«پروانه»، برگ برنده این روزهای تلویزیون/ آشتی بینندگان با سریال‌های تاریخ انقلاب


«پروانه»، برگ برنده این روزهای تلویزیون/ آشتی بینندگان با سریال‌های تاریخ انقلاب

خبرگزاری تسنیم: علی‌اصغر احمدی‌مقدم، فیلم‌نامه‌نویس سینما و تلویزیون در یادداشتی مجموعه پرطرفدار این روزهای تلویزیون را نقد کرده است. احمدی‌مقدم معتقد است «پروانه» برگ‌برنده این روزهای تلویزیون است.

خبرگزاری تسنیم:‌- 

علی اصغر احمدی مقدم / فیلمنامه نویس

 

در میان انبوه مجموعه هایی که رسانه راهی آنتن می کند ، با قصه هایی شبیه به هم و بازیگرانی تکراری  ( که بر شباهت مجموعه ها می افزاید ) « پروانه » از هر نظر برگ برنده و اثری قابل توجه است . مجموعه ای که بینندة دلزده از قصه های تکراری مجموعه ها را به دیدن روایتی ناگفته از فضای حاکم بر تشکیلات منافقین در سال های قبل از انقلاب ، دعوت می کند. مجموعه به مدد عقبة تحقیقاتی قابل توجه به خوبی فضای حاکم بر فعالیت های این گروهک را ترسیم کرده و روند انحراف این گروهک را از زمینه های مذهبی به فعالیت های نظامی را که به دقت پرداخته است . بیننده در کنار دنبال کردن داستانی عاطفی ، انسانی و درگیرکننده ، با روند استحالة سازمانی این تشکیلات نیز به خوبی آشنا می شود و می بیند که چگونه سازمانی که روزگاری با تکیه بر باورهای مذهبی مردم حتی برای تأمین هزینه های تشکیلات خود به کمک ها و دریافت وجوهات شرعیه تکیه داشته ، قدم به قدم از آرمانهایش عقب نشسته و در کمتر از چند دهه به نهادی منفور تبدیل می شود.

جلیل سامان که با تجربة قبلی خود «ارمغان تاریکی» به خوبی توانسته بود با خلق داستانی جذاب ، نویدبخش پیداشدن کارگردانی صاحب ذوق در نسل جدید کارگردان های تلویزیون باشد . او باتکیه بر تجربة موفق مجموعه قبلی ، پروانه را با قوام و پختگی بیشتر راهی آنتن کرد . پرهیز از کارگردانی پیچیده برای به رخ کشیدن قابلیت های کارگردانی ، استفاده از بازیگران کمتر شناخته شده ( امّا توانا ) برای باورپذیر کردن قصه و توجه به جزئیات فضاسازی ( اعم از لباس ، صحنه و گریم ) و مهمتر از همه روایت وجوهی ناگفته از انقلاب ، همه و همه پروانه را به مجموعه ای دیدنی تبدیل می کند . داشتن داستانی از فرازهای ناگفتة انقلاب برگ برندة کارگردان است . اما سامان با هوشیاری به این موضوع اکتفا نکرده و خود را از ترسیم دقیق و ماهرانه سایر اجزای ، بی نیاز ندیده است.

 ترسیم فضای خلوت ، برای خلق دنیای درونی شخصیت های اصلی و پیشبرد دقیق و با حوصلة داستان باعث نزدیکتر شدن بیننده به شخصیت ها و ارتباط بهتر با مجموعه می شود . این مسأله اگرچه در نگاه اول یک امتیاز برای مجموعه محسوب می شود ، امّا گاه همین خلوت بودن فضا به ضعف تبدیل می شود . بطوری که در روند روایت داستان جای خالی مردم کوچه و بازار به وضوح دیده می شود و بیننده جز شخصیت های اصلی کسی را نمی بیند . کارگردان ترجیح می دهد به جای پرداخت شخصیت ها و ماجراهای فرعی ، بر روی شخصیت های اصلی مجموعه متمرکز باشد و بدون مقدمه چینی ، سرراست به سراغ شخصیت های فرعی داستان می رود . به عنوان نمونه زمانی که پروانه برای درمان کتف تیرخورده امیر به دوست پزشکش زنگ می زند ، دوستش با ظاهری آراسته گوشی تلفن خانه اش را برمی دارد . گویی او هیچکاری در خانة خلوت و ساکت نداشته و به تنهایی آماده منتظر نشسته است تا پروانه بعد از مدت ها به او زنگ بزند و کمک بخواهد.

 

 

 

این شکل فضاسازی این حس را القا  می کند که گویی داستان در یک جزیره خلوت در حال وقوع است . اگرچه بخشی از این کاستی آگاهانه و به دلیل مشکلات اجرایی بوده است ، امّا رسانه هایی مثل رادیو و روزنامه و صدای تلویزیون می توانست بخش اعظمی از این کمبود را جبران کرده و فضا و بستر وقوع داستان به شکل بهتری ترسیم کند .

کارگردان گرچه در ترسیم روابط و خلوت دو شخصیت اصلی دقتی تحسین برانگیز به خرج داده ، امّا از برخی فرازهای داستان به سرعت گذشته است . به عنوان نمونه جراحی کتف امیر و خارج کردن گلوله که به شکلی سردستی و شتاب زده اجرا شده و بازی ضعیف بازیگر نقش پزشک بر ضعیف بودن آن افزوده است . کارگردان شاید با هدف ایجاد ریتمی تندتر سه گره اصلی داستان را در یک قسمت گنجانیده است! موضوع ازدواج امیر و پروانه که بعد از آن همه کشمکش نباید به سادگی برگزار شود . دیگری ، موضوع باردارشدن پروانه بلافاصله بعد از ازدواج و سومین گره ، موضوع زنده بودن « نرگس » همسر قبلی امیر است . نزدیک بودن فرصت طرح هرکدام از این موضوعات ، فرصت تأمل را از بیننده می گیرد.

در کنار تلاش کارگردان در ترسیم جزئیات ، گریم بازیگران نیز از نکات قوت مجموعه است . بطوری که بیننده با وجود آنکه بازیگران را کمتر با چنین گریم هایی دیده است ، امّا به خوبی با آنها ارتباط برقرار می کند . چیزی که دربارة گریم مردان مجموعه آزاردهنده است ، شباهت زیاد شخصیت های اصلی است . کمیلی ، سلوکی و امید و حتی خواستگار ساواکی که همگی موهای پرپشت و ظاهری به شدت شبیه هم دارند.

 

بازی های مجموعه نیز یکدست است . « سارا بهرامی » بازیگر ناآشنای نقش پروانه را باید پدیدة این مجموعه نامید . وی با تکیه بر سوابق تاتری و تحصیلات دانشگاهی اش و نیز درک درستی که از شخصیت پروانه دارد ، به خوبی از پس ظرافت های نقش برآمده و به شکلی شگفت انگیز تردیدها ، درماندگی ها و جدیت های شخصیت پروانه را آفریده است . در مقابل بازی درونی اش ، بازی برونگرای حامد کمیلی از ضعف های مجموعه است . کمیلی به دلیل نوع بازی اش ، نتوانسته از پس وجوه ظریف نقش برآید . بازی وی در اغلب فرازهای مجموعه سطحی و فاقد عمق لازم است . او سعی کرده این ضعف را با فاصله گذاری بین کلمات و زل زدن به زمین و سرچرخاندن های مداوم و سربه زیر مداوم بپوشاند . نمونة آشکار این ضعف ، صحنة رویارویی امیر با مأمور ساواک در خشکشویی است . کمیلی به دلیل بازی بیرونی اش آشکارا در بسیاری از فرازهای داستان از بازی هوشمندانة نقش مقابلش باز می ماند . اهمیت این موضوع زمانی بیشتر آشکار می شود که می بینیم بخش اعظمی از مجموعه ، به دلبستگی شخصیت پروانه به امیر و مخالفت امیر با ازدواج می گذرد .
مجموعه پروانه به دلیل پژوهش محور بودن و ظرافتی که در ترسیم قصه های ناگفتة انقلاب به خرج داده ، از آثار درخور تحسین و ماندگار سال های اخیر تلویزیون است . سختی و مرارتی که سازندگان این مجموعه برای ترسیم دقیق و باورپذیر فضاهای مربوط به سالهای قبل از انقلاب از خود به خرج داده اند ، بر ارزشمند بودن این تلاش می افزاید . پروانه ثابت می کند هنوز حرف های ناگفتة بسیاری در دل وقایع انقلاب اسلامی وجود دارد که بکر و تازه است و می تواند بیننده را با گروه های سنی مختلف با خود همراه کند . این مجموعه را می توان از معدود نمونه های ارزشمند از تولید هدفمند و به دور از شعارزدگی در تلویزیون نامید که موجب دلزدگی بیننده نمی شود 

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران