شد که 30 دانش آموز دختر روستای «شین آباد» بر اثر آتش سوزی در کلاس درسی دچار سوختگی شدند که حال برخی از آنها وخیم گزارش شده است.
مگر یک اتفاق باید چند بار رخ دهد و چند نفر باید جانشان را از دست بدهند تا ما به فکر یک راهکار و برون رفت از این رخدادها باشیم؟ چرا هیچکس به عنوان یک مدیر و یا یک مسئول پاسخگوی چنین رویدادهای دلخراشی نیست؟
وقتی از یک اداره کوچک شروع کنیم که چگونه مسئولیت بخشی از کار و نیروی کار به فردی سپرده میشود، آنگاه میبینیم که در صورت بروز یک مشکل مدیر ارشدتر آن فرد را در قبال اهمال در برخی از امور محوله مورد بازخواست قرار میدهد. اما انگار وقتی این مسئولیتها و محدوده سپرده شده وسیعتر میشود، آنگاه برخی از مدیران ارشد به همان شیوه و روال دوران کودکی برمیگردند.
وقتی از ابتدا مدیران آن مدرسه و بعد مدیر استان و بعد هم وزیر آموزش و پرورش خبر از استاندارد بودن بخاری موجود در کلاس می دهند آیا فکری به حال این مسئله کرده بودند که دستگیره در کلاس استاندارد نیست؟
وقتی بنزین غیر استاندارد باشد و خودروها استاندارد، بعد از مدتی موتور، سیلندر و کاربراتور خودرو به اشکال بر میخورد! این مصداق همانند این رویداد است.
آیا برجسته کردن بخاری استاندارد میتواند استاندارد نبودن محیط را پوشش دهد. آیا از سر باز کردن مسئولیت اتهام افراد را کاهش میدهد؟ آیا ارجاع دادن اشکالات به سایر مسائل و عودت دادن رخدادهای ناگوار به سایر افراد، ما را از تقصیرات مبرا میکند؟
همه اینها و سوالات بسیار دیگری باعث شد که به اینجا برسم که هنوز هم بسیاری از افراد به دنبال همان شیوه و روال کودکی هستند. تنها تفاوتش آن است که در دوران کودکی به یک عروسک و یک توپ آسیب میخورد اما در دنیای بزرگان بحث جان انسانهاست ...
انتهای پیام/