"بیداری اسلامی" تعبیر کلام امامخمینی(ره) بود/ایرانیها قدر ایران را نمیدانند
خبرگزاری تسنیم: کادیاوغلو فعال انقلابی ترکیه میگوید: بیداری اسلامی تعبیر این کلام امام خمینی بود که آینده از آنِ اسلام است. او معتقد است ایرانیها قدر ایران را نمیدانند و آنهایی که محروم از این "نعمت" هستند بر زیباییهای ایران بیشتر واقف هستند.
عباس کادی اوغلو از مستبصران انقلابی ترکیه است. او پس از یک دوره جوانی پرمجادله و گرویدن به مکتب اهلبیت علیهم السّلام، تمام حیات خود را وقف خدمت به تشیع و شیعیان کرده است. تمامیت عقیده او در زندگی شخصیاش نیز نمایان است: نام نوهاش را بهیاد شهید عماد مغنیه، مصطفی عماد گذاشته، چون زبان انگلیسی را زبان امپریالیزم میداند از یاد گرفتن آن سر باز زده، سعی در احیای زبانهای تمدن اسلامی دارد، و فرزندانش را برای فراگیری "مکتب" راهی قم کرده است. مصاحبه زیر چند ساعت پیش از پرواز او به استانبول در حالی که آماده سفر میشد، انجام شده است. بخش دوم این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
تسنیم: شما بر اساس فضای انقلابی و بهبرکت انقلاب اسلامی با مکتب اهلبیت علیهم السّلام آشنا شدید، بهنظرتان چرا انقلاب افراد را به مکتب اهلبیت مجذوب میکند و از دید کسانی که خارج از مذهب تشیع هستند جذابیت دارد؟
بیش از چند صد سال بود که جامعه اسلامی تبدیل به جامعهای عقبمانده و سطح پایین شده بود، و تمام جریاناتی که با نام اسلام روی کار میآمدند بههردلیلی دچار ضعف میشدند و این باعث ایجاد حالت جامعهشناختی و روانشناختیِ ناامیدی نسبت به اسلام در مسلمان شده بود. جهان در تمام عرصهها پیشرفته بود و حالا این اروپای مادیگرا بود که جامعه مسلمانان را با گفتن "شما عقبماندهاید" مورد هجوم قرار میداد. آنها میگفتند: دین اسلام دینی است برای گذشتهها که هیچچیز قابل ارائهای ندارد، اسلام حتی قابلیت اداره یک روستا را هم ندارد، زیرا اسلام برنامه سیاسی اقتصادی برای توسعه ندارد.
ندای نه شرقی نه غربی امام جهان اسلام را زنده کرد
ما در جواب به سنت و تجربه حضرت پیامبر اشاره میکردیم اما حقیقت آن بود که آنان از امروز سخن میگفتند. آنها میگفتند: امروز چه هستید؟ اینها تاریخ است، اینها حکایت است، اسلام اگر قدرت اداره دوران قبیله نشینی را داشته این دلیل نمیشود که حتماً قدرت اداره امروز را نیز داشته باشد. این یک هجوم آشکار به مسلمانان بود و مسلمانان از این تهاجم دچار انفعال و عقبگرد شده بودند. در این دوره که با افول قدرت بلوک شوروی جهان بهسوی تکقطبی شدن آمریکایی میرفت بهیکباره ندای "لا شرقیه لا غربیه اسلامیه اسلامیه" به گوش رسید. این ندا دوباره انسانها را به آن منبع نور، عزت و شرف رهنمون کرد. این ندا مسلمانان را با حالتی از شور و شادی روبهرو ساخت و متوجه خود کرد زیرا مهمترین چیز برای انسانها شرافت آنها بود که مورد تهاجم واقع شده بود. آنها نماز میخواندند، روزه میگرفتند اما روحاً حس حقارت داشتند. آنها نسبت به دینی که به آن ایمان داشتند احساس حقارت میکردند. در چنین وضعیتی انسانی ظهور کرد، با صدایی که ریشه در اعماق تاریخ داشت و یادآور حکومت نبوی در مدینه بود، ندای عدالت را در داد. او میگفت نه شرق و نه غرب فقط اسلام. تنها تکیهگاه ما فقط و فقط الله است نه موشکها، نه بمبها.
کادیاوغلو و چندتن از انقلابیون ترک کنار شیخ نعیم قاسم، معاون سیدحسن نصرالله
این صدا جهان اسلام را دوباره زنده کرد، حیات بخشید. غبار مرگ را از چهره مسلمانان شست. آن ندای لاهوتی نه برای مسلمانان که برای تمام انسانیت جذابیت داشت و امیدآفرین بود. این ندای الهی و هدایتی که انسانها بهسوی آن یافتند چیزی فراتر از قوانین فیزیکی و عادی جهان بود. کسانی که پیش از آن با مکتب اهلبیت علیهم السّلام آشنا میشدند یک در میلیون بود اما پس از آن حالتی روحی در انسانها به وجود آمد که صدها نفر متوجه این مکتب الهی شدند. از این روست که بهنظر من این انقلاب خبرآور انقلاب جهانی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف است. امام خمینی و پس از او امام خامنهای واسطههای فیض آن حضرت برای جامعه هستند. ما این فیض را میبینیم.
من در مباحثه با برادران اهل سنت به این نکته اشاره میکنم که بیش از 20 سال است که آیةالله خامنهای در رهبری حکومت اسلامی است. قرآن و تمام منابع حدیثی و دینی نیز در دستان شماست. حال این منابع را در دست بگیرید و بگویید که کدامیک از سخنان آیةالله خامنهای مخالف معارف اسلام است. در دنیا کیست که 20 سال برای هر حادثهای و مسئلهای سخنرانی کرده باشد اما از شاهراه قرآن و پیامبر و اهلبیت خارج نشود. میزان و ترازو در دست شما هم است بسنجید و ببینید که به چه نتیجهای میرسید. این بزرگترین مدال افتخار ماست. ولایت فقیه آینه پاک انعکاس حقایق مکتب است زیرا اگر پاک نبود این انعکاس را نمیداشت.
بیداری اسلامی تعبیر کلام امام خمینی(ره) است
تسنیم: بر این اساس بیداری اسلامی را هم میتوان از پیآمدهای این حس عزت دانست؟
همین طور است. این بیداری اسلامی است امروز سخن از آن میرود تعبیر کدام سخن است؟ این تعبیر این کلام امام خمینی است که آینده از آن اسلام است و در آینده ندای اسلام شنیده خواهد شد. حال این صدا را می شنویم. بیشک امپریالیزم برای خواباندن و انحراف این صدا هرکاری خواهد کرد اما ما معتقدیم آزادیای که پس از این آزادیهای به دست آمده به وجود خواهد آمد، آزادی حسینی است. آنها با فرو انداختن و سرنگونی دیکتاتورها پای در یک مرحله گذار و برزخ نهادهاند و نهایتاً برای دستیابی به آزادی اصیل و حقیقی باید که به دین الهی و مکتب اهلبیت روی آورند. آزادی حقیقی در مکتب امام حسین و امام باقر و امام زمان علیهم السّلام است. آنها این نکته را در خواهند یافت. ما خود به این نکته نه در کتابها که در زندگی حقیقی به آن رسیدیم.
تسنیم: پس از ذکر این ویژگیهای سیاسی بهنظرتان کدام جنبههای اخلاقی در مکتب اهلبیت وجود دارد که نسبت به سایر مکاتب موجود به این مکتب امتیاز میبخشد؟
مکتب اخلاقی اسلام بهخلاف سایر مسایل اسلامی کمتر دچار تمایز از هم در مذاهب مختلف شده است. اخلاق واحد است. شما با رفتاری اخلاقی متناسب میتوانید با تمام اهل مکاتب اسلامی در ارتباط سالم باشید. چرا که همه مسلمانان در پی یادگیری ویژگیهای اخلاقی حضرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که بهفرموده قرآن دارای خلق عظیم بودند هستند. آنچه مرا در برخورد با معارف اهلبیت مجذوب خود کرد لطف و مرحمت و آغوش گرم مهربانیهای مکتب بود. اساسیترین ویژگی این مکتب تواضع و مهربانی موجود در آن است. اهلبیت حتی نسبت به دشمنان خود نیز با مهربانی و عطوفت رفتار میکردند و شیعیانشان نیز این حالت را در خود ایجاد کردهاند.
در سایر مکاتب اخلاقی و طریقتی این ویژگی اگرچه هست ولی این چنین پررنگ نیست. من سالها در یکی از طریقتهای صوفیانه که وظیفه تبلیغ اخلاقی اسلام را بهعهده دارند عضویت داشتم و بعدها با عالمان اخلاقی شیعه نیز آشنا شدم. در مقایسه این دو گروه با هم، نکتهای که حس کردم این بود که گویا مکتب اخلاقی اهل سنت در واقع سایهای است از نور مکتب اهلبیت. معارف اخلاقی اهلبیت درسی است که تا پایان زندگیمان میتوانیم از آن بهرهمند باشیم زیرا این معارف بیانتهاست. مهمترین ویژگی ظرافت، لطافت و بزرگمنشی این مکتب است که در سایر مکاتب نیست.
ما وقتی که به رفتارهای مراجع و مجتهدینمان با یک فرد عامی، با یک کودک مینگریم این تواضع کاری را بالعیان میتوانیم ببینیم. من زمانی که خدمت آیةالله همدانی که در استانبول بودند رسیدم ایشان پیرمردی 70-80 ساله بودند ولی با این وجود با دستان خود برای من که جوانی بیش نبودم چای آوردند و مرا مورد مهربانی قرار دادند، این حالت در سایر مذاهب اسلامی دیده نمیشود. امام خمینی تا پیش از مریض شدنشان هیچگاه از کسی نخواست که برای او ابریقداری کند یا اینطور خدمتهایی که میان سران مذاهب و طرق صوفیانه متداول است دهد. اما علمای سایر مذاهب برای حتی ابریق و حولهشان افراد بهخصوصی دارند. حال زمانی که ویژگیهای اخلاقی یک مجتهد چنین است باید تصور کرد که امامان معصوم چگونه بودهاند البته اگر امکان تصور وجود داشته باشد. زیرا آنها قلههای عظیم و غیر قابل دست یافتن اخلاق الهیاند که کسی امکان دیدن فراز قلهها را ندارد و ما فقط میتوانیم بهسمت این قلهها حرکت کنیم و رو به آنها باشیم. هرچه میزان آگاهی و اطلاع ما به آنها بیشتر شود حیرانیمان نیز افزوده خواهد شد و با این حیرانی و معرفت التفات ایشان به ما زیادتر می گردد.
تسنیم: برای نخستین بار چه زمانی به ایران آمدید؟
من برای نخستین بار در سال 2006 به ایران آمدم. بهخاطر نگاه ایدئولوژیکی که در جوانی به حکومت ترکیه داشتم آن را حکومتی طاغوتی میدانستم از خدمت سربازی خودداری کردم و مدت 15 سال سرباز فراری بودم. در سال 2001 بر اساس قانون جدید با پرداخت پول از رفتن به سربازی معاف شدم. نهایتاً در سال 2006 به ایران آمدم و 22 روز در اینجا اقامت داشتم و به زیارت امام رضا علیه السّلام رفتم. امسال نیز در سالگرد حضرت امام خمینی به ایران آمدم. اگرچه توفیق دیدار با امام برایم قسمت نشد و بهعنوان بزرگترین حسرت حیاتم باقی ماند اما امسال توفیق دیدار جانشین او امام علی خامنهای به من دست داد و در مراسم سالگرد امام توانستم از نزدیک ایشان را زیارت کنم. خدا را شکر میگویم که این توفیق به من دست داد.
کادی اوغلو و چند تن از فعالان ضدصهیونیستی ترکیه کنار مرزهای اسرائیل بههمراه تصاویر شهدای کشتی مرمره
تسنیم: در سفرهایی که به ایران داشتید مردم ایران و روحیات آنها را چگونه احساس کردید، خصوصاً جوانان را چطور دیدید؟
من در سال 2006 که برای اولین بار به ایران آمدم، زمانی که در خیابانهای تهران قدم میزدم با دخترانی که موهایی تا نیمه باز داشتند مواجه شدم. با خودم گفتم: خدایا، پس جوانانی که این انقلاب را بهپا کردند کجایند؟ در حالی که فکرم بهشدت مشغول این موضوع بود به امامزاده صالح رفتم و آنجا با جوانان مذهبی مواجه شدم و فهمیدم که برادران انقلابی ما بهجای پرسه در خیابان خود را در محیطهای روحانی قرار می دهند و دنبال کارهای زندگی خود هستند. این مردان و زنان انقلابی انرژی خود را با گشتن در بیرون به هدر نمیدهند و تنها زمانی که از سوی ولی فقیه دستور داده شود برای نشان دادن عظمت و قدرت انقلابی خود در خیابانها حاضر میشوند.
هیچ قدرت سیاسی و نظامی در دنیا توان زمین زدن ایران را ندارد
در آنجا با توجه به ازدحامی که بود بهیاد زیارت مدینهام افتادم و همان حس به من دست داد. فهمیدم که جوانان انقلابی را فقط در حرمها، مساجد و محلهای کارشان میتوان یافت. من همین تصورم را در ترکیه نیز به برادران دینیمان گفتم. نکتهای که در مورد جامعه ایران باید بگویم این که هیچ قدرت نظامی و سیاسیای در جهان قدرت بر زمین زدن جامعهای را که شعار "و عجّل فرجهم" را بر لب دارد، ندارد. دقت کردم و دیدم حتی جوانانی که مدلی اروپایی بر تن دارند نیز همین حس مذهبی در وجودشان است. شعار "عجّل الله فرجهم" یعنی من خواستار عدالت هستم، یعنی من میخواهم الهی باشم، یعنی من خواهان آزادی هستم. چنین جامعهای هیچگاه از پای نمینشیند. و این نکته را ما بعد از انتخابات 88 دیدیم که همین جامعه و جوانان چگونه در حمایت از ولی فقیه به صحنه آمدند.
این کشور با این شور و عشق و محبتی که دارد در نظر ما کشور علی (علیه السّلام) است و چنین کشوری هیچگاه در برابر امپریالیزم به زانو درنمیآید و سرباز معاویه نمیشود. البته میزان التفات همان طور که گفتم وابسته به میزان معرفت است و حال که خداوند نعمت حکومت اسلامی را به این ملت داده یقیناً لایق این نعمت بزرگ بودهاند. اما باید قدرش را دانست و پاسدار آن بود. شما شاید چون در این نعمت زندگی میکنید به عظمت آن پی نبرید اما ما که محروم از این نعمتیم به زیبایی آن بیشتر واقفیم. یک نکته خودمانی دیگر هم بگویم آن هم این که جوانان ایرانی زمانی که بهتقلید صرف از اروپاییها میپردازند زیبایی ذاتی سیمای خود را از دست میدهند. چون این طرز پوشش برای قیافههای اروپایی طراحی شده و بر اساس اصول زیبایی شناسی و دکوراتیو آنها به وجود آمده است.
دریافت کادیاوغلو از ولایت مطلقه فقیه
تسنیم: تصور شما بهعنوان فردی که در خارج از مرزهای ایران زندگی میکنید نسبت به مسئله ولایت فقیه و تبعیت از آن چیست؟
اگر بخواهم بهصورت خلاصه نظر خودم را بیان کنم باید بگویم که "اشهد ان لااله الا الله" برای تمام انسانیت آمده است و لازمه آن است. "محمد رسول الله" لازمه مسلمانی است که تمام مسلمانان به آن اذعان دارند. اما کسانی که حقیقت لااله الا الله و محمد رسول الله را بدانند "علی ولی الله" خواهند گفت و قائلان به ولایت فقیه در واقع کسانی هستند که به حقیقت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت پی بردهاند. این دریافت ما از ولایت فقیه است. ما به شیعیانی که ولایت فقیه را قبول ندارند با دیده تعجب مینگریم. در نظر ما این مسئله یک امتحان برای شیعیان است و هیچ شیعهای نباید که خود را از این آزمون فارغ بداند. اهل سنت با حقیقت محمد رسول الله امتحان میشوند و شیعیان با علی ولی الله. ما همچنان در راه اهلبیت و ولایت فقیه غیرتمندانه خواهیم بود و خدمت خواهیم کرد حتی اگر بی هیچ یاوری و تنها باقی بمانیم و کسی جز خانوادههایمان را نداشته باشیم.
--------------------------------------
مصاحبه و ترجمه: مسعود صدرمحمدی
--------------------------------------
انتهای پیام/