به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، مهمترین رویدادهای تاریخی روز 29 اردیبهشت ماه به شرح زیر است:
**رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 29 اردیبهشت 1392 )**
*رحلت "میرزا مهدی آیت اللَّه زاده خراسانی" فرزند "آخوند ملا محمدکاظم خراسانی" (1324 ش)
میرزا مهدی آیت اللَّه زاده خراسانی فرزند عالم بزرگ، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، در حدود سال 1254 ش (1292 ق) در نجف اشرف به دنیا آمد. وی پس از آموختن مقدمات و سطوح حوزوی، قصد ادامه تحصیل داشت اما بر اثر بیماری شدید چشم، از این کار بازماند و وارد خدمات اجتماعی و سیاسی شد. میرزا مهدی در حدود سال 1280 ش سفری به ایران داشت و در جریان مشروطه، عصای دست پدر و همکار سیاسی آن مرجع بزرگ شمرده میشد. وی برای استقرار مشروطیت، چه در زمان حیات پدرش و چه پس از آن، بسیار فعالیت کرد. خدمات سیاسی میرزا مهدی، نه تنها در مشروطیت ایران، بلکه در استقلال عراق نیز مشهود است. وی در جریان جنگ جهانی اول که خاک ایران مورد تجاوز قوای روسیه قرار گرفت، از طرف علمای مذهبی، برای مبارزه با اشغالگران روس به ریاست هیئتی انتخاب شد که ماموریت آن، رسیدگی به مسائل جهاد و تماس با دولت ایران به منظور اخراج روسها از کشور بود. همچنین وی در جریان تبعید علمای ایرانی ساکن عراق به ایران، به همراه آنان تا قم آمد ولی سپس به بغداد بازگشت تا با استفاده از نفوذ خود، زمینه مراجعه محترمانه علما به عتبات را فراهم سازد که در این کار نیز موفق شد. سرانجام میرزا مهدی خراسانی در 28 اردیبهشت 1324 ش برابر با سال 1364ق در هفتاد سالگی درگذشت و در جوار امام رضا(ع) مدفون گردید.
*کشته شدن "یپرم خان اَرمنی" از قاتلان شیخ "فضلاللَّه نوری" (1291 ش)
یپرم خان ارمنی، که فردی قسیالقلب و بیرحم بود در حدود سال 1244 ش (1865 م) در توابع گنجه در ارمنستان به دنیا آمد. در 22 سالگی قصد عزیمت به عثمانی را داشت اما دستگیر و به سیبری تبعید شد. سه سال بعد، از سیبری فرار کرد و به ارمنستان بازگشت. در 1280 ش به تبریز و سپس گیلان رفت و به همراه سپاهیان محمد ولی خان تنکابنی، سپهدار اعظم، برای فتح تهران حرکت کرد. یپرم خان پس از فتح تهران به ریاست شهربانی رسید و در این منصب و به نام آزادیخواهی، جنایتهای متعددی را مرتکب گردید. یپرم از جمله عوامل مؤثر در محاکمه و شهادت آیت اللَّه شیخ فضل اللَّه نوری بود و در این راه تلاش زیادی نمود. او همچنین مخالفان خود را به زندان انداخته و یا اعدام میکرد. سرانجام یپرم خان ارمنی در جریان نبرد با سالارالدوله، از شاهزادگان قاجار، که در غرب کشور ادعای سلطنت کرده بود، کشته شد و زندگی ننگین او در 47 سالگی خاتمه یافت.
*افتتاح سد بزرگ سفیدرود در گیلان (1341 ش)
سد سفیدرود، یا سد منجیل، سدی است که در محل پیوستن دو رود قزلاوزن و شاهرود در نزدیکی منجیل ساخته شده است و برای تنظیم آب این دو رود برای کشاورزی در دشت گیلان و نیز تولید برق به کار میرود. کار ساخت این سد از 1335 شروع شد و در سال 1340 به پایان رسید. بهرهبرداری از سد در سال 1341 آغاز شد. ارتفاع سد از کف رودخانه 92 متر و طول تاج آن 425 متر است. سد سفیدرود پنج واحد تولید برق دارد که در مجموع بیش از 87 مگاوات برق تولید میکند. سد سفیدرود یکی از رسوبگیرترین سدهای جهان است. اکنون بیش از نیمی از ظرفیت سد را رسوبات پر کرده است. از سال 1359 تاکنون عملیات شاس و تغییر زمانبندی پر و خالی کردن سد برای رفع این مشکل به کار گرفته شده است. همچنین احداث چند سد انحرافی برای رسوبگیری آب رودهای شاهرود و قزلاوزن در دست اقدام است.
*آزادی منطقه کوشک از دشمن بعثی توسط قوای اسلام (1361 ش)
*دستگیری گسترده اعضای خانواده "آیت اللَّه حکیم" توسط رژیم بعث عراق (1362 ش)
در راستای سرکوب هرگونه مقاومت علیه نظام دیکتاتوری بغداد، رژیم بعث عراق، 90 تن از اعضای خاندان آیت اللَّه سیدمحسن حکیم را دستگیر و چند روز بعد 6 تن از آنها را اعدام کرد. مدتی پس از آن نیز، 10 تن دیگر از اعضای این خانواده، اعدام شدند. آیت اللَّه العظمی حکیم از مراجع بزرگ تقلید در عراق بود که در سال 1348 ش وفات یافت. فرزندان و بسیاری دیگر از اعضای خانواده وی اهل علم و دانش هستند. به همین دلیل، رژیم عراق که از نفوذ خاندان حکیم در میان مردم این کشور بیمناک بود، در راه مبارزه با دین، روحانیت و حوزههای علمی دینی، تعداد زیادی از اعضای این خانواده را از بین برد یا زندانی کرد.
*درگذشت علامه بزرگ "محمد تقی شوشتری" عالم بزرگ اسلام (1374 ش)
علامه شیخ محمدتقی شوشتری (تستری) فرزند شیخ محمدکاظم در سال 1281 ش (1320 ق) در خانوادهای که سه قرن پرچمدار علم و فقه شیعه بودهاند در شهر نجف اشرف دیده به جهان گشود. وی در 7 سالگی به شوشتر رفت و پس از پشت سر گذاشتن مقدمات، در حوزه درس سیدعلی اصغر حکیم، سیدمهدی آل طیب و سیدمحمدتقی شیخ الاسلام به مقام والای اجتهاد رسید. علامه شوشتری پس از مدتی تاب تحمل حکومت جور رضاخان پهلوی را نیاورده و در سال 1314 شمسی به عتبات عالیات مشرف شد و تا سقوط رضاخان پهلوی در آنجا به تألیف و تدریس مشغول بود. زندگی وی نشانهای از زندگی علمای گذشته و زهد و تقوی و ورع او یادآور ایمان و تقوای صحابه امامان بود. قناعت بسیار و دل نبستن به زخارف دنیا، عشق به ائمه اطهار(ع)، شوق به مطالعه و نگارش و تَقید به نوافل یومیه و نماز شب، خلق خوش و زبان نرم و روحیه کریمانه و انجام ورزش بطور مستمر از خصوصیات علامه شوشتری بود. آثار و تألیفات ارزشمند این عالم بزرگ، نشانگر عمق علم و ژرفای اندیشه اوست. پارهای از آثار او چون کتاب گرانقدر "قاموس الرجال فی تحقیق رواة الشّیعَه و مُحَدّیثِهم" در 14 جلد و کتاب "بَهجالصباغة فی شرح نهجالبلاغه" در 14 جلد که تألیف آن حدود 50 سال به طول انجامید از دیگر تألیفات این دانشمند شیعی میباشد. هم چنین برخی از آثارشان عبارتند از: النَّجعَة فی شرح اللمعه در 11 جلد، الاربعون حدیثا، قضاء امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) و البدیع و... میباشد. وفات علامه محمدتقی شوشتری در 29 اردیبهشت 1374 ش برابر با 19 ذی حجه سال 1415 ق در 93 سالگی اتفاق افتاد و پس از تشییعی با شکوه در شوشتر به خاک سپرده شد.
**رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 8 رجب 1434 )**
*شهادت "نجیب الدین سمرقندی" دانشمند و طبیب(619 ق)
محمد بن علی بن عُمر سمرقندی ملقب به جمال الدین از مشاهیر اطبای اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم میباشد. اِبدالُ الاَدویه، الاسباب و العَلامات و اغذیة المَرضی از اوست. جمالالدین در سال 619 ق هنگامی که مغولان، هرات را تسخیر کرده و مردم را قتل عام نمودند، به دست آنان به قتل رسید.
*تولد فقیه بزرگ "محمد بن حسن عاملی" معروف به "شیخ حرّ عاملی" (1033 ق)
محمد بن حسن عاملی معروف به شیخ حرّ عاملی در روستای مَشغَره از توابع جبل عامل لبنان متولد گردید. شیخ حسن ظهیر، شهید ثانی، پدر، عمو و دایى وی از اساتید شیخ حُرّ عاملی بودند. او تا چهل سالگی در کشور سوریه و منطقهی جَبَل عامل، نزد استادان شیعی تعلیم یافت و بعدها به عراق و خراسان عزیمت نمود. شیخ حُرِّ عاملی در مشهد به منصَب شیخ الاسلامی و قاضیُ القضاتی این شهر منصوب شد و در اصفهان نیز مورد احترام علامه محمد باقر مجلسی و شاهِ صفوی قرار گرفت. از ایشان بیش از 20 کتاب و رساله بر جای مانده است. اما معروفترین اثر شیخ حرُّ عاملی، کتاب عظیم وسایل الشیعه در 30 جلد میباشد که کار تالیف آن، هجده سال به درازا انجامید. وی در این کتاب، همهی روایات و اخباری را که در قرن چهارم هجری در کتب ششگانهی روایی شیعه(شامل اصول کافی، مَن لایحضُرُهُ الفقیه، تهذیب و استِبصار، محاسن برقی و قُربُ الاستاد) گرد آمده بود، یکجا جمعآوری کرد و روایاتی بسیار بر آنها افزود. همچنین کتب: صحیفهی ثانی، الفُصولُ المُهمَّه، الفَوایدُ الطوسیَّه و تواترُ القرآن از جمله آثار این عالم بزرگ مسلمان میباشند. این عالم برجسته در 21 رمضان 1104 قمری در مشهد مقدس وفات نمود و در صحن شریف امام رضا(ع) مدفون گردید.
*شهادت آیت اللَّه "سیدعبداللَّه بهبهانی" از رهبران اصلی نهضت مشروطه(1328 ق)
آیتاللَّه سید عبداللَّه فرزند سید اسماعیل مجتهد بهبهانی در حدود سال 1260 قمری به دنیا آمد. وی پس از تحصیلِ مقدمات علوم شرعی، راهی نجف اشرف گردید و در حوزهی درس آیات عظام شیخ مرتضی انصاری، میرزا محمد حسن شیرازی و سید حسین کوهکمری شرکت جُست. سید عبداللَّه پس از اخذ اجتهاد، در سال 1295 ق به تهران مراجعت کرد و پس از فوت پدر، مقام مذهبی او را احراز کرد. سید با کمک هوش فطری و صراحت بیان، در حوزهی علمی تهران به مرور به شهرت دست یافت و در شمار علمای بزرگ پایتخت درآمد. آیتاللَّه بهبهانی در جریان مشروطه، به همراه آیتاللَّه سیدمحمد طباطبایى، رهبری اصلی مشروطیت را برعهده داشت و در راه تحقق آرمان انقلابی خویش، صدمات فراوانی دید و مدتی به عتبات تبعید گشت. وی در واقعهی به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار، به اسارت قزّاقان درآمد و بعد از شکنجههای بسیار، با سر برهنه و چهرهی خونآلود و جامهی پاره به باغشاه برده شد. آیتاللَّه بهبهانی، پس از اعلان مشروطیت، فعالانه در برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس ملی شرکت جُست. اگرچه خود هیچ مقام دولتی را نپذیرفت ولی در همهی کارها نظارتِ کامل داشت. در مجلس دوم که نمایندگان به دو گروه تندرو و میانهرو تقسیم شده بودند به حمایت از میانهروها برخاست. در این حال تندروان کمر به قتل او بستند. سرانجام آیتاللَّه بهبهانی، این روحانی آگاه و مجتهد مبارز و مقتدر در هشتم رجب سال 1328 ق برابر با 24 تیرماه 1289 ش در 68 سالگی توسط اشخاص نقابداری که به منزلِ او هجوم آورده بودند، به ضرب سه گلوله به شهادت رسید. از این عالم برجسته، 25 رساله در فقه به جای مانده است.
**رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 19 می 2013 )**
*مرگ "آلبرت آبراهام مایکلسون" فیزیکدان امریکایی کاشف سرعت نور (1931م)
آلبرت آبراهام مایکلسون، فیزیکدان امریکایى، در 19 دسامبر 1852م در خانوادهای یهودی در آلمان به دنیا آمد. وی در دو سالگی به همراه خانواده راهی امریکا شد و پس از طی تحصیلات خود در کالیفرنیا، به دبیری علوم پرداخت. مایکلسون در این زمان به فیزیک نور علاقهمند شد و درصدد برآمد تا به طریقی، سرعت نور را اندازه بگیرد، وی این کار را بهتر و دقیقتر از دیگران انجام داد و تحقیقات خود را در کشورهای آلمان و فرانسه پیگیری نمود. مایکلسون در نهایت در سال 1878م در 27 سالگی سرعت نور را برابر با سیصد هزار کیلومتر در ثانیه عنوان کرد و این بهترین و دقیقترین رقمی بود که در اختیار دانشمندان قرار گرفت. از دیگر کارهای مایکلسون، ساخت دستگاه تداخل سنج یا انتروفرومتر بود که بر اساس امواج مستقیم نور و انعکاس آن، کار میکرد. این دستگاه که میتوانست طول موج نور را اندازه بگیرد. باعث معروفیت جهانی مایکلسون گردید. موفقیت و ارزش دستگاه تداخل سنج در آن است که میتوان طول موج منفرد را در آنِ واحد اندازهگیری کرد. مایکلسون درسال 1907م به مناسبت تحقیقات و نظرات مهم وجالبی که در باب نور به عمل آورد به عنوان اولین امریکایى، جایزه فیزیک نوبل را دریافت کرد. همچنین برخی تحقیقات مایکلسون، مقدمه تئوری نسبیت انیشتین بود. او در سال 1926م مهمترین آزمایش خود را برای تعیین سرعت نور انجام داد. مایکلسون در هنگام این آزمایشها دچار بیماری سختی گردید اما تا دم مرگ برای به پایان رساندن تجربهاش پافشاری کرد تا اینکه در 19مه 1931م در 79 سالگی درگذشت.
*تصرف شهر بلگراد پایتخت یوگسلاوی توسط سپاهیان عثمانی (1521م)
امپراتوری عثمانی از اواخر قرن چهاردهم میلادی، پیشروی در مناطق غربی قلمرو خود را آغاز کرد و در طی سالهای بعد، تقریباً تمام این منطقه را زیر سلطه خود در آورد. دولت عثمانی در این راستا و در 19 مه 1521م در طی نبردی سخت، شهر بلگراد پایتخت یوگسلاوی را تصرف کرد و بعدها قسمتهایی از مجارستان را ضمیمه خود نمود. با این حال، این متصرفات در اثر ضعف امپراتوری عثمانی و اعمال نفوذ دولتهای اروپایی، به تدریج تا اوایل قرن بیستم، به استقلال رسیدند.
*تولد "یوهان فیخته" نظریه پرداز و فیلسوف مشهور آلمانی (1762م)
یوهان گوتْلیپْ فیخْتِه یا فیشْتِه فیلسوف نامدار آلمانی در 19 مه 1762م در آلمان به دنیا آمد. وی از کودکی دارای هوش و حافظهای فوقالعاده بود، به همین دلیل مورد توجه یکی از اشراف قرار گرفت و در پرتو حمایت او، به تحصیل در رشته الهیات پرداخت. فیخته در این هنگام با آثار و افکار امانوئل کانت، فیلسوف بلند آوازه هموطنش آشنا شد و تاثیر فراوانی از او گرفت. فیخته پس از چندی به تدریس در دانشگاه پرداخت و رهبری مکتب ایدهآلیسم جدید آلمان را پذیرفت. پیروان ایدهآلیسم یا مکتب اصالت تصور و خیال بر این عقیدهاند که بسیاری از اجسام، ساخته و پرداخته تصور آدمی هستند. در فلسفه ایدهآلیسم که فیخته پیرو آن است، شیء، فی نفسه وجود ندارد و تصورات و مفاهیم، مانند تخیلات، محصول خود ذهن است و ناشی از حسّ آزادی و اختیار میباشد. به عبارت دیگر، در فلسفه ایده آلیسم، ذهن انسان، آزاد و مختار است. فیخته همچنین شرط اساسی هر دین را برآوردن مقتضیات و نیازمندیهای مطلق قانون اخلاقی عنوان نموده است. بر این اساس است که فلسفه او فلسفهای اخلاقی محسوب میگردد. یوهان فیخته بعدها سخنگوی ملیّتپرستی شد و به ستایش شکوهمندیهای فرهنگ آلمانی پرداخت. از این دیدگاه، وی آلمانها را، نژاد خالص و دیگر اقوام را نژاد مخلوط میدانست و نتیجه میگرفت که تمامی جهان، جز آلمان، بر جاده زوال و تباهی سیر میکنند، و تنها آلمانیها هستند که تمدن را به پیش میبرند. فلسفه وی زمینهساز شکلگیری اندیشه "نژاد فرمانروا"، توسط هِگِل، فکر "ابرمرد" نیچه و سرانجام، تصور وحشیانه آدولف هیتلر مبنی بر آلمانْ برتر از همه، گردید. گسترش این افکار در سالهای بعد باعث شد که بین فیخته و دانشگاه محل تدریسش، اختلاف به وجود آید چرا که آنان اعتقاد داشتند که تعلیمات فیخته با اصول دیانت منافات دارد. از فیخته آثار متعددی برجای مانده که بنیاد تحقیق علم، حقوق طبیعی و سرنوشت انسان از آن جملهاند. یوهان گوتْلیپ فیخته در سالهای پایانی عمر در برلین سکونت یافت و با تأسیس دانشگاه این شهر، به ریاست آن انتخاب شد تا اینکه در 29 ژانویه 1814م در 52 سالگی درگذشت.
*تولد "فریدریش روکرت" شاعر و مستشرق معروف آلمانی (1788م)
فریدریش روکرت، زبان شناس زبانهای هند و اروپایى و شاعر و مترجم آلمانی، در نوزدهم مه 1788م در آلمان به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات مقدماتی، در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. از آن پس به آموختن زبانهای شرقی از قبیل فارسی، عربی، سانسکریت، چینی و همچنین زبانهای اروپایى پرداخت و در هر یک، تسلّطی بسزا یافت. روکرت از سال 1811م به تدریس در دانشگاههای آلمان مشغول شد و همزمان به تحقیق و مطالعه درباره زبانهای شرق پرداخت. او از پیشگامان شاعران آلمان به شمار میرود. تسلط شگفت انگیز روکرت به زبان آلمانی، او را در سرودن اشعار مختلفی در سبکهای گوناگون و قالبهای مختلف شرقی و غربی توانا کرده است. روکرت همچنین از برخی سبکهای ادبی شرقی برای سرودن شعر بهره میگرفت. وی در ترجمه برخی آثار از عربی به آلمانی، تمامی سجعها، ضربآهنگها، لفاظیها، آرایههای بدیع، ایهامات لفظی و بالاخره همه ترفندهای ادبیِ به کار رفته در اصلِ اثر را به کار میبرد، بهطوری که برخی آثار ترجمهای او، از شگفتیهای ادبیِ تاریخ ادبیات اروپا به شمار میروند. روکرت همچنین درتمام انواع شعر به ویژه غزل و حماسهسرایى مهارت داشته و در سبک ادبی، پیرو شیوه رمانتیک یا داستانی و افسانهای بود. از روکرت آثار متعددی برجای مانده که ترجمه منتخبی از قرآن، ترجمه آزاد از برخی غزلیات حافظ و حماسه رستم و سهراب از آن جملهاند. فریدریش روکرت سرانجام در 31 ژانویه 1866م در 78 سالگی درگذشت.
*مرگ "ناتانیل هاثْوِرْنْ" نویسنده معروف امریکایی (1864م)
ناتانیل هاثْورْن، داستاننویس امریکایى در 4 ژوئن سال 1804م در ایالت نیوانگلند امریکا به دنیا آمد. وی در کودکی یتیم شد و به گوشهنشینی و انزوا روی آورد. با این حال، تمام وقت خود را مصروف مطالعه ادبیات و پرورش قدرت خلاقه در خود نمود. هاثورن از آن پس، در طی سالهای متمادی، در مجلات و روزنامههای امریکایى گاهی با نام و زمانی بدون نام، داستانها و آثار خود را منتشر میکرد. وی تا 46 سالگی همانگونه که خود درباره خویشتن گفته است، گمنامترین مرد ادبی امریکا به شمار میرفت، اما در آن سال با انتشار کتاب نامه ارغوانی و داغ ننگ، شهرت فراوانی کسب کرد. هاثورن همچنین پس از انتشار کتاب ربالنوع مرمرین کشتزار، بیش از پیش بر شهرت خود افزود. وی با توجه به محیط زندگی و روحیه مذهبی حاکم بر آن، در داستانهای کوتاهش به مساله گناه و مقولاتی چون نخوت و خودبینی پرداخت. این مسئله در کتابهای هاثورن نیز تجلی یافته و در اغلب آنها، مبحث گناه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است به نحوی که به عنوان عالم علم اخلاق شناخته شده است. وی دربیش از یکصد داستان کوتاه و چهار رمان بزرگ خود، دو نکته را مدنظر داشته و تلاش نموده به بهترین صورت به آنها شکل بخشد: اول آنکه تیزبینی و قدرت توصیف را تقویت نموده و از نیروی تخیل و القائات شاعرانه و تمثیلات، بهره گرفته است. دوم آنکه در نهایت استادی، مسائل و عناصر اخلاق را در همه مظاهر زندگی مطرح نموده و برجسته میسازد. هاثورن افکار و عقاید اجتماع خود را در آثارش با سبکی انتقادآمیز منعکس میسازد و مدار غالب آثار او، بر گرد مبارزه با تعصبهای مذهبی میچرخد. وقوع جنگهای داخلی امریکا و بیماری طولانی او، وی را در سالهای آخر عمر از هر نوع فعالیت ادبی باز داشت. بااین حال هاثورن قبل از مرگ، کلیه آثار خود شامل داستانها، نامههای خصوصی و یادداشتهای سفر و... را چاپ و منتشر کرد. او به خاطر نوع داستانها و کمیت آنها، از بزرگترین نویسندگان زمان خود به شمار میرفت. ناتانیل هاثورن، سرانجام در 19 مه 1864م در 60 سالگی درگذشت.
*تولد "هوشی مینه" مبارز انقلابی و قهرمان استقلال ویتنام (1890م) (ر.ک: 3 سپتامبر)
هوشیمینه بدون شک و تردید استراتژیک و سازماندهنده تمام پیروزیهای مردم ویتنام و دارای فضیلتهای اصیل بود، اغلب میگفت که انقلاب یعنی سختی و پایداری در فداکاری برای حفظ مملکت و سوسیالیسم. او میگفت که تنها با گذشت از منابع شخصی است که میتوان یک انقلابی سوسیالیست شد. و این در زندگی ساده و شخصیت انقلابی خودش منسجم بود. شصت سال زندگی هوشیمینه توأم با کار مداوم در زندگی و فعالیت در کارهای مملکتی بود. او قلب و عشق خود را وقفف هموطنان خود از همه طبقات و اقشار زن و مرد پیر و جوان اقلیتهای ملی و گروههای مذهبی کرده بود ...»
*پدید آمدن "جایزه ادبی پولیتْزِر" در ایالات متحده امریکا (1917م)
در نوزدهم مه 1917م، جایزه ادبی پولیتْزِر توسط مدرسه روزنامهنگاری دانشگاه کلمبیا که از طرف جوزف پولیتزر روزنامهنگار معروف امریکایى تأسیس شده بود، از محل وجوهی که وی در وصیتنامه خود به این کار اختصاص داد، شکل گرفت. این جایزه ادبی امریکا که شهرتی همپایه جایزه ادبی نوبل دارد، همه ساله به برجستهترین نویسندگان، روزنامهنویسان و موسیقیدانان تعلق میگیرد. از سال 1917م به این طرف، هر سال در ماه مه، عدهای از روزنامهنویسان، نویسندگان، موسیقی دانان و منتقدان و... آراء و عقاید خود را در مورد پدیدههای برجسته هنری و ادبی سالِ قبل از آن اعلام میدارند. در نهایت، با اکثریت آراء، یک نفر از میان آثار موجود انتخاب میشود و جایزه را دریافت میکند. این جایزه، در ادبیات به رشتههای داستان، درام و... و در روزنامهنگاری به کاریکاتور، عکاسی و گزارشهای عمومی و... تعلق میگیرد.
*تولد "مالکوم ایکس" رهبر نهضت سیاهان امریکا (1925م)
مالک شباز معروف به مالکوم ایکس، رهبر نهضت سیاهان امریکا در 19 مه 1925م در خانواده فقیر در امریکا به دنیا آمد. هنگامی که مالکوم چهار ساله بود، خانه و کاشانه والدینش توسط فرقه نژادپرست کوکْلوکْسْ کِلان به آتش کشیده شد و دو سال بعد پدرش را نیز از دست داد. وی پس از آن در یک مدرسه شبانهروزی به تحصیل پرداخت ولی در 15 سالگی به دلیل فقر، مدرسه را نیمه تمام، رها کرد. مالکوم پس از آن به کار در یک هتل روی آورد و تحت تاثیر محیط به اعتیاد و دزدی کشیده شد تا اینکه در 21 سالگی به جرم سرقت به پنج سال زندان محکوم گردید. وی در زندان با بسیاری از زندانیان که غالباً سیاهپوست و از خانوادههای مسلمان بودند آشنا شد و با عالیجاه محمد، رهبر جنبش مخفی سیاهان امریکا نیز ارتباط برقرار کرد. این ارتباط، پس از زندان نیز ادامه یافت. سالهای عضویت و همکاری مالکوم ایکس با این جنبش اسلامی همچون سالهای زندان تاثیر بسزایى در تغییر شخصیت وی نهاد و او را به کلی متحول نمود. مالکوم ایکس از آن پس فراگیری علوم دینی و مطالعه کتابهای اسلامی را آغاز کرد و با کمکهای مردم توانست دو مسجد در دیترویت و فیلادلفیای امریکا برای مسلمانان بنا نماید. او در مارس 1964م با هدف تشکیل سازمان وحدت سیاهان افریقایى و امریکایى، از جنبش عالیجاه محمد جدا شد. مالکوم با تشکیل این سازمان و انجام سخنرانیهای متعدد در مساجد و اماکن عمومی سیاهان توانست تشکیلات نسبتاً منسجمی از سیاهپوستان مقیم امریکا به وجود آورد. مالکوم ایکس در برابر حرکت مسالمتآمیز مارتین لوترکینگ، کشیش سیاهپوست امریکایى برای کسب حقوقِ برابر اجتماعی برای سیاهان، اعتقاد به مبارزه گسترده سیاسی و لزوماً قهرآمیز داشت تا به وسیله آن بتوان نظام سرمایهداری امریکایى را که در تاریخ آن فقط قتل و غارت سرخپوستان و سیاهان و مردمان امریکای لاتین، اسیا و افریقا در آن وجود داشت، مجبور به پذیرش حقوق سیاهان نمود. مالکوم درسال 1964م به قاره افریقا و آسیا سفر کرد و با جهان اسلام از نزدیک آشنا شد، اما سه ماه پس از بازگشت به امریکا در 21 فوریه 1965م در شهر نیویورک مورد سوء قصد قرار گرفت و در چهل سالگی به شهادت رسید. ماجرای شهادت او مانند تمام ترورهای سیاسی امریکا، همچنان در پردهای از ابهام فرو رفت اما شواهد بسیاری حکایت از دخالت سازمان امنیت داخلی امریکا یعنی اف.بی.آی و سازمان ضد جاسوسی آن کشور موسوم به سی.آی.ای در این امر دارد.
*مرگ "توماس لورنْسْ" جاسوس معروف انگلستان در کشورهای عربی (1935م) (ر.ک: 4 ژوئن)
توماس ادوارد لورنس (به انگلیسی: Thomas Edward Lawrence) (16 اوت 1888 - 19 مه 1935) طی جنگ جهانی اول به عنوان رایزن نظامی انگلستان برای رهبران عرب حجاز کار میکرد. حجاز در آن زمان تحت تسلط ترکهای عثمانی بود. ترکیه در جنگ جهانی اول متحد آلمان بود و به همین دلیل دشمن انگلستان محسوب میشد. در این دوران پادشاهی و امارت حجاز در دست شریف حسین بود و سرهنگ «لورنس» نماینده دولت انگلیس در دربار وی بود. در عربستان، لورنس فرهنگ اعراب را مطالعه میکرد و نه تنها زبان عربی را به خوبی فرا گرفته بود، بلکه لهجههای قبایل مختلف را هم آموخت. او از پوشیدن لباس عربی و زندگی مثل مردان قبایل بیابانی احساس غرور میکرد و به همین دلیل هم لقب لورنس عربستان به او داده شد.
*اختراع دستگاه رادار توسط "رابرت داتسون وات" مبتکر انگلیسی (1936م)
در 19 مه 1936م دستگاه رادار توسط رابرت داتسون وات مخترع انگلیسی ساخته شد. این دستگاه که وسیله ای مهم برای کشف و شناسایی در عملیات مختلف نظامی و غیر نظامی است، برای اولین بار در یکی از فرودگاه های انگلیس نصب شد. رادار در جنگ جهانی دوم، وسیله هشداردهنده مهمی محسوب میشد. در حال حاضر از رادار در زمینه های گوناگون استفاده میشود.
منبع: راسخون
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.