توصیه شهید علم‌الهدی به زندگی اسلامی به جای اظهار دلتنگی

توصیه شهید علم‌الهدی به زندگی اسلامی به جای اظهار دلتنگی

خبرگزاری تسنیم : نامه را حسین زمانی نوشته که فقط چند ماه از دانشجو شدن و به مشهد رفتنش می‌گذشت. نوروز آن سال را نتوانسته بود به اهواز برود برای دیدارخانواده. به همین دلیل برای همه‌ برادران و خواهران نامه نوشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، شهید سید محمد حسین علم الهدی نامه‌‌ای معروف دارد که آن را به خواهرش نوشته است. نامه‌ای که سراسر توصیه در مورد سبک زندگی اسلامی و دوری از سبک‌های غربزدگی‌ است. این نامه نوروز سال 1356 به صدیقه‌ی 16 ساله نوشته شده است. در این نامه علم الهدی از رنجی می‌گوید که بشر امروز متحمل می‌شود فقط برای اینکه به تجملات زندگی‌اش بیشتر برسد و در واقع در این راه آسایشش را فدا می‌کند. از مصرف گرایی می‌گوید و زیاده خواهی و نیازهای کاذب و مصنوعی که در اثر تبلیغات گوناگون در انسان‌ها پدید آمده است.

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید علم الهدی برادر شهید علم الهدی درباره‌ این نامه می‌گوید: "نامه را یکسال قبل از پیروزی انقلاب نوشته و فضایی را ترسیم کرده که دقیقا فضای امروز ماست. همین چشم و هم چشمی‌ها و غربزدگی و مد و مدل. اگر داستان این نامه را بدانید می‌فهمید که صرفا شخصیست. اما محتوای آن خیلی فراتر از یک شخص است."

او جریان نامه را اینطور تعریف می‌کند: " نامه را حسین در زمانی نوشته که فقط چند ماه از دانشجو شدن و به مشهد رفتنش می‌گذشت. نوروز آن سال را نتوانسته بود به اهواز برود برای دیدار خانواده. به همین دلیل برای همه‌ برادران و خواهرانش نامه نوشت. در چنین شرایطی انتظار هست فقط دو خط احوالپرسی و اظهار دلتنگی ساده نوشته شود. ولی حسین علم الهدی یک همچین مطلبی را می‌نویسد. اینقدر عمیق و پرمحتوا."

اما این نامه مدت‌ها بعد از شهادت حسین منتشر می‌شود. سید حمید علم الهدی در این باره می‌گوید: "بعد از شهادت حسین ما به برادران و خواهران گفتیم که هر کس عکسی و چیزی درباره حسین دارد بیاورد. یکی از خواهران ما گفت من یک نامه از حسین دارم اما مال خودم هست و به شما نمی‌دهم. خلاصه با اصرار از ایشان نامه را گرفتیم و دیدیم که انگار هیچ چیزش شخصی نیست فقط اسم خواهرمان صدیقه در بالایش بود که آن را پاک کردیم."

اما خواهران حسین؛ صدیقه و خدیجه، که در آن روز به یاد ماندنی، هر دو نامه‌ای از برادرشان دریافت کرده بودند با مضامین مشابه به هم، معتقدند که خواستیم این نامه منتشر نشود تا شهیدمان را وسیله‌ تبلیغاتی نکرده باشیم. اما بعدا نیاز شد برای شناخت بهتر روحیه شهید، و نگاه او به زندگی اسلامی، همه‌ی اطلاعات موجودمان را نشر بدهیم.

خواهران شهید علم الهدی روی مضامین این نامه تا به حال خیلی اندیشیده‌اند و سعی کرده‌اند سبک زندگی‌شان را مطابق آن چیزی بسازند که حسین برایشان به تصویر کشید. خدیجه علم الهدی که هم اکنون در تهران زندگی می‌کند درباره‌ تاثیر این نامه روی منش و روش زندگی خواهرش صدیقه، دریافت کننده‌ آن می‌گوید: "خواهرم، امروزه زندگیش هیچ نشانی از تجمل ندارد. او در عین سادگی، سبک زندگی‌اش را مثل قبل انقلاب حفظ کرده و این‌ها از تاثیرات نامه حسین است که او عملا به کار گرفته. حتی بچه‌هایش هم به همین صورت ساده زندگی می‌کنند."

او از تاثیر این نامه‌ به ظاهر شخصی که برای تمامی دختران ایران جامعیت دارد می‌گوید: "گاهی دانشجویان زیادی درباره‌ این نامه با ما صحبت و بحث می‌کنند و محتوای این جملات حسین، برایشان خیلی جالب و تاثیرگذار بوده است"

خانواده علم الهدی معتقدند بُعد زمان در این نامه جایگاهی ندارد و همه مطالب آن نیاز امروز جوانان ماست. به همین دلیل شاید امروزه بازخوانی این نامه تلنگری باشد برای همگان در نگاهشان به زندگی و مقایسه اختلاف آن با نگاه یک شهید به نیازهای روز جامعه.

متن نامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو میکنم

چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحضات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار برای اولین بار قلم به دست گرفتم و با شما حرف می‌زنم.

ساعتی پیش داشتم مطالعه می‌کردم به یک جمله رسیدم در مورد این جمله‌ی زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه‌ی این ساعات فکر را که در آستانه‌ی شروع سال جدید بود برایتان بنویسم

شاندل shandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می‌گوید:

"انسان این عصر زندگی را وقف تهیه‌ی وسایل زندگی می‌کند"

ما زندگی را در رنج می‌گذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم، تمام عمر می‌دویم به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت می‌کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می‌گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی‌کنیم و نمی‌یابیم زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می‌شود.

نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم به وجود می‌آورند بوسیله تبلیغات است، تلویزیون را روشن می‌کنید، بعد از دوساعت خاموش می‌کنید، به خودتان نگاه می‌کنید هفت هشت احتیاج خرید تازه به وجود آمده که قبلاً لازم نداشتید، مثلاً با خاکستر دیگ را می‌شستید، امروز حتماً باید پودر ... بخرید. مجله می‌خرید. زن روز می‌خرید. نگاه می‌کنید در فکر تهیه‌ لباس‌ها و مدل‌های آن می‌افتید. استعمارِ فرهنگی و فرهنگ نمائی از طریق تقلید و تشبّه، رقابت مصرف‌های مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد(ص) که مَن یَتَشَتَبّه بِقَومٍ فَهُوَ مِنه که از کلمه شبیه استفاده شده، می‌رسیم. اگر زندگی ما مثل اروپائی ها شد اگر وضع لباسمان مثل مدل ارائه شده مجله زن روز و بوردا وخانوم... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی او شدن میل کرده ایم، یکنواختی و غالبی شدن در انسان‌ها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت ما که مرتباً بوسیله برنامه‌های فرهنگی‌مان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می‌شود همه در قالب‌های ماشینیسم به خاطر بالابردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می‌کند غارت اصالت‌ها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هر چه بیشتر است بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می‌شود. چرا که اروپای صنعتی می‌بایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کنند و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشد و .....؟

ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می‌کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدائی که به رسم امانت به انسان داده شده استفاده می‌کند و آن تنوع که شکلی از تکامل است می‌بینیم(همراه با درد) که تمام فلسفه‌ها و مذاهب و ایده آل‌ها و عشق‌ها و خواستن‌ها و...

خلاصه شده در این‌: اصالت، مال زندگی مادی است بنابر این وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است. پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش. به نظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟

پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی، برای تهیه ی وسایل آسایش زندگی!داستان شازده کوچولو را خوانده اید؟

قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایده آل‌های مقدس انسانی؟ برای تقرب و

نزدیکی به بهترین دوست و یار او (الله)؟ نه، برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف ، مصرف برای زیستن. یک دور باطل، دور حماقت

کار – استراحت – خوردن – خوابیدن همین و بس!!!

بهتر است کمی فکر کنیم. ملاک ما برای شناخت افراد چیست؟

مثال می‌زنم، وقتی مثلا به خواستگاری می‌روید چه می‌پرسید؟ می‌پرسید که، آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟ چه مقدار قرآن را درک کرده‌اید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان معصومین مطالعه دارید؟ معلوماتتان چه قدر است؟ و ... هرگز!

درست همانگونه می‌اندیشیم و همانگونه انتخاب می‌کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزش‌هایمان بسته بندی شده از غرب می‌آید، اما خود نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم و خیال می‌کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است در صورتی که اندیشه‌ای که قرآن به ما می‌خواهد بدهد درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزش‌ها و معیارها و طرز تفکرها و برداشت‌ها و چنین شناختی است، نسبت به زندگی، حیات ، وسایل مادی، نیازها ، آرزوها، خواست‌ها ، ایده آل‌ها و ...

و ما تمام تلاشمان و ناراحتی‌هامان و رنج‌ها و حتی نوع احساس‌هایمان در این است که بهتر زندگی کنیم به جای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟

اصلاً چرا زندگی کنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چراکه نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم و از لجن مصرف بدون تولید از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات و تمام نیروهای خلاق و نبوغ‌های سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله‌ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت، آنقدر راجع به خود پله فکر کند سوراخ سمبه‌های آن، رنگ آن و ... که لحظه‌ای خواهد رسید و گریبان مرگ او را فراگرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا یا... کند و در نتیجه عمر تمام می‌شود و خود را به پشت بام نرسانده است.

خواهش می‌کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آنرا درک کنی

النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا(مردم در خوابند وقتی مردند متنبه می‌شوند، بیدار میشوند)

که حدس می‌زنم این جمله زیبا از فاطمه(س) بزرگ، آن الگوی نمونه، در همه زمان‌ها، برای همه نسل‌ها و همه دختران و مادران تاریخ، آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او، از تاریخ زندگیش چیزی نمی‌دانیم و او که باید در لحظه‌های زندگی در تصمیم‌ها و انتخاب‌ها در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم.

نتایجی که من از این جمله گرفته‌ام به شما ارائه می‌دهم. چه بسا که شما فکر کنید و به نتایج عمیق‌تری دست یابید. مردم خوابند

1- خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است

2- کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می‌افتد بی‌خبر است

3- کسی که خواب است از خود نیز بی‌خبر است

4-  اگر دشمنی داشته باشد بسادگی می‌تواند او را از بین ببرد تا در دام بیاندازد

5-  هنگامی که خورشید مظهر نور است و روشنایی طلوع کرد انسان از خواب بیدار می‌شود

6-  کلمه ناس به کار رفته یعنی توده مردم

7- چه کسی متنبه می‌شود، بیزار می‌شود، پشیمان می‌شود بعد از آنکه بیدار شد؟کسی که می‌فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجودش داشته، سرمایه‌های عظیمی خدا به او عطا کرده و آن‌ها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده همانند آب راکدی که می‌گندد و بوی بد می‌دهد و درثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.

هدف او (الله) از آفرینش انسان تکامل به سوی اوست وسرمایه‌های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف به کار بریم، اما... چگونه بدست خود استعدادها و نبوغ‌هایمان را دفن می‌کنیم و در گورستان فراموشی رها می‌کنیم و به قول قرآن زندگیمان کافرانه می‌شود.

زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ... زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده است، از این رو ایمان آورندگان را، مسخره می‌کنند ولی کسانیکه تقواپیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهم‌تر است.

در آیه 14 سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شده
الدنیا مزرعة الآخرة

12 12- یونس هرچه که نداشتیم از خدا می‌خواهیم و هنگامی که خدا آن‌ را به ما داد او را فراموش می‌کنیم پس جزو مسرفین هستیم، زیرا آنچه را از نعمت‌ها که خدا به ما داده تا در راه رسیدن به او بکار بریم و اگر بکار نگرفتیم مسرفیم که: زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ

زینت داده شده برای مسرفین آنچه را که عمل می‌کنند

وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ

و اسراف نکنید که بی شک خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد

31- اعراف . این آیه بسیارعمیق زیبا و رساست

خطاب به قوم بنی اسرائیل است(همان قومی که پیامبر، ما را به آن‌ها تشبیه می‌کند) متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم بلکه این‌ها وسیله است برای مردم با ایمان و این‌ها فقط در دنیاست و البته در آخرت بهتر از این‌ها را به مردم با ایمان خواهیم داد.

به سوره‌ کهف آیه 7- سوره اعراف آیه 31- سوره حدید 20- سوره کهف 28- سوره قصص 78 و 79- سوره احزاب 28 – سوره توبه 38 – سوره یونس23 و 70 – سوره رعد 26 – قصص 60 و 61- سوره غافر 29 – سوره شوری 36 – سوره زخرف 35

مراجعه کنید و با دقت به سخن خدا گوش کنید تا چگونگی زندگی و راه و هدف و نوع نیازها و خواست‌هایمان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه‌ زمان‌هاست و عمل کردن آن برای همه نسل‌ها

منتظر پاسخ شما به سخن من

برادرتان از مشهد- حسین

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران