نمیتوان نسبت به انتخابات بیتفاوت بود
خبرگزاری تسنیم : نباید نسبت به انتخابات بیتفاوت بود و مردم تکلیف دارند در انتخابات شرکت کنند. باید هم شرکت کرد، این که همه چیز را بسپاریم به دیگران نه عقلایی است و نه شرعی.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه مردمسالاری نوشت: آیتالله دکتر سید محمد موسوی بجنوردی از نزدیکترین یاران بنیانگذار انقلاب اسلامی است. همراهی با امام(ره) و شاگردی ایشان در تمام طول 14سال تبعید بنیانگذار انقلاب در نجف، افتخاری است که کمتر کسی دارد. وی پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و در دفتر استفتائات حضرت امام مشغول به کار شد. در سال 1359 به دستور امام راحل، دادگاه عالی قضات را راهاندازی کرد و از سال 1360 به مدت دو دوره تا سال 1368 به عضویت شورای عالی قضایی درآمد که تا ارتحال حضرت امام و تغییر در قانون اساسی (که منجر به حذف شورای عالی قضایی شد) ادامه داشت.
مهمترین فعالیت ایشان در سالهای بعد از حیات امام(ره) فعالیتهای دانشگاهی است . کار تدریس، تحقیق و راهنمایی پایاننامههای دکتری در دانشکدههای حقوق و الهیات دانشگاههای تربیت مدرس، تهران، امام صادق(ع)، شهید بهشتی، آزاد اسلامی واحد تهران شمال (کارشناسی ارشد و دکتری)و پژوهشکد? امام خمینی(س) باعث شده که در این سالها بیشتر به عنوان چهرهای آکادمیک مطرح باشد اما در تمام این سالها از اعضای فعال مجمع روحانیون مبارز بوده و نقش سیاسی خود را ایفا نموده است.
در سالهای اخیر اظهار نظرهای متفاوتی پیرامونشان و جایگاه انتخابات از نظر شرع مقدس ابراز شده است و گاه این نظر ابراز میشود که نتیجه آرای مردم، تنها به مقبولیت نظام منجر میشود و مشروعیت هر نظام ارتباطی با اقبال و رای مردم ندارد، موضوع گفتوگوی «مردمسالاری» با آیتالله بجنوردی، با توجه به جایگاه علمیایشان و قرابتشان با امام(ره)، نگاه شرع مقدس به مقوله انتخابات به خصوص از دیدگاه فقهی حضرت امام(ره ) است .
تلقی عمومی که از انتخابات وجود دارد، این است که این موضوع از غرب گرفته شده است و بر این اساس، این سوال شکل میگیرد که در یک نظام اسلامی مثل جمهوری اسلامی، اساسا انتخابات چه جایگاه و شانی دارد و اعتبارش بر چه اساسی تعیین شده است؟
بسمالله الرحمنالرحیم. الگوی اصلی یک نظام اسلامی، علیالقاعده باید سیره رسول مکرم اسلام و ائمه باشد و اگر در این نظام به رای و نظر مردم توجه میشود، بر آن اساس است. مراجعه به تاریخ اسلام و بررسی سیره حضرت رسول کاملا نشانگر توجه به آرای مردم است. اینکه ایشان آن همه بر «بیعت» تاکید داشتند و حتی بارها بیعت را تشدید کردند، در واقع همین امر را بازگو میکند. بیعت روشی است که در آن زمان کارکردی شبیه انتخابات امروز دارد. بعد از حضرت رسول و اتفاقاتی که افتاد، وقتی حضرت امیر(ع) به خلافت رسیدند، در خطبه شقشقیه درباره خلافت خودشان چنین میفرمایند: «فما راعنی الا و الناس کعرف الضبع الی من کل جانب، حتی لقد و طی الحسنان و شق عطفای مجتمعین حولی کربیضه الغنم». حضرت تاکید دارند بر بسیاری مردم و اینکه از هر سوی به ایشان روی آوردهاند چندان که نزدیک بوده حسن و حسین(ع) آسیب ببینند، به هر حال این دو فرزند حضرت علی(ع) در آن زمان کم سن و سال نبودند و این نشان میدهد که چطور مردم برای بیعت به حضرت رو کرده بودند و این موضوع چقدر برای ایشان مهم بوده که با این تعابیر، آن را بازگو کردهاند. در ادامه همین خطبه در تشریح این که چه چیزهایی باعث شد که حضرت امیر(ع) حکومت را بپذیرند، علتهایی را ذکر میکنند که در آنجا هم اهمیت حضور مردم مشخص است. اولین علتی که ایشان ذکر میکند حضور مردم بیعتکننده است و بعد از آن، اینکه خداوند تکلیفی بر علما کرده که علیه ستمکاران و یاریدهنده ستمدیدگان باشند. «لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها و لسقت آخرها بکاس اولها». از آن طرف در جنگ صفین، وقتی سپاه معاویه در آستانه شکست قرآن سرنیزهها میکنند و سپاهیان حضرت، خواهان توقف جنگ میشوند، ایشان به نظر آنها توجه میکنند. بعد از آن در موضوع حکمیت هم چنین است. درست است که بعدها خوارج با عامه مردم جامعه اسلامی فاصله پیدا کردند و مردم هم با آنها فاصله پیدا کردند اما در زمان جنگ صفین، نظر آنها مسموع بوده است. از این دست نمونهها در سیره حضرت رسول(ص) و علی(ع) بسیار است که بیانگر ارج و اهمیت رای و نظر مردم است و نظام ما هم که به رهبری حضرت امام(ره) تشکیل شد بر همین اساس تمام ارکانش استوار بر رای و نظر مردم است. رهبری امام (ره) طبق نظر و خواست عموم مردم بود و بعد از ایشان هم آیتالله خامنهای توسط مجلس خبرگانی برگزیده شد که با رای مردم، اعضایش انتخاب شده و تشکیل شد. نظام جمهوری اسلامی براساس رفراندوم انتخاب شد، خبرگان قانون اساسی را مردم انتخاب کردند و تاکید بر انتخابات هم به همین خاطر است.
با این همه، گاهی بحثهایی شکل میگیرد مبنی بر اینکه رای مردم باعث مقبولیت نظام میشود یا مشروعیت نظام. آیا میتوان این نتیجه را از مجموع سخنان شما گرفت که مشروعیت یک حکومت از رای مردم هم نشات میگیرد؟
جدا کردن و احیانا رودرروی هم قرار دادن بحث مشروعیت و مقبولیت منطقی و درست نیست. اینها را نمیتوان در یک نظام اسلامی از هم تفکیک کرد و عقلایی هم نیست. وقتی شما از نظام دینی و اسلامی صحبت میکنید، این نظام وقتی شکل میگیرد که مورد قبول مردم است والا امکان شکلگیری ندارد. یک نظام دینی یک نظام مردمی هم هست. اشاره کردم به بیعت حضرت رسول و به اینکه حضرت امیر(ع) تا چه اندازه بر حضور مردم تاکید داشتند. بر همین مبنا است که من فارغ از هر تعصبی، نظام اسلامی بر آمده از سیره حضرت رسول و ائمه (ع) را یک دموکراسی واقعی میدانم، یعنی حکومتی که نمیتواند نسبت به نظر و خواست مردم بیتفاوت باشد، رای مردم را نادیده بگیرد. در حالی که در غرب چنین نیست و گاهی نظر و خواست مردم را با شیوههایی چنان شکل میدهند که نتیجهای که خودشان میخواهند بگیرند از آن بیرون بیاید. این بازی کردن با خواست مردم است و نه دموکراسی واقعی. یک نظام اسلامی وقتی شکل میگیرد، یک نظام مردمی هم هست و اتفاقا برای همین هم حکومتهای دیکتاتوری منطقه مثل کشورهای حاشیه خلیجفارس، حکومت اسلامی نیستند. در آن کشورها، روسای قبایل به قدرت رسیدهاند و بعضا با حمایتهایی خارجی حکومت تشکیل دادهاند و نظامی موروثی به وجود آمده که پسر جای پدر مینشیند. حالا این نظام هر قدر هم که سعی کند خودش را دینی نشان دهد، دینی و اسلامی نیست. وقتی رای و نظر مردم نیست، دینی نیست. وقتی قیام مردم و خواستههای مردم رد میشود، معنی دیگری دارد. در عربستان مثلا همین طور است. در اردن وقتی پادشاه قبلی مرد، پسرش که از مادری انگلیسی بود وحتی خیلی خوب نمیتوانست عربی صحبت کند، پادشاه شد. بعضیها مثل مبارک هم ظاهرا چنین نبودند اما فرق چندانی با اینها نداشتند و به گونهای برنامهریزی میکردند که رای و نظر مردم چندان نافذ نباشد. این دیکتاتورها که حکومت اسلامی نداشتند.
اگر بخواهیم جمعبندی کنیم این است که مقبولیت و مشروعیت نمیتواند در یک نظام اسلامی، دو ارزش باشد؛ انتخابات، نظامی با چنین ارزش واحدی را شکل میدهد؟
معنی انتخابات در جامعه اسلامی این است که چنین کاری در شرایطی به وقوع میپیوندد که مردم بتوانند و مجاز باشند بهترین انتخاب را داشته باشندو اصلح را برگزینند. وقتی نتیجه انتخابات، انتخاب اصلح باشد، در واقع حکومت دینی و مردمی شکل گرفته است.با این وصف است که ما میگوئیم در اسلام، تحزب به معنای غربی وجود ندارد، چون در انتخاباتی مثل انتخابات آمریکا، وقتی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، براساس معیارهای خودشان دو نامزد را معرفی میکنند، دیگر انتخاب اصلح نیست، انتخاب سلیقه یکی از احزاب است، آنجا هم بحث از مقبولیت نمیتوان داشت؛ اینکه دو نفر برگزیده دو حزب با دیدگاههای خاص، رقابت کنند و یک نفر مثلا 55 درصد رای بیاورد و دیگری 45 درصد، آن هم مطلوب نظر ما نیست و ایرادهای اساسی بر آن وارد است.
به هر حال در اسلام هم بحث شورا وجود دارد. آیا نمیتوان شورا را بر حزب انطباق داد؟
شما وقتی از حزب صحبت میکنید یعنی باید اساسنامه و مرامنامه حزب را مدنظر نظر قرار دهید و لاغیر. این با بحث شورا در اسلام خیلی فرق دارد.
بحث دیگری که در باره انتخابات قابل بررسی است این است که براساس دیدگاه فقهی، مردم مکلف به شرکت در انتخابات هستند یا اینکه این حق مردم است که در انتخابات شرکت کنند، با توجه به اینکه هر کدام از این دو نظر، پیامدهایی دارد. مثلا اگر شرکت در انتخابات را حق مردم بدانیم، اگر کسی در انتخابات شرکت نکند، از نظر شرعی مرتکب گناه نشده است.
با توجه به آنچه ما از انتخابات در ذهن داریم نباید نسبت به انتخابات بیتفاوت بود و مردم تکلیف دارند در انتخابات شرکت کنند. باید هم شرکت کرد، این که همه چیز را بسپاریم به دیگران نه عقلایی است و نه شرعی. مثلا در انتخابات مجلس، اگر در انتخابات شرکت نکنیم یا بیتفاوت باشیم، کسانی میروند قانونگذاری میکنند که برآمده از رای مردم نیستند. بقیه موارد هم همینطور است. اگر شرایطی فراهم شده باشد که در انتخابات، مردم امکان انتخاب اصلح را داشته باشند، شرکت نکردن درست نیست.
از آن طرف، دولت به معنی عام آن هم مطمئنا وظایفی دارد، مثلا در فراهم آوردن شرایط انتخاب اصلح؟
بله، دولت هم وظیفه دارد شرایطی را فراهم کند که هرکس مد نظر مردم است، انتخاب شود و کسی که مردم به او رای میدهند در مصدر امور قرار بگیرد و مردم مطمئن باشند که رایشان تاثیرگذار است و احساس سلامت انتخابات وجود داشته باشد.
به عنوان آخرین سوال، با توجه به قرابت شما با امام(ره)، اگر خاطرهای از نحوه عملکرد ایشان در انتخابات در ذهن دارید، بفرمائید.
در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری، کاندیداهای مختلفی بودند و بیشتر دوستان امام، نظرشان روی فرد خاصی بود و امام هم میدانست اما نهایتا مردم به بنیصدر رای دادند و امام هم رای مردم را قبول کرد و حکم بنیصدر تنفیذ شد. یعنی امام(ره) رای نهایی مردم را پذیرفتند و نه آن چیزی که دوستانشان در نظر داشتند. جز این هم نباید انجام میشد.
انتهای پیام/
تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.