مقدمدوست: «سربهمهر» نمایش یک دیدنی واقعیست/ ژورنالیسم رمق سینما را میگیرد
خبرگزاری تسنیم : بعد از تجربه نویسندگی در چند نمونه اجتماعی معاصر حالا هادی مقدمدوست سراغ کارگردانی فیلمی با محوریت «نماز» رفته است. انتخاب مسیر ملتهب جدایی از جریان عام سینما در اولین قدم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم دورنمای فیلمهای جشنواره فجر امسال نشان میدهد با وجود غیبت چهرههای شاخص فیلماجتماعی ساز در جشنواره، نگاه جریان سینمای اجتماعی نوین در سینمای ایران در جشنواره فجر امسال هم با حضور کارگردانها و فیلمسازان جوان و کار اولی پیگیری خواهد شد.
سینمای اجتماعی نوین در ایران در عین جدایی از نگاه خطی و کلاسیک قهرمانپروری و نمایش خیروشر فردی در سینمای اجتماعی کهنه با جریان سینمای اجتماعی هیجانزدهای که در ابتدای دهه هفتاد شکل گرفت و نمایندگانش با تصور نقش یک قهرمان اجتماعی به بیانیه نویسی در سینما روی آوردند هم فاصله دارد و پررنگتر شدن این نگاه در سینمای ایران امیدها برای بازگشت مفهومی به نام «واقعیت» در سینما را تقویت کرده است.
هادی مقدمدوست نویسنده سریال«وضعیت سفید» و فیلمهای «بوتیک» و «بیپولی» امسال با فیلم «سر به مهر» برای اولین بار کارگردانی را تجربه میکند. مقدمدوست پیش از این با نویسندگی آثار شاخص جریان سینمای اجتماعی نوین نشان داده بود که نگاهش به اجتماع و آدمها با نگاه کهنه و رنگ و رو رفته فیلمسازی اجتماعی قدیم ایرانی بسیار فاصله دارد. حالا مقدم دوست در اولین تجربه کارگردانی به سراغ یک موضوع حساسیت برانگیز اجتماعی رفته است: تغییر در اجتماع و تغییر شرایط نمایش مناسک دینی در اجتماع جدید.
هفته گذشته هادی مقدم دوست با حضور در خبرگزاری تسنیم به شرح و تفصیل نظری دیگاه اجتماعی جدیدش در سینما پرداخت. بخشی از این گفتگو که به فیلم «سر به مهر» مربوط میشود منتشر میشود. سر به مهر در آخرین روز جشنواره در سالن برج میلاد به نمایش درخواهد آمد.
*تسنیم :اولین صحنهای که بعد از شنیدن موضوع فیلم سربه مهر جلوی چشمم آمد صحنه مشهور فیلم بوتیک بود، در مطب دندانپزشک، بعد از اینکه «جهانگیر» «احترام» را که دختر درماندهای شده است نجات میدهد و کمکش میکند و حالا برای درمان درد دندانش به دندانپزشکی آورده است. «اتی» رو میکند به جهانگیر و می گوید تو «حزباللهی» هستی؟ به نظرم بوتیک علاوه بر درونمایه صریح عدالت اجتماعیاش اینجا اشاره هوشمندانهای به یک قشر اجتماعی نادیده در سینمای ایران داشت .یک چیز دقیقا واقعی. اینکه دخترک خیال کرده بود که کسی که به آدمها کمک میکند حتما حزباللهی است. در بی پولی هم همینطور، دو شخصیت خاص سریال یکی شاگرد حاجی بازاری و دیگری آن جوانک عارف مسلک. اینها آدمهایی بودند که در سینمای اجتماعی قبلی ما دیده نمیشدند ، این دقیقا دیدن نادیدههاست. در مورد سر به مهر هم ظاهرا داستان فیلم نمایش آدمی است که نماز میخواند اما نماز خواندن جلوی همخانهایش برایش سخت است.چیزی که سینمای ما معمولا نمیبیند، این یک ویژگی اصلی سینمای اجتماعی نوین است. ماجرا چیست؟
مقدم دوست: موضوع دیدن نادیدهها نیست در واقع دیدن دیدنیهاست. چیزهایی که هست و نمیتوانیم از کنار آنها عبور کنیم اما در سینما خیلی کم آنها را میبینیم. ببینید ماجرای اصلا پیچیدهای نیست، چیزهایی که در واقعیت وجود دارد را در سینما نمیتوان گفت که وجود ندارد. همین. این قدم اول در راه چیزی به نام «سلامت تماشا» است. یعنی اینکه وقتی مسائلی در جامعه وجود دارد یا آدمهایی با روحیات خاص در جامعه دیده میشوند اینها هستند و باید در فیلمها هم دیده شوند و نبودشان در فیلمها احساس میشود. موضوعی مثل نماز، نمی توان فیلمی ساخت که موضوع آن در یک خانواده ایرانی معمولی رخ میدهد ولی نماز خواندن آنها را نشان ندهیم.
ظهر که بشود هر جای کشور که باشید صدای اذان ظهر را میشنوید. خب حداقلش این است که اگر در فضای بیرونی در شهر فیلم بسازیم صدای اذان را بشنویم. این حداقل است، جدای از این اگر نسبت به مسائل اعتقادی حساسیت هم داشته باشید دیگر به دنبال ساختن فیلم درباره آنها هم خواهید بود. اصلا فرمول ساختن فیلم برای من همین است: یک موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم و می بینیم در جامعه، در واقعیت فراوانی قابل توجهی دارد؛ هدفمان هم صرف فیلم ساختن نیست می خواهیم فیلم «بهدردبخوری» بسازیم ، مسالهمان این هم هست و آن وقت است که دیگر فیلم ساخته شده است.میماند استفاده و تسلط بر زبان سینمایی.
* تسنیم: یک سوءتفاهم مهم ساخت فیلم اجتماعی در ایران فیلم ساختن برای «همه» است. فیلمهایی در این سالها به نام سینمای اجتماعی ساخته شده است که گروه مخاطبانشان را هفتاد میلیون جمعیت ایرانی قرار دادند و به همین ترتیب در یک فیلم نود دقیقهای شروع کردند به طرح و همینطور تلاش برای حل همه مسالههای اجتماعی روز. موضوع «سربهمهر» هم موضوع خاص و حساسیتبرانگیزی است.کدام گروه از جامعه را هدف قرار گرفتهاید، مخاطب سر به مهر چه قشری هستند؟
من نمی توانم ادعا کنم فیلم سر به مهر را برای همه ساختهام. گروه هدف من گروه خاصی از مردماند که درگیر این پیشفرضها هستند و برایشان این موضوع مسئله است که البته کم هم نیستند. با تمام همت و وسع و عزمی که داشتیم سعی کردیم گروه مخاطبان فیلم را دقیق انتخاب کنیم. سر به مهر هم مثل سایر کارها. در «وضعیت سفید» وضعیت خاص جامعه در سالهای موشک باران را درنظر داشتیم. پدیده خارج شدن مردم از شهرها و جمع شدن خانواده ها در کنار هم و ایجاد همدلی و دیگر کارکردهای اجتماعی این مسئله، اینها چیزهایی بود که در آن سالها وجود داشت و همه ما نسبت به آنها احساس داشتیم. حالا هم ماجرا همین است. مسئله «سربهمهر» هم در جامعه وجود دارد و با همان بضاعت خودمان فکر میکنیم که فیلم می تواند نیازی از مخاطب را انشاءالله تامین کند.
*تسنیم: شخصیت اصلی «سربهمهر» ظاهرا یک دختر جوان است که درگیر دلمشغولیهای خاصی میشود. ظاهرا در فیلم اشارههای خاصی هم به تغییر شیوههای ارتباطی نسل جدید میشود.
برای روزآمد شدن داشتن اطلاعات خیلی مهم است. در این فیلم شخصیت اصلی ما یک وبلاگنویس است. برای من تعجببرانگیز است که چطور پدیدههای تکنولوژیک جدید با این وسعت و سطح رایج شدن میآیند ولی درون فیلمها اثری از آنها دیده نمیشود. فکر میکنم حدود سالهای 70 شمسی بود که پدیده جالبی به نام اتوبوس برقی در خیابانهای تهران آمد که اتفاقا خیلی جلوه بصری و سینمایی جالبی هم داشت اما در یک فیلم هم اثری از آن دیده نشد. فیلم کارش نمایش اتوبوس برقی نیست ولی نمایش اتوبوس برقی میتواند بستر مناسبی برای نشان دادن احوالات آن دوره طبقه اجتماعی و روحیات آدمها و برخورد آدمها باشد.
تعجب میکنم چرا این پدیدهها را در فیلمها نمیبینیم تعجب میکنم با اینکه ایران پایتخت وبلاگنویسی جهان است چرا در فیلمها وبلاگنویس و وبلاگ نمیبینیم. حالا باید منتظر بمانیم فیلم از آب دربیاید و ببینیم چه شده است؟ با همه همت و عزم مان و البته مطالعه و درک احساس نیاز مخاطب و با رعایت لحن مناسب این فیلم را کار کردیم که امیدواریم آن احساس با طول موج مناسبی به مخاطب منتقل شود.
*تسنیم: موضوع فیلم نشان میدهد که در همین اولین تجربه، قدم در مسیر خطرناک افتادن در دام دعواهای ژورنالیسم سینمایی گذاشتهاید. ساخت یک فیلم با چنین موضوعی از یک طرف هممسیر شدن با گروهی هست که به فیلمسازان ارزشی ومذهبی معروفند و عقاید خاص خودشان را دارند و معمولا با خوردن یک برچسب همهشان یکجا قضاوت میشوند و از طرف دیگر کسانی هم در سینمای ایران هستند که اساسا علاقهای به وجود این مسیر در سینما ندارند
مقدمدوست: حقیقت این است که ما باید حواسمان به فیلم و قصد خودمان باشد دیالوگی در «سر به مهر» هست که پسر قصه به دختر شخصیت اصلی میگوید: «حواست کجاست؟» ما سعی کردیم حواسمان فقط به فیلم و مطالعه و شناخت خودمان و همچنین قصد و گروه مخاطب و زبان سینمایی فیلم و لحن آن باشد. از این مباحث باید عبور کرد و تمرکز را بر کار قرار داد. این مسائل حاشیهای سینما به نظرم فقط رمق سینما را میگیرد. ما باید روی آن چیزی که فکر میکنیم نیاز است و قصد داریم راجع به آن کار کنیم متمرکز میشویم. البته از این مباحث بیخبر نیستم. ولی دانا و مسلح به تحلیل دقیق آنها هم نیستم و ترجیح میدهم وقتی که قرار است صرف این بازیها شود را صرف دقت بر فیلمم کنم.
*تسنیم: سیستم کاری حمید نعمتالله هم همینطور است. با وجود اینکه به اعتقاد من فیلمهای اجتماعی نعمتالله فیلمهای بعضا مذهبی و ارزشی به تعریف امروز هستند اما نعمتالله معمولا در جدالهای سینمایی وارد نمیشوند و تجربه هم نشان داده با این سیستم تنشها کمتر میشود و خروجی بهتری از آب درمیاید.
مقدمدوست: انصافا حیف وقت نیست که صرف این تنشها کنیم، کسی که فیلم میسازد کارش فیلمسازی است. من میبینم که بعضیها هستند که روزی چند ساعت به این مباحث کم اهمیت در سینما فکر میکنند، واقعا اگر همین چند ساعت را به فکر روی فیلم اختصاص بدهند بهتر نیست؟ فکر بر روی ظریفکاریها و ریزهکاریهای فیلم چه قدر نتیجه یک فیلم را تغییر میدهد.
*تسنیم: این برگ برنده پرداختن به جزییات در سر به مهر هم وجود دارد؟ مثل وضعیت سفید و بیپولی.
مقدمدوست: بله هست. البته امیدوارم این برگ برنده تبدیل به ایراد نشود. در بحث گنجاندن جزئیات در یک فیلم ما با یک سوءتفاهم معمول روبرو هستیم. گنجاندن جزئیات در فیلم به منظور صرف جزئیات داشتن و شلوغ بودن صحنه و فیلم عملا کاربردی ندارد. جزئیات همان عناصر تشکیل دهنده کل هستند. در هر فیلمی احتیاج به وجود جزئیات است اما اینها باید برای فیلم فایده داشته باشند و کار فیلم را راه بیندازند.مثلا جزئیات ریز داخل فیلم باید در طراحی شخصیت کاربرد داشته باشند. مثلا اگر دو تا شیء متعلق به یک فرد یا یک خرده رفتار خاص در فیلم نشان داده میشود و اسم جزئیات روی آن می رود باید یک قدم نمایش شخصیت فیلم ما را برای بیننده واضح تر کند. ما صرفا برای متمایز کردن و جلب توجه به جزئیات نمیپردازیم. گویش، کلمات، رفتار، دیالوگ، اشیاءهمه و همه از لوازم فیلم هستند. آدمها با توجه به خصوصیات شخصیشان دارای جزئیات رفتاری خاصی هستند که جزئیات، نقش واضح کردن این خصوصیت شخصیت را دارند.مثلا در فیلم «سر به مهر» میز شخصیت اصلی داستان پر از جزئیات خرد و ریز است اما تکتک آنها به شخصیت او مربوط است. غذایی که میخورد. دارویی که مصرف میکند، نوع خاص استفاده او از کامپیوتر، همه اینها اگر در خدمت فیلم و شناساندن شخصیت نباشد دیگر چیزی به اسم جزئیات نیستند بلکه زواید خواهند بود.
*تسنیم: تهیهکننده این فیلم هم که محمدرضا شفیعی است. شفیعی در همه این سالها حامی مهمی برای سینمای اجتماعی نوین بوده است هم در کارهای نعمتالله و هم در کارهای حجازی و هم این کار شما
مقدمدوست: ما و ایشان دغدغه مشترک، زبان مشترک و سلیقه مشترک داریم. از طرف دیگر شفیعی شهامت ریسک کردن و سرمایهگذاری روی موضوعات نو را دارد و الان هم چند سالی است که با هم همراه و همکاریم. 3 سال در وضعیت سفید با هم بودیم و قبل از آن هم البته در چند تلهفیلم با هم کار میکردیم. و الان هم که سر به مهر. همدلی و همزبانی ما باعث دوستی و رفاقت چندین ساله ما هم شده است و خدا را شکر در سر به مهر وضعیتی به وجود آمده بود که استهلاک و فوت وقت به شدت کم شده بود. گروههایی که با هم ناسازگاری دارند بیشتر وقتشان به رفع سوءتفاهمات یا ایجاد آن میگذرد و خوشبختانه ما این مشکل را نداشتیم.
انتهای پیام/