هیچ هنری نمی‌تواند حق بچه‌های جنگ را ادا کند

هیچ هنری نمی‌تواند حق بچه‌های جنگ را ادا کند

خبرگزاری تسنیم: نویسنده کتاب «نورالدین پسر ایران» معتقد است که نه‌تنها حقی از دفاع مقدس در هنر و ادبیات امروز ما ادا نشده است، بلکه گاه نگاه ویزایی به آن سبب شده که کار ماندگاری تولید نشود. سپهری می‌گوید: هیچ هنری نمی‌تواند حق بچه‌های جنگ را ادا کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، معصومه سپهری نامش با کتاب «نورالدین پسر ایران» گره خورده است، هرچند خودش اعتقاد دارد و می‌گوید که «لشکر خوبان» اولین کتابش بوده و با اخلاص خاصی نوشته شده است. سپهری در بیست و ششمین دوره جشنواره کتاب در نشستی که برای «لشکر خوبان» در غرفه سوره مهر برگزار شده بود، ضمن انتقاد از رویه تبلیغ این کتاب و مظلومیتی که بر آن روا شده، از گروه مهم و تأثیرگذار اما فراموش‌شده جنگ هم یاد کرد؛ بچه‌های اطلاعات عملیات در جنگ.

سپهری علاوه بر اینکه در «لشکر خوبان» از خاطرات مهدیقلی رضایی به‌عنوان یکی از نیروهای این گروه یاد کرده است، نام تعدادی دیگر از بچه‌های هم‌رزم او را هم ذکر کرده است؛ نام‌هایی که بعداً او در کتابی به‌نام «تولدی در هور» به زندگی یکی از آنها می‌پردازد. شهید حسین محمدیان سوژه دومین کتاب سپهری در خصوص نیروهای واحد اطلاعات عملیات بود، اما تبلیغ و انعکاسی از این اثر در رسانه‌ها صورت نگرفت. درباره انتشار این کتاب، موضوع اثر و جایگاه خاطره‌نویسی جنگ در معرفی دفاع مقدس و فرهنگ مقاومت اسلامی به دیگر ملل به گفت‌وگو نشستیم که به‌شرح ذیل است:

*تسنیم: خانم سپهری! از اینجا شروع کنیم که چطور شد سراغ زندگی شهید حسین محمدیان رفتید؟ به نظر می‌رسد این دومین کتابی است که برای بچه‌های واحد عملیات اطلاعات نوشته‌اید.

سال 89، پیشنهاد نگارش خاطرات و زندگی‌نامه شهید حسین محمدیان یکی از فرماندهان واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا را دریافت کردم. با وجود مشغله‌هایی که داشتم، به‌محض شنیدن نام شهید محمدیان کار را پذیرفتم؛ چون ایشان را از زمان نگارش کتاب «لشکر خوبان» می‌شناختم.  ایشان یکی از دوستان صمیمی مهدی‌قلی رضایی، راوی «لشکر خوبان»، بود. در روند نگارش «لشکر خوبان» از شخصیت ایشان، نحوه شهادتشان و ... شنیده بودم و از همان زمان دوست داشتم که اگر امکانی فراهم شود، کاری برای این شهید عزیز بکنم. بنابراین این کار را پذیرفتم.

*تسنیم: کمی بیشتر در مورد شهید محمدیان بفرمایید.

شهید حسین محمدیان مثل اغلب شهدای دیگر در خانواده‌ای ساده، مؤمن و نجیب 19 دی ماه سال 44 در تبریز متولد شد و 13 بهمن 1364 در هور به شهادت رسید. آنچه از دوستانش دریافتم این بود که حسین بسیار جسور و نترس بود و شلوغی‌های خاص خودش را داشت. در عین حال معنویت خاصی داشت که به‌نظرم نقطه اوج این معنویت چند روز قبل از شهادتش بود. وقتی وارد واحد اطلاعات می‌شود، خیلی زود رشد می‌کند. توصیفاتی که از هم‌رزمان و فرماندهش به دستم رسید، نشان می‌دهد که خیلی زود در این کار اوج گرفت و با نبوغ و جسارتی که داشت در کار شناسایی مواضع دشمن صاحب سبک شد، طوری که دوستانشان در مورد بعضی از عملیات‌های شناسایی می‌گفتند: «این شناسایی به‌سبک حسین محمدیان است».

او شناسایی را گاه تا پشت خط دشمن گسترش می‌داد. جالب این که گاهی مثل برخی از هم‌رزمانش شیطنت را در دقایق شناسایی هم فراموش نمی‌کرد و خاطرات بسیار شیرینی از این دست در کتاب آمده است. همه دوستانش خاطرات زیادی از شیطنت‌های ابداعی حسین دارند. من برای نگارش این اثر با 19 نفر از دوستان و اعضای خانواده‌ ایشان صحبت کردم تا حسین را بهتر بشناسم. امیدوارم «تولدی در هور» بتواند تا حدی این شهید عزیز را به مردم معرفی کند.

*تسنیم: موضوع کتاب «تولدی در هور» یکی از بچه‌های واحد اطلاعات لشکر عاشورا است، درست مثل «لشکر خوبان»، اما سیاق و ساختار آن با این کتاب متفاوت است. هم از نظر حجم اثر و هم از نظر ساختار.

مدت زمان محدودی برای نگارش این کتاب تعیین شده بود. همه مراحل کار از تحقیق و مصاحبه تا پیاده‌سازی، جمع‌آوری اسناد و نگارش نهایی از مهر تا بهمن سال 89 طول کشید. در این سال تحویل ناشر دادم، اما متأسفانه بعد از دو سال با طرح جلد و کیفیتی که از آن راضی نیستم، به چاپ رسید. نوشتن از شهدا اقتضائات خاص خودش را دارد. یا باید روایت مستند و خاطرات هرکس را از زبان خودش می‌نشستم یا روایت داستانی را برمی‌گزیدم که قطعاً داستان‌پردازی لازم داشت.

هم به‌دلیل حس و اثری که روایت «من راوی» دارد و هم به‌دلیل زمان اندکی که داشتم فکر کردم این روش بهتر نتیجه می‌دهد. از کودکی تا شهادت و حس مادرش بعد از شهادت، قصه زندگی حسین محمدیان از زبان خانواده و دوستان و هم‌رزمانش روایت می‌شود. این روایت‌ها در عین این که هریک به‌تنهایی یک خاطره کامل‌اند، کنار هم خط روایت را پیش می‌برند و حوادث مهم زندگی شهید را بازگو می‌کنند. سعی کردم سختی و ظرافت‌های خاص عملیات‌های شناسایی در هور را کامل و دقیق به تصویر بکشم. البته پیشنهادی که گرفته بودم، نگارش کتابی صد صفحه‌ای بود در حالی که این کتاب با عکس‌ها 250 صفحه دارد.

*تسنیم: چرا برای نوشتن به‌سراغ واحد اطلاعات عملیات رفتید؟

مطمئنم برخی از اتفاقات هدایت خداوند است. برخی از مسیرهایی که در زندگی انسان باز می‌شود، نه انتخاب آدم‌ها که هدایت خداوند است. ورود من به ادبیات دفاع مقدس با کتاب «لشکر خوبان» که خاطرات مهدیقلی رضایی به‌عنوان یکی از نیروهای واحد اطلاعات عملیات لشکر عاشوراست، آغاز شد. که آنجا هم من برای نوشتن آن اثر انتخاب شدم. در این سال‌ها که در زمینه ادبیات دفاع مقدس فعالیت می‌کنم، هرچه پیش می‌روم می‌بینم که عظمت رزمندگان ما در جنگ، در کار نیروهای واحد اطلاعات بیشتر دیده می‌شود.

بهترین کتاب‌ها را می‌توان از بچه‌های اطلاعات عملیات نوشت

کار این رزمنده‌ها خیلی سخت‌تر از سایر رزمندگان در جبهه بود. برای بچه‌های اطلاعات عملیات واقعاً وقت بیکاری معنا نداشت. آنها به‌مثابه چشم برای کل جنگ عمل می‌کردند و وظیفه داشتند در عملیات‌ها نیروهای خط‌شکن را هدایت کنند. بنابراین یا در عملیات‌های شناسایی در دل دشمن بودند که خاطرات بسیار شگفتی از آن عملیات‌ها هست، یا در آماده‌سازی منطقه عملیات جدید در انواع کارها از راننده گرفته تا کارهای دیگر کار می‌کردند. یا به نیروهای خط‌شکن آموزش‌های اختصاصی مثل غواصی می‌دادند و اغلب هم در عملیات‌ها عده زیادی از این عزیزان شهید یا مجروح می‌شدند. تا جایی که می‌دانم با این که تعدادشان در جنگ زیاد نبود، اما بیشترین تأثیر را داشتند و همه بازماندگان واحدهای اطلاعات در کسوت جانبازی‌اند. این جانبازان آن‌قدر حرف‌های ارزشمند دارند که مطمئنم بهترین کتاب‌ها را می‌توان از آن‌ها نوشت.

*تسنیم: جنگ هشت سال طول کشید. در این مدت حوادث متعددی رخ داد. اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی‌ای به حقیقت پیوست. انتقال بخشی از این وقایع به‌عهده راوی جنگ است، بخشی به‌عهده نویسندگان خاطرات و بخش مهمی با هنرمندان و فیلم‌سازان. مردم کشور ما زیاد با کتاب مأنوس نیستند و بیشتر از هر حوزه هنری به فیلم علاقه‌مندند. آیا به‌نظر شما هنرمندان ما توانسته‌اند به‌اندازه وسعت دفاع مقدس، حق آن را ادا کنند؟

در مقایسه با واقعیت جنگ، ادبیات ما هنوز خیلی عقب است. فکر می‌کنم سایر گروه‌های هنری مثل فیلم‌سازان هم از نویسندگان خیلی عقب‌ترند. گویا آنها کمتر خواننده کتاب‌هایی هستند که در گروه ادبیات مستند دسته‌بندی می‌شوند. در نتیجه می‌بینید در نشان دادن وقایع عظیمی که در جنگ گذشته، کمتر موفق بوده‌اند و نتوانسته‌اند راهی به دنیای آدم‌های جنگ باز کنند.

هنوز هم کار برای دفاع مقدس ویزایی برای ورود به دیگر حوزه‌هاست

هنوز سوژه‌های بسیار بکری دور از چشم هنرمندان مانده است. متأسفانه شاهد بود‌ه‌ام که گاهی پرداخت عجولانه و سطحی به یک سوژه آن را ضایع کرده است. معمولاً همه می‌خواهند در کمترین زمان و با کمترین هزینه معنوی، کاری را برای جشنواره‌ای آماده کنند! متأسفانه هنوز کار در مورد دفاع مقدس، گویی ویزایی برای ورود به عرصه‌های دیگر است! دیگر خبری از فیلم‌ها و سریال‌هایی که با عشق ساخته می‌شد و در دل مردم خانه می‌کرد نیست. در حالی که فکر می‌کنم اگر انسان‌های کاربلد، جسور، با انگیزه و با پشتکار به این عرصه دل ببندند، می‌توانند بزرگ‌ترین آثار هنری را خلق کنند، به‌شرطی که دیگران در این راه مانع‌تراشی نکنند.

متأسفانه رفتار متولیان مدعی با این فضا به‌شدت سیاست‌زده، شعاری، سطحی و تکراری‌ست! بگذارید بگویم که مدیران فرهنگی، قدر هنرمندان اعم از کارگردانان و نویسندگان خوبی را که در این عرصه آثار شاخصی دارند، ندانسته‌اند! آنها قدر ظرفیت عظیم دفاع مقدس را هم نمی‌دانند. کشوری مثل عراق در طول جنگ 8ساله، بناهای بسیار باشکوهی برای بزرگداشت یاد کشتگان کشور خود می‌ساخت؛ در حالی که در همه این سال‌ها ما حتی در این قسمت هم کارهای قابل تأملی نکرده‌ایم.

 

*تسنیم: برخی از هنرمندان و حتی نویسندگان ما معتقد هستند که زمان پرداختن به جنگ و به تصویر کشیدن دفاع مقدس از منظر اثری هنری به اتمام رسیده است. شاید دلیل نپرداختن به این موضوع از منظر هنر از این نظر باشد.

به‌نظرم به نگاه و دانش، و هنرمندی نویسنده و هنرمند برمی‌گردد. به این که تا چه‌حد حاضر است برای اثرش از جانش مایه بگذارد. دچار سطحی‌نگری یا سفارشی‌سازی نشود و با درک مخاطب امروز بتواند صادقانه با آنها حرف بزند. اگر این اتفاق بیفتد می‌توانیم بگوییم که دفاع مقدس به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین اتفاقات انسانی قرن ما، تاریخ انقضا ندارد و حتی می‎تواند با همه مردم دنیا حرف بزند و فرهنگ مردم شریف ایران و زیبایی اسلام را نشان دهد.

هنر و ادبیات دفاع مقدس تاریخ انقضا ندارد

خاطرات و آثار هنری‌ای که براساس آن ساخته می‌شوند، مطالبی هستند که از متن مردم استخراج شده است. مردم عادی جریانی را خلق کردند و لایه‌هایی از زندگی را روشن کردند که اگر در مسیر عادی قرار می‌گرفتند، مجال بروز پیدا نمی‌کرد. این درس‌هایی برای آیندگان است که چطور کشور در آن موقعیت سخت و دشوار توانست این‌طور سربلند بیرون بیاید. خاطرات به این می‌پردازند که رزمندگان انسان‌هایی مثل ما بودند، اما احساس وظیفه کردند و خیلی قشنگ به این وظیفه عمل کردند. شناخت خوبی داشتند و در مرحله بعدی عمل خالصانه‌ای داشتند. الآن هم همین جریان است که اگر این‌همه مشکل داریم، به این بازمی‌گردد که بدون اینکه خودمان را آباد کنیم به‌دنبال این هستیم که شهرها و کشور را آباد کنیم. به‌نظرم اگر برداشت نویسنده و هنرمند، نوع برداشت آنها به جنگ و مخاطب‌سنجی درستی از این واقعه صورت بگیرد، می‌توانیم بگوییم که این دفاع مقدس تاریخ انقضا ندارد.

* تسنیم: به‌نظر شما چقدر خاطرات دفاع مقدس قابلیت عرضه شدن در جهان را دارند؟ چقدر می‌توانند وظیفه سنگین معرفی و انتقال آرمان‌های دفاع مقدس و مظلومیت مردم را به‌عهده بگیرند؟

به‌نظرم راه دیگری به‌جز انتقال این مفاهیم از طریق خاطرات و مستندات جنگ نداریم. خیلی از عکس‌ها می‌توانند خیلی از حرف‌هایی را که در 10 فیلم نتوان زد، بزنند. فیلم‌های خوبی طی سال‌های گذشته از دفاع مقدس داشتیم که توانستند گوشه‌ای از مظلومیت ایران را نشان دهند، اما اگر بخواهیم سیر انسان شدن و اوج گرفتن انسان‌ها را در این دفاع هشت ساله نشان دهیم، باید به کتاب‌ها مراجعه کنیم.

راه دیگری غیر از عرضه خاطرات برای جهانی کردن دفاع مقدس نداریم

بیان اینکه مرگ قدم به قدم این افراد پیش می‌آمده و آنها واقعاً فقط به آن لبخند می‌زدند و دلاورانه به جلو می‌آمدند را باید تنها در کتاب‌های خوبی که تعدادشان هم زیاد نیست، مراجعه کرد و خواند. کتاب‌هایی که با اخلاص نوشته شده‌ و توانسته‌اند روح واقعی این دفاع را معرفی کنند.

بعضی از نویسندگان در این میان به نوشتن آثاری می‌پردازند که به‌اصطلاح ضدجنگ است. اینکه می‌خواهد چه‌کار کنند را من نمی‌دانم، اما معتقدم که روشنایی را به‌خاطر ذات و جنس خودش نمی‌توان پوشاند و نادیده گرفت. اتفاقاً این سیاهی زشتی خودش را بیشتر نشان می‌دهد. هرچیزی که مقابل نور قرار بگیرد، اگر زیبا باشد، زیبایی‌اش را بیشتر نشان می‌دهد و اگر زشت و کریه باشد، زشتی‌اش را بیشتر نمایان می‌کند.

هیچ هنری نمی‌تواند حق بچه‌های جنگ را ادا کند

ما تصویری از حضور در جبهه نداریم، اما شنیده‌ایم که رزمندگانی داشتیم که در شب عملیات خودزنی کرده‌اند تا بعداً از این استفاده کنند، اما این‌ها در اقلیت بودند و تعداد انسان‌هایی که با زلالیت روحی دوست داشتند قربانی اسلام و ایران شوند، بیشتر بوده است. ممکن است اگر کسی بخواهد زشتی‌های این جنگ را با این روش نشان دهد، شاید در نگاه اول از نظر ساختاری و تکنیکی حرفی برای گفتن داشته باشد، اما جایگاهی در نظر اهل معنا پیدا نخواهد کرد.

*تسنیم: شما پای خاطرات بسیاری از رزمندگان نشسته‌اید. تکان‌دهنده‌ترین خاطره‌ای که تابه‌حال شنیده‌اید، چه بوده است؟

از شنیدن خاطرات زیادی متأثر شده‌ام، مثلاً خاطره‌ای از سردار مصطفی مولوی شنیدم از  آخرین روز عملیات بدر در اسفند سال 63. روزی که بزرگان لشکر عاشورا کنار رود دجله، در نبردی سنگین در اوج غربت با دشمن می‌جنگیدند و خبر شهادت یک یکشان می‌رسید. در آن لحظات که بسیاری رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دادند، آقای مولوی از  یک بسیجی 16ساله حکایت می‌کرد که در آن جهنم آتش، پشت دولول نشست تا با شلیک دولول در برابر سیل آتش دشمن، بایستد. موقعیت خیلی سختی بوده. ایشان می‌گفت: آن بسیجی را نمی‌شناختم، اما دیدم پایش را محکم با چفیه به پایه دولول بست. مبادا آنجا را ترک کند...  دقایقی بعد در یک لحظه دیدم با شلیک راکت هواپیمای دشمن، به هوا رفت و هیچ‌چیز از او باقی نماند. می‌دانید فکر می‌کنم هیچ‌کس با هیچ هنری نمی‌تواند حق آن پسر بسیجی را ادا کند... .

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران