شهید شاهسون؛ فرمانده گروه نبرد نامنظم


شهید رحیم شاهسون

خبرگزاری تسنیم : شهید رحیم شاهسون، عضو ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران بود. وی در عملیات‌های شکست حصر سوسنگرد، شکست سد دشمن در منطقه کوهه، پدافند مالکیه، عملیات ۲۸ صفر و شناسایی تپه‌های الله اکبر حضور داشت.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، رحیم شاهسون در سال 1325 در تهران متولد شد. بعد از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال 1346 در ارتش استخدام و دوره‌های چتربازی، رنجر و کوهنوردی را در ارتش گذراند. در سال 1348 ازدواج کرد که ثمره آن یک دختر و دو پسر بود. با پیروزی انقلاب به عنوان درجه‌دار انقلابی، داوطلبانه برای به راه انداختن بسیج صنایع دفاع به این سازمان منتقل شد و از اوایل پیروزی انقلاب، به کار آموزش نظامی در محل خدمت اشتغال داشت، سپس آموزش را به مساجد تهران انتقال داد تا به این ترتیب نیاز جوانان انقلاب را به تقویت بنیه دفاعی در مقابل هرزه‌گویان منافق و ضد‌انقلاب فراهم آورد.

در تاریخ نهم مهرماه سال 1359، رحیم تعداد 300 نفر از داوطلبان آموزش دیده‌ را به جبهه اعزام کرد و پس از مدتی خود نیز به ‌رغم اصرار مسئولین به حضور او در تهران، به منطقه رهسپار شد .او در این مأموریت فرماندهی تمامی نیروهای اعزامی از سوی سازمان صنایع دفاع را بر عهده گرفت و در ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید چمران در مناطق جنوب، تحت عنوان گروه نبرد نامنظم به دفاع از کشور پرداخت که بسیار مورد توجه شهید چمران قرار گرفت.

وی در عملیات‌های شکست حصر سوسنگرد در 26 آبان ماه 1359، شکست سد خاکی دشمن در منطقه کوهه، پدافند مالکیه، عملیات 28 صفر در تاریخ 15/10/59 و شناسایی تپه‌های الله اکبر حضور داشت. این فرمانده شجاع ستاد جنگ‌های نامنظم در جبهه‌های سوسنگرد، در تاریخ 27 اردیبهشت‌ماه سال 1360 در سنّ 35 سالگی بر اثر اصابت گلوله از سوی تیراندازان دشمن جامه‌ی شهادت بر تن کرد. پیکر مطهرش را در رزمگاهش در منطقه سید خلف نزدیک تپه‌های شحیطیه یافتند و از آن پس آن منطقه به نام وی نام‌گذاری شد. رحیم طبق وصیتش در صحن امامزاده جعفر بن موسی کاظم (ع) در زادگاهش ورامین، به خاک سپرده شد.


قسمتی از آخرین نامه شهید به دخترش
دختر عزیزم،‌ خواهر غم خوارم و مادرم،‌ پس از تقدیم عرض سلام از خداوند متعال در خواست سلامتی دخترم را می‌کنم‌. عزیزم شنیده بودم که تو بهانه می‌گیری و برای دوری من ناراحت هستی. عزیزم تو نباید ناراحت باشی و باید افتخار کنی که پدرت در راه خدا رفته، آن هم نه به زور و یا مأموریت. من خودم خواسته‌ام برای اسلام بجنگم؛ که اگر سعادت پیدا کردم و خدا قبول کرد به شهادت برسم و تو هم مانند حضرت رقیه(س) با افتخار زندگی کنی و هرلحظه که اسم پدرت را بیاورند یاد شهادت امام حسین(ع) بیفتی و اجر زیادتری ببری. من جایم خوب است و جای هیچ‌گونه ناراحتی نیست. تو درست را بخوان و حجابت را حفظ کن و درس شهادت بیاموز و مادرت را دلداری ده و با منافقین بجنگ. و به آن‌ها فخر بفروش که من پدرم برای جنگ با کفار رفته است. چرا ناراحتی؟ بازهم سفارش می‌کنم نمازت را بخوان و برای اسلام دعا کن؛ چون دعای شما از قلب پاک بیرون می‌آید و به درگاه خدا قبول می‌شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران