دخالت فلسفه در هنر، از ادبیات شروع شده است/ هنوز یک فرهنگ فلسفی نداریم

دخالت فلسفه در هنر، از ادبیات شروع شده است/ هنوز یک فرهنگ فلسفی نداریم

خبرگزاری تسنیم: پژوهشگر و منتقد حوزه فلسفه و ادبیات گفت: فلسفه از دیرباز با هنرِ ادبیات عجین و مرتبط بوده و به نظر می‌آید دخالت فلسفه در هنر و پی‌ریزی مبانی عمیق فکری هنرهای دیگر باید از ادبیات شروع شده باشد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نخستین روز از همایش دو روزه «فلسفه برای علم، هنر و زندگی» با حضور مصطفی ملکیان، بانک احمدی، سعید ناجی و امیر صائمی امروز دوشنبه 27 آبانماه در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.

بابک احمدی، مولف و منتقد ادبی و پژوهشگر حوزه فلسفه و ادبیات یکی از سخنرانان این همایش بود که با موضوع «فلسفه و هنر» به ارائه سخن پرداخت و در ابتدای سخنان خود گفت: بعد از 6 سال خوشحالم که به دانشکده و خانه خودم برمی‌گردم و امروز می‌خواهم در مورد کاری که فلسفه برای هنر می‌کند سخن بگویم. 

وی گفت: بخش نخست مباحث من به این موضوع مربوط می‌شود که مشخص کنم بنابر چه تعریفی از فلسفه، فلاسفه به خود اجازه داده‌اند که در رشته‌های تخصصی دیگر دخالت کنند و گاه هم اشتباه‌های فاحشی کرده‌اند. تعاریف قدیمی فلسفه گرچه مثبت و البته مفید است، اما کمکی به ما نمی‌کند که بفهمیم چرا فلسفه در شاخه‌های تخصصی دیگر می‌تواند اظهار نظر و دخالت کند. 

احمدی با مروری بر تعاریف فلسفه از منظر فلاسفه برجسته یونان باستان گفت: فلسفه در قرون جدید و بویژه بعد از کانت و هگل کاملا متحول شد و شاخه‌های جدیدی در حوزه فلسفه در عناوین متعدد فلسفه‌های مضاف پدید آمد. به گمان من بهترین تعریف درباره دخالت فلسفه در شاخه‌های دیگر به تعریف کانت برمی‌گردد که در مقدمه کتاب منطق خود فلسفه را حلقه رابط تمامی علوم و شاخه‌های دانایی می‌داند و معتقد است فلسفه در تمام شکل‌های کاربردی خرد می‌تواند ارتباط ایجاد کند. 

این منتقد و پژوهشگر اضافه کرد: فلسفه در واقع نقب می‌زند و ریشه‌ها و مبانی رشته‌های دیگر دانایی را تبیین می‌کند و این نکته از طریق تاریخی هم قابل اثبات است. بنابراین معنای اصلی فلسفه جست‌وجوی خردمندانه ماهیت واقعیت است و همین موضوع به فلسفه اجازه می‌دهد که در رشته‌های دیگر هم دخالت کند. فلسفه پرسش‌های اصلی هنر را برمی‌انگیزد و هنر پدیده‌ای از پراتیک انسانی است که به دلیلی از سایر پدیده‌ها جدا می‌شود. 

وی با بیان اینکه فلسفه حلقه رابط بین تمامی علوم است و اگر فلسفه نبود این ارتباط ایجاد نمی‌شد، گفت: نکته دوم چیستی فلسفه هنر است و این نکته که چگونه می‌توان با اطمینان گفت که اهل فلسفه درباره مسائل بنیادین هنر اظهار نظر می‌کنند. فلسفه هنر در عرض دو قرن گذشته کارهای مهمی کرده و به ندرت هنرمندها خود را بی‌نیاز از فلسفه می‌دانستند. تعیین حدود و تبیین مبانی هنر از سوی فلسفه سابقه‌ای بسیار زیاد دارد و دست‌کم به یونان باستان برمی‌گردد. 

احمدی تصریح کرد: افلاطون در زمینه هنر نگاه فلسفی دارد و از همین رو مخالفت او با هنر و شعر در جمهوری قابل توجیه نیست. پس از او ارسطو نیز دیدگاه‌های قابل توجهی در این حوزه دارد و پوئتیک او همچنان یکی از مهمترین آثار در زمینه نظریه ادبی است. بعد از رنسانس آگاهانه‌تر و دقیق‌تر درباره این موضوع بحث شده و شخصیت‌هایی چون کانت و هگل به صورت جدی در حوزه فلسفه هنر و ارتباط فلسفه با هنر بحث کرده‌اند.

وی اظهار کرد: پس از شروع قرن نوزده بحث فلسفی درباره هنر جدی‌تر شد. علاوه بر پیروان قرن نوزدهمی هگل فیلسوفان فرانسه و انگلستان و معدودی از فلاسفه دیگر نقاط بحث‌های مهمی درباره فلسفه هنر انجام داده‌اند. از سوی دیگر با ظهور جنبش‌هایی چون رمانتیسیسم بسیاری از هنرمندان خودشان در زمره فلاسفه بودند و همبستگی بین اهل هنر و فلسفه و به خصوص ادبیات اهل فلسفه شکل جدی به خود گرفته است. 

این پژوهشگر و منتقد ادبی تصریح کرد: در فلسفه قاره‌ای از نیچه به بعد، فیلسوف بزرگی نیست که در مورد فلسفه هنر بحث نکرده یا نظرگاهی از منظر فلسفه به هنر هم نداشته باشد. «طاعون» و «سقوط» آلبرکامو آشکارا متن فلسفی هستند. 

وی اضافه کرد: سومین نکته به این مطلب مربوط می‌شود که یک هنر خاص یعنی ادبیات پیوند خاصی با فلسفه داشته و فلسفه از طریق آن امکان یافته تا در سایر رشته‌های هنری دخالت و اظهار نظر کند. فلسفه با هنرِ ادبیات عجین بوده و ادبیات به معنی همه شاخه‌هایی که به نوشتار برمی‌گردد از دیرباز با فلسفه مرتبط بوده و ارتباط این دو به دوران باشکوه یونان برمی‌گردد که آنان این همبستگی را به خوبی می‌شناختند و کشف کرده بودند.

احمدی تصریح کرد: نزدیکی فلسفه و شعر و ادبیات در همان آثار یونان باستان مشهود است. مکالمات افلاطون، ضیافت وی و حتی جمهوری او آثار ادبی و بلکه شاهکارهای ادبی جهان هستند و از همین روست که با اندوه به بخش دهم جمهوری او نگاه می‌کنیم که شاعران را از مدینه فاضله خود اخراج کرده است.

وی ادامه داد: نزدیکی ادبیات فلسفه به ماده خامی به نام زبان برمی‌گردد. فلسفه بدون زبان قابل تصور نیست و ماده خام ادبیات هم زبان است و در میان هنرها ادبیات با زبان ساخته می‌شود. در نتیجه به نظر می‌آید دخالت فلسفه در هنر و پی‌ریزی مبانی عمیق فکری هنرهای دیگر باید از ادبیات شروع شده باشد. 

این منتقد و پژوهشگر در پاسخ به سوالات یکی از حضار گفت: در ایران تا 100 سال قبل اصلا فکر فلسفی وجود نداشت و قوم ایرانی اصلا فکر نکرده است. بزرگترین متفکر ما که مربوط به 3 قرن پیش است یک متاله و حکیم بوده که می‌خواست آنچه را دین گفته باورپذیر کند. فلسفه برای ما غریب و بدون پیوستگی و تداوم بوده است. در 100 سال اخیر هم کار جدی نشده و ما یک دیکشنری فلسفی در تعریف مفاهیم فلسفی نداریم. ما تازه راه افتاده‌ایم و بهتر است از خود توقع زیادی نداشته باشیم. به علاوه فضای فکری و فلسفی نیازمند یک فضای دموکراتیک فکری و سیاسی است که ما از آن بی‌بهره بوده‌ایم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران