به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه هادسون، به گفته کارشناس مسائل آسیایی در این مؤسسه، افزایش توان نظامی چین در عرصه دریایی باعث افزایش حضور ایشان در اقیانوس آرام شده است که آمریکا برای مقابله با آن مجبور است از حضور دریایی خود در دیگر مناطق بکاهد که به هر نحو این باعث برهم خوردن نظم جهانی به روایت آمریکایی خواهد شد و تنشی جدی میان این کشور و چین ایجاد میکند.
چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا، در سفر اخیر خود به آسیا تلاش کرد تا از این هراس و نگرانی که 7 درصد کاهش بودجه پنتاگون به دلیل مصادره اموال میتواند از نفوذ محافظتی آمریکا در منطقه بکاهد، کم کند. هگل با اشاره به تعهد رئیس جمهور اوباما در مورد «بازآرایی» قوای نظامی آمریکا به نفع آسیا، اضافه کرد که آمریکا «همه اقدامات خود را در جهت این بازآرایی پیش خواهد برد.»
وی همچنین از تلاشهای آمریکا بای ارتقا روابط نظامی با چین سخن گفت. وی اعلان کرد که کمکهای نیروی دریایی آمریکا که در سواحل شمالی استرالیا در منطقه داروین مستقر است از 250 به 1100 نیرو افزایش پیدا میکند.
پیام وزیر دفاع در ایجاد اطمینان برای متحدین آمریکا در منطقه، چندان مؤثر نبود. تفنگداران دریایی آمریکا در داروین، حتی در صورتی که به هدف برنامه بلند مدت برای استقرار 2500 نیرو نزدیک شود، شاید برای منازعاتی که به منظور کنترل عبور و مرور در آبهای کمعمق صورت میگیرد مناسب باشد (تنگه مالاکا، تنگه سوندا و تنگه لومبوک) که حمل و نقل دریایی میان آسیا و اروپا از طریق آن انجام میشود. اما در صورتی که چین مستقیماً ژاپن، کره جنوبی، تایوان، فیلیپین یا ویتنام را تهدید کند، چنین نیرویی هیچ کارایی ندارد. دوری منطقه داروین از نواحی شمالی در دریای جنوبی چین به اندازه فاصله نیویورک از سانفرانسیسکو است.
چین در مانورهای دریایی که به رهبری آمریکا در نزدیکی هاوایی انجام میشود، شرکت خواهد داشت؛ این مانورها بخشی از تلاشی است که برای گسترش روابط نظامی با چین صورت میگیرد. در این مانور استرالیا، کانادا، کره جنوبی و ژاپن شرکت دارند. همه اینها خوب و مناسب است اما بسیار مضحک و سادهلوحانه است که فرض کنیم این قبیل اقدامات جاه طلبیهای پکن برای حضور در غرب اقیانوس آرام میکاهد. علاوه بر تهدیدات طولانی مدت چین نسبت به تایوان، پکن به هیچ وجه تمایل خود برای ایجاد هژمونی بر جنوب و شرق دریای چین را مخفی نمیکند. چین پیش از این در اقداماتی تحریک کننده وارد مناقشات سرزمینی با ژاپن و فیلیپین وارد شده است.
این جاه طلبیها به پشتوانه برنامههای توسعهای گستردهای برای مدرن سازی ارتش چین پشتیبانی میشود. بر اساس گزارشی که ماه گذشته وزارت دفاع آمریکا منتشر کرد، پکن همچنان میکوشد توان موشکی میان و بلند برد، موشکهای کروز ضد کشتی، تسلیحات فضایی و توانمندیهای نظامی فضای سایبری خود را افزایش دهد. چین همچنین در حال تقویت جنگندههای خود است و نسل سوم زیردریاییهای جنگی خود را تولید میکند و در حال بررسی طرح اولین ناو هواپیمابر خود یعنی لیائونینگ است. به طور خلاصه چین میکوشد سیستم تسلیحاتی خود را توسعه بخشد به نحوی که توان حمله از راه دور به کشورهای آسیایی را به دست آورد.
با توجه به این تهدید نظامی در غرب اقیانوس آرام، حجم نیروی دریایی آمریکا در این منطقه نصف نیرویی است که در پایان جنگ سرد در اوایل دهه 1990 در آنجا مستقر بود. طرح ساخت 306 ناوگان دریایی که به گفته فرمانده نیروی دریایی برای انجام همه مأموریتهای خود نیازمند هزینههای ساخت کشتی است که در دفتر تنظیم بودجه کنگره و خدمات پژوهشی کنگره بر سر آن توافق شده است، غیر واقعی و نشدنی است. اوضاع کنونی به خودی خود دردسر آفرین است. رندی فوربس، رئیس کمیسیون فرعی خدمات نیروهای مسلح مجلس نمایندگان در امور نیروی دریایی، روز چهارشنبه در گفتگو با شماری از کارشناسان مرکز هادسون گفت که «در سال 2007، نیروی دریایی قادر بود 90 درصد از مطالبات فرماندهان نظامی آمریکا را تأمین کند. امثال این رقم به 51 درصد کاهش یافته است.»
افزایش اختلاف میان سرمایه گذاریهای چین و آمریکا در بخش نظامی به تدریج توازن قوا در غرب اقیانوس آرام را تغییر خواهد داد. این تغییر و تحول یا منجر به شکل گرفتن یک منازعه نظامی خواهد شد یا به اعتراف آمریکا به برتری نظامی چین در این منطقه منتهی میشود. جنگ فاجعهآمیز خواهد بود اما استیلای چینیهای نیز آینده خوبی نخواهد داشت: توان آمریکا برای شکل بخشیدن به نظم بینالملل میتواند با برتری چینیها در پرجمعیتترین و اقتصادیترین منطقه دنیا، پایان یابد.
بودجه لازم برای برآورده کردن اهداف نیروی دریایی حتی پیش از کاهش آن، کافی به نظر نمیرسید. بودجه نظامی از 11 سپتامبر تقریباً 4.1 درصد از درآمد ناخالص ملی را شامل میشود. در برنامه بودجهای که در دولت اوباما اعلام شد، این رقم به 2.5 درصد کاهش یافت که در یک دهه گذشته بیسابقه است.
اگر خلع سلاح یکجانبه آمریکا محقق شود و رهبری پنتاگون بخواهد بودجه خود را در بخشهای مختلف نظامی به طور یکسان تقسیم کند، قدرت دریایی آمریکا در غرب اقیانوس آرام به شدت کاهش خواهد یافت. به منظور ابقای توان نظامی در اقیانوس آرام، آمریکا باید از حضور دریایی خود را در مناطق استراتژیکی همچون حوزه کارائیب و خلیج فارس بکاهد.
چنین بازی به هیچ وجه به لحاظ استراتژیک به نفع آمریکا نیست. همچنین به هیچ وجه به نفع نظم بینالملل نخواهد بود که آمریکا آن را ایجاد کرده و در چندین دهه پس از جنگ جهانی دوم ابقا کرده است. آنچه که در نهایت برای آمریکا و نظم جهانی باثبات اهمیت دارد این است که آمریکا بتواند حضور گسترده و پررنگ خود در سطح جهان را حفظ کند.
آمریکا لازم است توجه بیشتری را به اوضاع امنیتی آسیا داشته باشد. اما «بازآرایی توازن قوا» نیازمند وزن و توان است که آمریکا در حال از دست دادن این وزن و توان است. طرح ژاپن برای افزایش ناوگان زیردریایی خود از 16 به 24 عدد نشان میدهد که رهبران آسیایی به خوبی از این امر باخبر هستند.
انتهای پیام/