پرونده هسته‌ای ایران اولویت دور دوم ریاست جمهوری اوباما


اوباما

خبرگزاری تسنیم : این اعتقاد وجود دارد که باراک اوباما بسان دیگر همتایان آمریکایی در دوره دوم ریاست جمهوری خود، به سیاست خارجی بیش از داخل توجه داشته باشد و در راس این قضا پرونده هسته‌ای ایران قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، مرکز تحقیقات «الجزیره» در پژوهشی به قلم «خلیل جهشان» به قضیه پرونده هسته‌ای ایران، پس از انتخابات آمریکا می‌پردازد و تاکید می‌کند که «باراک اوباما»،  رئیس جمهوری آمریکا در دومین مرحله از ریاستش بر کاخ سفید برخلاف مخالفت اسرائیل و محدود بودن زمان گفت‌وگو، به دنبال راه‌حلی برای پرونده هسته‌ای ایران است.

وی در این ارتباط می‌نویسد: پس از گذشت بیش از یک ماه از به پایان رسیدن انتخابات آمریکا و پیروزی دوباره اوباما در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، به تدریج از جنجال رقابت‌های انتخاباتی سنگین و پرهزینه سال گذشته کاسته می‌شود. هم‌اینک تحلیلگران به بررسی محتوای سیاست‌های تازه دولت و پیش‌گویی درباره برنامه‌های سیاسی و فرصت‌های پیروزی‌ آن پرداخته‌اند، این درحالی‌است که شرایط سخت و چالش‌های داخلی و خارجی برسر واشنگتن سایه انداخته ‌است. تحلیلگران جناح چپ و راست برسر برنامه‌های اصلی رئیس جمهوری آمریکا درقبال خواسته‌های مردم این کشور به توافق مشابهی رسیده‌اند:
در دومین مرحله از ریاست جمهوری اوباما، مردم آمریکا از وی می‌خواهند تا روی مسائل اقتصادی تمرکز کرده و به دنبال راه‌کارهای کارآمد و سریعی باشد تا موجب رشد و بهبود وضعیت اقتصادی این کشور به صورت ملموسی شود و جامعه آمریکا را از بحران سنگین مالی نجات دهد و در رأس این بحران، معضل بیکاری قرار دارد که نیازمند ایجاد فرصت‌های شغلی جدید و بیشتر است تا در راستای آن حجم سنگین بدهی‌های سالیانه آمریکا نیز کاهش یابد و فکری به حال کمبود بودجه‌های دولتی شود.
رأی دهندگان آمریکایی از دولت جدید انتظار دارند، از درگیری‌های حزبی که در دوره اول ریاست اوباما به فلج شدن عمومی اداره کشور منجر شد، پرهیز کند. درگیری‌هایی که طی چهار سال گذشته، در نتیجه رقابت‌های شدید حزبی و ایدئولوژیکی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان مسلط بر قوه اجرائیه و قانونگذاری به‌ وجود آمد. در سال2012  مردم آمریکا خواستار این هستند که واشنگتن با جدیت تلاش کند و دولت و مجلس سنا، بدون هیچ جهت گیری حزبی دست در دست هم دهند، تا به جای اجرای سیاست تک قطبی و سرزنش دیگران و وارد شدن به درگیری‌های بی‌فایده حزبی، به‌ دنبال راه چاره‌ای برای مسائل ملی باشند.
مثل روز روشن است که چه پیامدهای سیاسی از اوضاع اقتصادی متوجه انتخابات آمریکا شد، موضوعی که باعث می‌شود اوباما در دوره دوم ریاست جمهوریش به فکر اقدام جدی برای آنها باشد. اما بحث در مسائل سیاست خارجی آمریکا بگونه‌‌ای دیگر بود، در حقیقت نامزدها در ظاهر مسائل و قضایای خارجی بیشتر از محتوای آن اختلاف نظر داشتند.

سیاست خارجی در دستور کار دومین مرحله از ریاست اوباما
بی‌شک اوباما طی چهار سال آینده ریاست جمهوری خود به‌ ناچار در راه برآوردن خواسته‌ شهروندان آمریکایی برای جلوگیری از فروپاشی اقتصاد و به اصطلاح «پرتگاه مالیاتی» و نیز تلاش برای بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا و تسریع در روند رشد اقتصادی این کشور گام خواهد برداشت.
رسیدن به این اهداف عامل اساسی و سرنوشت‌سازی در پیروزی یا شکست میراث سیاسی اوباما خواهد بود؛ میراثی که بعد از اتمام ریاست جمهوری او در سال2016 و بیرون آمدن وی از کاخ سفید تاریخ بر آن حکم خواهد کرد. اما این بدان معنی نیست که دولت آینده آمریکا به سیاست خارجی بی‌توجه باشد یا اینکه بخواهد این امور را، هرچند با دید انزواطلبانه نادیده بگیرد. این امر دلایل گوناگونی دارد:
نخست اینکه، آمریکا ابرحکومتی است که منافع استراتژیک و مهمی در بسیاری از کشورهای جهان دارد. این امرباعث می‌شود که به صورت پیاپی مصالحش را در نظرگرفته و در جهت آن از هیچ تلاشی فروگذاری نکند. بدین خاطر، واشنگتن درقرن 21محال است بتواند سیاست‌های انزواطلبانه را ادامه داده و با این کشورها رابطه لازم را نداشته‌ باشد؛ چراکه امور سیاست خارجه به ویژه در مراحل دوم ریاست هرحکومتی، همواره در سیاست‌های داخلی نفوذ پیدا کرده و بر آن تاثیر می‌گذارد و خود را بر تصمیم‌گیرندگان عرصه سیاسی آمریکا تحمیل می‌کند، هرچند تلاش کنند از آن جلوگیری کنند.
به عنوان مثال، بحران مالی اروپا و نیز امنیت بحران‌زده و متشنج سوریه و وضعیت افغانستان و ایران و فلسطین همه بر سیاست‌های آمریکا تاثیر می‌گذارند.
دوم اینکه، بحران اقتصادی کمرشکن آمریکا که طی تبلیغات اخیر انتخاباتی ذهن مردم این کشور را به خود مشغول کرده‌ بود، در دوره جهانی‌سازی حال حاضر، بخشی جدایی‌ناپذیر از بحران مالی یک کشور به‌ شمار می‌آید. پس دولت جدید آمریکا با گوشه‌گیری از جهان و امور جاری در آن، در برآوردن خواسته‌های مردم آمریکا در رابطه با بهبود اوضاع اقتصاد داخلی موفق نخواهد بود.
سوم اینکه، در نظام آمریکا شیوه مرسومی در دولت‌هایی به چشم می‌خورد که برای دومین‌بار متوالی به قدرت می‌رسند، بگونه‌ای روسای جمهوری که برای دومین بار انتخاب شده و به قدرت می‌رسند، بر امور سیاست خارجه تمرکز کرده و به سفرهای بین ‌المللی بسیاری دست می‌زنند. به عنوان مثال، دوران ریاست آیزن هاور، ریگان، کلینتون و جورج بوش گواه این امراست.
پیش‌بینی می‌شود، این پیشینه بر دولت اوباما نیز قابل اطلاق باشد، هرچند اطمینان نمی‌رود که اوباما در این دوره هم بتواند دست به اقدامات دلیرانه زده و در سیاست خارجه کشورش به ویژه در مورد خاورمیانه تغییری اساسی ایجاد کند. با این حال این امر تا این جا هم رضایت‌بخش است که اوباما این فرصت را از دست نداده و می‌تواند خط‌مشی تاریخی و دائمی روسای جمهوری سابق آمریکا را در این خصوص ادامه دهد و در دور دوم ریاست جمهوری‌اش به سیاست‌های بین‌المللی توجه بیشتری کند؛ اگرچه وی در این عرصه با شرایط سختی مواجه است که مجال جولان‌ دادن آنچنان را به وی نخواهد داد.
اخبار رسانه‌ها و تکاپوی مراکز مطالعاتی آمریکا حاکی از آن است که دولت جدید اوباما حتما به مسائل خارجی همچون جلوگیری از انتشار تسلیحات اتمی، عقب‌نشینی نیروهای این کشور از افغانستان مطابق جدول زمانی اعلام‌ شده یعنی قبل از سال 2014، ازسرگیری روابط ازهم‌ پاشیده شده با پاکستان، ابهام‌زدایی از دیدگاهایش نسبت به جنبش‌های عربی و به ویژه نسبت به وضعیت بحرانی سوریه، تجدید گفت‌وگوهای رژیم صهیونیستی با فلسطینیان و پرونده هسته‌ای ایران توجه خواهد کرد.
بسیاری معتقد هستند که از میان موضوعات اخیر، تعامل با ایران و موضوع هسته‌ای این کشور از چالش‌ برانگیزترین و پیچیده‌ترین مسائل پیش روی دومین مرحله از ریاست جمهوری اوباما خواهد بود و امروزه، پرونده هسته‌ای ایران مهم‌ترین محور گفت‌وگوهای سیاست خارجه آمریکا به شمار می‌رود.

رویکردهای دومین مرحله از ریاست اوباما در قبال پرونده هسته‌ای ایران
بنابر مقاله‌ای که در 26 سپتامبر 2012 در روزنامه "ساینس مانیتور" منتشر شد، آمریکا در قبال پرونده هسته‌ای ایران سه گزینه پیش‌رو دارد:
- نخست اینکه، برای حمله به ایران و آمادگی برای سرنگونی نظام این کشور، از اسرائیل پشتیبانی کند. «جان بولتون» سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و از برجسته‌ترین چهره‌های نئومحافظه‌کاران  و مشاور سابق امور امنیت ملی رامنی می‌گوید: «روش‌های دیپلماتیک و مجازات‌های اقتصادی دوره اول ریاست اوباما به شکست انجامید و اینک وقت آن فرا رسیده ‌است تا جای خود را با مکانیزم‌های نظامی عوض کند».
بولتون مدعی است که ایران درحال گسترش تسلیحات اتمی و ساخت موشک‌های قاره‌پیما است. بنابراین، هرگونه اعمال مجازاتی در جلوگیری از برنامه هسته‌ای این کشور نافرجام خواهد بود. این دیپلمات بازنشسته از دولت جدید می‌خواهد که با حمایت از اسرائیل در حمله به ایران با کمترین میزان آسیب –هرچند به صورت موقت- برنامه اتمی ایران را متوقف سازد؛ «با این کار آمریکا وقت کافی در رسیدن به هدف بزرگتر و نهائی‌اش، یعنی براندازی نظام حاکم ایران را خواهد داشت».
- دوم اینکه، از سرگیری روش غربی‌ها در قبال پرونده اتمی ایران و ادامه سیاست‌های کنونی نیازمند راه‌حلی سیاسی است که برخوردار نبودن ایران از تسلیحات اتمی را تضمین کند. «دریل کمپل»، رئیس اجرائی جمعیت جلوگیری از گسترش تسلیحات اتمی می‌گوید: «حل مسالمت‌آمیز با وجود دستیابی سخت به آن، بهتراست؛ چیزی که در بطن روش‌های سیاسی زیرکانه نهفته‌ است، زیرا سازمان‌های تحریم و مجازات به تنهایی توانایی جلوگیری از فعالیت‌های اتمی ایران را ندارند».
کمپل با انتقاد از گزینه نظامی تصریح کرد که این شیوه نتایج معکوس و غیرقابل پیش‌بینی دارد و پیشنهاد می‌شود به جای این کار، سیاست‌های غرب مورد بازبینی قرار گرفته و از ایران خواسته شود تا غنی‌سازی اورانیوم 20 درصد را در قبال لغو مجازات‌های تحمیل شده به صورت تمام و کمال متوقف کند؛ به ویژه اینکه تحریم‌های مالی مربوط به فروش نفت ایران برداشته‌ شود.
- اما گزینه سوم، تلاش برای محاصره ایران است، آنگونه که شوروی در دوران جنگ سرد شاهد آن بود. «ادوارد هالی»، استاد مطالعات راهبرد جهانی، گزینه محاصره را چنین توجیه می‌کند؛ وی معتقد است که گزینه نظامی و دیپلماسی یا تحریم‌ها برای جلوگیری از برنامه هسته‌ای ایران بی‌شک شکست می‌خورد. نظریه «هالی» مبتنی بر سیاست محاصره  مفاد زیر را در برمی‌گیرد: انزوای ایران و تحریم‌های تجاری و مالی و عدم رابطه با آن، در کنار اعمال سیاست تحریم‌های هسته‌ای برضد این کشور. چنانکه هالی پیشنهاد می‌کند که آمریکا یک چتر اتمی برای پشتیبانی از کشورهای هم پیمان منطقه ایجاد کرده و این توانایی را به آنان بدهد که در مقابل نفوذهای منطقه‌ای ایران پایداری کنند.
طبق گفته‌های شخصی و رسمی‌، روشن است که  باراک اوباما با گزینه نخست به شدت مخالف بوده و گزینه سوم را نیز چون گذشته به رسمیت نمی‌شناسد. بنابراین پیش‌بینی نمی‌شود که هیچ کدام از این گزینه‌ها  در قبال پرونده هسته‌ای ایران انتخاب شوند.
شواهد کنونی در واشنگتن حاکی از آن است که در حقیقت آمریکا تصمیم دارد، در آینده‌ای نزدیک باب گفت‌وگوهای دو جانبه را با ایران باز کند و مطابق گزینه دوم در تلاش برای تحریک ایران برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای خویش است؛ این سیاست بسان سیاست «چماق و هویج» است که در صورت پاسخ مثبت ایران به این امر و پیشنهادهای جدید آمریکا، برخی تحریم‌ها نیز به تدریج علیه ایران لغو می‌شود.
به عقیده برخی دیگر، دیدگاه جدید آمریکا از سویی در قبال موضوع برنامه اتمی ایران و از سوی دیگر درباره مسائل موجود میان دو طرف، از کمی انعطاف و نرمش دیپلماسی برخوردار است و به قول مشهوری، در گذشته آمریکا این ارتباط را به شدت رد کرده تا ایران را از هرگونه دستاورد سیاسی محروم کند.
ادامه دارد..

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان