هشدار به متولیان فرهنگی نسبت به انزوای زبان فارسی در افغانستان


زبان دری

خبرگزاری تسنیم : زبان «فارسی دری» دربه دری های بی شماری دارد: یکی از آنها بی اعتنایی و بی خبری ایرانی ها اعم از مسوولان فرهنگی و فرهنگ وران ایرانی نسبت به این گنجینه ارزشمند در افغانستان است.

 



به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه اعتماد ،مولف فرهنگ «فارسی ناشنیده» از 18 سال پیش به فراخور وقتی که دست می داد کار تدوین این فرهنگ را دنبال کرده است. دو سال پایان گرفتن کار فرهنگ هم شبانه روز تیمی با وی کار کردند تا به انجام رسیده است. او در این فرهنگ مهم ترین هدف از انجام این کار را افزودن به گنجینه واژگان زبان فارسی عنوان کرده است. به دلیل زایایی و حرکتی که زبان دارد: لابد طبیعی است واژ ه هایی از دایره استفاده کاربران خارج شوند و واژه هایی دیگر در همان زبان یا وارد شده از سرزمین ها و فرهنگ های دیگر جای آن واژ ه ها قرار گیرند

    زبان «فارسی دری» دربه دری های بی شماری دارد: یکی از آنها بی اعتنایی و بی خبری ایرانی ها اعم از مسوولان فرهنگی و فرهنگ وران ایرانی نسبت به این گنجینه ارزشمند در افغانستان است. از هر طرف سر می چرخانیم دریغ و تاسف است که سر بر می آورد: دریغ و تاسف به وضعیتی که در صورت ادامه پیدا کردن به همین شدت دیر زمانی نمی رسد که «فارسی دری» هم در افغانستان مانند شبه قاره هند رخت بر می بندد. می گویید ماجرا از چه قرار است مجال دهید می گویم.
    تازگی همت 18 ساله حسن انوشه، فرهنگ نگار و پژوهشگر زبان فارسی به بار نشست و کتاب مهم فرهنگ «فارسی ناشنیده: واژه ها و اصطلاحات فارسی و فارسی شده کاربردی در افغانستان» با حمایت موسسه فرهنگی اکو و نشر قطره با همکاری غلامرضا خدابنده لو منتشر شد. کتابی با دست کم 10 هزار مدخل که به گفته مولف از بین ده ها هزار مدخل فیش گزینش و تدوین شده است زیرا قرار بر این گذاشتند برای هر واژه سه شاهد بیاورند و از میان آنها ده ها هزار فیش این شمار مدخل بود که تا سه شاهد داشته است، باقی باید به همت مولف عزیز و همکارانش نیز به تدریج تدوین و به این فرهنگ اضافه شود، به یاری خدا. کاری که وظیفه دستگاه عریض و طویل فرهنگستان زبان و ادب فارسی است مستلزم تیمی کار بلد به همت استاد حسن انوشه و همکاران جوانش تا اینجا به انجام رسیده است. راهی که زنده یاد استاد علامه علی اکبر دهخدا به عشق و علاقه برای فرهنگ نویسی فارسی باز کرد. با امکان های کم، کارهای بزرگ را پیش برد دستگاه های بزرگ فرهنگ نویسی و تدوین کننده دانشنامه با این همه امکان مالی و نیروی انسانی که اصلابا کار علامه قابل قیاس نیست، معلوم نیست چه می کنند! سال ها می گذرد دریغ از نشر نخستین مجلد فرهنگ یا دانشنامه یی که در دست دارند. از قرار، در بر این پاشنه سهل انگاری تا سال های بسیاری خواهد چرخید و همان آش خواهد بود و همان کاسه ما هم بی خود رگ گردن زل می کنیم. پرسشی ساده است: اگر کاری انجام شده به تنهایی در 18 سال در فرهنگ فارسی ناشنیده به سرانجام می رسد با وجود همه مرارت هایش چه هست که ما چشم مان به در سفید شد و خبری از فرهنگ واژگانی از مجموعه فرهنگستان زبان و ادب فارسی نشده است. باری بگذریم از حاشیه – انگار که این نقد ها هم بر باد است – برسیم به اصل ماجرا که معرفی «فرهنگ فارسی ناشنیده» است و هشدار از برای دریافتن زبان فارسی در افغانستان.
    مولف فرهنگ «فارسی ناشنیده» از 18 سال پیش به فراخور وقتی که دست می داد کار تدوین این فرهنگ را دنبال کرده است. دو سال پایان گرفتن کار فرهنگ هم شبانه روز تیمی با وی کار کردند تا به انجام رسیده است. او در این فرهنگ مهم ترین هدف از انجام این کار را افزودن به گنجینه واژگان زبان فارسی عنوان کرده است. به دلیل زایایی و حرکتی که زبان دارد: لابد طبیعی است واژ ه هایی از دایره استفاده کاربران خارج شوند و واژه هایی دیگر در همان زبان یا وارد شده از سرزمین ها و فرهنگ های دیگر جای آن واژ ه ها قرار گیرند. منِ جوان سی ساله از هر وقت یادم است در نقد زبان فارسی بر کم بودن دایره واژگان این زبان سخن ها راندند بی شمار دفعات شنیدم در تحقیر یا گاه قیاس و... شمار چند برابری واژه های فلان سرزمین را بر سر این زبان کوبیدند بدون اینکه راه حلی عملی و گامی برای تعدیل این موضوع بردارند. اینکه می بینم استاد عزیز حسن انوشه – که خدایا به سلامت دارش- چنان همتی کرده است به احترام کلاه بر می دارم تحسین می کنم تا آنها – اعم از هم نسلان روزگار و پیش کسوت ها- لزوما تنها راه نشان دادن درد، تحقیر زبان فارسی و به تعبیری بیان کمبود ها و امکاناتش نیست: یکی از مهم ترین گام های موثر در غنی کردن این زبان تدوین فرهنگ واژگان فارسی ناشنیده است. دیگر هدفی که مولف در تدوین فرهنگ برشمرده، یاری دادن به فارسی پژوهان برای واژه سازی است. بله، دوستان عزیز فرهنگستان که هرکدام استادانی صاحب نظر هستند، می توانند جای معادل سازی هایی که اسباب ریشخند زبان فارسی را فراهم می آورد: از جمله ارائه کردن واژه «کش لقمه» برای پیتزا ، حامی چنین حرکت هایی باشند. از این منظر هم می توان به زبان فارسی و واژه های مهجور مانده اش نگاه کرد و از آنها برای واژه سازی بهره برد. مولف دیگر اهدافی برای تدوین فرهنگ برشمرده است که می توانید برای اطلاع دقیق به مقدمه کتاب مراجعه کنید.
    همان طور که مولف در مقدمه کتاب آورده است این اثر بخشی از گنجینه ارزشمند زبان فارسی دری است که از رهگذر تحقیق های کتابخانه یی و مطالعه متون منتشر شده در افغانستان به دست آمده است: شمار منابع آن بیش از دو صد عنوان کتاب در حوزه های مختلف علوم انسانی، ادبیات داستانی و نمایشی است. حال آنکه اگر مولف آن امکان ها را که باید داشت، اگر آن نیروی انسانی که می خواست در اختیار بود، اگر آن منابع مالی لازم، فراهم بود و فرصت سفر به افغانستان و جمع آوری واژه هایی که مکتوب نشده است، بود در این 18 سال حجم کار دست کم 20 برابر اکنون بود. دریغ از اینجا ناشی می شود که چرا ما به آنچه باید التفات نمی کنیم و آنچه چندان فوریت و ضرورتی ندارد به هر دلیلی مورد توجه ما باید قرار بگیرد؟! من نمی خواهم حکم صادر کنم اما چند درصد از هزینه هایی را که برای گسترش فرهنگی ایرانی - اسلامی در کشور های مختلف آفریقایی و امریکای لاتین هزینه کردیم موثر بوده است؟! کسی هست گزارش دقیقی دهد؟! نمی دانم چرا نباید آن طور که باید و شایسته است به فرهنگ و میراث مشترک ایران و افغانستان توجه کنیم ؟! سرزمینی که با ما هم کیش و آیین است، هزار و یک دلیل دیگر و اینکه بیخ گوش مااست اما بی اعتنا رها شده است تا لابد حضور نیرو های ناتو و گسترش زبان انگلیسی کار خودش را بکند و همان فاجعه یی که بر سر زبان فارسی در شبه قاره آمد در افغانستان هم بیاید. الکی شلوغش نمی کنم مستند حرف می زنم محمدکاظم کاظمی - شاعر افغان - از به انزوا رفتن زبان فارسی در افغانستان و افول این زبان در کشورش عمیقا انتقاد دارد، برای هشدار دادن نسبت به این وضعیت، گزارشی از شرایط کنونی فارسی در افغانستان را مکتوب کرده است دو سال پیش که با هم حرف می زدیم گفت قرار است در کابل چاپ شود. الان خبر ندارم سرانجام آن کتاب چه شد. کاظمی نابسامانی وضعیت زبان فارسی در افغانستان را از چند جهت بررسی کرده است. او در مجموعه یادداشت هایش آورده است که از سویی در سال های اخیر، از هم پاشیدن نهادهای علمی - آموزشی و البته مهاجرت ناگزیر اهل فکر و قلم و رکود آموزش، تحقیق و پژوهش همه وهمه دست به دست هم داده است که سطح سواد عمومی مردم افغانستان، به طور چشمگیری صدمه ببیند و جامعه در بی سوادی به حیا تش ادامه دهد که این اتفاق به طور مستقیم تاثیرش را در زبان ، به ویژه زبان فارسی، گذاشته است. اکنون ما می بینیم که در حوزه نوشتار با ایراد های املایی فراوان در مکتوباتی چون جراید و کتاب ها مواجه هستیم. از سویی در حوزه گفتار هم بسیاری از کلمه ها اشتباه و نادرست تلفظ می شود. ضمن اینکه دستگاه واژگان فارسی افغانستان با هجوم بی سابقه کلمه های بیگانه مواجه است، اینها هر کدام می تواند به تنهایی، زمینه های افول و نقصان در حیات زبان فارسی افغانستان را فراهم آورد. همچنین حضور نظامی امریکا نیز می تواند بر این مساله دامن بزند، به ویژه اینکه در کنار حضور لشکر غربیان، برخی نهادهای فرهنگی هم حضور دارند که به رغبت مردم برای کنار گذاشتن زبان فارسی دامن می زنند و آنها را در فراگیری زبان انگلیسی و به کارگیری بیشتر این زبان تشویق می کنند. این شاعر و پژوهشگر افغان به کار کردن مسوولان افغانستان برای حفظ و اشاعه زبان فارسی اصلاامید ندارد و این را ناشی از بی علاقگی و بی توجهی حاکمان افغانستان به زبان و ادبیات فارسی می داند و تصریح می دارد این بی اعتنایی مختص زبان فارسی نیست: حاکمان افغان عموما به مساله زبان و ادبیات اعتنای چندانی ندارند. حسن انوشه نیز در مقدمه موجز در عین حال پربارش در فرهنگ «فارسی ناشنیده» بر این مساله تاکید دارد و به مرور چگونگی آغاز شدن فارسی ستیزی در افغانستان می پردازد. افغانستانی که زبان فارسی در مقاطعی از تاریخ این سرزمین از طریق شاعرانی بزرگ آنجا بالنده شده، رشد کرده وگسترش یافته است. اگر «پشتون گرایی»ها و حضور نیرو های اشغالگر شوروی نتوانست از نفوذ این زبان عزیز بکاهد با توجه به دامنه نفوذ گسترش زبان انگلیسی در جهان، تجربه تلخ زبان فارسی در شبه قاره و جایگزین شدن زبان انگلیسی به جای زبان فارسی در آن سرزمین وسیع و حضور گسترده نیرو های ناتو در افغانستان می تواند کار را به جایی برساند که دیگر در مراکز رسمی اعم از هتل ها، دانشگاه ها و... خبری از زبان فارسی نباشد. می توان آن روز را دید که اگر نویسند ه فارسی زبانی به افغانستان برود دیگر امکان این را نداشته باشد که نامش را به زبان فارسی در برگه پذیرش هتل بنویسد. رضا امیر خانی که در گزارش سفرش در کتاب «جانستان کابلستان» این را می گوید با نوشتن نامش به زبان فارسی در برگه پذیرش هتل از خوشحالی گریه کرد. بله آن روز دیر نیست اگر همچنان ما در خواب باشیم و متولیان فرهنگی و بی شمار دستگاه های موازی فرهنگی با عدم مسوولیت پذیری و حساسیت به این اتفاق ناگوار دامن بزنند. بله می دانم بسیاری از افغانستانی ها فارسی زبان هستند و آنهایی که زبان مادری شان چیز دیگری است، فارسی را می دانند و ضمن اینکه زبان فارسی در قانون اساسی افغانستان در کنار زبان پشتو، جزو زبان های رسمی کشور افغانستان است. زبان فارسی درواقع، تقسیم بندی دینی یا قومیتی ندارد: از مذاهب مختلف دین اسلام و قومیت های گوناگون افغانستان به فارسی سخن می گویند. زبان فارسی هم گویندگان شیعه و هم گویندگان اهل تسنن دارد. می دانم همه اینها را، اما اینها در برابر هجمه تمام عیار زبان انگلیسی امید آدمی را ناامید می کند پشت آدم دلسوز به ایران فرهنگی بزرگ را می لرزاند. می دانیم که اکنون در افغانستان فرهنگستان زبان فارسی وجود ندارد: در جامعه یی که هیچ نهاد متولی برای حفظ و پاسداشت زبان مادری ا ش نباشد، بر سر آن زبان در گذر زمان چه خواهد آمد؟ در افغانستان امروز دریغ از نهادی که بخواهد در پاسداشت زبان فارسی گامی بردارد.
    البته نویسنده کتاب «این قند پارسی: زبان فارسی در افغانستان امروز» یکسره به تبیین شرایط موجود و نقد این وضع نرفته است. او در عین حالی که از امید هایش برای زبان فارسی در افغانستان سخن گفته، راهکارهایی را برای برون شد از این وضع و رسیدن به شرایطی بهتر ارائه کرده است که از آن جمله افزایش آگاهی عمومی افغان های فارسی زبان و تلاش برای یاد آوری میراث گرانقدر زبان فارسی و همچنین توجه دولت افغانستان به مساله زبان فارسی، از این دسته راهکارهاست. حسن انوشه، فرهنگ نگار و پژوهشگر پیش کسوت نیز راهی دیگر پیش روی ما گذاشته است و آن هم تدوین فرهنگ فارسی ناشنیده است من علاقه مند به میراث مشترک فرهنگی ایران – افغانستان می گویم چرا زمینه یی فراهم نشود که مخاطب آثار ادبیات، هنر و علوم انسانی و همچنین مجله ها و جراید همدیگر نباشیم چرا این امکان فراهم نمی شود که کتاب های چاپ شده در ایران و همچنین آثار چاپ شده به فارسی در افغانستان در مراکز عرضه کالاهای فرهنگی دو سرزمین ایران و افغانستان فراهم شود؟! چرا این کار ها صورت نمی گیرد. با این کار به جامعه هدف و شمار مخاطبان آثار مکتوب اضافه می شود و گامی موثر در جهت صیانت و گسترش زبان فارسی برداشته می شود. از مشهد تا تهران همانقدر راه است که از هرات تا مشهد: چرا به این ظرفیت های گسترده توجه نمی شود؟!

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon