مسعود فراستی: اساساً مفهوم‌سازی و نمادسازی در سینما غلط است


خبرگزاری تسنیم :جلسه نقد و بررسی فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» در سالن بصیرت لانه جاسوسی با حضور کارگردان و نویسنده اثر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ادامه این جلسه مسعود فراستی در رابطه با این فیلم گفت: ما یک انقلاب کرده‌ایم و تا زمانی که می‌خواهیم دغدغه‌های انقلابی‌مان را وارد سینما کنیم تصورمان این است که سینما یک ظرف است و می‌توانیم دغدغه‌هایمان را در آن بریزیم. این جمله چند مشکل دارد اول اینکه سینما ظرف نیست و به سادگی نمی‌توان آن را در اختیار گرفت. یک مدیوم بیانی که خودش حرف‌ها و پیام‌های خودش را به همراه دارد که من خود به شخصه سینما بلد نیستم. 

کوروساوا در هفتاد‌و‌هشت سالگی می‌گوید من سینما را بلد نیستم، فروتنی هم نمی‌کند. ما داریم با مدیومی که مدیوم ما نیست کار می‌کنیم. مدیوم هنری بیانی ما شعر و کلام است  و تصویر نیست. مدیوم آمریکایی‌ها تصویر و سینما است حالا وقتی سینما برای ما نیست چه باید کرد؟ می‌گوییم با سینما نمی‌توان حرف خیر زد با حرف شر قرابت بیشتری دارد اول باید اینجا را مشخص کرد که ما قرار است با سینما ارزش‌های عمومی‌مان را بیان کنیم؟!

فراستی در ادامه افزود: من به نظرم این ورود دارای اشکال است. هرکسی در این دنیا مدیومی دارد و اگر با مدیوم دیگری شروع به حرف زدن کند اولاً سر خود را و بعد سر مخاطب را کلاه گذاشته است. بچه مسلمان‌های ما در سینما معمولاً به این گرایش مبتلا هستند که می‌خواهند مفهوم‌پردازی کنند و همچنین در راهی که هالیوود رفته قدم نگذارند.
شهریار بحرانی که فیلم ِ بد ِ‌«ملک سلیمان» را ساخته به دنبال این بوده که مفهوم بسازد. سینما ‌حد و رسم دارد تا آن را نشناختیم نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم. می‌گویند نمی‌خواهیم در سینما قصه‌پردازی کنیم‌ و از طرفی به مفاهیم بپردازیم. حرف روح‌الله حجازی درست است که ابتدا باید قصه خوب داشته باشیم و بعد در پس آن قصه مفهوم ساخته شود.

فراستی تصریح کرد: چون ما ضد هالیوودی هستیم نباید تصور کرد که روش‌های هالیوودی را باید کنار گذاشت. اگر با چنین تصوری در سینما کار کنیم حاصلش «ملک سلیمان» می‌شود که همه‌چیز آن روی هوا است و مفهوم‌ها لخت و عور جلوی بیننده قرار می‌گیرند. اساساً مفهوم‌سازی و نمادسازی در سینما غلط است. اگر بخواهم به فیلم‌، گریزی بزنم این طور باید بگویم که همچنان که طالب‌آبادی گفت: از اول نمی‌خواسته این دو نفر را نماد فکر سنتی که به مدرنیته گرایش پیدا کرده‌اند نشان دهد. اگر از اول با چنین تصوری فیلمنامه می‌نوشت کار نابود می‌شد سینما آدم مشخص و معین می‌خواهد نه آدم مشترک که رفتار و حس معین دارد.

در ادامه مجری مراسم ‌از فراستی پرسید: با توجه به صحبت‌هایتان آیا این فیلم نمادساز و مفهوم‌پرداز است؟ که فراستی در پاسخ گفت: نه اینطور نیست یعنی فیلنامه تلاش کرده از این آفت خود را جدا کند. این که طالب‌آبادی گفت داستان فیلمش این است که مردی می‌خواهد زنش را تغییر دهد و زمانی که این اتفاق می‌افتد آن را پس می‌زند، این شروع خیلی خوبی است. اگر حجازی به او می‌گفت من می‌خواهم تزلزل زندگی قشر تازه به دنیا رسیده را، تازه مدرن شده نشان دهم و تو برای این دغدغه من فیلمنامه بنویس این روش، روش غلطی خواهد بود.

حجازی نیز با تایید فراستی اشاره کرد: من هم با این نظر موافقم و در فیلم قبلی‌ام با نویسنده فیلم به این جمع‌بندی رسیدیم که برای یافتن قصه خوب باید به این نکته توجه کنیم. بنابراین به مناطق مرزی رفتیم و قصه‌مان را از دل همانجا پیدا کردیم و به نظرم اینجاست که تعبیر آینه جادوی شهید آوینی تعبیر می‌شود.
نویسنده فیلنامه آقا و خانم میم اشاره کرد: من مثل هر آدم دیگر دغدغه‌هایی دارم این برای گپ زدن‌های خودمانی خوب است ولی وقتی شروع به فیلنامه‌نویسی می‌کنیم نباید به دنبال تعریف‌ها و تحلیل‌های خودمان باشیم شخصیت‌هایی را پیدا کنیم و با آن‌ها به عنوان یک فیلنامه نویس رفتار کنیم.

در  ادامه فراستی اشاره کرد: چیزی که من تحت دغدغه‌ شخصی عنوان می‌کنم یعنی اینکه مساله‌ عمومی تبدیل به مساله شخصی ما شود مثلاً اقتصاد اسلامی دغدغه همه ما است این مساله باید به‌ دغدغه شخصی من به‌عنوان فیلمساز تبدیل شود تا بتوانم بر اساس آن یک فیلم خوب بسازم. انتقاد من در این سال‌ها آن بوده که سینما از میدان ونک به بالا است. انتقاد من این است که چرا چیزی مثل بچه‌های آسمان را دیگر نمی‌بینیم. چون فیلمساز آن موقع که بچه‌های آسمان را ساخته منزلش در خیابان فیروز بود و اکنون به انتهای شهرک غرب اسباب‌کشی کرده است.

منتقد سینمای ایران اضافه کرد: اگر چیزی که راجع به آن فیلم می‌سازید مساله شما نباشد در همان پلان اول و دوم لو می‌روید و مخاطب می‌فهمد شما به حرفی که می‌زنید، اعتقاد ندارید.
کارگردان فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم در پاسخ به برخی انتقادات دانشجویان چنین بیان کرد: شهید آوینی می‌گوید من از مسیر رفته با شما سخن می‌گویم دوستانی که در جلسه انتقاد می‌کنند باید خودشان را مورد سوال قرار دهند که چقدر در زمینه‌ یادگیری سینما و شناخت این رسانه تلاش کرده‌اند. همه ما می‌دانیم که سینما مولود غرب است. بنابراین باید آن را شناخت و بعد اظهارنظر کرد.

حجازی افزود: همین که فراستی می‌گوید با عوض شدن زیست فیلمساز مساله‌های او عوض می‌شود برای خود من اتفاق افتاد و این را من به عینه در مورد خودم مشاهده کرده‌ام. درمورد این فیلم باید بگویم مساله‌ای را در جامعه دیدم و آن را شخصی کردم و در نهایت آن را تبدیل به فیلم کردم.
وی همچنین عنوان کرد: امسال دوستی به من پیشنهاد کرد بیا و راجع به زندگی یک شهید عزیز فیلم بساز و بودجه‌ای معادل هفت میلیارد تومان برای این کار اختصاص یافته بود به نظر من آن کسی که بدون تحقیق و شخصی کردن مساله آن شهید و زندگی و روش و منش او درمورد آن شهید بزرگوار فیلم می‌سازد به نظر من مسلمان نیست. همین فیلمی که امروز مشاهده کردید حاصل بیش از یک سال حرف زدن و فکر کردن من و نویسنده بود. بنابراین به شما می‌گویم فیلمسازی واقعا کار سختی است.

نویسنده فیلنامه زندگی خصوصی آقا و خانم میم بیان کرد: کار اصلی فیلم ما بنظرم یاد دادن نیست فیلمساز درباره یک زخم پژوهش می‌کند و آن را در فیلم به چالش می‌کشد فیلمساز کارش این است که اثری را خلق کند و ذهن شمای بیننده را در مورد موضوع فیلم به چالش بکشد. اگر این اتفاق افتاد یعنی سینما محقق شده، کار فیلمساز این نیست که برای مشکلات راه حل ارائه کند و هیچ فیلم موفقی در سینما راه حل ارائه نکرده است.

حجازی در تایید صحبت‌های طالب آبادی به این نکته اشاره کرد که: امام می‌فرمایند هنر در مدرسه عشق نشان‌دهنده نقاط کور و معضلات اجتماعی سیاسی و فرهنگی است در حالی که متخصصان جامعه مثل روانشناسان و جامعه‌شناسان از دادن راه‌حل برای موضوعاتی مثل فیلم من عاجز مانده‌اند. من ِ فیلمساز چطور می‌توانم برای مشکلات جامعه راه حل ارائه کنم؟ کار من این است که مشکلات را نشان دهم و آن‌ها را بیان کنم.

فراستی اظهار داشت: سینما مطب دکتر نیست و جای شکنجه شعار دادن نیست در سینما شما فیلمی می‌بینید که ممکن است کمی حالتان بد شود. سینما درد را نشان می‌دهد و با نشان دادن آن ما را یک میلی‌متر آدم می‌کند. هنر با دل آدم کار دارد. هرچیزی که در کتاب و فیلم به شکل شعاری گفته شود با ما کار نمی‌کند. در فیلم باید معین بودن شخصیت‌ها برای بیننده محرز شود و مرد معین، شکل معین در شهر معین و در هتل معین هرکجا که این معین بودن مبهم باشد از سینما دور شده‌ایم‌. من اگر جای نویسنده فیلم بودم همه اطلاعاتی که به معین‌تر شدن شخصیت فیلم کمک می‌کند را نشان می‌دادم. مثلاً اگر شغل قبلی حمید فرخ‌نژاد را نشان می‌دادیم آن وقت تغییر رفتار وی درست‌تر و منطقی‌تر جلوه می‌کرد. وقتی من آدم یک شهر معین هستم یعنی نویسنده درک درست‌تر و علائم دقیق‌تری از شخصیت در فیلنامه قرار داده است.

طالب آبادی در پاسخ به فراستی گفت: برخلاف نظر آقای فراستی که می‌گوید بهتر است مثلا شهری که زوج فیلم از آن آمده‌اند و پارامترهای دیگری را که نمی‌بینیم دیده می‌شد، اعتقاد دارم که اضافه کردن این عوامل در نگرش مخاطب و بهتر شدن فیلنامه تاثیری نمی‌گذارد.

فراستی نیز در پایان اضافه کرد این مشخص نشدن به فیلنامه ضربه می‌زند و درک ما را از شخصیت‌ها مخدوش می‌کند. ما باید اینها را ببینیم و اساسا سینما جایی است که ما جهان را در آن مشاهده می‌کنیم.

انتهای پیام/