عامیانـه می‌گویـم:«بچه‌هـا گنـاه دارنـد»


تا به تا

خبرگزاری تسنیم : در همه جای دنیا،هنرمندان بزرگ ترجیح می‌دهند، برای کودک کار کنند، تا بگویند که توانسته اند سهمی‌در فرهنگ سازی جامعه داشته باشند .

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، روزنامه مردم‌سالاری گفت‌وگویی با عوامل تولید تا به تا انجام داد که قسمت اول گفت‌وگو با مرضیه برومند(کارگردان)، مریم سعادت(عروسک گردان و بازیگر نقش اعظم خانم) لیلی رشیدی (مادر‌خانومی)،امیرحسین صدیق (آقای پدر) و مانی نوری(امیر آقای جمالی) چندی پیش منتشر شد و اینک قسمت دوم این گفت‌وگو از لحاظ می‌گذرد.

صحبت با آدم‌هائی که یا با بچه‌ها بزرگ شدند ویا برای بچه‌ها زندگی کردند...

یکی از مشکلات فعلی که گریبان برنامه‌های تولیدی کودک را گرفته، این است که ما بچه‌ها را دست کم گرفتیم و مثل گذشته برایشان ارزش قائل نیستیم و به جایگاهشان احترام نمی‌گذاریم. ما الان کودک 6،7 ساله‌ای داریم که در زمینه بازی شطرنج در دنیا مطرح است اما می‌آئیم کودک 7 ساله را کنار خردسال یکی، دوساله. می‌نشانیم. برایشان برنامه اجرا می‌کنیم و با بچه ای که حالا وارد اجتماعی مهم به نام مدرسه شده، طوری صحبت می‌کنیم که انگار او یک نو پاست. بچه‌ها دوست ندارند که تحمیق شوند.در خصوص سریال هم که باور کنید، هر چه به ذهنم فشار می‌آورم، تا به موردی که بشود از آن کد آورد اشاره کنم، پیدا نمی‌شود. و چیزی که در ذهن نمی‌ماند،یقینا جایگاه به ذهن سپردن را نداشته است.اما با وجود اینکه سالها از قصه‌های تا به تا می‌گذرد، زی زی گولو هنوز هم دارد در ما نفس می‌کشد. من فکر می‌کنم و من فکر می‌کنم، بچه‌های امروز هر چقدر هم که متفاوت شده باشند،بازهم بتوانند با چنین شخصیت‌هائی «هم ذات پنداری» داشته باشند.

اجازه بدهید، سری بزنیم به شخصیت‌های این مجموعه. مثلا «اعظم خانم» که شما، خانم سعادت،نقش او را در کنار عروسک گردانی زی‌زی‌گولو داشتید و شخصیت بسیار شیرینی هم بود، از اعظم خانم بگوئید؟

مریم سعادت: خانم برومند،خیلی اتفاقی به من پیشنهاد دادند تا چند سکانس نقش «اعظم خانم»، همسایه زی‌زی‌گولو را در این مجموعه بازی کنم. به خوبی یادم می‌آید، پرسیدم که شامل چند سکانس می‌شود و ایشان پاسخ دادند، هفت یا هشت سکانس.من اصلا تصور نمی‌کردم که نقش من آنقدر در این مجموعه پر رنگ شود، وگرنه، حتما جرات این ریسک را پیدا نمی‌کردم.اصولا تخصص من، کار عروسکی بود و فکر می‌کنم تنها امتیاز من در آن زمان این بود که کار با عروسک را بلد بودم.

مرضیه برومند: و در حقیقت، نقش خودت هم در این شخصیت، یک نقش عروسکی بود.(با خنده) و ما تصمیم گرفتیم که خیلی از بلاهائی را که قرار بود، سر «آقای پدر» بیاوریم، سر اعظم خانوم آوردیم.

مریم سعادت: بله واقعا هم همین اتفاق افتاد و آن چیزی را که به من می‌گفتند، بازی می‌کردم.من آن زمان تجربه بازی تکنیکی را نداشتم و فقط در دو سکانس از «آرایشگاه زیبا» بازی کرده بودم اما بلد بودم که کارآکتر یک عروسک را باور کنم و در نهایت خودم را به دست خانم برومند سپرد‌م.

فکر می‌کنم خانم برومند عادت دارند که احساسات ما را تحریک کنند با چیزهائی که یک زمانی داشتیم و حالا کمتر داریم. مثل یک همسایه خوب که بتواند برای ما قوت قلبی باشد که تنها نیستیم.

مرضیه برومند: نکته ای که در مورد شخصیت اعظم خانم گفتنی است و در مورد بقیه پرسوناژ‌ها هم صدق می‌کند، این است که من،همه شخصیت‌های مجموعه «قصه‌های تابه‌تا» را به عمد خیلی کلیشه ای و درشت در نظر گرفتم.یعنی، یک مادر، یک پدر، یک همسایه، همسرش و پسرشان و حتی رفتگری که نقش وی را «رضا‌بابک» بازی می‌کرد، همه یک شمایی از آن کارآکتر بودند و شخصیت پردازی خیلی ریز و رئالیستی نداشتند که بعدها این نوع نگاه در تلویزیون تسری پیدا کرد و حتی معتقدم که بیژن بیرنگ هم تحت تاثیر همین نگاه، قرار گرفت و به کارهای او هم سرایت کرد و کارآکترهایش درشت و کلیشه‌ای شدند و بعد، خیلی از سریال‌های آن زمان همچنین ریخت و قیافه ای به خود گرفتند و کارگردانها این حرکت را تکرار کردند. اما من بیشتر به این دلیل که کار، یک کار کودک بود این روش را انتخاب کردم و فکر می‌کردم که ما می‌توانیم، مسائل بزرگترها را با زبان ساده تر و درشت تر به بچه‌ها منتقل کنیم.

من اعتقاد ندارم که «زی زی گولو» آرزوها را برآورده می‌کرد بلکه زی زی گولو آدمها و کارآکتر‌ها را در مقابل آرزوهایشان قرار می‌داد وآرزوهایشان را تفسیر و آنالیز می‌کرد.برای مثال داستان یکی از قسمت‌ها به این صورت بود که «امیرآقای جمالی» می‌رفت پیش پدرش و گله می‌کرد: (چرا ما پولدار نیستیم؟)، (چرا ماشین نداریم؟)، (چرا من رو به گردش نمی‌برید؟)و و‌قتی آقای جمالی می‌گفت : (بیا بریم گردش)...دوباره اعتراض می‌کرد که : (با کدام وسیله؟ من خجالت می‌کشم که باید همه جا با تاکسی و اتوبوس بروم)...

مانی در این قسمت فوق العاده بازی کرده است.حتی از خودش فی البداهه دیالوگ می‌گفت، تا آنجا که من و آقای فیاضی را به خنده می‌انداخت.تا این که زی زی گولو، امیر آقا جمالی را در مقابل آرزویش قرار می‌داد.پدرش پولدار می‌شد، اما در قبالش خیلی چیزها را از دست می‌داد. یا مثالی دیگر اینکه «اعظم خانم» فکر می‌کرد که چرا پسرش قوی و پر زور نیست، چرا کتک می‌خورد و نمی‌تواند همه را بزند. بعد مانی پرزور می‌شود و همه را می‌زند.

زی زی گو لو هیچ وقت بطور غیر منطقی آرزوی کسی را برآورده نمی‌کرد.به آنها واقعیت‌ها را نشان می‌داد. مثلا اگر دروغ می‌گفتند، شاخ در می‌آوردند و یا اگر جائی آشغال می‌ریختند،آشغال‌ها می‌آمد دنبال خودشان. یعنی همه چیز خیلی سمبلیک بود.

بله. شما به واسطه زی زی گولو عینکی به چشم آدم‌ها و پرسوناژ‌ها می‌زدید که بهتر ببینند. خانم رشیدی، در صحبت قبلی ام هم به این نکته اشاره کرده بودم که شما به نوعی متعلق به تلویزیون و بخصوص برنامه‌هایی با دغدغه کودک و یا برای کودک هستید مدتی است که شما را کمتر می‌بینیم. بچه‌ها سراغتان را می‌گیرند و «مادر خانومی» را فراموش نکرده اند.

لیلی رشیدی: بله درسته.من خیلی خوشحالم که در یک چنین مجموعه خوبی،یعنی «قصه‌های تا به تا» که کار قابل دفاعی است وتا مدتها، حتی همین حالا هم در یاد‌ها باقی مانده است،حضور داشتم. کاری که توانسته امروز،بعد از شانزده سال ما را دور هم جمع کند تا در موردش صحبت کنیم‌ و از طرفی،خوشحالم که یک کار تلویزیونی بوده و تلویزیون مخاطب گسترده ای دارد و کار ما بیشتر و بهتر دیده می‌شود.«قصه‌های تا به تا» سریالی بود که نه تنها بچه‌ها بلکه تقریبا همه ایران آن را دیده اند. من هنوز هم دوست دارم که در یک کار تلویزیونی حضور داشته باشم اما به شرط اینکه، باز هم کار قابل دفاعی باشد و من بتوانم همیشه از آن به خوبی یاد کنم.شاید یکی از دلایلی که موجب حضور کمرنگ من در تلویزیون شده،این است که کمتربا کار خوبی مواجه شدم. اما حالا همانطور که می‌دانید و قبلا هم به آن اشاره کردم در مجموعه «آب پریا» خانم برومند، در نقش متفاوتی به نام «رشک پری» هستم که امیدوارم مردم ببینند و دوست داشته باشند.

البته می‌دانم که در تئاتر فعال هستید، اما نوع چهره و طرز بیان شما به گونه ای است که خوب می‌تواند با بچه‌ها ارتباط برقرار کند و فکر می‌کنم دنیای کودکان را نباید فراموش کنید.

لیلی رشیدی: بله همینطوره. گر چه نمی‌خواهم در زمینه محدودی به فعالیتم ادامه بدهم اما حتما کودکان، مخاطبینی هستند که دوستشان دارم و برایشان ارزش ویژه ای قائلم.

ما نقش‌های خوب متعددی از شما دیده ایم مثل بازی در فیلم «نوک برج» کیومرث پور احمد و یا حضورتان در سریال ماندنی «روزگار غریب» کیانوش عیاری که در هر دو هم نقش پزشک را بازی می‌کردید و همچنین حضورتان در مجموعه «داستان یک شهر» اصغر فرهادی. اما اینطور به نظر می‌رسد که اصولا حضور شما به عنوان بازیگر وابستگی به کارهای خانم برومند دارد. مایلید در این مورد توضیح بدهید؟

امیرحسین صدیق: بله‌. خیلی‌ها این سوال را از من می‌کنند‌، در حالی که همانطور که شما هم به چند مورد اشاره کردید‌، من با کارگردان‌های متعدد ودر نقش‌های متنوعی کار کرده‌ام . و هرگاه با کارگردان‌های خوب همکاری داشتنم‌،بازی من دیده شده است . مثل همین چند نمونه‌ای که شما اشاره کردید و اما این نکته حقیقت دارد که من در هیچ نقشی به اندازه کارهایی که با خانم برومند داشتم‌، دیده نشده‌ام. ومرا در نقش‌های دیگر کمتر دوست داشتند وکمتر به خاطر سپردند‌. واقعیت این است که خودم هم احساس خاصی به نقش‌هایم در کارهای خانم برومند دارم‌. من خیلی وقت‌ها برای دور شدن از این نگاه که بیشتر کارهایم با ایشان بوده، رفتم و چرخیدم‌، کارگردان‌های جوان گرفته تا کار اولی‌ها .اما همیشه سعی کردم در کارهای خانم برومند، حتی اگر نقشی برای من نداشتند‌، در پشت صحنه حضور داشته باشم. مثل«خودرو‌تهران‌11» که دستیار ایشان بودم .و حالا بر این اعتقاد هستم که اگر می‌شود بایک کارگردان بهتر کار کرد‌،چرا که نه؟ و هرگز تحت تاثیر این صحبت‌ها قرار نخواهم گرفت و ادامه خواهم داد چرا که هر بار چیز تازه ای از خانم برومند یاد می‌گیرم و نگاهشان را می‌شناسم و از این همکاری لذت می‌برم .یکی از مهمترین ویژگی کارهای ایشان آبرومند بودن آنها است که من این را احترام به خودم می‌دانم و دوست دارم که عمده رزومه ی کاری من باشد و عقیده دارم که خانم برومند همیشه به من فرصت دادند تا توانائی خودم را نشان بدهم و همیشه از حمایت‌های ایشان برخوردار بوده و قدردانشان هستم‌. من در پروژه‌های زیادی حضور داشتم‌،اما متاسفانه بعضی از آنها انقدر بد بودند که دیده نشدم و از این دیده نشدن، خوشحالم .چرا که اگر دیده هم می‌شدم‌، نه تنها برایم مثبت نبود‌،بلکه آبرویم را هم می‌برد.

به عبارتی خانم برومند موجب شدند تا جلوی دوربین هر کارگردانی رفتن برای شما سخت شود. یعنی به مصداق آن مثال که می‌گویند، صاحبخانه خوب،آدم را یک عمر مستاجر می‌کند؟

امیرحسین صدیق: بله. من به روان بودن کارهای خانم برومند عادت کردم و موجب شده که وقتی می‌بینم در یک پروژه هیچ چیز، حتی دوربین واقعی نیست، نمی‌توانم با کار کنار بیایم. اما واقعا از اینکه شرایطی باشد و در کارهای خوب حضور داشته باشم، استقبال می‌کنم و به دنبالش هستم.

مرضیه برومند: حرف کاملا درستیه. فکر می‌کنم آقای صدیق یک هنرپیشه ایست که بالقوه بسیار با استعداد است و زمینه این را دارد که خیلی خوب دیده شود، اما هم خودش تلاش لازم را نمی‌کند و گاهی هم، کارهائی را می‌پذیرد که مناسب نیستند.

اینجا اشاره‌ای شد به حضور شما در «داستان یک شهر» اصغر فرهادی. که نقش متفاوتی داشتید. نقش خوب یا بد تکلیف روشنی دارند و نقش‌های خاکستری هم جایگاه خاص خودشان را. اما یک شخصیت‌هائی خاص هستند مثل شخصیت شما در این سریال. از کار با «اصغر فرهادی »بگوئید.

امیرحسین صدیق: اصغر فرهادی نگاه خوبی به بازیگری دارد و به رغم اینکه خودش نویسنده است اما حس و حال صحنه برایش بسیار مهم است وبرای کار ارزش خاصی قائل است ضمن اینکه از پیشنهاد بازیگران و دیگر عوامل نیز استقبال می‌کند و من این نوع نگرش را پارامتر موثری برای موفقیت‌های او می‌دانم.

شما برای بازی در سریالهای «قصه‌های تا‌به‌تا» و سریال «خانه ما» مورد تقدیر قرار گرفتید و استحقاقش را هم داشتید. بی خبر بودیم از شما، کجائید؟

مانی نوری: من سالها ایران نبودم و خارج از کشور تحصیل می‌کردم و حالا یک سالی است که برگشتم.

تحصیلتان در خارج از کشور، در رابطه با هنر بود و آیا تصمیم دارید که دوباره به عالم بازیگری برگردید؟

بله. اما در این مورد که آیا می‌خواهم به بازیگری برگردم را خیلی مطمئن نیستم و علاقه ام بیشتر به نوشتن و ساختن است

مثلا اگر«زی زی گولو» دوباره برگردد، نمی‌خواهید در آن حضور داشته باشید؟

مانی نوری: فکر می‌کنم الان همه از من خاطره خوبی دارند. یعنی از آن مانی که در کودکی و در فیلم‌ها و در کنار « زی زی گولو» دیده اند وکمی‌واهمه دارم که اگر حالا بد بازی کنم، آن خاطره را هم از بین ببرم.

مرضیه برومند: لازم است که اینجا من به بازی خوب مانی در «مربای شیرین» هم اشاره کنم که نقش اول را داشت و بسیار هم خوب بازی کرد.

نمی‌توانیم بگوئیم که در این سالها برنامه ای برای کودک ساخته نشده است، اما کاری که دیده شود، ساخته نشده است. حتی گاهی مشخص است که سعی هم شده، اما به این دلیل که اندیشه، ساختار و تخصص مناسبی، پشت آن قرار نداشته، یا موفق نبوده و یا موفقیت مقطعی داشته است، در این مورد نظرتان چیست؟

مریم سعادت: یکی از دلایلش این است که در این سالها برنامه سازان حرفه ای مثل خانم برومند کار نکرده اند و دلیل دیگر این است که برای کار کودک، بودجه کمتری در نظر می‌گیرند.حال اگر این کار، یک کار عروسکی باشد که بودجه خیلی کمتر هم می‌شود و این یک فاجعه است. متاسفانه این باور غلط وجود دارد که وقتی کارآکترهای اصلی، عروسک باشند، هزینه کمتری دارد و با کمترین بودجه می‌توان برنامه ساخت و این اشتباه بزرگی است.چرا که یک کار عروسکی خوب نیاز به متن خوب، کارگردان ،عروسک گردان، دکور و... خوب و در حقیقت یک مجموعه عوامل خوب دارد تا موفق باشد وغیر از این نمی‌شود. من کار کودک را خیلی دوست دارم، اما وقتی امکانات لازم وجود نداشته باشد، همین اتفاق می‌افتد که در این سالها افتاده است.

درست مثل این است که بگوئیم، یک متخصص اطفال باید، ویزیتش کمتر از متخصصین دیگر باشد،که مسلما اینطور نیست و هر تخصصی ظرافت‌ها و ویژگی‌ها و مهارت‌های خاص خودش را دارد و من این صحبت شما را از خیلی از برنامه‌سازان گروه کودک شنیده ام که بودجه کافی برای این گروه بسیار مهم تلویزیون در نظر گرفته نمی‌شود؟

مریم سعادت: در حقیقت برنامه کودکی وجود ندارد.یک «پلاتو» و یک پخش زنده و چند عمو و خاله و در نهایت یکی، دو عروسک و بچه‌هائی که نشسته اند و دست می‌زنند، کل برنامه کودک ما هستند.البته اگر دقت کنید، این «پخش زنده» شامل بیشتر برنامه‌های تلویزیون می‌شود.من از نزدیک بعضی از این برنامه‌های کودک را شاهد بودم.یک متن است،یک «سیناپس»و اینکه موضوع برنامه قرار است که در مورد چه چیز باشد.متنی که دست همه به یک شکل قرار می‌گیرد. از عروسک گردان تا مجری.مسلم این است که دستاورد آن نمی‌تواند برنامه خوبی برای بچه‌ها باشد.

یعنی برای جمع بندی می‌توانیم به این نتیجه برسیم که پتانسیل ساختن برنامه‌های خوب برای کودکان وجود دارد،مثل همین گروهی که الان من در خدمتتان هستم،اما باید تصمیمات بهتر و آگاهانه‌تری گرفته شود‌؟

لیلی رشیدی: من فکر می‌کنم، نباید کوتاه بیائیم و نباید فراموش کنیم که دورانی بود که شخصیت‌های خوب سینما از تلویزیون می‌آمدند. «مدرسه موشها» و یا اولین«کلاه قرمزی و پسرخاله» کارهای خوبی بودند و ماندگار هم شدند. شخصیت‌های تلویزیونی مثل «زی زی گولو» و «سنجد» و« کلاه قرمزی»همیشه در یادها باقی خواهند ماند. ضمن اینکه برنامه سازان هم باید بتوانند در هر شرایطی، تحمل بیشتری داشته باشند. باید کسانی که کار کودک را بلدند، دوباره برگردند و کارشان را ادامه بدهند ودر آخر به طور عامیانه باید برای جمع بندی کلامم یک جمله بگویم: (بچه‌ها گناه دارند).

مرضیه برومند: و من فکر می‌کنم که اگر آنها بیایند، حتما تلویزیون استقبال خواهد کرد و از حق هم نباید گذشت که گر چه ما تلویزیون را مسئول کم کاری‌هائی که پیرامون برنامه‌های کودک شده، می‌دانیم اما هنرمندان و برنامه سازان هم مقصرند و کم کاری کرده اند، از جمله خود من.ضمن اینکه باید اعتراف کنم کمی‌هم لوس شده ایم وگر نه، در آن زمان، مثلا وقتی که ما زی زی گولو را می‌ساختیم هم، سختی‌هائی وجود داشت، اما تحمل زیادی هم داشتیم.

مانی نوری: خیلی جالب است که در همه جای دنیا،هنرمندان بزرگ ترجیح می‌دهند، برای کودک کار کنند، تا بگویند که توانسته اند سهمی‌در فرهنگ سازی جامعه داشته باشند و به محض اینکه به جائی می‌رسند،یا سوپراستار می‌شوند تصمیم می‌گیرند تا نقشی در دنیای کودک داشته باشندو حتی گاهی مجانی و یا با هزینه کمتری در این زمینه کار کنند و یا صدای یک شخصیت کارتونی را داشته باشند که آموزنده باشد اما...در اینجا کاملا برعکس است وحضور در برنامه‌های کودک، یک سکوی پرش محسوب می‌شود.

وقتی که از دفتر مرضیه برومند بر می‌گشتم...مدام این کلام لیلی رشیدی در ذهنم تکرار می‌شد که (بچه‌ها‌گناه دارند).

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon