جهان اسلام از ایران سینمای تراز میخواهد/"جمع نشدن ذات سینما با دین" جاهلیت است
خبرگزاری تسنیم : شاهحسینی گفت: مخاطب احساس میکند که بعضی آثار به دین او توهین میکند. سینمایی که مخاطب را احترام نکند، محکوم به این بیتقاوتی مخاطبان است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، مجید شاه حسینی در جمع اهالی جشنواره عمار در خصوص مدیریت فرهنگی انقلاب اسلامی، گفت: اگر سینما را وهم مخیل مصور متحرک تکنولوژیک بدانیم و بر مبنای این نگاه به ابعاد چهارگانه آن، که شامل هنر، صنعت، فناوری و رسانه است واقف باشیم، قاعدتا به یک قدر مشترک و مقدمات اولیهای میرسیم که مباحث من با این ترتیب معنی پیدا خواهد کرد، ممکن است در این میان عزیزانی باشند که سوال و تشکیکی داشته باشند که وقت دیگری میطلبد اما اگر بخواهیم به بحث مدیریت فرهنگی انقلاب اسلامی ایران برسیم باید به این موضوع بپردازیم. اولا انقلاب اسلامی انجام شده است و ثانیا ما این انقلاب را قبول داریم و مبانی اعتقادی آن جزئی از اعتقادات ما است و در مراحل بعدی ببینیم که سینما به دلیل شأن رسانهای نسبتی که با انقلاب اسلامی ایران دارد چگونه شأنی است؟ و اینکه نهایتا مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حوزه رسانه مخصوصا سینما چگونه باید رفتار کنند و چگونه رفتار کردهاند؟ این مقدمه منطقی بحث ما خواهد بود.
وی در ادامه افزود: سینما به دلیل پیشینهای که قبل از انقلاب اسلامی در کشور ما داشته است، خود سینماگران به دلیل نوستالوژیکیکه به آن دوران دارند و در فضاهای خصوصیتر آن سینما را سینمای جدی نمیدانند. نمره قبولی به آن نمیدهند. وقتی که شما به یک سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران یعنی سال 56 فکر میکنید به یک جمله مشترک میرسید، که همان ورشکستگی سینمای ایران است. کمتر کسی به این سینما پاسخ داد که این سینما که در دوره پهلوی اول به صورت نیمبند حیات خود را آغاز کرد و بعد اینطور بالید و تولید کرد و کارهای مشترکی ساخت، چرا و چگونه چنین فرجامی پیدا کرد که از آن به سینمای ورشکسته یاد میکنند. این سوال یک سوال جدی است که معمولا ندیدم سینماگران به آن پاسخ جدی بدهند.
شاهحسینی با توجه به ورشکستی سینمای ایران قبل از انقلاب گفت: اگر سینما در آن زمان ملی بود، هوش و باور ملی ملت ایران بود و اگر واقعا همه ملت ایران سینما را قبول داشتند و مفهومی را که زیر سقف آن عرضه میشد، مورد قبول مردم هم بود، سینما چنین فرجامی نمییافت زیرا خودشان بر این باور بودند که سینما با رای مردم، نظر مردم و پول مردم در حال ادامه حیات است. اگر این سینما سینمای مورد قبول همه مردم ایران بود، قاعدتا در روزهای پرتلاطم سینمای ایران، سینماها یکی از اماکنی نمیبودند که مورد اعتراض غیورانه مردم واقع شوند. اگر سالنهایی بودند که شیشههایشان شکستهشد و اگر سینماهایی بودند که تغییر کاربری پیدا کردند، اگر بازیگرانی بودند که با وقوع انقلاب از ایران رفتند، احتمالا منطقیترین پاسخ به این همه اتفاق این خواهد بود که سینما خود را با نگاه و اهداف مردم ایران یکی نمیدانست.
وی در خصوص بیعت سینماگران با انقلاب گفت: اگر این سینما نمایندگانی را در بحبوحه سینمای ایران تا پاریس پیش حضرت امام فرستاد و سعی کرد مدلی از بیعت را عرضه بدارد، اگر این سینما سعی کرد که با بیتی که ابراز کرده است با انقلاب بماند و در مکاسب محرمهای که تعطیل شدند قرار نگیرد. به طور قطع احساس میکند که در قبال مرم بدهکار است و در مقابل مردم وامدار است. به اعتقاد مردم توهین کرده و حالا اگر این مردم قرار است انقلابی انجام دهند سینما باید نسبت خود را با این انقلاب تعریف کند. این قسمت از تاریخ سینمای ایران برای دوستان جوانتر در جلسه ناگفته است اما باید بدانید که سینما با انقلاب اسلامی ایران بیعت کرد که ماند.
اینگونه افزود که: شاید این کلام برای کسانی که سینما را هنر محض میدانند، چیزی میدانند از جنس تجلی و زیبایی و حدیث نفس هنرمند، توهینآمیز جلوه کند اما یادمان باشد که سینمای پیش از انقلاب بارها و بارها به اعتقادات مردم توهین کرده بود و بارها جنس متدین جامعه را انسانهایی فناتیک، مسخره، معوج نمایش داده بود. سینما کاری کرده بود که در قبال آحاد مرم جامعه حس شرمساری میکرد. قلیلی از مردمی که پیش از انقلاب به تماشای فیلم میرفتند هیچ وقت نمیگویند که چند درصد مردم به سینما میرفتند تا فیلم ایرانی ببینند.
او با توجه به بیراهه رفتن سینمای ایران گفت: سینما به دلایلی که خود میدانست نسبت به آحاد جامعه خود را وامدار میدانست و میدانست که راهی را که پیموده است بیراهه بوده است. میدانست که به شاکله شخصیت گروه عمده جامعه توهین کرده است. سینما این را میدانست و بیعت کرد تا ماند. کجا بیعت کرد؟ با چه کسی بیعت کرد؟ چه کسانی برای بیعت رفته بودند خود اسنادی دارد که باید در جایی دیگر عنوان شود. آنها آمدن و اعلام برائت کردند از آنچه بود و نهایتا خود خواستند که تزکیه سینمای بعد از انقلاب را نیز عهدهدار باشند.
مدیر اسبق بنیاد سینمایی فارابی گفت: انقلاب اسلامی ایران بعد از پیروزی خود این فرصت را نداشت که به کار سینما رسیدگی کند. یعنی مانند انقلابهای دیگر که کمیتههایی مسؤل رسیدگی به این موارد بودند، نتوانست کمیتههایی انقلابی تشکیل بدهد و درون سینما تصفیههای خونین شکل بدهد. انقلاب چنین مجالی نداشت. همه آنچیزی که سینما معتقد است که بعد از انقلاب بر او روا شده است، توسط خود اعضای بدنه سینمای قبل از انقلاب است. اینکه چه کسانی باشند و چه کسانی کار نکنند توسط خود سینماگران اتفاق افتاد. چون این مسؤلیت بر عهده خودشان بود. انقلاب هیچوقت این مجال را نداشت که کمیتههایی داشته باشد که ماموریت داشته باشند که عدهای را حذف کنند و عدهای را نگه دارند زیرا انقلاب اهداف دیگری داشت که مجال فکر به این مساله را نیز نداشت.
وی درباره اولین فرمایشات امام درخصوص سینما گفت: از اولین فرمایشاتی که حضرت امام خمینی درباره سینما گفتند این بود که ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم که یاللعجب که عدهای فکر میکنند که منظور امام این بوده است که سینما هرچه هست باشد فقط فحشا نداشته باشد. کسانی این را تعریف امام از سینما تلقی میکنند در حال که این تعریف نیست، این یک مفهوم سلبی است که ما چه چیزی را نمیخواهیم. سینما اگر میخواهد باشد چه نباید باشد. پس این جمله منطق داشت زمانی که از جانب انسان فرزانهای از طرف امام خمینی عنوان شده باشد. این جمله به دلیل بیعتی بود که انجام داده بودند. آنها فکر میکردند که سینما باشد، اما فقط فحشا نداشته باشد. اینکه ما هنوز به همان حرف داخل بهشت زهرا استناد کنیم از نظر من مدلی از جاهلیت است. اینکه بگوییم که سینما هم یک مفهوم جهانی است و جز این نمیتواند باشد و ذات آن با دین جمع بسته نمیشود هم به نظر من آدرس غلط دادن است. سینما اگر میدانست که ذاتش با دین جمع ناپذیر است، نباید میآمد و در بدو انقلاب اسلامی ایران چنین شروطی را میپذیرفت.
شاهحسینی درباره نظر برخی ازبزرگان درباره جمع نشدن سینما و دین گفت: اینکه مصلحین و مسلمانان و صاحبنظران و بزگوارانی بودهاند که در نسبت سینما و نسبت آن با دین فرمایشات گرانبهایی داشتهاند این هم به دلیل اقتضائات دهه 60 که باید مباحثی مطرح میشد که چیستی و هویت فلسفه سینما در آنها بررسی میشد باید انجام میشد. بعدها که صاحبان آن مباحث، در دهه 70 آمدند و عملا مدل دهه 70 را تایید کردند به یکباره دیدیم که طرفدارانی در دهه 70 پیدا کردند که گفتند، مگر فلانی نگفت که سینما با ذات دین جمع بستنی نیست؟ چه توقعی از ما دارید؟ سینما همین که هست، هست و فرصتی است که نباید بیش از این از آن طلب کرد. بعضیها هم میگویند این سینما از سر شما هم زیاد است و برای آن پیش شرط تعیین نفرمایید.
وی در ادامه افزود: اما این نمیشود، سینمایی اگر ماند به این قیمت ماند که سینمای طراز جمهوری اسلامی ایران باشد. ایران هم مانند بسیاری از کشورهای جهان که به مدیریت فرهنگی سینما معتقد هستند و سینمایی مطابق استاندارها و موردد قبول و باور خود طراحی کردند. انقلاب چنین حقی نمیتواند از سینمای خود داشته باشد. این در حالی است که مفهوم سینمای دینی در دنیا پذیرفته شده است و واژگان متفاوتی از آن در فضای مجازی از آن یاد میشود. جشنوارههای سینمای دینی نیز دارند اما کسانی میگویند که گشتیم نبود نگرد نیست و از ما چنین چیزی نخواهید زیرا در دنیا سینمای دین وجود ندارد. آن مطالبه بیدلیل است و بلاوجه است و برای اینکه شما به این درخواستتان نزدیک نشوید بگویند که سینما فرم است و به محتوا اگر نزدیک شدف شعار و چیپ میشود. میگویند از سینما محتوا نخواهید، چه برسد به اینکه این سینما دینی باشد. من این را مدلی از جاهلیت میدانم.
شاه حسینی گفت: تمام کسانی که به مفهوم تعارض سینما با دین امروز قائل هستند، معتقدم که حرف مصلحین دیروز و صاحبنظران دیروز را درست مطالعه نکردند و سینما اگر ذاتش با دین جمع بستنی نیست به طور منطقی در نگاه مصلحان دین و صاحب نظران جمهوری اسلامی ایران شرط وقوع نداشت. در دورهای که حتی مدیران ما هم نمیخواهند بهای شفافیت خود را پرداخت کنند که مبادا هزینه بشوند و در مناسبات بعدی خدایینکرده جایی برای آنها نباشد باید در این مکان صراحت پیشه کنیم و بگوییم که سینما اگر حقی دارد تکلیفی هم دارد. اگر سینما در دنیا در خدمت ترویج افکاری بوده است که به صورت هنرمندانه آن افکار را رواج داده و شیوههای زندگی را جهانی کرده است، قاعدتا در خدمت آرمانها و مرام جمهوری اسلامی ایران هم میتواند باشد. اگر فکر میکند که نمیتواند، باید بیعت نخستین را به یاد او آورد. متاسفم که میبینم در فضای آموزشی ما نسل جوان ناامید میشود و کوتاه میآید. خیلی ها آنچنان این مطلب را بیان میدارند که چه مطالبه زشتی از سینما کردهای که میخواهی سینمای دینی را پیش ببری. عدهای روشنفکران وطنی هم بالکل زیر میز زدند و میگویند که بیش از این نباید از سینما توقع داشته باشید.
وی افزود: اما یک جایی باید این نامعادله به معادله تبدیل بشود. نه عرصه هنر دینی از صاحبنظران خالی شده که کسانی به تصور اینکه قحطی است، حرفهای تکراری پیش از انقلاب خود را بگویند و فیلمهای تکراری پیش از انقلاب خود را دوباره بیاورند و به اسم فیلم جدید ارائه کنند. نه عرصه آنقدر خالی است و نه انقدر دست پر که ادعای پرچمداری دنیای اسلام را بکنیم. در میانه این راه ایستادهایم. نه به سر منزل مقصود رسیدهایم و نه از رسیدن این مقصود ناامید شدهایم.
شاهحسینی درباره سینمای ایران گفت: سینمای جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که دین با سینما جمع بسته نمیشود. این بد است و دنیا خیلی جدی این مورد را از ما انتظار دارد. به محض اینکه این مطالبه مطرح میشود کسانی در بعیدترین شکل ممکن آن را توصیف میکنند و میگویند شما سینمای ایدئولوژیک میخواهید؟ ما کی این مطلب را گفتیم؟ نظامهای ایدئولوژیک همه محکوم به شکست بوده است. انقلاب اسلامی ایران شبیه هیچ انقلاب پیش از خود نیست. بعد از اینکه شما میبینید مرزهای یک انقلاب فکری بدون یک کشورگشایی مرزی ادامه دارد و چگونه قلبها را تسخیر میکند باید به این باور اعتقاد داشته باشیم. انقلاب اسلامی ایران شبیه هیچ یک از انقلابهای دیگر دنیا نیست و لاجرم هیچ یک سینماهای انقلابهای دیگر نیز شبیه سینماهای انقلاب ما نیست. اما اگر تاریخ سینمای دنیا را بشناسیم و همان سینماهای را بررسی کنیم که انقلاب های ایدئولوژیک کردند، خواهیم دید که آنها هم در حد خود و در حد تفکر خود انقلاب داشتهاند.
شاهحسینی درباره محتوا در سینمای ایران گفت: این نمیشود که در حوزههای فکری بگویند که سینما یعنی فن، سینما یعنی گیشه و سینما یعنی تکنیک. هیچ کشوری در دنیا اینگونه در سینما ورود پیاده نمیکند. در آموزش سینما نگاه کنیم و ببینیم که چه اتفاقی دارد میافتد؟ سی و چند سال است که داریم کار اورژانس انجام می دهیم. چندین سال است که عجله داریم تا هرچه سریعتر فیلمساز تربیت کنیم، باشد همه اینها خوب است اما طبق کدام مبانی؟ این فیلمساز تشریف برد به جشنواره کشورهای اسلامی و به او گفتند که افق شما چیست چه داریم که بگوییم؟ چند تا کتاب طراز داریم که در این باب نوشتیم؟ بایدحداقل چند نکته وجود داشته باشد که جشنوارههای خارجی از ما یاد بگیرند.
شاهحسینی درباره راهکاری برای انتقادهای مطرح شده خود به سینما گفت: این موضوعات را مطرح کردیم اما باید راهکاری هم برای آن ارائه کینم. نگاه منصفانه در سینما مهم است و نه خدایی نکرده با نگاه چرکنما و سیاهنما به موضوع بپردازیم.اولین مطلب، تعریف دقیق مانیفست سینمای اسلامی ایران است، شما در سینما به ادبیات صاحب تراز احتیاج دارید. شما سینمایی را مثال بزنید که بدون داشتن یک ادبیات قوی توانسته باشد سینمایی خوب داشته باشند. به طور قطع دوندههایی وجود دارند که قبل از سینماگران در حال دویدن هستند. نباید از سینما توقع داشته باشیم به اندازه ندویدن همه بتواند بدود، پس ما به سینمایی احتیاج داریم که ادبیات خوبی داشته باشد تا به شیوهای صحیح انتظار دنیای اسلام را از سینمای جهان اسلام برآورده کند.
شاهحسینی دومین قدم را تربیت مخاطب دانست و گفت: در قدم بعد نیاز به تربیت مخاطب داریم. بگذارید صریح بگویم، مخاطبی که امروز برای مخاطبان سینمای ما هستند حداقلی و بسیار اندک است. سلیقه و ذوق و ارزشهای او توسط خود این سینما تعریف و تبئین شده و حالا آثار خود این سینما را میبیند و تحسین میکند. سینمای مردمی این نیست. سینمایی سینمای مردمیاست که اکثریت جامعه رغبت کنند و سینما را ببینند. جالب این است که در انواع رفراندومهای سینمایی حق را به خودمان بدهیم. بینندگان بالقوه فیلم در نظام جمهوری اسلامی ایران اینی نیست که در حال اتفاق در جمهوری اسلامی ایران است.
وی افزود: کثیری از جامعه ایران هنور به سینما اعتمادی ندارد و چرا ندارد؟ چون احساس میکند که بعضی از آثار به دین او توهین میکند. چرا در یک نظام دینی باید به دینهای او توهین شود؟ خیلی از افراد فکر میکنند فیلمی که به اعتقادات او توهین میکنند فیلم او نیست. در فیلمهای ما همیشه حق با چند جوان خوشچهره معترض به همه چیز است پس لاجرم با همین حداقلها با این سینما همذاتپندری میکنند. اگر روزی سینما پذیرفت که به اعتقادات مردم جامعه لااقل احترام بگذارد به شیوهای که آنها را کاریکاتورگونه نشان ندهد، حتما درصد فراوانتری از مخاطب را خواهد داشت. سینما انگار میخواهد که مخاطبانش همین عده قلیلی باشد که هست. سینما میتواند مخاطب فراتر از این داشته باشد اما نمیخواهد. سینمایی که مخاطب خود را فقط از همین مخاطبان حاضر طلب میکند، محکوم به این بیتقاوتی مخاطبان است.
شاهحسینی راهکار سوم خودرا اینگونه برشمرد که: این شعار مبتذلگریزی را دیگر بس کنیم و این مورد را که هر محتوایی یعنی سفارش و یعنی شعار برای کسانی گفته میشود که برای محتوای خود محتوای دیگران را شعار دانستند و خوداین محتوا گریزی مدلی از محتوا است که کسی محتوا گریزی کند تا فرد دیگر محتوای دیگری طلب نکند.باید در قدم بعدی جشنوارههای دینی دنیا را رصد کنیم. فراتر از اسلام ما با دنیای ادیان دیگری نیاز داریم و باید سینمای دینی دیگر کشورها را رصد کنیم. رویکر دینی در جشنوارهها ما بسیار مهم است و آنکه کسانی اینها را حاشیه و شعار میدانند به دلیل تعریف نادرست آنها از سینما است.
شاهحسینی قدم آخر را روایتگری درست تاریخ دانست و گفت: تاریخ سینما یا انقلاب اسلامی ایران هنوز درست نوشته نشده است. کسانی روایتگر این تاریخ هستند و دست به قلم بردهاند که نظرات خاص خودشان باشد و هنو از منظر انقلاب اسلامی ایران و جهان کسانی سینا را بررسی نکرده و تاریخ آن را ننوشتهاند. این مهم میطلبد که از این منظر تاریخنگاری سینمای ایران را آغاز کنند و اینکه امروز ما؛ حاصل سینمای دیروز ما است و فردای ما، حاصل امروز ما است.
شاهحسینی در انتها تاکید کرد: تغییر سینمای امروز ما یک همت مردانهای میخواهد و اگر غایت همت مدیران سینمایی ما همین است که هردو طرف را از خود راضی نگه دارند، قاعدتا ما با آن افقها فاصله زیاد خواهیم داشت. اما اگر همت مردانه داشته باشیم و از اکنون خودمان تکانی خوردیم و به سمت بهبود رفتیم، این خوشحالی از آن ما خواهد بود که به سمت منافع یک انقلاب بزرگ حرکت کردهایم و در حال حرکت برای یک انقلابی عظیم و جهانی هستیم.
انتهای پیام/