روشنفکری در ایران محصول استعمار انگلیس است
خبرگزاری تسنیم : برنامه «زاویه» این هفته با حضور منصور هاشمی پژوهشگر و شهریار زرشناس استاد دانشگاه؛ با موضوع تکوین جریان روشنفکری در ایران از شبکه چهار سیما پخش شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه «زاویه» این هفته با حضور منصور هاشمی پژوهشگر و شهریار زرشناس استاد دانشگاه؛ با موضوع تکوین جریان روشنفکری در ایران از شبکه چهار سیما پخش شد.
منصور هاشمی در ابتدای گفتوگو در واکنش به این گفته که " برخی معتقد هستند شکلگیری جریان روشنفکری به دروه مشروطه برمیگردد دورهای که ایرانیان اولین مواجهههای جدی خودشان را با غرب احساس کردند. جهان نوین را به عینه لمس کردند و تفاوت را فهمیدند و این نوع سرآغاز را، ورود روشن فکری به ایران میدانند"، توضیح داد: بستگی دارد روشنفکری را به چه معنی به کار ببرند، الفاظ قراردادی هستند و وقتی میگوییم روشنفکر صرفاً درمورد کسانی نیست که در دوره جدید کار کردهاند یا کسانی که علوم اوائل را در نهضت ترجمه، ترجمه و وارد عالم اسلامی کردهاند یا همه کسانی که نقد اجتماعی کردند، در آن صورت حافظ هم میتواند روشن فکر باشد.
او در ادامه توضیحاتش گفت: در هر حال یک جریان فکری در دوره قاجار در ایران شکل میگیرد و خودشان تعبیر منورالفکر به کار بردند کسانی که با درک وضعیت تاریخی عقب ماندگی ما نسبت به دنیای جدید سعی کردهاند که اندیشهها و علوم جدید را وارد جامعه کنند. اینها سلف روشنفکری است که تا امروز ادامه پیدا کرده است.
شهریار زرشناس در پاسخ به اینکه "چرا این جریان به عنوان روشنفکری تلقی شده و نقطه آغاز روشن فکری در ایران کجاست؟"، گفت: من دورههایی را که آقای هاشمی درمورد ظهور روشن فکری در غرب گفتند را منطبق با وقایع نمیدانم. معتقد هستم اگرچه استبداد کلیسایی وجود داشت و جریان روشن فکری در غرب به موازات تحرکی که پدید آمده بود ایستاد اما خودش هم عرض آن استبداد بود. چون بحث در مورد ایران است وارد ایران میشوم. منور الفکری در ایران بعدها به نام روشن فکر نامیده شدند این جریان محصول مستقیم و مشخص تاریخ ما نبود به طور معین برایش مستندات تاریخی هم میتوان پیدا کرد که توسط جریانی که توسط استعمار انگلیس هدایت میشد این جریان را ساخت، اینها تاریخ معاصر ماست. کافیست به آنها رجوع کنیم.
او با اشاره به اینکه روشن فکری را میتوان به دو بخش تقسیم کرد، خاطرنشان کرد: یک بخش، نسل اول آن است که چهرههایی مثل میرزا عسگر خان افشار، میرزا ابوالحسن خان ایلچی، میرزا صالح شیرازی فرخ خان امین الدوله غفاری و حسینقلی و... را شامل میشود، بخش دیگر نیز، نسل دوم است که اگر بگوییم نسل اول از سال1220 و نسل دوم از سال 1270 هجری قمری شروع شده است؛ نسل دوم نسلی است که ما آنها را بیشتر میشناسیم مثل افرادی چون آخوند زاده، امین الدوله، مشیر الدوله و مستشار الدوله.
زرشناس با تأکید بر اینکه روشن فکری در ایران بنا بر استنادات تاریخی توسط استعمار انگلیس ساخته شده است، بیان کرد: روشنفکری در ایران توسط استعمار انگلیس و لوژهای ماسونی به این منظور ساخته شده است که مدرنیتهای را که مقصود غرب مدرن بود در ایران تحقق ببخشد؛ نه مدرنیتهای که به استقلال ملی اتکا کند بلکه مدرنیتهای سرا پا وابسته بود که روشنفکری را انجام داد. نمیگویم مطلقاً در تمام نسلهای روشنفکری ِ ایران، فرد خادم نداریم اما در جریان روشنفکری نسل مشروطه میتوان گفت وضع، خوب نبوده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: نسل اول که تقریباً همهشان فراماسونر بودند، همهشان متأسفانه در کشورهای غربی ماسونر شده و در قراردادهای استعماری نقش داشتند. مثلاً ایلچی نقش منفی در انعقاد قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان داشته و عضو لوژ ماسونی میشود، میرزا صالح شیرازی دیدگاههای لیبرالیزم انگلیسی و نظرات سکولاریستی داشته است، و معیارهای زیادی برای خدمت و خیانت دارم.
وی در واکنش به اینکه "آیا عقب ماندگی توسعه را به عنوان علت پیدایش روشنفکری در ایران نمیدانید؟" گفت: من اینطور میدانم که صحیح نیست از لفظ عقبماندگی استفاده کرد، ما گرفتار انحطاط بودیم و استیلای غرب مدرن از انحطاط ما استفاده کرد و باعث شد بتواند بر ما مستولی شود. گفت برای شما راهی باز میکنیم که این راه چشمانداز رهایی است؛ شبه مدرنیتهای بود که بیشتر ما را اسیر کرد؛ تونل وحشتی که شبه مدرنیته در ایران ایجاد کرده در هیچ دورهای در ایران نظیر ندارد و متأسفانه روشنفکران؛ حاملان فرهنگی ِ این شبه مدرنیته و کارگزاران سیاسی آن هستند.
هاشمی در واکنش به سخنان زرشناس خاطرنشان کرد: ایشان ادعایی میکنند که باید شواهدشان را هم بگویند؛ من با این طور بحث کردن، اشکال روشی دارم. آیا میشود به هر رجل سیاسی دوره قاجار که کار فکری کرده است روشنفکر گفت؟ این افرادی که شما کنار هم گذاشتید از یک جنس نیستند؛ نکته دوم صحبتهای من این است که روشنفکرها که علت انحطاط ایران نبودند. در جامعهای که به آن عقبمانده نگویید و به آن منحط یا عقب نگهداشته شده بگویید، علت زوالش از بیرون نبوده و درونی است و عدهای دنبال راه حل میگردند. گروهی که به دنبال این راه حل میگردند، منورالفکرها هستند. من سوالی دارم؛ اگر کسی وطن فروش و خائن به مملکتش باشد؛ اصلاً دلیلی ندارد این سوال مطرح شود کسی که دلش به حال ایران نسوزد برایش چه کاری راحتتر از این است که در کشوری عقب افتاده گلیم خودش را از آب بکشد.
او با بیان اینکه اگر ما با جواب منورالفکرهای آن دوره موافق نباشیم معنایش این نیست که آنها را خائن و مزدور پنداشته و استعمار انگلیس را در تکوینشان موثر بدانیم، تأکید کرد: گاهی وقتها ما با این دست صحبتها به استعمار انگلیس اعتبار میبخشیم. یعنی ما بخشی از تاریخ اندیشهمان را تقدیم میکنیم و میگوییم خودمان در آن نقشی نداشته و استعمار انگلیس آن را ساخته است. این توصیف ِ خوبی نیست. به نظر من در صحبت شما تناقض وجود دارد.
هاشمی در ادامه سخنانش مدعی شد: شما از طرفی مدرنیته را نفی کرده و فکر میکنید جنبش اومانیستی به وجود آمده است و مدرنیته محصول اومانیسم است؛ از طرفی هم میگویید: "برای ما شبه ِ مدرنیتهای آوردند". اگر شبه مدرنیته میآوردند وضعیت بدتر بود. به اندازهای که زمانه اجازه داده است درک از غرب را منتقل کردند. آن موقع دانستن زبان اروپایی کار بسیار مهمی بوده است. این مقدار زحمت برای انتقال علوم، تکنولوژی و طب جدید را مدیون روشنفکرها هستیم. ورود مدرسه را به ایران نگاه کنید؛ چه کسانی مدرسه را به ایران آوردند، کسانی که مدارس جدید را تأسیس کرده و بدنامی آن را به جان خریدند؛ خائن به مملکت بودند؟
زرشناس در واکنش به نظرات هاشمی، پاسخ داد: من هر رجل دوره قاجار و یا هر کسی را که در این دوره فعالیت فکری و سیاسی کرده است، روشنفکر نمیدانم. افرادی که نامشان را کنار هم گذاشتم وجه مشترک دارند. من معتقد هستم روشنفکر یعنی نماینده و سخنگوی مدرنیته. بر این اساس نمیتوانم حافظ را روشنفکر بنامم. در جوامع غربی هم اندیشمند صرف و هم رجل سیاسیای که دارای آراء مدرن است، داریم.
او با اشاره به اینکه برای این نسل تعبیر کاست را به کار میبرد، ادامه داد: کاست نه به معنای قدیمیاش به معنای طبقه مجازی سیاسی فرهنگی که مجموعهای از کارگزاران اجرایی، نویسندگان، نمایشامهنویسان، چهرههای تئوریک، رجل سیاسی، دولت مردان و حتی تکنوکراتها در آن قرار میگیرند. مجموعهای که جهتگیری دارد و آن ترویج مدرنیته است که یا میخواهد مدرنیته را بر جایی آن مستولی کند یا از آن دفاع کرده و تقویتاش کند. این افرادی که من گفتم همه در این مسیر، مشترک هستند.
زرشناس در پاسخ به نکته بعدی صحبتهای هاشمی اظهار داشت: علت زیان ما از بیرون نبوده است؟ پس چرا کسانی را که دنبال راه حل بودند، محکوم کنیم؟ من و شما در خصوص اینکه تمدن کلاسیک ایران از دوران افشاریه دچار انحطاط شد مشترک هستیم، اما در تاریخ همیشه این خیزشها بوده است و فرق نظرات ما اینجا است که اگر استعمار غرب مدرن به سراغ ما نمیآمد این خیزش ما به آنجایی میانجامید که رستاخیزی بر مبنای فرهنگ و هویت خودمان پیدا میکردیم.
او در ادامه خاطرنشان کرد: تشیع این ظرفیت را به ما داده بود که دوباره برخیزیم اما استعمار غرب مدرن این برخاستن ما را از بین برد و روشنفکران کسانی بودند که به جای اینکه به قابلیتها تکیه کنند ما را از آن فضا خارج کرده و به سمت مدرنیته غربی رفتند.
زرشناس در واکنش به نکته دیگری از حرفهای هاشمی توضیح داد: من منکر این نیستم که بعضی از روشنفکران ما دنبال راه حل بودند اما وقتی به نسل اول و دوم نگاه میکنیم؛ در نسل اول کسی اصلاً پرسش نظری نکرده است، بلکه بیشتر به نظر میرسد پرسشهایی بوده که بگویند ما ضعیف و حقیر هستیم و باید به این راه برویم.
وی افزود: نکته دیگر اینکه گفتید من با این نوع بیان، تاریخ اندیشهام را به استعمار انگلیس تقدیم کردهام. من معتقد هستم ما خیزشهای بزرگ غیر روشنفکرانه، دیندارانه، معنوی ِضد استکباری و ضد مدرن داشته و داریم؛ اما آن جریانی که ما به عنوان روشنفکر میشناسیم، مقدرات سیاسی اجتماعی کشور را به دست گرفت و این دخالت استعمار انگلیس بود. این یک حقیقتی آیا صحبت از این حقیقت که استعمار انگلیس در ارکان قاجاریه دخالت میکرده یعنی چیزی تقدیمشان کردهایم؟ من واقعیت را میگویم تا علیه این واقعیت مبارزه کنیم. در مقاطعی از روشنفکران ایران ممکن است آدمهای صادقی البته خارج از چارچوب لیبرالها بودهاند ولی بحث ما وقتی درمورد ماهیت و جریان است باید جهتگیری غالب را لحاظ کنیم. کلیت حاکم مهم است.
زرشناس با اشاره به بخش دیگری از اظهارات هاشمی گفت: شما گفتید من متدواماً از شبه مدرنیته استفاده کردم که اگر مدرنیته آورده میشد بدتر بود. مدرنیته در کلیت خود، حتی برای غرب دستاوردی نداشته است و آنها را دچار بحران کرده و زوالش نیز اکنون شروع شده است. برای ایران هم ارمغانی نداشت اما نکته این جاست که روشنفکران ما حتی آنقدر اهل تأمل نبودند تا در حالاتی که وجود داشت ما را مثلاً تبدیل به ژاپن کنند که بحرانهای غرب ِ مدرن ِ ژاپنگونه داشته باشیم؛ این افراد حتی مدرنیته را نتوانستند درونی کنند.
هاشمی با توجه به سخنان زرشناس تأکید کرد: نکتهها و مصداقهایی که شما میگویید به اندازهی دعاوی کلیتان نیست. شما پنجاهنفر را روشنفکر نشان دهید که حقوقبگیر استعمار انگلیس بودند من هم میگویم پانصد نفر دیگر هم وجود داشتهاند که حقوقبگیر انگلیس نبودند. شما اگر بگویید بعضی از روشنفکران خائن هستند من قبول میکنم. کماکان که بعضی از هر صنفی اینطور بودهاند.
او در راستای توضیحاتش اضافه کرد: گفتید مدرنیته هیچ ارمغانی نداشته است؛ صد و پنجاه سال پیش در همین تهران افراد را به توپ میبستند و هنوز بردهداری وجود داشته است، هنوز در حرمسرای ناصرالدینشاه خواجه وجود داشته است اما حالا دیگر نیست. شما موارد مثبت را به پای اقتضای زمانه و موارد منفی را به پای روشنفکران میگذارید. روشنفکران ما مدرنیته را حتماً کم شناخته و کم معرفی کردهاند اما آیا این تقصیر روشنفکران است یا آنهایی که اصلاً روشنفکری را نمیشناختند؟
هاشمی با اشاره به اینکه روشنفکری ما فقط متعلق به دوره قاجار نیست؛ عنوان کرد: این سیری بوده که تا امروز ادامه پیدا کرده است. اینکه شما اینجا نشسته و درمورد مدرنیته حرفهای عمیقتری میزنید فکر میکنید از کجا حاصل شده است؟ مگر چند سال است مدرنیته مفهوم شده است؟ این گفتمان تاریخی دستاورد چند دهه اخیر است. شما توقع دارید متفکر دوره قاجار ما درمورد اندیشه پست مدرن اطلاع داشته باشد، آن موقع غربیها هم در این مورد حرف نمیزدند.
وی در واکنش به یکی از نظرات زرشناس اظهار داشت: شما گفتید متناسب با رجوع به میراثمان باید رشد تاریخی داشته باشیم؛ این اندیشه که ما باید با رجوع به میراثمان رشد کنیم از اول دوره قاجار تا به همین امروز وجود داشته است. همه همین را گفتند و فکر میکنیم این کشف جدیدی است. روشنفکران همه تلاششان برای تلفیق میراث و سنت را با اندیشههای جدید غربی انجام دادهاند. روشنفکران ما یک گروه واحد نبودند، چپ، راست، مسلمان و غیر مسلمان بودند، با وجود چنین تکثری حکم کلی صادر کردن برایشان درست نبود.
انتهای پیام/