بیماری دروغگویی تمام جامعه را آلوده میکند
خبرگزاری تسنیم : دروغگویی یک بیماری مسری است که سبب سرایت به دیگران میشود. چرا که اگر کسی دروغ گفت و کارش پیش رفت بقیه هم بهدنبال او راه میافتند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، روزنامه تهران امروز نوشت:
دروغگویی از صفات ناپسند اخلاقی است که متاسفانه در بین افراد جامعه رواج دارد، بهگونهای که اعتماد مردم را به هم از بین برده و اذهان مردم را به مسیر انحراف میکشاند. اما از آنجاکه فطرت انسان به سمت راستی و راستگویی گرایش دارد و بهدنبال واقعیت و حقیقت است، لذا دروغ و دروغگویی را مذموم و ناپسند میداند. دین مقدس اسلام نیز دروغگویی را مذمت و خداوند نیز دروغگو را نفرین کرده است.
حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی، استاد اخلاق چهره شناخته شدهای برای جامعه است. ادبیات این استاد اخلاق ساده است و مخاطب را به آسانی جذب خود میکند. نکتههای ظریف سخنان این استاد اخلاق برای خواننده یک دنیا ارزش دارد و نمیشود به راحتی از کنار تک تک کلمات وی گذشت. با حجتالاسلام طباطبایی درباره یکی از مطالبات مقام معظم رهبری که بررسی علل رواج دروغگویی در جامعه است، بهگفتوگو نشستیم.
علت رواج دروغگویی در جامعه چیست؟
طبع بشر از اول به صداقت و درستی است اما زمانی که با مشکلی روبهرو میشود، از انجام کاری عاجز است یا گاهی ترس به سراغش میآید، برای رهایی خود از این مشکل به دروغ متوسل میشود. روایتی از امیر المومنین(ع) است که میفرمایند وقتی گرانی در جامعه پیش میآید و بدهکار نتواند بدهی خود را به طلبکار بدهد یکی، دو بار علت دیر کرد در پرداخت بدهی خود را توجیه میکند اما بار سوم برای توجیه نپرداختن بدهکاریاش دروغ میگوید. پس یکی از مسائلی که باعث دروغگویی میشود عجز و ناتوانی از انجام کار است.
مسئله دوم این است که به فرد از نظر مالی، اخلاقی و... فشار میآید و در وهله سوم از روی ترس دروغ میگوید. مثل کودکی که اگر کار نادرستی را انجام دهد در صورتی که از پدر و مادر نترسد، کار نادرست را به گردن میگیرد در غیر این صورت مجبور به دروغگویی یا انکار واقعیت میشود. یا زمانی که والدین نمیتوانند فرزندان خود را از نظر مالی تامین کنند در وهله نخست به آنها میگویند وضع مالی خوبی نداریم اما بعد به دروغ متوسل میشوند تا بتوانند بچه را آرام کنند. ناتوانی در حل گرفتاریهای روزمره هم یکی دیگر از مواردی است که سبب دروغگویی میشود. پس زیربنای دروغ ترس، خوف، تقرب جستن و خواری و ذلتی است که فرد در خود حس میکند. مثلا اگر از کسی میپرسند چه کاره هستی؟ ادعای علمی میکند در حالی که آنطور که میگوید نیست و چون در خود احساس ذلت میکند و میخواهد آن را با دروغ پر کند، مرتکب این عمل میشود.
زمانی هم که فردی با حریفی روبهرو میشود که نمیتواند شخصیت او را انکار کند برای اینکه بتواند مقام خود را بالا ببرد و در عین حال حریف را پایین بیاورد طرف مقابل را متهم به چیزی میکند که در او وجود ندارد. در قرآن مجید تعبیری وجود دارد به نام «توفکون» و ماجرایی نیز در سوره نور نقل شده به نام «افک» به معنای دروغزده. یعنی نخست خود دروغ وارد زندگی میشود، بعد دروغ پذیرها زیاد میشوند و در نهایت باورهای بسیار زمینه را برای دروغ بسیار فراهم میکند.
دروغگویی مسری هم هست ؟
بله،دروغگویی یک بیماری مسری است که سبب سرایت به دیگران میشود. چرا که اگر کسی دروغ گفت و کارش پیش رفت بقیه هم بهدنبال او راه میافتند. فرد ممکن است نخواهد دروغ بگوید اما وقتی میبیند جامعه پذیرای راستی نیست و اگر فرد از خود صداقت نشان بدهد به جای اینکه تشویق شود برایش مشکل به وجود میآید، به سمت دروغگویی میرود و این خطر عظیمی است که یک جامعه با آن روبهرو میشود.
اکثریت افرادی که با هم مراوده دارند به علت نیازهایی که به هم دارند به اکاذیب دست میزنند. مثلا ابراز ارادت شدید نسبت به هم میکنند و لغاتی را به کار میبرند که با این صحبتها طرف مقابل را به انجام خواستههایی که دارند راضی کنند.
اما از همه اینها بدتر این است که فرد به کسی دروغ میگوید که او دقیقا میداند و میبیند و میفهمد. مثلا میگوید: «خدایا به من بدبخت کمک کن» در حالی که این فرد بدبخت نیست. اما اظهار ذلت در مقام الوهیت ارزش دارد و حتی در عبادت هایمان اذکاری را داریم مثل «الهی ارحم عبدک الذلیل یا رب الجلیل» که اینها الفاظ خوبی است چون به عنوان ذلت در بندگی عنوان و برای نزدیک شدن به خدا عنوان میشود اما در زمانی که در جامعهای مسئولان از تملق خوشحال و از شنیدن واقعیات و حرفهای منطقی و صحیح ناراحت شوند قطعا مردم هم برای حفظ منافعشان به دروغ روی میآورند.
اما دروغگویی در بعد کلان جامعه هم دیده میشود.
درست است. گاهی اوقات وضعی پیش میآید که واقعیت به مردم گفته نمیشود. مثلا به کرات گفته میشود که چند میلیون شغل در جامعه ایجاد شده است. جوانی که بهدنبال کار میگردد به ادارهها رجوع میکند اما از کار برای او خبری نیست، این فرد به مرور متوجه میشود که این صحبتها واقعیت نداشته است. در صورتی که هر وقت بخواهند جامعهای را اصلاح کنند اول باید صداقت از مسئولان آن آغاز شود تا روی مردم اثر مطلوب داشته باشد.
یکی دیگر از موضوعات نوع رفتارهایی است در کشور دیده میشود و خیلی صادقانه نبوده است، به ویژه زمانی که کذب آنها آشکار میشود و مردم هم متوجه میشوند که افراد بهطور علنی و روشن دروغ میگویند. زمانی که نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به خدمت امام(ره) رفتند مرحوم «فخر الدین حجازی» کمی از امام تعریف و تمجید کرد اما امام راحت جلوی مردم گفتند که اینطور تعریف و تمجید نکنید چون گاهی وقتها آدم این تعریفها را باور میکند. یا زمانی در اوایل انقلاب طومارهای زیادی برای امام(ره)می آوردند و در آنها از ایشان تعریف میکردند.
امام میفرمودند اگر خواستهای در آنها هست آن را به من نشان بدهید و تعریف و تمجیدها را برای من نیاورید چون اینها همان تعاریفی است که در گذشته از شاه میکردند و الان دارند همان تعریفها را از ما میکنند.
امکان این وجود دارد که دروغ گفته نشود؟
آدم نمیتواند دروغ نگوید ولی باید به اندازهای باشد که ضرری به زندگی نزند. امکان ندارد که هر کسی از راه رسید عین واقعیت را بگوید. هیچکس نمیتواند بهطور کامل راست بگوید، مثلا در مراسم عزاداری افراد نمیتوانند بگویند مرگ پدر شما روی ما هیچ تاثیری نداشت بلکه میتواند بگویند من را جزو عزادارها بدانید اما اگر میدانند گفتن این جمله هم ضرورتی ندارد، میتواند این را هم نگویند.
یا مثلا در مکانهای مذهبی میتوانیم بگوییم خدایا هر کس به من التماس دعا گفته یادش هستم تا اگر دوستی از او پرسید یاد من بودی یا نه؟ بگوید مگر میشود دوست را از یاد ببرم؟ که با گفتن این جمله هم دروغ نگفته است. چرا که ممکن است آن فرد را به اسم در دعاهایش نام نبرده باشد.
اما دروغ مصلحتی هم موضوعی است که برای فرار از زیان، ریختن خون ناحق و جلوگیری از گرفتار شدن مومن یا آشتی دادن بین دو نفر است که گفتن آن جایز و بلکه برخی وقتها واجب است،مثل زمان آشتی دادن بین دو نفر. این دو نفر را میتوان با گفتن دروغ مصلحتی به هم رساند.
چه آسیبهایی در اثر دروغ گفتن متوجه جامعه میشود؟
امروز آنچه در مملکت در اثر دروغگویی میگذرد تبدیل به خطر بزرگی در آینده میشود که امیدوارم هر چه زودتر اصلاح شود.
نخست اینکه آنچه از سران سه قوه به ما رسیده است این است که اکثرا به هم بها نمیدهند، در حالی که باید اینها همسو و صادق باشند و یکدیگر را بپذیرند و هر سه با هم برای ملت کار کنند. آنچه در جامعه از طریق جراید و رسانهها منتشر شده این است که مخالفت و مغایرت بین قانونگذار و مجری قانون هست.
اینها مواردی است که ما برداشت میکنیم و ما از دلهای آنها بیخبریم و میگوییم انشاءالله چون همه مسلمان و انقلابی هستند و به اصل نظام ایمان دارند کارها درست میشود.
نکته ظریفی که باید در اینجا بگویم این است که هشدارها اگر مسئولان را متوجه نکند قطعا این رفتارها به چالشهای بزرگتری تبدیل میشود و هر چه بیتوجهی به اوضاع و احوال شود برای هیچکس به صلاح نیست.
حضرت علی(ع) میفرمایند: آگاه باشید وقتی بدی کردید عذاب خدا آمد دیگر خوبها را هم خواهد سوزاند... و ان کان فیه قوم صالحین. به نظر بنده اینها باید هر چه زودتر برای آینده خودشان و آینده کشور در محضر عدل الهی که روز قیامت است به خود آیند، حرمتها را حفظ کنند و وظایف خود را به خوبی انجام دهند، به یکدیگر تاخت و تاز نکنند و به جای مصرف کردن انرژی و نیرو برای کوبیدن طرف مقابل، نیروی خود را برای خدمت به ملت صرف کنند تا مردم از این وضع فعلی دشوار بیرون بیایند.
من مطمئنم که اگر مسئولان همسو و همراه حرکت کنند هم دشمنان بیرون و هم دشمنان داخلی همه بر سر جای خود خواهند نشست چون جامعه مثل پیکر است و یک پیکر اگر یک قسمتش با هم هماهنگ نباشد بیمار است. اکنون اینقدر بیماریهای اخلاقی،فکری،رفتاری و ناامنیها، سرقت و تجاوز و تعدی زیاد شده که به تازگی رئیس قوه قضا گفته کسی که با کارد به کسی حمله کند حکمش اعدام است،چون ناامنیها به حدی رسیده که مجبور شدند این حکم را اعلام کنند.پس وقتی صداقت و همراهی و گذشت نداشته باشیم و به هم توهین کنیم اعتماد مردم سلب میشود.
این را تاکید میکنم که ما روسای سه قوه را صالح و مومن میدانیم اما اگر یکی از سران بگوید دیگری بد است ما چون به طرف اولی ایمان داریم میگوییم این راست میگوید وقتی بعدی بگوید این بد است میگوییم این هم که راست میگوید. نتیجهاش این میشود که ما بدیها را در جامعه میپذیریم. اما اگر ما صداقت این گروه را نسبت به حرفهایشان بپذیریم طبیعی است که وقتی بد میگویند درباره هم بدی رواج پیدا میکند.
اکنون تمام جامعه بیماری رادرک کرده و تبعات دروغها را میبیند. بیشتر مردم این چالشها را کاملا احساس میکنند.آنها دنبال یک اصلاحگر و درمانگر میگردند. هر کسی دنبال دکتر بهتر میرود، کسی که تواناییاش بیشتر باشد.
جامعه برای درمان آسیبهای کشور دنبال درمانگر معتبر میگردد، اگر فرد معتبری میخواهد دعوت کندمردم را و مردم دعوت او را بپذیرند بهطور قطع و یقین اوضاع اصلاح میشود. مقام معظم رهبری، مردم و مسئولان نظام را به صورت مرتب به وحدت،یگانگی و همراهی دعوت میکنند و بهطور مکرر میگویند هر حرفی و کاری که سبب جدایی مردم و هر سخنی که باعث نفرت مردم میشود را نباید گفت.
پس ما باید مواظب باشیم که همیشه در باب امور عمومی و کلی کشور صداقت، درستی و همسویی را حفظ کنیم و هر جایش از بین رفته برای ترمیم آن بکوشیم. نوع برداشتها،کشمکشها و الفاظی را مطرح میکنیم وهمه میشنوند.ما میگوییم شما هر چه بهتر و خوبتر به کمک یکدیگر برخیزید که چالشها تبدیل به یک روند ارزشی شود.
چه آسیبهایی در اثر دروغگویی متوجه نظام خانواده میشود؟
زمانی که همسر شغل ندارد و نمیتواند نیازهای خانواده را تامین کندیا زمانی که جوانی نمیتواند به نیازهایش برسد در خانه بهانهگیریها و دروغ گوییها آغاز میشود.امروزه زندگیها بهگونهای شده که مردها خودشان را دربیرون خانه مشغول کردهاند، به حدی که به زندگی خود کمتر میرسند اما آنچه در زندگی مهم است محبت به یکدیگر است اما وقتی اینها در بین مردم کمتر شود زندگی سخت میشود.
شناسایی توانمندیهای یکدیگر، نداشتن تقاضا و خواستههایی که مازاد برتوان و قدرت افراد است نباید مطرح شود چون ابتدا مایه خجالت، بعد سبب مقابله و پرخاشگری میشود. این در حالی است که در سایه محبت به یکدیگر میتوان به کمبودها راضی شد و با احترام گذاشتن به یکدیگر میتوان خواستهها را تعدیل کرد و پذیرفت که توانایی طرف مقابل در همین حد است و نمیشود از او خواسته بیشتری داشت.
در خانوادهای که صداقت بر فضای آن حاکم است، پدر و مادر به فرزندان خود وعده دروغ نمیدهند و فرزندان هم، خود را در مقابل پدر و مادر متعهد به راستگویی میدانند. پس باید رفتارها و روابط خود را بر اساس صداقت بگذاریم و از این طریق از حریم سعادت خانواده دفاع کنیم و البته لازمه این امر آن است که اعضای خانواده تا جایی که میتوانند از دروغ اجتناب کنند.
همانطور که صداقت منشأ فضایل است، دروغ کلیدی است که راهیابی به گناهان مختلف به وسیله آن میسر است. دروغگویان با تمسک به دروغ، گناهان خود را کتمان میکنند و به تصور خود، به این وسیله از فاش شدن گناهان خویش و رسوایی ناشی از آن جلوگیری میکنند. آن هم به خیال اینکه دروغهای آنها هیچگاه برملا نخواهد شد.
آنها نمیدانند یا خود را به غفلت میزنند که اگر روزی دروغهای آنها آشکار شد، طشت رسوایی شان از بام میافتد و اعتباری را که به واسطه دروغگویی کسب کرده بودند بهطور کامل از دست خواهد رفت و دیگر هیچکس به آنها اعتماد نخواهد کرد.
اعضای خانواده هم نباید با توسل به دروغ کانون گرم خانواده را به سردی سوق دهند و بذر بیاعتمادی در آن بکارند؛ افراد خانواده باید ملجأ و پناهگاه همدیگر باشند و این مهم زمانی حاصل میآید که بین آنها اعتماد و اطمینان در جریان باشد و هرگاه بعضی از اعضای خانواده یا همه آنها با دروغگویی، اعتماد را ضایع و آن را نابود کنند، دیگر پناهگاه بودن اعضای خانواده برای همدیگر معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد و در چنین خانوادهای هر یک از اعضا به قصد خیانت به دیگری در کمین او خواهد نشست و به این ترتیب سعادت از چنین خانوادهای رخت برخواهد بست.
امام علی(ع) میفرماید: «پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن راند.» بنابراین پدر به عنوان سرپرست خانواده، همواره باید با اعضای خانوادهاش با صداقت رفتار کند و البته اعضای خانواده با رفتارهای صادقانه او را پاسخگویند.
اعضای همه خانوادهها باید توجه داشته باشند که دروغگویی مشتمل بر چیزهایی مانند تحریف واقعیت، ایجاد امید یا نگرانی بیمورد، برهم زننده دوستیها و صمیمیتها و ایجاد کننده کینه و عداوت است. پس باید به شدت از آن بر حذر باشند.
اما در محیطی که دروغ حاکم باشد و بیصداقتی، نیات و گفتار و کردار افراد را شکل دهد، مجالی برای برقراری روابط اسلامی و انسانی نخواهد بود. شکلگیری روابط صمیمانه در پرتو صداقت امکانپذیر است و با صداقت است که میتوان فضای معنوی خانواده را از انواع آلودگیها پاک کرد.
زندگی خانوادگی، زمینهساز زندگی سعادتمند یا نکبت بار اجتماعی است و رفتارهای هر کدام از اعضای یک خانواده بهطور مستقیم یا غیر مستقیم، دیگر اعضا را تحت تاثیر قرار میدهد بنابراین، رفتارهای صادقانه اعضای خانواده در خدمت سعادت اجتماعی آنان نیز هست. کما اینکه رواج دروغگویی در خانواده میتواند زندگی نکبت بار اجتماعی را برای اعضای خود رقم بزند و زندگی مردم را نیز در اجتماع به خطر بیفکند.
برای کاهش دروغگویی در جامعه چه باید کنیم؟
نخست باید از خود مسئولان آغاز کنیم. دوم اینکه هر کسی برای اصلاح و بلکه دستیابی خود به انوار الهی و الطاف الهی صداقت را از خودش آغاز کند تا رنجش کمتر شود چون اگر دروغ بگوید اضطرابی دارد که دروغش فاش شود و برای آرامش خودش باید سعی کند دروغ نگوید. اما نکته مهم این است که ما حریف جامعه که نمیشویم چون هر کسی کار خودش را میکند و فقط میتوانیم با عمل خود راستگویی را ترویج دهیم.
نکته دیگر اینکه اول باید خود را به دروغ گفتن مجبور نکنیم و به جای دروغ گفتن توجیه کنیم. مثلا اگر نمیخواهیم به کسی پول قرض بدهیم دست خالیاش را نشان بدهد و بگوید دستم خالی است و پولی ندارم. از سوی دیگر فرد در جامعهای که پذیرای دروغ است و صداقت ندارد باید خود را به دروغ نچسباند.
در جامعه بشری همیشه این مسائل بوده،بسیاری از مواقع شده که میگویند اعمال آدمها نشانگر صداقت یا نشاندهنده کذب اوست. امام محمد باقر(ع) میفرمایند اگر صداقت را حفظ کنید عملتان نشان میدهد که راست میگویید اما اگر صداقت نداشته باشید و دروغ بگویید این کار منجر به ریا میشود و جامعه به ریاکاری کشیده میشود.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.