حمله نظامی نیروهای امریکا به کشور "پاناما"
خبرگزاری تسنیم : بعد از جنگ ویتنام، بزرگترین عملیات نظامی امریکابا هدف تثبیت و تحکیم سلطه خود بر مناطق استراتژیک جهان ،حمله نظامی به پاناما علیه حکومت مانوئل نورْیِهگا بودکه در بیستم دسامبر ۱۹۸۹م صورت گرفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، به نقل از راسخون مناسبت های تقویم 24 آذر به شرح ذیل است:
سرنگونی سلسله ساسانی با قتل یزدگرد سوم (21 ش)
به دنبال شکست یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی از سپاه اسلام در نهاوند، این سلسله پس از 416 سال حکومت، منقرض شد و مسلمانان، ایران را فتح کردند. سپاه اسلام با آن که نفرات و تجهیزات بسیار کمتری از ارتش ایران داشت، اما به خاطر روحیه بالا و ایمان محکم، در نبردهای پیاپی که چند سال طول کشید، ارتش ساسانی را شکست داد که آخرین آنها، جنگ نهاوند بود. با سقوط سلسله ساسانیان، ایرانیان که از ظلم و فساد پادشاهان ناراضی بودند، به خاطر ارزشها و اصول متعالی اسلام همچون یگانهپرستی، عدالت و برابری، به این دین گراییدند و به تدریج، خود، در گسترش آن کوشیدند.
ارسال پیمان سه جانبه بین ایران و شوروی و انگلستان به مجلس شورای ملی (1320 ش)
مهمترین اقدام کابینه محمد علی فروغی پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی و درگیر و دار جنگ جهانی دوم و حضور متفقین در ایران، امضای پیمان بین دولت ایران و دولتهای اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان بود که متن آن طی ماده واحدهای در 30 آذر 1320 تقدیم مجلس شد. در این پیمان احترام به حاکمیت ایران از طرف دولتهای روس و انگلیس، قراردادن تسهیلات لازم در اختیار شوروی و بریتانیا در دوران جنگ از طرف ایران و نگاهداری نیروهای نظامی متفقین در ایرانی تا هر زمان و... عنوان شده بود. این پیمان هر چند به ظاهر ضرری به حال ایران نداشت ولی حضور طولانی مدت این نیروها در ایران و نیز ضربات ناشی از جنگ و تحمیل هزینههای طاقتفرسا، بر مردم کشور بسیار گران آمد و فقر و فلاکت بیشتری نصیب مردم محروم نمود. بعد از جنگ، نیروهای شوروی علی رغم تعهد جهت خروج فوری، در این کار، بسیار تعلُّل کردند که پس از شکایت دولت ایران به سازمانهای بینالمللی، این نیروها، حاضر به تخلیه ایران شدند.
توافق شوروی برای ارسال تسلیحات پیشرفته به عراق در جریان جنگ تحمیلی (1364ش)
گسترش مناسبات همه جانبه عراق و شوروی سابق در جریان جنگ تحمیلی، این امکان را فراهم ساخت تا روسها اهداف جدید سیاست خارجی خود را در منطقه و در برابر ایران پیگیری کرده و در مقابل، عراقیها نیز با برخورداری از حمایت سیاسی - نظامی شوروی، تجهیزات نظامی و کمکهای مستشاری دریافت کنند. بر این اساس بود که روسها علاوه بر ارسال سلاح به عراق، با ارزیابی از ضعفهای ساختاری ارتش آن کشور در وضعیت دفاع و حمله، در توسعه نیروهای مسلح عراق و طرح ریزی استراتژی تهاجمی عراق نیز نقش فعال و محوری داشتند. کمکهای شوروی سابق به عراق در این مرحله در مقایسه با کمک سایر کشورها بسیار برجستهتر و نمایانتر بود و تا اندازهای، تاثیرات سرنوشتسازی بر روند تحولات جنگ داشت. این کمکها تا اندازهای بود که شوروی در حدود شصت درصد از تجهیزات نظامی عراق را تامین میکرد.
شب یلدا، طولانی ترین شبِ سال
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
شهادت شهید سید بخش الله سیدمیرزایی (1359م)
شهید سیدبخشالله سیدمیرزایی در سال 1334ش در گلیرد طالقان در یک خانواده مذهبی و مؤمن چشم به جهان هستی گشود. دوران تحصیل خود را با کار و زحمت بسیار به پایان رساند و سپس برای انجام خدمت سربازی آماده شد. او پس از پایان دوران سربازی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد. زمانی که مبارزه حضرت امام خمینی (ره) علیه رژیم سفاک شاهنشاهی اوج گرفت، سیدبخشالله نیز به جمع یاران راستین امام (ره) پیوست و تمام تلاش خود را مصروف پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نمود. سیدبخشالله سیدمیرزایی بهدنبال شروع جنگ تحمیلی، با پیام امام (ره) به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و سرانجام در تاریخ سیام آذرماه سال 1359 هجری شمسی در منطقه سرپلذهاب به دیدار معشوق خود شتافت.
شهادت شهید خدامراد جعفری (1362ش)
شهید خدامراد جعفری در سال 1335ش در خانوادهای فقیر و مستضعف از نظر مالی ولی از نظر معنوی از رهروان حق و حقیقت و از مؤمنین باایمان، در روستای نعمتآباد چشم به جهان هستی گشود. پدر و مادر، نام او را خدامراد گذاشتند. پدر و مادرش با رنج فراوان او را به سن هفت سالگی رساندند، سپس وی را روانه مدرسه کردند ولی فقر مادی و نبود امکانات، او را مجبور به ترک تحصیل کرد و از آنجا که تنها فرزند پسر خانواده بود و پدر با حقوق کارگری نمیتوانست زندگانی روزمره را بچرخاند، لذا خدامراد هم دوشادوش پدرش به کارگری پرداخت. خدامراد برای کسب معاش، مدتی نیز در بوشهر و شیراز مشغول کار شد. با اوجگیری مبارزات مردمی انقلاب اسلامی، خدامراد یکی از افراد فعال و کوشا جهت پیشبرد اهداف نهضت اسلامی و یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی روستای خود بود که در این رابطه زحمات فراوانی را متحمل شد. خدامراد، سرانجام در سال 1362ش پس از چندینبار مراجعه به مراکز بسیج، در تاریخ 1 آذر 1362ش از طرف پاسگاه شهرک قدس (خشت) به عرصههای پیکار حق علیه باطل اعزام گردید. خدامراد با شغل رانندگی در کردستان، سپاه اسلام را یاری میرساند تا اینکه در تاریخ سیام آذرماه سال 1362 هجری شمسی در حین مأموریت بهوسیله عناصر خودفروخته کومله، دمکرات به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به آرزوی دیرینهاش که همان شهادت در راه خدا بود، رسید.
تولد "قطب الدین شیرازی" فیلسوف ایرانی (634 ق)
قطب الدین محمود شیرازی، فیلسوف، منجم و پزشک مشهور ایرانی، در شیراز زاده شد. وی ابتدا به تحصیل طب پرداخت و بعد از مرگ پدر به جای وی در یکی از بیمارستانهای شیراز به طبابت مشغول شد. قطب الدین شیرازی پس از تاسیس رصدخانهی مراغه، سالیان زیادی در محضر خواجه نصیرالدین طوسی به سر بُرد و از دانش آن استاد برجسته، بهرهمند گردید و علم نجوم را آموخت. قطبالدین در مدت عمر خود سفرهای بسیار کرد و در شهرها و کشورهای مختلف با علمای متعدد و برجستهای مباحثه نمود و برتجربیات و اندوختههای علمی خود افزود. از جمله آثار قطب الدین شیرازی میتوان به کتابهای جامِعُ الاصول و نهایَةُالاِدراک اشاره کرد. وی در 710 ق درگذشت.
قتل "میرزا آقاخان کرمانی" از همکاران سیدجمال الدین اسدآبادی (1314 ق)
میرزا عبدالحسین خان معروف به میرزا آقاخان کرمانی فرزند میرزا عبدالرحیم بردسیری در سال 1270 ق در کرمان متولد شد. در ابتدا علوم ریاضی و طبیعی و حکمت الهی را فرا گرفت سپس از کرمان به اصفهان رفت و پس از مدتی راهی تهران شد. از آنجا به استانبول عزیمت کرد و در روزنامهی اختر به خدمت مشغول شد. میرزا در آن جا با سیدجمال الدین اسدآبادی همکاری میکرد. او به جرم شرکت داشتن در شورش ارامنه مجبور به ترک استانبول شد و در سال 1314 به امر محمد علی میرزا به قتل رسید. از تالیفات او: خطابهها و منشأت که به صورت رمان و اشعار میباشد، تاریخ نثری موسوم به آینهی سِکَندری و تاریخ نظمی موسوم به نامهی باستان. میرزا آقاخان کرمانی اعتقاد به اتحاد دول اسلامی داشت و اجرای قانون اسلامی را خواهان بود. وی عقیده داشت که فقط به وسیلهی قوانین اسلامی میتوان ریشهی استبداد را از بیخ و بن درآورد و در زایل کردن رسوم ظالمانهی شاهنشاهی به پیش رفت.
مرگ "پیر آگوست رِنْوار" نقاش معروف فرانسوی (1919م)
پیِر آگوست رِنوار، نقاش بزرگ فرانسوی در هفتم مارس 1841م در خانوادهای فقیر در فرانسه به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، به دلیل فقر مالی مجبور شد تا به نوبه خود، درصدد فراگیری حرفهای باشد. از این رو به توصیه پدر به طراحی و نقاشی ظروف چینی پرداخت. اما پیدایش ماشین در این کارگاه هنری، باعث بیرونق شدن کارِ دستیِ رنوار گردید. او پس از آن، مشغول نقاشی برای مبلغین مذهبی شد اما با گذشت مدتی در صدد برآمد تا فقط نقاشی کند. از این رو راهی مدرسه هنرهای زیبا شد و خود در نقاشی به استادی رسید. رنوار در 23 سالگی تابلوی معروف خود یعنی اِسْمِرالْدْ را در یک نمایشگاه نقاشی به معرض نمایش گذاشت و ادامه این نقاشیها در سالهای بعد، زمینههای شهرت و ثروت او را فراهم آورد. او در این زمان با صورتسازی از مردم و نقاشی تصاویری از کودکان و زنان، گشایشی در کار خود یافت و طرفداران زیادی پیدا کرد. وی به سبک اِمْپِرسیونیسْمْ نقاشی میکرد که نمایش حالات به وسیله رنگهای مختلف، مشخصه اصلی این سبک بود. طرفداران این سبک در هوای آزاد به نقاشی میپرداختند و بر اثرات نور در نقاشی تأکید میکردند. رنوار در نقاشی به انعکاس نور اشیاء بیشتر در جَو و فضای آن توجه داشت تا خود اشیاء. رنوار در تابلوهای خود، خطوط نازک رنگین بسیاری میکشید و مخصوصاً طوری نقاشی میکرد که نظر تماشاگر به تدریج به قسمت مهم تابلو جلب شود. از مهمترین تابلوهای رنوار، میتوان به ضیافت در شب، تاب و چترها اشاره کرد. تابلوهای وی در بیشتر نمایشگاههای معروف جهان موجود میباشند. پیِر آگوست رِنْوار تا آخرین روز زندگی اش کار کرد تا اینکه در 20 دسامبر 1919م در 78سالگی جان سپرد.
مرگ "فرانسوا رابْلِه" ادیب و نویسنده برجسته فرانسوی (1553م)
فرانسوا رابْلِه، رماننویس، ادیب و پزشک فرانسوی در دهم ژانویه 1494م در این کشور به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در صومعهای نزدیک زادگاهش انجام داد و پس از آموختن الهیات و حکمت و فلسفه به سِلک روحانیون مذهبی درآمد. این امر بیشتر به سبب شوق او در فراگرفتن علوم ادبی یونان و روم بود تابه سبب تمایلش به علوم مذهبی و الهی. رابله از آن پس مدتی به سیر و سفر و مطالعه و ثبت خاطرات خود پرداخت و با بسیاری از فاضلان و ادیبان بزرگ زمان آشنایى یافت. او همچنین پس از طی دروس دانشگاهی در رشته پزشکی، به طبابت پرداخت و چندین متن پزشکی را به زبان یونانی با تفسیرهای شخصی منتشر کرد. رابله همچنین کتاب گارْگانْتوا و سپس رمان بزرگ پانتاگروئل را انتشار داد که از جانب برخی مقامات علمی و مذهبی به اتهام منافی اخلاق بودن محکوم گردید و باعث شد که وی مقام و جایگاه روحانیت خود را ازدست دهد. با این حال انتشار جلدهای دوم تا پنجم این اثر، باعث شهرت زیادی برای رابله شد و با ارائه تغییراتی در جلدهای بعد، سعی کرد تا رضایت مقامات مذهبی را جلب نماید. رابله از نظر مورخان، مرد تحول بود و در دوره تحول میزیست. وی از آسایش میگریخت و تشنه تجسس و تبحر بود. همه وقت خود را با شوق و شیفتگی فراوان به آموزش میگذراند. او نمونه کامل عهد رُنِسانس به شمار میآمد که میکوشید تا فلسفه و معنویات زمان را در پرتو اندیشههای باستانی، نو گرداند. رابله بیش از هر چیز، در شیوه انشاء و به کار بردن قواعد زبان و بر جا نشاندن درست کلمه و تناسب در ترکیب کلام، هنرمندی و استادی دارد و در نوشتهها، روح مضحکهآمیز و هزل و مطایبه فصیح و شیوا را با قدرت نویسندگی میآمیزد. وی با خطوط وسیع، چهرههای مختلف انسان را به طور مسخرهآمیز ترسیم میکند و نهاد آدمی را آن چنان که هست به خواننده القا مینماید. شگفتی سبک نگارش رابله در آن است که میان خنده و دانش، رابطه نزدیک برقرار میدارد. درباره او گفتهاند که: رابله وجود بشر را به مسخره میگیرد، وجود خدایان را نیز به مسخره میگیرد، اما این کار را با چنان لطفی انجام میدهد که نه به بشر لطمه وارد میآوَرد نه به خدایان. فرانسوا رابله سرانجام در بیستم دسامبر 1553م در 59 سالگی درگذشت.
درگذشت "جان اشتایْنْ بِکْ" رمان نویس بزرگ امریکایی (1968م)
جان ارنست اشتاین بک، نویسنده معاصر امریکایى در 27 فوریه 1902م در ایالت کالیفرنیای امریکا به دنیا آمد. وی در 17 سالگی وارد دانشگاه استمفورد شد، اما پس از چند سال تحصیل در رشته زیستشناسی، بدون اخذ دانشنامه، دانشگاه را ترک کرد. اشتاین بک در 27 سالگی اولین اثر خویش با نام فنجان زرین را منتشر کرد و وارد عرصه نویسندگی گردید. وی در سالهای بعد با انتشار آثاری دیگر، به اعتبار و تکامل ادبی دست یافت و در شمار ادیبان درآمد. اشتاین بک نویسندهای رئالیست و واقعگرا است که با سبکی بسیار قوی و محکم و نثری جالب، به تشریح فقر و بیچارگی اجتماع دست زده و حقایق دردناکی از زندگی بیچارگان را بیان مینماید. شهرت او با نوشتن رمان خوشههای خشم تکمیل شد که در آن به صورتی هیجانانگیز و مؤثر، زندگی یک خانواده آواره و عصیان کارگران محروم را توصیف کرده است. این کتاب مورد استقبال مردم قرار گرفت و به دریافت جایزه ادبی پولیتزر، نائل آمد. موضوع اصلی آثار اشتاین بک، رابطه انسان و کائنات است. کتابهای او هم نماینده نومیدی نویسندهاند و هم نمایانگر روح مبارز او. اشتاین بک که استاد ادبیات کارگری است، زندگی قربانیان بدبختی را با مهارت و بیانی ساده ترسیم کرده است. سبک او از رمانتیسم و وادی شاعرانه به واقعگرایى و شکل آثارش از آرایهها و پیرایههای زبانی به سوی سادگی و روشنی تکامل یافته است. اشتاین بک در شرح جزئیات، توصیف مناظر، نمایاندن حالات و تأثیرات و بیان خاطرات، قدرت فراوانی دارد و آثار او آمیزهای از واقعگرایى و تخیل سرشار از شوخ طبعی و درک اجتماعی است. آثار نخستین جان اشتاینبک، از ادراکی کامل درباره زندگی و نظری بلند و وسیع درباره مسائل انسانی و سلامت روح برخوردار است که با روشی تغزّلی، حماسی یا طنزآمیز و لحنی واقعبینانه بیان شده و در ادبیات معاصر امریکا مقام عالی به دست آورده است. گفته میشود که در سالهای پایانی عمر، آثار اشتاین بک در سراشیبی ادبی افتاد و آن قدرت کامل موجود در آثار اولیه را نداشت با این حال، وی درسال 1962م به دریافت جایزه ادبی نوبل توفیق یافت. از اشتاینبک حدود بیست عنوان کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است که خوشههای خشم، موشها و آدمها، مروارید و اتوبوس سرگردان از آن جملهاند. جان اشتاین بک سرانجام در 20 دسامبر 1968م در 66 سالگی درگذشت.
پایان جنگ هند و پاکستان بر سر استقلال بنگلادش (1971م)
شبه قاره هند از آغاز دهه 1970م، صحنه جنگها و تشنجات سیاسی شدیدی بود. پاکستان از بدو استقلال به علت تقسیم آن به دو بخش شرقی و غربی که در دو سوی شبه قاره هند قرار داشتند وضع نامتعادلی داشت. پاکستان شرقی با جمعیت بیشتر و منابع طبیعی کمتر، بیش از پاکستان غربی از فقر و مشکلات اقتصادی رنج میبرد و این احساس که رهبران پاکستان، که بیشتر از سکنه پاکستان غربی بودند، چندان توجهی به اوضاع پاکستان شرقی ندارند به احساس نارضایتی در میان مردم پاکستان شرقی دامن میزد. از این رو مقدمات استقلال قسمت پاکستان شرقی فراهم شد، اما این امر با مخالفت پاکستان غربی روبرو گردید. با این حال، رهبران پاکستان شرقی اعلام استقلال کردند و کشور جدیدالاستقلال خود را بنگلادش به معنی ملت بنگال، خواندند. اما دولت پاکستان، استقلال پاکستان شرقی را به رسمیت نشناخت و در ماه مارس 1971م، با دخالت نظامی و اعمال قوه قهریه درصدد جلوگیری از تحقق یافتن استقلال این کشور برآمد. دخالت نظامی پاکستان، به مهاجرت میلیونها نفر از اهالی پاکستان شرقی به هند انجامید و دولت هند برای متوقف ساختن سیل مهاجران، از پاکستان خواست که نیروهای نظامی خود را از بنگلادش بیرون ببرد و استقلال این کشور را به رسمیت بشناسد. پاکستان زیر بار نرفت و هند و پاکستان در روز سوم دسامبر سال 1971م وارد جنگ شدند. دومین جنگ هند و پاکستان نیز مانند جنگ اولِ این دو کشور که در سال 1965م بر سر کشمیر روی داد، به شکست نیروهای پاکستان از ارتش هند، که قویتر و مجهزتر بود، انجامید. نیروهای پاکستان در بخش شرقی پس از ده روز جنگ، دست از مقاومت برداشتند و در نهایت پس از آن که جنگ در 20 دسامبر 1971م به پایان رسید، دولت پاکستان نیز به ناچار استقلال بنگلادش را به رسمیت شناخت.
حمله نظامی نیروهای امریکا به کشور "پاناما" (1989م)
یکی از تهاجمات نظامی امریکا که در جهت اجرای سیاست مداخله جویانه این کشور با هدف تثبیت و تحکیم سلطه خود بر مناطق استراتژیک جهان صورت گرفت حمله نظامی به پاناما علیه حکومت مانوئل نورْیِهگا بود. ژنرال نوریگا که از سال 1981م رهبری و فرماندهی گارد ملی پاناما را برعهده داشت، درصدد بود تا بر کانال پاناما که در اختیار امریکا بود، تسلط یابد. از اینرو پس از به دست گرفتن قدرت، با سیاستهای امریکا مخالفت نمود و از تمدید قرار داد واگذاری کانال پاناما به امریکا که مدت آن در سال 1999م به پایان میرسید، خودداری کرد. در سپتامبر 1987م، امریکایىها به منظور تضعیف نوریگا وی را متهم به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر کردند. این اتهام موجب بروز یک جنگ تبلیغاتی شدید میان نوریگا و امریکایىها شد. سه هفته پس از این اتهام، رئیس جمهور وقت پاناما طی حکمی نوریگا را از سمت فرماندهی گارد ملی برکنار کرد. رئیس جمهور که بدون ارزیابی قدرت و نفوذ نظامیان چنین حکمی را صادر کرده بود، چند ساعت پس از صدور این حکم در یک کودتا به وسیله نوریگا برکنار گردید و مخفی شد. در این زمان، امریکایىها پاناما را مورد محاصره اقتصادی قرار دادند و دارایىهای این کشور را در بانکهایشان بلوکه کردند. در این اوضاع و احوال، نوریگا انتخابات ریاست جمهوری ماه مه 1989م پاناما را که احتمال پیروزی مخالفان در آن زیاد بود، پیش از اعلام نتایج قطعی انتخابات، باطل اعلام کرد. بحران روابط امریکا و پاناما در این هنگام به وضعی خطرناک رسید تا اینکه در بیستم دسامبر 1989م جنگ ایالات متحده امریکا علیه کشور کوچک پاناما و بدون اطلاع قبلی آغاز شد. این جنگ نابرابر که برخلاف تصور امریکایىها پیروزی سریع چند ساعته به همراه نداشت، با مقاومت دلیرانه ارتش کوچک و مردم پاناما، دو هفته به طول انجامید و با بمباران مناطق غیرنظامی توسط نظامیان امریکایى، خسارات بسیار سنگینی بر کشور پاناما و به ویژه پایتخت آن وارد آمد. در این تهاجم نظامی که بعد از جنگ ویتنام، بزرگترین عملیات نظامی امریکا تا آن زمان محسوب میشد 26 هزار سرباز تفنگدار امریکایى شرکت کردند و بین چهار تا ده هزار نفر از مردم پاناما به قتل رسیدند. پس از دو هفته جنگ، نوریگا به سفارت واتیکان در پاناما پناهنده شد اما با خیانت آشکار واتیکان، وی به سربازان امریکایى تحویل گردید. تجاوز امریکا به پاناما و دخالت در امور داخلی این کشور، باعث خشم مردم پاناما و اعتراض گسترده جهانی علیه واشینگتن شد. با وجود این، امریکا، مانوئل نوریگا را در یک دادگاه امریکایى به اتهام قاچاق مواد مخدر محاکمه و در سال 1993 وی را به چهل سال زندان محکوم نمود. هرچند میزان تلفات سنگین نیروهای امریکایی و مردم پاناما هیچگاه به صورت دقیق منتشر نشد اما در جریان بمباران مناطق غیرنظامی پاناما توسط امریکا، خسارات فراوانی بالغ بر یک میلیارد دلار بر پاناما وارد آمد. لازم به ذکر است که امریکا در حمله نظامی به پاناما از هیچ مرجع بین المللی مجوز اخذ نکرد.
بازگشت حاکمیت چین بر "ماکائو" پس از چهار قرن استعمار پرتغال (1999م)
بندر ماکائو در دهانه رود کانتون بر ساحل دریای جنوبی چین و در حدود 65 کیلومتری غرب بندر هنْگ کُنگ در جنوب چین واقع شده است. پرتغالیها در سال 1557م این بندر را مانند دیگر نقاط استراتژیک بر سر راه پرتغال به هندوستان و آسیای خاوری تصرف کردند و برای ادامه استفاده از آن، سالانه اجارهای به چین پرداخت میکردند. مستعمره ماکائو از بندرشهر ماکائو در جزیره ماکائو و سه جزیره کوچک کنار ساحل، ترکیب یافته بود و پیش از اهمیت یافتن هنگ کنگ در سده نوزدهم، از بندرهای عمده تجارت خارجی چین به شمار میرفت. پس از آن که ماکائو در سال 1849م به عنوان یک بندر آزاد اعلام شد، در سال 1951م نیز به یکی از استانهای ماوراء بحار پرتغال مبدل گردید. از یک سو، رونق یافتن هنگ کنگ و از سوی دیگر، ضعف تدریجی پرتغال که زمانی یک قدرت مستعمراتی به شمار میرفت از اهمیت ماکائو کاست. در زمان انقلاب فرهنگی چین اقداماتی برای باز پسگیری ماکائو صورت گرفت که نتیجهای در بر نداشت. با این حال پس از مذاکرات چین و انگلستان درباره حاکمیت هنگ کنگ، که از 140 سال قبل از آن در اشغال انگلستان بود، پکن توجه خود را به سوی ماکائو معطوف ساخت و پس از گفتگو و مذاکرات مفصل قرار بر این شد که ماکائو در سال 1999م رسماً به چین ملحق گردد. در ادامه، در سال 1993م، مجلس قانونگزاری ماکائو، الحاق رسمی ماکائو به چین در بین سالهای 1999 تا 2001م را به تصویب رسانید و به مؤسسات اقتصادی نیز اجازه داده شد تا پس از تحویل و تحول، همچنان به کار خود ادامه دهند. در نهایتْ، ماکائو طبق برنامه پیشبینی شده، در بیستم دسامبر 1999م پس از 442 سال استعمار، به چین تحویل داده شد و به بخشی از استان کانْتون در جنوب چین مبدل گردید. ماکائو در حال حاضر با یکصد هزار نفر جمعیت، به عنوان منطقه ویژه اداری، مانند هنگ کنگ به صورت نیمه خودمختار اداره میشود.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.