حماسه ای جاودان و حیرت انگیز در تاریخ سرزمین ایران


حماسه ای جاودان و حیرت انگیز در تاریخ سرزمین ایران

خبرگزاری تسنیم: هجوم وحشیانه و گسترده رژیم بعث عراق در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹، حادثه ای بزرگ را در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رساند که سرانجام به خلق حماسه ای جاودان و حیرت انگیز در تاریخ سرزمین ایران انجامید.

ویژه نامه دفاع مقدس

امام خمینی(رحمت الله علیه) و جنگ تحمیلی
این جنگ از دیدگاه عرفانی و معنوی حضرت امام، برای ملتی که به تازگی از استبداد رژیم شاهنشاهی رهایی یافته بود، یک “امتحان الهی” قلمداد شد.
هجوم وحشیانه و گسترده رژیم بعث عراق در آخرین روز شهریور 1359، حادثه ای بزرگ را در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رساند که سرانجام به خلق حماسه ای جاودان و حیرت انگیز در تاریخ سرزمین ایران انجامید.
این جنگ از دیدگاه عرفانی و معنوی حضرت امام، برای ملتی که به تازگی از استبداد رژیم شاهنشاهی رهایی یافته بود، یک “امتحان الهی” قلمداد شد.
“جنگ هم یک مساله‌ای بود که انسان خیال می‌کرد بسیار مهم است، لکن معلوم شد که منافعش بیشتر از ضررهایش بود. آن انسجامی‌که در اثر جنگ بین همه قشرهای مردم پیدا شد و آن معنای روحانی و معنوی که در خود سربازان ارتش و ژاندارمری و سپا پاسداران به نمایش گذاشته شد و آن روح تعاونی که در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر کشور تحقق پیدا کرد، به دنیا فهماند که این مساله ای که در ایران است با همه مسائل جداست.” (صحیفه نور، ج16ص19)
همچنین امام جنگ را برای ملت مقاوم و مبارز ایران ، عامل آگاهی، حرکت و خروج از فترت و سستی می‌دانست:”وقتی یک جنگی شروع شود، ملت ما بیدار می‌شود، بیشتر متحرک می‌شود.”
(صحیفه نور،ج13،ص157)
علل تجاوز دشمن از دیدگاه حضرت امام
رژیم بعث عراق که خود آغازگر تجاوز به میهن اسلامی ایران بود در همان روزهای شروع جنگ برای فریب افکار عمومی جهان و ملتهای مسلمان و اعراب منطقه، علل ذیل را برای این تهاجم برشمرد:
1ـ الزام ایران به شناسایی حاکمیت عراق بر اروند رود.
2ـ بازگرداندن سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به اعراب.
3ـ قطع دخالت ایران در امور داخلی عراق.
4ـ مجبور کردن ایران به پذیرش خودمختاری برخی از استانهای مرزی همچون خوزستان و کردستان.
هر چند مجامع و محافل بین المللی در روزهای آغاز جنگ به گمان پیروزی نظامی عراق، درباره دلایل واقعی عراق سکوت اختیار کردند، اما هنگامی که عراق را در نابودی انقلاب اسلامی ناکام دیدند اعتراف کردند که رژیم عراق به قصد سرنگونی نظام اسلامی ایران و شکست انقلاب اسلامی و پیشگیری از نفوذ ان به جهان اسلام و خاورمیانه به ایران حمله کرده است.
امام خمینی که از اهداف دشمن و استکبار جهانی در رویارویی با انقلاب اسلامی شناخت ژرف و عمیقی داشت در روزهای آغازین جنگ ریشه و علت تهاجم را در چند موضوع مهم مشخص و تبیین نمودند:


1ـ اسلام خواهی نظام و حکومت
اینکه انقلاب اسلامی برای تحقق حاکمیت دینی به وجود آمده و بر مسائلی همچون رهایی از سلطه بیگانگان، قطع رابطه با رژیم اشغالگر قدس، تاکید بر مشترکات اسلامی و وحدت فرقه های اسلامی اصرار دارد، واکنش و مخالفت استکبار جهانی را برانگیخت و بر دشمنی آنان افزود.
حضرت امام در این باره می‌فرمایند:”اینکه میبینید عراق به ایران حمله می‌کند، علتش گرفتن چهار وجب خاک نیست، بلکه علت اصلی آن ترس آنها از حکومت اسلامی و اتحاد اسلامی است.”
(صحیفه امام، ج15، ص5)
“جرم واقعی ما از دید جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسمیت دادن به حکومت جمهوری اسلامی به جای نظام طاغوت ستمشاهی است.”
(صحیفه نور، ج20، ص116)
2ـ جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی
حرکت توفنده انقلاب اسلامی برای رهایی از ظلم بانگ بیدار باش را برای خفتگان در چنگان استعمار به صدا درآورد و استکبار جهانی که این خیزش اسلامی را برنمی‌تابید برای مهار آن به جنگ متوسل شد.
"آنها - استکبار جهانی- می‌دانند که مردم کشورهای اسلامی در مقابلشان می‌ایستند و همچنین است مردم کشورهای غیر اسلامی که متوجه ما هستند، مثل سیاهپوستان."
(صحیفه نور، ج18، ص112)
3ـ دشمنی شیطان بزرگ
با پیروزی انقلاب اسلامی سلطه 30 ساله آمریکا بر فرهنگ، اقتصاد، سیاست و نیروهای مسلح ایران پایان یافت. اخراج مستشاران نظامی آمریکا، قطع رابطه سیاسی و اقتصادی، تصرف لانه جاسوسی و مخالفت جمهوری اسلامی ایران با سیاستهای استکباری آمریکا در منطقه خلیج فارس خواب آمریکا را برای سلطه مجدد بر ایران آشفته ساخت.
"قدرتهای بزرگ که دستشان از مخازن بزرگ ایران کوتاه شده است و سلطه و قدرتشان با همت ملت ایران و قوای مسلح آن قطع گردیده است، اکنون بهدست و پا افتاده اند تا با جنگ افروزی بین برادران، سلطه خود را اعاده کنند و چپاولگری خود را از سر گیرند."
(صحیفه نور، ج13، ص119)
4ـ تبانی اسرائیل و آمریکا
نکته مهمی که در تحلیل علل تحمیل جنگ از نظر حضرت امام مخفی نماند، دشمنی رژیم غاصب اسرائیل با اهداف و سیاستهای انقلاب اسلامی در جهان اسلام است. رژیم ستمشاهی از قوی‌ترین پشتیبانان و همپیمانان اسرائیل در منطقه خاورمیانه محسوب می شدکه با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنهاضربه سختی به اسرائیل وارد آورد بلکه عامل مهمی در بسیج مسلمانان علیه سیاستهای غاصبانه این رژیم گردید. لذا یکی از راههای جلوگیری از وحدت مسلمانان، تبانی اسرائیل و آمریکا برای تحمیل جنگ علیه ایران بود.

برخی از سردمداران اسرائیل با خوشحالی اعتراف کردند که ما از درگیری ایران و عراق شدیداً شادمان هستیم زیرا با تحلیل رفتن قدرت نظامی عراق و ایرن، اسرائیل با خطر بزرگی روبرو نیست و فرصت می‌یابد تا سیاست توسعه طلبانه خود را ادامه دهد.
(روزنامه اطلاعات2/7/59 به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس)
"قدرتهایی که باید صرف برانداختن اسرائیل و نجات بیت المقدس بزرگ شود، با تبانی بین شیاطین بزرگ و صهیونیسم جهانی و بین حزب بعث ، صرف هجوم بر ضد مخالف سرسخت اسرائیل و آمریکا شد و می‌شود."
(صحیفه نور، ج15، ص158)
5ـ توسعه طلبی رژیم عراق
پس از فروپاشی رژیم ستمشاهی ایران که با حمایت آمریکا سالها ژاندارم منطقه بود، این منطقه عملا با خلاء قدرت سیاسی و نظامی مواجهه گردید. از منظر امام این حادثه حاکمان قدرت طلب عراق را تحریک کرد تا با تهاجم به ایران و برتری نظامی خود در منطقه، حاکمیت خود را بر خلیج فارس تحمیل کند.

همچنین خلاء قدرت در رهبری اعراب رژیم عراق را وسوسه کرد تا شاید در این موقعیت بتواند رهبری اعراب را به دست بگیرد.
"صدام در تهاجم خود به این کشور اسلامی نقشه رهبری خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمی خلیج فارس را تعقیب می‌کرد و آمریکا نیز از جهالت و غرور و بلند پروازی صدام استفاده کرد و او را به هجوم به ایران واداشت."
(صحیفه نور، ج19، ص292)
6ـ مساعد بودن شرایط داخلی
شرایط سیاسی داخل کشور در اوایل سالهای انقلاب، زمینه مناسب سیاسی و روانی را برای حمله عراق آماده کرده بود.

وجود تنشهای سیاسی، ضعف بنیه نظامی ارتش به علت اخراج مستشاران نظامی و دستگیری تعدادی از افسران نظامی خائن در کودتای شهید نوژه، اختلاف نظر مسئولان و خیانت بنی صدر اولین رئیس جمهوری ایران، زمینه مناسب شکل گیری تهاجم بود.
"صدام را وادار کردند که به این کشور اسلامی حمله کند و بعضی از اشخاصی که آن وقت سردمدار بودند خیانت کردند به این کشور و در عین حالی که اطلاع داشتند چیزی نگفتند."
(صحیفه نور، ج16، ص107)
گواه خیانت بنی صدر در اوان جنگ، داشتن حالت انفعالی در مقابل هجوم دشمن، عدم تحرک جدی برای بیرون راندن دشمن و به کار نگرفتن نیروهای عظیم مردمی در یگانهای رزمی در طول مدت ریاست جمهوری و جانشینی فرماندهی کل قوای او است که پس از عزل وی این مشکل جدی بر طرف شد و عملیاتهای مهم پی در پی با حضور جوانان پرشور بسیجی انجام گرفت.
"البته با خیانت بعضی ها که آن وقت بودند یک جاهایی را به غافلگیری گرفتند لکن آن وقتی که جوانها در مقابلشان ایستادند دیگر نتوانستند یک قدم پیش بیایند."
(صحیفه نور، ج15،ص423)

ماهیت جنگ تحمیلی از دیدگاه حضرت امام خمینی
در روزهای آغازین جنگ شبهاتی درباره دفاع مشروع مطرح می‌شد. زمینه بروز این شبهات، اسلامی بودن کشور عراق و مسلمان بودن آنها بود. از این رو امام خمینی به دفع این شبهات و تبیین ماهیت جنگ و متجاوزان پرداختند تا رزمندگان با بصیرت کامل به دفاع مقدس خویش ادامه دهند. ماهیت جنگ عراق علیه ایران از دیدگاه امام دارای سه مشخصه ذیل بود:

1ـ جنگ اسلام و کفر
با مروری بر عملکرد حزب بعث عراق از آغاز تسلط بر کشور عراق که با کودتا انجام پذیرفت تا کنون، مخالفت شدید آنان با احکام و قوانین اسلامی به خوبی مشهود است. امام به عنوان یک مرجع دینی سالهای متمادی در عراق تبعید بودند و از نزدیک شاهد فعالیتهای ضد دینی آنان بود، می‌فرمود:
"ما حزب بعث عراق را می‌شناسیم و می‌دانیم که این‌ها به اسلام عقیده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خویش می‌دانند و صدام حسین این جنگ را بر ملت مسلمان ایران تحمیل کرد.

ما کسانی را که از اصول اسلام و قرآن کریم انحراف حاصل م کنند و به قتل عام مسلمانان می‌پردازند را مسلمان نمی‌دانیم... و شما – رزمندگان – برای حفظ اسلام دارید جنگ می‌کنید و صدام برای نابودی اسلام، الآن اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است."
صحیفه نور، ج13 و 15، ص197 و 53)
2ـ جنگ حق و باطل
از معیارهایی که نشان می‌دهد ملتی در یک حرکت و عمل در موضع حق یا باطل قرار دارد، انگیزه های درست یا نادرستی است که از انجام آن دارد. رژیم عراق با انگیزه نابودی انقلاب اسلامی و تصرف بخشهایی از میهن اسلامی تجاوز به خاک ایران را آغاز کرد وبرای تحقق آن از هیچ جنایتی فرو گذار نکرد، اما رزمندگان اسلام با انگیزه دفاع از اسلام و ارزشهای اسلامی پا به عرصه جنگ گذاشتند.
"این جنگ، جنگ اعتقاداست، جنگ ارزشهای اعتقادی – انقلابی و ما در مقابل ظلم ایستاده ایم."
(صحیفه نور، ج15، ص229)
3ـ جهاد دفاعی
ماهیت جنگ ایران در برابر عراق از دیدگاه حضرت امام جهاد دفاعی بود:
"ایران برای خدا قیام کرده است، برای خدا ادامه می‌دهد و جز دفاع، جنگ ابتدائی با هیچ کس نخواهد کرد." (صحیفه نور،ج16، ص68)
رژیم عراق همزمان با هجوم گسترده خود به شهرهای غربی و جنوبی، مناطق مسکونی و اقتصادی دیگر شهرها را با بمب، توپ و موشک هدف قرار می‌داد. امام پس از مشورت با مسئولان و فرماندهان نظامی، سیاست دفاعی کشور را بر هجوم پیشگیرانه بنیان نهاده و فرمودند:"وارد شدیم در عراق برای اینکه نگذاریم هر روز شهرها مورد حمله واقع شود و می‌خواهیم این حملات را به حدی برسانیم که نتوانند کاری بکنند و این یک دفاعی است که ما داریم."
(صحیفه نور، ج16،ص223)
ایشان خطاب به فرماندهان نظامی، سیاست پیشروی در داخل خاک عراق را اینگونه ترسیم نمودند: " تکلیف ما اینست که جلوی اینکار را بگیریم. تکلیف ما این است که تا هر کجا که جلوگیری از این امر لازم است، پیش برویم و تاهر کجایی که باید دفاع کرد، پیشروی باید کرد."
(صحیفه نور، ج16، ص28)
حضرت امام ضمن تبیین علت ورود به خاک عراق از نظر سیاسی و نظامی، ازاین اقدام به عنوان اهرمی برای فشار به مجامع بین المللی استفاده می‌کند و اتمام عملیات دفاعی رزمندگان را در خاک عراق متوقف بر پذیرش خواسته های جمهوری اسلامی می داند.

بانوان، سرایندگان حماسه دفاع مقدس
دفتر تاریخ در اوراق فراوان خود رویدادهای بسیاری را ثبت کرده است. برخی از آنها تلخ و برخی شیرین اند. پاره ای از حوادث تاریخی غیرماندگار و پاره ای ماندگارند.

شماری عبرت آموزند و شماری غیرقابل اعتنا. در زاویه و نگاهی دیگر نظاره گران دفتر تاریخ نیز متفاوت اند؛ بعضی اهل بصیرت و اعتبارند و بعضی دیگر بی تفاوت و رهگذر. دیدگانی را دیده ایم که با تیزبینی و ژرف نگری از دفتر تاریخ بهره می گیرند و خود را مخاطب فرمان الهی فاعتبروا یا اولی الابصار می دانند. اینان کلام مولای متقاین علی (ع) را به گوش جان شنیده اند که چقدر عبرت ها فراوانند اما عبرت گیرندگان ناچیز.
در این مجال خطاب این قلم با چنین افراد و کسان است. خواص اهل حق و ارباب معرفتی که آموزه های تاریخی را به دقت کاوش می کنند و در پی آنند که از فراز و فرود روزگار درس بیاموزند و از درسی که برگرفته اند و از یافته، ایشان مصداق حدیث شریف صادق آل محمد (علیمهاالسلام) باشند که فرمود: العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس.

حماسه هشت سال دفاع مقدس به زعم این کمترین، بزرگترین حادثه حماسی در تاریخ امت اسلام پس از عاشورای حسینی است. اینجانب برآنم که نه پس از بعثت نبوی، حادثه ای به بزرگی انقلاب اقدس اسلامی داشته ایم و نه در پی حماسه حسینی عشقستانی چنان هشت سال دفاع مقدس.

این سرمایه بزرگ که به بهایی گران و خطیر در اختیار ماست بسان گوهری است که اگر ناشناخته بماند از برکات و داده هایش در محرومیت و حرمانی کلان خواهیم ماند و چنانچه به درستی آن را بشناسیم و آموزه هایش را بیابیم تا ابد جاودانه و سربلند و به عزت و افتخاری بی پایان مفتخر خواهیم بود.

آنچه در ایام شورانگیز دفاع هشت ساله مقدس خلق شد کمی و کیفی از هر شبیه و نظیری بی بهره است و گوهر یکدانه ای است که جز با گذشت زمان و با عزمی همگانی به خوبی کشف نمی شود و نسلی که شاهد آن و در متن آفرینشش بوده اند موظف و مکلفند آن را چون جان شیرین محافظت کنند و به آیندگانش بسپارند گرچه در هر حال حماسه شورانگیز دفاع مقدس پری رویی است که تاب مستوری ندارد و در پس پرده استتار و غبار اندراس نخواهد ماند.

رهبر بزرگوار و گرانقدری که صرف نظر از جایگاه و منصب والای رهبری، شخصیت و چهره ای فرزانه و اندیشمندی دوراندیش بشمار می رود، دلسوخته درد آشنایی که نه تنها با فرهنگ دفاع و جهاد آشناست بلکه متن حادثه و روزهای آتش و خون را با تمام وجود درک کرده و سربازی اش برای اسلام و انقلاب اسلامی و سرداری اش برای بسیجیان و رزمندگان اسلام را امام بزرگوار عظیم الشأن شهادت و گواهی داده است.

حضرت آیت الله العظمی خامنه روحی فداه که از آغازین روزهای دفاع مقدس در فراز و نشیب آن حاضر بوده اند از همان ایام و با نگاه نورانی خویش بر ثبت وقایع و ضبط حوادث حماسه شرف و مردانگی ملت ایران اصرار ورزیده و پافشاری نموده اند.

حضرت ایشان در دوران تصدی منصب ریاست جمهوری اسلامی ایران و در مقطع رهبری پیامبرگونه خویش پیوسته و در هر مناسبت درس های فراوانی از مکتب دفاع مقدس بیان فرموده و می فرمایند و نسل های پیاپی بویژه جوانان برومند، این آینده سازان میهن اسلامی را به به درس آموزی و شاگردی در این مدرسه عشق ندا می دهند.

معلم له پیرامون یکی از محورهای این همایش یعنی نقش آفرینی بانوان در دفاع مقدس نیز زوایای گوناگونی را بازگو نموده اند که این قلم در پی واگویی برخی از آن موارد است. البته ذکر این نکته را مفید و مناسب می دانم که اساساً نگاه و منظر رهبر بزرگوار ما در خصوص منزلت و جایگاه بانوان خود مقوله و میدانی گسترده و ستودنی است که در مقاله دیگری با عنوان «بانوان و منزلت آنان در نگاه ولایت» سر فصل هایی از آن را بیان نموده و عرضه خواهم داشت.

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، بانوان را صاحب نقشی اساسی و حیاتی در دفاع مقدس می دانند و آنان را پرورش دهنده انسان های فداکار، حماسه سازان و سرایندگان دلاوری های جنگ و دفاع مقدس، عاملان شورآفرین در دفاع مقدس، صاحبان سهم فراوان در مبارزه طولانی سهم فرواران در مبارزه طولانی ملت ایران، نقش آفرینانی حماسه ساز در جایگاه همسی و مادری شهدا و تلاشگرانی خستگی ناپذیر در شرف و عزت آفرینی برای ملت بزرگوار ایران معرفی می نمایند.

مقام معظم رهبری تأکید می نمایند: ما در جنگ مشاهده کردیم که نقش خانم ها اگر از مردهایشان بیش تر نبود کم تر نبود. اگر زن ها حماسه جنگ را نمی سرودند و جنگ را میان خانه ها به عنوان یک ارزش تلقی نمی کردند، مردها اراده و انگیزه رفتن به میدان جنگ را پیدا نمی کردند.

ایشان می فرمایند: ده ها عامل دست به دست هم می دهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه کند که یکی از مهم ترین این عوامل روحیه های مادران، همسران و بانوان است. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه در اولین ماه های جنگ در اردیبهشت ماه سال 60 یعنی کمتر از یک سال پس از آغاز دفاع مقدس هشت ساله می فرمایند: وقتی در جبهه ها لباس های دوخته و اتو کشیده و یا خوراکی های بسته بندی شده و یا طبخ های بسیار مهربانانه و مادرانه و یا ترشی و مربا را می بینم می فهمم که تلاش بسیاری در پشت جبهه از سوی مادران و زنان وجود دارد.

جالب تر آنکه نامه هایی به مناسبت جنگ همراه با هدایایی از خواهران به دستم می رسد و حتی بعضی از آنها اظهار می کنند که فرزندمان را در راه خدا از دست دادیم و این هدیه را هم می دهیم و یا بعضی از زنان زیورآلات خودشان را که در میان آنها یادگاری خاطره انگیز از دوران ازدواجشان نیز دیده می شود برای جبهه های جنگ می فرستند.

به اعتقاد من بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جهت فکری خواهران است و اگر زنان ما در این حال و هوای فکری نبودند نیمی از این شور وجود نداشت.
حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله در سال 1361 تصریح فرمودند: اگر امروزه راه جبهه را به روی زنان باز کنند یقیناً تعداد داوطلبان زن که به جبهه ها خواهند رفت بیشتر از مردانی است که هم اکنون در جبهه حضور دارند.

معظم له در دیدار با جامعه خواهران فرهنگی سراسر کشور می فرمایند: زن ایرانی سرباز نیست اما به قدر سرباز میدان جنگ شجاعت دارد و با اینکه جهاد در میدان های رزم بر او واجب نیست اما به قدر جهادگری در راه خدا تلاش می کند و در تمام صحنه ها حضور دارد. *سکاندار انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ زنان خوزستانی در سال 1375 فرمودند: مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحمیلی، فرزندان خود را به سربازانی جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمین تبدیل کردند و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، شوهران خود را به انسان های مقاوم و مستحکم مبدل ساختند.

این است نقش و تأثیر زن بر روی فرزند و شوهر. زنان شجاع و آگاه و مقاوم و صبور ایران ، در دوران انقلاب، در دوران جنگ- چه در پشت جبهه، چه در جبهه، چه در داخل خانه ما- و کلا در همه میدان های حضوری فعال داشتند.

ایشان حضور بانوان را در خدمت رسانی پشت جبهه ارزشمند و اثرگذار می دانند و در دیدار با گروهی از خواهران ایثارگر شاغل در مرکز پشتیبانی شهید علم الهدای اهواز خطاب به آنان می فرمایند: مجاهدت و تلاش سخت و بی توقع شما در راه خدا ارزش و امتیاز است و اگر کمک با ارزش شما به رزمندگان اسلام که با کمال بی ریایی انجام می گیرد نباشد خدا می داند چه مشکلات عظیمی برای جنگ پیش خواهد آمد.

در این راه هم عمل شما و هم صفا و اخلاص شما مهم است. با تکیه بر همین اخلاص و ایمان عاشقانه رزمندگان اسلام، پیروزی از آن ملت مسلمان خواهد بود. رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی نیمی از افتخارات دوران دفاع مقدس را مربوط به زنان مسلمان کشور می دانند و تصریح می فرمایند: زنان کشور ما نیمی از تلاش و فعالیت جامعه پرتلاش و پرتحرک ایران اسلامی را برعهده دارند و اگر زنان مسلمان ما نمبودند میدان های جنگ ما اینطور با شجاعت و ایثار رزمندگان و جوانان آمیخته نمی شد.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه در سومین ماه پس از آغاز دفاع مقدس در خطبه های نماز جمعه تهران فرمودند: من به خواهران عزیزم به عنوان اطلاع و تذکر عرض می کنم شما نقش تان بسیار ارزنده است.

داشتن پشت جبهه، تشویق مردان، راضی شدن به فداکاری شوهران و فرزندان و برادران و پدران، فراهم آوردن و تهیه کردن بسیاری از چیزهایی که در جبهه لازم است، نقش پرستاری و کمک و امدادگری که امروزی بسیاری از خواهران در جبهه و پشت جبهه به عهده دارند. اینها همه نقش زنان در این جنگ و دفاع مقدس است.

رهبر نیک اندیش انقلاب اسلامی بر ضرورت بسیج خواهران تأکید می نمایند و بسیج خواهران را منشاء آثار مهم و با برکت معرفی کرده و می فرمایند: شما خواهران بایستی قدر خود را بدانید زیرا بسیج خواهران علیرغم ناشناخته ماندن، منشاء آثار مهمی به ویژه در جبهه و در پشت جبهه شده است.

بسیج خواهران دو جنبه دارد: یکی بسیج نظامی است و دیگری بسیج در همه امور که اگر در اجتماعات عظیم زنان افرادی از خواهران بسیج نباشند، در بسیاری از مراحل با نقص رو برو خواهیم شد.
رهبر بزرگوار ما تصریح می نمایند بسیج خواهران، نشان دهنده یک حرک سمبلیک در جامعه است و نشان دهنده نقطه اوج ایمان است. مقام معظم رهبری دامظله با تأکید بر این نکته که حضور زنان در عرصه دفاع از اسلام صرفاً دفاع یک فرد و شخص نیست بلکه دفاع یک مجموعه است اظهار می دارند: قتی زنی دفاع از اسلام را می پذیرد به معنای این است که خانواده و مجموعه ای آن را پذیرفته است و مسئله بسیج یک زن در واقع به معنای بسیج یک خانواده است.

از سوی دیگر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامت برکاته رکن اساسی و محور اصلی ایستادگی و مقاومت خانواده های شهدا و ایثارگران را بانوان اعم از همسران و مادران ایثارگر معرفی می نمایند، و این ایستادگی و ایثارگری را برگی دیگری از دفتر زرین بانوان مسلمان ایرانی بویژه در صحنه دفاع مقدس می دانند.

امام المسلمین در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران فرمودند: مادری نامه ای فرستاده و نوشته است که من مادر یک شهید هستم و به شکرانه این فرزند من به جبهه رفته و شهید شده است مبلغی که اندوخته داشته ام تقدیم می کنم و شما آن را به عنوان هدیه ای از خانواده شهید قبول کنید به خاطر این که فرزندش رفته و شهید شده است.این است ترقی و تعالی زن، کجایند کسانی که این ارزش ها را درک نمی کنند.

مقام معظم رهبری در خصوص نقش همسران شهدا در شرف و عزت ملت مسلمان ایران می فرمایند: اگر این همسران جوانی که حاضر شدند شوهرانشان را به جبهه های جنگ بفرستند و در فراق آنها بمانند و آخر هم نعش آنها را تحویل بگیرند و یا نگیرند و اگر این مادرهای از خود گذشته نبودند شما خیال می کنید عزتی برای ملت ایران می ماند؟

ایشان تصریح می نمایند: اگر مادران شجاع نبودند، اگر همسران پرگذشت و فداکار نبودند فرزندان و شوهران نمی توانستند به این کارهای دشوار تن بدهند. امروز نیز کار مبارزه با استکبار جهانی بر روی دوش زن و مرد است و زنان سهم مهمی دارند.

از دیگر فصل های ارزشمندی که حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله در نکوداشت مقام و منزلت مادران شهدا مطرح می نمایند این است که در میان مادران مسلمان شهدا در جامعه ما که هزاران نفر می باشند حتی کسانی را داریم که در صدر اسلام هم نظیری برایشان نمی یابیم. یکی از نکات ژرفی که ولی امر مسلمین بر آن تأکید می نمایند اینست که عزت و عظمتی را که همسران، مادران و خواهران شهدا آفریدند محدود به ملت ایران نیست بلکه در فراتر از مرزهای این کشور نیز منشاء اثر شده است.

ایشان می فرمایند: شما زنان مسلمان، برای زنان فلسطتین و زنان کشورهای اسلامی مایه دلگرمی هستید. این مقاومت را حفظ کنید و این ایستادگی را غنیمت شمرید شماها اسلام را زنده کردید. اما در عین حال مقام معظم رهبری تصریح می فرمایند که زنان مسلمان کشورهای دنیا هنوز گذشت و فداکاری ها و ویژگی شهید پروری زنان ایرانی را آنچنان که باید نشناخته اند ولی این خصوصیت درخشنده زنان ایرانی کشف خواهد شد و در پشت پرده استتار پنهان نخواهند ماند.

در خاتمه این نوشته و با تصریح به نانتوانی خویش در ادای حق مطلب، ضمن آرزوی طول عمر با برکت برای امام المسلیمن حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه، تعالی درجات بانوان شهیده از صدر اسلام تاکنون را از دیدگاه حضرت احدیت مسئلت می نمایم و استمرار و اتصال این انقلاب بزرگ و الهی به نهضت جهانی مهدوی ارواحنا فداه را از ذات اقدس پروردگار خواستارم.



پیام هایی به مناسبت هفته دفاع مقدس
دفاع مقدس
دفاع مقدس، نام‏آشناترین واژه در قاموس حماسه‏های عزت آفرین ایران است که خاطرات دلاوری‏های آن، در تاریخ شکوهمند این دیار به یادگار خواهد ماند.
زیباترین فصل این فرهنگ، خالقان این حماهس عظیم‏اند که با صلابت اراده و نور ایمان، رهنورد راه مقدّسی شدند که پاداش آن، جاودانگی و بقا بود.
نماد استقامت
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تنها جنگ دو کشور نبود، بلکه جنگ ابرقدرت‏های دنیا با ایران بود و اگر همان از این جنگ به عنوان حماسه بزرگ و دفاع مقدس یاد می‏شود، از آن جهت است که فرزندان رشید ایران اسلامی با بضاعتی ناچیز به مصاف کسانی رفتند که ماشین‏های جنگی برخوردار بودند. از این رو دفاع مقدس نماد استقامت و سمبل پیروزی از پیچیده‏ترین عرصه رقابت‏های جهانی به شمار می‏رود.
تسلیم ناپذیری
ایران هرگز به منظور فزون‏خواهی و قدرت‏طلبی وارد عرصه جنگ نشد، بلکه روحیه حمیت و غیرت فرزندان این آب خاک بود که به تأسی از مولا و سالارشان حضرت حسین بن علی(ع) در تحقق شعار «هیات منّا الذله» کوشیدند تا هرگز تسلیم ننگ و ذلّت و زبونی نشوند و از کیان و حیثیت اعتقادی خود دفاع کنند.
دستاوردهای دفاع مقدس
دفاع مقدس دستاوردهای بزرگ و فراوانی به دنبال داشت. یکی از مهمترین آن‏ها، دستاوردهای سیاسی است. بسیج همگانی مردم دلاور ایران بیش از هر چیز نشان از وحدت ملی و التزام جمعیِ ایرانیان به حفظ منابع و مرزها و سرمایه‏های ملی بود و به دنبال مدارانی چشم طمع به گنجینه‏های کشور داشتند فهمانید که نمی‏توانند با زر و زور و تزویر ملتی را به استشمار خود در آورند.
حماسه سرنوشت‏ساز
سرنوشت هر ملتی به دست خود اوست. این سرنوشت ـ هر چه باشد ـ بر آینده آن ملت تأثیر خواهد گذاشت. یکی از مقاطع سرنوشت‏سازی که ملت رشید ایران هوشمندانه در آن حضور یافت و سهم مهمّی در رسالت تاریخی خود ایفا نمود، دوران «دفاع مقدس» بود. بی تردید این اراده خلل‏ناپذیر به عنوان یکی از افتخارات ماندگار تاریخ حماسه آفرین‏های ملّت ایران به ثبت خواهد رسید.
آزمون الهی
انسجام نیروهای بسیجی و بی توقّعی و انگیزه الهی فرزندان این مرز و بوم نشان از رشد بینش سیاسی، درایت و آگاهی و نیز شعور الهی آنان بود که علی‏رغم هم سختی‏ها و فشارهای ناجوانمردانه و نابرابر دشمنان دین خدا، ایستادگی و مقاومت را پیش خویش ساختند تا از این آزمون بزرگ الهی نیز سربلند بیرون آیند.

فرهنگ سازی دفاع مقدس
یکی از ثمرات بزرگ دفاع مقدس، فرهنگ سازی است. در دفاع مقدس جوانان و رزمندگان اسلام با از خودگذشتی‏ها و ایثارگری‏های خود، آیین و مرامی را بنیان نهادند که ایثار و شهادت به عنوان فرهنگی ارزشی و ارزشی فرهنگی همه جریان‏ها و مسائل دیگر را تحت الشعاع قرار داده.
دفاع مقدس زمینه ساز فرهنگ مقدسّی شد که طریق اتّصال به ملکوت را هموار کرد.
تبلور دوباره اسلام
دفاع مقدس، اسلام را احیا کرد؛ اسلامی که در گذر زمان هماره مورد بی‏مهرهای ظلمت‏پیشگان واقع شده بود و به جای حق و حقیقت، کفر و ضلال حکمرانی می‏کرد؛ یکباره از مظلومیّت رهایی یافت و با حرکتی انقلابی، اسلام انقلابی و اصیل تبلوّر دوباره یافت.
ثمره جهانی
حماسه دفاع مقدس، با سختی‏ها و نثار خون‏های پاک جوانانش به ثمر نشست و از حرکت باز نایستاد. از مهم‏ترین دستاوردهای بین المللی این حماسه، شناساندن انقلاب اسلامی است؛ انقلابی نوپا که به یکبار ره صد ساله پیمود و با ایستادگی در برابر قدرت‏های بزرگ، خود را به عنوان نظامی مردمی و قدرتمند، شناساند و دفاع جانانه رزمندگان اسلام در مقابل امپریالیسم بر جدیّت و قطعیت آن، افزود.
درس عبرت
اگر چه انهدام سرمایه‏های ملی، آواره شدن صدها انسان بی گناه و به شهادت رسیدن رشیدترین جوانان ایران اسلامی، از نتایج تلخ جنگِ نابرابر ایران و عراق بود، امّا افشای چهره کریه دشمنان اسلام را در پی داشت. آنان با حرکات خباثت‏بار خود، نشان دادند که «حمایت از حقوق بشر» تنها ادعا و شعاری بیش نیست که با مستمسک قرار دادن آن، به دنبال قدرت‏طلبی و فزون خواهی خود می‏باشند.
آزمون پر تجریت
دفاع مقدس، آزمونی بزرگ بود؛ آزمونی همراه با صدها تجربت و هزاران کشف و شهود که هرگز نمی‏توانست در فضای روزمره زندگی به دست آید.
رزمندگان اسلام با توکل به خدا و توسل به اهل بیت، در کارزاری وارد شدند که جز لطف و هدایت الهی نمی‏توانست آنان را به پیروزی نزدیک کند و زمینه ساز این هدایت، تحوّل باطنی بود که آن‏ها را به «انسانیت» و «خویشتن خویش» رهنمون ساخت.
فریاد بیدادگری
وجدان‏های بیدار جامعه، زندگی را از بیمارزدگی و آفت‏های مهلک نجات می‏دهند. بی‏هویتی و بی‏اهمیتی به آنچه در متن جامعه می‏گذرد؛ بستر را برای ورود هر نوع آلودگی فراهم می‏آورد و جامعه‏ای که به بی‏هویّتی دچار شود؛ از مقام انسانیت خارج می‏شود و به جایگاه حیوانیت تنزل می‏کند.
حماسه دفاع مقدس، فریاد بیدادگری بود که وجدان‏های آگاه و بیدار را راسخ‏تر و دل‏های غبار گرفته و زنگار زده را متنبّه و جان‏های پژمرده را بیدار کرد تا به حراست از کیانشان برخیزند.
احیای خودباوری
هر ملتی که به خودباوری نرسد، به شکوفایی نخواهد رسید و هر جامعه‏ای که به فکر شکوفایی نباشد؛ لاجرم به دریوزگی و وابستگی تن خواهد داد.
وابستگی آغاز اسارت انسان‏ها و فرجام حیاتِ ملتی است که از پس از آن می‏تواند بزرگی کند.
دفاع مقدس احیا کننده خودباوری مردمی بودو که سالیان دراز این تحفه الهی را رژیم ستمشاهی از آن‏ها ستاینده بود و آنان بار دیگر با اعتماد به نفس، تار و پود اسارت وابستگی را گسستند تا برای عزّت و عظمت دینشان، جامعه‏ای خود شکوفا داشته باشند.
نقش آفرینی در توسعه سیاسی
یکی از نتایج مهم دفاع مقدس، نقش آن در توسعه سیاسی بود؛ چه آنکه بنا به گفته کار آ گاهان سیاسی، ضرورت اجتناب‏ناپذیر هر توسعه‏ای، عبور را از بحران‏ها است و جنگ، با شرایط دشوارش، یکی از بحران‏هایی بود که نظام ما با عبور از آن، زمینه توسعه همه‏گیر اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی را فراهم آورد.
جلوه‏های دفاع در فرهنگ
تأثیر جلوه‏های دفاع مقدس در فرهنگ ایران اسلامی نمودی آشکار دارد؛ به طوری که می‏توان آن را، «ادبیات دفاع مقدس» نام نهاد. به تصویر کشاندن حماسه آفرینی‏ها و ایثارگری‏های مردان غیور ایران اسلامی، در قالب‏های گوناگون ادبی، از داستان و شعر گرفته تا رمان و فیلم‏نامه، جملگی سبب ایجاد سبکی نو در تاریخ ادبی و نیز باعث تحوّل و تکامل در فرهنگ حماسی این مرز و بوم گردید.
دشمن در خانه
دوم مهرماه 1359 شمسی صدای مخوفی مردم اهواز را به وحشت انداخت. زمین می‏لرزید، گویی از هر طرف هیولای آهنین، ما را دنبال می‏کرد. پس از لحظه‏ای انفجار و سقفی از آتش، صحنه‏ای دلخراش از فریاد زنان و مردان و گریه کودکان پدیدار شد.

چهارده روز پس از حمله عراق به اهواز، در شانزدهم مهر، شهر دزفول مورد حمله میگ‏های عراقی قرار گرفت و بسیاری از مردم بی‏دفاع کشته و زخمی شدند. علاوه بر این؛ بسیاری از شهرهای ایران، از جمله قصر شیرین، ارومیه، باختران، خرم آباد، مهران، اندیمشک، بهبهان، خرمشهر، سنندج، تهران و قم مورد حملات هواپیماهای عراقی قرار گرفت.
گل‏های باغ رسالت
«خداوندا! تو خود می‏دانی که استکبار و امریکای جهان‏خوار گل‏های باغ رسالت تو را پرپر نمودند.»
سلاح‏های شیمیایی، جزء سلاح‏های کشتار جمعی است. رژیم عراق در مناطق جنگی بارها از آن‏ها علیه سربازان ایرانی استفاده کرد. در این میان، هولناکترین مورد استفاده از این سلاح، در منطقه کردنشین «حلبچه» بود. عمق این فاجعه به حدی بود که بسیاری از محافل رسمی و غیر رسمی بیگانه، رژیم بعث عراق را محکوم کردند. با استفاده مکرر عراق از گازهای خردل، اعصاب و سیانور، هزاران نفر از مردم مظلوم حلبچه کشته و زخمی شدند و زنان، مردان و کودکان این منطقه به ایران و ترکیه آواره شدند.
ناله‏های گمشده
با گذشت یازده سال از پایان جنگ تحمیلی، هنوز آثار گازهای شیمیایی را در تن رنجور جانبازان سرفراز مشاهده می‏کنیم؛ قهرمانانی که صبح روشن پیروزی را برای مردم خوب ایران به ارمغان آوردند.
روح بزرگ
«حتی آن بچه‏های کوچلو قلک‏هایشان را می‏آورند و می‏دهند.»
هنگامی که کمک‏های مردمی را جمع آوری می‏کردیم، به قلک پلاستیکی کوچکی بر خوردم. با تعجّب آن را تکان دادم. می‏اندیشیدم که چقدر پول در آن جا می‏گیرد؟ 100 تومان، 200 تومان؟ یا...
قلک را شکافتم، در لابه‏لای سکه‏ها برگه‏ای را یافتم. در آن، چنین نوشته بود:
« بسم الله الرحمن الرحیم
من کودکی هشت ساله هستم. پدر و مادرم به من قول داده‏اند در ازای هر نمره 20، بیست تومان به من جایزه بدهند من هم تصمیم گرفتم بهتر درس بخوانم تا نمره 20 بگیرم و تمام جایزه‏هایم را به شما رزمندگان هدیه کنم.»
با خواندن نامه، اشک در چشمانم حلقه زد. به خاطر روح بزرگ که در کالبد کوچک این کودک هشت ساله یافتم، از خودم خجالت کشیدم.
انتظار شهادت
انقلاب اسلامی ایران، نعمتی الهی است که به بهای ایثار و پایمردیِ شیرزنان و دلیرمردانِ بسیاری به دست آمد و حفظ شد. پزشکی که پس از شش بار اعزام به جبهه و خدمت در درمانگاه، برای هفتمین بار به سوی جبهه نبرد شتافت، اما این بار به عنوان جوشکار؛ زیرا می‏خواست با کارهای سخت و طاقت‏فرسای رزمندگان آشنا شود.

پیرمرد هفتاد ساله‏ای که با هدیه دادن چهار فرزندش خود نیز به جبهه می‏رود و طلبه‏ای بی‏سیم‏چی که در زیر آتش شدید دشمن، خود را روی دستگاه بی‏سیم می‏اندازد؛ چون معتقد است اگر او ترکش بخورد، یک نفر دیگر بی‏سیم‏چی خواهد شد، اما اگر بی‏سیم از کار بیفتد، همه بچه‏ها شهید می‏شوند.


دفاع مقدس در کلام رهبری
هفته دفاع مقدس نمودار مجموعه‏ای از برجسته‏ترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی دلاورانه در پای پرچم برافراشته اسلام و قرآن است. در این مجموعه تابناک، درخشنده‏ترین و نفیس‏ترین نگین گرانبها یاد و خاطره شهیدان است. آنها جوانان و جوانمردان رشید و پاک سرشتی بودند که با آگاهی و درک والای خود موقعیت حساس کشور را تشخیص دادند و وظیفه‏ی بزرگ جهاد در راه خدا را مشتاقانه پذیرا شدند. هر ملتی که چنین دلاوران آگاه و شجاعی را در دامان خود پرورده باشد حق دارد به آنان ببالد و آنان را الگوی تربیت جوانان خود در همه دوران‏ها بداند.

دفاع مقدس و غرور ملی
هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان‏ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی‏های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود. رشادت‏های جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها می‏توان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.
دفاع مقدس و ولایت پذیری
این روزها هنگامی که یادی از دفاع مقدس می‏شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می‏شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می‏دارد. ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه‏آفرین مفهوم روشن «تعبد در برابر ولایت» را به نمایش گذاشتند و با انگیزه «ادای تکلیف» در پی «مرجع و رهبر» خود سر از پا نشناخته، به جبهه‏های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی‏بدیل را ترسیم کردند و به پیروزی بزرگی که حفاظت از وجب به وجب سرزمین اسلامی و صیانت از مکتب و عقیده بود دست یازیدند.
پیام دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس یادآور خون‏های مقدسی است که در پای شجره طوبای انقلاب اسلامی ریخته شد. فرزندان جبهه و شهادت اطاعت را عبادت می‏بینند. وارثان دفاع مقدس عزت جهاد را با ذلت در خانه نشستن عوض نمی‏کنند. ایستادگی آنها نشستگان تاریخ را به قیام وا می‏دارد و این پیام بزرگ دفاع مقدس است.
سال‏های عشق و عطش
خدایا، آن سال‏ها رفتند؛ سال‏های زلال مهربانی؛ سال‏های سجود و صعود؛ سال‏های اوج شهادت و شجاعت مادران شهید؛ سال‏های سنگرهای سوز و گداز؛ سال‏های خوش «دوکوهه»؛ سال‏های بی‏قراری و انتظار. دریغا که سال‏های عشق و عطش گذشت!
دفاع مقدس و انگیزه ما
مردم ایران با برخورداری از رهبری توانا و آگاه، هوشمندانه و با انگیزه‏های دینی و ملی در مقابل دشمن متجاوز به پاخاست و صحنه‏های زیبایی از وفاق ملی را به نمایش گذاشت. انگیزه حضور مردم ما دینی، عقیدتی و ملی بود. دفاع ما نبردی صددرصد شرافتمندانه بود و به همین دلیل حاضر نشدیم مقررات انسانی و اسلامی را در این جنگ زیر پا بگذاریم.
جبهه، مدرسه‏ی عشق
چهره‏ای شاد و نورانی داشت. خوب که نگاهش می‏کردی می‏توانستی آثار خستگی را در صورتش ببینی. ولی چشمانش تو را بیشتر مجذوب خود می‏کرد. لباس خاکی، ساده و تمیزی بر تن داشت. هفده ساله نشان می‏داد. لاغر و باریک اندام بود و در چهره‏اش مظلومیتی غریب موج می‏زد. اصلاً به او نمی‏آمد که مرد جنگ و جبهه باشد؛ اما نگاهش می‏گفت: «جبهه بزرگ و کوچک نمی‏شناسد، عشق می‏شناسد».
به او می‏گویم: «چرا به مدرسه نرفتی؟». با اخم نگاهم می‏کند و جواب می‏دهد: «جبهه خود مدرسه است؛ آن هم مدرسه عشق و ایثار؛ مدرسه‏ای که انسان کامل پرورش می‏دهد». بعد لبخندی می‏زند. لبخندش سراسر معنا بود. سال‏ها بعد مادرش عکسش را نشانم داد و گفت: در کربلای پنج کربلایی شد...
دلتنگ روزهای خدایی
دلم برای جبهه تنگ شده؛ روزهایی که خدا نزدیک بود؛ آن روزها که صدای توپ و تفنگ در هم پیچیده بود و نوای یا زهرا و یا حسین شهر را پر کرده بود. دلم برای غروب‏های شلمچه، موج‏های خروشان اروند، دوکوهه و حسینیه حاج همت تنگ شده. دلم هوای نماز مسجد جامع خرمشهر کرده. کاش دوباره در زمین صبحگاهی می‏نشستیم پای دعای «عهد» بچه‏ها. دلم هوای ایستگاه صلواتی با آن چای همیشه جوش خورده‏اش کرده. دلم برای همه چیز جبهه و جنگ تنگ شده. از شهر و حصارهای بلندش خسته‏ام. خدایا دلم تنگ روزهای خدایی است...
پشت هیاهوی شهر
پشت هیاهوی شهر، پشت این حجم سیاه بی‏اعتنایی، پشت این تراکم خودبینی و خودخواهی، پشت این تزویرها و تظاهرها، سنگرهایی بود پر از سجاده‏های سبز و فرصت‏های آبی با فرشهایی از آسمان؛ هوایی آکنده از اخلاق و صمیمیت؛ خلوت‏هایی که پوشیده از آفتاب بود و سرشار از خدا و عشق؛ لبریز از آینه بود و آرامش؛ وقت‏هایی که می‏شد زانو به زانوی عشق نشست و با خدا صحبت کرد. ماه‏ها و سال‏هایی که دور از خود می‏توانستی با سر انگشتان دعا حیات را لمس کنی، با تمام دلت در فضای شفاف گل‏ها بنشینی، شیرینی پرواز را بنوشی و حضور خدا را ادراک کنی. آه آن روزها و آن سال‏های خوب کجاست؟! شب‏هایی که همگی شب قدر بود...
زنان و دفاع مقدس
زنان ایرانی با انقلاب اسلامی و جنگ حیاتی دوباره یافتند. زنان ایرانی همان مادران، همسران و خواهران کسانی بودند که در صف مقدم جبهه از عقیده و ناموس و سرزمین خویش دفاع می‏کردند. زنان شجاع ایران اسلامی حماسه‏آفرینان عرصه‏های پشتیبانی و امداد جبهه‏های جنگ و جهاد بودند که نقش خویش را در نهایت تعهد، ایثار و تلاش ایفا کردند و در این میدان سخت و طاقت‏فرسا نیز موفق و سربلند به در آمدند و افتخاری بر افتخارات خویش افزودند که به جز زنان صدر اسلام نمی‏توان نمونه‏ای برای آن نشان داد. حضور در خط مقدم جبهه و جنگ، پرستاری و مداوای مجروحان جنگی، تهیه وسایل رفاهی برای مردان جنگ، و حضور فرهنگی در شهرها از مهم‏ترین فعالیت‏های زنان در طول دفاع مقدس بوده است. زنان حماسه‏های بزرگ آفریدند و دیدگان تاریخ را در بهتی عجیب فرو بردند.
دفاع مقدس و هنر
همواره دفاع ملت‏ها از سرزمین‏های خویش الهام‏بخش هنرمندان متعهد و مسئول بوده است. با نگاهی کوتاه به عرصه‏های مختلف هنری ـ ادبیات، سینما، نقاشی، موسیقی و غیره ـ می‏توان دریافت که بهترین و برترین آثار متعلق به جنگ‏های دفاعی و مقدس است. بر این اساس دفاع مقدس ما نیز منبع سرشار و پایان‏ناپذیری برای خلق آثار هنری برتر و متعهد است. اگر بخواهیم صحنه‏های به یاد ماندنی جنگ و دفاع مقدس برای تمام نسل‏ها و عصرها ماندگار بماند باید آن رشادت‏ها، شهادت‏ها و جانبازی‏ها را در قالب‏های مختلف هنری درآوریم. نسل‏های بعد باید بدانند که برای حفظ این سرزمین چه عزیزانی جان و مال خویش را در طبق اخلاص نهاده‏اند و این مهم میسّر نمی‏شود مگر اینکه درباره جنگ فیلم‏های برتر، شعرهای پرمحتوا، داستان‏های پرشور و نقاشی‏های پرجاذبه ساخته و پرداخته شود.
دفاع مقدس و استقلال نظامی
ایران قبل از انقلاب اسلامی کشوری بود که در تمام مسائل نظامی وابسته به آمریکا و غرب بود. حضور مستشاران نظامی آمریکا در تمام سطوح نیروهای مسلح آشکار بود. اما با وقوع انقلاب اسلامی و اخراج مستشاران نظامی و شروع جنگ تحمیلی، نیروهای نظامی، خود ارکان ارتش و صنایع نظامی را در اختیار گرفتند. نیازهای مختلف جنگ و تحریم شدید تسلیحاتی باعث شد در صنایع نظامی نوآوری‏های مختلفی بروز کند. این روند بعد از جنگ نیز ادامه یافت. ساخت موشک‏ها و تانک‏های پیشرفته و ناوهای کوچک و بزرگ از دستاوردهای مهم صنایع نظامی در طول دوران دفاع مقدس می‏باشد.
خاطره‏ای از آن روزه
تازه جنگ شروع شده بود. خبرهای سخت و دردناکی از جبهه‏های جنوب و غرب می‏رسید. بی‏دردان مرفه فرار را بر قرار ترجیح می‏دادند و بار سفر به سوی بهشت خیالی غرب می‏بستند. پابرهنه‏گانِ همیشه استوار با کم‏ترین سلاح و تجهیزاتی در مقابل دشمنِ تا بن دندان مسلح ایستادگی می‏کردند. آن روز وقتی از مدرسه به خانه آمدم دیدم مادر لباس‏های سبز پدر را آماده می‏کند. خواهر کوچکم سعی می‏کرد پوتین‏های پدر را تمیز کند. بوی عطر پدر فضای خانه را خوشبو کرده بود. پدر در لباس رزم چه استوار و راست قامت می‏نمود. او می‏رفت، مادر آهسته گریه می‏کرد، خواهرم از پدر سوغاتی می‏خواست و من به تماشای قدم‏های استوار او ایستاده بودم. او رفت و از جبهه برایمان سوغات شهادت آورد.
جوانان و دفاع مقدس
بسیاری از نیروهای حاضر در جبهه‏ها جوانان بودند. جوانان در قالب نیروهای بسیج حضوری چشم‏گیر در دفاع مقدس داشته‏اند. این جوانان از سر کلاس درس و دانشگاه یا کارخانه و مزرعه و اداره برای دفاع از آرمان و سرزمین خود به جبهه‏ها آمده بودند. جوانان ایران اسلامی با خلق رشادت‏های فراوان نشان دادند که بهترین جوانان جهانند. الگوی این جوانان، جوانان کربلا بود. ملتی که چنین جوانانی دارد به جاست که بر خود ببالد و به داشتن چنین جوانانی افتخار کند.

در سوگ شهادت شهیدان
رفتند عاشقان خدا از دیار ما
از حد خود گذشت غم بی‏شمار ما
دل‏هایمان به همره این کاروان برفت
در ره بماند دیده امیدوار ما
یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش
واحسرتا به سر نرسید انتظار ما
عمری پی وصال دویدیم و عاقبت
اندر فراق سوخت دل داغدار ما
یاران زقید و بند علایق رها شدند
ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما
افسوس روزگار شهادت به سر رسید
سوز و گداز و آه و فغان شد نثار ما
دیگر تمام قافله‏ها کوچ کرده‏اند
برجای مانده است تن زخمدار ما
صمد قاسمپور


هشت سال جنگ تحمیلی
انتهای عشق
این‏جا دشت ایثار است. این‏جا دریای مودّت و یک‏پارچگی موج می‏زند. این‏جا عشق جاری است. این‏جا کوهِ استقامت و استواری است. این‏جا هویزه، چزّابه، شلمچه، دو کوهه و... است. این‏جا سرداران شهید آرمیده‏اند. این‏جا هزاران لاله پرپر گشته‏اند. این‏جا صدای بال زدن فرشتگان را می‏توان شنید.

این‏جا یعنی انتهای هستی، تا معبود رفتن و پرواز تا بی‏کران. این‏جا قدم‏گاهی است که از ذره ذره خاکش بوی بهشت می‏آید؛ بوی شجاعت، شهامت، ایثار و استقامت. این‏جا سرزمین خاطره‏ها و خاک خوب خدا، جبهه مردان الهی است.
این مسأله را حل کنید
شما که نام جبهه‏ها را شنیده‏اید، آیا می‏دانید هویزه کجاست؟ چه کسانی در آن‏جا کشته شده و دفن گردیده‏اند؟ چگونه تانک‏ها، 120 تن از خوبان هویزه را پامال چرخ‏های آهنینشان کردند؟ اصلاً می‏دانید تانک چیست؟ می‏توانید این مسأله را حل کنید؟ گلوله‏ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود، از فاصله صد متری شلیک می‏شود و به حلقومی اصابت و آن‏را سوراخ می‏کند، حالا معلوم کنید «سَر» کجا افتاده است؟... یا این مسأله... هواپیمایی با سرعت بسیار از ارتفاع ده متریِ سطح زمین، ماشینی را که با سرعت در جاده مهران ـ دهلران حرکت می‏کند، مورد اصابت موشک قرار می‏دهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام «تَن» می‏سوزد؟ کدام «سَر» می‏پرد؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید، غسل داد و کفن کرد؟
صدای «امّن یجیب»
سال‏ها گذشته، ولی خاطره‏هایشان زنده است. سال‏ها گذشته، امّا رؤیاهایشان از تمامی این جاده‏ها عبور می‏کند. فریادهایشان هنوز هم از بلندای تپه‏های «بوکان» به گوش می‏رسد. صدای «امّن یجیب» باز هم از کنار نخل‏های سوخته جنوب به گوش می‏رسد. صدای «یا زهرا» را باز هم می‏شنویم. سال‏هاست هر روز صبح آینه‏ها به آن‏ها سلام می‏دهند، شب‏ها درختان با زمزمه آن‏ها به خواب می‏روند و ابرها با آن‏ها می‏گریند؛ سبک‏بالان عاشقی که جانِ شیرین خویش را به کف گرفته و بی‏هیچ منتّی، آن‏را به دین و میهن خویش تقدیم ساختند.
با ما بگویید
حضور شما طلایه‏داران پرچم عشق و ایمان، شما که فتح را روایتی دیگر بودید، ما را به خوان گسترده ایثار و جوان‏مردیتان نشانده است. این بار می‏خواهیم از شما بشنویم. از شما که اروندرود هنوز آخرین وضوی عشقتان را به خاطر دارد و کرخه، هم‏چنان رشادت و مردانگیتان را بر سینه موّاج خویش تکرار می‏کند. با ما از آن سال‏هایی بگویید که در غربتْ قریب بودید. از آن روزهای خون و شهادت. از آن سُفره‏های ساده و با صفایی که تنها با نانی و نمکی تزیین می‏شد. از آن نگاه معصومانه پیران رزمنده‏ای که برای رسیدن به خط مقدّم، ملتمسانه می‏گریستند. از سیمرغان سبک‏بالی که برای رسیدن به قاف عشق و حقیقت، رنج و عطش و سوز را به جان خریدند. از آزادگانی که سال‏ها در اسارت ماندند، ولی یک قدم عقب ننشستند!
تفکرات خام
دشمنان، تجاوزکارانه آمدند خام‏اندیشانه گمان می‏کردند که سه روزه تهران را تصرّف خواهیم کرد. این برای اولین بار نبود که ایرانْ عرصه تاخت و تاز بیگانگی قرار می‏گرفت که چشم طمع به آب و خاک این سرزمین دوخته بودند. البته این بار آمده بودند تا هم آب و خاکش را بگیرند و هم نظام اسلامی‏اش را ساقط کنند؛ نظامی که با اهدای قطره‏های خون بهترین و پاک‏ترین انسان‏ها به دست آمده بود.

دشمنان خود نیز معترف بودند که آمده‏اند تا با دندان تیزِ طمعْ این سرزمین را از آنِ خویش کنند، ولی آن کوردلان، از نیروی مقاومتی که در سینه‏ها انباشته و پرچم دفاع و حماسه‏ای که برافراشته شده بود، غافل بودند.
رمز جاودانگی
در هشت سال جنگ تحمیلی، رمزی نهفته است که ایران و جوانان ایرانی را به لحاظ پایداری و ایثارشان در حفظ ارزش‏ها و تمامیت ارضی ایران اسلامی، و ناکام گذاشتن دشمن در رسیدن به اهداف شوم خود، ممتاز ساخته و به گونه‏ای بی‏سابقه، آنان را در تاریخ جهان برجسته کرده است.

رمز این جاودانگی و برجستگیِ سبک‏بالان عاشق را در این جمله پیر فرزانه جماران می‏توان یافت که فرمود: «فرق بسیار است بین جوانانی که شب را با مناجات و قرائت قرآن و نماز و نیایش به سر می‏برند و حَمله را با ذکر خدا و اللّه‏ اکبر شروع می‏کنند، با آنان که شب را با معصیت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز می‏کنند.»
این روزه
این روزها که در میان آتش‏بازی‏های پرزرق و برق زندگی، آتش دشمنْ سوزمان کم شده است، این روزها که دیگر نه کسی سیمرغی می‏شناسد و نه نشانی از کوه قاف دارد، این روزها که دل گیریم از این هوای غم آلوده فراموشی، این روزها که در ازدحام جمعیتِ سرگردان و بی‏هدف گم شده‏ایم، این روزها که دیگر کم‏تر می‏توان نشانی از دریادلانی به دست آورد که برای رسیدن به حق و حقیقتْ دل به دریا می‏زدند.

تا به ساحل نجات و پیروزی برسند؛ حماسه آفرینانی را می‏طلبیم تا درباورهامان همیشه تابنده باشند و از شهادتِ عزیزانی بگویند که رفتنشانْ مثل عبور سریع یک شهاب و وزش آرام یک نسیم ساده بود؛ چرا که تشنه سادگی و صفای آیینه‏وش وجودشان هستیم.
جبهه، تجلی گاه یاد خدا
هنرمندی که برای فیلم‏برداری ره‏سپار جبهه‏های حق علیه باطل شده بود، لحظه‏های پایانی عمر رزمنده‏ای را این گونه توصیف می‏کرد:«نگاهم به شکم پاره پاره شده یکی از رزمندگان خیره ماند. لبانش با تبسمی از ذکر، حرکتی موزون یافته بود. نزدیک رفتم.

فکر می‏کردم واپسین لحظات زنده بودن خویش را به ادای وصیتی مشغول است یا شاید از فرط درد یا حتی تشنگی می‏نالد، اما سوگند به خدا که از او چیزی جز ذکر «یا سبّوح»، «یا قدّوس» و «یا ذَالجَلال و الاِکرام» نشنیدم.

خواستم آن حالات روحانی را فیلم‏برداری یا دست‏کم صدای وی را ضبط کنم، اما توان کوچک‏ترین حرکتی در خود نیافتم و در برابر آن هم ایثار و جانبازی، با دستانِ سِرِشکمْ گونه‏هایش را نوازش کردم و زمانی به خود آمدم که مرغ روحش از قفس تن پرکشیده بود» و این چنین بود حماسه رزمندگان سپاه اسلامْ در وجب به وجب از خاک جبهه که سرشار از ترنّم‏های عاشقانه بود.
تبلور ارزش‏های مقدس
در حماسه دفاع مقدس، ارزش‏هایی تبلور یافت که ریشه در فرهنگ اسلام و باورهای دینیِ غیورمردان مسلمان ایرانی داشت؛ همان باورهای دینی که آنان را مشتاق دیدار دوست ساخته بود و نظاره کردن «وجه اللّه‏» را رؤیایی دست یافتنی ساخت.

آنانْ درس مهرورزی، برادری و هم‏دلیِ با دوستان، و نیز درس استواری و سرافرازیِ در مقابل خصم دون را از قرآن کریم فراگرفته بودند تا ایثار و فداکاری را رنگی جاودانه بخشند تا آن‏جا که پرچم شجاعت و دلاوری را با تأسّی به سیدالشهداء علیه‏السلام و سقای کربلا بر قله بلند افتخار برافراشتند و عزت و کرامت را شکوهی دیگر بخشیدند، آن‏گونه که تاریخ با نظر به ویژگی‏های تاریک و غیرانسانی متجاوزان، در مقابل این همه بزرگی و ارزش واماند و انگشت حیرت به دندان گرفت.
جبهه‏ها، کربلای دوم
فضیلت‏های بشری، کم‏تر در صحنه نمایش تاریخ عرض اندام کرده‏اند، ولی آن‏گاه که مجال یافته‏اند تا خویشتن را بر همگان عرضه کنند و نقشی جاودانه بیافرینند، آن‏چنان شوری بر پا کرده‏اند که قلب‏ها و دل‏ها را به لرزه انداخته‏اند.

روزهای دفاع مقدس، با حماسه‏هایی که دلاورمردانِ همیشه پیروز ایران آفریدند، آن‏چنان نقشی در صحنه نمایش تاریخ ایفا کرد که جز در کربلا نمونه‏اش را نمی‏توان یافت؛ چرا که اینانْ همان درسْ‏آموختگان آن مکتب بودند و شاگردان پیر فرزانه‏ای که حسین علیه‏السلام را الگو و اسوه‏اش می‏شمرد.

فریاد سنگرهای اروند
این‏جا اروند است. می‏توان سکوتِ همراه با غم را از سنگرهایش حس کرد، ولی از لابه‏لای همین سکوت، رساترین فریادها به گوش می‏رسد؛ صدای عشق، دلدادگی و حضور. هنوز می‏توان آهنگ عاشقانه نمازهای شبانه را در عرصه حضور تانک‏ها، کاتیوشاها، تفنگ‏ها و هواپیماها شنید.

هنوز می‏توان همهمه بی‏قرار را از اعماق سنگرها، همراه با زمزمه اشک بر گونه‏های بندگی شنید. نگاه کنید! این رود آرام اروند است که بسیاری از غواصان و جوانانمان را به کام خود کشیده و اکنون چهره مظلومی به خود گرفته است.
ما در مقابل این همه از خودگذشتگی و ایثار این جوان‏مردان صحنه کارزار، چه داریم که ببخشیم؟ باید حرکت کنیم و ما نیز به پیش رویم و عطر آن روزها و خلوص آن خالصان را به باد صبح‏گاهی بسپاریم تا فضای جانمان را طراوتی دیگر بخشد و ما نیز چونان شهیدانمان، خدایی شویم.
نشان از حماسه‏ها
سنگرها را به خانه و کاشانه‏شان ترجیح داده بودند. دل‏هاشان به وسعت دریا بود و چشمانشان نورانی‏تر از ستاره. آنان، دست‏های سبز خدا بودند؛ عاشقان شورآفرینی که با الهام از خط سرخ عاشورا، پیروزی همیشگیِ خون بر شمشیر را بر لوح زمان نقشی برجسته زدند و امروز، امواج خروشان خلیج فارس، نیزارهای مجنون، مرداب‏های هورالهویزه و نخلستان‏های اروند، حماسه این خستگان راه معشوق را حکایت می‏کنند؛ حماسه‏ای که شهادتْ روشنی‏بخش دیدگانشان بود... شهادتی که نشانه نکو زیستن، نکوتر مردن و به سر منزل مقصود رسیدن بود.
در تمام لحظه‏ها با خدا باش
خسته‏ایم از جور روزگار، از ریاکاران به ظاهر رفیق. خسته از حیله‏گران دنیاپرست و از تمام ابرها که بر قلب‏هایمان سنگینی می‏کند، ولی در این روزهای یادآوریِ حماسه‏ها و عاشقی‏ها، تو که شلاق دشمن را تحمل کرده‏ای، تو که فراوان زخم زبان از کوردلان شنیده‏ای، تو که تمام مشکلات را بر دوش کشیده‏ای، تو که از جاده‏های پرخطر عبور کرده‏ای، تو که پشت درهای بسته ساعت‏ها به انتظار نشسته‏ای، نباید خسته باشی. باز هم مثل لحظه‏های جنگ در خروش و جوششی عمیق باشی. با کینهْ بجنگ با نیرنگْ بستیز، با نَفْسْ دربیفت و باز هم به فکر خدا باش. تو هیچ گاه تنها نخواهی ماند؛ هم‏دوش ستاره‏ها و هم‏پای فرشتگان در کنار آفتاب و ماهْ با خدا سخن خواهی گفت.
بسیج، فرهنگ است
هفته دفاع مقدس، یادآور دلاورمردی‏ها و حماسه‏آفرینی‏های مردانی است که نام ایران را در عرصه جهان برجستگی خاصی بخشیدند در این میانْ بسیجیانِ همیشه عاشق، کبوتران سبک‏بالی بودند که خالصانه و عاشقانه، هستیِ خویش را در طبق اخلاص نهادند و به دوست تقدیم کردند.

بسیجْ مکتب شاهدان و شهیدان گم‏نام، و بسیجیْ هم‏سنگر و پیرو شهیدان است. بسیجْ فرهنگ است و تفکر بسیجی، معیاری ارزشی، اصیل، عمیق و انقلابی است. بسیجْ عشق است و بسیجی، عاشق. روح بسیجْ علی و فاطمه است و بسیجی، عاشقی است که کمال خود را در شهادتْ و شهادت را عین سعادت می‏داند. بسیجیْ ذوالفقار علی است؛ عاشق علی، پیرو علی، و مطیع و مرید علی است.
روحیه شهادت طلبی
خطرها را به جان می‏خریدند و به پیشواز مرگ سرخ می‏رفتند. ترسی از مرگ نداشتند و روحیه مجاهدت و رزمندگی‏شانْ با فرار از میدان نبرد و دغدغه زنده ماندن سازگاری نداشت. آن‏ها انسان‏های وارسته و شایسته‏ای بودند که مرگِ در راه خدا را با تمام وجود می‏خواستند؛ چرا که به خوبی می‏دانستند شهادتْ زندگی حقیقی، و شهیدانْ زندگان جاویدند.

این جوانانِ شیفته شهاتْ انسان‏های برگزیده روی زمین بودند که بنابر فرمایش امام خمینی رحمه‏الله «بیمه بودن کشور و آسیب‏ناپذیر بودن ملت، مرهون همین روحیه شهادت‏طلبی آنان است».
اعتراف دشمن
پیران و جوانان و حتی نوجوانانی که برای دفاع از مرز و بوم این خاک مقدس پای در میدان‏های جنگ نهادند، آن‏چنان رشادتی از خویش به نمایش گذاشتند که اعجاب همگان را برانگیخت تا آن‏جا که دشمن زبان به اعتراف گشود.
یکی از فرماندهان برجسته عراقی، وقتی که زیر فشار مافوقش قرار گرفته بود که «چرا عقب‏نشینی می‏کنید و حمله نمی‏کنید»، گفته بود: «شما واقعیات میدان جنگ و ارتشتان را نمی‏دانید، ولی من این‏جا واقعیات را می‏بینم. رزمندگان ایرانی را می‏بینم که روی میدان‏های مین پا می‏گذارند و به ما حمله می‏کنند، ولی در همان حال سربازان خودمانْ پوتین‏هایشان را در می‏آورند و آهسته و بی‏صدا فرار می‏کنند. چگونه می‏توان جنگید و عقب نشینی نکرد؟»
سرمایه عظیم ایمان
هشت سال دفاع مقدس و سرافرازانه غیورمردانی که روح صفا و اخلاص را در جای جای جبهه‏ها جاری کرده بودند، به جهانیانْ به ویژه آنان که تنها چشم بر مادیات بازکرده‏اند، ثابت نمود که زمانی که کشوری مجهز به پیشرفته‏ترین و مجهزترین وسایل جنگی باشد، ولی سرمایه عظیم انسانی را به دنبال نداشته و کوله‏بارش از اعتقاد به خدا و توکل به او تُهی باشد، قطعا در صحنه نبرد شکست خواهد خورد.

در سال‏های خون و حماسه هشت سال دفاع مقدس، درخت اخلاص و توکل در باغ جان رزمندگان اسلام ریشه دوانده بود و ملت قهرمان و شهید پرور ایران و رزمندگان دلاور اسلام، با توسل به ریسمان مستحکم توکل و اعتقاد به خدا، در مقابل دشمن سرذلت فرونیاورند و نصرت الهی را به چشمان خویش دیدند.
شیرزنان تاریخ
مادرانی که فرزندان خویش را به جهاد تشویق می‏کردند، همسرانی که با دست خویش چفیه بر گردن شوهرانشان می‏انداختند، خواهرانی که بوسه بر سربندهای برادرانشان می‏زدند، شیرزنان تاریخ‏اند و چه حماسه‏ها آفریدند.

دختران معصوم سوسنگرد، آن اسوه‏های عفاف که هر کدام در پس رنج‏های بی‏کران صحرانشینی و بیابان‏گردی، آرزوهای سال‏ها بعد را در دل می‏پروراندند، آن خواهران ماه، آن مظاهر شرم و حیا که زنده زنده به گور سپرده شدند، شیرزنانی بودند که دامان پاکشانْ پرورش‏گاه بزرگ‏مردان حماسه‏آفرینی بود که از تهدید و ارعاب همه دشمنانی که برای نابودی این انقلاب متحد شده بودند، نمی‏هراسیدند دشمن و سلاح تجهیزات پیشرفته‏اش، در عزم راسخشان خللی وارد نمی‏کرد.
جبهه، دانشگاه معنوی
جبهه مکانی است که قدم نهادن در آن، لیاقت و سعادت می‏خواهد و نصیب همه نمی‏شود، ولی آنان که مورد توجهات خاص خداوندی قرار می‏گیرند، این مکان عزیز را می‏یابند، آن چنان که در توصیفش می‏گویند: «وقتی جبهه نیستم، مثل این است که یک چیزی گم کرده‏ام». یا دیگری چه زیبا گفته است که: «جبهه، دانشگاهی است که مدرک آن پاک بودن، خلوص نیت و صبر و تحمل است. جنگْ بهترین فرصت برای آزمایش کردن ملت اسلامی و به ثمر رساندن انقلاب اسلامی است. زمان خودسازی و زمان آزمایش و امتحان واقعی، در جنگ است».

این روزها، یادآور فداکاریه
دفاع مقدسْ آوردگاه حق و باطل، دانشگاه خودسازی و تکامل روحی، مدرسه عشق و محبت حقیقی، دریای نور با گوهرانی از اخلاص و ایثار، عرصه آفرینش حماسه‏های سترگ و ماندگار، تجلی‏گاه صحنه‏های زیبای ماندگاری، گستره آفرینش صحنه‏های باشکوهِ از خودگذشتگی و ایثار، زندگی راحت را رها کردنْ و خود را در کانون خطر قرار دادن برای دفاع از حریم مقدس اسلام و مملکت اسلامی بود.

بکوشیم در این روزها که یادآور این همه خلوص و ایثار و صفا و صمیمیت است، جبهه و دردانه‏های پاکش را برای همیشه در اذهان زنده کنیم و بکوشیم تا برای همیشه، در یادهامان بماند که «یارانْ چه غریبانه، رفتند از این خانه».

بشیر صبح صادق
ما شاهدِ روزگار عشقیم
ما خامه خون‏نگار عشقیم
ما وارث کربلای خونیم
اسطوره ماندگار عشقیم
ما شمس مُنیر شبْ شکافیم
ما آتش پرشرار عشقیم
ما غیرت لاله‏های سرخیم
در باغ سحر بهار عشقیم
بازگشت به فهرست

ماییم بشیر صبح صادق
درگلشن خون، هزار عشقیم
خونین کفنانِ روسپیدیم
عمری است که داغ‏دار عشقیم
ظلمت‏شکنانِ حق‏پرستیم
با هیبت ذوالفقار عشقیم
فریاد حماسه بر لب ماست
حلاّج‏صفت به دارِ عشقیم
رضا اسماعیلی

شکست ماندگار شگرف
عملیات ثامن الائمه (علیه السلام) که منجر به شکست حصر آبادان شد، یکی از عملیات های بزرگی بود که مشترکا توسط سپاه و ارتش انجام شد. منطقه ی درگیری جبهه ی جنوب، شمال آبادان در شرق رودخانه ی کارون بود.

رزمندگان اسلام در تاریخ پنجم مهرماه 1360، یک روزه توانستند 150 کیلومتر مربع شامل دو جاده ی استراتژیک اهواز – آبادان را آزاد کنند و شهر آبادان نیز از محاصره خارج شد(1)
خبرنگاران خارجی را آورده بودند تا پیروزی ما را در شکستن محاصره ی آبادان ببینند. صدام ملعون گفته بود؛ اگر بخواهند به آبادان بروند باید از او اجازه بگیرند. اما ما حالا سربلند بودیم.

در خواست خبرنگاران مصاحبه با فرمانده ی منطقه بود. قبول کردیم و راه افتادیم، عراقی ها هنوز مقاومت می کردند و صدای بلند پیوسته ی انفجارها و رگبار مسلسل ها حکایت از جنگی سخت داشت. فرمانده ی رشید اسلام شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور (رحمت الله علیه) در میان بچه ها در حال آرپی جی زدن بود.

از پشت خاک ریز که موضوع قبلی دشمن بود، او را به خبرنگاران نشان دادم؛ بنده خدایی هم ترجمه می کرد: همون که لباس سبز پوشیده فرمانده ی عملیاته! با او مصاحبه کنید.
برویم جلو، کنار تانکی که داره می سوزه. خارجی ها با تعجب نگاه می کردند، مترجم گفت: خبرنگار انگلیسی می گه: «سربازان شما غیر عادی اند. فرماندهان شما هم غیرعادی اند. همه چیز این جبهه عجیب و غریبه.»(2)
پی نوشت :
1- راهنمای عملیات جنگ هشت ساله، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگی
2- بوی باران، سید علی بنی لوحی ص 42.

دفاع مقدس و شهدا در کلام امام راحل و مقام معظم رهبری
حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)
ما اگر کشته هم بشویم در راه حق کشته شدیم و پیروزی است و اگر بکشیم هم در راه حق است و پیروزی است.
آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا آنها باید بترسند از موت، آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی هراسیم، نمی ترسیم.
ما اگر شهید بشویم قید و بند دنیا را از روح برداشتیم و به ملکوت اعلی و به جوار حق تعالی رسیدیم.

دوستانمان که شهید شدند در جوار رحمت حق هستند، چرا برای اینها دلتنگ باشیم؟ دلتنگ باشیم که از دیار قید و بندی خارج شدند و به یک فضای وسیع و در تحت رحمت حق تعالی واقع شدند؟
ما از خدا هستیم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوی او برخواهد گشت، پس چه بهتر که برگشتن اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند، شهادت را در راه خدا و انسان اختیار کند موت را برای خدا و شهادت را برای اسلام.
شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیمها قویتر بشود.

از شهادت باکی نیست، اولیای ما هم شهید شدند یا مسموم شدند یا مقتول، اولیای ما هم بعضی از آنها در حبس و بعضی از آنها در تبعید به سر بردند، برای اسلام هر چه بدهیم کم دادیم و جانهای ما لایق نیست.
شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می رسد، آنها باید از مردن بترسند که بعد از مرگ، موت را فنا می دانند، ما که بعد از موت را حیات بالاتر از این حیات می دانیم چه باکی داریم.

منطق ما، منطق ملت ما، منطق مومنین، منطق قرآن است (انا لله و انا الیه راجعون) با این منطق هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند جمعیتی که، ملتی که خود را از خدا می دانند و همه چیز خود را از خدا می دانند و رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود، مطلوب خود می دانند، با این ملت نمی توانند مقابله کنند آنکه شهادت را در آغوش همچون عزیزی می پذیرند آن کوردلان نمی توانند مقابله کنند.

شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند.
همین شهادتها پیروزی را بیمه می کند. همین شهادتهاست که دشمن را رسوا می کند در دنیا.

رحمت خداوند بر همه شهیدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان که جوار قرب او را برگزیدند و سرافراز و مشتاق به سوی جایگاه مخصوصشان در پیشگاه رب خویش شتافتند.
سعادت را آنها بردند که آن چیزی را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند و ما عقب مانده آنها هستیم.

مفقودین عزیز محور دریای بیکران خداوندی اند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند.
عزیزان من مصمم باشید و از شهادت نترسید، شهادت عزت ابدی است، حیات ابدی است.

از هر قطره خون شهید ما که به زمین می ریزد، انسانهای مصمم تر و مبارزی بوجود می آیند.
برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توام با شهامت بوده است.

برنامه اسلام از عصر وحی تا کنون بر شهادت توام با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و در راه مستضعفین در راس برنامه های اسلام است.
یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.
شهادت در راه خدا چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش های بشری و انگیزه های مادی ارزیابی کرد.

خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند. خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند.
هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم.
ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.

شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است.
ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم .

خداوندا! تو می دانی که فرزندان این سرزمین در کنار پدران و مادران خود برای عزت دین تو به شهادت می رسند و با لبی خندان و دلی پر از شوق و امید به جوار رحمت بی انتهای تو بال و پر می کشند.
خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملت ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.

من از خداوند تعالی رحمت برای شهدای عزیز در این جنگ تحمیلی خواستارم. اینان برای اسلام فدا شدند و در نزد خدای تعالی و در جوار رحمت واسعه او به سعادت ابدی و افتخار دائمی رسیدند.
شهید نظر می کند به وجه الله.
این شهدا زنده هستند و در پیش خدای تبارک و تعالی "عند ربهم یرزقون" اند.
ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون، برای اعتلای کلمه الله ایستاده ایم.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
پاسدار انقلاب اسلامی آگاهانه راه حسین (علیه السلام) را که ادامه راه انبیاء الهی است انتخاب می کند و در این
راه، فروغ خون اصحاب حسین (علیه السلام) و شهیدان گلگون کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار می دهد.
شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.

ما فقه بـه معنـای واقعی کلمـه و قرآنی آن را در میدان جنگ آموخته ایم .
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.

همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشته اند، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن سربلند بیرون آمده اند .
فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.

ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و با عظمتی است. این همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما به خاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود.
شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.
اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت
فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود
شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.
پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.
من اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهدای عزیز و جانبازان و اسراء و مفقودین درود می فرستم و اعلام می کنم که آنان در رتبه و شان معنوی، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند.
هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.
اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت "انقطاع الی الله" حاصل نمی شود.
منابع:
1. صحیفه نور
2. حدیث ولایت
بازگشت به فهرست
دلدادگی شهدا به امام حسین علیه السلام
پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم، ولی نه آن قدر که آلوده اش شوم و خویش را فراموش و گم کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن و حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست دارم.
(سردار شهید حاج ابراهیم همت)
اگر روزی چشم از جهان فروبستم، چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم به راه بودم. چشم به راه ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تا بیاید و از یاران او باشم... می خواستم ضریح امام حسین (علیه السلام) و سقای باوفایش را در آغوش بفشارم و خاک تربتش را توتیای چشم بنمایم.
(شهید مسعود تفنگچی)
زمانی در میان مکتب های مختلف سرگردان بودم، اما قلبی در سینه ام داشتم سرشار از محبت به حضرت علی (علیه السلام) و خاندان او و عشقی داشتم به امام حسین (علیه السلام) و عاشورای او که سفینه ی نجاتی بود برای نجاتم از میان افکار به هم ریخته
(شهید سید علی راشدی)
امام حین (علیه السلام) سرسلسله ی شیداییان عشق است و شیدایی را که به هر کس نمی بخشند. شیدایی حق، پاداش از خود گذشتی است. شهدا، کلید دارای کعبه ی شیدای هستند و کعبه ی شیدایی، کربلاست.
... آن که با پای اختیار، قدم در طریق کربلا نهاده است، می داند که خون، حرم سیدالشهداست و این نه رازی است که بر اغیار فاش شود.
(سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی) (1)
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
فلاح نژاد فرمانده گردان ما بود... همیشه اول نماز می خواند و بعد غذا می خورد، اشکهایش در نماز فراوان بود، دیدارش انسان را به یاد خدا می انداخت و صحبتش نیز روحیه بخش رزمندگان بود. در صحبتهایش عشق به کربلا و شوق دیدار امام حسین (سلام الله علیه) موج می زد.
روزی صبحانه به ما نرسیده بود و حسابی گرسنه بودیم. نزدیک ساعت 11 غذا آوردند، فلاح نژاد هم مهمان ما بود، مجبور شد قبل از نماز، ناهار را همراه ما صرف کند بعد از ناهار پرسید: وقت نماز شده؟ یکی از برادران گفت: پنج دقیقه از وقت اذان گذشته است.

با تعجب و حیرت گفت: پنج دقیقه گذشت؟!... شتابان برای وضو حرکت کرد. نزدیک بود به منبع برسد که ناگهان گلوهله ای از بالا به طرف زمین سقوط کرد و صدای مهیبی را به اطراف پراکنده. پس از فروکش کردن گرد و خاک و دود، فلاح نژاد را دیدم که به طرف سنگر می آید. خوشحال شدم که او طوری نشده و سالم است.... چهره اش آرامتر از همیشه و طراوات از گونه هایش پیدا بود.

اما بدون اینکه حرفی بزند و تعارفی کند، داخل سنگر شد و من هم به دنبال او رفتم ولی مشاهده کردم که دستش را روی قلبش گذاشته و کمی بعد دیدم دهانش پر از خون است و خون از آن بیرون ریخت... ترکش به قلبش اصابت کرده بود. خودش را به طرف روزنامه ای که در سنگر بود، کشاند... دیدم دستش را روی قلبش می گذارد و بر می دارد و روی روزنامه چیزی می نویسد... نگاهم به آن روزنامه افتاد ونوشته خونینش را خواندم که با خون قلبش نوشته بود:
(السلام علیک یا ابا عبدالله حسین) و در حالی که گل خنده برچ هره اش بود به دیدار معبود شتافت.(2)
منابع:
1- ماهنامه ی دیدار آشنا – شماره 56 و55، ص 53 و 52.
2- عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس ج3، ص 95 – 93.


شرح اجمالی روند جنگ تحمیلی از آغاز تا پایان
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در ایران وضعیت تازه‌ای را در منطقه و جهان پدید آورد. خروج ایران از زیر سایه بلوک غرب در نظام دو قطبی و اعلام استقلال کامل در نظام بین‌المللی و خروج از دایره‌وار بستگان امریکا در همسایگی شوروی، محسوس‌ترین تبعات این انقلاب بود. رهایی یک ملت از وابستگی و کسب استقلال و آزادی در مهمترین منطقه نفت‌خیز جهان - که دولت‌های آن فاقد مشروعیت مردمی بودند
- ارائه اید‌ئولوژی جدید برای مبارزه با اسرائیل در وضعیتی که اید‌ئولوژی‌های گذشته ناتوانی خود را برای مقابله با اسرائیل نشان داده بودند، بخشی از عواقب پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که نظام بین‌الملل نمی‌توانست در مورد آن بدون واکنش باقی بماند. خصوصاً از امریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن در خاورمیانه، بیشترین برخوردها انتظار می‌رفت.

بروز بحران‌های متعدد و گسترده و پی در پی داخلی، افزایش حضور ناوهای آمریکایی در خلیج‌فارس و تشکیل ناوگان پنجم دریایی امریکا به منظور پر کردن خلأ قدرت در این منطقه بعد از سقوط ژاندارم منطقه (شاه ایران)، تشکیل "نیروی یک صد و ده هزار نفری واکنش سریع" در ارتش امریکا به منظور حضور سریع در مناطق ویژه، فعالیت جدید نیروهای امریکایی در پایگاه‌های نظامی کشور ترکیه در همسایگی ایران و پذیرش شاه در امریکا، هرکدام تهدیدی از سوی امریکا علیه ایران اسلامی محسوب می‌شد.

جدی بودن این تهدیدات به خصوص با حمله امریکا به ایران در صحرای طبس -که به شکست امریکایی‌ها انجامید ـ و با حمایت از کودتای نوژه - که در آستانه وقوع کشف گردید - آشکار شد.
از سوی دیگر، حکومت عراق که امضای قرارداد 1975 الجزایر را تحمیل بر خود می‌دانست و همواره در پی فرصت بود که به هر نحو ممکن از عملی شدن آن شانه خالی کند گرایش به سمت غرب را آغاز کرده بود.

مراودات دیپلماتیک جدید سران حکومت عراق با حاکمان عربستان سعودی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برکناری "حسن البکر" رئیس جمهوری عراق و جایگزین شدن صدام حسین به جای وی اندکی پس از پیروزی انقلاب، تیره شدن روابط عراق با سوریه پس از برکناری حسن البکر، تصفیه درونی حزب بعث و اعدام عناصر برجسته حزب کمونیست عراق، همگی نشان‌دهنده تغییر جهت حزب بعث عراق به سمت غرب بود.

در این حال حکومت عراق با اخراج رهبر انقلاب اسلامی ایران از عراق در آبان 1357، همچنین پس از انقلاب ایران با اعدام روحانیان مبارز عراق از جمله آیت‌الله سید محمد باقر صدر و اخراج ایرانیان مقیم عراق، آموزش و تسلیح گروه‌های موسوم به خلق عرب در خوزستان دشمنی خود را با انقلاب اسلامی آشکار می‌ساخت.

هدف این اقدامات حکومت عراق، دامن زدن به جنگ سرد علیه ایران اسلامی تلقی می‌شد. از همان اوایل تشکیل نظام اسلامی در ایران، اوضاع استان‌های هم مرز با عراق بحرانی شد و از خوزستان تا آذربایجان غربی دست خوش حوادثی گردید که گروه‌های ضدانقلاب داخلی با حمایت عراق و یا عناصر عراقی تبار ایجاد می‌کردند.

ارتش عراق نیز دور از صحنه نبود، بلکه با اقدامات مهندسی منطقه را برای شروع نبردی سنگین آماده می‌کرد و در این حال با تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی و با راه انداختن جنگ روانی علیه ایران، قدرت واکنش قوای ایران را می‌آزمود و معابر وصولی مناسب را برای آغاز هجوم سراسری شناسایی می‌کرد.
در مقابل، نظام نوپای جمهوری اسلامی که هیچ اندیشه فرامرزی به جز صدور فرهنگ انقلاب اسلامی نداشت، در همان روزهای آغازین انقلاب به سرعت از توان نظامی خود کاست، مستشاران نظامی امریکایی را از کشور اخراج کرد، از پیمان نظامی و منطقه‌ای "سنتو" خارج شد، قرارداد خرید زیردریایی و آواکس را با کشورهای آلمان و امریکا لغو کرد، سقف پرسنل ارتش را از پانصد هزار تن به نصف تقلیل داد و دوره خدمت وظیفه را از دو سال به یک سال کاهش داد.

این وضعیت تا گذشت شش ماه پس از انقلاب ادامه داشت، اما پس از بروز چندین بحران در شش ماهه اول انقلاب - که آخرین آن، بحران بزرگ پاوه بود و پس از این که امریکایی‌ها شاه را پذیرفتند، اقدامات بازدارنده به مرور آغاز شد. تشکیل سپاه پاسداران و شروع تحول در ارتش و بازسازی آن - که از همان روزهای اول انقلاب آغاز شده بود - بخشی از این اقدامات بازدارنده محسوب می‌شد.

افزایش خدمت سربازی از 12 ماه به 18 ماه و واگذاری فرماندهی کل قوا به رئیس جمهور وقت - که افزایش انسجام تشکیلات نظمی را در پی داشت و می‌توانست موجب هماهنگی قوای لشکری و کشوری شود - نیز بخش دیگری از اقدامات بازدارنده ایران به شمار می‌رفت.

به موازات این تلاش‌ها، تصرف سفارت خانه امریکا در تهران، بسیاری از برنامه‌های ضدامنیتی امریکا علیه ایران را فاش کرد و اسناد به دست آمده از آن، ضمن آن که عوامل داخلی امریکا را که نقش‌های مهمی در تکمیل توطئه امریکا علیه ایران داشتند، افشا کرد، بسیاری از تهدیدات را نیز برطرف کرد. این اقدامات با کشف کودتای نوژه تکمیل گردید.
البته اقدامات بازدارنده ایران در حدی نبود که مانع از هجوم سراسری ارتش عراق به خاک ایران شود.

در این وضعیت، قوای مسلح نوپای ایران با بحران‌های داخلی درگیر بودند. بحران‌هایی که حتی بخش‌هایی از استان‌های غربی کشور را به میدان جنگ‌های پارتیزانی تبدیل کرده بود. ارتش و سپاه هر دو برای مقابله با ضدانقلاب مسلح درگیر بودند، امّا مسئولیت اصلی مقابله با جنگ روانی، آشوب، ترور، ارعاب مردم و شهادت عناصر شاخص انقلاب، متوجه سپاه بود و عملاً عمده توان سپاه را به خود مشغول کرده بود و سپاه با گسترش توان خود در سراسر کشور به حفظ امنیت شهرها، روستاها، جاده‌ها و بسیاری از مناطق مرزی می‌پرداخت.

به این ترتیب، در برابر معابر وصولی ارتش عراق کم‌تر از 20 درصد توان موجود قوای مسلح ایران به کار گرفته شده بود و بقیه در سایر نقاط کشور در حال برقراری نظم و حفظ امنیت بودند. طراحی کودتای نوژه نیز در ارتش ایران - که در حال تحول از ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی بود - نقش تخریبی بسیاری داشت و موقعیت ارتش را - که به علت تدبیر غلط شاه در کوران انقلاب و قرار گرفتن در برابر مردم تضعیف شده بود و می‌رفت که با رهبری امام بازسازی شود - مجدداً تضعیف کرد.

از سوی دیگر، دشمن در ارزیابی بحران‌های موجود در کشور، دچار اشتباه شده بود و این وضعیت را به عدم ثبات نظام تعبیر می‌کرد. به گمان دشمن در صورت یک تهاجم خارجی، نظام جدید ایران دچار گسستگی می‌شد و فرو می‌ریخت.

با این پیش‌فرض، چند دیدار بین مقامات عالی‌رتبه عراقی و امریکایی صورت گرفت و پس از هماهنگی‌های لازم، عراق در شهریور 1359 تجاوزات خود به ایران را تشدید و چندین نقطه از خاک ایران را اشغال کرد تا ضمن آزمایش توانایی قوای مسلح ایران، واکنش افکار جهانیان را نیز بسنجد.

در مقابل، قوای مسلح جمهوری اسلامی نتوانستند واکنش بازدارنده از خود نشان دهند و افکار عمومی جهانیان نیز در برابر این تجاوزات واکنشی نشان نداد، لذا حکومت عراق پس از آن که قرارداد 1975 الجزایر را رسماً در تاریخ 27/6/1359 به طور یک جانبه لغو کرد، در تاریخ 31/6/1359 هجوم سراسری خود را به خاک ایران اسلامی آغاز کرد.


تجاوز همه جانبه ارتش عراق، اشغال ناقص
در آغاز تجاوز سراسری، توپخانه‌های عراق به شدت شهرهای مرزی ایران را گلوله‌باران کردند و هواپیماهای نیروی هوایی ارتش عراق در عمق ایران تا تهران به پرواز درآمدند و به بمباران چندین شهرپرداختند. این اقدام عراق بیش از آن که اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت روانی داشت، به عبارت دیگر، عراق هجوم سراسری زمینی خود را با جنگ روانی آغاز کرد تا زمینه را برای پیش‌روی نیروهای پیاده تسهیل کند، لذا پس از هجوم گسترده هوایی و شلیک انبوه آتش توپخانه دشمن، عملیات سراسری زمینی او آغاز شد.
عراق در این هجوم، استراتژی "جنگ پرشدت و کوتاه مدت" را برگزیده بود، امّا بلافاصله پس از هجوم هوایی دشمن، امام خمینی ابتکار عمل در جنگ روانی به دست گرفت، بحران را مهار کرد و در آرامش به دست آمده، مسئولان کشوری و لشکری زمینه منابعی به وجود آورد تدابیر لازم را بیندیشند و اعتماد به نفس مردم نیز تقویت شود و به عنوان نیروی تأخیری وارد میدان شوند.

امام با اصلی اعلام کردن جنگ، تأکید بر وحدت ملی، حمایت از فرماندهان نظامی و باز گذاشتن دست فرمانده کل قوا (رئیس جمهوری وقت)، زمینه‌های لازم را برای برنامه‌ریزی فرماندهان فراهم آورد و استراتژی خودی را با عنوان "سلب آرامش از دشمن" اعلام کردند.
واکنش امام، مردم و نظام، نادرستی پیش‌فرض‌های دشمن را آشکار ساخت و بدین ترتیب استراتژی جنگ سریع و پرشدت به نتیجه مورد نظر حاکمان عراق نرسید. پس از گذشت سه روز از آغاز جنگ، تحلیل‌گران نظامی اهداف عراق از شروع جنگ را دست نیافتنی دانستند و ارتش این کشور را شکست خورده تلقی کردند. حکومت عراق نیز پس از گذشت شش روز از آغاز جنگ، لحن اولیه خود را تغییر داد و از پایان جنگ سخن به میان آورد.
عراق در هفته اول جنگ، شهرهایی را اشغال کرد که اغلب کوچک و بعضی در حد یک بخش بودند. بزرگ‌ترین شهری که در هفته اول جنگ به اشغال درآمد قصرشیرین بود. عراق در اشغال شهرها با مشکل روبه رو بود و به جز سومار و موسیان که وسعتی بیش از یک بخش ندارند، در بقیه شهرها با مقاومت سرسختانه مواجه شد.

ارتش عراق در پایان هفته اول دشت‌های وسیعی را پشت سر گذاشته بود و تعدادی از شهرها را با دادن تلفات فراوان، تصرف کرده بود؛ امّا در جبهه غرب پشت دروازه‌های سرپل‌ذهاب و گیلان‌غرب و در جبهه جنوب پشت دروازه‌های خرمشهر و اهواز و پشت رودخانه کرخه (در منطقه دزفول) متوقف شده بود. به این ترتیب هدف ارتش عراق هم در جبهه جنوب و هم در جبهه غرب ناقص ماند، لذا پس از پایان هفته اول، استراتژی عراق از "جنگ سریع و پرشدت" به "جنگ بلند مدت و فرسایشی" تبدیل شد.

در جبهه غرب، عراق تمایلی به سرمایه‌گذاری بیش‌تر نداشت و در جبهه جنوب نیز، هدف خود را از تصرف خوزستان به تصرف خرمشهر و آبادان محدود کرد. از آغاز هفته دوم جنگ، عراق حمله خود را به خرمشهر آغاز کرد و در همان حال، شعار صلح خواهی نیز سر می‌داد.

عراق در صورت موفقیت، می‌توانست لااقل با در دست داشتن مناطق مهم، ادعای حاکمیت خود بر اروندرود را به ایران تحمیل کند و بدین ترتیب مطامع تاریخی عراق در خصوص انتقال مرزهایش به ساحل شرقی اروندرود تحقق می‌یافت.
امّا جنگ در خرمشهر به درازا کشید و نیروهای مدافع شهر که از مرز تا پل‌نو هفت روز در مقابل دشمن ایستادگی کرده بودند، در محله‌های خرمشهر از پل‌نو تا پل خرمشهر - آبادان نیز 28 روز تمام جنگیدند، در حالی که با انسداد جاده‌های اهوازـ خرمشهر و اهواز - آبادان و ماهشهر - آبادان، که به ترتیب در تاریخ‌های 5/7/59،19/7/59 و 23/7/59 مسدود شد، شهر در محاصره کامل قرار داشت.
پس از سقوط خرمشهر، دشمن، تصرف آبادان را هدف قرار داد. چهار روز پس از سقوط خرمشهر نیروهای عراقی با عبور از رود بهمنشیر در منطقه کوی ذوالفقاریه، وارد جزیره آبادان شدند، لیکن با همت مدافعان آبادان، متجاوزان به کلی منهدم شدند.

بطوری که، عراق تا پایان جنگ، دیگر برای عبور از بهمنشیر و ورود به آبادان به استقبال خطر نرفت و سرمایه‌گذاری جدی نکرد. بنابراین، ارتش عراق در اشغال هدف محدود شده خود نیز ناکام ماند و بخش جنوبی خرمشهر (جنوب کارون) و جزیره آبادان از اشغال دشمن مصون ماند و به این ترتیب با تصرف ناقص اهداف، یک خط پدافندی ناقص و آسیب‌پذیر به دشمن تحمیل شد.
دو هفته پس از حادثه کوی ذوالفقاریه، عراق برای تصرف مجدد سوسنگرد - که در تاریخ 1359/7/10 آزاد شده بود - حمله کرد امّا این بار نیز با مقاومت سرسختانه خودی روبه رو شد و پس از 72 ساعت، شکست خورد. بدین ترتیب استراتژی (عملیاتی) "سلب آرامش از دشمن" به نتیجه رسید و ارتش عراق را مجبور به پذیرش وضعیتی آسیب‌پذیر کرد.

در عین حال عراق که در مقایسه توان نظامی دو کشور، توازن نظامی موجود را به نفع خود می‌دید، می‌دید، حاضر به عقب‌نشینی نبود و می‌خواست در مذاکرات آتی، مناطق اشغالی را عامل تضمین کسب امتیاز از ایران قرار دهد.

پس از اشغال سرزمین‌های ایران، چندین بار هیئت‌های صلح بین ایران و عراق تردد کردند. سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان غیرمتعهدها هرکدام هیئتی را مأمور به میانجی‌گری کرد. همچنین نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد نیز چند بار به تهران آمد و به بغداد سفر کرد.

تهران هیچ‌گاه راه را به روی فعالیت دیپلماتیک نبست امّا میانجی‌گران هیچ طرح تضمین شده‌ای برای آزادی سرزمین‌های اشغالی نداشتند، بلکه تنها ایران را به قبول آتش‌بس توصیه می‌کردند! از جمله این طرح‌ها قطعنامه 479 شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ 7/7/59 بود که بدون توجه به حقوق ایران خواهان پایان بخشبدن به درگیری‌ها شده بود.

در مقابل، ایران که از موضع ثابتی برخوردار بود و اعلام می‌کرد که قبل از هر چیز باید ارتش عراق بدون قید و شرط از سرزمین‌های عقب‌نشینی کند، تنها راه چاره را در اقدام نظامی می‌دید.

بن‌بست در جنگ، تحول در استراتژی

مدتی پس از هجوم سراسری ارتش عراق، در چهار چوب استراتژی "آزادسازی سرزمین‌های اشغال شده "چهار عملیات گسترده طرح‌ریزی شد که در صورت موفقیت، نه تنها سرزمین‌های اشغالی آزاد می‌شد و مرزهای بین‌المللی در استان خوزستان تأمین می‌گردید، بلکه دشمن تا حومه بصره تعقیب می‌شد. امّا ابزار کافی برای اجرای این استراتژی در دست نبود و توان به کار گرفته شده نیازهای عملیاتی را کفایت نمی‌کرد؛ لذا استراتژی یاد شده به نتیجه نرسید و جنگ با بن‌بست روبرو شد.

فرماندهی جنگ که برای اجرای این استراتژی می‌بایست سازمان‌های ارتش و سپاه و نیروهای مردمی را به کار گرفت، به جز ارتش، به کارگیری سایر ابزارها را توصیه نمی‌کرد ضمن، آنکه روش‌های به کار گرفته شده نیز کاربرد لازم را نداشتند.
در این اوضاع، بازنگری و ارزیابی عمل کرد گذشته به کوشش برخی از نخبگان نظامی آغاز شد و نیروهای خودی در بستر نبردهای محدود، با روش آزمون و خطا به بررسی پرداختند، لیکن وظیفه اصلی در این راستا متوجه فرمانده کل قوا (رئیس جمهور وقت) بود، امّا وی پس از احساس بن‌بست، جهت یافتن راه‌حل نظامی برای جنگ، اقدامی نکرد.

فرمانده کل قوا برای باز کردن گره جنگ تدبیری نداشت و نیز از اندیشه نخبگانی که اوضاع جنگ را درک می‌کردند، یاری نمی‌خواست.
وی پس از ناکامی نبردهای پل نادری، نصر و توکل، پنج ماه فرصت بازنگری داشت، امّا هیچ تدبیر و راه کار جدیدی ارائه نکرد بلکه با روی آوردن به بحران‌های داخلی و نزدیک شدن به سازمان‌های مخالف نظام و روی در روی قرار گرفتن با اکثریت مردم، از پشتوانه مردمی و ملی نیز بی‌بهره شد و ضرورت عزل خود را قطعی کرد، که در این هنگام رهبری نظام در 2/3/60 وی را از سمت فرمانده کل قوا بر کنار کرد.

پس از برکناری رئیس جمهور (بنی‌صدر) از مقام فرماندهی کل قوا، گروه‌های مخالف نظام که با وی هم‌پیمان شده بودند، موقعیت را برای تشدید بحران داخلی مناسب دیدند، بدان امید که رئیس جمهور هم‌چنان از حمایت مردمی برخوردار است و از این موقعیت آنان نیز بهره خواهند برد.

با اعلام طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس شورای اسلامی در 26/3/60 سازمان مجاهدین خلق (منافقین) - که از همان روزهای اول انقلاب اقدام به جمع‌آوری سلاح و تشکیل تیم‌های مخفی کرده بود - به حمایت از رئیس جمهور یک راه‌پیمایی غیرقانونی خشونت‌بار به راه انداخت.

برخلاف تصور سازمان واکنش شدید مردم را نیز برانگیخت. لذا از روز بعد از این واقعه، سازمان که از قبل آماده ورود به فاز نظامی شده بود، رفتار تشکیلاتی خود را تغییر داد به اقدامات نظامی و مخفیانه روی آورد؛ ترورها و بمب‌گذاری آغاز شد، بسیاری از مردم عادی مورد سوءقصد مسلحانه قرار گرفتند و نیز بسیاری از مسئولان کشوری از جمله 72 عضو برجسته نظام در انفجار هفتم تیرماه 1360 در مقر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با تحول در فرماندهی عالی جنگ، میدان مانور پیدا کرده بود و می‌بایست در صحنه جنگ قابلیت‌های خود را به نمایش می‌گذاشت، ناگزیر شد در گسترده‌ای بسیار بیشتر و با حساسیتی افزون‌تر از گذشته، برای برقراری امنیت در سطح کشور وارد عمل شود و به عنوان نیروی اصلی پاسدار انقلاب، در کنار نیروهای کمیته‌های انقلاب اسلامی و سایر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از جمله اطلاعات نخست‌وزیری، به حفاظت از اماکن و شخصیت‌ها، شناسایی خانه‌های تیمی و انهدام تشکیلات منافقین و عناصر آن بپردازد.

بنی‌صدر و رجوی که هر یک با اتکا به نیروهای یکدیگر، به هم نزدیک شده بودند، به پاریس گریختند و مرکزیت سیاسی محاربه با نظام را در خارج کشور مستقر کردند، امّا مرکزیت نظامی سازمان که به رهبری موسی خیابانی در داخل کشور استقرار داشت، به دنبال انهدام پی در پی خانه‌های تیمی و تشکیلات سازمان، طی یک عملیات سقوط کرد و با کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی (همسر رجوی)، فرماندهی و رهبری سازمان منافقین در داخل کشور فرو پاشید و سازمان جایگاه خود را به عنوان یک مدعی داخلی به کلی از دست داد و به یک نیروی ایذایی تبدیل گردید.

از سوی دیگر، در همین حال به رغم تشدید بحران داخلی که نتیجه آن، ناامنی در عقبه‌های استراتژیک جنگ می‌بود و شمار فراوانی از نیروهای سپاه و بسیج را معطوف خود می‌کرد، رهبری نظام بر اصلی نگه داشتن جنگ تاکید می‌کرد. امام خمینی با اولویت‌بندی مصالح کشور، اولویت شماره یک را به جنگ اختصاص داد.

در این حال، چنین با برطرف شدن موانع هماهنگی بین سپاه و ارتش، فرصت به کارگیری اندیشه‌های جدید نظامی که از اسفندماه 1359 پایه‌ریزی و در نبردهای محدود از جمله عملیات فرمانده کل قوا در21/3/60 آزمایش شده بود، به وجود آمد.

علاوه بر این، با رفع موانع برای ورود سپاه به میدان جنگ، زمینه لازم برای جذب نیروهای انقلابی و شکل‌دهی به این نیروها در قالب سازمان رزم، به وجود آمده بود و ظرفیت به کارگیری نیروهای مردمی ایجاد شد، لذا سپاه می‌بایست در کنار ایجاد امنیت در کشور و مقابله با جریانی که مردم، دولت، مجلس و قوه قضاییه را تهدید می‌کرد، به مسئله جنگ به عنوان اصلی‌ترین مأموریت خود، می‌پرداخت.

آزادسازی مناطق اشغال شده

در وضعیت جدید مسئولیت سپاه در جنگ بسیار مهم بود و تحول در فرماندهی ارتش که با فرماندهی سرهنگ علی صیاد شیرازی در نیروی زمینی ارتش ایجاد شده بود و هماهنگی فوق‌العاده وی و ستادش با سپاه، این مسئولیت را سنگین‌تر می‌کرد.

تعیین استراتژی جدید نظامی، تعیین مناطق عملیاتی، حفظ ابتکار عمل در نبردها، چگونگی گسترش سپاه برای جذب بیشتر نیروهای مردمی و مقابله اساسی با دشمن و نیز نقش سپاه و ارتش از جمله مواردی بود که به خوبی پی‌گیری شد و به سرانجامی مطلوب رسید.

 

سپاه و ارتش مشترکاً در تبیین و اجرای این موارد عمل کردند و در چهار عملیات گسترده در جنوب، محاصره آبادان، اهواز، شوش و دزفول را شکستند و شهرهای بستان و خرمشهر را آزاد کردند و در بسیاری از نقاط خوزستان به مرز دست یافتند، اگرچه پاره‌ای از نقاط چون شلمچه، طلائیه، فکه و دویرج همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.

در پایان این مرحله که به مرحله آزادسازی موسوم است، حدود 20% از مناطقی که در آغاز جنگ اشغال شده بود، از جمله نقاط حساس مرزی یاد شده در جنوب و چندین ارتفاع و شهر مرزی در غرب در اشغال دشمن باقی بود.

همچنین تا آن جا که تأمین مرزها ایجاب می‌کرد، تعقیب دشمن نیز جزو اهداف استراتژی دوره آزادسازی محسوب می‌شد، از همین روست که در عملیات نصر (هویزه) و نیز در عملیات بیت‌المقدس (فتح خرمشهر) پیش‌بینی شده بود که پس از آزادی خرمشهر، دشمن تا حومه بصره تعقیب شود. امّا در هیچ یک از دو عملیات، عبور از مرز صورت نگرفت.

در صورتی که اجرای آخرین مرحله عملیات بیت‌المقدس تحقق می‌یافت و دشمن در آن سوی مرز با موفقیت تعقیب می‌گردید، مسلما در تصمیم‌گیری برای ادامه و یا پایان جنگ تأثیر مهمی می‌گذاشت. به عبارت دیگر، در اختیار داشتن قسمتی از شرق بصره که می‌توانست عامل فشار به عراق برای تخلیه سرزمین تحت اشغال مانده باشد، ممکن بود ضرورت ادامه جنگ را منتفی کند.

عبور از مرز برای تعقیب دشمن

در عملیات بیت‌المقدس به فتح خرمشهر اکتفا شد و آخرین مرحله آن عملی نگردید، لذا شلمچه در دست دشمن باقی ماند و خرمشهر و آبادان همچنان در معرض تهدید بود. همچنین از فکه تا قصرشیرین نیز، ارتفاعات مرزی همچنان در اشغال بود و شهرهای مرزی یا در اشغال مانده بود، یا زیر دید و تیر نظامیان عراقی قرار داشت.
ارتش عراق که خسارت‌های خود را در دو سال جنگ به سرعت ترمیم کرده بود، پس از فتح خرمشهر بیش از آغاز جنگ نیرو و تجهیزات داشت.

ارزیابی روحیه تجاوزگر رهبری عراق به خصوص صدام حسین، نشان می‌داد که ارتش عراق همچنان یک تهدید جدی علیه جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آید. از سوی دیگر، منطق نظامی حکم می‌کرد در وضعیتی که برتری با خودی است و دور پیروزی ادامه دارد، جنگ تا دست‌یابی به موقعیتی مستحکم ادامه یابد، به خصوص که هیچ ندای میانجی‌گرانه جدی در جهان شنیده نمی‌شد.

محافل بین‌المللی درباره حقوق ایران سکوت کرده بودند و عراق هنوز 2500 کیلومتر مربع از سرزمین‌های ایران اسلامی را تحت اشغال داشت و هیچ نشانه‌ای از عقب‌نشینی سیاسی طرف مغلوب مشاهده نمی‌شد؛ کوچکترین امتیازی برای ایران در نظر گرفته نشده بود، حتی از محکومیت متجاوز خبری شنیده نمی‌شد و پرداخت غرامت به ایران به فراموشی سپرده شده بود، لذا برای کسب موقعیت برتر و دست‌یابی به موفقیتی که با استفاده از آن، امکان احقاق حقوق ایران میسر باشد، ادامه جنگ ضروری می‌نمود.

این جمع‌بندی سران سیاسی و نظامی کشور بود که در جلساتی با فرمانده کل قوا "امام خمینی" ارائه شد و برجهت‌گیری اولیه امام مبنی بر لزوم پایان دادن به جنگ، تاثیر گذاشت. بدین ترتیب ضرورت تعقیب دشمن قطعی شد و تعقیب متجاوز تا حصول وضعیتی که تامین حقوق ایران را مقدور سازد، مبنای تصمیم‌گیری واقع شد و نقطه عطفی را در روند جنگ به وجود آورد.تصمیم جدید نیاز به استراتژی جدید داشت. 

استراتژی جدید با عنوان "تعقیب متجاوز" هدف‌های متعددی را دنبال می‌کرد: آزادی سرزمین‌های در اشغال مانده، تأمین مرزهای بین‌المللی، انهدام ارتش دشمن تا رفع تهدید آن، واداشتن نظام بین‌الملل به معرفی و تنبیه آغازگر جنگ و دریافت غرامت جنگی از عراق، هدف‌های این استراتژی شناخته می‌شد.

امّا از آن جهت که امیدی به پیشرفت کار در مجرای دیپلماسی نبود و نشانه‌ای از واقع‌بینی در نظام بین‌المللی دیده نمی‌شد، خود به خود راهی جز هدف قرار دادن تغییر حکومت عراق باقی نماند؛ زیرا تنها در آن صورت بقیه اهداف و حداقل حقوق حقه و منافع ملی ایران تأمین می‌شد.
تضمین اجرای این استراتژی، حمایت مردم از ادامه جنگ بود. نقش افکار عمومی که در گذرگاه‌های انقلاب اسلامی تعیین کننده بوده است، در اثبات ضرورت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نیز تاثیرگذار بود.

رهبری نظام که حفظ مردم در صحنه را در برنامه خویش قرار داده بود و وحدت و یکپارچکی ملی و مردمی را حفظ می‌کرد، هرگز برای تسریع در چرخه امور از روش‌های غیرمردمی و مستبدانه سود نجست، بلکه تنها با تقویت انگیزه‌ها و تأکید بر جنبه‌های شرعی و تقویت احساس تکلیف در مردم، آنان را به حمایت از جنگ فرا می‌خواند، لذا با وجود آن که جامعه ایران جوان بود و سه برابر عراق جمعیت داشت، هرگز در طول جنگ تعداد نیروهای ایرانی در جبهه به تعداد نیروهای عراقی نرسید و هرگز کسی که از خدمت سربازی روی برگردانده بود و یا منطقه عملیاتی را ترک کرده بود، محاکمه نشد.

همچنان که کسی برای رفتن به جبهه مجبور نگردید. این روش که در نظام‌های شناخته شده جهان نوعی سوء مدیریت شناخته می‌شود، در انقلاب اسلامی که نوع مدیریت آن از نوع مدیریت انبیا است و بیش از هر چیز، انسان پروری در آن اهمیت دارد، روشی کاملا صحیح و پسندیده است، اگرچه در کوتاه مدت سبب از دست رفتن پاره‌ای از موقعیت‌های مناسب نیز باشد.

در مقابل، رهبران بغداد با روش‌هایی که به کار گرفتند نیروهای فراوانی را در جبهه گرد آوردند، حتی شیعیان عراقی که دوستداران رهبران روحانی ایران و مردم ایران بودن و نیز عراقی‌های ایرانی تبار را هم به جنگ ایران فرستادند و هرکس روی از جنگ با ایران بر می‌گرداند، اعدام می‌شد و یا خانواده‌اش مورد آزار قرار می‌گرفت.
امّا در ایران در کنار رهبری آموزگارانه امام و در کنار نقش تعیین کننده نیروهای داوطلب مردمی، سازمان‌های ارتش، سپاه و بسیج به تفکیک مسئولیت، در نبردهای مشترک و مستقل و درآفند و پدافند تجربه‌های خود را محک زده در چارچوب استراتژی دوره تعقیب متجاوز، وضعیت رزمی خود را ارتقا می‌دادند؛ افزایش استعداد تیپ‌های مستقل ارتش به لشکر، تشکیل سه نیروی سپاه (زمینی، هوایی، دریایی) و نیز اعزام‌های بزرگ بسیج، تمامی در این استراتژی قابل تبیین است.

سلب آرامش از دشمن و وارد کردن ضربات سنگین به سازمان ارشت آن - که به منظور گرفتن فرصت بازسازی و تدبیر از دشمن به اجرا در می‌آمد - نیز در چارچوب این استراتژی عملی می‌شد. همچنین اصلی قرار دادن جنگ و پرهیز از سرمایه‌گذاری در مسائل جانبی، از جمله فرعی کردن مقابله با اسرائیل در لبنان در مقایسه با جنگ تحمیلی و تمرکز قوای مسلح در جبهه‌های جنگ با عراق نیز در جهت تحقق آن استراتژی بود.
سعی در غافل‌گیر کردن دشمن در سه عامل زمین، زمان و تاکتیک و نیز انتخاب زمین نبرد و تحمیل آن بر دشمن، از جمله موارد دیگری بود که در اجرای این استراتژی رعایت می‌شد.

کسب تجارب جدید در به کارگیری تجهیزات و تعیین نقش تأثیرگذار برخی تجهیزات در تاکتیک‌های ویژه، از جمله نقش شناورها در عملیات خیبر و نقش توپخانه در عملیات والفجر8 نیز با توجه به همان استراتژی قابل تبیین است.

کاهش میزان تأثیرگذاری سلاح‌های پیشرفته دشمن که با ادامة جنگ در زمین‌های دشوار، دنبال می‌شد نیز با توجه به آن استراتژی بود.
در استراتژی "تعقیب متجاوز" که هدف نهایی بصره بود، با وجود تداوم جنگ در سه جبهه شمالی، میانی و جنوبی، جبهه جنوبی منطقه اصلی نبرد بود و دو جبهه دیگر تا پایان زمستان 1365 نقش پشتیبانی داشتند. اولین نبرد بزرگ در استراتژی تعقیب متجاوز، عملیات رمضان در شرق بصره بود که به سبب عدم انطباق کامل وضعیت خودی با آن استراتژی، با وجود موفقیت‌های اولیه، به اهداف خود نرسید. مهم‌ترین نبرد بزرگ بعدی، عملیات خیبر بود که قابلیت‌های قوای مسلح جمهوری اسلامی ایران را آشکار می‌ساخت.

در نتیجه این عملیات بود که بلوک غرب کوشید باب مذکره با ایران را بگشاید، اقداماتی که با سفر نخست‌وزیر ترکیه به عنوان پیام‌آور غرب آغاز شد و به سفر مشاور امنیت ملی امریکا (مک فارلین) به ایران منتهی گردید.

گذر از موانع عبور ناپذیر و تصرف مناطق مهم

عبور از رودخانه بسیار عریض اروند و پشت سر گذاردن موانع گسترده آن که در عملیات مهم والفجر8 به وقوع پیوست و فتح فاو را در پی داشت، خارج از تصور و پیش‌بینی‌ها بود، به عبارت دیگر، پایان دادن به توقف چند ساله در پشت دیوار بلند موانع دفاعی عراق و رسوخ به آن سوی دیوار، اقدامی بود که به نظر غیرممکن می‌رسید، اما عملی گردید.

عبور از اروند خروشان بدون داشتند تجهیزات و لوازم پیشرفته دریایی و هوایی علاوه بر آن که ارتقاء توانایی‌های نظامی به نمایش در آمده در عملیات خیبر را اثبات می‌کرد، نشان می‌داد که نیروهای مسلح ایران در ارائه اندیشه‌های جدید و تدبیرهای تازه در دنیای نظامی‌گری برای شکستن بن‌بست جنگ، توانایی لازم را دارند.

تاکتیک‌های به کار گرفته شده در این نبرد که تلفات فوق‌العاده‌ای را در 75 روز جنگ به ارتش عراق تحمیل کرد، به تثبیت منطقه تصرف شده انجامید. کوتاه کردن (نسبی) دست عراق از شمال خلیج فارس و همسایه شدن ایران با کویت، امنیت خلیج فارس را متأثر کرده بود، لذا عملیات والفجر8 بسیار مهم تلقی می‌شد و به نظر می‌رسید که ایران با در دست داشتن شبه جزیره فاو، آماده پایان بخشیدن به جنگ باشد، لیکن به رغم ابراز تمایلات قبلی نظام بین‌الملل برای پایان دادن به جنگ، پس از والفجر8 نه تنها هیچ اقدامی از سوی آنان در این خصوص دیده نشد، بلکه پس از فتح فاو، فرانسه به عنوان کشوری با ادعای ابرقدرتی و نیز تمایل به اردوی غرب و شوروی از اردوی شرق برای تقویت ارتش عراق اقدامات فوق‌العاده‌ای را آغاز کردند.

در عین حال، مقامات ایران بار دیگر پای بندی غرب را به مذاکرات محرمانه خود به بوته آزمایش گذاشتند و سال پس از عملیات فتح فاو را سال سرنوشت نامیدند تا بدین وسیله به افکار عمومی تفهیم گردد که ایران آماده پایان دادن مشروط به جنگ است.

بر همین اساس، عملیات کربلای4، عملیات سرنوشت‌ساز نام گرفت، امّا در آستانه اجرای این عملیات، داستان سفر مک فارلین به تهران که مخفی مانده بود، به وسیله عناصر مشکوک ایرانی و احتمالا مرتبط با اسرائیل، در اختیار یکی از نشریات خارجی قرار گرفت. با پخش اطلاعات این موضوع سری، رهبری نظام که این مسئله را توطئه‌ای علیه وحدت ملی می‌داشت، دستور به افشای آن را داد.

با افشای ماجرای مک فارلین، روابط امریکا و عراق تیره شد و شوروی‌ها برای پر کردن جای خالی ایجاد شده، در روابط خارجی عراق، به سرعت خود را به این کشور نزدیک کردند و از سوی دیگر به منظور نشان دادن خشم خود به ایران، به دلیل برقراری روابط پنهان با امریکا، بمباران گسترده‌ای را علیه ایران سامان دادند.

در این بین امریکایی‌ها هم که از تیره شدن روابط خود با عراق نگران بودند و این مسئله را سبب سلب اطمینان دنیای عرب از واشنگتن می‌دانستند، از سویی از همکاری شوروی با عراق و بمباران شهرهای ایران تشکر کردند و از سوی دیگر، اطلاعات (ماهواره‌ای و غیره) مربوط به عملیات کربلای4 را در اختیار عراق گذاشتند.

ارتش عراق که از محور اصلی عملیات کربلای4 آگاه شده بود، شب عملیات اصلی‌ترین معبر وصولی را مسدود کرد و در نتیجه، عملیات سرنوشت‌ساز، هم در بعد سیاسی و هم در بعد نظامی ناکام ماند، به همین دلیل نام عملیات که قبلا پیش‌بینی شده بود والفجر10 باشد به کربلای4 تغییر یافت.

پیش‌روی در شرق بصره

عملیات کربلای4 به‌رغم ناکامی، نتیجه‌ای مثبت را در پی داشت: طریقه گشودن یکی از گره‌های بسته جنگ در شرق بصره را نشان داد. در حالی که حکومت عراق سرگرم برپایی جشن ناکامی عملیات سرنوشت‌ساز بود و آن را حصادالاکبر (دروی بزرگ) نامیده بود و در حال لشکرکشی به سوی فاو بود تا فاو را هم پس بگیرد، عملیات کربلای5 آغاز شد.

با طرح‌ریزی و اجرای سریع اجرای عملیات کربلای5 - که با استفاده از تجارب به دست آمده در عملیات کربلای4 و نیز با به‌کارگیری نیروهای آماده و به جا مانده از آن عملیات، انجام شد - موانع شرق بصره که برای هیچ ارتشی در خاورمیانه قابل عبور نبود، شکسته شد و بصره برای اولین بار و به طور جدی در خطر سقوط قرار گرفت. غافلگیری دشمن در زمان، زمین و تاکتیک سبب شد مهم‌ترین عملیات در دوره تعقیب متجاوز روی دهد.

بزرگی حادثه به قدری بود که عراقی‌ها ابتدا امریکا را در این قضیه متهم کردند و گمان بردند دریافت اطلاعات عملیات کربلای4 فریبی بیش نبوده، غافل از آن که شبکه‌های اطلاعاتی امریکا هم در مورد عملیات کربلای5 غافلگیر شده بودند.
این مسئله که بار دیگر از توانمندی قوای مسلح ایران حکایت می‌کرد، دنیای غرب و شرق را به جمع‌بندی قاطعی رساند: آنان متقاعد شدند که در صورت نداشتن اتفاق نظر، ایران برنده قطعی جنگ خواهد بود. در نتیجه اولین توافق بین‌المللی بین امریکا و شوروی بر سر پایان جنگ رخ داد و در اولین و آخرین تلاش صلح جدی سازمان ملل متحد برای برقراری صلح، قطعنامه 598 در شورای امنیت این سازمان تصویب شد.

این قطعنامه در وضعیتی تصویب شد که برتری در جنگ با ایران بود، در عین حال نحوه تنظیم مواد آن نشان می‌داد، صرف نظر از این که برای اولین بار به برخی واقعیات جنگ توجه شده است، با ابهامات توأم می‌باشد که می‌تواند تامین کننده تمایلات عراق باشد و بی دلیل نبود که پس از تصویب قطعنامه، عراق بلافاصله پذیرش خود را اعلام کرد، امّا ایران که نمی‌توانست ریسک کند و در وضعیت برتر یک قطعنامه مبهم را بپذیرد، پذیرش آن را به توافق بر سر روش اجرایی آن مشروط کرد، در عین حال برای تحکیم مواضع بین‌المللی خود که در چانه‌زنی‌های بعدی بتواند حداقل امتیازات و حقوق مورد نظرش را استیفا کند، جنگ را ادامه داد.

میدان اصلی جنگ که تا عملیات کربلای5، در جبهه جنوبی بود، از این پس به جبهه شمالی منتقل شد و از سوی دیگر، با ورود امریکا در خلیج فارس و احساس خطر جمهوری اسلامی از آن ناحیه، برای مدتی میدان اصلی نبرد از زمین به دریا انتقال یافت و مدت چهار ماه این وضعیت ادامه داشت تا آن که یک آتش‌بس نسبی اعلام نشده بین ایران و امریکا در خلیج‌فارس برقرار شد و آن‌گاه بار دیگر نبردهای زمینی، در رأس جنگ قرار گرفت.
در جبهه شمالی چند عملیات موفق ایران اجرا شد. در طی این مدت، ایران ضمن ادامه عملیات، گفت و گو برای رسیدن به توافق در نحوه اجرای قطعنامه 598 را رها نکرد و در این باره موافقت نسبی دبیرکل سازمان ملل متحد را نیز جلب کرده بود و با امیدواری در مورد جلب نظر شورای امنیت پیش می‌رفت. نام‌گذاری والفجر10 برای عملیات در منطقه حلبچه نیز خود می‌توانست پیامی برای آمادگی ایران برای پایان جنگ باشد، لیکن دنیا با سکوت خود در برابر این پیام، مجوز بمباران شیمیایی حلبچه را به عراق داد و پس از این بمباران نیز اقدام مهمی از کشورهای ثالث دیده نشد.

از سوی دیگر برخی اختلالات و تضاد منافع بین امریکا و شوروی در نحوه پایان جنگ، از جمله حضور بسیار گسترده و دخالت مستقیم نظامی امریکا در خلیج فارس، سبب شد که شوروی هم نوایی کاملی (نظیر زمان تصویب 598) با دیگر اعضای شورای امنیت نشان ندهد، از این رو ایران در جریان چانه‌زنی درباره قطعنامه و رسیدن به وضعیت مطلوب، تهدیدها و قطعنامه‌های تنبیهی بعدی را چندان جدی نمی‌گرفت و با افزایش حسن ارتباط با شوروی، از این ابرقدرت به منظور گرفتن زمان لازم استفاده می‌کرد.

پایان جنگ

عراق، پس از شکست در خرمشهر در جریان عملیات بیت‌المقدس، در لاک دفاعی فرو رفت و بیش از هر چیز به ایجاد موانع بر سر راه قوای مسلح ایران پرداخت. در همین حال، به مرور اعتبار خود را که از داست داده بود، بازیابی و ارتش خود را نیز بازسازی می‌کرد. از سوی دیگر، ایران با پی‌گیری استراتژی تعقیب متجاوز - که در حملات پی در پی بروز می‌کرد - آسیب‌های مداومی بر روحیه ارتش عراق وارد می‌کرد. این مسئله خصوصا در عملیات والفجر8 و سپس در عملیات کربلای5 به اوج خود رسید.
امّا از طرف دیگر، کمک‌های مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی و نیز حمایت دیپلماتیک و تبلیغاتی نظام بین‌الملل از عراق، کمبودهای روانی ارتش این کشور را جبران می‌کرد، ضمن آن که به برتری توانایی‌های نظامی عراق روز به روز می‌افزود.
عراق با اتکا به حمایت‌های جهانی، علاوه بر تقویت روزافزون قوای زمینی خود، توان نیروی هوایی‌اش را نیز افزایش داد به کمک هواپیماهای پیشرفته، از سال 1362 خلیج‌فارس را برای ایران ناامن کرد تا با توقف یا کاهش صدور نفت و تقلیل قدرت اقتصادی ایران، توان ادامه جنگ را از آن بگیرد و هم‌زمان دامنه جنگ را گسترش دهد و پای نیروهای فرا منطقه‌ای را به خلیج‌فارس بکشاند.

ایران در برابر این اقدام چاره‌ای جز مقابله به مثل نداشت. از آن جا که تنگه هرمز بر روی کشتی‌های عراقی مسدود بود و کویت و عربستان سعودی به جای عراق نفت می‌فروختند و حمل و نقل دریایی انجام می‌دادند، کشتی‌های کویتی و سعودی هدف حمله هواپیماهای ناشناس قرار می‌گرفتند و این مسئله، دعوت از ابرقدرت‌ها را برای اسکورت نفت‌کش‌ها را در پی داشت که از سال 1366 بعد از تصویب قطعنامه 598، اجرای اسکورت شروع شد و دور جدیدی را در جنگ پدید آورد.

در جنبه‌ای دیگر، تقویت ناوگان هوایی عراق سبب گردید که این کشور از سال 1363 دامنه حملات هوایی خود را تا تهران گسترش دهد و چهار سال بمباران شهرهای ایران را تداوم دهد. در این جریان، شوروی، آلمان و برزیل با تقویت یگان‌های موشکی عراق، نقش مهمی را در ادامه حملات عراق به شهرهای ایران داشتند. این مسئله که بیش‌تر به منظور کاستن از حمایت مردم و دور کردن آن‌ها از جنگ و ایجاد واکنش در آنان علیه حکومت ایران صورت می‌گرفت، به رغم آسیب بسیاری که وارد آورد، واکنش منفی علیه نظام جمهوری اسلامی در پی نداشت.

ایران نیز با این که قدرت آفند نیروی هوایی‌اش تقریباً به صفر رسیده بود، با موشک‌هایی که به دست آورده یا بازسازی کرده بود، مقابله به مثل می‌کرد، لذا این اقدام عراق نیز تأثیر تعیین کننده‌ای در جهت‌گیری ایران نداشت. امّا آنچه نقش تعیین کننده را ایفا می‌کرد، قوای زمینی ارتش عراق بود که با وجود تلفات فراوانی که در 8 سال جنگ به آن وارد شده بود، در روزهای پایانی جنگ پنج برابر رویهای نخست نیرو و لشکر داشت و تعداد ادوات زرهی و هواپیماهایش نیز دو برابر شده بود، این در حالی بود که شمار نیروهای ایران کم‌تر از 30% نیروهای عراق بود.

در چنین حالتی، عراق در یک سال آخر جنگ از درگیر کردن یگان‌های اصلی خود نیز پرهیز کرد و هرگز حاضر نشد برای دفاع از جبهه شمالی خود، آن‌ها را به کار بگیرد.
با چنین وضعیتی و در حالی که قوای مسلح ایران در منطقه حلبچه درگیر بودند، ارتش عراق به فاو حمله کرد و با استفاده از سلاح شیمیایی و غافلگیری نیروهای خودی، فاو را گرفت و وضعیت جدیدی را پیش آورد.

دست‌یابی به فاو برای عراق که به جز ضعف روحی نیروها، در همه جنبه‌های مادی؛ برتری محسوس بر ایران یافته بود، برای ارتش عراق مشکل‌گشا شد و با آشکار شدن این برتری و نیز با اتکا به سلاح‌های غیرمتعارف مناطق از دست داده شلمچه، مجنون و زبیدات، را باز ستاند، در همین وضعیت، امریکا که همزمان با حمله عراق به فاو، در حمله‌ای سمبلیک، سکوهای نفتی ایران را هدف گرفته بود تا حمایت خود را از عراق اثبات کند، در تاریخ 1367/4/12 یک هواپیمای مسافربری ایران را برفراز خلیج‌فارس هدف قرار داد و 290 مسافر را به شهادت رساند.

هم‌زمان خبرهایی دال بر تهدید به بمباران شیمیایی و حتی بمباران اتمی شهرهای بزرگ به ایران می‌رسید و حادثه سقوط هواپیمای مسافربری نیز هشداری برای حملات بعدی معنا می‌شد. لذا تحزیه و تحلیل اوضاع موجود سبب شد که در تاریخ 1367/4/27 موافقت ایران با قبول قطعنامه 598 اعلام کند.

به این ترتیب وقت‌گیری یک ساله ایران برای کسب پیروزی مهم و استراتژیک و قرار گرفتن در موضعی برتر، به نتیجه مطلوب نرسید و نظام بین‌الملل حاضر نشد به تلاش منطقی و دیپلماتیک ایران روی خوش نشان دهد، بلکه برعکس با تقویت رژیم عراق و موافقت یا به کارگیری گسترده سلاح‌های غیر متعارف توسط ارتش آن کشور خطر تضعیف ایران و حتی شکست کامل در جنگ به وجود آمد.

پس از اعلام موافقت ایران با قطع‌نامه، ارتش عراق مجدداً به خوزستان، ایلام و کرمانشاه هجوم آورد، ضمن آنکه در حمله به کرمانشاه نیروهای منافقین نیز به کار گرفته شد، امّا در پی پیام امام خمینی مبنی بر مقابله با تجاوزات دشمن، مردم به طور شگفت‌آوری با حضور در جنوب و غرب کشور ارتش عراق و منافقین را با قدرت عقب راندند.
سرانجام عراق نیز که خطر گرفتاری مجدد در حوادثی همانند آغاز جنگ را دوباره احساس می‌کرد، در تاریخ15/7/67 تن به آتش‌بس داد و در تاریخ 29/5/67 به طور رسمی آتش‌بس برقرار شد و نیروهای حافظ سازمان ملل متحد بین نیروهای ایران و عراق مستقر شدند.

دفاع مقدس جلوه ای از عاشورا

انسان نیازمند حجت برهان و بهانه شکنی است . توجیه گری بهانه آوری و یافتن گریز گاه از حق کوشش هماره انسان است آن گاه که در اسارت نفس و کشش ها و کشمکش های پست و فرومایه دنیوی فرو می غلتد. همه پیامبران آمده اند تا فرصت « بهانه » را از انسان بگیرند تا هیچ کس نگوید : نمی دانستم کسی نگوید : چراغی نداشتم . خداوند در هدف بعثت انبیا می فرماید :« لئلا یکون للناس علی الله حجه بعد الرسل »
« تا برای مردم پس از (فرستادن ) پیامبران در مقابل خدا (بهانه و) حجتی نباشد . » (سوره نسا آیه 165 )
کربلا حجت بالغه است برای همه آنانی که نتوانستن یا نمی شود را فریاد می زنند اتمام حجت است . کربلا از نظرگاه سنی « حجت » است و تقریبا هر کس در کربلا می تواند الگوی سنی خود را بیابد نوجوانان قاسم عبدالله بن الحسن و عمرو بن جناده را جوانان و میانسالان علی اکبر عباس عبدالله و جعفر را پیران حبیب عابس و مسلم بن عوسجه را زنان زینب (س ) رباب و ام وهب را و حتی کودکان اصغر و سکینه را. کربلا از این جهت نیز در جنگ های تاریخ اسلام یک استثنا است ...
کربلا سرزمین بی بهانگی است تشنگی بهانه نجنگیدن و تنهایی دلیل گریز تسلیم و ذلت پذیری نیست . اگر بدانی زن و فرزند نیز از قساوت و بی رحمی دشمن مصون نمی مانند و اسارت و رنج در انتظار نشسته است نمی توان صحنه را رها کرد و مسئولیت را نادیده گرفت . کربلانشان داد که داغدیدگی و اسارت نیز سلب مسئولیت نمی کند. در زنجیر هم باید خروشید.

در تنهایی باید فریاد زد و در همه گاه و همه حال نباید « راه » را رها کرد و نیمه تمام گذاشت . امتداد خون پیام است و اکمال شهادت پیام گزاری روشنگری رسواسازی ستمگر و نشان دادن چهره مظلوم حقیقت است .
در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن این جلوه حجت نمایی عاشورایی در جبهه پشت جبهه و در اسارت کاملا پیدا است . خانواده های عاشورا شناس حتی پس از شهادت فرزند فرزند دیگر را به جبهه می فرستند درست همچون ابوالفضل العباس که سه برادرش عبدالله جعفر و عثمان را یکی بعد از دیگری به میدان فرستاد.
خانواده ها کودکان شیرخوار خود را که در حملات موشک و توپ و بمباران به شهادت می رسند اصغر می بینند آوارگی را به جان می خرند پیر و جوان به جبهه می آیند حتی زنان گاه در صحنه نبرد حضور دارند و به شهادت می رسند و اسیران ـ آزادگان عزیز ـ در بند پیام می دهند رسوا می کنند و صبورانه شکنجه و درد و غربت را تحمل می کنند...
کربلا پایان بخش سردرگمی و بلاتکلیفی است . تکلیف همه پس از کربلا معلوم است . هر کس در هر کجا در هر موقعیت و در شرایطی باشد از کربلا ناگزیر است .

اگر بپذیریم که کربلا هر روز در ما اتفاق می افتد. (کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا) و هر روز حسین خوبی ها و پاکی ها به کربلای قلب ما میآید و یزیدگناه و زشتی در مقابلش صف آرایی می کند باید از خودمان بپرسیم : چند بار رها از بهانه و توجیه این حسین را لبیک گفته ایم .

آخرین پیام امام راحل به مناسبت هفته دفاع مقدس


بسم الله الرحمن الرحیم
خداوندا، همه چیز تویی و غیر از تو همه هیچ. خداوندا، تو عزیزی و غیر از تو همه ذلیل. خداوندا، تو غنی‌ای و غیر از تو همه فقیر. هفته‌ی جنگ امسال حال و هوای دیگری دارد. پس از سال‌ها دفاع مقدس یاری دین خدا صورت دیگری به خود گرفته است. آمادگی جنگی ضرورت بیشتری یافته است و دشمنان خدا و خلقِ خدا آنی غافل نیستند و در کمین نشسته‌اند تا آن‌چه را خدایی است نابود کنند. خانواده‌های شهدا، تا همیشه‌‌ی تاریخ این مشعل‌داران راه اولیاء افتخار روشنایی طرق الی الله را به عهده گرفته‌اند.

مجروحین و معلولین خود چراغ هدایتی شده‌اند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین‌باوران راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان می‌دهند؛ راه رسیدن به خدای کعبه را. اسرا در چنگال دژخیمان، خود سرود آزادی‌اند، و احرار جهان آنان را زمزمه می‌کنند. مفقودین عزیز محور دریای بیکران خداوندی‌اند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند. از شهدا که نمی‌شود چیزی گفت.

شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه‌ی مستانه‌شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون» ‌اند، و از نفوس مطمئنه‌ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی» پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق، و قلم در ترسیمش بر خود می‌شکافد.

و السلام
روح الله الموسوی الخمینی
1/7/67
منبع: صحیفه نور

ناگفته‌هایی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
چکیده: آلن فریدمن (نویسنده و محقق امریکایی): «امریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)، تحویل بمب های خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد، زیرا این سلاح را مناسب ترین و کارآمد ترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی مدافعان ایرانی می دانست.
به اعتقاد او این بمب ها می توانست به یک قدرت تصاعدی واقعی و مؤثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمبها از لحاظ تکنیکی جزء سلاح های متعارف محسوب می شوند اما در میدان نبرد همانند سلاح های نامتعارفی چون سلاح های شیمیایی میتوانند موجب کشتار وسیعی شوند.
چنانچه این بمب ها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند.
عملاً این بمب ها چرخ گوشت های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می کنند.»
جنگ ایران و عراق یکی از پیچیده ترین جنگهای جهان و منطقه بود و ما اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که لحظه به لحظه اسرار و ناگفته هایی از این جنگ منتشر می شود. بخشی از حقیقت، درون جنگ ماست و بخشی دیگر آن در دست 26 کشوری است که چرخ های ماشین جنگی عراق را روغن می زدند. که به گوشه‌هایی از ا اشاره می‌کنیم:
1)خواب و خیال دشمن در مورد ایران:
تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست
وفیق السامرایی(مسئول بخش ایران در استخبارات عراق):

«رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) صدو نود و دو فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق، به طرف اهدافشان در خاک ایران به پرواز در آمدند. در همین لحظه فرمانده کل قوا، صدام حسین در حالی که چفیه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بی آنکه درجات نظامی - اش را نصب کرده باشد، وارد اتاق عملیات شد.
«عدنان خیر الله» وزیر دفاع به او چنین گفت:
«سرور من! جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز در آمدند» صدام به او پاسخ داد:« تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»
2) کمکهای تسلیحات نظامی:
شوروی بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق
روزنامه القبس چاپ کویت:

«شوروی یک پل هوایی برای حمل اسلحه و مهمات به عراق بر قرار کرده است.گورباچف با ارسال نامه ای به برخی سران عرب، به آنان اطمینان داده است که شوروی اجازه نخواهد داد عراق در جنگ با ایران شکست بخورد.»
«در نوامبر 1983 بین هزار تا هزار و دویست مشاور نظامی شوروی به عراق برگشتند و 400 فروند تانک55T و 250 فروند تانک12T به عراق داده شد و مقادیر عظیمی موشک گراد، فراگ 7،سام 9 و اسکادبی در راه بود. عراق تنها کشوری بود که از بلوک شرق به موشک اسکادبی مجهز شد.»
«در سال 1983 شوروی بار دیگر تحویل سلاح در حجم وسیع را به عراق از سر گرفت و تمامی تجهیزاتی را که عراق در طی دو سال نخست جنگ با ایران در صحنه نبرد از دست داده بود جایگزین کرد.»
چالز فیلیپ دیوید(نویسنده کتاب جنگ خلیج فارس توهم پیروزی):
«شوروی با61% بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق است.»
انگلستان و ساخت شبکه پناهگاه های زیر زمینی برای صدام:
«در ژوئن 1982 صدام تصمیم گرفت برنامه پرهزینه ساخت شبکه پناهگاه های زیرزمینی را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژیک خود را از خطر حملات هوایی مصون بدارد. بر این اساس شرکت های انگلیسی طرحی را ارائه کردند که به موجب آن برای 48 هزار سرباز پناهگاه امن ساخته می شد.
هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می توانست تا 1200 نفر را در خود جای دهد. یکی از آنها در کنار کاخ ریاست جمهوری بنا شده بود و پر از تجهیزات الکترونیکی، کامپیوتر،تله پرینت و شبکه های ارتباطی بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار می داد.

حفاظت از این پناهگاه به گونه ای بود که اگر کسی به داخل آنها رخنه می کرد دوربین های ویدیوئی او را می دیدند و مسلسل های خودکار نصب شده بر روی دیوار ها بر سر و روی او گلوله می باریدند.در راستای همین همکاری ها شرکت مارکنی انگلیس فرستنده های مایکروویو نظامی در اختیار عراق قرار داد و شرکت راکال نیز متعهد شد تا کارخانه تولید پیشرفته ترین رادیوی نظامی جهانرا به نام جاگوار در عراق احداث نماید.»
مین های ضد نفر ایتالیایی
آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«در یکی از پیچیده ترین خلاف کاری ها در رم، میلیون ها مین مرگ بار با استفاده از یک شرکت قلابی در سنگاپور به عراق فرستاده شدند. عراق به کمک یکی از شعبات بانک «لاوورو» در شمال ایتالیا 9 میلیون مین ضد نفر به ارزش 25 میلیون دلار خریداری نمود. این مین ها ساخت شرکت «والسلا» بود که 50 درصد آن تحت مالکیت شرکت فیات، گروه صنعتی بزرگ ایتالیا و تحت کنترل جیانی آنیلی 72 ساله بود که امروزه نیز به عنوان پادشاه بدون تاج و تخت ایتالیا معروف است.

برخی از مین هایی که عراق دریافت نمود از نوع بسیار وحشتناکی است که به راحتی می توان آنها را از هلی کوپتر پخش کرد یا به سادگی روی سطح بیابان انداخت. اگر کسی روی این مین ها پا می گذاشت پای قربانی تا مچ یا حتی ران پا قطع می شد.»
فرانسه و فروش جنگنده های میراژ
کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):
« در ژانویه 1981، تحویل 60 فروند میراژ1F مجهز به موشک که ابتدا از سوی والری ژیسکاردستن معلق شده بود آغاز گشت. در ژوئیه همان سال فرانسه بنی صدر و مسعود رجوی را به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفت. رجوی، پاریس را به ستاد اپوزیسیون ایران تبدیل کرد. به دنبال خروج دیپلمات های فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپر اتاندارد مجهز به موشک های اگزوست به عراق کرد.»
آلن فریدمن:
«تحویل سلاح تقریباً به صورت روزمره ادامه داشت . یکی از پایگاه های ناتو که در مرکز فرانسه احداث شده بود به صورت مرکز بارگیری آنتونوف های نیروی هوایی عراق در آمد. این هواپیماها روزانه به این فرودگاه می آمدند و موشک های ساخت فرانسه، بمب های خوشه ای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق می بردند.
سازمان های اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 بر آورد کردند که اگر سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند، آن کشور شکست خواهد خورد.»
خمپاره های دو زمانه فرانسه
کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«معامله 6/1 میلیارد دلاری طرح ولکان یکی از شیرین ترین معاملات فرانسه با عراق بود. 83 توپی که موضوع قرارداد ولکان بود برای طیف وسیعی از مقاطعه کاران تسلیحاتی فرانسه درآمد تولید می کرد.
درهمین راستا عراق از شرکت فرانسوی TRT یک فیوز فوقالعاده پیشرفته و پیچیده خرید که با نصب آن بر روی دماغه خمپاره ، موجب می شد تا خمپاره درست قبل از رسیدن به زمین منفجر شود.

یکی از افراد ارتش فرانسه که خمپاره اندازهای عراقی را در بیابانهای بصره آموزش می داد می گوید:«با یک بار آتش آنها هم? ایرانی ها را تا فاصله یک کیلومتری درو می کردند. همین سلاح بود که جلوی امواج انسانی ایران را گرفت؛ درست مانند نبرد«وردن» در جنگ جهانی اول، آنها مدام آتش می کردند و ایرانی ها واقعا قتل عام می شدند.»
مصر کانالی برای فروش تسلیحات ناتو
آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«در طول دهه 80 حسنی مبارک رئیس جمهور مصر حدود 5/3 میلیارد دلار موشک و تسلیحات به عراق فروخت که صدام از پرداختن بهای آن امتناع کرد. در سال 1984 او با همکاران خود در دولت مصر به توافق رسید تا با عراق بر روی برنامه سری موشک های بالستیک دارای قابلیت هسته ای همکاری کند.

این برنامه پروژه کندور 2 نام گرفت. مبارک در ملاقات خود با بوش در سال 1986،مصر را به کانالی برای صدور انواع گوناگون فناوری های موشکی ناتو که شرکت های پوشش اروپا به بغداد قاچاق می کردند تبدیل ساخت.»
بلژیک و ساخت پایگاه های نظامی برای عراق
«صدام در ژوئن 1982 قراردادی به ارزش 830 میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام سیکسکو امضا کرد. هدف از این طرح پر هزینه که به نام رمزی پروژه 505 خوانده می شد.آن بود که برای جنگنده های پیشرفته عراقی 800 پناهگاه در عمق 50 متری زمین احداث گردد. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده می نمود طی 4 سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد نمود. میراژهای عراق در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاه ها خارج می شدند و به پرواز در آمدند.

از دیگر شرکای صدام سایبترا کنسرسیوم بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژه های عکاشات و القائم کار می کرد و یکی از بزرگترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا نمود.»
3) کمکهای هسته ای و سلاحهای غیر متعارف:
همکاری های هسته ای برزیل
کنت تیمرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

«در همان حال که فرانسه مشغول تکمیل راکتورهای هسته ای در عراق بود، صدام با برزیل قرار داد 10 ساله همکاری هسته ای امضا کرد. این قرارداد که در سال 1972 بسته شد به قدری محرمانه بود که دولت بعدی برزیل مدعی شد از محتوای آن بی خبر بوده است. در یکی از تبصره های قرارداد که به درخواست صدام گنجانده شده بود، برزیل متعهد می شد مقادیر زیادی اورانیوم طبیعی و غنی شده با درصد کم ، تکنولوژی هسته ای، تجهیزات و آموزش مربوطه را در اختیار عراق قرار دهد.»
فرانسه و اعطای یک بمب اتمی به عراق
وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
«کمکهای خارجی فرانسه به عراق به جایی رسید که فرستاده آنها به بغداد آمد وبا وزیر دفاع وقت،عدنان خیر الله ملاقات نمود و به او گفت:
«فرانسه به طور جدی زمینه اعطای یک بمب اتمی به عراق را بررسی می نماید. می توان برای مجبور کردن ایران به توقف جنگ این بمب را به هدف مشخصی پرتاب کرد.»
من تا سال 1984 نسخه ای از این گزارش را که با امضای وزیر دفاع برای صدام ارسال شده بود،در یک صندوق ویژه نگهداری می کردم.»
حسین کامل (رئیس صنایع دفاع عراق)در این خصوص می گوید:
«واقعیت این است که تلاش ما ساختن بمب اتم بود. منتها با قدرت کم. به این خاطر اگر موفق به پیروزی در جنگ نشدیم آن را علیه ایران به کار ببریم. صدام سال 1990 را برای استفاده از بمب اتم در منطقه جنوبی جنگ تعیین کرده بود. آن روز تنها چیزی که برای صدام اهمیت داشت به پایان رساندن ساخت بمب اتم و استفاده از آن علیه ایران بود.»
بمب خوشه ای کارآمد ترین سلاح برای درهم شکستن امواج انسانی
آلن فریدمن(نویسنده و محقق امریکایی):
«امریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)،تحویل بمب های خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد زیرا این سلاح را مناسب ترین و کارآمد ترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی مدافعان ایرانی می دانست.به اعتقاد او این بمب ها میتوانست به یک قدرت تصاعدی واقعی و مؤثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمبها از لحاظ تکنیکی جزء سلاح های متعارف محسوب می شوند اما در میدان نبرد همانند سلاح های نامتعارفی چون سلاح های شیمیایی می توانند موجب کشتار وسیعی شوند. چنانچه این بمب ها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند. عملاً این بمب ها چرخ گوشت های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می کنند.»
آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
«کارلوس کاردوئن رئیس صنایع کاردوئن، به تدریج منافع سرشاری از فناوری بمب خوشه ای و تشویق مقامات ارشد شیلی برای ارسال آن به عراق به دست آورد. او تا آن زمان بمب های خوشه ای به ارزش نیم میلیارد دلار از طریق شیلی به عراق فروخته بود...و به وی اجازه داده شده بود که مقدار زیادی ماده زیرکونیوم را از ایالات متحده وارد کند . این ماده از مواد اصلی تشکیل دهنده بمبهای کوچکی بود که در داخل بمب خوشه ای قرار داده می شد. او به دلایل متعددی از صدام و پینوشه (رئیس جمهور دیکتاتور شیلی)سپاس گذار بود، چرا که صدام بهترین مشتری او بود که در رؤیاهایش می توانست داشته باشد و پینوشه با توسعه تسلیحاتی شیلی او را به نوعی ثروتمند ساخته بود.»
4) کمکهای اطلاعاتی:
پیوند ماهواره ای امریکا و عراق
کنت تیمرمن محقق و نویسنده امریکایی:

«پیوند ماهواره ای در صدر موافقت های بلند مدت عراق و آمریکا بود در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت، این اطلاعات را آواکسهای آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می کردند در همین راستا مجتمع پیشرفته و پر هزینه ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیماً از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت پذیرد.»
سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
«این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه، دست و پایش را به اشتباه حرکت می داد در این عکس ها مشخص بود . هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم ، تعداد کیسه هایی که در روی کامیون ها قرار داشت را به راحتی شمارش می کردیم، در عین حال ماهواره ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می دادند.»
زمامداران عربستان و دادن گزارشهای محرمانه ایران به عراق
مجله ژون آفریک مورخ 9 ژوئن 1982:
«زمامداران عربستان درست یک ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه ای دادند و آن گزارشی بود که از سوی دستگاه های سری امریکا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند. خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود.»
دراختیار قرار دادن امکانات شناسایی
بر اساس عملیات سیاه رادیو های کد گذاری شده ای دراختیار خلبانان عراقی قرار داده شد تا آنها امکان ارتباط با افسران مستقر در کشتی های امریکایی در خلیج فارس را داشته باشند. یک افسر بازنشسته در این رابطه گفت:
«هدف این بود که هواپیما های عراقی بر فراز خلیج فارس بتوانند با افسران ما تماس بگیرند. این روابط روزانه باعث شد تا هواپیماهای عراقی بتوانند نفت کش ها و کشتی های تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند و این امر کمک زیادی به عراقی ها در انتخاب اهدافشان می کرد.» 5)کمکهای نیروی انسانی:
«سودان در اواسط دی ماه 61 صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام نمود. همچنین بدستور جعفر نِمیری رئیس جمهور سودان در شهر خارطوم پایتخت این کشور و پاره ای از شهرهای دیگر دفاتری جهت ثبت نام برای اعزام نیرو به جبهه های جنگ علیه ایران دائر گردیده است. جعفر نمیری در مصاحبه با مجله الیوسف چاپ قاهره اذعان می دارد که اعزام نیرو به عراق طبق تصمیمات کنفرانس سران عرب صورت گرفته است.»
سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
«در جهت کمک به عراق، یمن تیپ پیاده العروبه را به عراق فرستاده بود. اردن نیز نیروی الیرموک را به عراق گسیل داشت و سودان داوطلبانی را اعزام داشت که در جبهه شرقی رودخانه میسان در خط مقدم جبهه فعالیت می کردند.»
6)کمکهای مالی:
پول، نفت و خاک کویت در خدمت صدام
دکتر «فواص بدر»، اقتصاد دان مستقل کویتی:

«کویت در جریان جنگ عراق علیه ایران قریب به 15 میلیون دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض در اختیار بغداد قرار داده است و این جدا از نفتی بود که کویت برای عراق صادر می کرد.»
«افسران نیروی هوایی کویت اذعان کردند که نیروی هوایی عراق از پایگاه هوایی علی السام کویت در طول جنگ به کرات استفاده می کرده است. این پایگاه چون در رأس خلیج قرار داشت راه عراق را برای هدف قرار دادن سکوهای نفتی خارک 200 کیلومتر کوتاه تر می کرد و این امر به خلبانان عراقی کمک شایانی می نمود.»
7)کمکهای شیمیایی:
مقام نخست آلمان در توسعه تسلیحات شیمیایی عراق
تیمر من محقق و نویسنده امریکایی:

«شرکت آلمانی کارل کولمب سر انجام 6 خط تولید سلاح شیمیایی جداگانه به نام احمد، محمد،عیسی،عانی،مدای و قاضی در مجتمع سامره ایجاد کرد.اولین آنها در سال 1983 و آخرینشان در سال 1986 تکمیل شدند. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شدند و در خمپاره ها، راکتها و گلوله های توپ جاسازی می شدند. بی تردید این بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی در جهان بود.»

 

 

رادیو بی بی سی به نقل از مجله اشپیگل:
«هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه یک نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.»
سوئیس و ساخت کارخانه فرآوری اورانیوم
کنت تیمرمن (محقق و نویسنده امریکایی):
«عراقیها یک شرکت سوئیسی به نام شرکت مهندسی آلسا الو سوئیس را اجیر کردند تا کار بر روی پروژه اورانیوم را آغاز کند... در طول پروژه کارکنان شرکت با هیچ کس تماس نداشتند و طرح آنها در کمال خفا انجام می گردید. بعدها معلوم شد که این شرکت واحد تولیدی خاصی درکارخانه القائم عراق ایجاد کرده تا به استخراج نمک های فلوئور و از جمله فلوئورآمونیم از اسید فسفریک مایع بپردازد. آن طور که کار پیش می رفت القائم به صورت پروژه ای کلیدی در تولید سلاح هسته ای عراق در می آمد و این علاوه بر هزینه اولیه پروژه یعنی تولید مقادیر عظیم مواد شیمیایی برای استفاده در سلاح مرگبار گاز سمی بود.»
کمک های شیمیایی و بیولوژیک امریکا به عراق
شبکه تلویزیونیABC امریکا:
«صدام حسین از یک شرکت امریکایی به نام «آل کولاک»در باتیمور بیش از 500 تن ماده شیمیایی به نام«فیودی گلیکول» خریداری نمود که این ماده به گونه ای بود که در صورت مخلوط شدن با اسید کلریدریک به گاز خردل تبدیل می گردید.»
«بنابر گزارشی، شرکتهای خصوصی امریکا در دهه 80 با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی امریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام «ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»
کشف دخالت اسپانیا در تولید سلاح های شیمیایی عراق
«در یکی از عکسهایی که در مجله تایم به چاپ رسید و شهرت بسیاری کسب کرد، هیأت سازمان ملل و روزنامه نگاران غربی با ماسک ضد گاز در حال بررسی یکی از بمب های شیمیایی کارنکرد?عراقی بودند . اگر فیوز الکتریکی آن عمل کرده بود این بمب هم مثل بقیه منفجر می شد. به هر حال مأموران سازمان ملل علائمی از روی بمب پیدا کردند و با رد یابی قضیه معلوم شد که جداره بمب ساخت کشور اسپانیا بوده است. فیوزها نیز ساخت یک شرکت اسپانیایی بودند. اگر فیوزها بی عیب و نقص بود و تمام بمب ها در جبهه نبرد منفجر می شد کشف دخالت دولت اسپانیا در برنامه تولید سلاح های شیمیایی عراق چندان آسان به نظر نمی رسید.»
8) کاهش قیمت نفت و قطع صدور نفت ایران:
گری سیک(مشاور امنیت ملی کاخ سفید):
«تا موقعی که نفت ایران صادر می شود، جنگ ادامه خواهد یافت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد.»
ویلیام فایر،نظریه پرداز غربی:
«ما با ایران چه کنیم؟هرچه پول در رگهای عراق تزریق شد، نتیجه نداده است. اگر عراق از دست برود، فردا کویت و پس فردا هم سعودی نیز خواهد رفت. تنها یک روزنه ی امید هست. با سقوط قیمت نفت ایران بر شکست می شود و ماشین جنگی آن از کار می افتد. شاید این درمان کارگر شد و این آخرین شانس ماست.»
9) کمکهای مجامع بین المللی:
نامه وزارت خارجه امریکا به هیأت نمایندگی دفتر اروپایی سازمان ملل، 14 مارس 1984
«وزارت خارجه به نماینده امریکا در سازمان ملل دستور می دهد که حمایت سایر هیأت های نمایندگی غربی در سازمان ملل را جلب نمایندتا در مورد پیش نویس قطعنامه ایران که استفاده عراق از جنگ افزار شیمیایی را محکوم می کند"رأی ممتنه" دهند . در غیر این صورت، ایالات متحده جریان این قطعنامه را متوقف سازد.»
ریچارد مورفی:
«تا زمانیکه عراق از سلاح شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح "قابل درک" می باشد.»
روزنامه لس آنجلس تایمز:
«تا آن زمانی که تنها ایرانیان قربانی حملات شیمیایی بودند چه در سازمان ملل و چه در پایتخت های کشور های بزرگ جهان عملاً عزم و اراده سیاسی کافی برای محکوم کردن اینگونه اقدامات وجود نداشت.»
و اما اعترافات دشمنان در مورد امام و ایران:
هراس غرب از رهبری امام خمینی(ره)
کنت دامارانش (رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه):

«ایران یکی از قدرت های واقعی منطقه است که دارای ذخایر عظیم نفت در قلمرو وسیع و پرجمعیت خود می باشد؛هزاران سال است که این امپراطوری به عنوان قدرت مسلط کل منطقه شناخته شده است. اکنون در زمان آیت الله خمینی این قدرت چند برابر شده است.»
روحیه جسارت و شهامت نیروهای ایرانی
کنت دمارانش:

«ایرانی ها افراد سرسخت خاورمیانه اند که وقتی دارای احساسات مذهبی می شوند ، دوبرابر خطرناک می شوند. اکنون شناخت، مطالعه و نبرد با آنها در سطوح مختلف، بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در حال حاظر ایرانیان شیعه به خوبی برای مبارزه، که همیشه بخش جدایی ناپذیر تاریخ، فرهنگ و مذهب آنها بوده است ، آماده شده اند.»

«در اردوگاه های اسرای ایرانی افرادی را دیدیم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. آن منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نا مشخصی از آن در ذهن داریم. اعتقادات مذهبی این افراد برای سوق دادن آنها به سوی انجام کارهایی که به طرزغیر قابل باوری سخت بودند، نقش بسزایی داشته است.»
خبرگزاری فرانسه -3/1/1363: «تاکتیکهای نظامی ایران از نظر جسارت و شهامت ، در تاریخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»

منابع:
1- جنگ جهانی چهارم، دیپلماسی و جاسوسی در عصر خشونت
2- کنت دمارانش،دیوید ای، اندلمن/سهیلا کیانتاژ/اطلاعات
3- کسوف،آخرین روزهای CIA
4- مارک پری/غلامحسین صالحیار/اطلاعات
5- سیاست امریکا در قبال ایران طی دوره جنگ تحمیلی
6- مجتبی تهامی، گل محمد بهمنی، فتح الله رسولی/وزارت امور خارجه
7- آغاز تا پایان جنگ(سالنمای تحلیلی)
8- محمد درودیان/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
9- رویارویی استراتژی ها
10- حسن اردستانی/دوره عالی جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
11- ریشه های تهاجم(علل و زمینه های شروع جنگ)
12- فرهاد درویشی و گروه نویسندگان/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
13- امریکا و بر اندازی جمهوری اسلامی ایران
14- کامران غضنفری/نشرکیا
15- جنگ از نگاهی دیگر(بررسی تحولات سیاسی - اجتماعی)
16- محمد مهدی بهداروند. احمد سوداگر/مؤسسه فرهنگی خادم الرضا علیه السلام
18- سوداگری مرگ
19- کنت ار تیرمن/احمد تدین/مؤسسه خدمات فرهنگی رسا
20- ما اعتراف می کنیم
21- محسن صفی/حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
22- ویرانی دروازه شرقی
23- وفیق السامرایی/عدنان قارونی/مرکز فرهنگی سپاه
24- دعاوی ایران
25- آلن فریدمن/گروه مترجمان/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
بازگشت به فهرست
26- جنگ ایران و عراق
27- ابوغزاله/ناددر نوروز شاد/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ

آمریکا و تحمیل جنگ
چراغ سبزى براى حمله عراق به ایران
پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط شاه بناى استراتژى آمریکا در منطقه سوق الجیشى خلیج فارس، که بر دو ستون ایران شاهنشاهى و عربستان سعودى پى ریزى شده بود، فرو ریخت و این مساله، مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را دستخوش تغییر و تحول کرد.
به این ترتیب که موازنه نسبى قوا که تا پیش از انقلاب بین ایران و عراق حاکم بود، تغییر کرد و با پیدایش خلاء قدرت در منطقه، موج اسلام خواهى مى توانست ثبات مطلوب آمریکا در منطقه را مورد تهدید جدى قرار بدهد. در نتیجه، لازمه تامین منافع آمریکا و غرب، اعاده نظم پیشین در منطقه بود.
طرح رویکرد آمریکا به رژیم عراق نیز تنها در چنین چارچوبى قابل درک است. البته کارتر و استراتژیست او برژینسکى و دیگر استراتژیست هاى همفکر وى در هیات حاکمه ایالات متحده، همزمان با کار روى سناریوى برقرارى تماس محرمانه با دولتمردان عراق، پروژه دیگرى را نیز در دستور کار خود قرار داده بودند و آن طراحى و اجراى یک کودتاى نظامى سریع توسط عوامل سلطنت طلب باقى مانده در ارتش ایران بود.
آنان پس از تکمیل طرح این عملیات به سراغ شاهپور بختیار نخست وزیر فرارى رژیم سلطنتى- که در پاریس زندگى مى کرد - رفتند و رهبرى سیاسى صورى عملیات براندازى نظام جمهورى اسلامى را به وى محول کردند.
در داخل کشور نیز شبکه اى از عناصر برگزیده براى اجراى عملیات موسوم به شبکه نیما تشکیل شد. این شبکه به سرعت دست به کار عضوگیرى و شناسایى اهداف عمده در تهران و قم و توجیه و مسلح کردن خود شد. در کتاب آغاز تا پایان در بررسى وقایع سیاسى - نظامى جنگ، آمده است که اعضاى شبکه نیما علاوه بر نیروى هوایى، در قالب یگان ها و نیروهاى ارتش حضور داشتند و مهمترین اهداف آنان بمباران و حمله به چهار مرکز مهم بود: حسینیه جماران، مجلس شوراى اسلامى، پایگاه هاى سپاه و شهر قم.
ملاقات پنهانى در اردن
در چنین شرایطى در تیر ماه سال ،59 برژینسکى از سوى کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا راهى کشور اردن شد تا تحت شدیدترین تدابیر امنیتى و با رعایت نهایت جوانب پنهان کارى با صدام حسین ملاقات کند. ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکى در مرز اردن، به منزله چراغ سبز آمریکا به عراق، براى آغاز جنگ بود و اینکه در صورت حمله به ایران، مورد حمایت آمریکا قرار خواهد گرفت.

این ملاقات سه ماه پس از تجاوز عراق به ایران افشاء شد. زمانى که ماشین جنگى صدام در سرزمین هاى اشغالى زمین گیر شده بود، طارق عزیز معاون وقت نخست وزیر عراق سفرى به فرانسه کرد و در گفت وگو با مجله فیگارو خبر ملاقات محرمانه صدام و برژینسکى را اعلام کرد. در بخشى از مقاله ترجمه شده فیگارو که 17 آذر 59 در روزنامه انقلاب اسلامى به چاپ رسیده آمده است:

جریان جنگ ایران و عراق، در واقع از ژوئن گذشته (تیر ماه 59) زمانى آغاز شد که برژینسکى به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد. او قول داد که از صدام حسین کاملا حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا با آرزوى عراق در مورد شط العرب (اروندرود) و احتمالا برقرارى یک جمهورى عربستان در این منطقه (استان خوزستان) مخالفت نخواهد کرد.
سرانجام کلیه اقدام ها به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد. صرف نظر از این بیان، کارتر پیش تر نیز وعده هاى فریبنده ترى به رهبر ماجراجوى بعثى داده بود.

وعده هایى همچون موافقت ایالات متحده با ایفاى نقش عراق به عنوان ژاندارم آمریکا در خلیج فارس. اگرچه ملاقات هاى پى درپى نمایندگان آمریکایى با صدام در ابتدا پیش از آنکه هدف برافروختن آتش یک جنگ نظامى را در منطقه استراتژیک خلیج فارس داشته باشد، به دنبال اجراى موفقیت یک کودتاى نظامى در ایران بود. کارتر پروژه کودتا را در صدر اولویت هاى خود قرار داده بود.

لذا برنامه ریزان امنیت ملى کاخ سفید، تهاجم نظامى عراق را به عنوان راه حل جایگزین در نظر گرفته بودند.
کودتاى شبکه نیما
سرانجام نیروهاى ارتش عراق با برنامه ریزى ایالات متحده عملیات براندازى در قالب کودتا را آغاز کردند. نیروهاى ارتش عراق براى سردرگم ساختن مقامات تهران و فراهم آوردن شرایط براى عناصر کودتاچى در مرداد 59 در 20 نقطه مرزى اقدام به ایجاد درگیرى کردند. اما آنها توان نیروهاى انقلابى ارتش و خصوصا سپاه پاسداران را در برنامه ریزى هاى خود لحاظ نکرده بودند.

این شد که اعضاى شبکه نیما به شکل غیرمنتظره اى توسط نیروهاى انقلابى ارتش و سپاه دستگیر شدند و برنامه کودتا شکست خورد و پروژه اول علیه جمهورى اسلامى به نتیجه نرسید. لذا در همین زمان عناصر باقیمانده کودتاچیان به خاک عراق فرار کردند و سران عراقى نیز همزمان بر حجم تحرکات سیاسى دیپلماتیک خود با کاخ سفید افزودند.
آغاز توطئه جنگ
در پى شکست کودتا، ارتش عراق عملیات مهندسى وسیعى را در مجاورت مرزهاى جنوبى و غربى ایران آغاز کرد. از آماده سازى پل هاى شناور نظامى در کرانه غربى اروند رود گرفته تا احداث کانال ها و سنگرهاى بتن آرمه در مجاورت مرزهاى میانى و شمالى.
یگان هاى اکتشافى و عملیاتى ارتش عراق نیز با حمایت هاى آمریکا تحرکات خود را آغاز کردند. عملیات پیچیده و انبوه ماشین جنگى صدام آن چنان چشمگیر و حساسیت برانگیز بود که فرماندهان رده بالاى نیروهاى سپاه پاسداران و ارتش را واداشت تا از بنى صدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، خواستار تشکیل جلسه اى اضطرارى، براى بررسى انگیزه هاى تحرکات ارتش بعث در مرز مشترک و اتخاذ تدابیر فورى و ضرورى، براى مقابله با هر گونه تهدید خارجى از ناحیه مرزهاى غرب و جنوب کشور شوند.
سرانجام این جلسه در تاریخ 24 مرداد 59 در کرمانشاه تشکیل شد. حاج احمد متوسلیان فرمانده وقت سپاه مریوان و از حاضران در آن نشست نظامى روایت مى کند (این روایت در کتاب روز تندر و آذرخش مهاجر چنین نقل شده است): من دقیقا یادم هست که یک ماه قبل از شروع جنگ، جلسه اى در اتاق جنگ لشکر 81 زرهى کرمانشاه به ریاست بنى صدر تشکیل شد.

در این جلسه آقایان ظهیرنژاد و صیاد شیرازى به همراه فرماندهان ارتشى 30 منطقه نظامى از استان هاى آذربایجان غربى، کردستان ،کرمانشاه و نیز برادران مرتضى رضایى (فرمانده کل وقت سپاه ) و محمد بروجردى (فرمانده سپاه غرب کشور) به اتفاق مسئولان سپاه در کل مناطق غرب حضور داشتند.
در این جلسه، فرمانده سپاه قصر شیرین، به مساله عدم آمادگى دفاعى نیروهاى مسلح اشاره کرد و گفت: از این حیث نیروهاى ما کمترین آمادگى رزمى ندارند.
در صورتى که ارتش عراق، از خیلى وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامى خودش کرده و در حاشیه مرز دارد سنگرهاى بتنى مى سازد.

بعد هم ایشان به تفصیل به وضعیت بد نیروهاى ارتش از این لحاظ و نیز، حملات مکرر ارتش عراق به پاسگاه هاى مرزى ما اشاره کرد. نهایتا از بنى صدر سوال کردیم اگر به احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند، شما چه تدبیرى براى دفاع دارید بنى صدر گفت: عراق هرگز جرات چنین کارى را ندارد! این بار برادر بروجردى گفت: آقاى رئیس جمهور! اگر به احتمال یک در هزار، !عراق به ایران حمله کند و فرضا بخواهد در غرب جلو بیاید و شهر قصرشیرین را بگیرد، شما براى مقابله با چنین مساله اى چه تدبیرى دارید؟
بنى صدر مجددا گفت: عراق هیچ وقت چنین غلطى نمى کند. براى اینکه هم در سطح بین المللى و سیاست جهانى محکوم مى شود و هم امنیت داخلى خودش به خطر مى افتد. برهمین اساس، عراق خودش را به خطر نمى اندازد.
بنى صدر در حالى چنین قرائتى از وضع موجود داشت که صدام اهداف خود را براى تجاوز به ایران از پیش تعریف کرده بود. حاکمیت بر اروندرود، جداسازى استان نفت خیز خوزستان از ایران و براندازى حکومت جمهورى اسلامى، لذا در حالى که عراق 12 لشکر شامل 5 لشکر پیاده، 5 لشکر زرهى و 2 لشکر مکانیزه و همچنین 15 تیپ مستقل به اضافه تیپ 10 گارد ریاست جمهورى و نیز نیروهاى تحت امر گارد مرزى خود که شامل 20 تیپ مرزى مى شد را آماده تجاوز به خاک ایران مى کرد، بنى صدر احتمال چنین عملى را نیز نمى د اد.

سرانجام در 31 شهریور ،1359 رژیم توسعه طلب و جنگ افروز بغداد با چراغ سبزهاى کارتر و برنامه ریزى استراتژیست هاى کاخ سفید، عملیات تهاجم سراسرى خود را به خاک ایران اسلامى آغاز کرد.
منابع و مآخذ:
-برگرفته از کتاب روز تندر، مرور تحولات سیاسى، اجتماعى از مشروطه تا تجاوز عراق ، انتشارات موسسه شهید آوینى
- آغاز تا پایان، بررسى وقایع سیاسى - نظامى جنگ ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه

دفاع مقدس از منظر مقام معظم رهبری

*این جنگ [جنگ هشت ساله‏]، مظهر و تجلى همه‏ى روحیات خوب و سازنده‏‌اى است که یک ملت و یک کشور را مى‏تواند به تعالى حقیقى برساند.
* ما در جنگ نظامى توانستیم خودمان را پیروز کنیم؛ به کمک چه چیزى؟ به کمک باور و ایمان و اتّکاى به نفس و وحدت و امید به آینده و روشن‌بودن هدف‌ها و تکیه به نیروهاى ذاتى خویش و تکیه به اسلام.
*حماسه‏ى ملت ایران در دفاع مقدس، نمایش‌گر قله‏ى ظرفیت‌هاى انسانى مردم این سرزمین خدایى است.
* جنگ ایران و عراق یک جنگ معمولى نبود، جنگ دو ارتش یا دو کشور با هم نبود؛ جنگ یک کشور در مقابل عمده قواى نظامى و پشتیبانی‌هاى نظامى جهان بود. تمام قدرت نظامى و سیاسى امریکا پشت سرِ رژیم بعثى عراق ایستاد.
* این جنگ [جنگ هشت ساله‏] حقیقتاً یک گنجِ تمام‌نشدنى است.
* جنگ، حقیقتاً کوره‏اى بود که جوانان و بقیه مردم را آب‌دیده کرد.
* این جنگ هشت ساله و این دفاع مقدّس، از بزرگ‌ترین افتخارات ملت ایران بود.
*اگر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلى را نمى‏داشت، البته خیلى از ویرانی‌ها را، خیلى از فقدان‌ها را، خیلى از خسارت‌ها را نمى‏داشت؛ اما این اعتماد به نفس را هم نمى‏داشت؛ این قدرت علمى، نظامى و پیشرفت صنعتى را هم نمى‏داشت؛ این عزّتى را هم که در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است، نمى‏داشت؛ این حالت یأس و ناامیدى از تسلّط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او به وجود نمى‏آمد.
* مقاومت بى‌نظیر مردم سلحشور ما در دفاع مقدس و دفع متجاوز در طول قریب به هشت سال، این ستم بزرگ را در رده ناموفق‌ترین تجربه‌ى استعمار در تاریخ معاصر ثبت نموده است.
* در همه مراحل این جنگ، چه در عملیات نظامى جبهه، چه در عملیات نظامى بیرون از جبهه، چه در برخورد با اسرا، چه در تبلیغات - در همه مراحل - ارزشها و اخلاق انسانى رعایت شد. کار بى‏اخلاق و کار ضدّ ارزش و ضدّ بشر، از این ملت ایران صادر نشد
* هفته‌ى جنگ هفته‌ى افتخار است، هفته‌ى مقدس است، در حقیقت جشن است، عید است و یک بزرگداشتى[ است] از روحیه‌ى مردم، ایثار مردم و مقاومت مقدس و دفاع مقدس[ مردم].
* حماسه‏ ملت ایران در دفاع مقدس، نمایش‌گر قله ظرفیت‌هاى انسانى مردم این سرزمین خدایى است
* فداکاری‌ها‌ى هشت سال دفاع مقدس‏ توانست یک نظام الهى و معنوى و متّکى بر تفکّر و اندیشه درست و برخاسته از ایمان را تحکیم کند.
* این تجربه‏ى درس‏آموز [دفاع مقدس‏]، سرمشق همیشگى ملت بزرگ ایران و الگوى موفقى در برابر چشم همه‏ى ملت‌هاى مسلمان است.
* این جنگ آن‏قدر حرف گفتنى دارد که اگر دهها سال هنرمندان ما و افراد خوش‌ذوق و با ابتکار بنشینند و در جزء جزء آن کار کنند، باز هم حرف‌هاى گفتنى خواهند داشت.
*ما جنگِ با این عظمت و پُر از حماسه و حقیقتاً پُر از جلوه‏هاى زیبا و بى‏نظیر داشته‏ایم؛ نسل جدید هم از آن خبر ندارد؛ باید این‌ها احیاء، بازیابى و بازسازى شود و در معرض دید قرار گیرد.
* جوهر انقلاب و ایمان در این میدان خطر، [میدان جنگ 8 ساله ]خود را در اراده و عمل و قدرت مدیریّت انسانها نشان داد.
* جنگ تحمیلى هشت ساله ما، داستان عبرت‏آموز عجیبى است.
* جنگ هشت ساله، جنگ دو کشور و دو ارتش نبود؛ جنگِ یک ائتلاف نانوشته جهانى علیه ملتى که تصمیم داشتند حدّاکثر فشار ممکن را از لحاظ نظامى و اقتصادى و غیره بر او وارد بیاورند بود، تا از راهى که در پیش گرفته بود برگردد؛ ولى نتوانستند.
*شروع جنگ یعنى شروع افتخارات این ملت، شروع تهاجم دشمن یعنى شروع دفاع مقدس ما، شروع شعله‌ور شدن آتش خیانت استکبار یعنى شروع بروز شجاعت همه‌ى قشرهاى ملت براى ایستادگى در مقابل استکبار، پس این افتخار دارد.
* هفته‌ى جنگ در حقیقت هفته‌ى ایثار است، هفته‌ى فداکارى است، هفته‌اى است که در آن بزرگ‌ترین آزمایش فداکارانه‌ى ملت ما شکل گرفته است.
*روزهاى آخر شهریور و اول مهر ماه همه ساله یادآور یکى از تجربه‌هاى بزرگ و بسیار پرارزش تاریخ ملت ماست. من به جاى این‌که سالگرد آخر شهریور را سالگرد جنگ به حساب بیاورم، مایلم آن را سالگرد مقاومت دلیرانه‌ى مردممان که از روى کمال آگاهى و ایمان و شهامت انجام گرفته بنامم.
* تلاش خستگى‌ناپذیر 8 ساله، افتخارى است که امروز نیروهاى مسلح و ملت ما مى‌توانند آن را در سوابق درخشان خود جاى دهند.
*هفته دفاع مقدس یادآور حادثه‌اى عظیم و به بار نشستن نتایجى عظیم‌تر در سیر انقلاب ملت ماست و هیچ گاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.

کمک‌های کشورهای منطقه به عراق در طول جنگ تحمیلی
این واقعیت که کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی کشورهای عربی به عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران اگر از کمکهای نظامی کشورهای غربی و اروپایی بیشتر نبوده کمتر هم نبوده است، بر هیچ کس پوشیده نیست.
بسیاری از کشورهای عربی با استفاده از برخی تعبیرها و تفسیرها از جمله اظهارنظر ملک حسین، شاه سابق اردن در سال 1980 میلادی که گفته بود، ”عراق کشور عربی و برادر ماست که نباید مورد هیچ‌گونه تهدید خارجی قرار گیرد و یا آسیبی از هر منبع که باشد به آن برسد“ و همچنین اعمال فشارهای سیاسی و نظامی از سوی آمریکا، سیل کمکهای نظامی‌شان را به عراق در طی هشت سال جنگ علیه ایران سرازیر می‌کردند.

بی شک بررسی میزان این کمکها و پرداختن به آمار و ارقام موجود در این زمینه از واقعیتهای تلخی پرده بر می‌دارد که گذشته از هر چیز میزان اعمال نفود و فشار آمریکا بر کشورهای عربی را به خوبی نشان می‌دهد. با توجه بر فرا رسیدن آغاز هفته‌ی دفاع مقدس و سالروز آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، (31 شهریور 1359 ـ 1980 ) پرداختن به منظری جدید در خصوص عوامل پشت پرده این جنگ، از جمله حضور قدرتمند نظامی و مالی جهان عرب در پشت عراق در قالب ارسال کمکهای نظامی و همچنین فروش تسلیحات پیشرفته‌ی نظامی و همچنین کمک‌های مالی به این کشور، بیش از پیش عدم وجود توازن نظامی در این جنگ و نابرابری تسلیحاتی موجود میان عراق و ایران را به روشنی نمایان می‌سازد.
کمکهای کویت و عربستان به عراق کشورهای عربی به ویژه کویت و عربستان با ارسال کمک‌های مالی و نظامی شان به عراق بخشی از هزینه‌های این کشور را در دوران جنگ تحمیلی علیه ایران متحمل می‌شدند. برابر گزارش محرمانه‌ای که در آن مقطع زمانی منتشر شد، دو کشور یاد شده در مجموع 25 تا 50 میلیارد دلار را به صورت قرض یا وام بلاعوض در اختیار عراق قرار دادند.

بعدها، پس از بروز اختلاف میان عراق و کویت و اظهارات مقامهای عراقی مبنی بر ”جنگ با ایران به تنهایی“،ابوغزاله، معاون اسبق رییس جمهور و وزیر دفاع مصر، ادعای عراق را به عنوان یک دروغ بزرگ تعبیر کرد و گفت: ”تنها کویت و عربستان بیش از 60 میلیارد دلار به عراق کمک کردند.“ فهد پادشاه عربستان نیز در سخنانی اظهار کرده بود، ”اگر عراق می‌گوید افرادش را فدا کرده است، ما نیز با پول، سلاحهای پیشرفته و همکاری بین‌المللی در این فداکاری(!) سهیم بوده‌ایم“ (1). وی اقدامات رهبری عراق را نشان ناسپاسی نسبت به حمایتهای نظامی عربستان ذکر کرد.

هم زمان، ”شیخ الصباح“ سفیر کویت در واشنگتن نیز در پاسخ به اظهارات عراقی‌ها گفته بود : ”کویت 14 میلیارد دلار کمکهای نقدی و بیش از 16 میلیارد دلار از طریق کمکهای خدماتی و غیره به ماشین جنگی عراق مساعدت کرده است ؛ کویت در زمان جنگ بیش از نیاز نفت صادر می‌کرد تا به صدام در جنگ کمک کند.“ بعدها کویتی‌ها اذعان داشتند، افزون بر کمکهای مالی، پایگاه نیروهای هوایی در اختیار عراق قرار دادند که همین امر به عراقی‌ها برای حمله به جزیره‌ی خارک، پایانه‌های نفتی ایران و نفت‌کش‌ها کمک شایانی کرده بود. عراقی‌ها تجهیزات و مواد خامی را که برای حملات نظامی به ایران نیاز داشتند؛ از 200 شرکت در 21 کشور جهان به دست می‌آوردند. غربی‌ها در نظر داشتند با کمک به عراق از برتری نظامی ایران و تغییر موازنه به سود آن جلوگیری کنند.

در نتیجه، این کمک‌ها همراه با حمایتهای مالی کشورهای عرب حاشیه‌ی خلیج فارس به ویژه عربستان و کویت، قدرت زمینی عراقی‌ها را بهبود بخشید و آنها توانستند با تکیه بر سلاحهای فرانسوی و روسی توان هوایی‌شان را افزایش دهند. (2) نگاهی به وامها و کمکهای اقتصادی خارجی دولت کویت به عراق در طی سالهای جنگ نشان می‌دهد که کویت یکی از عمده‌ترین وام‌دهندگان به عراق بوده است.

کارشناسان هزینه‌ی جنگی عراق را ماهانه بین 600 میلیون تا یک میلیارد دلار برآورد می‌کردند؛ در حالی که ارز حاصل از صدور روزانه 893/1 میلیون بشکه نفت به قیمت متوسط 12 دلار برای هر شبکه در سالهای پایانی جنگ، رقمی در حدود 681 میلیون دلار در ماه بود و این حتی تکافوی هزینه جنگی عراق را نمی‌کرد.

از این جهت مشارکت کشورهای عربی به ویژه کویت و عربستان در جنگ تحمیلی و حمایت از عراق به خوبی آشکار می‌شود.
فهرست برخی از کمکهای کویت و عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی
1- در اوایل سال 1360 مطبوعات کویت گزارش دادند که کویت و عربستان قرار است یک وام شش میلیارد دلاری در اختیار عراق قرار دهند. سهم کویت از این مبلغ، دو و سهم عربستان چهار میلیارد دلار تعیین شده بود.
2- هفت ماه پس از اعطای وام نخست کویت به عراق، در تاریخ 19/8/1360 گزارشی مبنی بر واگذاری یک اعتبار 7/4 میلیون دلاری از سوی کویت به دولت عراق منتشر شد.
3- در تاریخ 9/1/1365 نیز واحد مرکزی خبر در تهران گزارش داد که دولت کویت در ادامه حمایت مالی‌اش از عراق، وامی به مبلغ هشت میلیون و 900 هزار دینار کویتی به عراق خواهد پرداخت.
4- کویت و عربستان توافق کردند که از سال 1980 عایدات صدور نفت از منطقه‌ی بی طرف (روزانه 300 الی 350 هزار بشکه) به حساب عراق ریخته شود. این توافقنامه تا سال 1986 اعتبار داشت و عراق درصدد تمدید آن برای یکسال دیگر بود.(2) کمکهای اردن به عراق در طول جنگ تحمیلی اردن که از پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابطه حسنه‌ای با ایران نداشت، روابط بسیار نزدیکی با عراق برقرار کرده بود.

پس از کنفرانس سران کشورهای عربی در بغداد و تونس، روابط بین عراق و اردن روز به روز نزدیکتر و عمیق‌تر شد؛ تا آنجا که ملک حسین صراحتا به نفع عراق و علیه ایران موضع‌گیری کرده و با کمکهای سیاسی، اقتصادی و نظامی فراوان‌اش از جمله اعطای وامهای چند میلیون دلاری به عراق، حمایت و پشتیبانی‌اش را از این کشور اعلام کرد.

در طول جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، تنها سیستم حمل و نقل به عراق از طریق اردن صورت می‌گرفت. در این چهارچوب شبکه‌ی حمل و نقل وسیعی بین دو کشور ایجاد شد و بندر عقبه این کشور برای حمل و نقل سلاح و تجهیزات نظامی سبک و سنگین در اختیار عراق قرار گرفت. به علاوه ملک حسین که نطامیان اردن را برای سرکوبی مردم مسلمان ایران به عراق گسیل داشته بود، در نطقی اظهار داشته بود: ”اگر ضرورت ایجاب کند نیروهای بیشتری را به عراق اعزام خواهیم کرد.“ بی شک تنها توجه به گوشه‌هایی از اظهارات ملک حسین در جریان برگزاری جلسه‌ی عادی کابینه‌ی اردن در تاریخ 2/1/1359 (1980 ) موضع آن کشور را در قبال جنگ در حال وقوع بین ایران و عراق، نشان می‌داد: ”وظیفه‌ی اعراب است که برای وحدت خود و جلوگیری از سرایت خطرات، هرکجا که باشد همکاری کنند، ما وظیفه داریم که جهان اسلام را آرام و قرین همبستگی داشته باشیم؛ ما به عنوان کشوری عربی نباید اجازه دهیم هیچگونه تجاوزی از هر مصدر که باشد به هیچ جزیی از خاک عراق صورت گیرد.“ (4) در مجموع بسیاری از آمارها و گزارشها در خصوص حمایت جهان عرب و برخی از کشورها از جمله کویت، عربستان و اردن از عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران، به روشنی نشانگر آن است که عراق از جنبه‌های چشمگیر نظامی و اقتصادی از حمایت بی‌دریغ بسیاری از این کشورها، بهره‌مند بوده است.

یادآور می‌شود که در کنار حمایت‌های مالی و نظامی که این کشورها از عراق داشتند؛ حمایت‌های بسیار سیاسی نیز در ارگانهای بین‌المللی و همچنین از نظر تبلیغاتی دولت‌های عرب از عراق صورت می‌دادند که خود نیازمند یک بررسی مستقل و مجزا می‌باشد.

همچنین تعدادی از کشورهای منطقه‌یی نیز حضور مستقیم در جنگ داشتند و با اعزام نیروهای خود به عراق رژیم بعثی را در مقابل ایران حمایت می‌کردند به گونه‌ای که با گذشت بیش از یک دهه از پایان جنگ، چند روز پیش حسنی‌ مبارک، رییس جمهور مصر اعتراف کرد که 18 هزار سرباز مصری در کنار بعثی‌ها در مقابل ایران می‌جنگیدند.

جلوه ی جلال
راه کمال
تابستان 1335 بود که صدایی فضای خانه را روشن کرد. او دومین فرزند خانواده بود. دوران کودکی را با تمام مشکلاتی که از نظر اقتصادی بر خانواده حکم فرما بود سپری کرد. از همان ایام دستی از غیب جلال را به سوی تعالی و کمال راهنمایی می کرد. با بچه های هیأت بنی فاطمه ی محله ی دردشت اصفهان ارتباط تنگاتنگ داشت.
بیشتر اوقات فراغت خود را با حفظ قرآن سپری می کرد. عشق به فراگری علوم دینی او را راهی حوزه ی علمیه کرد. همواره از محرومین دستگیری می کرد و در مؤسسات خیریه اصفهان فعالیت داشت، مقید به نماز جماعت و نماز اول وقت و پرداخت خمس بود. سال 1353 به مدرسه حقانی قم رفت.

در زمان تحصیلاتش در قم با حضرت آیت الله بهاءالدین (رحمت الله علیه) ارتباط نزدیک داشت. در شکل گیری انقلاب یک پارچه در جوش و خروش بود و بسیار از حرکت های مردم اصفهان را سازماندهی می کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ازعناصر اولیه ی کمیته ی دفاع شهری اصفهان بود و در جنگ مدارج والای معرفت و بصیرت را طی کرد و اوج شکوفایی و بالندگی خود را در نیل به مقام عظمای شهادت یافت.
فرازی از وصیت نامه شهید:
خداوندا! به بندگانت چه گویم که هر کدامشان کتاب بزرگی هستند از اندرز و پند. با این حال، با زبان قاصرم می گویم که این امت به پا خاسته، قیام خود را حفظ کنید تا قائم دین حق، فرزند امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، حجت الله الاعظم (عجل¬لله تعالی فرجه الشریف) بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله های جهان به اهتزاز در آورد. نیت ها را خالص کنید که شرک، ظلم عظیم است.

خودپرستی و خود محوری ها را کنار بگذارید و به اسلام و قرآن بیندیشید. از روحانیت متعهد به اسلام طرفداری کنید مسؤولان محترم مملکت هر کس را متناسب با ظرفیتش به کارهای اجرایی بگمارند. به فرهنگ جامعه بیش از هر چیز توجه شود. بدانید تا کفر هست اسلام در جنگ و ستیز با آن است و اگر روزی با وجود کفر، مبارزه در انقلاب ما کنار گذاشته شود. انقلاب از مسیرش خارچ گشته است.


دروازه بان شهید
اعضای تیم سپاهان به خاطر بازی خوب و اخلاق مردانه اش دوستش داشتند. بعد از دیپلم رشته ی پزشکی قبول شد. اما عوامل ضد انقلاب در کردستان بلوار به راه انداخته بودند و جان مردم در خطر بود. دانشگاه را رها کردو در بیمارستان شریعتی دوره ی امدادگری را گذراند. در کردستان هم به کارهای پزشکی اش می رسید و هم به کارهای فرهنگی. جنگ که شروع شد، خودش را به خاک خوزستان رسانید. اول مسئول یکی از آتشبارهای توپخانه بود.

اما کمی بعد اولین گروه توپخانه سپاه پاسداران را راه اندازی و فرماندهی کرد. جنگ هم که بود سرو کارش با توپ بود. هم فوتبال بازی می کرد و هم با توپخانه اش دشمن را مستأصل می کرد.

در عملیات های مختلف، مسئولیت متفاوتی به عهده گرفت. هر کار از دستش بر آمد انجام داد. وقتی که در عملیات خیبر و منطقه طلائیه شهید شد با یکی از دوستانش رفته بودند یک قبضه موشک انداز را آزمایش کنند اما محاصره شدند.

چند نفر آمده بودند در خانه مدارک حسن را می خواستند. تازه شهید شده بود. با خودم گفتم: مدارک یک بسیجی ساده به چه درد می خورد؟ اولین بار بود که می رفتم سر کمد حسن. مدارک را زیر لباسهایش پیدا کردم. اولین برگه را نگاه کردم.

فکر کردم اشتباه می کنم. دوباره نوشته ی روی برگه را خواندم. پای کمد وا رفتم. حسن فرمانده بود و ما نمی دانستیم! دو سه نفر بودند که غازی خیلی سفارششان را می کرد. می گفت اینها باید اینجا ساخته شوند. یک نفرشان از زنش جدا شده بود و افتاده بود توی کار مواد مخدر. بعد از ترک، آورده بودش منطقه.

وقتی غازی شهید شد هیچ کس جرأت نمی کرد خبر را به این چند نفر بگوید. خبر که توی منطقه پخش شد، دیدم نیستند. رفتم دنبالش هر کدام نشسته بودند پشت یک خاکریز و گریه می کردند. یکی آرام و بی صدا یکی می زد توی سرش و فریاد می کشید.
منبع: کتاب دروازه بان شهید از زندگی نامه شهید حسن غازی

عروج سرداران رشید اسلام
پس از عملیات غرور آفرین ثامن الائمه (علیه السلام) و شکستن حصر آبادان 5 تیر از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه برای عرض گزارش به حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، از رزمی بی امان باز می گشتند غرور آفرین اما مخلصانه. هواپیما به سمت تهران در حرکت بود ولی در حوالی کهریزک سقوط کرد؛ تا مسافرانش صعود کنند.

صعود به بلندای عزت و رسیدن به برترین نوع پیروزی ها؛ یعنی شهادت.
پنج سردار اسالم و تعداد از رزمندگان مجروح که برای مداوا به تهران منتقل می شدند، از این مسافران واصل بودند اعتقاد به جهاد و مبارزه ی حسین گونه، آنان را تبدیل به عزم آهنینان رزم آفرین کرده بود که از هییچ خدمتی برای تثبیت ارزشهای انقلاب اسلامی دریغ نمی کردند.
اطاعت محض آنان از ولایت فقیه به آنان شخصیتی ولایی بخشیده بود. نمازهای اول وقت و سجاده نشینی های عارفانه آنان در سحرگاهان زمینه ای شد تا همای شهادت بر بام دلشان فرود آید.
این ره یافتگان، سرداران رشید اسلام:
سرلشگر شهید فلاحی؛فرمانده ی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی.
سرلشگر شهید جهان آرا؛ فرمانده ی سپاه پاسداران خرمشهر.
سرتیپ شهید موسی نامجو؛ وزیر دفاع.
پاسدار شهید یوسف کلاهدوز؛ قائم مقام شورای عالی دفاع و جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
و سرتیپ شهید جواد فکوری؛مشاور جانشین ستاد مشترک.
به راستی که این مجاهدان فی سبیل الله هرگز اسیر نام و نشان نشدند و مردانه، از اعتقادات تاب اسالمی به دفاع پرداختند، هم آنان که با خون سرخشان، به برگ های زرین تاریخ انقلاب اسلامی جلوه ای ویژه بخشیدند و به صفحه ی پر مهر تعهد مهر شهادت زدند.

پرستوی عاشق

دانشجوی شهید سید محمد حسین علم الهدی ، فرزند آیت الله حاج سید مرتضی علم الهدی رحمت الله علیه، در هشتم مهر 1337، در اهواز چشم به جهان گشود. شور انقلابی و مذهبی وی سبب شد تا از 14 سالگی پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی بگذارد.
فعالیت های این شهید در زمینه ی توسعه ی امروز فرهنگی، مذهبی و سیاسی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. تشکیل گروه موحدین با عده ای از دوستان، شروع مبارزه ی مسلحانه علیه رژیم طاغوت، تکثیر و پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) ایجاد هماهنگی و وحدت بین حوزه و دانشگاه برای مبارزه با رژیم منحوس شاه و شرکت در ترور مستشار آمریکایی (پل کریم)، بالاترین مقام شرکت نفت در اهواز از جمله فعالیت های وی قبل از ئپیروزی انقلاب اسلامی بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در تأسیس بسیج، مجاهدت در جهاد سازندگی، تأسیس سپاه هویزه و شرکت در تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا بارز و برجسته¬ای داشت.
با شروع جنگ تحمیلی به سوی جبه های حق علیه باطل شتافت و در حالی که در حلقه ی محاصره ی دشمن در هویزه گرفتار شده بود، تا آخرین قطره ی خون به دفاع از ایران اسلامی پرداخت و به دیدار پروردگارش نایل آمد. همزمان با علام خبر شهادتش، مقام معظم رهبری که در اهواز بودند، به منزل ایشان تشریف بردند و فرمودند:
(از حسین همین بس که هر وقت با هم به جبهه می رفتیم، از ایشان می خواستم، به جای من برای رزمندگان صحبت کند.)
بعد از شهادت، مادر ایشان خدمت حضرت امام خمینی (رحت الله علیه) رسیدند و گفتند: حسین عازم مکه بود اما...، امام راحل فرمودند: (او به جوار خدای متعال رفت که از مکه بالاتر است.)

پرچمدار جهاد
سردار شهید اسلام، حاج حسین خرازی در سال 1336 شمسی در خانواده ای مذهبی و اصیل در اصفهان دیده به جهان گشود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با عضویت در کمیته ی دفاع شهری اصفهان، در درگیری با ضد انقلابی منطقه، دستگیری عناصر ساواک و عمال حکومت نظامی شاه خائن، حراست از جایگاه های حساس شهر، نقش مستقیم و فعالی را ایفا می نماید.

با شروع جنگ تحمیلی، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می گردد و در خط مقدم جبهه، به دفاع از میهن اسلامی می پردازد. فرماندهی بر قلب ها، خصلت مهمی بود که حاج حسین از حفظ و حاکمیت ارزش های اسلامی در وجود خود به دست آورده بود و حضوری عاشقانه در صفحه های نبرد، از اواسطوره ای بزرگ ساخته بود. او همیشه با کلام خود که برگرفته از آیات قرآن کریم بود، زمینه ی روحی برای پیروزی در صحنه های نبرد را برای نیروهای تحت امرش فراهم می کرد.
بسیاری از مواقع نیروهای عادی بسیجی با او برخورد می کردند، و بدن این که او را بشناسند، با وی صحبت می شدند و حتی از الگو بودن فرمانده ی لشگر می گفتند.
با شهادت حاج حسین در عملیات کربلای پنج، لشگر امام حسین (علیه السلام) در ماتم و عزا، سیاهپوش گردید.

پس از عملیات کربلای پنج، تعدادی از افسران دشمن، اسیر رزمندگان اسلام شدند، یکی از آن ها در بازجویی می گوید: «در جبهه ی ما جشن گرفته اند؛ زیرا به رده¬های مختلف از طریق بی سیم گفته-اند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است.»
آری، این خبر مربوط به حاج حسین خرازی، فرمانده ی دلاور لشگر امام حسین (علیه السلام) بود. پس از شهادت این اسوه ی دلاوری، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در پیامی به رزمندگان اسلام، می فرمایند:
«سردار شهید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت، برادر شهید حاج حسین خرازی به لقاء الله پیوست و با ذخیره ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خود و نبرد بی امان با دشمنان خدا، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد.»

سردار فدایی اسلام
سردار بزرگ اسلام شهید دکتر مصطفی چمران (رحمت الله علیه) در سال 1311 شمسی دیده به جهان گشود. ایشان در سال 1332، با استفاده از بورس تحصیلی دانشجویان ممتاز جهت ادامه ی تحصیل عازم آمریکا شد و در دانشگاه کالیفرنیا تحصیلات خود را ادامه داد و در همان جا، انجمن اسلامی دانشجویان را بنا نهاد و زمانی که رژیم منحوس پهلوی از فعالیت های مذهبی ایشان در آمریکا مطلع گشت، بورس تحصیلی وی را قطع کرد.
چمران با دریافت ممتازترین درجه ی علمی که همراه با تحسین بسیاری از صاحب نظران بود، درجه ی دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما را اخذ نمود. پس از واقعه ی 15 خرداد 1342، تصمیم به مبارزه ی مسلحانه با رژیم منحوس پهلوی گرفت و به همین منظور عازم مصر شد و طی دو سال، دوره آموزش های چریکی، و جنگ های پارتیزانی را گذراند.
سپس عازم لبنان شد و آموزش دوره ی چریکی مبارزان ایرانی را آغاز کرد و پس از سازماندهی جنبش امل، ضمن حملات بی شماری از به مواضع صهیونیزم اشغالگر داشت، تلفات و ضایعات بسیاری را به آنها وارد ساخت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، دکتر چمران پس از 23 سال دوری از وطن به میهن اسلامی برگشت و در اولین اقدام خود، نخستین گروه از سپاه پاسداران را در سعد آباد تشکیل داد و به آموزش آنها پرداخت.
در سال 1359، طی حکمی از طرف امام راحل به همراه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به سمت نمایندگی و ناظر امام در شورای عالی دفاع منصوب گردید.

با شروع جنگ تحمیلی دکتر چمران ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل و به سازماندهی آن گروه چریکی پرداخت. ایجاد واحد مهندسی بسیار فعال و هماهنگی بین نیروهای سپاه و ارتش و نیروهای مردمی از جمله کارهای مهم دکتر چمران در جبهه های حق علیه باطل بود.

سرانجام سردار فدایی اسلام و انقلاب در 30خرداد 1360، به فیض عظیم شهادت نایل گشت. حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) بعد از شهادت این عاشق وارسته فرمودند: «چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا، شرف را بیمه کرد و در آن دنیا رحمت خدا را بیمه کرد.»
منبع: روزها و رویدادها، دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا

جلوهای عاشقی
سردار رشید اسلام شهید مصطفی ردانی پور در سال 1337 هـ.ش در یکی از خانه های قدیمی مستضعف نشین اصفهان متولد شد. او که از بیت صالحی برخاسته بود و به لحاظ مذهبی، خانواده ای مقید داشت تحصیل در هنرستان را به دلیل جو طاغوتی و فاصد آن زمان تحمل نکرد و با مشورت یکی از علما جهت تحصیل علوم دینی در سال اول به حوزه ی علمیه ی اصفهان و پس از آن برای ادامه ی تحصیل و بهره مندی از محضر فضلا و بزرگان راهی قم شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وتشکیل سپاه، شهید ردانی پور با عضویت در شورای فرماندهی سپاه یاسوج، به بهره گیری از حوزه ی علمیه ی قم در جهت ارایه ی خدمات فرهنگی به آن منطقه ی محروم، تلاش مؤثری داشت. پس از یک سال مسؤولیت را واگذار و جهت ادامه ی تحصیل باردیگر به قم مراجعت نمود ولی پس از کسب دستور از حضرت امام خمینی رحمت الله علیه و فرمایش ایشان مبنی براین که «شما باید به کردستان بروید و کار کنید» به منظور مقابله با جریانات منحرف و آگاهی بخشی به مردم و بازگرداندن امنیت و ثبات به کردستان به سوی این خطه شتافت.
با شروع جنگ تحمیلی، این شهید بزرگوار به همراه عده ای از هم رزمان خود در کردستان، وارد جنوب شد و همواره در عملیات ها حضوری فعال داشت.

در کمتر از 3 سال سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح قرارگاه طی کرد. در نهایت دو هفته پس از ازدواج، صدق و تلاش این روحانی عارف و فرمانده ی شجاع در عملیات والفجر 2 به نقطه ی اوج رسید و عاشقانه ردای شهادت پوشید.
این سردار فدایی اسلام یکبار می گفت: در قم که درس می خواندم، روزهای پنج شنبه می رفتم عملگی، خسته و کوفته، غروب راه می افتادم و طرف جمکران مثل دیوانه ها، پای برهنه، تا آنجا «یابن الحسن، یابن الحسن (علیه السلام) می گفتم.» (1) نوری در وجود مصطفی تابیده بود، در دعا و ضجه زدن،، در مولا گفتن و مناجات نیمه شب، در خروشیدن در خط مقدم و در یابن الحسن(علیه السلام) گفتن برتر از همه بود. (در میان انسانهای عاشقی که همه آمده اند که شهید شوند.

جلودار باش و محفل توسل را گرم کنی. آقا را صدا بزنی و طلب حضور کنی، سجاده پهن کنی برای مولا و آن قدر در حرف و دعوت خودت پافشاری کنی تا حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) نظر عنایت کنند.)(2)
چند روز مانده بود به عملیات ثامن الائمه (علیه السلام) پس از این که دعا تمام شد، شهید ردانی پور بدون این که از حالت دعا خارج شود با پای برهنه و گریبان چاک شده به طرف بیابان در جهت شرق شروع به دویدن کردند یاران او نیز هم صدا و گریان حرکت کردند. حالت عجیبی بود. صدای سربازان امام زمان (علیه السلام) در بیابان پیچیده بود: «یابن السحن (علیه السلام) کجائی آقا چرا نیایی؟»(3)
فرازی از وصیت نامه شهید مصطفی ردانی پور (رحمت الله علیه):
«شما ای جوانان برومند که هدفتان مقدس و راهتان روش و حرکتتان حماسه آفرین است! دست از دامن امام زمان (علیه السلام) و روحانیت نکشید دست یکدیگر را بگیرید. و راه شهدا را که همان راه رسیدن به خدای متعال است، ادامه دهید. به یاد خدا و روز جزاء باشید. پیرو ائمه اطهار (سلام الله علیها) باشید. امام زمان (علیه السلام) را فراموش نکنید. دنباله روحانیت باشید که چراغ راه هدایتند. از امام اطاعت کنید که عصاره ی اسلام است. او را تنها نگذارید که نماینده ی حجةبن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است از وجودش بهره بگیرید.(4)
منبع: (1)، (2)، (3) و (4) بوی باران، سید علی بنی لوحی به ترتیب صص 10، 28، 32 و 122.

سید شهیدان اهل قلم
کلام اول
شهید سید مرتضی آوینی (رحمت الله علیه)، اهل اندیشه و قلم بود و با فرهنگ و هنر انس داشت. با قرآن و نهج البلاغه و کلام معصومین (علیهم السلام) زندگی می کرد و به پاس تلاش خالصانه اش، انوار حکمت بر قلب او جاری بود. علاوه برشناخت فرهنگ دینی، ماهیت فرهنگ و تمدن غرب را می شناخت و می دانست که شناخت مبانی نظری و فلسفی و سیرتاریخی تمدن جدید، لازمه مقابله با تهاجم فرهنگی غرب است. عمق اندیشه، قدرت بیان و قلم زیبای او چنان بود که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) او را (سید شهیدان اهل قلم) خواندند این تعبیر زیبا، در کمال ایجاز و صراحت ابعاد مختلف شخصیت آن شهید را بازگو می کند.

شهید از نگاه همسر
ایشان زیاد اهل محبت نبودند. در زندگی خانوادگی هم، جز عشق از او بروز نمی کرد. به طوری که هنگامی که در خانه بودند جز عشق و مهربانی نسبت به همه ی اعضای خانواده، من چیزی از ایشان نمی دیدم. همان طور که همان اطلاع دارند، بسیار به نماز اول وقت اهمیت می دادند. نماز شب شان تقریبا در هیچ شرایطی ترک نمی شد. ایشان همیشه با وضو بودند. احساس می کردم که زندگی ایشان سراسر جلوه ی عشق بود و وضو گرفتن هم شاید یک معنی اش این بود، یعنی همیشه خودشان را در حضور خداوند احساس می کردند و شاید تمام زندگی برایشان حالت نماز خواندن داشت.
دست نوشته هایی از شهید سید مرتضی آوینی
دست نوشته اول
برخیز برادر، برخیز. قافله ی کربلا روانه است و آواز جرس که از باطن ملکوتی انسان بر می آید، عشاق حرم را فرا می خواند. اما برادر، می دانی که حب حسین (علیه¬السلام) در دلی بیدار می شود که از خود و آنچه دوست دارد در راه خدا گذشته باشد. بسیجی عاشق کربلاست، و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها.نه، کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین(علیه-السلام) راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می آییم تا برخاک تو بوسه زنیم و آنگاه روانه دیار قدس شویم.
دست نوشته دوم
عقل می گوید: بمان و عشق می گوید: برو، و این هر دو، عقل و عشق را خداوند آفریده است، تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبرد، عشق را در راهی که می رود تصدیق خواهد کرد.

آن جا دیگر میان عشق و عقل هیچ فاصله ای نیست... یاران! این قافله عشق است و این راه که به سرزمین «طف» در کرانه «فرات» می رسد، راه تاریخ است و هر بامداد، این بانگ از آسمان می رسد که الرحیل! الرحیل! از رحمت خدا به دور است هر که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد.

این دعوت آسمانی، فیضانی است که علی الدوام، زمینیان را به سوی آسمان می کشد. بدان که سینه تو نیز آسمان لایتناهی است، با قلبی که در آن چشمه خورشید می جوشد و گوش کن که چه خوش تر نمی دارد: «حسین حسین حسین حسین!» ... یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن است که گذرگاه است.

گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده ای که کسی درگذرگاه، رحل اقامت بیفکند و مرگ نیز در این جا چنان با تو نزدیک است، که در کربلا... اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد، حسین (علیه السلام) که از من و تو شایسته تر است. الرحیل! الرحیل! یاران شتاب کنید. بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامه ها. نه! کربلا، حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (علیه السلام) راهی به سوی حقیقت نیست... ما سرگردان های مدار نفس را چه می رسد که از ستارگان کهکشان حسین (علیه السلام) سخن بگوییم؟ ما را چه می رسد که از ساکنان حریم قدس و شاهدان محفل قدس سخن بگوییم.

سیره ی سرداران شهید
سردار شهید مهدی باکری:
در زمان تصدی در شهرداری ارومیه حقوق هفت هزارتومانی خود را به چهار قسمت تقسیم کرده و با سه قسمت آن، سه کارگر مستضعف را به استخدام در آورد، بدون آن که در این باره چیزی به آنها بگوید.(1)
سردار شهید جاج ابراهیم همت:
خطاب به همسرش می گوید: «اگر می خواهی از تو راضی باشم، سعی کن با آنهایی بیشتر رفت و آمد کنی که مشکلات دارند بلکه با خبر شوم و کاری برایشان انجام دهم.»(2)
سردار شهید عباس بابایی:
همیشه در فکر مردم بی بضاعت بوده در فصل تابستان به سراغ کشاورزان و باغبانان پیری کهخ ناتوان بودند و وضع خوبی نداشتند، می¬رفت و آنان را در برداشت محصولاتشان یاری می¬کرد. زمستان¬ها وقتی برف می¬بارید پارویی بر می¬داشت و پشت بام خانه¬های درماندگان و کسانی را که به هر دلیل توانایی انجام کار نداشتند را پارو می کرد.
به خاطر دارم مدتی قبل از شهادتش، در حال عبور از خیابان سعید قزوین بودم که ناگهان عباس را دیدم.

او معلولی را که از هر دو پا عاجز بود و توان حرکت نداشت، بر دوش گرفته و برای این که شناخته نشود، پارچه ای نازک بر سرکشیده بود. من او را شناختم و با این گمان که، خدای ناکرده برای بستگانش حادثه ای رخ داده، پیش او رفتم. سلام کردم و با شگفتی پرسیدم: عباس چه اتفاقی افتاده؟ به کجا می روی؟ او که از دیدن من غافلگیر شده بود، اندکی ایستاد و گفت: این پیرمرد را برای استحمام به حمام می برم. او کسی را ندارد و خدتی است که به حمام نرفته است. با دیدن این صحنه، تکانی خوردم و در دل، روح بلند او را تحسین کردم.(3)
پی نوشت :
1- راهیان شط، کنگره ی بزرگداشت سرداران شهید آذربایجان ص 38.
2- نیمه ی پنهان ماه، روایت فتح ص 24.
3- پرواز تا بی نهایت، انتشارات عقیدتی سیاسی ارتشص 186 راوی «میرزا کرم زمانی»

 

سلاح های شیمیایی در جنگ تحمیلی
هدف عراق از به کارگیرى سلاح هاى شیمیایى جلوگیرى از پیشروى ناگهانى رزمندگان از مواضع و استحکامات عراق و مهار پیامدهاى سیاسى استراتژیک آن بود. تاثیرات روحى و روانى سلاح هاى شیمیایى و آثار کاربرد آن در ایجاد پراکندگى در نیروها و از میان بردن قدرت مقاومت یا پیشروى آنها و اختلال در سازمان رزم مورد توجه عراق بود.

نظر به اینکه نقطه ثقل قدرت نظامى ایران شامل نیروهاى پیاده و اجراى عملیات شبانه بود لذا به دلیل این که عراقى ها قادر به دفاع در برابر این تاکتیک ها نبودند براى جلوگیرى از پیشروى نیروها و ایجاد پراکندگى در میان آنها از سلاح شیمیایى استفاده مى کردند.رییس پیشین طرح هاى هسته اى عراق در مورد تاثیر این سلاح ها بر روى نیروهاى رزمنده ایران گفته است: «در جنگ طولانى عراق علیه ایران روشن شد که به وحشت انداختن نیروهاى ایران از طریق استفاده از سلاح هاى شیمیایى به مراتب موثرتر از تمام توپخانه و بمباران هوایى بود که مى توانستیم به کار بریم.»

وفیق سامرایى نیز در این باره گفته است: «اگر کار برد این سلاح ها نبود اوضاع به ضرر ما شکل مى گرفت. تهیه و تولید سلاح هاى شیمیایى و به کارگیرى آن در جنگ آن گونه که اشاره شد بر پایه تحولات نظامى و نگرانى عراق از احتمال شکست نظامى، تغییرات قابل ملاحظه اى داشته است.
عوامل شیمیایى
آن دسته از مواد یا ترکیبات شیمیایى را که در صورت انتشار مناسب و تاثیر شیمیایى منجر به مرگ، آسیب و ناتوانى در انسان و حیوان یا از بین رفتن گیاه مى شوند، عوامل شیمیایى اند. وسایل کاربرد این مواد را «جنگ افزار» شیمیایى مى گویند. عوامل شیمیایى با توجه به مشخصات و اثرات شیمیایى چهار دسته عمده را شامل مى شود.
- ناتوان کننده ها که سبب کاهش توان رزمى نیروهاى مقابل شده، قدرت جنگیدن را از نیروها سلب مى کند.
- عوامل زیان بخش که موجب ایذا شده و آنها را به ستوه مى آورد و با ضایعات پوستى و اثرات درازمدت به ویژه سرطان زا همراه است.
- عوامل کشنده شامل اعصاب خفه کننده سمى خون است. گاز اعصاب سبب از کار افتادن نیروهاى محرکه و مختل شدن سیستم اعصاب مى شود. خفه کننده موجب خفگى و مرگ مى شود و پس از جذب شدن در خون اثرات سمى خود را ظاهر مى کند.
عوامل ضد گیاه روى درختان و گیاهان اثر مى گذارد و آنها را خشک مى کند و از بارور شدن خاک و رویش گیاهان جلوگیرى مى کند.
تهیه و تولید عوامل و جنگ افزار شیمیایى
عراق براى دستیابى به این توان از اقدامات زیر بهره جست :
برقرارى مناسبات تجارى با کشورهاى غربى به منظور خرید فناورى، مواد و تجهیزات مربوط به جنگ افزار شیمیایى
عقد قرارداد خرید تجهیزات فنى گوناگون با شرکت تولیدکننده وسایل شیمیایى در آلمان
خرید ترکیبات شیمیایى مربوط به تولید عوامل اعصاب از غرب به ویژه آلمان و هلند
تاسیس کارخانه هاى ساخت و تولید جنگ افزاز شیمیایى به ویژه در شهر سامرا
برنامه سلاح هاى کشتار جمعى عراق به گفته دکتر حسین شهرستانى از دانشمندان هسته اى از سال 1359 آغاز و در بخش شیمیایى در سال 1361 به کمک تعدادى از شرکت هاى آ مریکایى با استفاده از گاز اعصاب و سارین توسعه یافت.

اقدام عراق براى کسب توانمندى بیولوژیک به نوشته دکتر گراهان پى یر سون ( از محققان ساخت عوامل جنگ هاى بیولوژیک در دپارتمان صلح دانشگاه برارد فورد انگلیس ) از سال 1976 آغاز شد و یک سال بعد در عراق اجراى 78 پروژه تحقیق و توسعه را در مرکز آل سلمان آغاز کرد و سال 1985 قادر به تولید عوامل میکروبى سیاه زخم و سم بوتولیسم بود.

جیمز ویسى رئیس سابق سازمان سیا معتقد است، میکروب سیاه زخم در بسیارى از آزمایشگاه هاى آمریکا قابل دسترسى بود و از سوى کشورهاى مختلف از جمله عراق در دهه 80 توزیع شد.
اقدام عراق براى دستیابى به تکنولوژى و ذخایر شیمیایى متعاقب شکست هاى عراق و استفاده از جنگ شیمیایى به عنوان یک راه حل ممکن براى مشکلات نظامى اش آغاز شد .
قربانیان این سلاح
آن گونه که پایگاه اطلاع رسانى قربانیان سلاح هاى شیمیایى آورده است: در حال حاضر نزدیک به 45 هزار نفر جانباز شیمیایى تحت پوشش درمانى و خدماتى سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران مى باشند که براساس روش استاندارد و علمى تعیین شدت ضایعه و براساس معیارهاى مورد استناد منابع معتبر علمى و دانشگاهى شدت ضایعات ارگان هاى مختلف در این افراد به چهار گروه طبیعى، خفیف، متوسط و شدید تقسیم مى گردد.

جنگ تحمیلى و هویت دفاعى ایران در نگاه امام راحل
علل تحمیل جنگ
صدام گمان مى‏کرد که با یک مملکت آشفته که منزوى شده است و همه دولت‏ها پشت به او کرده‏اند یا او را در فشار اقتصادى گذاشته‏اند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داریم و نه انتظامى داریم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ.او همچو گمان کرد و گمان‏مى‏کرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد کرد.او غافل از خدا بود. (1)
دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هیچ مقدمه حمله کرده است به ایران از طرف دریا و از طرف هوا، از طرف زمین و بدون اینکه دولت متوجه بشود بعضى از بلاد ایران را غصب کرده است و بعضى از سرزمین‏ها.آن روزى که مطلع شد ایران، جلویش را گرفت و بحمد الله به قدرى صدمه بر او وارد کرده است و بر جنود او وارد کرده است که برگرداندن به اصل اول محتاج به سال‏هاى طولانى است و این هجوم ناجوانمردانه، کشور عراق را به تباهى کشاند و مى‏کشاند و سرمایه‏هایى که باید صرف بشود در راه ترویج اسلام، اینها را صرف کرده‏اند در راه جنگ .

ما بادى به جنگ نبودیم و نیستیم، لکن اگر تعدى بکند دهان او را خرد مى‏کنیم.ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملکت ما این واقعه واقع شده است، اگر ما بادى بودیم، خوب بود اول ما رفته باشیم یکى از دهات آنجا را گرفته باشیم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند. (2)
از اول هم که [صدام‏] وارد این هجوم شد، بازیش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بینى خودش به اصطلاح و آن حب شیطانى نفسانى خودش هم بود.آمریکا هم بازیش داد که ایران دیگر چیزى ندارد، خوب ارتشش که از بین رفت و پاسدارها هم که چیزى نیستند و دیگر مردم هم که اصلا کارى به این حرف‏ها ندارند، تو بیا برو ایران را بگیر، نفت ایران مال تو، وقتى شد، چه خواهى کرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگیر، همه منطقه مال تو، یک همچو حرف‏هائى زدند و کلاه سرش گذاشتند، این بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله کرد به ایران و هیچ یک از اینها ایران را نمى‏شناختند، یعنى ایران را خیال مى‏کردند مثل زمان سابق است. (3)
هویت دفاعى ایران در جنگ تحمیلى
جنگ ما دفاع است هجوم نیست و جنگ دفاعى از تکلیف‏هاى شرعى و وجدانى و نفسانى همه است . (4) و ما ایستاده‏ایم در مقابل دفاع از کشور خودمان و دفاع از اسلام عزیز در مقابل هر مهاجم .مهاجم مى‏خواهد ابر قدرت باشد، مى‏خواهد قدرت کم، فرقى در نظر ما نیست.

ما واجب است برایمان دفاع کنیم از نوامیس اسلام و نوامیس خودمان و دفاع کنیم از کشور اسلامى خودمان و تا مادامى که در حال دفاع هستیم، با هر قدرتى که بخواهد هجمه بکند بر ما، مقابله مى‏کنیم و هیچ هراس نداریم. (5)
تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را، کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم، بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم.این همان منطقى است که ما در اول هم که با این رژیم فاسد پهلوى مخالفت مى‏کردیم منطق ما همین بود منطق این نبود که ما حتما باید پیش ببریم، منطق این بود که براى اسلام مشکلات پیدا شده است، احکام اسلام دارد از بین مى‏رود، مظاهر اسلام دارد از بین مى‏رود و ما مکلفیم که به واسطه قدرتى که هر چه قدرت داریم مکلفیم که با آنها مقابله کنیم، کشته هم بشویم اهمیتى ندارد.

بکشیم هم که انشاء الله موفق خواهیم شد به جنت و به بهشت انشاء الله.شما هیچ وقت از هیچ چیز هراس نداشته باشید .شما براى حفظ اسلام دارید جنگ مى‏کنید و او براى نابودى اسلام.الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما باید از اسلام پایدارى کنید و حمایت کنید و دفاع کنید .

دفاع یک امر واجبى است بر همه کس، بر هر کس که هر مقدار قدرت دارد باید دفاع بکند از اسلام. (6)
ما هیچ وقت سر دعوا با کسى نداشتیم، ما براى حفظ اسلام‏دفاع باید بکنیم، براى حفظ مملکت اسلامى دفاع باید بکنیم.او حمله کرده است و آمده است و شهرهاى ما را گرفته است و خرابکارى دارد مى‏کند، بر همه ما واجب است که این شر را از سر مسلمان‏ها دفع کنیم.ما وارد کشور آنها نشدیم که ما مجرم باشیم، آنها مجرمند که وارد شدند، یک کسى، دزدى مى‏آید منزل یک کسى، اگر این دزد را دفعش کنند، دزد تقصیر کار است یا آن که دفع کرده؟ صاحبخانه که تقصیر ندارد، دزد آمده این هم باید دفعش کند.

حتى اگر به کشتن او هم منجر بشود باید دفعش بکند، مجرم اوست.اینهائى که در سرحدات ـ ولو فرض بکنید که ـ اینهائى که به سرحدات حمله مى‏کنند به ما، ولو فرض کنید که مسلمان هستند، لکن چون حمله کردند دفاع واجب است و کشتن آنها تا دفعشان واجب است.نه اینکه ما سر جنگى داریم، ما مى‏خواهیم عالم در صلح باشد.ما مى‏خواهیم همه مردم، همه مسلمین و غیر مسلمین همه در صلح و صفا باشند، لکن معنایش این نیست که اگر یک کسى بخواهد بریزد در منزل یک کسى و تعدى کند، ما بگوئیم که سر صلح داشته باشید و تن بدهید به ظلم.نه، همانطورى که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است .دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین یکى از واجبات است.ما داریم به این واجب عمل مى‏کنیم، کشور ما دارد به این واجب عمل مى‏کند.
ما میل داریم همه صلح و صفا باشد.همه عالم در صلح و صفا باشند.ما اگر قدرت داشتیم، اصلا باروت را از بین مى‏بردیم و قواى منفجره را از بین مى‏بردیم که اقلا خالى بشود از این جنایت‏ها.ما نمى‏خواهیم با کسى دعوا بکنیم، نه.با عراق دعوا داریم و نه با فرض کنید جاهاى دیگر دعوائى ما نداریم، آنها دعوا دارند، وقتى دعوا دارند تو دهنى مى‏خورند و خوردند، حالا هم از هر جائى هم همچو چیزى پیدا بشود همین مردمند و همین پاسداران هستند و همین ارتش است و همین جوان‏هاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مى‏خورند .

ما که اسلام را خواستیم و مى‏خواهیم، اسلام اجازه نمى‏دهد که ما تعدى کنیم به یک کشورى، لکن فرموده است که اگر به شما تعدى کردند، بزنید تو دهنشان، اگر یک دسته‏اى از مسلمین را، در جنگ‏هاى سابق این هست، اگر یک دسته‏اى از مسلمین را کفار سپر قرار دادند، فرض کنید که عراق فاسد یک دسته‏اى از مسلمین بیگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ایستاد که بریزد ایران را بگیرد، بر ما واجب است که مسلمان و غیر مسلمانش را بکشیم.مسلمان‏ها شهید هستند و به بهشت مى‏روند و کافرهایش کافرند و به جهنم، دفاع واجب است. (7)
امروز که ما باز براى دفاع از کشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شدیم در عراق، براى اینکه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و آنجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپ‏هاى دور برد آنها و موشک‏هاى آنها باشد و مى‏خواهیم اینها را به حدى برسانیم که نتوانند این کار را بکنند و این یک دفاعى است که ما مى‏کنیم باز تمام مطبوعات و تمام رادیوها یا محکوم مى‏کنند ما را و یا فریاد مى‏زنند که براى منطقه خطر است.تحریک مى‏کنند کشورهاى منطقه را.وارد شدن ما در عراق نه براى این بوده است که ما عراق را مى‏خواهیم تصاحب کنیم یا بصره را، ما وطنمان بصره و شام نیست ما وطنمان اسلام است ما تابع احکام اسلام هستیم.

اسلام به ما اجازه نمى‏دهد که یک کشور مسلمى را ما تحت سلطه قرار بدهیم و ما نخواهیم هیچ وقت، توجه به این نخواهیم پیدا کرد. (8) اینها با کمک رادیوهاى بیگانه تبلیغ مى‏کنند که ایران مى‏خواهد کشورهاى خلیج فارس را بگیرد ما همانگونه که مکرر گفته‏ایم، شارع مقدس به ما اجازه چنین کارى را نمى‏دهد، اما اینکه مسلمین از مال و نوامیس خود دفاع کنند، این را هم خدا و هم عقل و هم شرع اجازه مى‏دهد، ما ملت مظلومى هستیم، و از شما مى‏خواهیم در مسائل مربوط به ما تحقیق کنید. (9) آنچه که معلوم است و شما همه مى‏دانید ما امروز در حال دفاع هستیم گو که تبلیغات خارجى بر ضد ما هر چه باشد لکن شما مى‏دانید که الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمین‏هاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زیر توپ‏هاى دوربرد و موشک‏هاى دشمن است ـ و ما ـ و بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان، و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشک‏هاى خودش شهرهاى ما را بکوبد، رفتن در خاک عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامى است.نظیر اینکه اگر یک کسى در خارج منزل شما بایستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى کند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشوید در منزل او، شما هجمه نکردید به او، شما مى‏خواهید دفاع کنید از خودتان.

ما هیچ وقت بناى هجوم به یک کشورى نداریم.ما بناى دفاع داریم از یک متعدى و از یک هجمه‏گر و از یک خدانشناس که در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و کارى بکند، به توپ‏هاى دوربردشان و موشک‏ها از خارج، از جاهاى دور مى‏اندازد و کشور ما را ویران مى‏کند و عزیزان ما را مى‏کشد.

ما در حال دفاع هستیم گو که این تبلیغات خارجى مى‏گویند که نه شما وارد شدید در کشور دیگرى، از اول جنگ تا حالا که آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشکالى نبود، نه در سازمان‏ها و نه در رسانه‏هاى گروهى.امروز که ما براى دفاع خودمان مى‏خواهیم این را تا جایى ببریم که نتواند به ما خسارت وارد کند، ما هجوم کردیم به عراق! طبع آنهایى که تبلیغ بر ضد اسلام مى‏کنند همین است.بنابراین ما چون مدافع هستیم بر همه ما یک امر واجب است منتها هر کسى دفاع را به یک نحوى باید بکند. (10)

بسیج عمومى و پشتیبانى مردمى
ارتش ما و قواى مسلح ما و پاسدارهاى ما و همه اینها پشتوانه‏شان همه ملت هست.الان شما مى‏بینید سر تا سر مملکت ما در حال‏جنگند، دخترهاى توى خانه‏هایشان هم در حال جنگند، براى جنگى‏ها دارند کار مى‏کنند.یک همچو مملکتى که ارتشش با ملتش یک است، رؤسایش با دیگران برادرند، اینها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملت‏شان، ملت‏شان از آنها پشتیبانى مى‏کند، یک همچو ملتى از چى مى‏ترسد، و شما مطمئن باشید. (11)
من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلى الله علیه و آله و کوفه و عراق در عهد امیر المؤمنین و حسین بن على صلوات الله و سلامه علیهما مى‏باشند.آن حجاز که در عهد رسول الله صلى الله علیه و آله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمى‏کردند و با بهانه‏هائى بجبهه نمیرفتند که خداوند تعالى در سوره توبه با آیاتى آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است.

و آنقدر بایشان دروغ بستند که بحسب نقل در منبر بآنان نفرین فرمودند و آن اهل عراق و کوفه که بامیر المؤمنین آنقدر بدرفتارى کردند و از اطاعتش سرباز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است، و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سید الشهداء علیه السلام آن شد که شد و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد.

اما امروز مى‏بینیم که ملت ایران از قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قواى مردمى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه‏ها و مردم پشت جبهه‏ها با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها مى‏کنند و چه حماسه‏ها مى‏آفرینند.

و مى‏بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهاى ارزنده میکنند.و مى‏بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره‏هاى حماسه آفرین و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبرو مى‏شوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است.

بخداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان.در صورتیکه نه در محضر مبارک رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هستند و نه در محضر امام معصوم صلوات الله علیه.و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به‏غیب است.و این رمز موفقیت و پیروزى در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانى تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى میباشیم. (12)

در کجاى دنیا شما سراغ دارید یک همچو مطلبى، یک همچو پشتیبانى مردم از حکومت، از ارتش، سراغ نداریم ما جائى در این، نظیر نداشته است این، در تاریخ هم نمى‏توانید پیدا بکنید از بچه‏هاى کوچکى که ده تومان دارند مى‏دهند به، براى ارتشى که آنجا، قواى مسلحه‏اى که آنجا کار مى‏کنند با آن پیرزن هشتاد ساله‏اى که چند تا تخم مرغ دارد، این ارزش دارد، ارزش اینها زیاد است اما باید حفظ کنیم این ارزش را.پیروزى مملکت ما براى همین ارزش‏هاست . (13)
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند.

و آنانکه توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود بدست نادانان و بعضى آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین بوجود آورده بودند، خارج نموده‏اند.

و آنانکه توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه بنحو ارزشمندى که دل ملت را از شوق و شعف بلرزه در مى‏آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مى‏لرزاند، اشتغال دارند. (14)
خود مردم بحمد الله حاضر هستند و ما باید از آنها تشکر کنیم وانصافا ما رهین منت این توده‏هاى بزرگوارى هستیم که همه چیزشان را مى‏دهند و چیزى هم نمى‏خواهند، از آن پیرزن‏ها که آن چیزى که در طول عمرشان تهیه کردند، حالا مى‏آیند براى اسلام مى‏دهند تا آن اشخاصى که قلک‏شان را مى‏شکنند و پولش را مى‏آورند براى اسلام مى‏دهند، من نمى‏توانم توصیف کنم از این ملت و نمى‏توانم تجلیل کنم، اما واگذار مى‏کنیم تا خداى تبارک و تعالى به آنها عنایت خاص خودش را اعطاء بفرماید. (15)

برکات جنگ تحمیلى

جنگ یک مسأله‏اى بود که انسان خیال مى‏کرد که یک هائله‏اى است براى ما و یک مسأله‏اى است بسیار مهم لکن معلوم شد که منافعش بیشتر از ضررهایش بود، آن انسجامى که در اثر جنگ، بین همه قشرها پیدا شد و آن معناى روحانى و معنوى‏اى که در خود سربازان عزیز از ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به نمایش گذاشته شد و آن روح تعاونى که در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر کشور تحقق پیدا کرد، به دنیا فهماند که این مسأله‏اى که در ایران است با همه مسائل جداست.

اینجا از باب اینکه اصل نهضت را خود ملت کرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چیزهائى که بر ضد این نهضت و بر ضد این انقلاب است، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته مى‏شود و انشاء الله این هم به زودى حل خواهد شد. (16)
جنگ در عین حال که ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب کرد، ولى برکاتى داشت که اسلام به دنیا معرفى شد و اینکه چه اشخاصى و قدرت‏هایى در مقابل اسلام ایستادند و چه کسانى از اسلام مى‏ترسند و چه قدرت‏هایى علیه اسلام قیام کردند، همه اینها در جنگ معلوم شد.

ابر قدرت‏ها نه شخص صدام را مى‏خواهند نگه دارند و نه ما رامى‏خواهند بکوبند، بلکه آنها از اسلام مى‏ترسند و اسلام را مى‏خواهند بکوبند.از این جهت با ما مخالفند و از او طرفدارى مى‏کنند، آنها مى‏دانند که مردم کشورهاى اسلامى در مقابلشان مى‏ایستند و همچنین است مردم کشورهاى غیر اسلامى که متوجه ما هستند، مثل سیاهپوستان. (17)
هر روز ما در جنگ برکتى داشته‏ایم که در همه صحنه‏ها از آن بهره جسته‏ایم.

ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‏ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‏ایم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته‏ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده‏ایم، که باید روى پاى خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه‏هاى انقلاب پربار اسلامى‏مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها سالیان سال مى‏توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامى سردمداران نظام‏هاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیدارى پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامى ما از رشد آن چنانى برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق یافت.

همه اینها از برکت خون‏هاى پاک شهداى عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروى و شرق نشأت گرفت . (18)
یکى از برکات این جنگ تحمیلى براى ملت ما همین معناست که ما سربازانمان و جوانان و دانشجویان افسرى ما در دانشکده‏افسرى، علاوه بر تحصیل دوره‏هاى دانشکده، عملا در جبهه‏ها حاضر مى‏شوند و تعلیمات عملى مى‏بینند و در علوم عملى، این میزان است نه خواندن، خواندن مقدمه عمل است و شما امروز در میدان‏ها عمل را هم یاد مى‏گیرید. (19)

یکى از امور که باز خیر بود براى ما اینکه دولت عراق فهمید که با کى طرف است، اینها دائما هى پیش خودشان مى‏گفتند که ما اگر ـ همچو خیالات مى‏بافتند که اگر ما ـ حمله به ایران بکنیم، در همان حمله اول دیگر کار تمام است و ما مى‏رویم براى مرکز ایران و همه جا، حالا فهمیدند که نه، مسأله اینطور نیست. (20)
مهم این است که امروز همه، همه چیز را بر روى ما بسته‏اند و این خود، نعمتى براى ما بوده است.وقتى همه درها بسته شد و فکرها باز، مى‏بینید که فعالیت ما آغاز شد و همه جا کانون فعالیت است.مردم همچنان در کنار دولت ایستاده‏اند و هیچ گاه دولت را تنها نگذاشته‏اند و مى‏بینید قریب دو سال است که جنگ را به خوبى به پیش مى‏برند. (21)

بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و بدریوزگى عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد و بخوبى و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادى همانها که از ساختن هر چیز خود را عاجز مى‏دیدند و از راه انداختن کارخانه‏ها آنان را مأیوس مینمودند افکار خود را بکار بستند و بسیارى از احتیاجات ارتش و کارخانه‏ها را خود رفع نمودند، و این جنگ و تحریم اقتصادى و اخراج کارشناسان خارجى، تحفه‏اى الهى بود که ما از آن غافل بودیم، اکنون اگر دولت و ارتش کالاهاى جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعى در راه ابتکار بیفزایند امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگى از دشمن نجات یابد. (22)

دیدیم که بسیارى از کارخانه‏ها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمى‏رفت متخصصین ایران قادر براه انداختن کارخانه‏ها و امثال آن باشند و همه دستها را بسوى غرب و یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را براه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگ تحمیلى خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهاى ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم مى‏توانیم. (23)

این جنگ پیش آمد و یک سال و نیم تقریبا طول کشیده است (24) و ثمرات بزرگى براى ما داشته است که اول غافل بودیم و کم کم متوجه شدیم.یکى از ثمرات بزرگ این، این تحرک بى‏سابقه است که در جوان‏هاى ما در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها این تحرک بزرگ حاصل شده است.

و کانه از آن رخوت و سستى که براى اشخاصى است که نشسته‏اند و کارهاى معمولى را مى‏کنند این رخوت و سستى از بین رفته است و جاى خودش را به فعالیت و تحرک داده است که امروز ارتش ما، سپاهیان ما، بسیج ما، و عشایر ما و ملت ما، چه در جبهه و چه در خارج جبهه فعالند و متحرک و در مقابل همه ناگوارى‏ها، ایستاده‏اند و جنگ را براى خودشان گوارا مى‏دانند. (25)

پى‏نوشت‏ها:

1 ـ بیانات امام خمینى در جمع سفراى کشورهاى اسلامى صحیفه نور جلد 13 ـ ص 124 ـ تاریخ : 28/7/ 59
2 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با جمعى از حجاج پاکستانى صحیفه نور جلد 13 ـ ص 165 ـ تاریخ: 16/8/ 59
3 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با جمعى از اعضاى نیروى هوائى صحیفه نور جلد 17 ـ ص 186 ـ تاریخ: 19/11/ 61
4 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از دانشجویان دانشکده افسرى صحیفه نور جلد 15 ـ ص 240 ـ تاریخ: 11/9/ 60
5 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر کشور و اعضاى کمیته انقلاب اسلامى صحیفه نور جلد 17 ـ ص 231 ـ تاریخ: 21/1/ 62
6 ـ بیانات امام خمینى در جمع مردم مرزنشین صحیفه نور جلد 13 ـ ص 109 ـ تاریخ: 8/7/ 59
7 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از فرماندهان سپاه صحیفه نور جلد 15 ـ ص 102 ـ تاریخ: 27/5/ 60
8 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با جمعى از اقشار مختلف مردم خراسان صحیفه نور جلد 16 ـ ص 234 ـ 233 ـ تاریخ: 3/5/ 61
9 ـ بیانات امام خمینى در جمع رهبران مذهبى بنگلادش صحیفه نور جلد 17 ـ ص 14 ـ تاریخ : 17/6/ 61
10 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر کشور و جمعى از اعضاى کمیته انقلاب اسلامى صحیفه نور جلد 17 ـ ص 231 ـ 230 ـ تاریخ: 21/1/ 62
11 ـ بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان پیرو خط امام صحیفه نور جلد 13 ـ ص 145 ـ تاریخ : 12/8/ 59
12 ـ وصیت‏نام سیاسى ـ الهى حضرت امام (س) صحیفه نور جلد 21 ـ ص 180 181 ـ تاریخ تحریر : 26/11/61 تاریخ قرائت: 15/3/ 68
13 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با استانداران سراسر کشور صحیفه نور جلد 13 ـ ص 192 ـ تاریخ: 15/9/ 59
14 ـ وصیت‏نام سیاسى ـ الهى حضرت امام (س) صحیفه نور جلد 21 ـ ص 172 ـ تاریخ تحریر: 26/11/61 تاریخ قرائت: 15/3/ 68
15 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با روحانیون صحیفه نور جلد 17 ـ ص 64 ـ تاریخ: 25/7/ 61
16 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با اقشار مختلف مردم صحیفه نور جلد 16 ـ ص 19 ـ 18 ـ تاریخ: 14/11/ 60
17 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با مسئولین ستاد تبلیغات جنگ صحیفه نور جلد 18 ـ ص 111 112 ـ تاریخ: 28/6/ 62
18 ـ پیام امام خمینى به روحانیون در مورد استراتژى آینده نظام صحیفه نور جلد 21 ـ ص 94 ـ تاریخ: 13/12/ 67
19 ـ بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان دانشکده افسرى صحیفه نور جلد 17 ـ ص 46 ـ تاریخ: 11/7/ 61
20 ـ بیانات امام خمینى در جمع مردم مرزنشین صحیفه نور جلد 13 ـ ص 107 ـ تاریخ: 8/7/ 59
21 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با اعضاى ستاد بسیج اقتصادى صحیفه نور جلد 16 ـ ص 162 ـ تاریخ: 8/3/ 61
22 ـ وصیت‏نام سیاسى ـ الهى حضرت امام (س) صحیفه نور جلد 21 ـ ص 194 ـ تاریخ تحریر: 26/11/61 تاریخ قرائت: 15/3/ 68
23 ـ در زمان سخنرانى 5/1 سال از شروع جنگ گذشته بوده است.
24 ـ بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از دانشجویان دانشکده افسرى صحیفه نور جلد 15 ـ ص 240 ـ تاریخ: 11/9/ 60
با تشکر از معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در تنظیم و گردآوری این ویژه نامه

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon