شاعر مثنویهایی به رنگ اخلاص؛ «از سیل گل سرخ» تا «کفشهای مکاشفه»
خبرگزاری تسنیم : پنج سال از به کما رفتن احمد عزیزی میگذرد؛ شاعری که مثنویهایش پیوندی دوباره میان مردم و شعر حماسی برقرار کرد و مشتاقان شعر همچنان امید به شنیدن اشعار او از بان خودش دارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، احمد عزیزی از شاعران انکارنشدنی روزگار ماست که در سرپل ذهاب به دنیا آمد، همانطور که نام قیصر امینپور، سلمان هراتی و سیدحسن حسینی در شعر انقلاب زنده است و نمیتوان تأثیرشان را بر شعر انقلاب انکار کرد، شعر عزیزی نیز همواره زنده است. با وجود اینکه پنج سالی از حادثه به اغما رفتن او گذشته و محافل فرهنگی و جلسات شعرخوانی به همین واسطه رنگ حضور او را به خود ندیدهاند، اما یاد و نامش همواره زنده است و حس خواهد شد.
این شاعر انقلاب در چهارم دی ماه 1337 در سرپل ذهاب کرمانشاه به دنیا آمد. پیش از انقلاب به دعوت شمس آل احمد به تهران آمد و به دیدار شهید مطهری رفت. پس از آن مدتی به کرمانشاه بازگشت و پس از پیروزی انقلاب با شروع جنگ همراه با خانوادهاش به تهران نقل مکان نمود و در عرصه شعر انقلاب بسیار خوش درخشید.
عزیزی در تمامی حوزههای شعر دستی توانا داشت، اما مثنویهایش از جنس دیگری بود، به طوری که او را شاعر مثنویسرا نام نهادند. سبک خاص عزیزی در این قبیل سرودهها، سبکی خاص بود که بازی با کلمات و پایانبندی مناسب، دو ویژگی مهم در شعرش بود که سرودههای را خواندی و شنیدنیتر میکرد. «کفشهای مکاشفه» عزیزی نمونه خوبی از همین طبعآزماییهای او در قالب مثنوی است؛ قالبی که در چند سال اخیر اقبال عمومی ندارد.
عزیزی در اواخر دهه 60 و 70 با اشعار شطحآمیز و مثنویهایش در محفل ادبی گل کرد و اصلاً خیلیها در این ایام به واسطه شعر او شاعر شناخته شدند. «شرجی آواز»، «باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه»، «رودخانه رویا»، «ملکوت تکلم» و «سیل گل سرخ» از جمله مهمترین آثار عزیزی است که در سالهای پس از پیروزی انقلاب منتشر شده است. موضوع شعرهای عزیزی گوناگون بود. در دفتر شعرش، هر موضوعی پیدا میشد؛ از انقلاب و دفاع مقدس گرفته تا دعوای معروف عقل و عشق و طنزهای ساده یک شاعر کرمانشاهی، اما آنچه که در این سرودهها خوش بر دل همه نشست، شعرهای آیینیاش بود. شعرهایی که رنگ اخلاص داشت و علاوه بر این طرحی نو در ادب آیینی انداخته بود.
«کفشهای ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ» ﻋﺰﻳﺰی ﺳﺮﺷﺎر از ﻛﻨﺎﻳﺎت ﮔﻮناﮔﻮن در ﻣﻀـﺎﻣﻴﻦ و ﻣﻔـﺎﻫﻴﻢ ﻣﺨﺘ ـﻒ اﺳﺖ. ﻋﺰﻳﺰی ﺗﻮاﻧﺎیی ﺧﺎصی در ﺗﺮﻛﻴﺐآﻓﺮینی دارد. او در ﺗﺮﻛﻴﺐﺳﺎزی و آﻣﻴﺨﺘﻦ آن ﺑﺎ ﺑﻴـﺎن و اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎی ﻧﻮ، ﺑﺪﻳﻊ و اﻣروزی حتی اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎی ﺷﺎﻋﺮان ﭘﻴﺸﻴﻦ، ﺳﺮﺑ ﻨﺪ و ﻣﻤﺘﺎز اﺳﺖ. در ﻛﻨﺎﻳﻪ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺻﻮر ﺧﻴﺎل و آراﻳﻪﻫﺎی ادبی دﻳﮕﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺗﺸـﺒﻴﻪ، اﺳـﺘﻌﺎره، حسآﻣﻴﺰی، اﻳﻬـﺎم، ﺗ ﻤﻴﺢ، ﻣﻘﻴﺎسهای ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ و... ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ و ﻣﻔﺎهیم ﺑﺪیعی آﻓﺮﻳﺪه اﺳـﺖ.
عزیزی در اسفندماه 1386 به دلیل کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج، بیماری قلبی و کلیوی به وضعیت کما رفت، فردا، 15 اسفند، دقیقاً 5 سال از روزی که این شاعر انقلابی به کما رفته میگذرد، در حالی که دوستان وی و جامعه شعری هنوز امید به شنیدن شعرهای عزیزی از زبان خود او دارند.
در طول این 5 سال که عزیزی در بیمارستان است، شاعران و مسئولان بسیاری به عیادت وی رفتند که هر یک در نوع خود جالب توجه بود، اما مهمترین عیادتی که از این شاعر انجام شد، عیادت مقام معظم رهبری در سفر به کرمانشاه از احمد عزیزی بود. مقام معظم رهبری در این دیدار خطاب به احمد عزیزی فرمودند: «احمد آقای عزیزی گل! در ایامی که روی تخت بیمارستان بستری هستی، فرصت خوبی است که با خدا خلوت کنی ... خداوند صحبتهای تو را خواهد شنید.»
عیادت مقام معظم رهبری از شاعر انقلابی برکات دیگری را نیز در پی داشت، بحث تأسیس بنیاد فرهنگی احمد عزیزی از این دیدار بود که آغاز شد. پیشنهاد تاسیس بنیاد فرهنگی احمد عزیزی بعد از عیادت مقام معظم رهبری، با ارائه نامهای از سوی خواهر او به معظمله ارائه شد. در این نامه به 75 کتاب احمد عزیزی که بسیاری از آنها هماکنون در دسترس نیستند، اشاره شده و از ایشان درخواست شده بود که بنیادی به نام احمد عزیزی تأسیس شود تا کار نشر و تجدید چاپ کتابهای او را بر عهده بگیرد. مدتی بعد از رسانهای شدن این موضوع، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آمادگی خود را برای تأسیس این بنیاد اعلام کرد.
به گفته زینب عزیزی مقدمات تأسیس این بنیاد فراهم شده، اما به دلیل اینکه امسال سال خوبی به لحاظ اقتصادی نبود، تأسیس این بنیاد اجرایی نشده است. این بنیاد قرار است، کار گردآوری و چاپ مجموعه شعرهای احمد عزیزی اعم از کردی و فارسی را انجام دهد.
بحث اعزام احمد عزیزی به آلمان برای مداوا نیز که در سال گذشته مطرح بود، از دیگر برکات توجه مقام معظم رهبری به این شاعر است. ایشان همچنین در دیدارشان با شاعران و در میانه احوالپرسی با آنها، جویای حال احمد عزیزی شدند و با بیان این جمله که «یک غصهای شده در دل ما ماجرای احمد عزیزی» به وزیر ارشاد گفتند: تحقیق کنید و اگر لازم است اعزام بشود، کمک کنید.
پس از آن اقدماتی در زمینه اعزام به کشور آلمان آغاز شد تا اینکه به گفته خواهر عزیزی پزشکان در وضعیت فعلی خارج شدن این شاعر از اتاق آیسییو را برای وی خطرناک دانستهاند چه رسد به انتقال وی به بیمارستانی دیگر آن هم در کشوری دیگر.
با همه این اوصاف احمد عزیزی همچنان بر تخت آیسییو بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه بستری است، ولی شعرهایش همچنان ورد زبان مردمی است که وی آنها را با شعر آشتی داد، عزیزی هنوز زنده است و نفس میکشد، لازم است برای این شاعر تا زنده است کاری کرد.
شعر عزیزی درباره حضرت زهرا(س) یکی از زیباترین اشعار اوست که اشک بر دیده بسیاری از عاشقان خاندان عصمت و طهارت(ع) جاری ساخته است:
«عشق من! پاییز آمد مثل پار
باز هم ما بازماندیم از بهار
احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما
باید از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق یاس، مشکیپوش بود
یاس بوی مهربانی میدهد
عطر دوران جوانی میدهد
یاسها یادآور پروانهاند
یاسها پیغمبران خانهاند
یاس ما را رو به پاکی میبرد
رو به عشقی اشتراکی میبرد
یاس در هرجا نوید آشتیست
یاس دامان سپید آشتیست
در شبان ما که شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما که میخندید؟ یاس
یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست
بعد روی صبح پرپر میشود
راهی شبهای دیگر میشود
یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیت است
یاس را آیینهها رو کردهاند
یاس را پیغمبران بو کردهاند
یاس بوی حوض کوثر میدهد
عطر اخلاق پیمبر میدهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانههای اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
میچکانید اشک حیدر را به چاه
عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک میریزد علی مانند رود
بر تن زهرا، گل یاس کبود
گریه، آری گریه چون ابر چمن
بر کبود یاس و سرخ نسترن
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
نیمه شب دزدانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید، خاک
یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدک زخم از گل این باغ دید
مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز تو کس از قبر او آگاه نیست
گریه کن زیرا که گلها دیدهاند
یاسهای مهربان کوچیدهاند»
انتهای پیام/