خرافاتی برای پایان دنیا؛ منافع چه کسانی در میان است؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، سال 2012 سالی بود که در آن خرافه های بسیاری تبلیغ شد اما یکی از مهمترین این خرافه ها که گستره جهانی داشت پایان جهان در 21 دسامبر(اول دیماه) بود. تاریخ مقرر سپری شد اما اتفاق خاصی نیفتاد تا زمان هنوز برای نحله هایی که به دنبال خوراک فکری برای انسان طالب سرگرمی هستند فرصتی باقی بگذارد.

مقدمه
یکی از موضوعاتی که از گذشته های دور ذهن بشریت را به خود درگیر کرده و علی‌رغم تلاش انسان ها در طول قرون گذشته هنوز در هاله ی از ابهام است بحث از آینده جهان است. این پرسش همانند پرسش از آغاز جهان است که آن هم بطور روشن مشخص نشده و در حد فرضیاتی است که دانشمندان آن را ارائه داده اند.

به نظر می رسد شایعه اخیر درباره پایان جهان باعث جنگ های رسانه ای زیادی شده است که بیشتر هدفی تبلیغاتی داشته و عموم مردم را مورد حمله قرار داده اند.

خرافه پرستی امری بود که به  گذشته‌های بسیار دور و حتی به تاریخ عمر بشر باز می‌گردد. انسان از روز نخست پیدایش به دنبال راهی برای درک سرانجام خود بوده است. برای بشر یکی از بهترین اطلاعات می تواند آگاهی از آینده خود و جهانی که در آن زندگی می‌کند باشد. همین مسئله و علاقه بشر به درک تحولات آتی، از وی به عنوان یک مشتری پر و پا قرص برای شایعاتی ساخته که هیچ اساس علمی و متافیزیک ندارد. از آنجا که انسان همیشه علاقمند به آگاهی از آینده خود و جهان بوده، در این حوزه کوچکترین تلاشی هم برای راستی آزمایی شایعات نمی‌کند. لذا بهترین بستر برای شایعه سازان ارائه اطلاعاتی غلط و موهوم درباره مسائلی است که انسان به آنها علاقمند است و آن پایان جهان و نحوه اتمام زندگی انسانهاست.

تاکنون پیش بینی های زیادی در دهه ها و صده های گذشته در باره پایان جهان صورت گرفته که یکی از مهمترین آنها پیش‌بینی نوستراداموس است. بسیاری از این تاریخ هایی تعیین شده فرا رسیده و بسیاری از علائم و تاریخ های دیگر هنوز در راه هستند اما هیچکدام زمینه علمی و محکم نداشته اند.

21 دسامبر سپری شد اما خبری از پایان جهان نبود. اکنون این پرسش در اذهان مطرح می شود که هدف از این شایعات چه بود؟ چه کسانی در پس این شایعات قرار دارند و بر اساس چه مستنداتی درباره این شایعات زمینه چینی می کنند؟

خاستگاه شایعه
شایعه اخیر گرچه بیشتر به شوخی شبیه بود اما این پیش‌بینی بر اساس تقویم قبیله مایاها در آمریکای لاتین شکل گرفته است. این تقویم 5126 ساله به پایان می رسد و سپس رخ دادهای بسیار ناگواری رخ می‌دهد اما پس از پایان این تقویم دوباره تقویم بعدی روی کار می آید بنابراین کسانی که بر اساس این تقویم پایان جهان را پیش‌بینی  کرده اند هدف‌های دیگری داشته و ارتباط خاصی به این تقویم ندارد.

انحراف افکار عمومی جهان از مسائل مهم
یکی از محتمل ترین گمانه زنی ها در باره این شایعه سازی، می تواند انحراف افکار عمومی جهان از مسائل اصلی و اتفاقاتی باشد که در گوشه و کنار جهان رخ می دهد.

خاورمیانه این روزها آبستن تحولات مهمی است. کشتار مسلمانان در جای جای کشورهای منطقه در جریان است و تاکنون جامعه جهانی هم برای ممانعت از این کشتار اقدام خاصی صورت نداده است. همانطور که شایعه سازان در زمان جنگ عراق بر آن بودند تا قدم زدن سربازان آمریکایی و بریتانیایی در کاخ های صدام را به سقوط قصر بابل و حضور نیروهای به اصطلاح خیر در سرزمین به اصطلاح شر تشبیه کنند امروز نیز شایعه‌سازان بر آن هستند تا با چنین اقداماتی افکار عمومی جهان را از جنگ‌های اخیر در خاورمیانه و کشتار مردم بی‌گناه به دست تروریست‌های چند ملیتی منحرف کرده و به اهدافی که در محافل سیاسی و اطلاعاتی تدوین  می شود، برسند.

چنین شایعاتی که در گذشته از سوی افراد و چهره‌های علمی همچون فرانسیس فوکویاما و دیگران تحت عناوینی همچون "پایان تاریخ" و یا "برخورد تمدنها" تبلیغ می شد این روزها تبدیل به راهبردی برای انحراف افکار عمومی جهان از موضوعات اصلی شده است.

سوژه یابی برای افکار عمومی آماده

از دیگر اهداف چنین تبلیغاتی تلاش محافل پشت پرده برای سوژه‌یابی برای افکار عمومی است. چنین رویکردی بر آن است تا با ایجاد سوژه‌هایی از این دست و وارد کردن آنها به سینما و تلویزیون و رسانه‌های جمعی برای  مدتی افکار عمومی را که در دنیای امروز بیشتر به دنبال بحث های جنجالی هستند سر گرم کند.

انسان "موج سومی" امروز باید بیش از آنکه فرصت تفکر و تعمق در مسائل مهم را داشته باشد باید به پدیده هایی فکر کند که هرگز موفق به کشف ماهیت آن نخواهد شد و این دستور کار جهانی محافل مذکور است.
سرگرم شدن شهروندان به اصطلاح "دهکده جهانی" به مسائل پیش پا افتاده و یا به مسائلی فراتر از درک خود می تواند در نهایت به نفع نهادها و محافلی تمام شود که ماموریتی جز انحراف این افکار از مسائل مهم بشری ندارند.

لذا امروز این محافل با سوق دادن این سوژه به سوی سینماها و استودیوهای فیلم‌سازی به آنچه با هزینه‌های گزاف نمی‌توانند برسند با اندک هزینه که در نهایت چندین برابر آن را هم باز می گردانند می رسند.

بینش‌ دینی و پدیده پایان جهان

یکی از معتبرترین تئوری ها درباره پایان جهان بشارتهایی است که در متون دینی داده شده است اما متاسفانه در برخی از ادیان این بینش به طور کامل تحریف و تبدیل به ابزاری برای جنگ افروزی خونریزی شده است.

در نوشته های مورخین مسیحی به پدیده پایان جنگ به گونه ای دیگر نگریسته می شود. این گروه از پیروان حضرت مسیح با تفسیر لغوی و لفظی متون عهد عتیق سعی می کنند  تا تئوری های خود را تقویت کنند و بر وقوع فاجعه ای برای  پایان جهان و ظهور حضرت مسیح پس از آن تاکید کنند.

آنها بر این باورند که جنگ نهایی یا همان "نبرد آرماگدون" یعنی برخورد نیروهای خیر و شر در دشت "مجیدو" در شمال بیت المقدس سر انجام موجب ظهور مسیح و یا همان منجی خواهد شد.

این گروه با اندیشه های مسیحی- صهیونیستی خود معتقدند که وقوع این جنگ در نهایت منجر به کشته شدن تمامی یهودیان در فلسطین خواهد شد و این کشتار زمینه ساز ظهور مسیح خواهد بود. همین رویکرد سبب شده است تا آنها از هر گونه خونریزی و تلاش برای جنگ افروزی و شایعاتی که به این مرحله در خاورمیانه منتهی شود، استقبال کنند. اما آنچه واقعیت دارد این است که هدف این گروه و کشیشان مبلغ این تئوری همانطوری که خانم "گریس هالسل" در کتاب خود تحت عنوان "تدارک جنگ بزرگ" می گوید چیزی جز قدرت و آتش افروزی نیست.

در کتاب مقدس می‌خوانیم: و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود... و آنگاه عیسی مسیح را خواهند دید که بر ابری سوار شده، با قدرت و جلالِ عظیم می آید.

خداوند در قرآن در پاسخ به کسانی که خواهان درک پایان دنیا هستند چنین می فرماید بگو! «علم [آن] فقط پیش خداست و من صرفا هشدار دهنده ای آشکارم.» و آنگاه که آن[لحظه موعود] را نزدیک بینید، چهره‌های کسانی که کافر شده اند در هم رود، و گفته شود؛ «این است، همان چیزی که آن را فرا می خواندید!»

در متون زرتشتیان آمده است: نشانه های متعددی در آسمان پدیدار خواهد شد (زند بهمن‌یسن، ص 11، ف 6 ، بند 4 )

نتیجه گیری

اینکه شواهد و قراین نشان دهنده این است که جهان ما رو به نابودی می رود که شکی در آن نیست، و در همه ادیان بحث هایی در این باره مطرح شده است. قرآن  به این مسئله به تفصیل اشاره کرده و آن زمان را هولناک و عظیم شمرده است و از در هم پیچیدن آسمان و زمین و متلاشی شدن کوهها و دریاها صحبت شده  است.

در نزدیکی ظهور علائمی غیرعادی در آسمان مشاهده می‌شوند. اما آنچه امروز رخ می‌دهد نه ظهور علائمی غیر‌عادی بلکه تلاش برای پنهان کردن این نشانه‌ها و علائم است.  خرافه‌هایی که امروز از طریق  رسانه‌های اجتماعی به‌طور گسترده تبلیغ می‌شود نه از سوی عده‌ای از قبیله مایاها ،که همگی و تمدنشان از سوی انسان‌های به ظاهر متمدن متلاشی شدند، بلکه از سوی افرادی است که با هدفهای خاص در مسیر استراتژی مدیران جهانی و محافل ماسونی قرار دارند.

انتهای پیام/