انتقاد روشنفکرانه به نقد آقای کارگردان

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، تازه ترین اظهارات ناصر تقوایی و ادعاهای عجیب و غریبی که درباره برهه های مختلف کاری اش مطرح نموده هرچند در ابتدا به واسطه مایه های ژورنالیستی کار به شدت جذاب به نظر می رسد و زمینه ساز جلب توجه مخاطب عام اما وقتی چند بار گفته ها را زیرورو کرده و در کنار گفتگوهای قبلی تقوایی قرار می دهی متاسفانه به پارادوکسی می‌رسی که بیش از هر چیز ریشه دارد در عادتی زشت که مدتهاست نه فقط تقوایی که تنی چند از سینماگران قدیمی ما را به خود مبتلا کرده!

اینکه تقوایی به راحتی آدمی مثل سیدمحمد بهشتی را که در تمام مدت حضورش در بنیاد فارابی سعی می کرد شرایط کاری آدمهایی مثل او و بیضایی را فراهم کند زیر سوال برده و او را هم‌رده کسی مثل جواد شمقدری می کند بیش از هر چیز ریشه دارد در عادتی(!) که ای کاش زودتر از اینها ترک که هیچ لااقل جلوی پیشروی اش گرفته می شد.

تقوایی چهار سال قبل در گفتگویی تنها کسی را که پای پروژه «چای تلخ» ایستاده بود سعید حاجی میری تهیه کننده کار دانست و حتی بازیگرانی مانند حامد بهداد و گلاب آدینه هم در گفتگوهای خصوصی خود به تلاش وافر حاجی میری برای کمک به حل مشکل تقوایی جهت ادامه تولید اشاره کردند اما حالا تقوایی بدون توجه به حرفهایی که خود آن زمان مطرح کرده بود از این گفته که حاجی میری حتی هزینه لازم برای خرید یک جیپ نظامی را نداده و از آن سو دو اسلحه کلاشینکف در اختیارش نمی گذاشته! آخر مگر می شود حتی دو قبضه اسلحه در اختیار یک پروژه جنگی نباشد و آن وقت 60 درصد فیلمبرداری هم انجام شود؟

تقوایی در جایی دیگر از گفتگوی خود گفته نخلستانی که لوکیشن اصلی بود را آتش زدند تا او نتواند کار را ادامه دهد در حالی که عوامل صحنه عدم حضور نیروهای آتش نشانی به هنگام شلیک یک گلوله منور را دلیل اصلی این آتش سوزی دانسته اند! تازه چیزی که در جنوب زیاد است نخلستان است؛ آیا این عاقلانه است فیلمی که بیش از نیمی از فیلمبرداری اش انجام شده و از کارگردان گرفته تا بازیگران برای آن خون دلها خورده اند را به خاطر سوختن یک نخلستان تعطیل کرد؟

تقوایی یک سری نکات را هم درباره برداشتهایی که از فیلمنامه «چای تلخ» کرده اند و فیلمهایی مانند «روز سوم» را ساخته اند سخن گفته که در این باره امثال مهدی سجاده چی و محمدحسین لطیفی که سناریست و کارگردان «روز سوم» بوده اند باید پاسخ دهند اما سخنمان با تقوایی این است؛ همه می دانند که شما یکی از غولهای سینمای ما هستید و تا سینما در این مملکت است منبع الهام جوانترها خواهید بود، اینها را هم می دانیم که در همه این سالها حق شماها چنان که باید ادا نشده و متاسفیم که ارگانهایی مانند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و بنیاد فارابی هم آن قدر درگیر روزمرگی بوده اند که رسیدگی به اوضاع شماها در بند آخر فعالیتهایشان هم جا نداشته است اما این درست نیست به واسطه همه این دل چرکینی ها و البته همان عادت مذکور به تناقض گویی بیفتید استاد!

ای کاش وقتی می خواهید گفتگویی آتشین انجام دهید لااقل کسی مانند همسرتان مرضیه وفامهر که در همه این سالها در کنارتان بوده و از شرح فعالیتهایتان موبه مو آگاه است را به عنوان ویراستار کنار خود داشته باشید تا لااقل پژمردگی روحی تان موجب نشود سخنانی را به زبان بیاورید در تناقض کامل با واقعیت! ناصرخان تقوایی! با این دیالوگ از شاهکارت ختم می کنم که «ناخدا خورشید؟ همون که یه دست نداره؟!...نه! همون که یه دست داره!» شما هم علیرغم مشکلات فراوان اما همچنان به اندازه یک دست توان داری! پس به جای این تناقض گویی فیلم بساز. بدجوری تشنه سینمای تان هستیم!

منبع: شبکه ایران

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.