آیا دولت آینده، دولت فرصتهاست ؟
خبرگزاری تسنیم : برخی براین باورند که دولت بعدی دولت فرصتهاست که بیهیچ مانعی میتواند در جهت حل مشکلات کشور اقدام نموده و اگر از ظرفیتهای کارشناسی بهرهمند باشد به دولتی کامروا تبدیل شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، عموما دولتهایی که پس از تغییر و تحولات بزرگی نظیر انقلاب یا جنگ به قدرت میرسند علیرغم توانمندیهایشان دولتهایی ناکام هستند چرا که در شرایط بعد از پیروزی انقلاب، مردمی که انقلاب کردهاند براین باورند که همه مشکلات کشور ناشی از نظام پیشین است و حالا که نظام پیشین را ساقط کردهاند تمامی مشکلات کشور باید همچون توده برفی در مقابل آفتاب تابستانی ذوب شوند و همه مشکلات کشور به طرفهالعینی حل شده و ناپدید گردد. چنین نگاهی موجب میشود تا مطالبات مردم از دولت تازه مستقر به شدت افزایش یابد.
این در حالی است که گروههای مختلف سیاسی نیز هر یک به نوعی با رادیکالیسم و تندروی میخواهند خود را به آرمانهای انقلاب وفادارتر و نزدیکتر نشان دهند لذا آنان نیز همواره علیه این دولتها تلاش کرده و موجبات ناکامی آنان را فراهم میکنند. در واقع جنگ قدرت در بین احزاب و گروههای سیاسی در کنار ساختارهای سیاسی به هم ریخته یا تازه تاسیس، مانع ثبات لازم در کشور انقلابی شده و این عدم ثبات منجر به ناکامی این دولتها میشود.
نمونههای انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه به خوبی نشان میدهد که دولتهایی که پس از پیروزی انقلاب به قدرت میرسند شانس چندانی برای موفقیت ندارند و پس از این ناکامی گروههای افراطی با وعده تحقق همه مطالبات در کوتاه ترین زمان به قدرت میرسند و اتفاقا این گروهها پس از کسب قدرت، به شدت فضای سیاسی را محدود کرده و تلاش میکنند تا حتی با اقداماتی خشونت آمیز وضعیت کشور را به حالت ثبات برگردانند. در شرایط جنگی نیز دولتها تلاش میکنند تا با انواع و اقسام روشها و شیوهها مردم را راضی نگه دارند تا بتوانند جنگ را مدیریت کنند.
در چنین شرایطی که فضای سیاسی کشور به شدت هیجان زده و ملتهب است اخبار و اطلاعات به شدت کنترل میشود. این عمل هر چند به بهانه عدم امکان دسترسی دشمن به آمار و اخبار صورت میگیرد لیکن مردم را نیز در بیخبری نگه میدارد اما پس از پایان جنگ دولتها ناگزیرند تا پرده از روی حقایق برگیرند.
در این شرایط وضعیت اقتصادی کشور که در کوره سوزان و خشمگین جنگ به زانو درآمده فشار خود را به مردم تحمیل میکند. ناگهان آن ثبات و قراری که در شرایطی جنگی در کشور حاکم بود جای خود را به بیثباتی و بیقراری میدهد. حالا نگاهها از میدان جنگ به میدان سیاسی اقتصادی داخل جلب میشود و افزایش ناگهانی تورم و هزاران مشکل اقتصادی دیگر موجب میشود تا دولتهای پس از جنگ طعم تلخ شکست و ناکامیرا بچشند.
در چنین شرایطی نیز اختلافات و درگیریهای سیاسی که به سبب جنگ همواره مسکوت یا پنهان میماند رخ عیان نموده و تلاش برای کسب قدرت موجبات ناکامی این دولتها را تشدید میکند. در واقع دولتهای پس از انقلاب یا جنگ، فشار زیادی را تحمل میکنند و از جانب مردم نیز عموما همراهی نمیشوند هر چند اگر در ابتدا با استقبال بسیار بالایی به قدرت رسیده باشند.
حال سوال این است آیا دولت بعدی، دولت فرصتهاست یا دولت ناکامیها ؟ محمود احمدینژاد همواره براین باور است که دولت او دست به اقدامات اساسی و بنیادی در کشور زده است و اتفاقا همه این اقدامات علیرغم برخی اشکالات جزئی، موفق بودهاند لذا معتقد است دولت بعدی یا کار چندانی ندارد یا برای انجام کارها با دشواری چندانی رو به رو نخواهد شد لذا علیالظاهر دولت بعدی باید دولتی کامروا باشد. برخی دیگر نیز براین باورند که در دولتهای نهم و دهم همه محدودیتها و موانع شکسته شده و دولت بعدی دولت فرصتهاست که بیهیچ مانعی میتواند در جهت حل مشکلات کشور اقدام نموده و اگر از ظرفیتهای کارشناسی بهرهمند باشد به دولتی کامروا تبدیل شود.
اما به نظر میرسد با توجه به شرایط کشور که درعرصه خارجی به سبب برخی اقدامات نسنجیده و افراطی دولت محمود احمدی نژاد کشور را با مشکلات بسیاری رو به رو کرده و شرایط داخلی که موجب به هم ریختن ریلهای اقتصادی کشور شده و به تورم و بیکاری و ورشکستگی بسیاری از بنگاههای تولیدی کشور انجامیده، دولت بعدی نه تنها دولت فرصتها و کامرواییها نباشد بلکه با مشکلات جدی و اساسی نیز رو به رو گردد. در چنین شرایطی که وضعیت بسیار شبیه دولتهای پیش گفته است تنها دولتی میتواند بر مشکلات فائق آید که همراهی و همدلی اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد و فضای سیاسی نیز از چنین شرایط بغض آلودی خارج شده و راه تعامل و گفتوگو جای دشمنی و عداوت موجود در بین جریانات مختلف سیاسی را بگیرد.
برای رسیدن به چنین هدفی یقینا گسترش آزادیهای سیاسی برای فعالان سیاسی و تلطیف فضای سیاسی کنونی کشور که لبریز از بیاخلاقیهاست میتواند زمینه ساز مناسبی باشد. در ضمن دولت برآمده از اکثریت بالای جامعه دارای خطمشی مناسب و راهکارهای منطقی برای حل مشکلات کشور باشد. در واقع دولت برآمده از اکثریت بالا شرط لازم برون رفت از وضع موجود است اما شرط کافی نیست.
چرا که اگر دولت بعدی همچنان بخواهد به شیوه دولت پیشین یا براساس شیوههای آزموده شده یک جناح خاص اداره شود امید چندانی به حل مشکلات کشور نیست. چرا که تفکر این جناح خاص ناکارآمدی خود را در اداره کشور و جامعه طی سالهای گذشته به خوبی نشان داده است. بنابراین اگر اصلاحطلبان بتوانند در یک شرایط مناسب وارد رقابتهای سیاسی شوند و به پیروزی دست یابند میتوان امیدوار بود که کشور را به سمت ثبات و آرامش هدایت کنند.
منبع: روزنامه مردمسالاری
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.