فتنه ۱۳۸۸ عدم تمکین به رای مردم و قانون


فتنه 1388 عدم تمکین به رای مردم و قانون

خبرگزاری تسنیم: شکست فتنه ۸۸ بار دیگر پایگاه مردمی نظام جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت. فتنه ای که برخی با حضور در آن خود را محارب، مفسد فی الارض و باغی نظام اسلامی کردند و ننگ دنیا و آخرت را برای خود خریدندو حاضر نشدند تسلیم رای مردم و قانون شوند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم عناوین ویژه نامه «فتنه 1388 عوامل و پیامدها» به شرح ذیل است:

حورهاى اساسى فتنه 88 و دستاوردهاى آن‏

آثار و تبعات منفی  فتنه در بعد داخلی: 4

1- حرمت شکنی و هجمه به ارزشها و باورهای دینی 4
2- ریزش نیروهای انقلاب و نظام 6
3- ایجاد شکاف در بین ملت 6
4- تحمیل هزینه های اقتصادی 7
5- زیر سوال بردن نهادهای قانونی با انجام اقدامات غیر قانونی 8
6- ساختار شگنی و القاء تشویش و تردیدهای ذهنی 10
آثار و تبعات منفی  فتنه در بعد خارجی: 11
1- تغییر رفتار و ادبیات آمریکا و غرب در قبال ایران 11
2- افزایش فشارها و تشدید تحریم ها 13
3- باج خواهی در پرونده هسته ای ایران 14
4- افزایش امید دشمن به بی ثبات سازی سیاسی و براندازی در ایران 16
5- رشد تحرکات ضد ایرانی کشورهای منطقه خلیج فارس 17
6- ایجاد نگرانی در حامیان  و وفاداران به انقلاب اسلامی و نظام 19
نتیجه......... 20

حورهاى اساسى فتنه 88 و دستاوردهاى آن‏

ماجراى فتنه 88 نتیجه طراحى و برنامه‏ریزى طولانى‏مدت و بسیار پیچیده سرویس‏هاى اطلاعاتى و دشمنان قسم‏خورده نظام مقدس جمهورى اسلامى و در رأس آن‏ها ایالات متحده آمریکا بوده است که برخى عناصر داخلى نیز آگاهانه و یا از روى غفلت و از سر هواهاى نفسانى، قطعات بازى طراحى‏شده دشمن را تکمیل کردند. در همین زمینه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت امام خامنه‏اى فرمودند: «من بارها گفته‏ام طراح و نقشه‏کش و مدیر صحنه در بیرون از این مرزها بوده و هست، در داخل نیز با آن‏ها همکارى کردند، برخى دانسته و برخى ندانسته.» اکنون که در سالگرد آن پدیده مرموز اما عبرت‏آموز قرار گرفته‏ایم، یادآورى محورهاى اساسى فتنه 88 و على‏رغم میل دشمنان، دستاوردهاى بزرگ آن‏را خالى از لطف نمى‏دانیم.

  محورهاى اساسى فتنه 88

برخى از مهم‏ترین محورهاى دخالت بیگانگان در ماجراى پس از حوادث انتخابات که مؤید طراحى و محاسبات دقیق آن‏ها جهت ایجاد تغییرات اساسى در ساختار حاکمیتى مى‏باشد به شرح زیر مى‏باشد:

محور اول شامل مراکز مطالعاتى، بنیادها و مؤسسات متعدد مرتبط با جنگ نرم بر علیه جمهورى اسلامى ایران نظیر بنیاد سوروس، خانه آزادى، صندوق اعانه ملى براى دمکراسى، مؤسسه بروکینگز و ده‏ها مورد دیگر که حدود 60 بنیاد و مؤسسه مطالعاتى را شامل مى‏گردد و همگى در سال‏هاى متمادى در صدد طراحى و تهیه راهبرد اساسى جهت مقابله با جمهورى اسلامى بوده‏اند.

محور دوم شامل دفاتر ویژه آمریکا در نقاط مختلف جهان از جمله دبى، بگرام، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و... که زیر نظر سازمان اطلاعاتى سیا و با مسؤولیت مستقیم معاون اول رئیس جمهور آمریکا و با مرکزیت دفتر دبى به‏دنبال جذب و آموزش گروه‏هاى مختلف اجتماعى در حوزه براندازى نرم و انقلاب‏هاى رنگین مى‏باشد.

محور سوم شامل سرمایه‏گذارى دست‏کم 17 سفارتخانه کشورهاى غربى نظیر انگلیس، آلمان، ایتالیا، فرانسه، کانادا، دانمارک که برخى از آن‏ها نظیر کشور استعمارگر انگلیس با همه توان به عرصه حمایت از اغتشاشگران وارد شد به‏نحوى‏که چند کارمند محلى سفارت انگلیس در تهران دستگیر و دو نفر از دیپلمات‏هاى این کشور در ایران به‏دلیل عملکرد مداخله‏جویانه و حضور در اغتشاشات از ایران اخراج گردیدند.

در همین رابطه اعترافات (محمد حسین رسام) تحلیل‏گر ارشد سفارت انگلیس در تهران نشانه دیگرى از نقشه از پیش تعیین‏شده غربى‏ها و دشمنان نظام اسلامى مى‏باشد. نامبرده در بخشى از اعترافات خود مى‏گوید: در مدتى که براى سفارت انگلیس کار مى‏کردم به این نتیجه رسیدیم که دولت انگلیس در صدد بود تا به مرتبطان خود القاء کند که این انتخابات نقطه عطفى براى افرادى که با نظام زاویه دارند به‏شمار مى‏رود و آن‏ها با اقدامات مؤثر در این دوره از انتخابات، کشور را دچار تغییر در ساختار یا تغییر در رفتار مى‏کنند.

محور چهارم شامل رسانه‏هاى مختلف دیدارى و شنیدارى و شبکه‏هاى اینترنتى است که قبل از برگزارى انتخابات و در حین برگزارى و چه پس از آن به ایفاى نقش در گسترش آشوب و ناامنى و تحریک احساسات عمومى پرداختند. در همین راستا مى‏توان به نقش استعمار پیر انگلیس در راه‏اندازى شبکه ماهواره‏اى BBC فارسى در مدت زمان 6 ماه مانده به انتخابات اشاره کرد و پوشش خبرى وسیع و 24 ساعته این شبکه از اغتشاشات و آشوب‏هاى اجتماعى مؤید اهداف از پیش طراحى‏شده این شبکه مى‏باشد.

VOA، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستى، شبکه‏هاى سلطنت‏طلب، انجمن پادشاهى، شبکه پارس، رنگارنگ، کانل یک شبکه CNN و نیز سایت‏هاى اینترنتى مرتبط با جریان فتنه نظیر جرس، کلمه، بالاترین، قلم و... و نیز فعالیت گسترده شبکه‏هاى اجتماعى نظیر فیس‏بوک، تویتر، یوتیوب نشان از طراحى دقیق رسانه‏هاى بیگانه در مقابله با نظام جمهورى اسلامى و به انحراف کشاندن افکار عمومى مى‏باشد، تا جایى‏که شبکه اجتماعى تویتر مورد تقدیر وزیر امور خارجه وقت آمریکا قرار گرفت.

محور پنجم شامل عوامل میدانى است که شامل همه گروهک‏ها و جریانات معاندى مى‏شود که به اشکال مختلف در طول 30 سال گذشته از انقلاب اسلامى ضرباتى را متحمل شده بودند. در این میان مى‏توان از اراذل و اوباش، قاچاقچیان مواد مخدر، جریانات وابسته به وهابیت، اعضاء فرقه ضاله بهائیت، گروهک‏هاى ملى مذهبى، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى، مجمع روحانیون مبارز و نیز برخى خواص بى‏بصیرت و کانون‏هاى ثروت و قدرت نام برد.

امام خامنه‏اى در خصوص آن فتنه شوم فرمودند: مردم در مقابل فتنه ایستادند. فتنه‏ى سال 88 کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهاى سیاسى و اجتماعى‏اى که مى‏تواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد. (27/7/89)

نیز این‏گونه یادآور شدند: در سال 88 بعضى خطاى بزرگى را مرتکب شدند، کشور را در لبه‏ى یک چنین پرتگاهى قرار دادند، یک مشکل این‏چنینى را براى کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خداى متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند. (30/04/92)

  دستاوردهاى بزرگ فتنه 88 (عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد)

در کلام خدا توصیه شده است که نعمت‏هاى الهى را بازگو کنید- و اما بنعمت ربک فحدث- از این‏روى، بخشى از دستاوردهاى فتنه 88 را که فقط اندکى از بسیارها و مشتى از خروارهاست، یادآورى کرده تا شکرانه‏اى «کم حساب» از آن نعمت بزرگ و بى‏حد و حساب باشد.

1- دشمنان بیرونى انقلاب، مخصوصاً مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس که مدیریت مستقیم فتنه 88 را برعهده داشتند، تمامى گروهها، جمعیت‏ها و شخصیت‏هاى - بى‏شخصیت - تحت فرمان خود را به صحنه آوردند. در این میان، تکلیف گروهها و جریاناتى نظیر بهایى‏ها، منافقین، سلطنت‏طلب‏ها، مارکسیست‏ها، انجمنى‏ها، گروهک عبدالمالک ریگى، نهضت آزادى، جبهه ملى و مفسدان تابلودار اقتصادى روشن بود. آن‏ها هویت شناخته‏شده‏اى داشتند و همراهى آنان با مثلث یادشده نه تازگى داشت و نه دور از انتظار بود. اما مدیریت بیرونى فتنه در اقدامى ناشیانه - که احمقانه واژه مناسب‏ترى براى آن است- تقریباً تمامى سرمایه ناشناخته و یا کمتر شناخته‏شده خود را در داخل کشور به کار گرفت. افراد و گروههاى طیف اخیر به گواهى اسناد موجود از دو دهه قبل در پروژه موسوم به «طرح کنت تیمرمن» - مسؤول وقت میز ایران در سازمان سیا- شکار و به‏تدریج در جبهه‏اى موسوم به اصلاحات سازماندهى شده بودند. این طیف اگرچه طى 20 سال گذشته و مخصوصاً در دوران ریاست جمهورى آقاى خاتمى ساز مخالفت با ارزش‏هاى اسلامى و انقلابى را کوک کرده بود ولى کماکان به طرفدارى از انقلاب و نظام تظاهر مى‏کرد.

مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس این طیف وابسته و کمتر شناخته‏شده یعنى «خط نفاق جدید» را هم در نقش ستون پنجم به میدان کشیده و هزینه کرد. نتیجه آن‏که وقتى فتنه 88 با مدیریت پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب و هوشیارى و ایستادگى جانانه مردم روبه‏رو شد، چهره واقعى خط نفاق جدید نیز مرحله به مرحله از پرده بیرون افتاد و شبکه نفاق جدید که با صرف هزینه‏هاى کلان مالى، سیاسى و اطلاعاتى سازمان‏هاى سیا، موساد و  MI6در داخل کشور شکل گرفته بود، فرو پاشید و افراد و گروههاى این شبکه به مهره‏هاى سوخته تبدیل شدند.

افشاى چهره خط نفاق جدید و جراحى این غده سرطانى را مى‏توان و باید یکى از بزرگترین دستاوردهاى فتنه 88 دانست که بسیار آسان‏تر از آنچه انتظار مى‏رفت به‏دست آمد.

گفتنى است «ریچارد هاووس» مسؤول شوراى روابط خارجى آمریکا از ائتلاف گروههاى ضدانقلاب و اصلاح‏طلبان که تحت مدیریت سازمان‏هاى اطلاعاتى غرب صورت گرفته بود، با عنوان «ائتلاف سفید»! یاد مى‏کرد و جرج سوروس، صهیونیست نشان‏دار آمریکایى و حمایت‏کننده مالى، تبلیغاتى- اسپانسر- کودتاهاى مخملى که از دو سال قبل با محمد خاتمى و چند تن دیگر از سران جبهه اصلاحات رایزنى‏هاى حضورى و فشرده‏اى داشت، معتقد بود تضعیف اقتدار جمهورى اسلامى ایران، کمترین موفقیت این ائتلاف است!... اما بعد از شکست فتنه، بنیامین نتانیاهو، نخست‏وزیر رژیم صهیونیستى، زبان به ملامت همکاران آمریکایى و انگلیسى خود گشود و با حسرت اعلام کرد «اصلاح‏طلبان در ایران بزرگترین سرمایه اسرائیل بودند» و...

2- بازخوانى وقایع صدر اسلام و عبرت‏گیرى و بصیرت‏افزایى آن در شناخت خواص آلوده و یا گمراه، یکى دیگر از دستاوردهاى فتنه 88 بود. به‏عنوان نمونه -و فقط یک نمونه- شنیده و خوانده و در تاریخ مستند صدر اسلام دیده بودیم که فاطمه زهرا(س) در فاصله بعد از رحلت رسول خدا(ص) تا شهادت خویش- 75یا 95 روز- شبانه به خانه شمارى از خواص رفته و با آنان از «باید»هاى فراموش‏شده و «نباید»هاى از یادرفته سخن مى‏گفت و این‏که، چه زود سفارش‏هاى رسول خدا(ص) را از یاد برده‏اید و اگر به یاد دارید و بر عهد پیشین استوارید، چرا در برابر انحرافى که مى‏بینید لب به اعتراض نمى‏گشایید؟! و... اما، برخى از آنان دل به چرب و شیرین دنیا سپرده و در پى آرزوهاى دور و دراز و نفس‏هاى هوس‏باز خویش، عهدى را که با رسول خدا(ص) بسته بودند، شکسته و پاسخشان سکوت بود، یا سخنان دو پهلو...

در فتنه 88 بار دیگر همان ماجراى تلخ در مقیاسى دیگر تکرار شد. این‏بار اما مردم با مشاهده انحراف، سکوت و یا دوپهلوگویى برخى از خواص، ماجراى آن روزها را به‏خاطر آوردند و به فراست دریافتند که این، همان است. دیگر مانند آن روزها با خواص نلغزیدند، چشم به «ولى» دوختند و از فتنه جهیدند و رهیدند و بر خلاف آن روزها از خواص آلوده عبور کردند. خواص لغزیدند و رفوزه شدند و سقوط کردند. اگر ماجراى آن روزهاى صدر اسلام در اذهان ملت بازخوانى نشده بود، چه کسى باور مى‏کرد شمارى از کسانى‏که حضور در کنار حضرت امام(ره) را نیز تجربه کرده‏اند به این زودى عهد پیشین وانهند و در مقابل امام راحل و خلف حاضر او قرار بگیرند؟! پالایش برخى خواص آلوده، دستاورد بزرگ دیگرى بود که فتنه 88 در پى داشت. به برکت، عبرت‏گرفتن از تاریخ مشابه صدر اسلام.

3- نسل‏هاى سوم و چهارم انقلاب، اگرچه از چگونگى وقوع انقلاب اسلامى و نقش دشمنان و دوستان و بندبازان و منافقان در آن واقعه عظیم و رخدادهاى چند ساله پس از انقلاب کم و بیش باخبر بودند ولى باید اذعان کرد که به‏علت کم‏کارى غیرقابل توجیه مراکز فرهنگى کشور، از چند و چون ماجرا و مخصوصاً نقش جریانات و افراد چندچهره و ترفندهاى آنان اطلاع چندانى نداشتند. فتنه 88، تابلوى گویا و روشنى از تاریخچه سال‏هاى اولیه بعد از پیروزى انقلاب را پیش روى نسل‏هاى سوم و چهارم انقلاب قرار داد به‏گونه‏اى‏که انگار در آن سال‏ها حضور مستقیم داشته و رخدادها و فراز و نشیب‏ها را به چشم خود دیده‏اند.

منافقانى که از وطن‏دوستى دم مى‏زدند و وطن‏فروشى مى‏کردند. جریاناتى که سنگ مردم را به سینه مى‏زدند و با دشمنان خونریز و غارتگر مردم دست در یک کاسه داشتند. اراذل و اوباش آدم‏کشى که فریاد آزادى‏خواهى سر مى‏دادند، احزاب و گروههایى که از اصلاحات دم مى‏زدند و سر در توبره شناخته‏شده‏ترین جرثومه‏هاى فساد و تباهى، یعنى موساد و سیا و  MI6داشتند، بى‏تمدن‏هاى قانون‏گریزى که از «جامعه مدنى» سخن مى‏گفتند.

نسل‏هاى سوم و چهارم انقلاب در جریان فتنه 88، چهره واقعى و بى‏نقاب آمریکا و انگلیس و سایر مدعیان حقوق بشر و دموکراسى را به‏وضوح دیدند و بازیگرى ستون پنجم دشمن را بى‏پرده مشاهده کردند. اسرائیل در غزه و لبنان خون زنان و مردان و کودکان را به زمین مى‏ریخت و نامزد فتنه‏گران، حامیان اسرائیل را «مردم خداجوى»! مى‏نامید و...

در فصل 8ماهه 22خرداد تا 22بهمن 88، کار روشنگرى درباره هویت نفرت‏انگیز مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس براى نسل‏هاى سوم و چهارم انقلاب که مسؤولان فرهنگى جمهورى اسلامى ایران مسؤولیت آن‏را برعهده داشتند و طى سال‏هاى گذشته بر زمین مانده بود، به بهترین و گویاترین شکل ممکن صورت پذیرفت. این نیاز مبرم و ضرورى را مثلث یادشده بى‏آن‏که بداند و بخواهد از طریق سرویس‏هاى اطلاعاتى خود و به دست ستون پنجمى که در داخل کشور به کار گرفته بود، انجام داد! مگر نه این‏که به گفته امام سجاد(ع) «حماقت دشمن شایسته شکرگزارى است» و در حدیث دیگرى آمده است که خدا به دست انسان‏هاى فاسق نیز دین خود را تأیید مى‏کند؟

4- طلوع دوباره امام خمینى(ره) یکى دیگر از برکات بزرگ و دستاوردهاى فتنه 88 بود. در جریان این فتنه و از آنجا که سران فتنه از پوشش «خط امام» براى پنهان‏کردن مأموریت بیرونى خود استفاده مى‏کردند، انگیزه مراجعه به متن رهنمودها، سخنان و بینش و منش امام راحل(ره) با اشتیاق فراوان در میان مردم برانگیخته شد. مردم از یک‏سو، همراهى آشکار فتنه‏گران با دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب را مى‏دیدند و از سوى دیگر شاهد ادعاى سران فتنه و عوامل اصلى آن بودند که خود را پیرو خط امام(ره) معرفى مى‏کردند! از این‏روى، فرهیختگان و دلدادگان واقعى امام(ره) که از برخورد منافقانه و نفرت‏انگیز سران فتنه با خبر بودند، براى نشان‏دادن نفاق و دورویى ستون پنجم دشمن و کسانى‏که فریب پشت هم اندازى‏ها وترفندهاى فتنه‏انگیزان را خورده بودند، براى آگاهى از واقعیت ماجرا، تنها راه چاره را مراجعه به آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام(ره) مى‏دیدند. این مراجعه که باید از نقش برجسته صداوسیما در آن تقدیر کرد، از یک سو طلوع دوباره امام راحل(ره) را در پى داشت و از سوى دیگر، زمینه رسوایى سران فتنه و عوامل میدانى آن‏ها را خیلى زودتر از آنچه انتظار مى‏رفت، فراهم آورد. طلوع دوباره حضرت امام(ره) و عطر دل‏انگیز رهنمودهاى روشنگر و گره‏گشاى آن‏بزرگوار، در نسل‏هاى اول و دوم انقلاب نیز جان تازه‏اى دمید و بایدها و نبایدهاى به فراموشى رفته و یا کم‏رنگ شده خط مبارک امام راحل(ره) را گوشزدى دوباره کرد.

5- اتحاد و یکپارچگى مردم که در حماسه 9 دى‏ماه و راهپیمایى چند ده میلیونى 22بهمن به نمایش در آمد، یکى دیگر از دستاوردهاى عظیم فتنه 88 بود. مردم هوشیار و با بصیرت وقتى دست آشکار دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و مخصوصاً مثلث منفور آمریکا، اسرائیل و انگلیس را در فتنه دیدند و هجوم وحشیانه و نفرت‏انگیز سران فتنه و اراذل و اوباش اجاره‏اى را به ساحت مقدس امام حسین(ع)، حضرت صاحب الزمان(عج)، امام خمینى(ره)، آتش‏زدن مسجد، قتل مردم بى‏گناه و... را مشاهده کردند، به‏وضوح دریافتند که ماجرا بسیار فراتر از دروغ تقلب در انتخابات و یا مخالفت با دولت است و دشمنان بیرونى و ستون پنجم داخلى آن‏ها، اسلام و انقلاب و امام و رهبرى و استقلال و اقتدار نظام اسلامى را نشانه رفته و سوداى تحویل این مرز و بوم به آمریکا را در سر مى‏پرورانند. چنین بود که دشمنان از «باد»ى که براى تفرقه کاشته بودند، طوفانى سهمگین علیه خود و موجودیت خط نفاق جدید درو کردند و بیش از 20 سال برنامه‏ریزى، هزینه‏هاى کلان و فعالیت اطلاعاتى و امنیتى سازمان‏هاى جاسوسى آمریکا، اسرائیل و انگلیس براى تفرقه‏افکنى میان مردم مسلمان ایران را به باد دادند. آیا این دستاورد بزرگ که فتنه 88 زمینه آن‏را فراهم آورد، شایسته شکرگزارى نیست؟ البته که هست.

6- درباره خاستگاه واژه «فتنه» - که در کلام خدا نیز بارها آمده است- گفته‏اند، به معنى واردکردن طلا در آتش است تا ناخالصى‏هاى آن گرفته شده و «عیار» واقعى آن به‏دست آید و از این‏روى «فتنه» را «آزمایش» نیز نامیده‏اند.

آیا کمترین تردیدى هست که دشمنان بیرونى و دنباله‏هاى داخلى آن‏ها در جریان فتنه 88، علاوه بر استفاده از اهرم‏هاى سخت‏افزارى نظیر آدم‏کشى، تخریب، آتش‏سوزى، حمله به مردم و... تمامى توان نرم‏افزارى خود را نیز براى مقابله با جمهورى اسلامى ایران و هر دو بخش جدانشدنى اسلامیت و جمهوریت آن به‏کار گرفتند. هزاران سایت اینترنتى، صدها شبکه تلویزیونى و رادیویى، هزاران نشریه داخلى و خارجى، شبکه‏هاى عنکبوتى رسانه‏اى در تمامى ساعات و دقایق فتنه 88 به توهم پراکنى، دروغ‏بافى، اهانت و در یک کلمه جنگ نرم علیه اسلام و انقلاب و مردم این مرز و بوم مشغول بودند؟ و آیا مى‏توان انکار کرد که بصیرت و هوشیارى مردم، اصلى‏ترین و کارآمدترین حربه براى مقابله با جنگ نرم دشمنان است؟ بنابراین به‏آسانى باید - و مى‏توان- نتیجه گرفت که مردم پاکباخته و انقلابى ایران اسلامى به همان اندازه که در مقابل جنگ سخت دشمنان از جمله جنگ تحمیلى 8 ساله با اقتدار و توانمندى ظاهر شدند، در عرصه جنگ نرم نیز از قدرت و قابلیت‏هاى برجسته و مثال‏زدنى برخوردارند و بى‏تردید بخش قابل توجهى از این بصیرت را در چم و خم فتنه 88 تجربه کرده و به دست آورده‏اند.

7- و بالاخره اگرچه فهرست دستاوردهاى فتنه 88 نیز به‏تنهایى مثنوى هفتاد من کاغذ است و این رشته سر دراز دارد، اما یادداشت پیش روى را با یکى از بزرگترین دستاوردهاى فتنه یادشده به پایان مى‏بریم و آن این‏که، پیروزى حماسى مردم در فتنه همه‏جانبه 88 بیش از همه و پیش از همه مدیون مدیریت الهى و پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب بوده است. فقط نگاهى گذرا به مراحل مختلف فتنه 88 به‏وضوح نشان مى‏دهد که هرجا، نه فقط مردم عادى، بلکه نخبگان و صاحب‏نظران مؤمن و متعهد «مو» دیده‏اند، آقا از «پیچش مو» خبر داده‏اند و آنچه که پیران خردمند در آینه ندیده بودند، آقا در خشت خام مشاهده کرده‏اند... پس در یک کلمه باید گفت؛ فتنه 88 بار دیگر بر واقعى‏بودن این حقیقت تأکید کرد که «خامنه‏اى، خمینى دیگر است».

آثار و پیامدهای منفی فتنه 88

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را باید سرآغاز یک تغییر و تحول اساسی در وضعیت و روند تحولات سیاسی در نظام بین الملل دانست. پدیده ای که رژیمهای سیاسی بشری موجود و مدعی حاکم بر نظام بین الملل را به چالش کشید. این پدیده، راه سوم و مدلی جدید را عرضه نمود و با فطرت الهی و پاک انسان، منطق رفتاری و غایت خلقت بشری سازگار است که همان مردم سالاری دینی است. در عین حال با مختصات مادیگرایانه و انسان محوری رژیمهای بشری ناسازگار و در تعارض بوده است. راز اصلی مناقشات و کشمکشهای موجود بین آنها را نیز باید در همین خصوصیت جستجو نمود. اکنون سی و چهار سال است که ملت بزرگ ایران در تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی شکوهمند خود و پیمودن فرآیند تکاملی آن، محکم و استوار ایستاده است و برای ارتقای نظام "مردم سالاری دینی" خود با حفظ همه مبانی و مختصات اصیل آن می کوشد. در واقع، با نگاهی به این دوران سخت و گاها پرالتهاب، باید گفت که تجربه مردم سالاری دینی در ایران، محصول عبور عزتمندانه و افتخار آمیز از چالشها و تهدیدات عدیده سخت، نیمه سخت و نرمی است که بیش از سه دهه با آنها دست و پنجه نرم می کند. البته باید اذعان نمود که هر کدام از آنها، به نسبت سطح و عمقی که داشتند، آسیبهایی را به نظام و مردم وارد کردند و هزینه هایی را نیز تحمیل نمودند. برخی آسیبها و هزینه ها، دامنه ای محدود داشته و برخی نیز آثار و پیامدهای درازمدتی برجای گذاشتند که در تهدیدات و فتنه های بعدی ایفای نقش کرده و به نوعی تاثیر گذار بودند.

اینکه گفته اند؛ گذشته چراغ راه آینده است، توصیه ای حکیمانه با نگرشی واقع بینانه به پدیده ها است برای کسانی که آموزهای آن را مدنظر قرار دهند و از عبرتهای آن پند بگیرند. براین اساس، بررسی آثار و پیامدها، به خاطر آموزه ها و عبرتهایی که پیش روی ما قرار می دهد، بسیار حائز اهمیت هستند.

از میان آسیبها، چالشها و تهدیدات سی و چند ساله گذشته، فتنه 88، از حیث ماهیت، ابعاد، گستره و عمق، عناصر و بازیگران، شیوه ها و ابزار، آثار و پیامدها، منحصر به فرد بوده است. فتنه 88 آزمونی بزرگ برای ملت ایران بود که درسها و عبرتهای زیادی را آموخت. در کنار فواید و آثار مثبتی که به دنبال داشت، تبعات و پیامدهای منفی نیز بر جای گذاشت و هزینه های بسیاری را تحمیل کرد که برخی از آنها جبران ناپذیر هستند. اعمال مجرمانه ای از سوی برخی عناصر که خود را متعلق به انقلاب و نظام می پنداشتند، اتفاق افتاد که در محکمه عدالت قابل بخشش نیست. بازخوانی هر کدام می تواند برای اهل بصیرت عبرت آموز باشد. در این گفتار، صرفا به برخی آثار و پیامدهای منفی فتنه در ابعاد داخلی و خارجی اشاره خواهد شد.

آثار و تبعات منفی  فتنه در بعد داخلی:

1- حرمت شکنی و هجمه به ارزشها و باورهای دینی

یکی از پیامدهای فتنه 88، بازکردن فضای هجمه به ارزشهای دینی و ملی بود. عاشورا در فرهنگ ملی و دینی ایرانیان، از قداست بالایی برخوردار است. حرمت شکنی عاشورا در سال 88، دومین تجربه عناصر معاند انقلاب و نظام محسوب می شود. اولین بار در آبان 59 بود که مجموعه ای از گروههای ضدانقلاب، ملی گرا، ملی مذهبی ها و منافقین در حمایت از بنی صدر در مقابل انقلاب و نظام ایستادند و در روز عاشورا سوت و کف زدند. حضرت امام چند ماه بعد در واکنش به این حرمت شکنی فرمودند: مشت اینها باز شد که اینها از چه سنخ آزادی می خواهند، ... اینها خواستند که این منافقین هم آزاد بیایند توی مردم و بعد از یک سال دیگر بسیاری از جوانهای ما را منحرف کنند ... بی جهت نیست که در آن نطق های با اجتماع زیاد روز عاشورا سوت می زنند و کف می زنند، امام مظلوم ما به شهادت رسیده، روز شهادت امام مظلوم ما، پای نطق و سخنرانی یک نفر آدمی که با آنها دوست است، کف می زنند و سوت می کشند و آمریکا را از یاد می برند. خط این بود که اصلا امریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح می کردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته الله اکبر را کنار می گذاشتند، سوت می زدند و کف می زدند آن هم در روز عاشورا، خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود.(صحیفه نور ج 15 ص 68 ، 13/4/60)

در فتنه 88 نیز مجموعه عناصر وابسته به همان  گروهها، به کمک جریان دوم خرداد آمدند. اینکه چرا جریان دوم خرداد پس از حدود سه دهه، میزبانی همان گروههای حرمت شکن را برای تکرار حادثه با مختصاتی جدید و عمقی بیشتر بر عهده گرفت، به ماهیت و سابقه این جریان بر می گردد. یورش عناصر و طیفهایی از این جریان به باورها و ارزشهای دینی، ملی و عرفی جامعه، به سالهای دوره حضور آنها در عرصه قدرت سیاسی کشور برمی گردد. آنها با شعار اصلاح طلبی، مروج سکولاریسم در کشور و نفوذ آن در بدنه اجرایی نظام شدند. البته آنگونه که برخی از فعالان این جریان نیز اعتراف کردند، سکولاریسم دوره اصلاحات، ریشه در اشرافی گری دوره فن سالاران دارد. فن سالاران با فرصت و شرایط دوره پس از جنگ تحمیلی، مروج نوعی لیبرالیسم و رسوخ آن در بدنه اجرایی کشور شدند و فرهنگ تساهل، تسامح و اباحیگری را رایج و زمینه فاصله گرفتن از ارزشهای انقلابی و اسلامی و یا تحدّی به آن را فراهم نمودند. در دوره موسوم به اصلاحات، نوعی دگردیسی با مواجهه‌ی فرهنگی و رسانه‌ای به مبانی فکری اسلام و انقلاب اسلامی آغاز شد. در نتیجه سیاستهای فرهنگی دولت اصلاحات، رسانه ها خصوصا جراید و نشریات زنجیره ای بی حمانه بر ارزشهای اسلامی، انقلابی، ملی و حتی عرفی تاختند.

- ارزش‌های دینی دائماً در تغییر هستند. اگر روزی [حضرت] فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌گفت بهترین زن کسی است که نا محرم او را نبیند، امروز کسی نمی‌تواند این را بپذیرد.( عبدالکریم سروش، ماهنامه‌ی زنان، دی 1378، شماره‌ی 59)

- سر[حضرت] حسین بن علی[(علیه‌السلام)] را نزد عبیدالله و سر عبیدالله را نزد مختار، سر مختار را نزد مصعب و سر مصعب به پیش عبدالملک نهاده شد... خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه‌ای جز خشونت به بار نمی‌آورد. هیچ کس حق ندارد، به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل بداند، دست به خشونت بزند.( اکبر گنجی، خون به خون شستن محال آمد، محال، صبح امروز، 24 فروردین 1378)

- مظاهر دینی نماد عقب افتادگی است. ( ماهنامه‌ی جامعه‌ی سالم، شماره‌ی 39)

- اعتقاد به عصمت، ادعایی معیوب و مخدوش است. ( نشریه‌ی توانا،22شهریور1377)

- عقیده به فطری بودن دین، منشأ خشونت است. ( روزنامه‌ی ایران، مهر1377)

- ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است. ( ماهنامه‌ی کیان، بهمن1377)

- جامعه‌ی ولایی، انحصارتوتالیتر وضدمردمی.(روزنامه‌ی همشهری.19شهریور1377)

- نظریه‌ی عینیت سیاست و دیانت، زاییده‌ی افکار عامیانه و قدیمی است. (هفته نامه‌ی آبان.21شهریور1377)

- امام خمینی و شهید نواب صفوی خشونت‌گرا و کسروی و حکیمی‌زاده اصلاح‌طلب بوده‌اند. (روزنامه‌ی نشاط، اسفند1377)

- جمهوری اسلامی حکومت لمپنیسم و فشار است. ( هفته نامه‌ی آبان، 28شهریور1377)

- اباحه‌گری جزو لاینفک جامعه‌ی مدنی است و اگر می‌خواهید در تشکیل جامعه‌ی مدنی سهیم باشید، موسیقی بیاموزید، سازتان را نه در خلوت انس، بلکه بر سر کوچه‌ها بنوازید. (نگاه نو، بهار1377)
تنها نمونه هایی از مطالب روزنامه‌ها و جراید این دوره می باشند.

عاشورای 88 دست کم دو پیام را برجای گذاشت. اول اینکه، جریان دین ستیز مترصد هر فرصتی برای هجوم به ارزشهای دینی و تشکیک و تخریب باورهای اعتقادی مردم است. دوم اینکه، حرمت شکنی عاشورا در آبان 59، در دوره اصلاحات تئوریزه گردید و در دیماه 88، در حجم گسترده، با تعرض به نمادهای عاشورا، هجوم به عزاداران و سوت و کف، عملیاتی گردید. اگرچه حماسه ماندگار 9 دی، پاسخ قاطع ملت عاشورایی به دین ستیزان فتنه جو بود اما این موضوع را نمی توان نادیده گرفت که در واقع اقدام فتنه گران در عاشورای 88، زنده نگه داشتن آن حرمت شکنی و تزریق آن به افراد مریض و مستعد برای اتفاقات آینده بود.

2- ریزش نیروهای انقلاب و نظام

تجربه سه دهه پس از پیروزی انقلاب نشان داد که در مقاطع مختلف ریزشها و رویشهایی رخ داده است. بهترین دلیل و تحلیل ریزشها، این سخن حکیمانه است که "برخی افراد و گروهها، انقلاب و نظام را برای خود و منافع و اهداف گروه خود می خواستند و چون انتظارشان برآورده نشد، خود انزوایی اختیار کرده و از آن فاصله گرفتند و یا در جستجوی حق خودساخته و موهوم، در مقابل آن ایستادند". فتنه 88 نیز این پیامد را بدنبال داشت که بخشی از عناصر و نیروها به رغم دیدگاهها و اختلاف نظر و سلیقه های متفاوتی که داشتند، خود را در خدمت نظام می دانستند و سابقه انقلابی و اجرایی زیادی نیز در کارنامه خود ثبت کرده بودند، با موج فتنه ای که خود ایجاد کرده و یا حامی آن شدند، فروریختند و اعتبار و اعتماد گذشته خود را از دست دادند. برخی که عنوان جرم بر کار آنها صادق است، چنان بر انحراف خود اصرار دارند که باب بازگشت را شاید برای همیشه، بر خود بستند.

پیامد دیگر فتنه 88 در ریزش نیروها، به کسانی برمی گردد که با گذشت سه سال از ماجرا، هنوز سایه تردید را نتوانستند از خود دور کنند. برخی همچنان در چیستی و ماهیت رخدادهای پس از انتخابات مانده اند و به رغم همه شواهد و مدارک روشن، آن را فتنه نمی دانند. یا سران فتنه را در رفتار و پیگیری ادعاهای خود همچنان مستحق می پندارند. برخی از آنها در اظهارنظرها، خود را چنان به تجاهل می زنند که بنظر می رسد با عناصر و سران فتنه مشکل دارند و نمی خواهند که با ابراز نظر، خاطر آنها را مکدر نمایند.

البته آنچه مایه امیدواری است، موج رویشها در کنار ریزشها است. شاید این خصوصیت انقلاب اسلامی، اصالت نظام و ویژگی مردم وفادار و با بصیرت ایران است که همواره خلاء ریزشها را با ظرفیتهای مضاعف و روزآمدتر متناسب با نیاز انقلاب اسلامی و فرآیند تکاملی آن پر می کند.

3- ایجاد شکاف در بین ملت

فتنه 88 به مثابه تردیدهایی که برای بسیاری از خواص جامعه ایجاد کرد و شکاف و دو دستگی در آنها را دامن زد، در ابتدای فراخوانیهای خود بین اقشار مختلف مردم نیز همین کارکرد را به نوعی برجا گذاشت. لذا در اولین فراخوانی غیرقانونی در روز 25 خرداد در تهران، شاهد حضور هواداران موسوی در میدان انقلاب و خیابان آزادی بودیم.  در انتهای این مراسم، آشوبگران تعدادی اتوبوس، بانک، موتوسیکلت و دیگر اموال عمومی و شخصی را به آتش کشیدند. عناصر سازماندهی شده هجوم وحشیانه ای را به مردم آغاز کردند و به ضرب و شتم مردم پرداختند. این اقدامات با تخریب اموال عمومی و دولتی، حمله به پایگاه نظامی بسیج، به آتش کشیدن مسجد، سردادن شعارهای ساختار شکن و ...، ادامه پیدا کرد. تعدادی از شهروندان نیز به ضرب گلوله‌های غیرسازمانی به شهادت رسیدند.  خوشبختانه خیلی زود نقاب از چهره فتنه گران کنار زده شد و موج حمایتهای دشمنان خارجی و عناصر و گروههای ضدانقلاب، ماهیت فتنه و اهداف آنها را برملا ساخت. همین موضوع باعث گردید که جریان فتنه در فراخوانی های بعدی، نتواند مردم را به صحنه بیاورد. پیاده نظام آنها در حوادث بعدی صرفا به عناصر مخالف و معاند نظام منحصر گردید. در برخی از فراخوانها، تجمع آنها از چند صد نفر تجاوز نمی کرد و یا برخی نیز بی پاسخ می ماند. این روند سبب شد که گروهک منافقین و برخی گروههای ضدانقلاب فرامرزی، نیروهای بیشتری از هوادارن خود را فراخوان نموده و وارد صحنه کنند. آنچه که در ماههای بعد خصوصا در آبان و دیماه به خیابان آمدند و تلاش کردند آشوب و فتنه را زنده نگه دارند، بازماندگان همین گروههای ضدانقلاب بودند که با فراخوان سران فتنه و هدایت فرماندهان عملیاتی آن مدیریت می شدند. بی تردید، اولین اثری که آشوب و هرج و مرج بدنبال داشت، خدشه به امنیت ملی در محیط داخلی و وجهه نظام در محیط منطقه ای و بین المللی بود. 

بهرحال، آن بخشی از مردم که به سه نامزده بازمانده در رقابت انتخاباتی 88 رای داده بودند و در 25 خرداد به آنها پاسخ مثبت دادند، برخی پشیمان شدند و به موج مردمی مقابله با جریان فتنه پیوشتند. برخی نیز سکوت را ترجیح دادند و در انتظار کنار رفتن غبار فتنه و روشن تر شدن ماهیت مناقشه، خود انزوایی پیشه کردند. نکته ای در این رابطه حائز اهمیت است، گسترش این دو دستگی و رسوخ دامنه شک و تردیدها، حتی به درون خانه و بین اعضای خانواده ها بود که آسیب ناشی از آن را نمی توان انکار کرد. این آسیب، حتی در میان سطوح مختلف افراد در ادارات، سازمانها و نهادها نیز قابل مشاهده بود.
یکی از کارکردها و آثار این شکاف در بین ملت، مخدوش کردن روحیه و وحدت ملی و خراش دادن اعتماد عمومی نسبت به نظام و کارآمدی آن بود. بدیهی است که هزینه ای که جریان فتنه از این ناحیه تحمیل کرد، بسیار سنگین بوده و بازسازی آن کار راحتی نخواهد بود. این دقیقا نادیده گرفتن وصیت آن عبد صالح خداوند و معمار بزرگ انقلاب است که فرمودند: بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است ؛ و رمزپیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن : انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی ؛ و اجتماع ملت درسراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.(فرازی از وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی(ره))

4- تحمیل هزینه های اقتصادی

شاید خسارات وارده از سوی جریان فتنه در اغتشاشات خیابانی به اموال عمومی، سازمانهای دولتی و بانکها، در مقابل هزینه های کلان اقتصادی ناچیز باشد. یکی از اصول مسلم و پذیرفته شده در موضوع سرمایه گذاری در کشور، ضرورت ثبات سیاسی، امنیت و آرامش است. فتنه 88 این کارکرد را داشت که شک و تردیدها را در سطح داخلی و منابع خارجی برای اطمینان از سرمایه گذاری و حفظ سرمایه را دست کم برای مدتی زیاد کرد. 

مصباحی مقدم، نماینده مجلس و یکی از چهره های اقتصادی کشور، در مصاحبه ای با اشاره به ابعاد، آثار و پیامدهای فتنه 88 در عرصه اقتصادی کشور می گوید: یکی از اثرات فتنه در کوتاه مدت این بود که بازار ما را تعطیل کرد. این فتنه عمده در تهران بود؛ تعطیلی بازار تهران به مدت یک هفته و حالت نگرانی که مردم داشتند  این خودش یکبار روانی برای مبادلات تجاری بود. این فتنه موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی را از آن حالت بالا و رفیعی که در منطقه و جهان به دست آورده بود را افت داد. این افت موقعیت، دشمنان جمهوری اسلامی را جری کرد، به آنها این فرصت را داد که تحریمهای ما را تشدید کنند، با این تصور که تشدید این تحریمها، فتنه ای که پدید آمده دامنگیر خواهد شد. و ضربه کاری را به نظام جمهوری اسلامی خواهند زد. سرمایه گذاری های خارجی از آن به بعد آن روند رشدی را که طی می کرد دیگر طی نکرد و متوقف شد. البته هنوز کم و بیش سرمایه گذاری هایی صورت می گیرد ولی نه به شکل گذشته و آن شرایطی که ما با توجه به موضع خوب سیاسی و اقتصادی برای آنها داشتیم و اینها را باید حاصل کارکرد این فتنه و جریان فتنه دانست و معتقدم اگراین فتنه نبود ما سرمایه گذاریهای خارجی را در پروژه عسلویه به صورت بسیار دامنه دارتری داشتیم. ما تهدیدات آمریکا و اروپا و کانادا و امثال آن و همچنین تحریمها را هرگز نمی داشتیم. چون آنها وقتی ببینند ملت ما پشت نظام و به صورت یکپارچه در عرصه مدیریت کشور هستند یک چنین اقدامات نامبارکی را نمی کنند. با توجه به رفتار فتنه گران وقتی دیدند گویی این نظام بخشی از پشتوانه خود را از دست داده است به خود اجازه انجام اموری مانند تحریم و تهدید را دادند. فتنه گران هیچ پایگاه اجتماعی نداشتند و یک دروغ بزرگ را به مردم القاء کردند. فتنه هم عواقب سیاسی داشت و هم تبعات اقتصادی که توانستیم به یاری خدا حتی به جایگاه رفیعتری هم از موضع پیشین دست پیدا کنیم (سایت مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد، 8/12/1390)

5- زیر سوال بردن نهادهای قانونی با انجام اقدامات غیر قانونی

یکی از نهادهایی که هدف جریان فتنه قرار گرفت، شورای نگهبان بود. بر اساس اصل 99 قانون اساسی، مرجع قانونی و مکانیزمی که برای نظارت بر انتخابات و صیانت از آرا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیش بینی شده است، شورای نگهبان و ساختار و سازوکارهای مرتبط با آن است. البته به جز دوره اول ریاست جمهوری، که شورای نگهبان هنوز تشکیل نشده بود، کلیه روسای جمهور و جناحهای سیاسی که در جمهوری اسلامی ایران از طریق انتخابات به قدرت رسیدند، به پشتوانه همین شورا بوده است. زیر سئوال بردن شورای نگهبان، ماهها قبل از خرداد 88، از سناریوی تشکیک در سلامت انتخابات رقم خورد.

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم، اظهارات برخی از اشخاص و حتی کاندیداها فضای سالم انتخابات را به سمت تردید و تشکیک سوق دادند. اظهاراتی چون «مردم هیچ گاه ضد انقلاب نمی‌‏شوند و اگر احساس کنند، رای شان جور دیگری خوانده می‌‏شود و تاثیرگذار نیست و نیز احساس کنند نمی‌‏توانند نقش خود را به خوبی در جامعه ایفا کنند، حضورشان ضعیف می‌‏شود"،( رک؛ سخنان هاشمی رفسنجانی که در مراسم سی‌‏امین سالگرد قانونگذاری در مجلس شورای اسلامی نقل از (خبرگزاری کار ایران-12/9/1387)) «باید به طور جدی تلاش شود تا سلامت انتخابات برای مردم مشخص شود تا با خیال راحت بروند و ‏رای دهند، از این جمله بودند. اما بیانات رهبری بسیار آرامش‌دهنده بود. نمی‌خواهم بگویم که غیر از این است، اما در تبلیغاتی که ‏می‌شود، ضرورت دارد که علائم روشنی برای سلامت انتخابات نشان داده شود".(سخنان هاشمی رفسنجانی در خطبه های نمازجمعه تهران، اردیبهشت 88)

طراحان سناریو گام بعدی را در ایجاد یک تشکیلاتی غیرقانونی برداشتند و کمیته صیانت آراء را راه اندازی نمودند. با اعلام اسم رمز آشوب(تقلب)، این کمیته، ماموریت اصلی خود را به اجرا گذاشت و با اعلام ابطال انتخابات و اصراربر برگزاری مجدد آن، بیانیه های فراخوان برای اردوکشی خیابانی و اغتشاشات را صادر نمود.

اگرچه شورای نگهبان همواره در هر دوره از انتخابات، البته با شدت و ضعفهایی، قبل و پس از برگزاری انتخابات، آماج نقدها و هجمه هایی قرار می گرفته است، اما آنچه که در سال 88 در این رابطه رخ داد، در نوع خود بی سابقه بوده است. بعبارت دیگر بدعتی گذاشته شد و بدیلی برای شورای نگهبان خلق کردند.
براساس تجربه کودتاهای رنگین، انتخابات خصوصا انتخابات ریاست جمهوری همچنان بهترین بستر پیاده سازی چنین کودتایی محسوب می شود. در واقع، فتنه 88 نیز با راهکارها و مختصاتی از کودتای مخملی آغاز گردید. بازخوانی برخی اظهار نظرها در آستانه انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم، حکایت از آن دارد که آثار و پیامدهای فتنه 88 در این رابطه نیز قابل جستجو است و در عین حال دقت و هوشیاری بیشتری را می طلبد. اظهارات برخی شخصیت های که از آنها انتتظار نمی رفت، بار دیگر بهانه ای شد تا برخی افراد و محافل سیاسی، همان زمزمه ها را در مورد سلامت انتخابات و تشکیک در وظایف و کارکرد شورای نگهبان تکرار نمایند. به عنوان نمونه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار اعضای شورای مرکزی و دبیران استانی و شهرستانی حزب مردم‌سالاری، اعتماد مردم را سرمایه همیشگی انقلاب و نظام اسلامی خواند و با اشاره به اینکه مردم چیزی جز این نمی‌خواهند که در سرنوشت و آینده خود تأثیرگذار باشند، گفته بود: مردم می‌خواهند رأی‌شان تأثیرگذار باشد و تزئینی نباشد و می‌توان با فراهم آوردن زمینه یک انتخابات شفاف و سالم، با حضور ناظران و مجریان صالح، اراده مردم را از طریق انتخاب نمایندگان مستقل و قوی توسط خودشان تحقق بخشید. (سایت آفتاب، 25/7/1390)
همه افراد و گروههایی که مدعی هستند که به نظام، انقلاب و امام(ره) وفادار هستند و احساس تعلق دارند، دست کم یکبار این سخن حکیمانه معمار بزرگ انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی را بخوانند که فرمودند: «هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است . همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می شود و در آخر، رژیمی را ساقط می نماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصی مان باشد احترام بگذاریم»(صحیفه امام ج17ص431).
6- ساختار شگنی و القاء تشویش و تردیدهای ذهنی
ایجاد تشویش و تردید نسبت به برخی آرمانهای اصیل انقلاب، اصول مسلم و متقن قانون اساسی، خط امام خمینی(ره)، یکی از دیگر از پیامدهای فتنه 88 بود. القائات جریان فتنه اذهان عمومی را مشوش کرد و دست کم در بین بخشی از مردم تاثیر گذار بوده است، خصوصا در بین نسلی که با مبانی، منابع، فرآیندها و سوابق کمتر آشنا بوده اند، یا نسبت به ماهیت و اهداف پدیده های سیاسی و شیوه ها و پیامدهای آنها، دارای آگاهیهای سیاسی کافی نبوده و از شم سیاسی و قدرت تحلیل سیاسی لازم برخوردار نیستند.
بکار بردن شعارهای ساختار شکن، تلاشی برای از بین بردن مرزها و حرمتها و عبور از خط قرمزها بود. "شعار نه غزه - نه لبنان"، در واقع مخالفت صریح با میثاق ملی و اصول مسلم آن بوده است. صرف نظر از اینکه حمایت از مستضعفان و مسلمانان یک نگرش آرمانی انقلابی ملت ایران، مبنای فطری بشری و باور دینی مردم مسلمان ایران است، حمایت از مبارزات حق طلبانه در جهان در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده است. بند 16 از اصل سوم بر« تنظیم‏ سیاست‏ خارجی‏ کشور بر اساس‏ معیارهای‏ اسلام‏، تعهد برادرانه‏ نسبت‏ به‏ همه‏ مسلمانان‏ و حمایت‏ بی‏ دریغ از مستضعفان‏ جهان‏»، تاکید نموده و اصل 154 نیز تصریح می کند که؛ «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.»
دعوت مسلمانان و مستضعفان به خیزش و قیام علیه نظام سلطه و مستکبران، یکی از راهبردهای حضرت امام(ره) بود که تحت عنوان صدور انقلاب اسلامی چه در زمان حیات مبارک ایشان وچه در دوره زعامت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی همواره دنبال شد. نهضت بیداری اسلامی در منطقه و روند معنویت گرایی در جهان اکنون خودش را مدیون امام و رهبری و ملت انقلابی ایران می داند. "شعار نه غزه - نه لبنان"، مخدوش کردن این منطق و خط مشی و آثار و دستاوردهای آن بود.
این ساختارشکنیها،  جمهوریت نظام را نیز نشانه رفت و در واقع یکی از وجوه بارز پیامد فتنه 88، تشکیک در جمهوریت نظام و زیر سوال بردن ساختار انتخاباتی کشور بود.  در حالی که انقلاب اسلامی و ملت ایران، همه افتخارش این است که نظام و ساختارهای آن را بر پایه مشارکت سیاسی شهروندان بنا نهاده است. تنها در اولین سال پس از پیروزی، 5 بار ملت ایران پای صندوقهای رای حاضر شدند و به نظام، قانون اساسی، برخی ساختارهای نظام رای دادند. هیچ رژیمی تاکنون چنین ریسکی را نپذیرفته و چنین تجربه ای را نداشته و نخواهد داشت. این یکی از وجوه تمایز مردم سالاری دینی در ایران با دمکراسی در رژیمهای مدعی غربی است. با تدابیر امام (ره) و بصیرت ملت انقلابی، جمهوریت نظام در عالی ترین شکل آن ترسیم شد و در طول سه دهه و حتی در شرایط جنگ و موشک باران شهرها، انتخابات به عنوان بستر مردم سالاری دینی و حفظ جمهوریت نظام، همواره به موقع و با اتقان بالا برگزار گردید.
آثار و تبعات منفی  فتنه در بعد خارجی:
1- تغییر رفتار و ادبیات آمریکا و غرب در قبال ایران
با روی کار آمدن دولت نهم، برخی عناصر جوهری مکتب سیاسی و مشی اصولگرایانه معمار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در ادبیات وسیاستهای دولت در مواجهه با آمریکا و غرب، احیا گردید. این روند در موضوع هسته ای بیشتر نمایان بود. گامهای توسعه برنامه صلح آمیز هسته ای با تدابیری حکیمانه و روندی شتابزا برداشته شد. این روند باعث گردید که شاهد تغییراتی در ادبیات غرب در مقابل ایران باشیم. برخی مقامات غربی و کهنه کاران سیاست خارجی آمریکا، در اظهارنظر خود بر کوتاه آمدن در مقابل ایران تاکید نمودند. این روند تا آستانه انتخابات دهم بطور واضح قابل رصد بود. به نمونه هایی از آن اشاره می شود.
شعار محوری اوباما در تبلیغات انتخاباتی "تغییر" بود. او در موضوع ایران، بر مذاکره بدون پیش شرط تاکید داشت. زبیگنیو برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا که توصیه های وی نقش مهمی در پیروزی اوباما در انتخابات آمریکا داشت، در گفتگو با مجله آلمانی "اشترن" در پاسخ به این سوال که آیا اوباما رئیس جمهور یک ابرقدرت رو به زوال است؟ گفت: واقعیت این است که دوران حماقت ابرقدرتی آمریکا به پایان رسیده است، درباره ایران و برنامه هسته‌ای ایران نیز ما به رویکرد واقعگرایانه، منعطف‌تر و منطقی‌تر نیازمندیم. ما باید مذاکره کنیم؛ ما ممکن است حتی بدون پیش‌شرط مذاکره کنیم. رویکرد موفقیت آمیز برای ایران باید با منافع امنیتی تهران و واشنگتن منطبق باشد.(خبرگزاری فارس، 28/8/1387)
براندازی نظام همواره راهبرد اصلی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است اما ناکامی های پی در پی، این کشور را وادارنمود که راهبرد تعدیل و تغییر رفتار را ترجیح دهد. این در حالی است که فتنه 88 باعث شد تا آمریکا تصور کند فرصت برای بازگشت به راهبرد اصلی و احیانا تحقق آن فرارسیده است. لذا با آغاز اردوکشی های خیابانی و آشوبهای پس از انتخابات 88 در تهران، به حمایت صریح از آن پرداختند.
اوباما چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری گفت: من درباره وقایع ایران نمی‌توانم سکوت کنم و عمیقاً نگران خشونت‌ها هستم. هیچ راهی برای تأیید صحت انتخابات ایران وجود ندارد جهان بدون در نظر گرفتن نتیجه انتخابات، نظاره‌گر وقایع ایران است و از مشارکت مردمی الهام گرفته است ما دپیلماسی سرسختانه‌ای را در قبال ایران دنبال خواهیم کرد. وی در مصاحبه با «سی بی اس» گفت: «صدای مردم ایران باید شنیده شود و نباید خاموش شود. من قبلاً هم گفته‌ام عمیقاً نگران انتخابات ایران هستم. ما از کسانی که در پی عدالت از یک راه مسالمت آمیز هستند پشتیبانی می‌کنیم و من می‌خواهم تکرار کنم که ما در کنار کسانی که متوجه راه حلی مسالمت آمیز برای این کشمکش خواهند بود، می‌ایستیم.»(شورش اشرافیت بر جمهوریت، ریشه یابی حوادث سال 88، حمیدرضا اسماعیلی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 401)
همگام با مواضع دولتمردان آمریکا، کنگره این کشور نیز به اقداماتی علیه ایران دست زد. درست چند روز پس از انتخابات، کنگره و سنای آمریکا قطعنامه‌های شدید‌اللحنی بر ضد ایران و حمایت از آشوبگران صادر کردند و در تاریخ 8 مرداد 1388 (30 جولای 2009)، مجلس سنای آمریکا تحریم شرکت‌های صادر کننده‌ی بنزین به‌ ایران را تصویب کرد.
اگرچه فتنه در ماههای پایان سال 88 فروکش کرد و با حماسه 9 دی ملت ایران به کما و زوال گرایید اما امریکا، فتنه 88 و ظرفیت مخالفتهای ایجاد شده را نادیده نگرفت و برای پروژه درازمدت خود برنامه ریزی نمود. حدود دو سال بعد و در آستانه انتخابات مجلس نهم، مقامات آمریکایی تلاش کردند تا ظرفیت مخالفان در 88 را در انتخابات مجلس و بر پایه تجربه های جدید چون حوادث لیبی، احیا نمایند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در این باره می گوید: "اگر معترضان در ایران نیز مانند مردم لیبی از آمریکا درخواست کمک کنند، دولت آمریکا به کمک آنان می‌شتابد!"، (رک: روزنامه کیهان، شنبه 7 آبان 1390، ص 2)
  کلینتون همچنین در مصاحبه با مجله آتلانتیک گفت:« آمریکا باید هرکاری می تواند در حمایت از کسانی که در ایران برای حقوق بشر و دموکراسی واقعی می کوشند انجام دهد. سپاه پاسداران اساسا مسئول امور شده، بر ما واجب تر شده است که هر کاری می توانیم برای حمایت از کسانی که برای حقوق بشر و دموکراسی واقعی در ایران می کوشند انجام دهیم.» (جام نیوز / پنجشنبه 22 اردیبهشت 1390)
اظهارات کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه سابق آمریکا در گفتگو با شبکه تلویزیونی ای‌بی‌سی نیز قابل تامل است وی گفت': برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران هرکاری که بتوانیم، انجام می‌دهیم )سایت نسیم، 1390/8/15(
لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا نیز برای احیای جریان فتنه در انتخابات مجلس نهم پرداخته می‌گوید: حمایت از فتنه سبز راهبرد اصلی آمریکا علیه ایران است به نظر می‌رسد دیر یا زود انقلابی در ایران به وقوع بپیوندد، آمریکا باید هر گام لازم را برای حمایت از جنبش سبز بردارد. جنبشی که خواهان تغییر و اصلاح است."(خبرگزاری فارس، شهریور 1390)
این رویه نشان می دهد که. فتنه 88 و بازیگران داخلی این فتنه، دست کم امید را به اردوگاه دشمن برگرداندند که چه برای راهبرد میانی (تغییر رفتار) و چه برای راهبرد اصلی(تغییر نظام)، باید بر پتانسیل ایجاد شده تمرکز نموده و آن را ارتقا بخشید.
مقام های رسمی فرانسه از همان آغاز اغتشاش‌ها در تهران از اغتشاشگران حمایت کردند. برنارد کوشنر، وزیرخارجه یهودی الاصل فرانسه در واکنش به این اتهام گفت: "آنچه روز شنبه (هشتم اوت، در جریان جلسه دوم محاکمه) در مورد حمایت علنی از اغتشاشگران گفته شد صحیح است. اگر معترضانی که مورد تعقیب قرار داشتند در سفارت  فرانسه  پناه می گرفتند، دستور این بود که در را باز کنند. این یک دستور اروپایی است. این سنت دموکراتیک ماست." (بی‌بی‌سی فارسی، 19/5/88) این در حالی است که کوشنر، تنها چند ماه قبل از انتخابات 88، در مصاحبه با شبکه CNN گفت: گمان می‌کنم ایران کشوری بزرگ با تاریخی بزرگ است. اگر امروز بخواهیم از افغانستان سخن بگوییم، باید با ایران صحبت کنیم. اگر می‌خواهیم از خاورمیانه، عراق و سوریه سخن به میان آوریم، باید با ایران صحبت کنیم. پس واقعگرا باشیم و با این اشخاص صحبت کنیم.(ایران اکونومیست، 29/8/1387)
2- افزایش فشارها و تشدید تحریم ها
حربه تحریم از همان سالهای نخست پس پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی تاکنون علیه جمهوری اسلامی ایران بکارگرفته شد. گاهی به عنوان یک حربه تکمیلی و گاهی نیز به عنوان یک راهبرد ترجیحی اعمال گردید. تحریم های متعددی که یا در قالب قطعنامه های صادره از سوی شورای امنیت و یا به طور یک جانبه از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی علیه ایران وضع شده است. اما  راهبرد تحریم و فشار در سالهای پس از فتنه 88  روند فزاینده تری یافت. در واقع فتنه 88 این توهم را در میان دست اندرکاران و مقامات عربی ایجاد کرد که با فشارهای بیشتر می توانند با تقویت فتنه سبز  کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند. این در حالی است که تا قبل از فتنه 88 امیدهای عرب در تحول سازی داخل ایران از طریق فشار درحال از دست دادن بودند.
از این رو، «باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات در ابتدای ریاست خود و علی رغم شعار تمایل به دوستی با ایران در مارس 2009، با تمدید شرایط اضطراری و خطر ایران، تحریم‌های ایالات متحده علیه تهران را که به موجب قانون «اعمال قدرت اقتصادی در شرایط اضطراری بین المللی» (IEEPA) عمل می‌کرد، به مدت یک‌سال دیگر تمدید کرد. در تاریخ 1/10/2010 نیز قانون «قانون جامع تحریم‎ها، مسئولیت پذیری و محرومیت ایران» (CISADA) در کنگره آمریکا تصویب و به اجرا گذاشته شد که شامل؛ تحریم انرژی، بانکی و فروش بنزین به ایران می شد.
یکی دیگر از پیامدهای بلافصل فتنه در رابطه با افزایش فشارها وارد شدن و همراهی برخی کشورهای اروپایی آمریکا است. در حالی که رفتار اروپایی ها تا قبل تاحدودی متفاوت بود. لذا آنها نیز با نادیده گرفتن شورای امنیت و تصمیمات آن، به سوی تحریم های فراقطعنامه ای ناشی از تصمیمات شورای امنیت رو آوردند که مجموعه ای از تحریم اقلام نظامی ، صادراتی و وارداتی، سرمایه گذاری، مسافرت، حمل و نقل، همکاریهای فنی و برخی موارد دیگر را در بر می گیرد.
3- باج خواهی در پرونده هسته ای ایران
فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران که یکی از پرچالش ترین موضوعات دو دهه اخیر در روابط بین ایران و غرب محسوب می شود، روند پرافت و خیزی را تاکنون طی کرده است. غرب با محوریت آمریکا هر اقدامی که می توانست تاکنون انجام داد تا و جلو روند پیشرفت فعالیتهای هسته ای ایران را بگیرد. به بهانه "لزوم راستی آزمایی، اعتماد سازی و شفاف سازی" از همه نفوذشان در شورای حکام بین المللی آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل بهره جستند و در هر مرحله، بر دامنه و ابعاد فشارها و الزامات افزودند.
با وجود همه اقداماتی که در دوره اصلاحات برای کم کردن فعالیتهای هسته ای صورت گرفت و برخی از سایتهای هسته ای غیر فعال شدند اما چیزی جز تعلیق کامل فعالیتهای هسته ای ایران، غرب را راضی نمی کرد آنها نه تنها داشتن سانتریفیوژ را تحمل نمی کردند بلکه تعطیلی کلیه مراحل چرخه سوخت هسته ای حتی بستن معادن استخراج سنگ اورانیوم را طلب نمودند. از سال 84 و روی کار آمدن دولت نهم، گامهای اصولی و محکم برای احیای فعالیتهای هسته ای برداشته شد و سایتهای هسته ای یکی پس از دیگری فعال شدند. نتیجه این روند، دست یابی ایران به موفقیت غنی سازی 5/3% بود. غلامرضا آقازاده رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد: «ایران در 20 فروردین 85 با غنی سازی 5/3 درصدی اورانیوم در مقیاس تحقیقاتی مسیر را برای تکمیل یک مجموعه سه هزارتایی از دستگاه های سانتریفیوژ تا پایان امسال هموار کرد». (خبرگزاری مهر،1385/01/22)
غرب در برابر عزم راسخ ایران چاره ای جز تغییر رویه نداشت. "بسته پیشنهادی" همان هویجی بود که در کنار چماق فشار بکار گرفته شد. 
«22خرداد 88 در حالی فرا رسید که ایران دستاوردهای هسته‌ای خود را در چند حوزه تقویت کرده بود. تعداد سانتریفیوژهای فعال ایران به رقم 7 هزار عدد رسید. افزایش تعداد سانتریفیوژ از دیگر سو با تولید 2 نوع پیشرفته سانتریفیوژ همراه شد. این سانتریفیوژها نسبت به ماشین‌های قبل سرعت غنی‌سازی بالاتری- تا 4 برابر- داشتند. از آن سو، ایالات متحده مذاکرات هسته‌ای را از ژوئن 2008 تعلیق کرد تا در انتظار نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری ایران باشد. روند عقب‌نشینی‌های آمریکا در آستانه انتخابات با سرعت بیشتری دنبال شد. به گونه‌ای که 20 خرداد 88 در حالی که تنها 2 روز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران مانده بود، باراک اوباما به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت. سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان اسفند‌ماه 89 در اجلاسیه جامعه مدرسین درباره این نامه گفت: تنها 2 روز مانده به انتخابات، اوباما نامه‌ای به رهبر انقلاب می‌نویسد و به صراحت اعتراف می‌کند که بدون جمهوری اسلامی مسائل منطقه و بین‌الملل حل نخواهد شد. اتفاقات پس از انتخابات سال 1388 گرچه ارتباطی به فعالیتهای هسته ای نداشت ولیکن کشورهای غربی آشوبهای داخلی را بهانه افزایش فشار در برنامه هسته ای کشورمان کردند. حمایت ایالات متحده و تروئیکای اروپایی از عوامل فتنه که اوج آن با «الهام‌بخش دانستن موسوی» توسط اوباما علنی شد، نشان داد آمریکا و متحدانش در 1+5 فتنه را رهیافتی برای بازگشت به شرایط گذشته یافته‌اند. سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران 3 ماه پس از وقوع فتنه یعنی در 18 شهریور 88 بسته پیشنهادی دوم ایران را به نمایندگان 1+5 در تهران تحویل داد. و سرانجام پس از 17 ماه تعلیق مذاکرات، در مهرماه 88، مذاکرات در ژنو برگزار شد. در این نشست قرار بر مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی بود اما طرف غربی بجای بسته پیشنهادی، از ایران خواست تا موضوع مبادله سوخت 5/3 درصد-یعنی 1200 کیلوگرم اورانیوم 5/3 درصد را در مقابل 120 کیلوگرم صفحات سوخت 20 درصد برای مصارف رآکتور تهران را مورد بررسی قرار دهد. 18 روز بعد در نشست وین یک پیش‌نویس تهیه و تحویل ایران شد. ایران در پاسخ پیش نویس، طی نامه‌ای اعلام کرد درباره مبادله شرایطی باید لحاظ شود: «اولا هرگونه مبادله باید همزمان انجام شود، ثانیا باید این مبادلات در خاک ایران انجام شده و ثالثا هرگونه مبادله باید تدریجی انجام شود. یعنی مبادلات در طول یک محدوده زمانی 15 ماهه انجام پذیرد.» پس از این نامه ناگهان موضع طرف مقابل تغییر کرد! و آنان با هرگونه تبادل همزمان مخالفت کردند. بسیاری از تحلیلگران دلیل این رفتار را اینگونه دانستند که آمریکا با سوءاستفاده از فتنه داخلی، ایران را یک کشور ضعیف می‌پندارد و به دنبال ایجاد فضاهایی است که ایران را محترمانه مجبور به «باج‌دهی» کند. 16روز پس از اهانت بی‌سابقه فتنه‌گران به عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع)، ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده- سابق- نیروهای آمریکایی در منطقه از احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران خبر داد. وی به CNN گفت: «حتما می‌توان تاسیسات هسته‌ای ایران را مورد هدف قرار داد. تاسیسات ایران در مقابل حملات بمب‌ها آسیب‌پذیر هستند». قطعنامه 1929 با فشارهای فراوان آمریکا و اعطای امتیازهای فراوان به چین و روسیه در سالگرد فتنه 88 به تصویب رسید تا پیامی آشکار برای عوامل آشوب داخلی ایران داشته باشد. کیم‌آر هولمز، تحلیلگر ارشد نشریه واشنگتن‌تایمز حدود 2 ماه پیش از قطعنامه 1929 در سرمقاله این نشریه نوشت: «تحریم به تنهایی کافی نیست. ما باید دیپلماسی عمومی را به نقض حقوق‌بشر در ایران متمرکز کنیم. جمهوری اسلامی به دلیل وجود اپوزیسیون داخلی دچار نقاط ضعف شده و باید بر این نقطه فشار وارد کرد.» روزنامه آلمانی «ولت» نیز چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت: «توان گروه‌های اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست. به همین علت است که غرب باید همزمان تهدیدهای چندباره خود در اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران را در پیش بگیرد». آدام ارلی، سفیر آمریکا در بحرین قبل از مذاکرات اکتبر 2009 در ژنو افزود: «اگر مذاکرات ژنو موفقیت‌‌آمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریم‌ها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت «رسمی»، «علنی» و «گسترده» از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریان‌های طرفدار غرب در ایران کارساز نیست». وی در بخش پایانی سخنانش می‌گوید: «همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت می‌کنیم اما علنی شدن این حمایت همزمان با اعمال تحریم‌ها می‌تواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریم‌ها گرایش به این افراد است. قطعنامه 1929 در واقع اقدام علنی آمریکا در حمایت از فتنه 88 بود». (رک: فتنه 88 وتغییرمحاسبات غرب درباره ایران هسته ای، سایت بولتن نیوز،20 فروردین 1391)
4- افزایش امید دشمن به بی ثبات سازی سیاسی و براندازی در ایران
بی ثبات سازی جمهوری اسلامی ایران یکی از راهبردها و اهداف جنگ نرم دشمن علیه ایران بوده است. فتنه 88 زمانی رخ داد که جمهوری اسلامی ایران در دو طرف مرزهای خود شاهد یاغی گری و لشکرکشی های بی سابقه آمریکا و هم پیمانانش در ناتو و رژیمهای وابسته به آن در منطقه خاورمیانه بود. عراق و افغانستان در مرزهای غربی و شرقی به اشغال آنها در آمده بود. تحرکات فزاینده آمریکا در شیخ نشین های عرب حوزه خلیج فارس و کشورهای همسایه شمالی ایران، تلقی نوعی تلاش برای محاصره را تداعی می کرد. در اوج فضای ملتهب در منطقه، جمهوری اسلامی ایران به اعتراف دوست و دشمن، باثبات ترین کشور خاورمیانه شناخته می شد. با وجود تهدیدها و تحریمهای گسترده، ثبات سیاسی مستقر و هر روز بر توانمندی ایران در ابعاد فنی و تکنولوژیکی، اقتصادی، نظامی و سیاسی افزوده می شد. روند تاثیر گذاری ایران بر معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای نیز غیرقابل انکار بوده است.
ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه یکی از مقامات سیاسی جهان است که جرأت و جسارت این را داشت تا جلوتر از دیگران به توانایی و قدرت جمهوری اسلامی ایران در سطحی جهانی اذعان کند. وی در حاشیه اجلاس سران کشورهای حوزه خزر در تهران در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: ایران کشور و قدرتی جهانی است و همواره در خاورمیانه تاثیرگذار و نقش آفرین بوده است. ایران ادبیات و تاریخ کهن و ریشه داری دارد که حتی بخشی از خاک شوروی سابق هم جزو خاک و سرزمین ایران بوده است.(خبرگزاری فارس،25/6/86)
یکی از پیامدهای فتنه این بود که آمریکا و غرب را به این باور رساند که اگر راهکار ایجاد و تقویت گروهکهای تروریستی نتوانست راهبرد بی ثبات سازی را در ایران عملیاتی کند، جریان فتنه ارزش سرمایه گذاری دارد و این ظرفیت را خواهد داشت که بی ثبات سازی را فراتر از راهبرد تغییر رفتار بلکه در واقع تغییر نظام دنبال کند. البته اقدامات تروریستی و فعالیت گروهکهایی چون ریگی، نه تنها کنار کذاشته نشد بلکه وارد فازهای جدیدی نیز شد و با هدایت و آموزش سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) و همکاری برخی کشورهای همسایه، تا ترور نخبه گان و دانشمندان هسته ای ادامه یافت. با این حال، به باور دشمنان، جریان فتنه این ظرفیت را دارد که تحت حمایت برخی شخصیتهای دارای سابقه مثبت در انقلاب و مدیریت نظام در سالهای متمادی، و یا در سایه تردید و سکوت برخی خواص دیگر، به سرعت بتواند شکاف اجتماعی ایجاد کند و آشوب را با سرعت فراگیر نماید. این تحلیل از برخی جهات قابل تامل است اما عاملی که در محاسبات دشمنان نظام جای نگرفت و همان عامل نیز این باور را بهم ریخت و مجددا یاس را به اردوگاه دشمن هدیه کرد، چیزی نبود جز مدیریت و رهبری بحرانها که بدست حکیم توانا و هوشمند می باشد و همچنین ظرفیت مردمی نظام است که همواره با بصیرت انقلابی و در سایه عنایت الهی، حماسه های تاریخ ساز را رقم می زنند.
5-  رشد تحرکات ضد ایرانی کشورهای منطقه خلیج فارس
تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در دوران جنگ تحمیلی و صف آرایی در کنار عراق در مقابل ایران، اوج خصومت کشورهای این حوزه با ایران بود، اما آنها در دوران جنگ به توانمندی ایران پی بردند و بعد از جنگ، هر روز شاهد پیشرفتهای جدیدی در حوزه های مختلف در ایران بوده اند. موقعیت منطقه ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران و روند فزاینده قدرت ایران در معادلات امنیتی منطقه، بر تعدیل رفتار و مواضع آنها تاثیر گذار بود.
یکی دیگر از پیامدهای فتنه 88، احیای خصومت دیرینه سران عرب کشورهای حوزه خلیج فارس بود. آنها فتنه 88 را فرصتی برای جبران ناکامی های گذشته خود یافتند. لذا به شیوه های مختلف به حمایت های پنهان و آشکار از جریان فتنه پرداختند.
هشتم اردیبهشت ماه 88 خبرگزاری ها از سفر خاتمی به چند کشور عربی از جمله عربستان سعودی، مصر، مغرب، تونس، کویت و قطر خبر دادند و متعاقب آن در تاریخ 24 اردیبهشت ماه خبر مذاکره او با ملک «عبدالله بن‏ عبدالعزیز» پادشاه عربستان در ریاض روی خروجی خبرگزاری‌ها رفت. بعدها «محمد علی ابطحی» پس از بازداشت شدن به دلیل نقش داشتن در حوادث پس از انتخابات، از «انتخاباتی» بودن این سفر سخن گفت. ابطحی همچنین خبر داد که در این سفر یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس مبلغی را به عنوان کمک به برنامه تبلیغاتی اصلاح طلبان اختصاص داده است. از دیگرسو، «ناصر قره باغی» نیز در مناظره ای که پس از انتخابات با «اکبر اعلمی» داشت، هدف این سفر را جمع‌آوری اعانه برای مخارج تبلیغاتی موسوی عنوان کرد.  دی‌ماه 1390 نیز کمسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی در گزارش رسمی خود از «فتنه 88» تصریح کرد که «مسافرت های خارجی افرادی چون محمد خاتمی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف خارجی به اینکه میرحسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه تغییرات ساختاری در ایران است، اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان می دهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجی ها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز شده است». (خبرگزاری فارس،7 آذر 1391)
حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در حاشیه جلسه هیئت دولت در پاسخ به این سئوال که آیا مبلغ یک میلیارد دلاری که از سوی آیت الله جنتی اعلام شد به برخی از سران فتنه داده شده است را تایید می کنید ، گفت: بله، رقم هزینه کرد آنها بسیار بالاتر از این اعداد است. در فرصتی که اخیرا پیدا کرده ایم برخی از ابعاد پشتیبانی مالی از فتنه سال گذشته را کشف کرده ایم. (خبرنگار مهر،1389/06/03)
با انتشار خبر مربوط به نشست موسوم به الجناردیه در عربستان و کمک 18 میلیون دلاری به طیف اصلاح طلبان خارجه نشین، از ادامه تلاشهای عربستان برعلیه ملت ایران و حمایت از جریان فتنه پرده برداشته شد.
به دنبال  اعتراضات شدید محافل سیاسی و رسانه ای در داخل و خارج کشور به حضور عطاء الله مهاجرانی تئوریسن دولت خاتمی و عضو اتاق فکر موسوی در نشست الجنادریه و دریافت کمک 18 میلیون دلاری از دستگاه امنیتی سعودی،علیرضا نوری زاده  دیگر تریبون دار حامی جریان فتنه که مهاجرانی را در این نشست همراهی می کرد، با انجام مصاحبه های مختلف درصدد توجیه حضور مهاجرانی در این نشست برآمد. وی اعتراف کرد که نشست الجنادره از سوی «گارد ملی عربستان» برگزار شده بود. (رک:خبرگزاری فارس،90/11/28)
این همه ماجرا نیست. ادعای واهی در مورد جزایر سه گانه ایرانی بار دیگر محور جنجال آفرینی گردید. اگرچه شیوخ عرب حوزه خلیج فارس همواره در مورد مسائلی چون ادعای امارات دارای موضع بودند اما بعد از فتنه، شاهد اوج گیری مواضع و رفتارهای تهدیدآمیز بودیم. شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر امور خارجه امارات در گفت‌وگو با رویترز در اظهاراتی گستاخانه و تهدیدآمیز، وضعیت جزایر سه گانه ایرانی را "اشغالی" توصیف کرد و گفت: «این وضعیت در روابط ایران با کشورهای عربی همسایه خود تاثیر منفی دارد.  امیدواریم طرف ایرانی به این موضوع و این اختلاف و این اشغال نه تنها به عنوان مانعی دربرابر بهبود و گسترش روابط با امارات بلکه به عنوان مانعی در برابر روابط کشورهای عربی با ایران بنگرد. به سود همه، ایران و کشورهای عربی است که این اختلاف حتما می‌بایست به صورت مسالمت‌آمیز و عادلانه پایان یابد.»(آفتاب، 6 اردیبهشت 1389)
یکسال بعد، برخی رسانه ها اعلام کردند که امارات برای گرفتن جزایر سه گانه از ایران، مزدور استخدام کرده است. «روزنامه نیویورک تایمز، در گزارشی از تشکیل یک گردان 800 نفره از نیروهای خارجی برای امارات عربی به منظور دفاع از این شیخ‌نشین در برابر حملات خارجی و همچنین اشغال جزایر سه‌گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک خبر داد. این مأموریت را ولیعهد امارات به "اریک پرینس" مؤسس شرکت بلک واتر داده است. این شرکت، عده‌ای از کلمبیائی‌ها را تحت عنوان کارگران ساختمانی وارد امارات کرده اما در حقیقت، آنها سربازان یک ارتش مخفی امریکایی که توسط مزدوران هدایت می‌شود و متعلق به "اریک پرینس" موسس بلک واتر است،‌ هستند. ولیعهد امارات به این شرکت آمریکائی تأکید کرده مزدوران را نباید از میان مسلمانان انتخاب کند.» (آفتاب،27 اردیبهشت 1390)
این نوع رفتارها و موضع گیریها که پس از فتنه 88 روند افزاریشی داشته به معنای این است که برخی از دولت های منطقه با نگاه به داخل ایران و حرکت های فتنه گونه این احساس و تصور غلط در آنها شکل گرفت که می توانند با استفاده از این فرصت ها قدرت یابی جمهوری اسلامی ایران را چه در بعد قدرت نرم و چه از نظر قدرت ژئوپلتیکی و راهبردی مانع خواهند شد.
6- ایجاد نگرانی در حامیان  و وفاداران به انقلاب اسلامی و نظام
جمهوری اسلامی ایران براساس معماری حضرت امام (ره) و مهندسی رهبر معظم انقلاب در طول سه دهه، به عنوان کانون عدالت خواهی و استکبار ستیزی شناخته شد. ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام، بر اساس مکتب سیاسی امام و رهبری و اصول قانون اساسی، الهام بخش همه حرکتهای رهایی بخش و نهضت های اسلامی بوده و از آنها به شیوه های ممکن حمایت نموده است.
فتنه 88 در زمانی رخ داد که جریان مقاومت در منطقه و به طور مشخص، حزب الله لبنان و گروههای جهادی فلسطین در خط مقدم این جریان، پیروزی در دو جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، به جشن و شادی نشسته بودند. آنها با حمایتهای ایران توانسته بودند رژیم صهیونیستی را به شکست و عقب نشینی وادار کنند. موضوع دیگر، موج بیداری اسلامی منطقه بود که با الهام از تدابیر امام و رهبری، در آستانه حذف دیکتاتورهای وابسته آمریکا و تشکیل دولتهای اسلامی با الگوی ایرانی قرار داشت.
در شرایطی که همه چیز خوب پیش می رفت، ایران با جریان فتنه به صحنه آشوب و اغتشاش تبدیل شد. پیامد فتنه 88 برای جریان مقاومت و موج بیداری اسلامی از دو منظر مهم بود. یکی؛ نگرانی آنها از اینکه ام القرای جهان اسلام و بیداری اسلامی، درگیر جنگ نرم تمام عیاری از سوی نظام سلطه و بازیگران داخلی شده بود و فرافکنی رسانه های استکباری نیز بر دامنه این نگرانی می افزود. دوم؛ افتخار ایران اسلامی و الهام بخشی آن، مردم سالاری دینی بود. تلاش جنبشهای اسلامی منطقه برای سرنگونی دیکتاتورهای حاکم و جایگزینی الگوی مردم سالاری دینی در کشور خود بوده است، اما انتخابات ریاست جمهوری که بستری برای تحقق و تثبیت مردم سالاری دینی به شمار می رود از سوی جریان فتنه به چالش کشیده شد. این واقعیت را نمی توان انکار کرد؛ در حالی که برخی خواص در داخل کشور، تحت تاثیر سناریوها و تشکیک های جریان فتنه قرار گرفتند و به آنها پیوستند و برخی نیز با تحلیل های وارونه و درست پنداشتن دروغ‌های سران فتنه و یا با سکوت معنی دار، عملا بر تردیدها دامن زده و فضا را برای عمق بخشی فتنه مساعد کردند، طبیعی بود کسانیکه در ماورای مرزهای جغرافیایی ایران قرار دارند و واقعیات و روند را از نزدیک نمی بینند، دغدغه و نگرانی مضاعفی داشته باشند.
نتیجه
آنچه که بیان گردید برخی از پیامدهای منفی فتنه 88 بود. همانطور که اشاره گردید، در بررسی شرایط و روند تحولات کنونی، آثار فتنه چه در محیط داخلی و چه در محیط خارجی کاملا قابل شناسایی است. این موضوع که فتنه 88 را از حیث کارکردها و پیامدهایش خاتمه یافته تلقی کنیم، بنظر ساده لوحانه خواهد بود. بازخوانی تهدیدات و فتنه های کم شدت و پر شدت سی و چهار ساله اخیر در ایران، بر ضرورت هوشیاری و واقع بینی در این زمینه تاکید دارد. تضمینی وجود ندارد که عناصر و بازیگران فتنه های گذشته، با مختصات و آرایشی جدید در آینده، بازگشت نکنند. همانگونه که فتنه 88، آرایشی از ضدانقلابیون دهه اول، ملی گراها، ملی مذهبی ها، منافقین قدیم و جدید و بخش افراطیون، توهم زدگان و ساده لوحان جناح دوم خرداد را در خود داشت. با این حال بنظر می رسد، تنها راه  در امان ماندن از فتنه ها و یا کاهش هزینه ها و آسیبها، هوشیار، بصیرت نافذ انقلابی و عبرت آموزی از رویدادهای گذشته است. چنانچه امام خامنه ای (مدظله) در اواخر سال 1389 در تحلیل فتنه 88 فرموده بودند که :«اگر قبول داریم که جبهه ی دشمن برای کشور ما و انقلاب ما برنامه ریزی بلند مدت دارد. پس ما هم باید برنامه ریزی بلند مدت داشته باشیم... همین حوادثی هم که گاهی می بینید در کشور اتفاق می افتد که دست بیگانه در آن نمایان است، چیزهای دفعتاً به وجود آمده نیست، خلق الساعه نیست؛ اینها هم برنامه های میان مدت و بلندمدت بوده است.»


فهرست سوالات

سوال1: چرا جریان موسوم به اصلاحات به رأی مردم در انتخابات سال 1388 ریاست جمهوری تمکین نکردند؟
سوال2: مولفه های تحلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی از فتنه 88 را بیان نمایید ؟
سوال3: برخی مدعی اند که مناظره های انتخاباتی احمدی نژاد و یا اقدام و موضعگیری وی در فراخوان پس از انتخابات منجر به اعتراضات خیابانی شده است. این ادعا تا چه حد  از صحت برخوردار است؟
سوال4 : چه دلایلی در خصوص نقش نظام سلطه در طراحی و راه اندازی فتنه 88 وجود دارد؟
سوال5 : کشورهای غربی بویژه آمریکا بر اساس چه زمینه هایی متقاعد شدند که انتخابات88 مناسب ترین فرصت برای اجرای حرکت مخملی در ایران است؟
سوال6 : بیگانگان در اجرای سناریوی کودتای مخملین چگونه نقش آفرینی کردند؟
سوال7 : رسانه هایی که در ایجاد و تشدید فتنه و آشوب نقش داشتند از چه ماهیتی برخوردار بودند؟
سوال 8 : به چه علت گفته می شود تقلب در انتخابات یک پرژوه از پیش تعیین شده برای راه اندازی انقلاب مخملی در ایران بوده است؟
سوال9: با چه شواهدی می توان گفت که میرحسین موسوی در پازل سناریوی براندازانه دشمن  قرار گرفته بود و مسیری را که انتخاب کرده بود در نهایت به تحقق هدف دشمن منجر می شد ؟
سوال10: یکی از سوالات جدی که مطرح است این است که میرحسین موسوی با توجه به سابقه گذشته او چگونه در فرایند تجدید نظرهای اساسی قرار گرفت؟
سوال11: آیا شواهدی وجود دارد که بازیگران داخلی فتنه از الگوی انقلاب های رنگی برای دستیابی به اهداف خود استفاده کرده اند؟
سوال12: کدامیک از گروه های ضد انقلاب در فتنه 88 حضور فعال داشته اند؟
سوال13: چرا موسوی در راس فتنه88 قرار دارد؟
سوال14: نقش کروبی در فتنه 88 چگونه تحلیل می شود؟
سوال15: نقش خاتمی در عمق بخشی تحولات پس از اعلام نتایج انتخابات چگونه بود؟
سوال16: گروه مشاوران موسوی چه کسانی بودند و چه اقداماتی برای آشوب سازی انجام دادند؟
سوال 17: بسیاری در کشور معتقدند که فتنه 88 در عرصه اقتصادی کشور یک فرصت سوزی  بزرگ به وجود آورد. این حرکت پتانسیل یک جهش بزرگ اقتصادی را در کشور ما کاهش داد. از بعد اقتصادی از نظر شما فتنه چه تبعاتی در اقتصاد کشور ما داشت؟
سوال 18: چرا برخی از جریان های اصلاح طلب برای بازگشت به قدرت باید عذر خواهی و  توبه کنند؟
سوال 19: آیا چهره اصلی کسانی که پس از اعلام نتایج انتخابات دست به آشوب و اغتشاش زده بودند برای سران و بازیگران اصلی فتنه مشخص نبود؟
سوال20: چه زمینه هایی منجر به هتک حرمت عاشورای حسینی در فتنه 88 گردید، و سران فتنه نیز آن را محکوم نکردند؟
سوال 21 :حادثه عاشورای 88 چگونه رخ داد و چه نقشی در به وجود آوردن یوم الله 9 دی و برچیدن بساط فتنه داشته است؟
سوال 22: رفتار جریان اصلاحات در تعامل با آقای  هاشمی را چگونه ارزیابی می کند؟
سوال 23: با چه دلیل و شواهدی گفته می شود که فتنه  در تشدید فشارها و افزایش تحریم ها نقش اساسی داشته است؟
سوال 24: در شرایط کنونی کدام یک از بازیگران سیاسی (اعم از داخلی و خارجی)از بحرانی جلوه دادن شرایط کشور نفع می برد؟
سوال 25: جریان فتنه و اصلاح طلبان و برخی شخصیت های سیاسی با طرح شرایط بحرانی موضوع وحدت ملی را برای برون رفت از وضعیت مطرح می سازند، آیا شرایط کشور در وضعیت بحرانی است؟ شرایط بحرانی دارای چه ویژگی های است؟
سوال 26: طرح وحدت ملی با چه هدفی صورت می گیرد؟
سوال 27: راهبردهای مقام معظم رهبری در مهار فتنه 88  معطوف به چه مواردی است ؟
سوال 28: چرا به سران فتنه که دارای 13میلیون رای بودند اجازه تجمع داده نشد؟ آیا اگر این اجازه داده می شد، موضوع به صورت مسالمت آمیز حل نمی شد و احتمال اقدامات اغتشاشگری کمتر نمی شد ؟
سوال 29 : فتنه گران اعتراضات را با طرح تقلب در انتخابات آغاز کردند و یکی از دلایل تقلب را به صندوق های سیار و تعرفه ها معطوف کرده بودند، چگونه می توان این مطلب را توجیه کرد؟
سوال30 : چرا علی رغم این که افراد واجد شرایط رای دادن را حدود 000/200/45 نفر اعلام کرده بودند، تعداد 000/600/59 برگه تعرفه رای با شماره سریال چاپ شد؟
سوال 31 : در انتخابات اصل بر بیطرفی مجریان و ناظران است. آیا حمایت‌های صریح برخی از اعضای شورای نگهبان در انتخابات از آقای احمدی نژاد منافی با این اصل نبود؟ آیا درست است که برخی اعضای شورای نگهبان عضو دولت و طبعا طرفدار یکی از نامزدها باشند؟
سوال 32: ماجرای کهریزک چه بود؟ و با متخلفین آن چه برخوردی شد؟
سوال 33: چرا علیرغم تأکیدات حضرت امام(ره) به عدم ورود نظامیان به مسایل سیاسی، سپاه در ماه‌های اخیر اقدام به دخالت مستقیم در مسایل سیاسی می‌نماید؟
سوال 34: اصل ماجرای حمله به کوی دانشگاه در وقایع پس از انتخابات چه بوده است؟ چرا با عوامل آن برخورد نمی‌شود؟ آیا عدالت فقط باید برای یک طرف این وقایع اجرا شود؟
سوال 35: چرا رهبر انقلاب روز 23 خرداد و قبل از اینکه شورای نگهبان نتیجه انتخابات را تایید کند، به نامزد پیروز تبریک گفتند؟
سوال36: با توجه به اغتشاشات، خسارت، به شهادت رساندن افراد بی گناه و ... که سران فتنه انجام دادند، محاکمه نمی شوند؟ اگر به جای سران فتنه فردی عادی این جنایات را انجام داده بود، فرصت توبه و جبران داده می شد؟
سوال 37: چرا مقام معظم رهبری در مقابل سران فتنه این همه صبر می کند؟

پرسش‌ها و پاسخ‌ها
سوال1: چرا جریان موسوم به اصلاحات به رأی مردم در انتخابات سال 1388 ریاست جمهوری تمکین نکردند و در عین حال هیچ یک از راه حل های قانونی را برای روشن شدن موضوع نپذیرفتند؟ به بیان دیگر علل و انگیزه های رفتار فتنه‌گران در سال 88 چه بود؟
در این خصوص دو دیدگاه مطرح است: دیدگاه اول بر این باور است اصلاح طلبان با انگیزه تصاحب پست ریاست جمهوری وارد صحنه شده بودند و انگیزه براندازانه ای نداشتند آنچه باعث رفتار خیابانی و عدم تمکین گردید بیشتر متاثر از اقدام و موضعگیری  احمدی نژاد بوده است. تنها با فشار سیاسی به نظام می خواستند امتیاز بگیرند. به عنوان نمونه حسین مرعشی در این مورد می‎گوید: «تنها چیزی که برای ما اهمیت دارد، فقط رأی نیاوردن احمدی‎نژاد است.»‏ تاج‎زاده نیز در گفتگو با ابطحی گفته است: «اگر هیچکدام (کروبی و موسوی) قبول نکردند که به نفع دیگری کنار بروند مهم ‏نیست. ما فقط اگر بتوانیم احمدی‎نژاد را از صحنه خارج کنیم، کار خوبی کرده‎ایم». دیدگاه دوم معتقد است که رفتار اصلاح طلبان رادیکال، را باید در قالب مفهوم براندازی بازیابی کرد. رادیکال های اصلاح طلب با انگیزه ای فراتر از کسب پست ریاست جمهوری وارد عرصه انتخابات شده بودند چرا که این مسیر یعنی اصلاحات از درون ساختار را پیش از این به مدت 8 سال تجربه کرده  و البته نتایج قابل توجهی از آن به دست نیاورده بودند.این جریان یک بازی برد – برد را برای خود پیش بینی کرده بود که یا با موفقیت در انتخابات به حرکت خود به شکل جدی ادامه می داد و یا در صورت شکست می توانست با بسیج مردمی در عرصه اجتماعی این برنامه را پیاده کند. به بیان دیگر دو سطح علل را می توان برای پاسخ به چرایی عملکرد اصلاح طلبان در این مقطع زمانی موردی بررسی قرار داد.
الف) علل بعیده:  این دسته از علل را می توان به زمینه ها تعبیر کرد، یعنی یک سری زمینه ها و قابلیت ها این جماعت را در جهت اقدام به چنین رویه ای در فتنه 88 سوق داد. این زمینه ها را می توان در هندسه ماهیتی و فکری دگردیسانه آن و بروز و ظهور چنین تمایلاتی را در دوره هشت ساله صدرنشینی اصلاح طلبان مورد بازشناسی قرار داد. روند دگردیسی چپ های جوان اول انقلاب به اصلاح طلبان مدرن و پست مدرن دهه 70 به بعد برکسی پوشیده نیست. بر همین اساس فهم نادرست اصلاح طلبان از مفهوم نظام اسلامی که ناشی از گرایش آنها به تفکرات سکولار دنیای غرب بود باعث شد تا رفته رفته از اعتقاد و پایبندی این جماعت به اصول اساسی نظام کاسته شود و در نهایت بنای نظام را فاقد اعتبار و مشروعیت قلمداد کنند. این تفکرات نواندیشانه لیبرالی را می توان عملاً در دوره 8 ساله صدارت آنها ملاحظه کرد. اقداماتی که مجلس ششم که معروف به مجلس اصلاحات بود مانند اصلاح قانون انتخابات، مطبوعات، انحلال دادگاه های ویژه روحانیت، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان، تامین آزادی مخالفان نظام، لوایح دوگانه، برنامه ریزی و اقدامات عملی تا فتح سنگر به سنگر نظام موید نکته موصوف هستند.
ب) علل قریبه : عوامل مستقیم و قریب توجیه رفتار اصلاح طلبان رادیکال را می توان به مواردی مانند هراس از نابودی مطلق و از دست دادن این فرصت تاریخی برای تجدید حیات خویش و اجرای دستور العمل های وارداتی و... اشاره کرد. سند تاملات راهبردی سیاسی – تشکیلاتی حزب مشارکت که در سال 87 توسط اعضای مرکزیت و برخی از مشاوران نظریه پرداز حزب، تدوین و به شورای مرکزی ارائه شد یکی دیگر از دلایل توجیه کننده رفتار اصلاح طلبان رادیکال در فتنه 88 است. افزون بر این می توان به سند راهبردی الگوی زیست مسلمانی که توسط جمعیت توحید و تعاون تدوین شده بود نیز اشاره کرد که آشکارساز انگیزه رفتاری اصلاح طلبان رادیکال و فتنه گران در  سال 88 است.
سوال2: مولفه های تحلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی از فتنه 88 را بیان نمایید ؟
1- طراحی فتنه توسط دشمن بوده است: هنوز خیلى جا وجود دارد براى تحلیل و تبیین و روشن کردن زوایا و ابعاد این فتنه‌اى که دشمن طراحى کرده بود. دشمن محاسبات خیلى دقیقى کرده بود؛
2-  سران فتنه فریب دشمن را خوردند: این کسانى که شما به‌شان می‌گوئید سران فتنه، کسانى بودند که دشمن این‌ها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستى انسان بازیچه‌ى دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتى کرده است، وسط کار وقتى فهمید، بلافاصله بایستى راه را عوض کند. خوب، نکردند.
3- هدف و برنامه دشمن از فتنه: عامل اصلى دیگرانى بودند که طراحى کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آن‌ها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّى شعارهاى دینى هم باقى نمانَد؛ برنامه این بود. طراحى این بود که اگر توانستند قاعده‌ دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار می‌کردند؛ اگر هم قاعده‌ حکومت و دولت طبق میل آن‌ها چیده نشد و برایشان ممکن نشد، کشور را به آشوب بکشانند؛ با خیال خودشان - من یک وقتى گفتم - کاریکاتور انقلاب اسلامى را درست کنند؛ مثل سایه‌هائى که حرکت یک قهرمان را تقلید می‌کنند، اداى قهرمان‌ها را، اداى انقلاب را در بیاورند؛ برنامه‌شان این بود. ملت ایران توى دهن این‌ها زد و بساط این‌ها را جمع کرد.
سوال3:  برخی مدعی‌اند که مناظره های انتخاباتی احمدی نژاد و یا اقدام و موضعگیری وی در فراخوان پس از انتخابات منجر به اعتراضات خیابانی شد. این ادعا تا چه حد از صحت برخوردار است؟
به طور کلی در این خصوص دو دیدگاه وجود دارد؛ برخی مناظره و موضع احمدی نژاد را عامل اصلی اغتشاش‌گری معرفی می کنند و برخی دیگر بر این اعتقادند که این موضوع یک مساله فرعی بود و اردوکشی‌های خیابانی یک اقدام از پیش تعیین شده بود.  براساس این دیدگاه عاملان اردوکشی های خیابانی با هدف توانمندسازی جبهه معارض نظام و تشدید بحران‎های امنیتی به گونه‎ای که نظام ناچار شود برای مهار آن به مخالفان امتیاز بدهد انجام شد. گواه این مطلب درج مقاله‎ای در روزنامه "کلمه" در تاریخ 6/3/88 با عنوان « آن موج که به هوا خاست» به قلم "محمدرضا تاجیک" است که صراحتا به تایید آشوب‎های خیابانی می‎پردازد. وی در این مقاله و در پوشش بحثی نظری نوشته است: «خیابان جایی است که در آن نظم و نظام مسلط به چالش کشیده می‏شود و مشروعیت و مقبولیت آن مخدوش می‎شود».
اعترافات برخی از طراحان این موضوع نشان می‎دهد باور سران فتنه این بوده است که فقط در صورتی که فضا را امنیتی کرده و حجم زیادی از مردم را به خیابان بکشانند می‎توانند از نظام امتیاز بگیرند لذا بنا داشتند به هر قیمت ممکن این کار را انجام بدهند. تعبیر یکی از بازداشت شدگان در این مورد این است که " بنا داشتیم به هر قیمت ممکن مردم را به خیابان بیاوریم حالا اگر باختیم به بهانه تقلب و اگر بردیم به بهانه جشن." اظهارات عبدالله جاسبی  در این خصوص نیز قابل توجه است وی چند روز قبل از انتخابات می گوید: یا موسوی برنده انتخابات می‌شود یا نافرمانی مدنی انجام می‌گردد. موسوی در مصاحبه با مجله تایم، یک روز قبل از انتخابات می گوید: تجمعات خیابانی چشمگیر هفته های گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادی دگرگون خواهد ساخت و در واقع این اتفاق با فشار بر رهبر نسبت به پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد. بیانیه اول موسوی تنها یک روز پس از انتخابات آمادگی ذهنی و رفتاری وی را برای تجمعات خیابانی بعد از انتخابات تأیید می کند. اظهارات عفت مرعشی، همسر هاشمی رفسنجانی در  روز رای‌گیری انتخابات نیز موید دیگری است. وی گفت اگر تقلب شود از مردم می خواهیم با حضور در خیابان ها واکنش نشان دهند اما در صورتی که تقلب انجام نشود مطمئن هستم که میرحسین موسوی رای خواهد آورد.
یافته‎های نهادهای مسئول نیز نشان می‎دهد که موضوع مناظره‎های انتخاباتی - اگرچه در آن‎ها خطاهایی رخ داد- فقط یک عامل فرعی بوده و جریان اصلاح‎طلب با اهدافی که به آن‎ها اشاره کردیم بنا داشته به هر شکل ممکن بخشی از مردم را به خیابان بکشاند و آن را به سمت درگیری با نظام سوق دهد.
سوال4: چه دلایلی در خصوص نقش نظام سلطه در طراحی و راه اندازی فتنه 88 وجود دارد؟
1-  براساس گزارش‌ها و بررسی‌ها، نظام سلطه از مدت ها قبل برنامه تغییر از درون را در ایران دنبال می‌کرد. در این راستا محافل آکادمیک و رسانه‌ای آمریکا، «دفاتر ویژه» آمریکا در کشورهای مختلف و همچنین سفارت‌خانه‌های غربی حداقل سه کانونی بودند که طی دو دهه و به خصوص در دوره نئوکان‌ها 2000 تا 2008 فعالیت گسترده‌ای را با هدف «تغییر در ایران» دنبال می‌کردند. ادبیات دوره بوش در ارتباط با ایران به «Regime change»  موسوم شده بود. این ادبیات در دوره اوباما هم ـ علیرغم آن که توقع نمی‌رفت ـ  استمرار پیدا کرد.
2- براساس گزارشی مستند، حداقل 19 مرکز مجرب و برخوردار از کارشناس‌های امور ایران در فاصله سال‌های 1380 تا 1388 روی پروژه تغییر ایران متمرکز بوده‌اند و در ماه‌های منتهی به انتخابات تا یک سال پس از آن به حجم فعالیت خود به شدت افزوده‌اند. این مراکز شامل مؤسسه بروکینگز، شورای روابط خارجی، بنیاد صلح بین‌المللی‌کارنگی، بنیاد آمریکای جدید، بنیاد ملی برای دموکراسی، مرکزکارتر، بنیاد جامعه باز، مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، بنگاه رند،کمیته خطر کنونی، بنیاد دموکراسی در ایران، خانه آزادی، مرکز مطالعات استراتژیک و راهبردی، مؤسسه هادسون، بنیاد هریتیج، مؤسسه امریکن اینترپرایز، مؤسسه هدور، مؤسسه کیند و مرکز پیشرفت آمریکا می‌شود. بعضی از این مؤسسات از جمله بنیاد هریتیج و مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن حداقل 40 نشست تخصصی درباره ایران برگزار و مسایل ایران را از نزدیک رصد کردند. در همه این مراکز- تقریباً- بدون استثنا بین 3 تا 5  نفر از عناصر ایرانی مرتبط با جریان فتنه همکاری داشته‌اند و این نیروها علاوه بر مشارکت در بحث‌ها و طرح‌ها، سایت‌هایی را به زبان فارسی برای کمک به انتقال پیام‌های فتنه‌گران راه‌اندازی کرده‌اند. این سایت‌ها که متعلق به همان مراکز 19 گانه بوده‌اند شامل؛ گذار-  متعلق به خانه آزادی‌- و سردبیری فاطمه حقیقت‌جو، «توانا»- متعلق به مرکز آزادی خاورمیانه- ، «پنجره»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی- و سردبیری هاله اسفندیاری، «راهبرد»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی- و سردبیری منوچهر محمدی، واشنگتن پریزم- متعلق به مؤسسه امنیت جهانی- ، «ردیاب ایران»- متعلق به مؤسسه امریکن اینترپرایز- و سردبیری امیرعباس فخرآور، «ابتکار امنیتی ایران- متعلق به مؤسسه سیاست‌ خاور نزدیک واشنگتن- و سردبیری مهدی خلجی و «چراغ آزادی»- متعلق به مؤسسه کیتو- می‌شدند.
3-   بر اساس بررسی‌های انجام شده حداقل هشت «دفتر ویژه» در دبی، بگرام، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباط‌گیری، هماهنگ‌سازی، آموزش و تجهیز به مرور و در فاصله سال‌های 1371 تا 1388 راه افتادند. این دفاتر بعضاً زیر نظر سیا و بعضاً زیر نظر پنتاگون - وزارت دفاع- فعالیت می‌کردند و در این میان دفتر دبی استثنائاً مستقیماً زیر نظر معاون اول رئیس جمهوری آمریکا فعالیت می‌کرد. اسناد می‌گویند این دفاتر به سرشاخه‌هایی در تهران وصل بوده‌اند و از طریق این سرشاخه‌ها، نخبگان در حوزه‌های مختلف را شناسایی کرده و به این دفاتر می‌کشانده‌اند. ورزشکاران، هنرمندان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، روزنامه‌نگاران، صنعتگران، بانوان، فعالان عرصه صنعت، تشکل‌های کارگری، فعالان سیاسی، احزاب و..... که تعداد آن‌ها از ده‌ها هزار نفر فراتر رفته‌اند، به مرور به این دفاتر منتقل و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله‌ای توجیه و هماهنگ می‌شدند و در نهایت به‌عنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار می‌گرفتند. سرپل‌های این «دفاتر ویژه» همان حلقه‌هایی بودند که در دوره هاشمی‌رفسنجانی و دوره خاتمی در دستگاه‌های مختلف فعالیت می‌کردند و سکولاریزه‌کردن نظام و جامعه ایران در دستور کارشان بود.
4- علاوه بر این دفاتر ویژه، دست کم 17 سفارتخانه غربی شامل سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئیس، دانمارک، فنلاند، کره جنوبی، ژاپن و ... به جمع‌آوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه و تجزیه و تحلیل‌های دوره‌ای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند. بعضی از این سفارتخانه‌ها -‌ به خصوص سفارت انگلیس-  تجهیز مخالفان و پشتیبانی مالی از آنان را دنبال می‌کردند. اینها در فتنه سال 1388 به‌صورت عملیاتی‌تر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند؛ به‌گونه‌ای که بعضی از عوامل سفارتخانه‌های غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوب‌های خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.
5- در نیمه اسفندماه سال 89 کاندولیزا رایس از فرایند تربیت نیرو در ایران رازگشایی کرد:« در همین ارتباط به واسطه موسسه ملی دموکراسی آمریکا تاکنون توانسته‎ایم هزاران فعال را آموزش دهیم. ما تاکنون به اشکال بسیار مختلف در بحث آموزش، سرمایه‎گذاری کرده‎ایم تا یک لایه‎ی اجتماعی از لحاظ فکری سکولار را در عرصه‎های بین‎المللی رشد و پرورش دهیم». او در ادامه افزود: «نیروهای سکولار ایران قوی‎تر از گذشته شده‎اند. از این رو، ما دیگر نباید به قیاس‎های اشتباه بسنده و تکیه کنیم».
6- باراک اوباما در گزارش خود که برای رؤسای کنگره و مجلس سنای آمریکا- نانسی پلوسی و جوزف بایدن- ارسال کرده بود، اعلام کرد که از ماهواره ها، توییتر و فیس بوک برای ایجاد ناآرامی و هدایت اغتشاشگران استفاده کرده‌اند. وی در فرازی از گزارش خود گفت «به توییتر دستور داده که تعمیرات فنی را تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران به عقب بیاندازد تا اخلالی در ارتباط با معترضان انتخاباتی ایران پدید نیاید. کما اینکه تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی یک هفته قبل از زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران برنامه های خود را از 6 ساعت در روز به 24 ساعت در روز افزایش داد و از ظهر روز 22 خرداد- روز انتخابات- گزارش‌های پی در پی مبتنی بر تقلب گسترده در انتخابات و در عین حال پیروزی قطعی میرحسین موسوی را مخابره می‌کرد. این تلاش‌ها از 11 شب روز انتخابات تشدید گردید.» همچنین در گزارش دولت آمریکا در مورد ابزارها آمده است؛ «اداره  شورای مدیران پخش»، به منظور پشتیبانی از برنامه ها، فرکانس های ماهواره ای جدیدی را پیش بینی نمود تا از قبل بر انسداد فرکانس های امواج پخش اخبار توسط دولت ایران پیش دستی نماید. همچنین یک مسیر اینترنتی حفاظت شده و منحصر به فرد برای ایرانی ها تعبیه گردید تا تصاویر ویدئویی خود را به شبکه خبر فارسی صدای آمریکا ارسال نمایند. خدمات وب سایت «توییتر» نیز به صفحات وب سایت «فیس بوک» و وبلاگ ها افزوده شد.» نقش توئیتر در ناآرامی‎های ایران آنقدر محسوس بود که موسسه آمریکایی صلح از اندیشکده‎های آمریکایی در مقاله‎ی «پیش‌بینی چگونگی دیپلماسی شهروندی» در سال 2011 حوادث پس از انتخابات ایران را نمونه بارز کارکرد شبکه‎های اجتماعی بیان کرد.
7-  تأسیس ‏شبکه تلویزیونی بی‎بی‎سی فارسی تنها 6 ماه پیش از برگزاری انتخابات، افزایش برنامه‎های آن به 24 ساعت در ‏روزهای نزدیک به انتخابات و تأثیر فزاینده آن بر هدایت، کنترل، مهره چینی و بازی‏گردانی حوادث پیش و ‏پس از انتخابات تنها یک مورد از موارد نشان دهنده تدوین سناریوی دشمنان خارجی و داخلی جهت براندازی ‏نظام می‏باشد. فراخوان‎های سازگارا و نوری‌زاده در شبکه‌های ‏VOA‏ و ‏BBC‏ برای اغتشاشات روز عاشورا از ‏دیگر مصادیق این امرهستند که بر تأثیر رسانه‎های خارجی بر وقایع و تحولات داخلی گواهی می‎دهند . ‏
8- اگر نگاهی به سیاست‌های رسمی و رسانه‌ای کشورهای غربی و هم‌پیمانان منطقه‌ای آنان در فاصله آذرماه 87 تا انتخابات خرداد 88 و پس از آن بیاندازیم، به وضوح نقش مکمل آنان در ترویج مهندس موسوی را مشاهده می‌کنیم. در این میان تلویزیون فارسی بی بی سی که اساساً از آذرماه 87 شروع به کار کرد، تلویزیون V.O.A آمریکا و سایت‌های فارسی الجزیره قطر و العربیه عربستان یک جبهه مشترک رسانه‌ای به نفع موسوی به وجود آورده و در حالی‌که مراکز تحقیقاتی آن‌ها پیروزی دکتر احمدی‌نژاد را قطعی اعلام کرده بودند، میرحسین را پیروز قطعی اعلام کرده و در عین حال روی جدی‌بودن احتمال تقلب به نفع احمدی‌نژاد تأکید می‌نمودند. خود این موضوع دلیل مستقلی بود که پیوستگی داخل و خارج را نشان می‌داد.
سوال5 : کشورهای غربی به ویژه آمریکا بر اساس چه زمینه‌هایی متقاعد شدند که انتخابات88 مناسب ترین فرصت برای اجرای حرکت مخملی در ایران است؟
مطابق اسناد موجود، کشورهای غربی و در رأس آنها دولت امریکا بر مبنای مجموعه کدهایی که از داخل ایران دریافت کردند به این نتیجه رسیدند که مقطع انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 88 بهترین فرصت برای اجرای کودتای مخملی در ایران است که در مقاطعی چون سال های 76، 80، و 84 شرایط را برای اجرای آن مناسب ندیده بودند. عوامل زیر در متقاعد شدن نظام سلطه به اینکه سال 88 مناسب ترین زمان برای اجرای کودتای مخملی است، نقشی کلیدی داشته است:
1.   مسافرت های خارجی افرادی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف خارجی به اینکه میرحسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه تغییرات ساختاری در ایران است، اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان می دهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجی ها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز شده است.
2.  مسافرت مجموعه ای از عوامل اطلاعاتی خارجی در پوشش های مختلف به داخل ایران و برآورد اوضاع داخلی ایران
3.  شناخت تاریخی از شخصیت میرحسین موسوی به دلیل حضور عوامل وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی در کنار وی مانند اردشیر امیرارجمند
4. پیشبرد پروژه شبکه سازی با همراهی گروه هایی چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین از سال 88 به این سو که اصلی ترین مکانیسم اجرایی آن برگزاری دوره های متعدد براندازی نرم در خارج از ایران برای گروه های برگزیده داخلی و مسافرت بیش از چند صد نفر از چهره های شناخته شده جریان دوم خرداد به خارج از ایران به منظور شرکت در این دوره ها در فاصله سال های 84- 88 بود.
5. و آخرین عامل پیام هایی بود که غربی ها مستقیما از داخل ایران دریافت کردند و این پیام ها منجر به شکل‌گیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان می دهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیام ها به بیرون داشته و از جمله پیام‌های مستقیم وی برای امریکا در اواخر سال 1387 موجب شد امریکا پروژه مذاکرات هسته ای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را بر پیروزی اصلاح طلبان در انتخابت 1388 متمرکز نماید.
آنچه به عنوان عوامل خارجی زمینه ساز فتنه 88 مد نظر است، صرفاً یک فاکتور تاثیر‎گذار بر سهل‎شدن زمینه بروز فتنه 88 نیست، بلکه می‎توان به جد گفت طرف غربی در برنامه‎ریزی، سازماندهی و هدایت ناآرامی‎های اجتماعی به سمت و سوی مورد نظر خود نقش اصلی را برعهده داشته است. فلذا مدیریت فتنه 88 بر عهده طرف غربی بوده است. در اثبات این موضوع شواهد بسیار قطعی در مواضع رسمی «سکانداران غرب»، «طرح های مراکز تولید توطئه آمریکایی» و «رسانه های دیداری، شنیداری، مجازی و مکتوب» موجود است.
سوال6 : بیگانگان در اجرای سناریوی کودتای مخملین چگونه نقش آفرینی کردند؟
سناریوی کودتای مخملین با نقش آفرینی بیگانگان آغاز و تداوم یافت که مهمترین اقدامات آنها بدین شرح بود:
1- حمایت‌های تئوریک و فکری درباره چگونگی تحقق گام به گام سناریوی کودتای مخملین (مشاوره بنیاد سوروس، بنیاد آلبرت انیشتین، خانه آزادی و ...)
2- حمایت های تبلیغی - رسانه‌ای (تلویزیون بی.بی.سی فارسی، صدای‌آمریکا، شبکه های اپوزیسیون خارج از کشور و ...)
3- حمایت های سیاسی - بین‌المللی (مواضع صدر اعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه درباره مساله تقلب در انتخابات و ... عدم صدور مجوز به مسئولین عالی رتبه برای حضور در مجامع بین المللی)
4- حمایت های مالی (چندین مرحله تصویب بودجه در سنای آمریکا برای کمک به اپوزیسیون در ایران)
5- حمایت های آموزشی (دوره های آموزشی برگزار شده توسط دختر دیگ چنی در دبی، راه اندازی وب‌سایت‌های آموزش انقلاب مخملین، ترجمه متون آموزشی انقلاب مخملین و ...)
6- افزایش تهدیدات های نظامی - امنیتی
7- ایجاد محدودیت‌های اقتصادی - مالی (بلوکه کردن بخشی از دارایی های ایران در انگلیس)
8- فعال سازی سفارتخانه‌ها و موسسات وابسته (نقش سفارتخانه های خارجی در کمک اطلاعاتی، مالی و حتی پناه دادن اغتشاشگران و ...)
9- فعال سازی برخی از اتباع و عناصر وابسته در داخل کشور (همچون مازیار بهاری، خبرنگار نیوزویک، کیان تاجبخش، نماینده بنیاد سوروس در ایران و ...)
       10- حمایت و فعال سازی برخی از چهره‌های سیاسی که از کشور گریخته‌اند (محسن مخملباف، عطاا... مهاجرانی، محسن سازگارا و ...)
سوال7 : رسانه‌هایی که در ایجاد و تشدید فتنه و آشوب نقش داشتند از چه ماهیتی برخوردار بودند؟
رسانه های غربی فعال در این زمینه را می‎توان در دو گروه بررسی کرد:
رسانه های گروه اول: رسانه‎هایی که به طور مستقیم پیگیر ایجاد خط اغتشاش و دامن زدن به ناآرامی ها بوده‌اند: شاخص ترین این دسته سایت BBC است. تأسیس ‏شبکه تلویزیونی بی‎بی‎سی فارسی تنها 6 ماه پیش از برگزاری انتخابات، افزایش برنامه‎های آن به 24 ساعت در ‏روزهای نزدیک به انتخابات و تأثیر فزاینده آن بر هدایت، کنترل، مهره‌چینی و بازی‏گردانی حوادث پیش و ‏پس از انتخابات، تنها یک مورد از موارد نشان دهنده تدوین سناریوی دشمنان خارجی و داخلی جهت براندازی ‏نظام می‏باشد. فراخوان‎های سازگارا و نوری‌زاده در شبکه‌های ‏VOA‏ و ‏BBC‏ برای اغتشاشات روز عاشورا از ‏دیگر مصادیق این امر هستند که بر تأثیر رسانه‎های خارجی بر وقایع و تحولات داخلی گواهی می‎دهند. ‏
انتقال فضای قبل از انتخابات به مقطع پس از انتخابات و ایجاد دو‎گانگی و تضعیف انسجام جامعه همراه با ‏«توهم تقلب» در انتخابات از سوی معترضین به انتخابات، به شکل‎گیری فضای انتقام‌گیری در جامعه کمک ‏کرد.‏ که این موارد از تاکتیک‌های مورد استفاده بی بی سی بوده است.
جهت‎گیری بسیاری از رسانه‏ها چون روز آنلاین، گویا، گذار، ‏VOA، ‏BBC، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو ‏رژیم صهیونیستی، شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب مانند منافقین، گروه‌های سلطنت‌طلب، پارس، رنگارنگ، ‏کانال بک و سایت‌های اینترنتی ضدانقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس، کلمه، بالاترین، قلم و... در ‏جریان انتخابات و وقایع بعد از آن و تأثیر آن‎ها به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب، ذیل عملکرد بی بی سی، مهندسی شده بود.
بررسی فعالیت‌های خبری شبکه تلویزیونی ‏CNN‏ در روزهای پس از انتخابات نشان می‌دهد این شبکه تمام ‏توان خود را در جهت بهره‌برداری از اغتشاشات بسیج کرده است. گردانندگان ‏CNN‏ با قطع برنامه‌های عادی ‏به طور ویژه به انعکاس تحولات ایران پرداختند و با استفاده از تصاویر دریافتی از بینندگان که قابل استناد نیست، ‏حتی کمترین معیارهای حرفه‌ای انتقال خبر را زیر پا گذاشتند. ‏
این شبکه حتی پا را فراتر گذارده و به آموزش اغتشاشگران روی آورد. شبکه مزبور در برنامه‌های مختلفی ‏راه‌های هک کردن سایت‌های دولتی کشور مانند وزارت کشور و... را به بینندگان خود آموزش داد. تحریک و ترغیب اغتشاش‎گران به ادامه خشونت و درگیری، یکی دیگر از محورهایی است که توسط ‏CNN‏ ‏دنبال شد.
رسانه های گروه دوم: رسانه‌هایی که فرصت موجود را به عنوان بهترین فرصت برای آمریکا شناسایی کرده و دولت امریکا را به استفاده از این فرصت تشویق کرده‌اند؛ رسانه‌هایی چون واشنگتن پست و وال‌استریت‌ژورنال در روزهای آغازین انتخابات حتی طرح تقلب را رد کرده و به نظر سنجی‎های خود برای تائید صحت انتخابات ایران تکیه کردند و پس از مدتی فضای داخل ایران را به عنوان بهترین فرصت جهت عملی کردن اهداف آمریکا مطرح نموده و در مقالات و تحلیل‎های خود پیگیری و استفاده از این فرصت را به دولت امریکا گوشزد کردند. و سایر رسانه هایی که گاهاً حاوی مقالات افشاگرانه پیرامون عملکرد غرب بوده اند و ...
سوال8 : به چه علت گفته می شود تقلب در انتخابات یک پرژوه از پیش تعیین شده برای راه‌اندازی انقلاب مخملی در ایران بوده است؟
در این خصوص دلایل و شواهد زیادی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1-  یکی از گزارش های منتشره که از سوی سران فتنه تکذیب نگردیده، بیان‌گر آن است که در اردیبهشت 1387 - 13 ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران- جلسه‌ای در واشنگتن با حضور عناصر ضدایرانی دولت آمریکا به همراه چند تن از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی - از جمله دکتر ابراهیم یزدی دبیر‌کل نهضت آزادی- برگزار گردیده است. در این جلسه روی پدیده تقلب در انتخابات 88 و تلاش نظام برای پیروزی دوباره دکتر محمود احمدی‌نژاد و لزوم تشکیل کمیته‌ای ذیل عنوان «صیانت از آراء» از سوی اصلاح‌طلبان تأکید شده است.
2-  مصطفی تاج‎زاده نیز در نمایشگاه مطبوعات 1387 طی اظهاراتی علنی می‎گوید: «چنان‎چه فاصله آرای کاندیداها زیاد باشد، قطعا تقلب رخ داده است». این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در 9 اردیبهشت فرموده بودندکه «از دشمن انتظاری هم جز دشمنی نیست: چه انتظاری هست؟ بی‌توقعی از دوستان است. بی‌توقعی از کسانی است که جزو این ملتند. واقعیات را دارند می بینند. می بینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام می‌گیرد، در عین حال همان حرفی را که دشمن می زند، اینها هم می زنند»! ایشان در ادامه تأکید می کنند: "من انتظارم این است کسانی که با ملت ایرانند، جزء ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ می گویند؟ چرا بی انصافی می کنند؟...»
3-  حدود 3 ماه بعد از رسانه‌ای کردن موضوع سلامت انتخابات،«کمیته مشترک صیانت آراء» از سوی جریان اصلاح‌طلب با محوریت احزاب کارگزاران، مجمع روحانیون، مشارکت و مجاهدین انقلاب اعلام موجودیت می‌کند و در اعلامیه‌ها و اظهارنظرهای پیاپی صلاحیت دولت و شورای نگهبان را برای برگزاری انتخابات زیر سؤال برده و خواستار تشکیل «هیئت مستقل برگزاری انتخابات» و خلع ید از شورای نگهبان و وزارت کشور می‌شوند. در آذرماه 87 مصطفی تاج‌زاده عنصر برنامه‌ریز این کمیته به‌صورت رسانه‌ای از مراجع عظام تقلید درخواست می‌کند که نظام را وادار به پذیرش مستقل انتخابات کرده و خود نمایندگانی را برای عضویت در هیأت معرفی نمایند که این در واقع مخدوش‌کردن داوری رهبری در امر انتخابات بود. همزمان این کمیته نسبت به فعالیت بسیج و سپاه در انتخابات ابراز نگرانی کرده و نظام را متهم می‌کند که برای کانالیزه‌کردن انتخابات مأموریت‌های ویژه‌ای به این نیروها واگذار کرده است. در این بین پس از یک ماه از اعلام کاندیداتوری سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی 20 اسفند 87 اعلام کاندیداتوری کرده و شش روز بعد، محمد خاتمی استعفا می‌دهد. این جابجایی در اسفند 87 معنای خاصی داشت و از این رو بسیاری از نیروهای سیاسی چنین رخدادی را نشانه عزم این جریان برای بر‌هم‌زدن انتخابات ارزیابی کردند. روزنامه کیهان در تاریخ 24 بهمن 87 در سر مقاله‌ای با عنوان « برای مشارکت یا برهم‌زدن» از این توطئه پرده‌برداری کرد.
4-  در همین راستا ابطحی نیز در اعترافات خود گفته است: «اصلاح‎طلبان برای باخت احتمالی برنامه‎ریزی کرده بودند که از ماه‎‏ها قبل مساله تقلب را مطرح کنند، کمیته صیانت از آرا تشکیل دهند که اگر رای نیاوردند از آن ‎استفاده کنند تا ‏حداقل انتخابات را به مرحله دوم بکشانند».
5- جالب‎تر از همه اظهار نظر مربوط به مهدی ‎هاشمی است که در 20 خرداد 1388 به زنگنه می‎گوید: «همه ‏چیز را برای صیانت از آرا آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کرده‎ام». مقصود مهدی‎ هاشمی در این‎جا پروژه‎ای است که می‎توان آن را پروژه ارتباط پیامکی خواند. چند روز پیش از انتخابات، پروژه‎ای مبنی ‎بر ارتباط پیامکی لحظه به لحظه با نمایندگان موسوی حاضر در پای صندوق‎های رأی، که توسط مهدی‎ هاشمی‎طراحی و نرم‏افزاری هم برای آن نوشته شده بود، کشف شد. این پروژه جهت رصد مستمر و دائمی‎حوزه‎های اخذ رأی و ابطال آرای صندوق‎هایی که رای موسوی در آن پایین بود، پیش‎بینی شده بود که در شب 21 خرداد مورد ضربه اطلاعاتی قرار گرفت و خنثی شد.
6- نکته مهم در اینجا این است که جریان فتنه در ایام انتخابات سال 88 کاملا نسبت به این موضوع که تقلبی صورت نگرفته و باخت موسوی محصول عدم اقبال مردم به او بوده، علم کامل داشت اما با هدف استفاده از ظرفیت وی برای انجام پروژه کودتای مخملی و به خیابان کشاندن بخشی از مردم، به طور سیستماتیک و سازماندهی شده بحث تقلب را به وی القا کرد. به عنوان نمونه یافته های های اطلاعاتی مفصلی وجود دارد که نشان می دهد مجموعه نظرسنجی های ارائه شده به موسوی از جانب مهدی هاشمی جعلی و با هدف آماده کردن ذهن وی برای طرح بحث تقلب بوده است.
7- همچنین یک کد اطلاعاتی دیگر وجود دارد که نشان می دهد یکی از استراتژیست های برجسته جریان دوم خرداد یک هفته قبل از انتخابات می گوید: «ما آنقدر رای نداریم که انتخابات را ببریم اما آنقدر رای داریم که کشور را به هم بریزیم». علاوه براین، افرادی مانند محمد خاتمی و موسوی خویینی ها قبل از انتخابات به صراحت گفته بودند که عقیده ندارد نه موسوی و نه هیچ کس دیگر قادر به پیروزی بر احمدی نژاد باشد و تاکید کرده بودند که دولت وی تکرار خواهد شد. بنابراین، طرح موضوع تقلب از جانب سران جریان اصلاحات یک دروغ گویی عمدی با هدف پیش برد پروژه کودتای مخملی بوده است نه شبهه ای که آنها مایل به رفع آن باشند.
8- بنابراین به طور خلاصه و به بیان دیگر می توان گفت: در زمان دولت اصلاحات، برخی بزرگان جریان دوم خرداد تقلب گسترده را غیرممکن دانسته بودند. اما با گذشت چند سال، ناگهان این تفکرات به طور غیرمنتظره‌ای تغییر می‌کند، به گونه‌ای که رهبران جریان اصلاحات نه تنها به روشنی درباره امکان تقلب سخن می‌گویند، بلکه راه‌های فراقانونی نظیر بسیج اجتماعی را به عنوان راهکار مقابله با تقلب معرفی می‌کنند. به عنوان مثال، آقای تاج زاده در مصاحبه ای که در مهرماه سال 87 انجام می دهد، می گوید هواداران برخی نامزدهای اصلاح طلب «معتقدند که نه تنها در برابر تقلب که برای تایید صلاحیت هم باید به بسیج اجتماعی دست زد» (هفته نامه شهروند امروز، 87/07/14) در اینجا بایستی پرسید حدود 9 ماه پیش از انتخابات و در حالی که هنوز گمانه‌زنی‌ها در مورد نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری ادامه دارد، چرا برخی اصلاح طلبان (که زمانی بر غیرممکن بودن تقلب تاکید داشتند!) باید درباره احتمال بروز تقلب و راهکارهای مقابله با آن صحبت کنند؟ شاید دلیل چنین تفکری را باید در ذهنیت و پیش فرضهای اصلاح طلبان جستجو کرد که در مجموع باعث می شود این طور بپندارند که اصلاحات مسیر درست و «حقیقت» است، و مردم از «جناح اصولگرا» رویگردان هستند و در نتیجه اگر ما رای نیاوریم (به خصوص اگر مشارکت مردمی خیلی بالا باشد) حتماً تقلب شده! به عنوان مثال، چند روز مانده به انتخابات، از خانم زهرا رهنورد نقل شده بوده که اگر احمدی نژاد پیروز انتخابات باشد بدون شک تقلب رخ داده است (روزنامه کیهان، 2/3/88) و یا در روز رای گیری خانم عفت مرعشی همسر آقای هاشمی رفسنجانی، طی مصاحبه ای با خبرنگاران اعلام می کند که اگر تقلب نشود موسوی پیروز انتخابات است و در غیر این صورت مردم به خیابانها بریزند  یا حتی یک سال قبل از آن، آقای عباس عبدی پیروزی اصولگرایان را در انتخابات مجلس هشتم به این دلیل می داند که «رقابتی واقعی مثل اکثر جاهای دیگر دنیا برگزار نشده است» و به طور تلویحی مدعی می شود که انتخابات مجلس هشتم «سالم» نبوده است. به هر تقدیر، وجود چنین دیدگاهی باعث شد برخی اصلاح طلبان پیش از آنکه به معرفی کاندیدای مورد نظر خود فکر کنند، به دنبال تشکیل کمیته صیانت از آرا باشند، و اگر کمیته صیانت از آرا نیز موفق نشد و در شمارش آرا «دستکاری» شد، مردم را به خیابانها بکشانند. آقای تاج زاده این استراتژی را به «چالشی آمدن» به صحنه انتخابات تعبیر می کند و می گوید: «اگر همه پیش‌بینی‌ها را کردیم و به‌رغم همه پیش‌بینی‌ها نامزد ما رد صلاحیت شد یا رای‌ ها نادرست شمارش شد، ... یک راه این است که آن نامزد بیاید اعلامیه بدهد و از مردم بخواهد در میدان آزادی یا جلوی وزارت کشور جمع شوند. ظاهراً منظور از «چالشی آمدن» به صحنه رقابت‌های انتخاباتی همین است». به این ترتیب، راهپیمایی 25 خرداد هواداران آقای موسوی و کروبی به سمت میدان آزادی را باید یک حرکت از پیش طراحی شده دانست. آوردن هواداران به کف خیابانها دست کم از 9 ماه قبل برنامه ریزی و اعلام شده بوده است،
سوال9: با چه شواهدی می توان گفت که میرحسین موسوی در پازل سناریوی براندازانه دشمن  قرار گرفته بود و مسیری را که انتخاب کرده بود، در نهایت به تحقق هدف دشمن منجر می شد ؟
1- با مراجعه به مصاحبه ای که آقای موسوی قبل از انتخابات با هفته نامه تایم انجام دادند، موضوع روشن می شود. در این مصاحبه، آقای موسوی هدف از برگزاری تجمعات خیابانی را نه پیروزی در انتخابات، بلکه فشار بر رهبری و تغییر بنیادین ساختار قدرت در جمهوری اسلامی معرفی می کند: «او موکداً ابراز داشت که تجمعات خیابانی چشمگیر هفته‌های گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت و در واقع این اتفاق با فشار بر رهبر نسبت به پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد. ما(هفته نامه تایم) پرسیدیم اگر انتخابات را ببازد، آن وقت چه می‌شود. [او پاسخ داد:] تغییر از مدتی قبل آغاز شده است. تنها بخشی از آن به پیروزی در انتخابات مربوط می‌شود و بخش‌های دیگر ادامه خواهند یافت و هیچ عقب‌گردی در کار نخواهد بود». وقتی مواضع آقای موسوی را در این مصاحبه با مواضع تئوریسین اصلاحات، یعنی آقای سعید حجاریان مقایسه می کنیم، قضیه کاملاً روشن می شود. کسانی که با نظریات ایشان آشنایی دارند، می دانند که وی همواره در مقالات خود ولایت فقیه را به سلطانیسم تشبیه کرده، بهترین راه برای گذار به دمکراسی را محدود کردن جایگاه قانونی ولی فقیه می دانسته و این روش را «مشروطه خواهی» می نامیده است. آقای حجاریان در سخنرانی ای که در اوایل اردیبهشت ماه 88 ایراد کرده بودند، دقیقاً همین نظرات را در قالب «مهار و موازنه» به عنوان هدف بیان می‌کند، و سپس استراتژی «فشار از پایین، چانه زنی در بالا» را برای رسیدن به این هدف معرفی می نماید: «نظامی که در آن مهار و موازنه وجود داشته باشد، پیشرفته است. مانند موازنه میان دولت و جامعه مدنی... باید میان منابع قدرت افتراق باشد و بین قدرت، ثروت و منزلت افتراق وجود داشته باشد و قدرت در دست یک گروه متمرکز نشود». حجاریان با بیان اینکه هرچقدر بتوانیم فشار را از پایین بیشتر کنیم، بهتر می‌توانیم در بالا چانه زنی کنیم، تاکید کرد: «می توان متحجرترین جریانات را با یک تکیه گاه تکان داد و در این راه طبقه متوسط بهترین تکیه گاه ماست... باید ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را عوض کرد». به بیان دیگر، آقای حجاریان در سخنرانی خود در آستانه انتخابات، صراحتاً اعلام می کند که طبقه متوسط مردم را باید ابزاری برای تغییر ساختار سیاسی و اجتماعی کشور دانست. ناگفته پیداست که چنین اهدافی بسیار فراتر از تلاش صرف برای پیروزی یکی از کاندیداهای انتخاباتی است و تغییر نظام سیاسی کشور مورد تاکید قرار گرفته است. بدین ترتیب، مصاحبه آقای موسوی را نمی توان تصادفی تلقی کرد، بلکه اهداف و روش هایی که ایشان تجویز می کنند، دقیقاً منطبق بر مطالبی است که از مدت‌ها قبل توسط برخی سران جریان اصلاح طلب تئوریزه شده بوده است.
2-  سعید حجاریان با یادآوری سخن خود مبنی بر «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات» تصریح کرد:« وقتی این حرف را زدم، بسیاری از رسانه های جناح مقابل از این سخن ابراز خوشحالی کردند، در حالی که منظور من این بود که اصلاحاتی که می خواست فقط در بالا چانه زنی کند، مرده است و زنده باد اصلاحات جامعه محور». روشن است که منظور از اصلاحات جامعه محور، روشی است که در آن از بسیج گروه‌های اجتماعی به صورت اهرم فشاری برای ایجاد ظرفیت چانه‌زنی سیاسی استفاده می شود. پیشتر، آقای حجاریان در جای دیگری طریقه ساخت این نوع «اصلاحات» را این گونه بیان می‌کند: «باید اصلاحات دیگری ساخت. اصلاحات بعدی به خون بیشتری احتیاج دارد». بر پایه چنین اظهاراتی بود که پیش از انتخابات ریاست جمهوری 88، بسیاری از دلسوزان نظام نسبت به عواقب خطرناک چنین تفکری هشدار داده بودند و آن را مقدمه آشوب های خیابانی و انقلاب مخملی دانسته بودند.
3-  همان طور که ذکر شد، بخشی از جریان فکری اصلاحات که آقای موسوی در راس آن قرار گرفته بود، کارکرد انتخابات را در امکان بسیج عمومی مردم می دانست، و نه الزاماً به دست آوردن اکثریت لازم برای به دست گرفتن سکان هدایت قوه مجریه. اصولاً آیا امکان دارد کسانی که شعار دمکراسی خواهی و قانون مداری سر داده‌اند، این چنین رای اکثریت را نادیده بگیرند و با اردوکشی های خیابانی تلاش کنند ساختار قدرت را عوض کنند؟ برای پاسخ دقیق تر به این پرسش، بد نیست نگاهی به اظهارات برخی مدعیان هدایت «جنبش سبز» داشته باشیم. به عنوان مثال، سایت جنبش راه سبز (که توسط برخی چهره های دوم خردادی سابق و روشنفکران خارج نشین امروز اداره می شود) ضمن تهییج مخاطبان برای ادامه راه جنبش می نویسد: «آنها اگر هم بخواهند با تمام توان ما را بازداشت کنند شاید کمی بیش از 15000 نفر را می توانند. ما به استناد آمارهای خودشان 13 میلیون نفریم!»
سوال10: یکی از سوالات جدی که مطرح است این است که میرحسین موسوی با توجه به سابقه گذشته او چگونه در فرایند تجدید نظرهای اساسی قرار گرفت؟
در این خصوص سه دیدگاه مطرح است؛
دیدگاه اول، بر این اعتقاد است که موسوی  عامل مستقیم بیگانه بوده و در سال  88 مورد بهره برداری قرار گرفت.
دیدگاه دوم، بر خلاف دیدگاه اول معتقد است که موسوی عامل وابسته نبوده ولی قبل از انتخابات حداقل از سال 1384 به بعدی دچار تغییر نگرشی شده بود و با توجه به تشکیل تشکلی مثل توحید و تعاون، برنامه برای تغییر با هر قیمت را مد نظر داشته است.
دیدگاه سوم، بر این اعتقاد است که موسوی در ابتدا اشتباهات تاکتیکی کرده و این اشتباهات او را در معرض اشتباهات استراتژیک و تجدیدنظری قرار داده است. دکتر شجاعی‌زند، جامعه‌شناسی با خاستگاه چپ سیاسی، این‌گونه به تحلیل اشتباهات موسوی در انتخابات دهم می‌پردازد: «یکی از تحلیل‌های بسیط مبتنی بر اطلاعات آشکار و سیر استقرایی حوادث، چنین ادعا دارد که هیچ‌یک از طرف های اصلی و اولیه ماجرا، نقطه و موضعی که اکنون در آن قرار گرفته است را از پیش قصد و پیش بینی نکرده بود. اوضاع پدیده آمده بیش از هر چیز، نتیجه برهم انباشته و پیامد شاید ناخواسته مجموعه اشتباهاتی است که به تدریج و بی آن که به جد گرفته شوند و کنترل گردند، به مرحله تجدیدنظرهای اساسی و اتخاذ مواضع به کلی مغایر با آنچه در آغاز قصد بود و ادعا می‌شد، رسیده است. این سلسله خطاها را می‌توان از تصمیم ناگهانی مهندس موسوی برای ورود به انتخابات نهم ریاست جمهوری، آغاز کرد:
1-  من می آیم: مهندس که لاقل در سه دوره پیش از این، تقاضای جناح های مختلف را برای آمدن به صحنه انتخابات رد کرده بود، اولین گام اشتباه خویش را وقتی برداشت که اعلام کرد، می آیم؛ در حالی که شرایط برای پیروزی به دلیل فعالیت های مردمی رئیس جمهور وقت و از دست دادن امکان طرح شعارهای بالادست، چندان با او همراه نبود. مجموعه عوامل و شرایط اجتماعی ما نشان داده است که چرخش های مهم سیاسی معمولا در انتخابات پایان دوره دوم ریاست جمهوری ها رخ می دهد و این زمینه و ظرفیت در دوره های میانی به مراتب کمتر است.
2- اصلاح طلب اصول گرا: اگر به آمد و شدهای منتهی به اعلان رسمی آمدن مهندس توجه شود، مشخص است که او اصرار داشت بدین شیوه خود را به عنوان یک چهره مستقل از جناحین، خصوصا اصلاح طلبان معرفی نماید و این می توانست برگ برنده او باشد و با اتکا به سابقه خود در دوره امام، توجهات هر چه بیشتری را از سوی منتقدین هر دو جناح به سوی خویش جلب کند؛ اما او مرتکب خطای دوم خویش گردید و آن نزدیک شدن و پیوند خوردن و بلکه مستحیل شدن در جریان اصلاحات بود.
3- ائتلاف نامنتظر: اگرچه وجود گرایشات روشنفکرانه مهندس و داشتن حلقه دوستان قدیمی در بین اصلاح‌طلبان می‌توانست نزدیک شدن او را به جریان اصلاحات تا حدی توجیه کند، اما اعلان صریح و با افتخار نزدیکی به رئیس مجمع تشخیص مصلحت شاید از مهم ترین خطاهای تاکتیکی او بود و بخشی از محاسبات و انتظارات ناظران درباره جهت گیری های اقتصادی و فرهنگی او را برهم زد و دورنمای راهبردی حرکت او را زیر سؤال برد.
4- پیروزی به هر شکل: یکی از آسیب های ذاتی و جدی دمکراسی و حکومت آرا، سایه انداختن مسئله جلب آراست بر اصول و اهداف کلان تر در فعالیت های سیاسی- اجتماعی. از خطاهای مهندس، میدان دادن به کسانی بود که تاکتیسین مبارزات انتخاباتی و جلب آرا بودند و همه چیز را در سایه آن می دیدند و در خدمت آن قرار می دادند. از همین نقطه بود که عقبه انقلابی، اصولگرایی و آرمانخواهی مهندس در سایه رنگ ها، به تدریج رنگ باخت. خطاهای بعدی را باید از تکمله های اجتناب ناپذیر شعار آمدن برای پیروزی دانست.
5- تبریک پیروزی: مهندس که برای اصلاح مسیر اصلاح طلبان و بازگشت به اصول اصیل انقلاب و امام آمده بود و می توانست آن را به آرمانی مهم تر از پیروزی در این مرحله از انتخابات بدل کند و دنبال نماید، تحت تاثیر فضاسازی مهندسین مبارزات انتخاباتی و البته فضای متفاوت این دوره خاص در شهرهای بزرگ خصوصا تهران، تنها به پیروزی فکر می کرد و چنان از بابت آن مشعوف و مطمئن بود که هیچ مانع دیگری جز تقلب در انتخابات، آنهم در ابعاد بزرگ او را قانع نمی نمود. لذا در یک اقدام عجیب و بی نظیر در تاریخ انتخابات ایران و به نحو پیش دستانه، پیروزی خود را تبریک گفت.
6- ادامه انتخابات در کف خیابان: با صرف نظر از عدم آمادگی و عدم درک درست کارگزاران انتخابات از شرایط و با اشاره به خطاهای تاکتیکی این سوی معادله، باید گفت تصمیمات و اظهارات و اقدامات مهندس و اطرافیان او در روزهای بلافاصله پس از انتخابات، نشان از عدم درک درست شرایط دارد و مصداق بارز سپردن خویش به کوران حوادثی است که در کف خیابان می گذرد و قرار است سرنوشت کار را رقم بزند.
7- فقط ابطال: عجیب است از کسانی که خود سال ها در مسند بالاترین مسئولیت های سیاسی این نظام بوده اند و در عین حال نمی دانند که درخواست قاطع ابطال انتخابات، ضربه زدن به اولین قطعه دومینویی است که قبول و حتی رد آن قادر است میلیون ها قطعه دیگر این چیدمان ظریف سیاسی را برهم بریزد و نظام را با دشواری های متعدد مواجه سازد.
از این نقطه به بعد است که سلسله خطاهای تاکتیکی، تأثیراتشان را بر تجدیدنظرهای استراتژیک نمایان می‌سازند و مهندس را از کسوت یک منتقد سیاسی و رقیب انتخاباتی مدافع و بلکه مشفق انقلاب و نظام خارج می‌کند و به یک اپوزیسیون افسار گیسخته و روز به روز رادیکال تر بدل می سازد.
این سلسله را می توان با تأمل در فحوا و لحن بیانیه های معروف مهندس یافت و مجموعه تحولات راهبردی پدید آمده در خط مشی او را آشکارا نشان داد. مصادیق این تجدیدنظرهای استراتژیک، گاهی از جنس سکوت غیرقابل توجیه و البته معنادار در قبال اعلام حمایت های خارجی و ضدانقلاب رسمی است و گاه از نوع صحه گذاری بر تاکتیک های سوخته انقلابات مخملی و گاهی هم شبیه سازی کاریکاتوریک شیوه های اصیل و بدیع انقلاب .
سوال11: آیا شواهدی وجود دارد که بازیگران داخلی فتنه از الگوی انقلاب های رنگی برای دستیابی به اهداف خود استفاده کرده‌اند؟
بررسی دقیق و تطبیقی مجموعه سخنان و عملکرد سران معترض به انتخابات ریاست جمهوری سال1388، نشان می دهد الگوی رفتاری آن‎ها از تئوری‎های نظریه‎پردازان حکومت‎های غرب برداشته شده است که از آن به انقلاب‎های رنگی یا مخملی یاد می‏شود. بنابر اسناد و اعترافات متهمین جریانات پس از انتخابات ، در اغلب موارد ‏از 198 دستورالعمل‏ جین شارپ برای مبارزات خشونت پرهیز و نافرمانی مدنی الگو برداری شده است.‏
اسناد درون گروهی حزب مشارکت واقعیت‎های تلخی را روشن می‎سازد. در جلسه کمیسیون تدوین استراتژی حزب که در تاریخ 19 تیر ماه 1378 تشکیل گردید، پس از بیان مدل‎های مختلف برای در دست گرفتن قدرت آقای حجاریان با اشاره به مدل «جین شارپ» برای کودتای مخملی با تأکید بر فشار از پایین و استفاده توده‎ای، آن ‎را این‎گونه تبیین می‎کند :
«‌این راه که یعنی جلوی" پارک ملت" و این‎طور جاها شلوغ راه بیفتد و کم کم از این گوشه و آن گوشه شروع بشود و یک کارگر بشود رهبر برود با رژیم چانه بزند». آقای تاج‎زاده ضمن برشماری مدل‎های در دست گرفتن قدرت درکشور می‎گوید: «راه چهارم هم سلاح آمریکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم، تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها هم در همین راه چهارم است». محمدرضا خاتمی می‎گوید: «در عین این که پشتوانه داخلی را حساب می کنیم پشتوانه خارجی را هم حساب کنیم». تاج‎زاده می‎گوید: «این همان مدل چهارم است، مدلی که در برخی از کشور‎ها به‎صورت مخملی اتفاق افتاد و دو تا کار می کنند، یعنی اینکه شما در جامعه چطوری NGO بزنید و دوم اینکه آمریکا چه کمک‎هایی برای گسترش روند دموکراسی خواهد کرد».

صرف نظر از الگوی شارپ و تطبیق صددرصدی وقایع فتنه 88 با آن، الگوی رفتار فتنه‌گران با الگوهای کلاسیک کودتای مخملی هم کاملاً تطبیق داشته است. در تمامی نمونه‎های شناخته شده کودتای مخملی یک انتخابات در قلب فرآیند قرار داشته است. در تمامی این موارد کاندیدای مامورکودتای مخملی به کمک عوامل رسانه‎ای و اطلاعاتی غرب از قبل از انتخابات مردم را به خیابان می‎کشاند و اعلام می‎کند که اگر نام کسی غیر از وی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود حتماً در انتخابات تقلب شده است. پس از انتخابات نیز کاندیدای مأمور کودتای مخملی سعی می کند نظام را وادار به خشونت وسیع کند و به این ترتیب زمینه لازم برای حضور بیشتر مردم در خیابان و تبدیل آن به اعتصاب و تحصن فراهم آورد و نهایتاً دولت پیروز در انتخابات را ساقط نماید. این دقیقاً همان فرآیندی است که پس از انتخابات رخ داد و با مستندات موجود می توان مورد به مورد آن را تشریح کرد. تمرین‎های خیابانی هواداران موسوی که در قالب گروه‎های مختلف جذب ستادها شده بودند با فرماندهی ستاد قیطریه و با هدف آمادگی برای آشوب‎های پس از انتخابات در طول دهه آخر منتهی به 22خرداد انجام گرفت . آمار جذب هواداران ستادها حدود 300 هزار نفر بوده است
سوال12: کدام‌ یک از گروه های ضد انقلاب در فتنه 88 حضور فعال داشته اند؟
یک آمار کاملا مستند موجود نشان می دهد دستگاه های اطلاعاتی و قضایی در چند ماه اوج فتنه 32 عضو موثر نفاق، 12 عضو فعال نهضت آزادی، 15 عضو برجسته بهاییت، 7 چپ مسلح مارکسیست، 9 جاسوس بسیار فعال، 3 عضو گروهک تندر، 2 سلطنت طلب، 3 تروریست مرتبط با رادیو فردا و یک ملی مذهبی را دستگیر کرده‌اند.
سوال13: چرا موسوی در راس فتنه88 قرار دارد؟
«میرحسین موسوی» از عواملی بود که بیشترین نقش را در اجرای فتنه داشت، در آستانه انتخابات طی مصاحبه‎ای با مجله تایم با اشاره به اینکه هدف فراتر از پیروزی در انتخابات است، موضع خود مبنی بر عناد با نظام را نشان داد و اعلام کرد:« تجمعات خیابانی چشمگیر هفته‌های گذشته احتمالا ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت ... درواقع دگرگونی و تغییر در ساختار قدرت با فشار بر رهبری در جهت پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد». وی هم چنین ادامه می دهد:« تغییرات مدت‎هاست که آغاز شده است. تنها گوشه‎ای از این تغییرات به پیروزی در انتخابات مربوط می‎شود و بخش‎های دیگر تغییر ادامه خواهند یافت و هیچ عقب‌گردی در کار نخواهد بود». موسوی در راستای برنامه‎های از پیش طراحی شده به آبیاری بذر تردید کاشته شده در دل مردم توسط دیگران پرداخت و با هدف القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویش اذهان عمومی طبق یک الگوی انقلاب رنگی ، خود را پیروز انتخابات معرفی کرد و هرنتیجه‌ای غیر از آن را نشان دهنده تقلب مطرح کرد و از هیچ تلاشی جهت آماده سازی اذهان برای درگیری و آشوب فرو گذار نکرد؛آن چنان که در بیانیه ستاد انتخاباتی وی قبل از برگزاری انتخابات آمده است:« پیروزمندان انتخابات آینده نیازی به ایجاد درگیری و تشنج ندارند». همچنین براساس اعترافات بدست آمده از متهمین، مجریان این جریان با اعتقاد به عدم ا مکان تقلب، از چند ماه پیش از برگزاری انتخابات خط تقلب در انتخابات را در کانون توجهات خود قرار دادند و به گونه‌ای زمینه چینی کردند که اگر کاندیدای مورد نظرآنان در انتخابات پیروز نشد، این حرکت را یک کودتا در آرای مردم تلقی کنند.
سوال14: نقش کروبی در فتنه 88 چگونه تحلیل می شود؟
«مهدی کروبی» نیز یکی دیگر از بازیگران اصلی فتنه88 بود. اگرچه نمی‎توان او را از طراحان اصلی فتنه نام برد ولی وی نقش مهمی در اجرای این سناریو جهت براندازی نرم ایفا نمود. تا حدود دوماه پیش از انتخابات، کروبی عمده تلاش سیاسی خود را بر مرزبندی با جناح تندرو جبهه اصلاحات قرار داد و تلاش می‌کرد تمایز میان خود و آنها را شفاف کند اما با نزدیک شدن به انتخابات وضعیتی کاملاً متفاوت پیدا کرد و با وجود آن که خود یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری دهم بود، در جبهه حامیان موسوی قرار گرفت.
مبارزه کروبی در این جبهه پس از انتخابات شدت گرفت. او که تا هنگام رأی‎گیری هم تاکید بر سلامت انتخابات داشت، پس از انتخابات به عنوان یکی از عاملان همیشه در صحنه فتنه، با نامه‎ها و بیانیه‎های خود مبنی ‌بر شبهه افکنی و تردیدافکنی درخصوص سلامت انتخابات، القای عدم مقبولیت و مشروعیت دولت و ابطال انتخابات، آتش بیار معرکه شد. علاوه بر این، کروبی در طرح پشته‌سازی از کشته‌های غیرواقعی‌ فتنه و حمایت از اغتشاشگران بازداشت شده به منظور موج‌سواری بر احساسات مردم به خوبی نقش آفرینی نمود. بررسی ها حاکی از آن است که تلاش‎های کروبی و برخی اطرافیان وی در حوادث پس از انتخابات، به منظور خروج کروبی از انزوای شدید برآمده از انتخابات (330هزار رای) و نشان دادن این موضوع بود که او همچنان مهم و اثرگذار است.
سوال15: نقش خاتمی در عمق بخشی تحولات پس از اعلام نتایج انتخابات چگونه بود؟
خاتمی در تحولات قبل و پس از اعلام نتایج انتخابات 88  به جای این که از قدرت و نفوذ خود در جریان اصلاح طلبان برای جلوگیری از  اغتشاشات احتمالی، حرکت های ضد امنیتی و بهره گیری ضد انقلاب و دشمنان خارجی استفاده نماید، بیشتر بر شعله‌های آتشی که موسوی و کروبی ایجاد کرده بودند، دمیده و با آنها تا آخر همراهی کرد. از این نظر محورهای اقدامات و موضعگیری خاتمی موید این نکته است که او کمتر از موسوی و  کروبی بر امنیت و  منافع نظام خدشه نرساندند.  
1-  محمد خاتمی به عنوان اصلی‌ترین حامی میرحسین موسوی در انتخابات سال 1388 در حالی که قبل از برگزاری انتخابات از ضرورت تشکیل "کمیته صیانت از آراء" سخن می‌گفت، در روز جمعه 22 خرداد هنگام انداختن رأی خود به صندوق، در یک موضع‌گیری تعجب‌برانگیز، سعی بر القای ادعای تقلب داشت: "همه‌ی شواهد امر حاکی است، موسوی انتخابات را برده است اما من پیش‌گو نیستم."
2-  خاتمی صبح روز بعد از انتخابات یعنی زمانی که آرا هنوز در حال شمارش بود، به همراه «میرحسین موسوی» و «سیدحسن خمینی» به دیدار «هاشمی رفسنجانی» می رود. به گفته‌ هاشمی، خواسته‌ این سه نفر در دیدار ظهر 23 خرداد، "ابطال انتخابات بود و راه‌های قانونی را نیز قبول نداشتند."
3- پس از آن‎که درخواست راهپیمایی برخی حامیان موسوی در انتخابات، برای روز 25 خرداد، رد شده و مورد تأیید قرار نگرفت، خاتمی نیز با موسوی و کروبی همراه شد و در بیانیه‎ای مشترک با موسوی تأکید کرد: "به‎رغم عدم صدور مجوز راهپیمایی و به‎دلیل عدم امکان اطلاع‎رسانی کافی به مردم و برای ادای احترام به آن دسته از حامیانی که در راهپیمایی میدان انقلاب تا میدان آزادی حضور پیدا کرده‎اند، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی امروز در مسیر راهپیمایی حضور یافته و مردم را به آرامش دعوت خواهند کرد. " همان‎گونه که مشخص است در این بیانیه به‎صورت کاملا مرموزانه مردم را به حضور غیرقانونی در این مراسم دعوت کرده و از طرفی بهانه حضور خود را دعوت مردم به آرامش! عنوان می‎‎کنند. نتیجه این حضورکاملا آرام، جان باختن چند تن از هموطنان‎مان از نیرو‎های بسیج و معترضین، در اغتشاشات غروب 25 خرداد بود. در بیانیه موصوف می‌نویسد: "آن‌چه در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری اتفاق افتاد، باعث خدشه‌دار شدن اعتماد عمومی و منجر به واکنش‏ های طبیعی و پر احساس مردم عزیز ما در سراسر کشور(!) شده است. این حق مسلم مردم است که خواستار حفظ آرای خود شوند و وظیفه‌ مسلم مسئولان کشور است که امانت‌دار این آرا باشند و تلاش کنند اعتماد عمومی که بزرگ‌ترین پشتوانه‌ کشور و نظام است، حفظ و تقویت شود." در ادامه این بیانیه تاکید می‌شود که:"خواسته‌های موسوی روشن است و مطالبات وی، خواست همه‌ ماست."
4-  با آن‎که اعلام شده بود که رهبری نظام روز 29 خرداد در نماز جمعه شرکت می‎‎کنند و مجمع روحانیون مبارز به رهبری خاتمی نیز از این موضوع مطلع بود، این مجمع خواستار درخواست مجوز برای برپایی راهپیمایی در30 خرداد شد (یعنی همان روزی که منافقین علیه نظام اسلامی دست به شورش مسلحانه زدند). این درخواست مورد موافقت قرار نگرفت و با آن‎که رهبری انقلاب در خطبه آن نماز جمعه تاریخی خواستار پیگیری مطالبات از مسیر قانون و خاتمه دادن به اردوکشی خیابانی شدند، این مجمع تا ساعت 2 بعدازظهر روز موعود حاضر نشد درخواست خود را لغو کند و زمانی این کار را انجام داد که عملا تأثیری نداشت، چراکه معترضان به خیابان آمده بودند و حاصل آن، جان باختن بیش از 10 تن از هموطنان بود. خاتمی در این بیانیه «انتساب حرکت سالم مردم به بیگانگان» را «جلوه‏‌ای از سیاست‏ های نادرست» می‌داند که «سبب دورتر شدن مردم از حکومت می‏‌شود.» او در این بیانیه نیز می‌نویسد: "در ایران انتخاباتی برگزار شده است و انبوهی از مردمان بزرگوار که آن حماسه‌ حضور را آفریدند نتیجه‌ اعلام شده را باور ندارند و به آن معترض‏‌اند. اعتماد عمومی در این زمینه لطمه دیده است و بستن راه اعتراض مدنی به روی مردم به معنی گشودن راه‏ های خطرناکی است که خدا می‏‌داند به کدام سرانجام برسد."
5- خاتمی علی رغم مشاهده سوءاستفاده دشمنان از اوضاع و  فراهم شدن ساز وکارهای قانونی پیگیری موضوع مجدداً در 8 تیر 88  می‌گوید: "به هر حال حادثه‌ای رخ داده و مردم به آن اعتراض دارند؛ باید اشکالات را رفع و مردم را قانع کرد. حل این مسأله می‌تواند با تشکیل یک «هیأت بی‌طرف» صورت پذیرد". هدف خاتمی در این‌جا از ارایه‌ پیشنهاد تشکیل «هیأت بی‌طرف»، در حقیقت برداشتن اولین گام برای دور زدن قانون اساسی و  بی‌اعتبار کردن نهادهای قانونی از جمله شورای نگهبان و وزارت کشور بود؛ این نظریه بعدها به شکل کامل‌تری در قالب طرح «رفراندوم» از سوی خاتمی ارایه شد و نشان داد که وی هنوز نقشه‌ ابطال انتخابات را در سر دارد.
6-  خاتمی اواخر تیرماه در دیدار با خانواده‎‎های بازداشت‌شدگان، برگزاری رفراندوم را تنها راهکار برون‌رفت از بحران فعلی کشور دانسته و گفت: "باید از مردم پرسیده شود که آیا از وضعیت پیش‌آمده راضی هستند و اگر اکثریت مردم از این وضعیت راضی هستند و این وضع را قبول داشته باشند، ما هم تسلیم هستیم". این سخنان خاتمی از آن‎جا که می‎‎توانست حامیان داخلی فتنه را تا حدودی از لاک خود بیرون آورد، به‎شدت مورد استقبال قرار گرفت و در رسانه‎‎های ضد انقلاب نیز به سرعت انعکاس یافت. فردای این دیدار، مجمع روحانیون مبارز در بیانیه‎ای رسمی حرف‎های خاتمی را تکرار و از ایده رفراندوم دفاع کرد.
7-  خاتمی در ادامه‌ فعالیت‌های خود در ارتباط با حوادث پس از انتخابات، یک بار خواستار تحقیق و تفحص مجلس از انتخابات شد(7 مرداد88) و یک بار دیگر «همه پرسی» را راه برون رفت از شرایط موجود دانست.(28تیر88)
8- رفتار خاتمی نشان می داد که او همچنان اصرار بر قانون شکنی و  فراهم کردن زمینه برای آشوب طلبی در کشور را دارد. زیرا در همین راستا به همراه موسوی و کروبی فراخوان هواداران برای حضور در روز قدس و روز عاشورای حسینی را می دهد و باز باعث توهین و جسارت هواداران علیه نظام گردد.
سوال16: گروه مشاوران موسوی چه کسانی بودند و چه اقداماتی برای آشوب سازی انجام دادند؟
گروه مشاوران "میرحسین موسوی" در ایام منتهی به انتخابات و ماه‎های پس‎ازآن، فعالیت‎ها و اقدامات جمعی و مجرمانه مختلفی انجام دادند که از جمله مهم‎ترین این فعالیت‎ها می‎توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-  تشکیل کمیته صیانت از آراء
2-  صدور بیانه‎های میرحسین موسوی
3- تشکیل کمیته پی‎گیری امور آسیب‎دیدگان حوادث پس از انتخابات با علم به دروغ بودن بسیاری از ادعاها
4- اقدامات رسانه‎ای با هدف ایجاد اغتشاش
5- برگزاری جلسات گروه مشاوران با هدف طراحی عملیات ناامنی و فریب
6- تهیه گزارش موسوم به 370 صفحه‌ای
این گزارش، توسط گروه دیده بانان سبز انتخابات، ده‎روز پس‎از سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر این ‎که انتخابات تمام شده است و معترضان نتوانسته‎اند دلیلی برای وقوع تقلب در انتخابات ارائه دهند، تهیه شد. این‎گروه بیش از سیصد و هفتاد صفحه از مستندات خود را در اثبات تقلب و تخلف‎های گسترده در انتخابات دهم ریاست جمهوری منتشر کردند.
سوال17: بسیاری در کشور معتقدند که فتنه 88 در عرصه اقتصادی کشور یک فرصت سوزی  بزرگ به وجود آورد. این حرکت پتانسیل یک جهش بزرگ اقتصادی را در کشور ما کاهش داد. از بعد اقتصادی ازنظر شما فتنه چه تبعاتی در اقتصاد کشور ما داشت؟
1- یکی از اثرات فتنه در کوتاه مدت این بود که بازار را تعطیل  و خسارات زیادی از این طریق بر کسبه و بازار واردکرد. این خودش یک بار روانی برای مبادلات تجاری بود.
2-  غربی‌ها که طی 30 سال گذشته با اعمال هر گونه تحریم اقتصادی علیه ایران خود را در این جبهه ناکام می دیدند و بر اساس تحلیل کارشناسان غربی دیگر این تحریم‌ها کارایی خود را از دست داده بود، با فتنه جویی سران فتنه بار دیگر امیدوار شدند با تشدید تحریم‌ها علیه ایران بتوانند به اهداف شوم خود دست یابند که البته این هدف هم دست نیافتنی است.
3-  این فتنه موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی را از آن حالت بالا و رفیعی که در منطقه و جهان به دست آورده بود، تنزل داد. کاهش موقعیت و پرستیژ نیز دشمنان جمهوری اسلامی را جری کرده و  به آنها این فرصت را داد که تحریم‌ها علیه ایران را تشدید کنند، با این تصور که تشدید این تحریم‌ها، فتنه‌ای که پدید آمده را فراگیر خواهد کرد و ضربه کاری را به نظام جمهوری اسلامی خواهد زد.
4- سرمایه گذاری های خارجی که قبل از فتنه از روندی رو به رشد برخوردار بود، متوقف شد. در همین رابطه برخی روزنامه‌های خارجی وقت گزارش دادند که تنش‌های سیاسی پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران موجب شده تا تلاش شرکت‌های بین المللی برای سرمایه گذاری در پروژه های نفت و گاز ایران کاهش یابد. کاهش تمایل شرکت‌های خارجی برای سرمایه گذاری در ایران و حتی شاید خروج سرمایه از کشور زیان میلیاردی دیگری است که سران فتنه سال 88 بر این ملت تحمیل کردند. روزنامه چاینا دیلی در همین رابطه خبری را اعلام کرده بود مبنی بر این‌که با به قدرت رسیدن باراک اوباما در آمریکا انتظار می‌رفت تحریم‌های تجاری و اقتصادی بر ضد ایران به تدریج پایان پذیرد، ولی وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری موجب کاهش تمایل شرکت‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز ایران شده است. دکتر مصباحی مقدم می‌گوید: معتقدم اگراین فتنه نبود ما سرمایه گذاری‌های خارجی را در پروژه عسلویه به  صورت بسیار دامنه دارتری داشتیم. نکته اینکه  بنا به گفته رستم قاسمی وزیر نفت: در صورت به ثمر رسیدن پروژه پارس جنوبی سالانه 400 میلیارد  دلار به درآمد ارزی کشور افزوده می شد. از سوی دیگر ما تهدیدات آمریکا و اروپا و کانادا و امثال آن و همچنین تحریم‌ها را هرگز نمی داشتیم. با توجه به رفتار فتنه گران وقتی دیدند گویی این نظام بخشی از پشتوانه خود را از دست داده است به خود اجازه انجام اموری مانند تحریم و تهدید را دادند. فتنه گران هیچ پایگاه اجتماعی نداشتند و یک دروغ بزرگ را به مردم القاء کردند.
5- افزایش ریسک اقتصادی کشور در گزارش سازمان‌های بین‌المللی که یکی از فاکتورهای مهم شرکت‌های خارجی برای سرمایه گذاری در ایران است، زیان دیگری است که سران فتنه با ایجاد آشوب‌های خیابانی بر اقتصاد ایران وارد کردند و باعث شدند بسیاری از کسب و کارها در کشور با رکود همراه شود و سرمایه‌ها که باید در چرخه تولید و سرمایه گذاری در کشور به گردش در آید به سمت دیگری برود.
سوال 18: چرا برخی از جریان های اصلاح طلب برای بازگشت به قدرت باید عذر خواهی و  توبه کنند؟
در مورد اینکه چرا نیروهای دلسوز نظام و ملت حزب‌الله بر توبه اصلاح طلبان به عنوان مقدمه فعالیت مجدد سیاسی تاکید دارند، باید به کارنامه اصلاح طلبان در حوادث پس از انتخابات سال 88 توجه نمود و علت را در رفتار سیاسی ایشان جستجو کرد. این جریان در انتخابات سال 88  در پازلی بازی کرد که توسط بیگانگان طراحی شده بود. به واقع آن جریان سیاسی محوری که در درون کشور وظیفه هدایت عمومی سناریوی کودتای مخملین را برعهده داشت، جریان اصلاح طلب بود که برخی از اقدامات این جریان سیاسی که امکان بازگشت آنان به درون قدرت و حاکمیت را دشوار ساخته است، چنین می‌توان برشمرد:
1- اکثریت اتاق فکر کودتا را اعضای فعال این جریان تشکیل می‌دادند که مروری بر دستگیر شدن پس از انتخابات به خوبی این مساله را مشخص می‌کند.
2- بخش عمده‌ای از فعالین رسانه‌ای که در فریب افکار عمومی و القاء دروغ بزرگ تقلب در انتخابات نقش داشتند، اعضای این جریان بودند.
3- نامزدهای محوری سناریو فتنه 88 از درون اردوگاه اصلاح طلبان انتخاب گردید و این جریان تا آخرین توان از ایشان حمایت نمود.
4- بخش عمده ای از فعالین شبکه‌های اجتماعی که مدیریت صحنه آشوب‌ها و اردوکشی‌های خیابانی را برعهده داشتند، جوانانی بودند که در مکتب سیاسی جریان اصلاح طلب درس آموخته و به این جریان تعلق داشتند.
5- تمامی تجمعاتی که با هدف اردوکشی‌های خیابانی و فشار بر نظام سیاسی برای تجدیدنظر در انتخابات صورت گرفت، توسط دعوتنامه‌هایی شکل گرفت که توسط احزاب و گروه‌ها و شخصیت‌های وابسته به این جریان سیاسی از طریق صدور اطلاعیه و بیانیه اعلام شده بود.
6- اتهامات متعددی که علیه نظام اسلامی منتشر گردید اغلب توسط گروه‌های سیاسی اصلاح طلب صورت گرفت که نقش زیادی در فریب افکار عمومی و تخریب چهره نظام اسلامی داشت.
7- عدم پایبندی به قانون و پذیرش فرآیند انتخابات از آغاز تا پایان و طرح مطالبات غیرقانونی
8-  متهم ساختن نظام اسلامی به تبانی، فساد، ظلم، جنایت و آدم کشی و ....
9- توهین به مقدسات (ارزشهای انقلاب اسلامی، قانون اساسی، حضرت امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب اسلامی، مراجع عظام تقلید، مسئولین نظام اسلامی، ملت حزب الله، نهادهای انقلابی، و ... ) توسط برخی از منسوبین به این جریان و سکوت بخشی دیگر در برابر این توهین‌ها و اتهامات
10- بهم ریختن مرزبندی بین خودی و غیرخودی و قرار گرفتن در اردوگاهی واحد با اپوزیسیون و ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف سیاسی
موارد برشمرده به خوبی نشان می دهد که برخی از منسوبین به این جریان مجرمینی هستند که به دلیل جرائم سیاسی – امنیتی خود دیگر امکان بازگشت به قدرت و فعالیت سیاسی برای آنها مهیا نیست و بخشی دیگر برای بازگشت به قدرت و فعال شدن در عرصه سیاست نیازمند توبه از رفتار و کردار خود و برائت جستن از اقدامات فتنه‌گران دارند. البته هستند افرادی در این اردوگاه که با فتنه‌گران همراه نبودند، اما از آنجا که مبتنی بر سوابق سیاسی خود متعلق به این جریان هستند و در دوران فتنه نیز مواضع صریح و آشکاری نگرفتند، با وجود عدم منع قانونی برای فعالیت سیاسی آنها، افکار عمومی انتظار دارد تا با صراحت مرزبندی خود را با فتنه‌گران و ضدانقلاب اعلام نمایند.
سوال19: آیا چهره اصلی کسانی که پس از اعلام نتایج انتخابات دست به آشوب و اغتشاش زده بودند برای سران و بازیگران اصلی فتنه مشخص نبود؟
1. تردیدی نیست که سران فتنه علم کامل از حضور ضد انقلاب و بهره گیری آنها از فضای بوجود آمده  داشتند زیرا این گروهک ها از طرق مختلف اعلام موجودیت کرده بودند از جمله سرکرده گروهک تروریستی منافقین در تاریخ 12 دی ماه 88 رسماً اعلام کرد که در دامن زدن به آشوب‌های روز عاشورا در تهران نقش داشته است،
2.  علاوه براین، سران فتنه شاهد اهانت ها و جسارت مکرر اغتشاش گران بودند ازجمله  حداقل  جسارت کنندگان طی سه مرحله چهره واقعی خود را به مردم نشان داده بودند اما در هر مرحله، سران فتنه به توجیه و وارونه سازی آن پرداخته و به جای واکنش به چنین اقداماتی آنها را مردم آزاده و خدا جو معرفی کردند که به دنبال حقوق از دست رفته شان هستند. این سه مرحله عبارت بود از:
  الف) در آستانه روز قدس که سیاست‌ها و آرمان‌های نظام اسلامی در دفاع از ستمدیدگان جهان زیر سؤال رفت؛
ب) در تجمع سبزها به مناسبت 16 آذر در دانشگاه تهران و اهانت به ساحت بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) و به آتش کشیدن پوستر ایشان؛
ج) مهم‌ترین رسوایی جریان فتنه جسارت به عزاداران و عزای امام حسین (ع) در روز عاشورا بود. گستاخی هدفمند عده‌ای در اهانت و جسارت به قرآن، مساجد، حسینیه‌ها و تکیه‌ها، نذورات، عزادارن و مراسم حسینی، تخریب اموال عمومی، به بازی گرفتن مقدسات مردم و شعار علیه اصل ولایت فقیه.
سوال20: چه زمینه هایی منجر به هتک حرمت عاشورای حسینی در فتنه 88 گردید و سران فتنه نیز آن را محکوم نکردند؟
مهمترین زمینه های حرمت شکنی عاشوری حسینی  را باید در اعمال و تفکرات جریان اصلاح طلبی جستجو کرد. در واقع بسیاری از رویدادها در یک بستر تاریخی و فرهنگی- اجتماعی شکل می‌گیرد. بسترهای هتک حرمت عاشورای حسینی در سال88 را باید در یکسری تفکرات، برنامه ها و اقدامات دگردیسانه دوران اصلاحات جستجو کرد.
ابتدای دگردیسی این جریان در سال‌های نخست با مواجهه‌ی فرهنگی و رسانه‌ای به مبانی فکری اسلام و انقلاب اسلامی آغاز شد. سپس در دوران اصلاحات و زمان تصدی «عطاالله مهاجرانی» بر مسند وزارت فرهگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات، این مواجهه تبدیل به سیاست‌های دولتی شد که تساهل و  تسامح را در برنامه های فرهنگی و سیاسی خود قرار داده بود؛ سیاست‌هایی که در تمامی ابعاد فرهنگی از بازار نشر کتاب گرفته تا سینما و تئاتر را در بر می‌گرفت. اوج این سیاست‌ها در آن سال‌ها را می‌توان در جراید و نشریاتی یافت که با حمایت همه جانبه‌ی دولت، هجمه‌ی گسترده‌ای را به مبانی اسلام و انقلاب اسلامی آغاز کرده بودند.  جهت تنویر افکار و برای فهم بهتر این هجمه‌ها، به برخی از مطالب این روزنامه‌ها و جراید اشاره می‌شود. (پیش‌تر به دلیل درج این مطالب از ساحت مقدس اهل بیت(ع) و همچنین مخاطبین عذرخواهی می‌شود.)
- ارزش‌های دینی دائماً در تغییر هستند. اگر روزی [حضرت] فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌گفت بهترین زن کسی است که نا محرم او را نبیند، امروز کسی نمی‌تواند این را بپذیرد.( عبدالکریم سروش، ماهنامه‌ی زنان، دی 1378، شماره‌ی 59)
- سر[حضرت] حسین بن علی[(علیه‌السلام)] را نزد عبیدالله و سر عبیدالله را نزد مختار [و] سر مختار را نزد مصعب و سر مصعب به پیش عبدالملک نهاده شد... خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه‌ای جز خشونت به بار نمی‌آورد. هیچ کس حق ندارد، به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل بداند، دست به خشونت بزند.( اکبر گنجی، خون به خون شستن محال آمد، محال، صبح امروز، 24 فروردین 1378)
- مظاهر دینی نماد عقب افتادگی است. (ماهنامه‌ی جامعه‌ی سالم، شماره‌ی 39)
- اعتقاد به عصمت، ادعایی معیوب و مخدوش است. (نشریه‌ی توانا،22شهریور1377)
- عقیده به فطری بودن دین، منشأ خشونت است. (روزنامه‌ی ایران، مهر1377)
- ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است. (ماهنامه‌ی کیان، بهمن1377)
- جامعه‌ی ولایی، انحصار توتالیتر و ضدمردمی.( روزنامه‌ی همشهری.19شهریور1377)
- نظریه‌ی عینیت سیاست و دیانت، زاییده‌ی افکار عامیانه و قدیمی است. (هفته نامه‌ی آبان.21شهریور1377)
- امام خمینی و شهید نواب صفوی خشونت‌گرا و کسروی و حکیمی‌زاده اصلاح‌طلب بوده‌اند. (روزنامه‌ی نشاط، اسفند1377)
- جمهوری اسلامی حکومت لمپنیسم و فشار است. (هفته نامه‌ی آبان، 28شهریور1377)
- اباحه‌گری جزو لاینفک جامعه‌ی مدنی است و اگر می‌خواهید در تشکیل جامعه‌ی مدنی سهیم باشید، موسیقی بیاموزید، سازتان را نه در خلوت انس، بلکه بر سر کوچه‌ها بنوازید. (نگاه نو، بهار1377)
اتخاذ این سیاست‌ها و هجمه‌های رسانه‌ای به آرمان‌های امام و انقلاب ضمن آنکه منجر به لطمه خوردن باورهای مردم در برخی اقشار شد، هر عقل سلیم را به این نتیجه رهنمون می‌سازد که تمامی این هجمه‌ها را می‌توان مقدمه‌ای دانست به همه‌ی آنچه که در فتنه‌ی 88 اتفاق افتاد.
سوال21 : حادثه عاشورای 88 چگونه رخ داد و چه نقشی در به وجود آوردن یوم الله 9 دی و برچیدن بساط فتنه داشته است؟
تا پیش از ماجرای عاشورای 88، مقابله فتنه گران با دین و مبانی آن و مقدسات چندان باور پذیر نبود چرا که تعداد قابل توجهی از سران فتنه را روحانیونی تشکیل می دادند که سابقه ای هم در انقلاب داشتند و بعضی هم به بیت حضرت امام خمینی – سلام الله علیه- انتساب و یا رفت و آمد داشتند. طبعاً تمیز قائل شدن میان سابقه و وضع فعلی این ها برای متدینین تا حدی دشوار بود. در این میان یک حادثه ویژه نیاز بود تا فضا شفاف شود و غبار تردید کنار رود البته پیش از این وقتی در تظاهرات روز قـدس 88 عده ای از هـواداران فتنه شعار « نه غزه، نه لبنان» سردادند و یا در یک تجمع مرتبط با فتنه گران در روز 16 آذر 88 تصویر حضرت امام پاره و به آن بزرگوار جسارت شده بود، متدینین نگران شده بودند ولی نوعاً آن را بی ارتباط با سران فتنه ارزیابی می کردند. تا اینکه روز عاشورا فرا رسید و جریان فتنه تصمیم گرفت از غیبت مردم در خیابان انقلاب تهران به دلیل حضور متمرکز مؤمنین در حسینیه ها، مساجد، تکایا و هیئات استفاده نماید و تصویری بحرانی از انقلاب و نظام به خارج ارائه نماید.
در این میان سران فتنه هواداران خود را به تجمع در خیابان انقلاب دعوت کردند و رسانه های غربی بخصوص بی بی سی انگلیس تلاش گسترده ای برای شکل دهی به این تجمع دنبال کردند. به هر ترتیب در روز عاشورا جمعیتی کمتر از 5000 نفر به خیابان انقلاب آمدند و در ایـن بین آنچه از آن خبری نبود تـجمع و تظاهرات مسالمت آمیز بود. حوالی ساعت 30/11 صبح که آتش سوزی ها، تخریب بانکها، حمله به مغازه ها و اموال عمومی به اوج خود رسید تلویزیون بی بی سی و ... با پخش مستقیم این صحنه ها، تصویری از یک شهر جنگ زده را از پایتخت ایران به نمایش گذاشتند. ظهر عاشورا که زمان شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین- علیه السلام- است تبدیل شد به صحنه آتش زدن علم ها و علامت های بزرگداشت عاشورا و فتنه عمق ماهیت خود را نشان داد و تردیدها را برطرف کرد. و در این میان هیچکدام از سران داخلی فتنه نه تنها واکنش منفی به موضوع نشان ندادند و از بی حرمتی به امام حسین (ع) برائت نجستند بلکه یکی از آنان-  میرحسین موسوی- اهانت کنندگان به ساحت سیدشهیدان( علیه السلام) را «مردمی خداجو» لقب داد.  سه روز پس از حوادث روز عاشورای 88 با فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی حداقل چهار میلیون نفر از مردم تهران در عصر یک روز غیرتعطیل – 9 دی- به خیابان آمدند و مشابه این تجمع در این روز یا یکی دو روز پس از آن در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طومار فتنه گران را درهم پیچید. بدون تردید بدون بروز این خبط بزرگ سران داخلی و خارجی فتنه، پرده برداری از ماهیت فتنه ای که حدود 8 ماه کشور را بشدت درگیر کرده بود، به راحتی امکان پذیر نبود اما خط خون حسین بن علی – صلوات الله علیه- بار دیگر اردوگاه یزیدیان و امویان و پیروان آنان را برملاء کرد.
سوال22: رفتار جریان اصلاحات در تعامل با آقای  هاشمی را چگونه ارزیابی می کنید؟
سیاست در دنیای مدرن به دلیل درآمیختگی با «قدرت» سراسر از ائتلاف‌ها و یا تضادها و تقابل‌هاست. رفتارشناسی جریان فتنه و جریان اصلاحات در تعامل با آقای «هاشمی رفسنجانی» در طول دو دهه گذشته، که چرخ‌هایی از دوستی مصلحتی و دشمنی ذاتی است، تداعی‌گر این معنا می‌باشد که دوست و دشمن دایمی در عالم بدون اخلاق سیاسی افراطیون اصلاح‌طلب و دوستداران هاشمی خیالی محال و امری ناشدنی است و هرگونه ائتلاف و همراهی بر اساس منافع مشترک و به صورت مقطعی صورت می‌گیرد و همین واقعیت، مفروض اصلی این نوشتار می‌باشد.
دوران حکومت اصلاح طلبان بر مجلس شورای اسلامی دوره ششم، اوج تقابل و تضاد اصلاح طلبان با شخص هاشمی بود. نگارش کتاب «عالیجناب سرخ پوش و عالیجناب خاکستری» توسط «اکبر گنجی» و درج مقالات و اظهار نظرهایی گسترده توسط سایر فعالان جریان اصلاحات در روزنامه های زنجیره‌ای نظیر پیام آزادی، بیان، آریا، نشاط، جامعه، توس، صبح امروز و ... گویای نگرش و نسبت واقعی اصحاب دوم خرداد با رییس سابق مجلس خبرگان رهبری است. به عنوان نمونه  مهندس «عباس عبدی»، روزنامه نگار و چهره مشارکتی جریان اصلاح‌طلب در این باره چنین می‌نویسد: «هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسایل در دوره ریاست جمهوی خویش پاسخگو باشد». اما این موضع سرسختانه و به ظاهر غیرقابل برگشت جریان اصلاحات چند سال بعد و در مقطع نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و البته پس از شکست کاندیدای مورد نظرشان (مصطفی معین) در دور اول، دچار چرخش و دگرگونی اساسی گردید. دشمنان همیشگی آقای هاشمی در این زمان و پس از اینکه با محمود احمدی‏نژاد روبه رو شدند، در کسوت دوستانی گرامی‏تر از جان و دایه‏ای عزیزتر از مادر درآمدند که این نیز ثمره انس با فرهنگ اپورتونیستی و منافع محور دنیای غرب است. نگاهی کوتاه به یک نمونه از سر تیترهای نشریات اصلاح‌طلب (بخوانید روزنامه‌های زنجیره‌ای) مؤید این ادعاست:«شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، جمعی از روشنفکران، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی از هاشمی حمایت کردند». این همراهی و همگامی، در فتنه سال 1388 به اوج خود رسید.
سوال23: با چه دلیل و شواهدی گفته می شود که فتنه  در تشدید فشارها و افزایش تحریم ها نقش اساسی داشته است؟
1- امریکایی ها تصور می کردند ایران در محیط داخلی آنقدر ضعیف شده که دیگر آماده درگیر شدن در یک بحران خارجی را ندارد، بنابراین اگر فشار خارجی به اندازه کافی شدید باشد، حاضر به مصالحه خواهد بود تا فرصتی برای رسیدگی به بحران های سیاست داخلی خود داشته باشد.
2- مسئولان امریکایی در همان ایام به صراحت گفتند حس می‌کنند تحولات بعد از انتخابات، باعث شده سطح اول تصمیم گیری در ایران دچار اختلاف های شدید و لاینحل شده و قادر به گرفتن تصمیم های بزرگ بویژه در مسائل سیاست خارجی نباشد. به همین دلیل، ظاهرا امریکایی ها به این نتیجه رسیدند که اگر ایران را در سیاست خارجی با «گزینه های دشوار» مواجه کنند، آن وقت نه تنها قادر به تصمیم گیری درباره آن نخواهد بود بلکه اختلافات درونی اش شدیدتر هم می شود.
3- مسئله دیگر این بود که تحلیلگران غربی با دریافت آدرس های غلط از فتنه گران و منافقین پس از فتنه 88 به این باور رسیده بودند که پیوند مردم و نظام در ایران بسیار سست شده و بنابراین مردم در موقعیتی نیستند که حاضر باشند پای کار تصمیم های سیاست خارجی نظام بایستند و هزینه ها و فشارهایش را تحمل کنند. نتیجه این سه عامل، این شد که امریکا مجددا راهبرد فشار را در دستور کار خود قرار داد
یکی از نمونه های تاثیر فتنه 88 بر افزایش تحریم ها موضع وزیر دفاع سابق آمریکا است :
1- به گزارش رادیو فرانسه ،گیتس که پیش از این وزیر دفاع دولت بوش و قبل از آن هم رئیس سازمان سیا بود، در گفت وگو با فاکس نیوز اظهار داشت:« انتخابات سال گذشته(88) در ایران حکومت را به چند دسته تقسیم کرده و افزایش فشارهای اقتصادی می‌تواند به تسلیم شدن ایران بینجامد».
2- پس از اینکه گروهی از فتنه گران به دعوت کروبی و موسوی کوشیدند راهپیمایی روز جهانی قدس را به هم بزنند و به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی و علیه جمهوری اسلامی شعار بدهند، رابرت گیتس گفت:« ما تاکنون تصور می کردیم تحریم ها هیچ تاثیری ندارند اما اکنون به نظر می رسد جامعه ایران چند دسته شده اند».
سوال24: در شرایط کنونی کدام یک از بازیگران سیاسی (اعم از داخلی و خارجی)از بحرانی جلوه دادن شرایط کشور نفع می برد؟
مسلما بازیگر نقش اول در این سناریو غربی‌ها هستند. دولت آمریکا به چند دلیل مهم نیاز دارد پی در پی اصرار کند: «اوضاع در ایران رو به وخامت است.» دلیل اول این است که آمریکایی ها می خواهند کسی به این موضوع توجه نکند که وضع آنها در منطقه خاورمیانه از هر زمان دیگری در طول تاریخشان وخیم تر است و با هر معیاری که سنجیده شود ایران تا اینجا برنده بازی است. دومین دلیل این است که اوباما مجبور است بگوید گزینه‌های فعلی در قبال ایران جواب داده؛ چرا که اگر غیر از این باشد ناچار باید سراغ گزینه‌های بعدی برود و چیزی به نام «گزینه بعدی» اساسا وجود خارجی ندارد. مهمتر این است که آمریکا از بحرانی کردن و بحرانی جلوه دادن شرایط کشور دارای سناریوی تهدید از درون علیه جمهوری اسلامی ایران است. اکنون تعداد بسیاری از اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر در آمریکا عقیده دارند آمریکا باید بار دیگر روی محیط سیاسی و اجتماعی در ایران تمرکز کند والا قادر نخواهد بود از طریق فشار صرف خارجی در داخل نتیجه بگیرد. آنچه غربی‌ها از اصلاح‌طلبان در داخل می‌‌خواهند این است و باید دید چقدر از این سفارش خارجی عملیاتی خواهد شد.
1- بحرانی جلوه دادن وضعیت کشور؛ آمریکایی‌ها بسیار امیدوارند بحرانی‌نمایی شرایط کشور به مهم‌ترین دستور کار اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات تبدیل شود ولی حس می‌‌کنند جریان فتنه همچنان محافظه‌کار است.
2ـ گذاشتن مسؤولیت بحران به عهده راس نظام؛ ظاهرا برای آمریکایی‌ها هیچ چیز از این مهم‌تر نیست که ارزش‌های انقلاب اسلامی نزد طبقه متوسط به عنوان مسؤول بحران شناخته شود و اینکه ساختار نظام اساسا بحران‌زاست.
3ـ اجتماعی کردن بحران به این معنا که در نهایت نارضایتی فراگیر تبدیل به ناامنی شود.
4ـ ایجاد راس سیاسی برای بحران؛ در اینجا مقصود این است که برای نارضایتی اجتماعی مفروض ایجاد شده یک رهبر سیاسی در قالب کاندیدای انتخاباتی ایجاد شود که بتواند این نارضایتی را به یک حرکت اجتماعی و نتیجه سیاسی ختم کند.
5ـ و در نهایت منحصر کردن راه‌حل بحران در سازش با غرب که اکنون مهم‌ترین پروژه عملیات روانی محور فتنه – ضدانقلاب – انحراف – بیگانه در کشور است.
پس از آمریکا جریان فتنه در داخل و خارج بیشترین سود را از بحرانی جلوه دادن فضای کشور می برد. این جریان به طورمشخص در پی دستیابی به دو هدف عمده است:
اول، به حداقل رساندن مشارکت مردم چرا که در شرایطی که این جریان در صحنه حضور ندارد، مشارکت بالا به این معناست که مردم برای قهر و اخم آنها هیچ ارزش و اهمیتی قائل نیستند و مشروعیت نظام سیاسی بر خلاف آنچه آنها در پی آن بودند روز به روز در حال مستحکم تر شدن است.
دلیل دوم اما این است که جریان فتنه تصور می‌کند تنها در صورتی می‌تواند امیدوار به بازگشت دوباره به صحنه سیاسی باشد که وضعیت کشور به اندازه کافی بحرانی جلوه داده شده و چاره‌ای جز روی آوردن به پروژه‌هایی مانند نجات و وحدت ملی برای نظام باقی نماند. در واقع نوعی تقسیم کار بین طرف خارجی و جریان فتنه جود دارد. طرف خارجی سعی می‌کند محیط امنیت ملی و سیاست خارجی ایران را بحرانی کند به این امید که نظام چاره‌ای جز انعطاف در مقابل جریان فتنه و پذیرش مجدد آنها در جامعه سیاسی کشور نبیند. شاید این پروژه زیاده از حد احمقانه به نظر برسد، ولی متاسفانه - یا شاید هم خوشبختانه- باید گفت دشمنان ایران دقیقا به همین اندازه و بلکه بیشتر احمق هستند.
اما گروه سوم جریانی درون برخی بخش‌های حاکمیت است که اساسا تداوم بحران را شرط لازم حیات خود می داند و کاملا مراقب است مبادا اوضاع کشور زمانی حتی به مدت چند هفته آرام بگیرد. بحرانی نمایی برای این جریان دو کارکرد مهم دارد:
اول اینکه بنابر یک تجربه تاریخی این جریان تصور میکند بحران برای آن حاشیه امنیت ایجاد خواهد کرد و می تواند با هزینه حداقل به اجرای پروژه های خود بپردازد و دوم، منحرفان تصور میکنند اگر وضعیت کشور بحرانی جلوه داده شود آنها در موقعیتی خواهند بود که استدلال کنند راه حل همه این مشکلات نزدیک شدن به غرب و مذاکره با آمریکاست و به این ترتیب نظام را برای تعدیل خط قرمز پر رنگ و راهبردی اش در این باره تحت فشار بگذارد.
سوال 25: جریان فتنه و اصلاح طلبان و برخی شخصیت های سیاسی با طرح شرایط بحرانی موضوع وحدت ملی را برای برون رفت از وضعیت مطرح می سازند، آیا شرایط کشور در وضعیت بحرانی است؟ شرایط بحرانی دارای چه ویژگی های است؟
بحران نمایی، سیاه‌نمایی ضعف‌ها و نارسایی‌ها، مغالطه در تحلیل کژکارکردی‌های داخلی و نادیده گرفتن نقاط قوت و پیشرفت‌های جمهوری اسلامی در برخی تریبون‌های رسانه‌ها و محافل سیاسی، از جمله آسیب‌های همیشگی عرصه‌ی سیاسی و رسانه‌ای کشور بوده که به تحلیل نادرست از شرایط کلی منجر گردیده است.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی بدین سو، همواره مجموعه‌ای از علائم و نشانه‌ها در فضای سیاسی و اقتصادی کشور با هدف القای وضعیت بحرانی در کشور صورت پذیرفته است. مجموعه‌ای از علائم که در سال‌های اخیر به عنوان نمونه با متهم کردن جمهوری اسلامی به تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای و نقض جدّی حقوق بشر ضد جمهوری اسلامی صورت پذیرفته و در هفته‌های اخیر با تعطیلی سفارت کانادا در تهران و نیز موج تکراری تهدید ایران به حمله‌ی نظامی با هدف هر چه بحرانی کردن فضای سیاسی و اجتماعی کشور، در کنار برخی التهاب آفرینی‌های داخلی از قبیل ایجاد نوسان و التهاب در بازار ارز ایران مجدداً در دستور کار قرار گرفته است.
در تحلیل‌های سیاسی از وضعیت ایجاد تردید در آمارهای رسمی و زیر سؤال بردن مراجع متولی ارائه‌ی آمار، ارائه‌ی مغالطات آماری، تعمیم یک کاستی و یا یک مشکل جزئی به کل سیستم به طوری که وانمود شود در ساختار و روند کلی خود دچار «بحران» شده است؛ از معمول‌ترین شیوه‌ها برای فریب افکار عمومی و وارونه‌نمایی حقایق به شمار می‌روند.
ارائه‌ی آمارهای عجیب از وضعیت اقتصادی، ارائه‌ی مقایسه‌های ناقص در مورد مسائل اقتصادی حال حاضر با گذشته یا با کشورهای توسعه یافته، آمارهای استقرایی بدون در نظر گرفتن جمیع جهات از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و دروغ‌پردازی از جمله مظاهر سیاه‌نمایی و مغالطه در توضیح وضع اقتصادی و اجتماعی است؛ اما وارونه‌نمایی حقایق، چه در تأیید عملکرد سیستم سیاسی و چه در رد و انکار دست‌آوردهای آن، مانع از تحلیل صحیح و دقیق وضعیت سیاسی و اجتماعی و منجر به تبیین و تجویزهای غیرعقلانی می‌شود. تحلیل و تجویزهایی که اغلب در اولویت‌بندی سیاست‌گذاری‌ها اختلال‌های متعددی بر جای نهاده است. سطحی نگری، تحلیل شرایط جمهوری اسلامی نه از یک منظر کلان، بلکه بر اساس موضوعات جزئی و سطحی که در روند حرکت هر نظامی محتمل است؛ یکی دیگر از مغالطاتی است که در تحلیل شرایط کلی حاکم بر کشور صورت می‌پذیرد.
کوبیدن بر طبل «اوضاع در ایران رو به وخامت است»، در وهله‌ی اول، با هدف زیر سؤال بردن مشروعیت جمهوری اسلامی و ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی، صورت می‌پذیرد. القای شکاف میان مردم و حاکمیت و تخریب وجهه‌ی الگو بودن و الهام بخشی ایران در منطقه و جهان، مهم‌ترین اهدافی است که دشمنان از بزرگ‌نمایی مشکلات و ترسیم چشم‌انداز تیره و تار از کشور دنبال می‌کنند؛همچنین از دیگر اهداف مهم سیاه‌نمایی‌ها، جنگ روانی، ایجاد موج ناامیدی، یأس و تخریب روحیه‌ی مقاومت در ملت در راستای ایجاد روحیه‌ی انفعال و تسلیم است.
در سوی دیگر ماجرا، علاوه بر قدرت‌های استکباری، برخی جریان‌های مردود داخلی نیز بیشترین سود را از بحرانی جلوه دادن فضای کشور و وارونه‌نمایی حقایق می‌برد. چرا که تصور می‌کنند بحران برای آن‌ها حاشیه‌ی امنیت ایجاد خواهد کرد و می‌توانند با هزینه‌ای حداقلی به اجرای پروژه‌های خود بپردازند.بزرگ‌نمایی تحریم‌های خارجی و یا توصیف انتقادهای داخلی به تخریب دولت نیز، از دیگر شیوه‌های مغالطه و به عنوان سرپوشی بر ضعف‌ها و کاهلی‌های دستگاه‌های حکومتی و از موانع رسیدن به پیشرفت مطلوب به شمار می‌رود. تحت فشار گذاشتن نظام برای تعدیل خط قرمز پر رنگ و راهبردی‌اش یعنی ارتباط با غرب و مذاکره با آمریکا به عنوان راه‌حل کذایی همه‌ی مشکلات، کارکرد دیگری است که برخی جریان‌های مخالف نظام از بحران نمایی و مغالطات تحلیلی بدان می‌اندیشند.
تحت فشار گذاشتن نظام برای تعدیل خط قرمز پر رنگ و راهبردی‌اش یعنی ارتباط با غرب و مذاکره با آمریکا به عنوان راه‌حل کذایی همه‌ی مشکلات، کارکرد دیگری است که برخی جریان‌های مخالف نظام از بحران نمایی و مغالطات تحلیلی بدان می‌اندیشند.
این در حالی است که انقلاب اسلامی شرایط به مراتب سخت‌تری را پشت سر گذاشته است، انقلابی که با کمترین امکانات مادی، توانسته است در 8 سال جنگ تحمیلی کشوری را که تا بن دندان مسلح و مستظهر به حمایت تمام جبهه‌ی استکبار بود به زانو درآورد و با وجود هزاران توطئه و فتنه‌ی داخلی و خارجی هم اکنون که در اوج اقتدار و عزت خود است در مقابل دشمنان واهمه‌ای به خود راه نمی‌دهد.
سوال 26: طرح وحدت ملی با چه هدفی صورت می گیرد؟
طرح «دولت وحدت ملی» از سوی برخی از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی، از جمله موضوعاتی است که با واکنش‌های مختلف مواجه شده و گروهی از آن استقبال و گروه‌هایی نیز در قبال آن موضع منفی اتخاذ نموده‌اند. چندی قبل آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی، لوازم و زمینه‌های خروج از مشکلات کنونی را ایجاد وفاق و وحدت ملی، فضای باز‌ سیاسی، توجه به خواست مردم، اجرای کامل قانون اساسی، سیاست تنش‌زدایی و حل مشکلات بین‌المللی عنوان کرده و گفته است:«در این مسیر می‌توانیم با مبنا قرار دادن سیاست‌های کلی مورد تأیید رهبر انقلاب و تدوین برنامه‌های کار‌شناسانه و ایجاد دولت وحدت ملی به پیشرفت و سر‌بلندی کشور و نظام که خواست رهبر معظم انقلاب نیز هست، تحقق بخشیم».
به لحاظ مفهومی باید به این نکته توجه داشت که «وحدت ملی» و «دولت وحدت ملی» دو اصطلاح با معانی متفاوت هستند. «وحدت ملی» موضوع مورد تأکید همیشگی بزرگان و نیرو‌های دلسوز کشور و انقلاب بوده و در هر کشوری برای حفظ ثبات، آرامش و پیشرفت، بر این موضوع تأکید می‌شود. لکن در عرصه سیاسی، «دولت وحدت ملی» در شرایط خاصی که بر یک کشور حاکم شود و کشور را به صورت جدی در‌گیر مشکلات خسارت‌بار از قبیل درگیری‌های قومی، قبیله‌ای و مذهبی نموده و در آستانه تجزیه قرار دهد، به عنوان یک راه‌حل برای برون رفت از این وضعیت مورد توجه قرار می‌گیرد. با توجه به این تفاوت مفهومی در دو اصطلاح «وحدت ملی» و «دولت وحدت ملی» و تأکید بر ضرورت تلاش فراگیر و همگام برای حفظ وحدت ملی، به نظر می‌رسد کسانی که ایده «دولت وحدت ملی» را مطرح یا از آن حمایت می‌کنند، اهداف سیاسی خاصی را مورد توجه داشته و آن را دنبال می‌کنند. از این اهداف دو مورد زیر از برجستگی خاصی برخوردار است.
1 ـ بحرانی نشان دادن اوضاع کشور: اگر بپذیریم که ایده دولت وحدت ملی برای شرایط ویژه و بحرانی می‌تواند به عنوان یک راه‌حل مورد توجه قرار گیرد، پیش فرض طرح این ایده برای ایران در مقطع کنونی، به منزله پذیرش بحرانی بودن شرایط کشور است. آیا این نگاه و تحلیل از شرایط کنونی ایران درست است؟ این تحلیل برای شرایط کنونی ایران، ‌تحلیلی بی‌مبنا و نادرست بوده و صرفاً با اهداف خاص مطرح می‌شود. ایران اکنون با ثبات‌ترین کشور در منطقه و فرامنطقه بوده و با وحدت ملی قابل قبول و انسجام اجتماعی بالا، مسیر پیشرفت را با سرعت بالا طی می‌کند. کسانی که سعی می‌کنند کشور را بحرانی جلوه دهند، از طرفی هم خود را «مرد بحران» ‌معرفی کرده و از این طریق می‌خواهند سهم خود را در اداره کشور افزایش دهند! این نوع نگاه به مسائل کشور، غیر‌منصفانه و جفای به مقام معظم رهبری است.
اختلافاتی که اکنون میان جریان‌های سیاسی و قوای سه‌گانه ملاحظه می‌شود، در طول 33 سال گذشته این نوع اختلافات با اشکال متفاوت وجود داشته است. در زمان دولت موقت، دوره ریاست جمهوری بنی‌صدر، در زمان دولت موسوی، در زمان سازندگی و در دوره دوم خرداد، اختلافات میان قوا و مسئولان از یک طرف و در میان جریان‌ها و جناح‌های سیاسی از طرف دیگر وجود داشت و در مواردی اختلافات از زمان کنونی حادتر بود. از نظر فشار‌های خارجی و مشکلاتی که بیگانگان برای کشورمان پدید آورده‌اند، این وضعیت در طول 33 سال گذشته وجود داشته است و امر جدیدی نیست. بنابر‌این نباید سؤال کرد چرا در دهه 60 و 70 این ایده، یعنی «ایجاد دولت وحدت ملی» مطرح نمی‌شد؟ آیا دلیل طرح این ایده، صرفاً بازگشت به قدرت از این طریق نمی‌باشد؟
2-تبرئه فتنه‌گران: دومین هدف از طرح ایده دولت وحدت ملی، بازگرداندن جریان و جبهه مدعی اصلاحات به صحنه سیاست و قدرت سیاسی است. اصلاح طلبان در سال 88 با فتنه‌ای که به پا کردند و خساراتی که برای کشور به وجود آوردند، موانع زیادی را بر سر راه خود برای ورود به صحنه سیاست ایجاد نمودند. طرح ایده دولت وحدت ملی در شرایط کنونی از سوی آقای هاشمی و حمایت گسترده اصلاح‌طلبان از این ایده تلاشی برای برداشتن تمامی موانع سر راه اصلاح طلبان برای بازگشت به قدرت است. اصلاح طلبان اکنون به این ایده چشم دوخته و گمان می‌دارند از این طریق، بدون تسویه بدهی‌ها و پرداخت هزینه‌ها و بدون توبه از مواضع و عملکردهای خسارت‌بار گذشته برای کشور، می‌توانند به راحتی به کرسی قدرت بازگردند.
سوال 27: راهبردهای مقام معظم رهبری در مهار فتنه 88  معطوف به چه مواردی بوده است ؟
تمام تلاش مقام معظم رهبری در مدیریت مرحله پیشنی و دفعی معطوف به پیشگیری از وقوع جریانات فتنه و مواجه شدن نیروهای مختلف انقلاب با یکدیگر و به چالش کشیدن ارزش‌های انقلاب اسلامی بود. در جمع بندی این مرحله می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
1. آگاهی‌بخشی به نخبگان و خواص در مراحل مختلف.
2. جلوگیری از رفتار غیراسلامی و بی‌انصافی در نقد کارگزاران نظام اسلامی.
3. ورود به میدان نقد منصفانه عملکرد کارگزاران نظام اسلامی.
4.  گوشزد کردن مکرر اهمیت استراتژیک حضور حداکثری مردم در انتخابات.
5. بازخوانی مکرر هویت وسیره انقلاب اسلامی برای گم نکردن مسیر اصلی انقلاب توسط نخبگان و مردم.
6. ورود به عرصه آسیب‌شناسی حرکت سه دهه پیشین انقلاب اسلامی.
7. جلوگیری از تخطئه و زیر سؤال بردن کارآمدی نهادهای قانون اساسی.
8. تبیین دقیق اهداف دشمن در زیر سؤال بردن سلامت انتخابات و به تبع آن کم کردن مشارکت مردم و پایین‌آوردن مقبولیت نظام.
9. تلاش برای جداکردن صف معترضین به انتخابات از طرق قانونی با دشمنان نظام.
10. تبیین و ترویج رقابت سالم انتخاباتی از جمله در جریان مناظره‌ها.
11.   دعوت به رعایت منطق و گفتگویی مبتنی بر رعایت اخلاق و عقلانیت در رقابت‌های انتخاباتی. 
12. اتخاذ استراتژی بومی با  بهره‌مندی از مبانی نظری اسلام( نظیر استفاده از مفاهیم کلیدی در اندیشه سیاسی امیرالمومنین (علیه‌السلام) از قبیل بصیرت، بدعت ، شبهه و فتنه در حل مسئله بحران به جای بکارگیری استراتژی‌های  موجود در جامعه شناسی سیاسی غربی ).
می‌بینیم که مقام معظم رهبری در فرایندی درازمدت با پیش‌بینی بسیاری از وقایع و استشمام آغاز برخی انحرافات از خطوط اصلی انقلاب، با گفتمان‌سازی بر مدار عقلانیت و اصول اساسی انقلاب اسلامی به تبیین سیرت انقلاب و متوقف نشدن در صورت آن پرداختند. همچنین برای بهبود مستمر وضعیت افراد از جمله برخی نخبگان تلاش کردند و با اتمام حجت با نخبگان در پیشگاه مردم و در میان گذاشتن بسیاری از مسائل با گروه‌ها و اقشار مختلف مردم، با سنت شکنی‌ها، بداخلاقی‌ها و بدعت‌گذاری‌های رقابتی مبارزه کردند. از سوی دیگر در برابر اشتباهات و نقدهای وارد بر کارگزاران کوتاه نیامدند و با بیان نقدهای آنان به شیوه‌ای اخلاقی و تبیین و ترویج دینی، عقلانی و منطقی شیوه صحیح رقابت، تلاش کردند از رخ نمودن انحراف و بروز فتنه‌ای که مانند آتش زیر خاکستر در کمین انقلاب اسلامی و نظام است جلوگیری کنند. اما برخی در این میدان مقهور قدرت فتنه شدند، امر بر آنان مشتبه ‌شد، در غبار فتنه، راه گم کردند و مردود شدند و شد آنچه نباید می‌شد. از این پس شرایط و شیوه مدیریت میدان فتنه توسط مقام معظم رهبری تغییر می‌کند و راهبردهایی متناسب با فضای جدید را پی می‌گیرد.
هنگامی که فتنه رخ نمود، مقام معظم رهبری به دنبال بازگرداندن آرامش به فضای جامعه و مطمئن شدن خود و مردم از عدم بروز تخلف و کم کردن هزینه‌ها و خطرها برای نظام و مردم بودند. همچنین سعی داشتند تا حد امکان مانع از خروج نیروهای خانواده انقلاب از آن شوند. از سوی دیگر نیز اجازه زیر سؤال بردن مقبولیت و کارآمدی نظام را ندادند و به دنبال نشان دادن توان، جایگاه، نقش و انعطاف ولایت فقیه و پویایی این مقوله در برابر چالش‌ها و بحران‌ها بودند. اهم فعالیت‌های ایشان در این مقطع عبارتند از:
1.       تلاش برای حل مسائل از طریق گفتگو.
2.       دعوت به رعایت قانون و تأکید بر پیگیری مطالبات از طریق نهادهای قانونی.
3.       تبین راهکار بصیرت برای خروج به سلامت از امتحان فتنه.
4.       اصلی - فرعی کردن مسائل و تأکید بر اینکه مسئله اصلی حضور 85% درصدی مردم است نه انتخاب شخص خاص.
5.       اعتمادسازی بین مردم نسبت به نظام با در جریان قرار دادن آنها و قراردادن معیار عقلانیت، اخلاق و انضباط قانونی.
6.       تبیین جایگاه حقیقی مردم در نظام مردم‌سالاری دینی.
7.       تبیین مسئولیت خواص حاضر در متن فتنه و خواص ساکت در برابر فتنه.
8.       به کار گرفتن استراتژی مدارا و رفق و انذار از مردود شدن و سقوط خواص.
9.        تبیین دشمن شناسی و شناخت ترفندهای دشمن برای خواص و آحاد ملت.
10.   حمایت از خانواده انقلاب به جای شخص خاص.
11.   سپردن نظام به صاحب اصلی آن و گره زدن دل مردم با معنویات و اصول مکتبی انقلاب اسلامی.
12.   در پیش گرفتن استراتژی جذب حداکثری و دفع حداقلی.
13.   تبیین چارچوب مدارا و قاطعیت در برخورد با مخالفان نظام.
14.   قاطعیت در برخورد با اقدامات مجرمانه نیروهای نظام در برابر مخالفان.
دیدیم که مقام معظم رهبری در این مرحله با انعطاف کامل از مدار مدارا به مدار قاطعیت حرکت می‌کنند؛ به گونه‌ای که مردم نیز در این حرکت با رهبری هم نفس و هم صداست و حماسه 9 دی را می‌آفریند. حماسه‌ای فراگیر در تمام کشور و میلیونی در برابر اعتراضی حداکثر چند هزار نفری در تهران. معیار رهبری در فرایند حرکت از مدارا به قاطعیت نیز رعایت ارزش‌های دینی و سنت‌های اسلامی، عقلانیت، اخلاق و انضباط قانونی است؛ چارچوبی که برای آحاد مردم ملموس است و هر کس برخلاف آن حرکت کند، به طور واضحی محکوم است. رهبری در این مقطع هیچگاه از فرایندی که می‌بایست طی شود غفلت نورزید تا از طرفی فرصتی باشد برای بازگشت برخی افراد و از سویی ماهیت مخالفان، خود به خود مشخص شود تا مردم خودشان او را از صحنه بیرون کنند. بررسی این هم‌افزایی آحاد مردم با رهبری خود مجالی وسیع می‌طلبد تا ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی آن هر چه بیشتر باز شود. البته این هم‌افزایی محصول مجموعه‌ای از دین‌مداری، مکتب‌گرایی و عقلانیت محوری و قانون گرایی است که در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی رخ نموده و مسائل انقلاب را حل کرده است.
سوال 28: چرا به سران فتنه که دارای 13میلیون رای بودند، اجازه تجمع داده نشد؟ آیا اگر این اجازه داده می شد موضوع به صورت مسالمت آمیز حل نمی شد و احتمال اقدامات اغتشاش‌گری کمتر نمی شد ؟
1- عالی‌ترین و دقیق‌ترین مکانیزم تشخیص این‌که چه تفکر و گروهی در جامعه از اکثریت برخوردار است و مردم کدام یک را می پسندند، برگزاری انتخابات است که در نظام جمهوری اسلامی ایران در 3 دهه گذشته تا به حال قریب به 30 انتخابات برگزار گردیده است. در انتخابات دهم ریاست جمهوری با حضور 85 درصد واجدین شرایط عالی ترین سطح رقابت بین دو تفکر برگزار شد و یک نامزد توانست 5/24 میلیون رای کسب کند. کشاندن هواداران به خیابان و ادعای حداکثری بودن از روش‌های غیردموکراتیک و غیرعلمی است که مدت‌هاست در نظام‌های مردم سالار حذف شده اند.
2- طبق اصل27 قانون اساسی، گروه ها و دسته‌جات رسمی حق دارند اجتماعات و راهپیمایی تشکیل دهند. البته قانون اساسی یک کل واحد است و اصول دیگرش نباید بخاطر اقامه یک اصل نقض شود. در این مورد، اصل40  قانون اساسی هم قابل توجه است که: «هیچ کس نمی‌تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به دیگران قرار دهد»
از سوی دیگر ماده 31 آیین‌نامه قانون احزاب که در دولت آقای موسوی تصویب شده است، برگزاری اجتماعات منوط به دادن تعهد مبنی بر "عدم حمل سلاح" یا "عدم اخلال نسبت به مبانی اسلام" و "امنیت" دانسته و در اصلاحیه ماده 35 همان آیین‌نامه که در هیات وزیران دولت اصلاحات به تصویب رسیده، آمده است: «صدور اجازه کتبی تشکیل اجتماعات به عهده وزارت کشور است و برگزاری راهپیمایی منوط به اطلاع وزارت کشور و تشخیص کمیسیون ماده10»، می‌باشد. طبعا در شرایط خاصی که امنیت عمومی ممکن است به خطر بیفتند، وزارت کشور با برقراری تجمع مخالفت می‌کند، چرا که مسئول نظم و امنیت عمومی است.
مبتنی بر همین اصل بود که در پیش از انتخابات شاهد برگزاری تجمعات متنوع هواداران تمامی نامزدهای انتخاباتی بودیم, به نحوی که این انتخابات را با انتخابات دوره های گذشته متفاوت ساخته بود. اگر دولت و نظام نمی خواست به قانون عمل کنند نباید اجازه ده‌ها تجمع پیش از انتخابات را می داد. اما دیدیم که چنین نبود.
اما بعد از برگزاری انتخابات ماجرای برگزاری تجمعات در قالب سناریوی دیگری پیگیری می شد. موسوی از همان ابتدا بعد از مشخص شدن عدم اعتماد اکثریت ملت به وی و کسب تنها 13 میلیون از 40 میلیون رای اتخاذ شده، اعلام نمود که "تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد"!؟ و با تحریک هواداران و متهم نمودن مجریان انتخابات به متقلب بودن, بخشی از هوادارانش را به خیابانها کشید تا از آن به عنوان اهرمی برای تحت فشار قرار دادن نظام جهت کسب مطالبات غیرقانونی خود استفاده کند. اقدامی که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن به عنوان "اردوکشی خیابانی" یاد گردید!
این مساله درست مطابق با سناریوهای طراحی شده در قالب کودتای مخملین بود که کاندیدای بازنده بعد از اعلام نتایج اعلام می‌کرد که در انتخابات تقلب شده و با کشاندن هواداران به خیابانها نظام را تحت فشار قرار می داد تا انتخابات را ابطال نماید!
در چنین شرایطی است که درخواست راهپیمایی و تجمع بعد از انتخابات قابل تحلیل بوده و مطابق با قوانین کشور و فهم هر انسان آزاده‌ای برگزاری چنین تجمعاتی غیرقانونی خواهد بود.
لازم به یادآوری است که آقایان موسوی و کروبی، مسیر قانونی اعتراض به نتیجه را نیز طی نکردند، درحالی که برای اعتراض، باید مستندات خود را با ذکر نوع تخلف و نام صندوق و شعبه، به شورای نگهبان ارائه می کردند. در این شرایط، دعوت به تجمع و اردوکشی خیابانی بدون کسب اجازه قانونی از وزارت کشور، دهن کجی به قانون و نهادهای قانونی بود.
اگر آقای موسوی، از مسیر قانونی اعتراض می‌کرد و با بیانیه‌های آتشین و غیرقانونی و حاوی قضاوت و پیشداوری، طرفدارانش را به اعتراض خیابانی تحریک نکرده بود، جای این پرسش جدی از وزارت کشور وجود داشت که چرا به ایشان و هوادارانش اجازه تجمع قانونی نمی دهد! اما وقتی آقای موسوی، مسیر قانونی اعتراض را رها کردند و احتمال سوء استفاده از تجمعات بسیار بالا بود، می‌توان به مسئولان انتظامی و امنیتی حق داد که به تجمع هواداران نامزدهای معترض به نتیجه که به قانون انتخابات هم تمکین نمی‌کردند، اجازه تجمع ندهند.
همان‌طور که در عمل نیز دیدیم آرام‌ترین تجمع غیرقانونی هواداران موسوی در خیابان آزادی در 25 خرداد نیز متاسفانه با حمله اوباش به پایگاه نظامی بسیج و با هدف خلع سلاح کردن آن همراه بود که در آن حادثه 7 نفر کشته شدند.
شاید یک درس مهم از حوادث سال 88 این باشد که درباره اصل 27 قانون اساسی، تدوین مقررات صورت گیرد تا شرایط درخواست تجمع، تعریف اعتراض قانونی و اثربخش، حقوق معترضان و محدوده اعتراض قانونی و نیز وظیفه مسئولان رسمی در استماع نظر معترضین و پاسخگویی به آنها، روشن و شفاف شود تا مخالفت وزارت کشور با درخواستهای تجمع و راهپیمایی، سلیقه ای و جناحی تفسیر نشود.
سوال 29: فتنه‌گران اعتراضات را با طرح تقلب در انتخابات آغاز کردند و یکی از دلایل تقلب را به صندوق های سیار و تعرفه ها معطوف کرده بودند، چگونه می توان به این شبهه پاسخ داد؟
1- در این دوره نسبت صندوقهای سیار به صندوقهای ثابت 3 درصد کاهش داشته است و در کل تنها 156 صندوق سیار اضافه شده است. (در انتخابات ریاست جمهوری نهم در دولت اصلاحات، از مجموع 41071 صندوق اخذ رأی، تعداد 14102 صندوق آن سیار بوده است یعنی 33 درصد کل صندوق‌ها، در حالی که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از مجموع 45713 صندوق تعداد 14294 سیار بوده است، یعنی 30 درصد کل صندوق‌ها، لازم است اشاره شود که برای تعداد 27 میلیون و 958 هزار و 931 رأی (کل آراء ماخوذه در دومین مرحله نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری) 14102 صندوق سیار در دولت قبل پیش بینی شده و این در حالی است که برای کل آراء ماخوذه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یعنی 39 میلیون و 371 هزار و 214 رأی، 14294 صندوق سیار پیش بینی شد و این نشانگر عدم صحت مطالب مطرح شده در این خصوص از سوی مدعیان است. اگر فقط افزایش مشارکت انتخابات ریاست جمهوری دهم را نسبت به مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم یعنی افزایش از حدود 62 درصدی به حدود 85 درصد در انتخابات دهم را در نظر می گرفتیم، باید تعداد کل صندوق ها معادل 41071 ضربدر 85 درصد، تقسیم بر 62 درصد یعنی برابر 56307 صندوق و تعداد صندوق های سیار را معادل 14102 ضربدر 85 درصد تقسیم بر 62 درصد یعنی برابر 19333 صندوق درنظر گرفته می شد، کاملاً مشهود است که به نسبت و با توجه به مشارکت 85 درصدی به مراتب کمتر از دوره نهم در نظر گرفته شده است. مضافاً اینکه فضای جدی و رقابتی و شور و شوق و نشاط انتخاباتی و تبلیغاتی قبل از انتخابات و نتایج اکثر نظر سنجی ها هم نشان از میزان مشارکت بالاتری در دور دهم نسبت به دور نهم را نشان می‌داد.) بنابراین مدعیان تقلب با یک مغلطه، بدون اشاره به افزایش تعداد کل صندوقها، فقط به اضافه شدن صندوقهای سیار اشاره کرده و مدعای خود را پس از آن مطرح می کنند.
2- نکته قابل ذکر دیگر این است که اکثر صندوقهای سیار (مطابق روال دوره های گذشته) برای کمک به صندوقهای ثابتی است که با افزایش انبوه مراجعه کنندگان مواجه شده اند، بنابراین تقریباً در حکم صندوق ثابت به حساب می آیند. ضمن این که صندوقهای سیار دیگر نیز دارای ناظر و نماینده نامزد هستند و برای آنها نیز فرم 22 امضا می شود و بنابرای فرق قابل توجهی با دیگر صندوقها ندارند که افزایش تعداد آنها، شبهه های ایجاد نماید.
3- علاوه براین، نمایندگان کاندیداها در صندوق های سیار نیز حضور داشتند و اینچنین نبود که صندوق های سیار بدون ناظر و به حال خود رها شده باشند و در موقع پلمپ صندوق های سیار نیز همانند صندوق های ثابت تمام اعضایی که باید حضور داشته باشند ، حاضر و ناظر بر کار بودند.
سوال30 : چرا علی رغم این که افراد واجد شرایط رای دادن را حدود 000/200/45 نفر اعلام کرده بودند، تعداد 000/600/59 برگه تعرفه رای با شماره سریال چاپ شد؟
1- در تمام دوره‌های رای گیری، تعرفه‌ها با درصد مشخصی بیشتر از واجدین شرایط آماده می‌شوند. این کار هم دلایل مختلفی دارد:
از جمله اینکه تعداد مراجعه‌کنندگان به صندوقها از قبل مشخص نیست، و بنابراین مسئولین اجرایی، باید برای هر صندوق با ضریب اطمینان مناسب، تعرفه اضافه در نظر بگیرند. بنابراین در برخی حوزه ها، تعرفه‌های موجود کفاف مراجعه کنندگان را نمیکند و در برخی حوزه ها اضافه می آید. آنچه واضح بوده و همه ناظران تایید می‌کنند، این است که تعداد شعبی که تعرفه در آنها اضافه می‌آید و در فرم 22 ثبت می شود، بسیار بیشتر از تعداد شعبی است که تعرفه در آنها کم می‌آید. (در نظر داشته باشید که مجریان موظفند با شروع آخرین قبض صدتایی تعرفه، به فرمانداری گزارش دهند که تعرفه‌های جدید برای آنها ارسال شود، و بنابراین خیلی از صندوقهایی که در ابتدا به ظاهر تعرفه کم آورده اند، در انتها تعرفه زیاد می‌آورند). با توجه به اینکه حدود 50 هزار صندوق در سراسر کشور وجود دارد، اگر به طور متوسط در هر صندوق فقط 200 تعرفه اضافه آمده باشد، در کل حدود 10 میلیون تعرفه باید اضافه آماده شده باشد. در این دوره، با توجه به پیش بینی مشارکت گسترده، مسئولین تعداد مناسبی تعرفه اضافی آماده کرده اند، که آمار درست به این صورت است:
واجدین شرایط رای دادن: 46 میلیون و 200 هزار نفر. تعداد برگه های رای چاپ شده: 58 میلیون و 785 هزار برگ.
از این تعداد: حدود 40 میلیون رأی شمرده شده است، تعداد معینی تعرفه استفاده نشده در انبار وزارت کشور و انبار استانداری ها موجود و در دسترس است و بقیه نیز در صندوقهای پلمپ شده موجود می باشند. تمام موارد فوق به علاوه کلیه قراردادهای چاپ تعرفه، توسط هیئت سه نفره ای از جانب شورای نگهبان طی مدت دو روز بررسی شده است و تطابق آنها ثابت شده است.
2- همانطور که اشاره شد، تعداد تعرفه های مصرفی و اضافی، برای تمامی صندوقها مشخص بوده و در فرم 22 (که همه ناظران امضا می‌کنند، و شماره ناظرانی که از طرف آقای موسوی این فرمها را در صندوقهای مختلف امضا نموده اند بیش از 40 هزار نفر است) آمده است. بنابراین خیلی راحت می‌توان کشف کرد که آیا از تعرفه های اضافی، استفاده سوء شده است یا نه.
3- تمام تعرفه ها دارای شماره سریال هستند که این شماره‌ها، استان به استان متفاوتند. با توجه به تفاوت استان به استان سریالِ تعرفه ها، لزوم چاپ تعداد بیشتر تعرفه مشخص می‌شود، زیرا اگر در یک شهر مشارکت افزایش زیادی داشته باشد، نمی‌توان از شهر دیگر به آن شهر، تعرفه فرستاد.
4- نکته‌ای هم که بد نیست یادآوری شود، این که در برخی کشورها، کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند از مدتی قبل اعلام می‌کنند، و در نتیجه مسئولین کشور تعداد تعرفه‌ها را با ضریب بسیار مناسب آماده می‌کنند. متأسفانه در کشور ما (با توجه به ضعف امکانات و احیاناً مشکلات فرهنگی) نمی‌توان این کار را عملی کرد.
سوال 31: در انتخابات اصل بر بی‌طرف بودن مجریان و ناظران است. آیا حمایت‌های صریح برخی از اعضای شورای نگهبان از آقای احمدی نژاد منافی با اصل بیطرفی در انتخابات نبود؟ آیا درست است که برخی اعضای شورای نگهبان عضو دولت و طبعا طرفدار یکی از نامزدها باشند؟
به این سؤال از چند زاویه می‌توان پاسخ داد؛
الف‌ـ طبیعتاً همه افراد دارای نظر و گرایش‌های خاص خود هستند و در قضاوت و داوری نیز، اصل بر نداشتن نظر و گرایش نیست، بلکه مهم آن است که گرایش‌ها و امیال افراد در تصمیم‌گیری‌های آنان مؤثر نباشد.
ب‌ـ تصمیم‌گیری در شورای‌نگهبان به صورت شورایی است و در نتیجه، رأی اکثریت اعضای این شورا مهم است. در مورد نظارت بر انتخابات نیز در همه مراحل، رأی اکثریت اعضای شورای‌نگهبان، ملاک است. همچنین در ترکیب اعضای شورای‌نگهبان علاوه بر 6 حقوقدان معتمد قوه قضائیه و قوه مقننه، 6 فقیه عادل منصوب از سوی ولی فقیه نیز حضور دارند که طبعاً چنین افرادی حاضر نیستند که آخرت خویش را فدای دنیای افراد دیگر کنند.
ج‌ـ توجه به این نکته نیز ضروری است که در بررسی صلاحیت‌ها، گرایش‌های شخصی مؤثر نبوده، چرا که هر 4 نامزد از جمله 3 نامزد معترض تأیید صلاحیت شده‌اند.
د- فراموش نکنیم که این شورای نگهبان در طول 30 سال اخیر نیز برگزار کننده انتخابات بوده و قریب به 30 انتخابات را برگزار نموده است. انتخاباتی که در آن گروه‌ها و جریان‌های سیاسی مختلف حاضر بوده و در موارد متعددی از آن افرادی رای آورده اند که مشی سیاسی متفاوتی با اعضای شورای نگهبان داشته اند.
ه- همچنین باید اشاره نمود که در سراسر دنیا و در نظام‌های مدعی دموکراسی نیز به هر حال این حزب حاکم است که برگزار کننده انتخابات است و چاره دیگری وجود ندارد. لذا صرف داشتن تعلق سیاسی و گرایش حزبی موجب نمی شود که اعلام نمود صلاحیت برگزاری انتخابات را ندارند.
سوال 32: ماجرای کهریزک چه بود؟ و با متخلفین آن چه برخوردی شد؟
در پی آشوب‌های خیابانی که بعد از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از سوی حامیان چند نفر از کاندیداها صورت گرفت، نیروی انتظامی و نهادهای مرتبط با آن تلاش کردند تا با دعوت این افراد به آرامش، اجازه سوء استفاده برخی جریانات ضدانقلاب از این حوادث را ندهند.
با این حال، به دلیل پافشاری برخی جریانات سیاسی بر حضور اغتشاشگران در خیابان‌ها و درخواست‌های مکرر مردم و شهروندان تهرانی برای مقابله با افرادی که امنیت جانی و مالی مردم را تهدید می‌کنند، نیروی انتظامی به برخورد با آشوبگران پرداخت. در همین راستا، تعدادی از آشوبگران که در جریان اغتشاشات توسط پلیس دستگیر شدند، به بازداشتگاهی در حاشیه جنوبی شهر تهران به نام کهریزک منتقل شدند. به دلیل عدم رعایت شرایط استاندارد در این بازداشتگاه و غفلت و خودسری برخی از ماموران، سه نفر از بازداشت‌شدگان به دلیل شرایط نامناسب بهداشتی کهریزک، جان خود را از دست دادند؛ مساله‌ای که با تبلیغات شدید رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور تخریب وجهه بین‌المللی ایران روبرو شد.
البته  زمانی که اخبار شرایط بد و ناسالم زندان و برخی برخوردهای ناشایست با زندانیان از دیوارهای کهریزک بیرون رفت و نگهداری بازداشت‎شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب و شتم آنها به رهبر معظم انقلاب رسید، ایشان با فراخوان دبیر شورای عالی امنیت ملی دستور دادند هیچ‎کس حق ضرب و شتم بازداشت‎شدگان را نداشته و ‎فرمودند همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل و در صورت نیاز، همگی بازداشت‎شدگان به زندان‎های رسمی منتقل گردند.
روز 23 تیرماه بعد از دستور اکید مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل بازداشتگاه, بازداشت شدگان به اوین منتقل شدند و این در حالی است که وضعیت جسمی برخی از زندانیان به شدت وخیم بوده و عدم رسیدگی به موقع آنها را به بیمارستان کشاند و متاسفانه 3 نفر از بازداشت شدگان به نامهای محسن روح الامینی، محمدکامرانی و امیر جوادی‎فر، در کهریزک کشته شدند.
پی‌گیری‌های بسیاری در این زمینه توسط نهادهای ذی‌ربط انجام گرفت و سرانجام نیروی انتظامی با صدور اطلاعیه‌ای قصور خود را در این زمینه پذیرفت و چند نفر از مسئولین این بازداشتگاه به عنوان متهم منتظرند تا دادگاه رسیدگی به پرونده کهریزک به اتهامات آنها رسیدگی نماید. به دنبال صدور کیفرخواست علیه 12 نفر از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک توسط دادسرای نظامی تهران که در اطلاعیه قبلی روابط عمومی دادسرای نظامی تهران اعلام گردید، پرونده به دادگاه نظامی یک تهران ارجاع شد و رسیدگی به اتهامات متهمان با رعایت مقررات قانونی در جلسات متعدد دادگاه با حضور شکات، متهمین و وکلای آنان صورت پذیرفت. طی این جلسات اولیاء دم، جمعی از شکات و وکلای آنان به تفصیل شکایات خود را مطرح کردند و متهمان پرونده و وکلای آنان نیز به طرح دفاعیات خود پرداختند.
پس از پایان رسیدگی، دادگاه بر اساس تحقیقات انجام شده، نظریات پزشکی قانونی و سایر مستندات موجود در پرونده، دو نفر از متهمان را به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی منتهی به قتل مرحومان امیر جوادی‌فر، محسن روح‌الامینی و محمدکامرانی علاوه بر حبس، انفصال موقت از خدمت، جزای نقدی، شلاق تعزیری و پرداخت دیه، به قصاص نفس و 9 متهم دیگر را حسب اتهامات منتسب به آنان، به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم نموده و یکی از متهمان نیز به دلیل عدم احراز جرم، از اتهامات وارده تبرئه شده است.
اگرچه مساله بازداشتگاه کهریزک و اقدامات غیرقانونی صورت گرفته در آن به عنوان یکی از مسائل دردناک حوادث سال گذشته شناخته می‌شود اما پیگیری مقامات عالی رتبه کشور برای رسیدگی به پرونده متخلفان، حکایت از آن داشت که روند رسیدگی به پرونده این بازداشتگاه روال قانونی خود را طی می‌کند و متخلفان مجازات خواهند شد.با این حال برخی افراد که تلاش داشتند موضوعی برای تحریک هوادارن خود به حضور در خیابان‌ها و ادامه آشوب پیدا کنند، مساله کهریزک را به موضوع اصلی رسانه‌های بیگانه تبدیل کردند.مهدی کروبی در نامه‌ای خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی مدعی شد که در کهریزک، تعرض و تجاوز جنسی به افراد صورت گرفته است.اگرچه کذب محض بودن این موضوع با بررسی‌های گسترده و دقیق مجلس شورای اسلامی و کمیته ویژه قوه قضاییه اثبات شد و خود آقای کروبی نیز بعدها اعلام کرد که سندی برای اثبات ادعای خود ندارد و تنها گواهی وی، تلفن یک فرد به روزنامه حزب او است اما این مساله به اهرم فشار سنگین تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.رسانه‌های تلویزیونی اپوزیسیون نظیر بی‌بی‌سی و صدای آمریکا تمام توجه خود را بر روی ادعای دروغ شیخ اصلاحات گذاشتند و مدعی شدند که در زندان‌های ایران، تجاوز جنسی صورت گرفته است.البته نامه‌نگاری مهدی کروبی به آقای هاشمی رفسنجانی نیز از سوی فعالان سیاسی، یک اقدام تبلیغاتی برای اعمال فشار به مسئولان کشور برای تمکین به خواسته‌های غیرقانونی وی ارزیابی شده است.
سوال 33: چرا علی‌رغم تأکیدات حضرت امام(ره) به عدم ورود نظامیان به مسایل سیاسی،  سپاه در ماه‌های اخیر اقدام به دخالت مستقیم در مسایل سیاسی می‌نماید؟
رسالت و فلسفه‌ی وجودی سپاه دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی است که حفاظت از نظام مقدس جمهوری اسلامی از جمله‌ی آن است. در واقع هرگونه تهدیدی که متوجه دستاوردهای انقلاب باشد با مقابله‌ی سپاه مواجه خواهد شد.
امروزه با یاس دشمن از تحمیل تهدید سخت (نظامی)، تهدیدات نیمه سخت و نرم در دستور کار قرار گرفته که در تهدید نرم همان اهداف تهدید سخت اما در عرصه‌ی فرهنگ، سیاست و اقتصاد دنبال می‌شود.
آنچه در قالب ناآرامی‌های پس از انتخابات88 اتفاق افتاد، نوعی انقلاب یا کودتای رنگی بود که در قالب جنگ نرم علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و ارکان آن طراحی شده بود و حمایت علنی دشمنان بیرونی، همراه با حضور طیف گسترده‌ای از نیروهای معاند و ضدانقلاب در کنار برخی جریانات سیاسی معترض به آن شکل پیچیده‌ای داده بود که اگر برخورد مقتدرانه‌ی رهبری و دفاع شجاعانه‌ی مدافعان انقلاب از جمله سپاه و بسیج نبود، بنا به اعتراف دستگیرشدگان این اغتشاشات، امروز مثلث ناامنی در منطقه پس از عراق و افغانستان با ایران تکمیل می‌شد.
لذا حضور سپاه و بسیج در عرصه‌ی کنترل و مهار اغتشاشات و روشنگری‌های پس از آن کاملاً مرتبط به رسالت و مأموریتی است که قانون اساسی بر عهده‌ی آن گذاشته و توسط ولی‌فقیه و فرماندهی معظم کل قوا هدایت و فرماندهی می‌شود. ولایت فقیه همان هسته‌ی مرکزی در اندیشه‌ی حکومتی حضرت امام(ره) است که معظم‌له بارها به ضرورت اطاعت و حمایت از آن تأکید فرموده بود.
سوال34: اصل ماجرای حمله به کوی دانشگاه در وقایع پس از انتخابات چه بوده است؟ چرا با عوامل آن برخورد نمی‌شود؟ آیا عدالت فقط باید برای یک طرف این وقایع اجرا شود؟
به دنبال بروز اغتشاش و تخریب گسترده در داخل کوی دانشگاه که به بهانه‌ی انتخابات صورت گرفت ولی شکل و سطح تخریب حاکی از حضور عواملی غیر از دانشجو و خارج از کوی بود، مسئولین دانشگاه تقاضای رسیدگی به موضوع ورود نیروهای انتظامی برای مهار تخریب‌ها شده‌اند. بر این اساس تعدادی از افراد نیروی انتظامی که شاهد تخریب در داخل کوی و حتی آتش زدن کامیون حمل زباله‌ی دانشگاه که توسط اغتشاشگران به داخل خیابان کارگر هل داده شده، بوده‌اند برای مهار اغتشاشگران و جلوگیری از تخریب تأسیسات، مسافت محدودی به داخل کوی رفته‌اند که در این بین عده‌ای از افراد احساساتی که شاهد شعارهای ضدانقلابی و زشت اغتشاشگران نیز بوده‌اند به صورت خودجوش به داخل کوی رفته و  با اغتشاشگران درگیر می‌شوند که البته همزمانی آن با ورود نیروهای انتظامی موجب بروز ذهنیت‌هایی شده است. اما اولاً قبل از ورود خودسرانه‌ی این گروه تخریب و اغتشاش شدید در داخل کوی وجود داشته و در ثانی این افراد به هیچ نهاد و ارگانی مرتبط نبوده و به صورت سازماندهی شده و با دستور، بکارگیری نشده‌اند. حتی اگر در میان آنها افرادی دارای سابقه حزب‌اللهی و بسیجی هم بوده‌اند اما در قالب سازمان و با هماهنگی نیروهای عمل ‌کننده و تحت فرمان قرارگاه دارای مأموریت نبوده‌اند.
از این رو عده‌ای در همین رابطه دستگیر شده و با تشکیل پرونده به مراجع قضایی تحویل گردیده‌اند که در فرصت مقتضی دادگاه آنها برگزار می‌گردد و عدالت در مورد آنها به اجرا در خواهد آمد. اما یک واقعیت در این بین نباید نادیده گرفته شود و آن هم این که عوامل اصلی اغتشاش و آشوب در پناه این قبیل مسایل حاشیه و بزرگنمایی آن از تعقیب و مجازات فرار کرده و حامیان آنها یک خیانت مسلم را با یک اشتباه و خطای خودسرانه و از روی احساسات برابر معرفی میکنند. هر چند که اگر حقی تضییع شده، باید عوامل مربوطه پاسخگو باشند.
سوال35: چرا رهبر انقلاب روز 23 خرداد و قبل از اینکه شورای نگهبان نتیجه انتخابات را تایید کند، به نامزد پیروز تبریک گفتند؟
اولا": مطابق ماده 18 قانون انتخابات، مصوب 5 تیر 1364، وظیفه اطلاع رسانی نتیجه کلی انتخابات بر عهده وزارت کشور است. بر مبنای این قانون، شورای نگهبان وظیفه نظارتی و رسیدگی به شکایات را بر عهده دارد. بنابراین مطابق قانون آنچه وزارت کشور اعلام می‌کند، نتیجه انتخابات محسوب می شود، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
ثانیا": درباره صدور بیانیه تبریک رهبر معظم انقلاب اسلامی به ملت ایران و رئیس جمهور منتخب باید گفت؛ این اقدام معظم له همچون گذشته و مبتنی بر سنت رایج در تمامی انتخابات پیشین صورت گرفته است. معظم‌له پیش از این نیز در انتخابات دوره هفتم، هشتم و نهم ریاست جمهوری با اعلام نتایج توسط وزارت کشور پیام تبریک خود را به ملت صادر نموده‌اند.
در بخشی از پیام معظم له در 3/3/76 (فردای انتخابات دوم خرداد) آمده است: «به رئیس جمهور منتخب مردم، جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد محمّد خاتمی، توفیق خدمتگزاری ملت عظیم‌الشأن ایران و تحمل این امانت بزرگ را صمیمانه تبریک می‌گویم و ایشان را به وظیفه‌ی شکر و اهتمام و آمادگی متذکر می‌گردم.»
همچنین در 19/3/80 (فردای انتخابات) پیام تبریک ایشان به آقای خاتمی به خاطر انتخاب مجدد می‌خوانیم: «به رئیس جمهور محترم، توفیق دوباره‌ی خدمتگزاری به مردم و کشور عزیز را تبریک می‌گویم...»
معظم له در تاریخ 4/4/84 نیز پیروزی را به دکتر احمدی نژاد تبریک گفتند: «اینک با تبریک این مسئولیت خطیر به رئیس جمهور منتخب جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد...»
موارد فوق نشان می‌دهد که پیام تبریک رهبر انقلاب همواره در فردای اعلام نتیجه توسط وزارت کشور صادر گردیده و این امر منحصر به این دوره از انتخابات نیست. از سویی دیگر صدور این پیام که مخاطب اصلی آن پدیدآورندگان اصلی این صحنه های پرشور، یعنی ملت غیور ایران زمین بوده، بدیهی است که به معنای رفع مسئولیت از شورای نگهبان در بررسی قانونی مراحل انتخابات و تائید و یا رد سلامت انتخابات نیست و این‌گونه فرافکنی‌های عوامانه فتنه‌گران ناشی از سرخوردگی این مجموعه از خلق حماسه 40 میلیونی توسط ملت ایران و اقبال 24 میلیونی به دکتر احمدی نژاد می باشد.
سوال36 : با توجه به اغتشاشات، خسارات، به شهادت رساندن افراد بی گناه و ... که سران فتنه انجام دادند، آیا محاکمه نمی شوند؟ اگر به جای سران فتنه فردی عادی این جنایات را انجام داده بود، فرصت توبه و جبران داده می شد؟
اقدامات سران فتنه در 25 بهمن ماه با طراحی و پشتیبانی آمریکا و ضدانقلاب از جمله منافقین صورت گرفت و جریان فتنه بار دیگر بازی‌خوردگان دسیسه آمریکا و نفاق بودند. مطالبه عمومی مردم نیز از قوه قضائیه بازداشت و محاکمه عادلانه سران فتنه و مجازات به خاطر رفتارهای مجرمانه آنان اعم از قانون گریزی ، القای دروغ بزرگ تقلب ، برهم زدن نظم و امنیت عمومی ، مصاحبه با رسانه‌های ضد انقلاب و سایر رفتارهای تحریک آمیز و اطلاعیه پراکنی و همراهی با کشورهای آمریکایی و رژیم صهیونیستی که دستشان به خون افراد بیگناه آغشته است، می‌باشد. در چنین شرایطی برخورد قاطع و به تعبیر دیگر، بازداشت فوری و محاکمه سران فتنه، موضوعی کاملاً قانونی، دینی و درخواست و توقعی بجا و منطقی می باشد.
اما آنچه نباید از یاد برد این است که گاه ممکن است محاکمه برخی افراد، موجبات مسائل و زحمات دیگری را فراهم آورد که در سطح داخلی و بین المللی نتوان به این زودی ها آن را جمع و جبران نمود. به تعبیر دیگر گاه در برخی شرائط بخاطر مصلحت مردم و نظام، شاید نتوان به برخی امور توسل جست بلکه تمام تلاش بر این است تا به بهترین صورت و با پرداخت کمترین هزینه بتوان آن را حل و از ماجراجویی‌های گسترده تر بدور ماند. به علاوه که نسبت به اموری از این دست باید کاملا حساب شده برخورد شود و به معنای حقیقی کلمه، روند منطقی و قانونی خود را باید طی کند تا بتوان به نتیجه مطلوب دست یافت تا دیگر این گونه حوادث تکرار نشود. هرچند شاید بتوان در آینده بحث محاکمه را نیز از نظر دور نداشت چرا که این موضوع بعد عمومی پیدا کرده و بر اساس قوانین موجود، از سوی دادستانی کشور بعنوان مدعی العموم قابل تعقیب می باشد و در واقع، این حق مردم است که از حقوق شهروندی خود و مهمتر از آن نظام اسلامی خویش دفاع کنند و نگذارند تا برخی افراد به راحتی به منافع مادی و سرمایه‌های معنوی آنان تعرض و تجاوز نمایند. بطور خلاصه میتوان گفت عدم محاکمه و رسیدگی قضائی سریع برخی از سران یا عوامل جریانات پس از انتخابات نه از روی مسامحه بر سر حقوق مردم، بلکه بخاطر حفظ منافع مردم و مصلحت نظام بوده و تلاش بر حل معقول آن می باشد چنانکه رئیس قوه قضائیه در این زمینه تصریح دارد: «یکسال قبل من سران فتنه را مجرم معرفی کردم زیرا آنها علیه نظام اقدام کرده بودند و در لفافه هم گفتم که مصالح عمومی نظام مانع از اقدام جدی علیه سران فتنه میشود... مگر دستگیر کردن سران فتنه برای دستگاه قضایی کاری دارد. از احدی هم نمی ترسیم، سفارش هیچکس را هم نمی پذیریم و تنها بر اساس فرامین مقام معظم رهبری عمل می کنیم.»(خبر آن لاین، شنبه 27 آذر 1389)
بنا به گفته رئیس محترم قوه قضائیه:« رسیدگی به این پرونده تابع مصالح نظام است» و مصلحت نظام فقط و فقط در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است. از این رو هرچند بحث بازداشت و محاکمه فوری ممکن است به دلایل نظیر رعایت مصالح نظام، و جلوگیری از مظلوم نمایی، سوء استفاده تبلیغاتی دشمنان و منحرف ساختن افکار عمومی و... به تاخیر افتد اما اقدامات اساسی برای جلوگیری از تحرکات مخرب و بهره برداری دشمنان اعمال می‌نماید. آیت الله جنتی خطیب نماز جمعه تهران معتقد است:«اینها معدوم شده‌اند و در جامعه سقوط کرده و آبرویشان رفته است. اینکه برخی دوستان محاکمه سران فتنه را تقاضا می‌کنند جزء مصلحت‌اندیشی قوه قضائیه است. باید ارتباط سران فتنه از مردم قطع شود و در خانه‌های آنها بسته و رفت و آمدهای آنها محدود شود؛ باید تلفن و اینترنت آنها قطع شده و آنها در خانه‌های خود زندانی شوند.»(29 بهمن 1389 ) و رئیس قوه قضائیه نیز ضمن تشکر از احساسات مردم و نمایندگان مجلس و روحانیون و تصریح می نماید: «دستگاه قضا دیگر اجازه نمی دهد که سران فتنه با حق کشی و اعلام موفقیت اقدامات خود، چهره و هدف های خود را در بوق رسانه های غربی کنند و خود را قهرمان نشان دهند. ...از همه مردم می خواهیم اجازه دهند تا دستگاه قضا در چهارچوب قانون و بر پایه مصلحت نظام به رخدادهای اخیر و پرونده سران فتنه رسیدگی کند که البته در این زمینه، کوتاهی هم نمی کند. دستگاه قضا راه را بر اطلاعیه پراکنی آنها خواهد بست و اجازه نمی دهد آنها از شکیبایی و تحمل نظام اسلامی سوءاستفاده کنند و امیدواریم که مردم شریف ایران با صبر و تحمل، ما را همراهی کنند.»(28 بهمن 1389)
بدیهی است صبر و درایت نظام اسلامی در مواجهه منطقی با این جریان نتایج بسیار موثری در فرو نشاندن التهابات، آشکار شدن حقایق و جلوگیری از سوء استفاده گسترده دشمنان داشته است. اگر سال 88 فتنه بود و برای برخی تشخیص حق از باطل سخت یا امکان نداشت، اما 25 بهمن 89، آشوب و خرابکاری و خیانت بود تا آنجا که بسیاری از افراد مردد به ماهیت اصلی این جریان پی بردند و این شفافیت ثمره یک سال و اندی صبر و درایت نظام اسلامی است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100144458)
سوال 37: چرا مقام معظم رهبری در مقابل سران فتنه این همه صبر می‌کنند؟
بازداشت و رسیدگی به اتهامات این افراد نیازمند فراهم شدن زمینه های لازم است ؛ هر چند ما در صدد ایراد اتهام به هیچ فردی نبوده و اساساً و از منظر حقوقی تا زمان اثبات جرم در دادگاه نمی توان شخصی را متهم نمود ، اما در عین حال به صورت کلی گفتنی است ؛ انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که تحقیقا، شیرینی‌ها و تلخی‌هایی نیز در پی داشت، مهم ترین و اصلی ترین نقطه عطف و بارزترین مظهر شیرینی آن، حضور 40 میلیونی و به عبارتی حضور حداکثری 85 درصدی مردم در پای صندوق های رای بوده است. باید با تاسف نیز اعتراف کرد که مهم‌ترین جلوه تلخ کامی آن نیز، همان جنجال های بی حاصل پس از انتخابات بود که با آبروی ملت و نظام در دید جهانیان بازی کرد که قطعا ظلمی نابخشودنی خواهد بود و ضرورت برخورد با عوامل آن از دید هر منصفی مورد تایید است.
آنچه در این میان جالب توجه بوده این است که از سوی عده‌ای از نخبگان که به تعبیر رهبری عزیز انقلاب دچار بی بصیرتی شدند این جریان کور،هدایت شده و مرتبا بر آتش آن دامن زده می شد که بدون شک این نیز از جلوه بسیار زشت این ماجراجویی بود که قلوب دوست داران اسلام و انقلاب را جریحه دار و دشمنان قسم خورده این ملت را شاد کام کرد.
یکی از مباحثی که در اینجا مطرح است برخورد قاطع و به تعبیر دیگر، محاکمه سران یا سایر عوامل این فتنه می باشد که برخی افراد و گروه های حقیقی و یا حقوقی آن را طرح کرده و خواستار آن هستند که به نوبه خود درخواست و توقعی بجا و منطقی است، اما آنچه نباید از یاد برد این است که گاه ممکن است محاکمه برخی افراد، موجبات مسائل و زحمات دیگری را فرهم آورده که در سطح داخلی و بین المللی نتوان به این زودی ها آن را جمع و جبران نمود. به تعبیر دیگر گاه در برخی شرائط بخاطر مصلحت مردم و نظام، شاید نتوان به برخی امور توسل جست بلکه تمام تلاش بر این است تا به بهترین صورت و با پرداخت کمترین هزینه بتوان آن را حل و از ماجراجویی‌های گسترده تر بدور ماند بعلاوه که نسبت به اموری از این دست باید کاملا حساب شده برخورد شود و به معنای حقیقی کلمه، روند منطقی و قانونی خود را باید طی کند تا بتوان به نتیجه مطلوب دست یافت تا دیگر این گونه حوادث تکرار نشود. هرچند شاید بتوان در آینده بحث محاکمه را نیز از نظر دور نداشت چرا که این موضوع بعد عمومی پیدا کرده و بر اساس قوانین موجود، از سوی دادستانی کشور به عنوان مدعی العموم قابل تعقیب می‌باشد و در واقع، این حق مردم است که از حقوق شهروندی خود و مهمتر از آن نظام اسلامی خویش دفاع کنند و نگذارند تا برخی افراد به راحتی به منافع مادی و سرمایه های معنوی آنان تعرض و تجاوز نمایند.
بطور خلاصه می توان گفت عدم محاکمه و رسیدگی قضائی سریع برخی از سران یا عوامل جریانات پس از انتخابات نه از روی مسامحه بر سر حقوق مردم، بلکه بخاطر حفظ منافع مردم و مصلحت نظام بوده و تلاش بر حل معقول آن می باشد در عین حالی که این مهم می تواند در دراز مدت و فرارسیدن شرایط لازم قابل طرح و پیگرد قانونی باشد. در پایان توجه شما را به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری جلب می نماییم که در بیانات خویش در دیدار مردم قم با تاکید برلزوم بیداری و حضور همیشه در صحنه آحاد جامعه می فرمایند:« یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان می‌‌‌‌بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌ای حرمت عاشورا را هتک می‌کنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد می‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویه‌‌‌ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه‌ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». [ سوره مائده ، 8 یعنی ؛ «... و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ...» ] بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی میکنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون هضم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی‌‌‌‌گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابی خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دی، 19/10/1388) 

سناریوی جریان فتنه در قبال رهبری انقلاب اسلامی

راهبرد: تغییر در ساختار نظام اسلامی (حذف ولایت فقیه)
عنوان تاکتیک شرح توضیحات
1 اعتبار زدایی اعتبار زدایی در سطح جامعه از طریق متوجه نمودن علت مسائل و مشکلات نسبت به نظام و رهبری • به عنوان مصداق می توان به نامه های نوری زاد خطاب به رهبری اشاره نمود.
2 تخریب تخریب جایگاه الهی و مردمی رهبری از طریق طرح مباحث نظری در فضاهای رسانه ای و دانشگاهی • انواع مصادیق این مورد را می توان به طور روزانه در رسانه های وابسته به جریان فتنه دید.
3 ایجاد دوقطبی میان ولایت و مرجعیت هدف از این تاکتیک رو در رو نشان دادن ولی فقیه و جایگاه ولایت با مرجعیت و حوزه های علمیه است • مصادیقی از این موضوع را می توان در خروجی های سایت بی بی سی و یا تلاش های جریان فتنه برای مطرح کردن روحانیون منحرفی چون دستغیب و صانعی و ... در مقابل رهبری دید.

 

سناریوی جریان فتنه در قبال گفتمان اصول گرایی و اصول گرایان
راهبرد: حذف اصولگرایان انقلابی و سازش با اصولگرایی سازشکار
عنوان تاکتیک شرح توضیحات
1 تخریب چهره اصولگرایی و اصولگرایان تخریب چهره اصولگرایی در حوزه اقتصادی (طرح مفاسد اقتصادی و پرونده سازی) و سیاسی (متهم نمودن به قدرت طلبی به جای خدمتگذاری و اقتدار گرایی به جای مردم گرایی) • طرح حقوق مادام العمر
• بهره از ظرفیت مسئله اختلاس چند هزار میلیاردی
2 مقبولیت زدایی و تسری عدم رضایت مندی عمومی به اصولگرایان (جداسازی از مردم) اختلاف افکنی و نهادینه سازی شکاف درون گروه های اصولگرا و در ادامه مشغول سازی
3 اختلاف افکنی و انشقاق در درون اصولگرایان و تهاجم گفتمانی به آنها 

 

سناریوی جریان فتنه در قبال انتخابات ریاست جمهوری
راهبرد: ایجاد فشار از سوی لایه های ضد انقلاب برای بازگشت به درون حاکمیت لایه های به ظاهر همسو با نظام (ادامه راهبرد تحریمی ها، مشارکت مشروطی ها و مشارکت فعالی ها)
عنوان تاکتیک شرح توضیحات
1 مشغول سازی اصولگرایان و توسعه انشقاق درون اصولگرایان 
2 کمک به افزایش فشارها برای تسلیم نمودن حاکمیت در مقابل خود طرح مباحث چالش زا به منظور فشار بر نظام مثل امکان تقلب، انتخابات آزاد، رد صلاحیت ها، زندانیان سیاسی و ...
3 بهره گیری از چهره های سرشناس و محبوب اصلاح طلب یا اصولگرای همسو 
4 تهدید نمایی و برافراشتن سایه جنگ بر سر ایران آنان تلاش می کنند تا با حساس و بحرانی نشان دادن شرایط کشور تنها راه برون رفت از آن را اجازه دادن حاکمیت به بازگشت اصلاح طلبان به درون حاکمیت عنوان نمایند، طرح وحدت ملی!

 

سناریوی جریان فتنه در قبال ایالات متحده آمریکا
راهبرد: تهدید نمایی آمریکا و ایجاد نرمش در نظام برابر خود
عنوان تاکتیک شرح توضیحات
1 تبلیغ و ترویج لزوم رابطه با آمریکا پذیرش نظم بین المللی و هژمونی آمریکا و لزوم پیروی از آن • مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه در آخرین بیانیه خود به صراحت از لزوم چنین راهبردی سخن به میان می آورد.
2 فراهم سازی شرایط مراوده و تعامل با آمریکا و برقراری ارتباط مستقیم 
3 نفی و رد هرگونه ارتباط و دلبستگی به غرب و آمریکا در ظاهر (نفاق) 

 

تبیین حماسه 9 دی؛ ضرورت‌ها، دستاوردها و عوامل مانایی آن

حضور میلیونی مردم مسلمان ایران در تظاهرات 9 دی سال 1388 در اعتراض به هتک حرمت به عاشورای حسینی و مقدسات مردم از سوی اراذل و اوباش تحریک شده توسط جریان فتنه، بصیرت، هوشیاری و دشمن‌شناسی ملت مسلمان ایران را به خوبی نشان داد. این حضور زمان شناسانه که در طول سه دهه تاریخ انقلاب بی‌نظیر بود، برای همیشه خود را به عنوان حماسه‌ای ماندگار در تاریخ کشورمان به ثبت رساند. همان‌طور که مقام معظّم رهبری سال گذشته در باره این حماسه فرمودند؛ حماسه ماندگار 9 دی، کاری نبود که با اراده انسانی انجام‌پذیر باشد بلکه دست قدرت خدای متعال، روح ولایت و روح حسین‌بن علی (ع) در لحظه لحظه این حماسه ماندگار دیده می‌شد. معظم له در دیداری که  دوشنبه (21/9/1390) با اعضای ستاد بزرگداشت 9دی داشتند، در تبیین حقیقت حماسه نهم دی به دو عنصر حضور گسترده مردمی و ایمان دینی مردم اشاره و خاطرنشان فرمودند: نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست؛ بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده‌های الهی تبیین شود.
از این رو، در راستای جاودانه ساختن نام و خاطره حماسه نهم دی به مثابه یکی دیگر از ایام الله و به عنوان یک مقطع حساس از انقلاب اسلامی و ضرورت تبیین ابعاد و زوایای مختلف این حماسه نظیر؛ آثار، دستاوردها، شاخص‌ها و عوامل پویایی و مانایی آن، اداره تحلیل و هدایت معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه طرح سخنرانی با عنوان « تبیین حماسه 9 دی؛ ضرورت‌ها، دستاوردها و عوامل مانایی آن» را برای بهره مندی مسئولان و هادیان سیاسی در گردهمایی ها و نشست هایی که در رده های سپاه و بسیج در راستای تکریم و تبیین این حماسه بزرگ برگزار می شود، تهیه و تقدیم می نماید. این مطلب در دو بخش؛ مهمترین محورهای پیشنهادی و یک مقاله پیوستی که در چارچوب رویکرد تبیینی و به سفارش ستاد مرکزی بزرگداشت حماسه نهم دی، توسط آقای سعدالله زارعی تهیه گردیده است، تقدیم می شود.

 

الف)  ضرورت تبیین حماسه نهم دی
1- چرایی و ضرورت تبیین حماسه 9 دی
اهمیت و ضرورت بزرگداشت و لزوم تبیین زوایای مختلف حماسه 9 دی به چند عامل و در واقع ارتباط آنها با مولفه‌های اساسی قدرت نظام اسلامی وابسته است:
1/1- رابطه 9دی با نظام جمهوری اسلامی ایران که رابطه‌ای از جنس تحکیم‌بخشی و اقتدارسازی برای نظام دارد.
2/1- رابطه 9دی با ولایت فقیه و ولی‌فقیه زمان که نافذیت و مشروعیت و مقبولیت رهبری را تحکیم و مضاعف می سازد.
3/1- رابطه 9دی با جریان ها و گفتمان های رقیب و معارض نظام که این حماسه، گفتمان انقلاب و امام را به گفتمان غالب و ه‍‍ژمون تبدیل کرد.
4/1- رابطه 9دی با راهبردها و سیاست های براندازی نرم دشمن که 9دی ناکامی، شکست و اضمحلال را برای دشمن در پی داشت.
5/1- رابطه 9دی با مبانی مشروعیت و مقبولیت مردمی نظام که این حماسه رفراندومی برای دفاع از نظام و تاکید بر بعد مردمی جمهوری اسلامی بود.
6/1- رابطه 9دی با حرکت های پرشور و شعور اولیه انقلاب
نتیجه این رابطه ها: 9 دی تداوم خط و حرکت اصیل انقلاب اسلامی بر مبنای آرای امام راحل و منویات رهبری معظم انقلاب است.
2- شاخصه های حرکت حماسی مردم در 9 دی
انقلاب روزهای بسیار بزرگی را به خود دیده است اما آنچه حرکت حماسی مردم در 9 دی را از سایر ایام الله متمایز می نماید، شاخصه های این حماسه ملی- اسلامی است که برخی از آنها عبارتند از:
1/2- عاشورا مداری، توهین به مقدسات و امام حسین علیه السلام در روز عاشورا عامل اصلی خروش مردم علیه فتنه گران بود.
2/2- امام محوری، آتش زدن تمثال مبارک حضرت امام(ره) عامل تقویت کننده‌ای بود که دل مردم را سوزاند و به خیابان‌ها کشاند.
3/2- ولایت محوری، سکوت نابهنگام خواص بی بصیرت و تنها ماندن رهبری در وسط میدان دفاع از اسلام و نظام، اقتدار توام با مظلومیتی را به رهبری و نظام اسلامی داد که توانست مردم را پای کار بیاورد.
4/2- دشمن‌ستیزی، دریدگی و جدیت دشمنان نظام اسلامی برای از بین بردن میراث امام و شهدا مردم را به دفاع از انقلاب واداشت.
3- تبیین عوامل موجده و مانایی حماسه 9 دی
با توجه به تاکید رهبر معظم انقلاب و نیازهای امروز و آتی جمهوری اسلامی ایران به تداوم روح و جوهره حماسه 9دی و حضور مردمی در سایر ابعاد نظام و مصونیت سازی در برابر هجمه‌های دشمنان به ویژه در تهاجم و جنگ نرم علیه کشورمان لازم است این فراز ماندگار از انقلاب و عوامل موجده و مبقیه آن به درستی تبیین گردد. برخی از این عوامل عبارتند از:
1/3- ایمان دینی مردم، به عنوان موتور محرکه حضور میلیونی مردمی در حماسه 9 دی
2/3- امداد الهی
3/3- روحیه عاشورایی
4/3- بصیرت و دشمن شناسی
5/3- موقع شناسی مردم
6/3- حضور آگاهانه مردمی
7/3- هدایت های داهیانه رهبری
4- آثار و دستاوردهای حماسه 9 دی
حماسه نهم دی قطعا آثار و برکات و دستاوردهای گوناگون و فراوانی برای کشور و نظام اسلامی ایران داشته و خواهد داشت. این آثار و دستاوردها را از زوایای مختلف می توان دسته بندی و احصاء کرد. در این نوشته آنها را در دو سطح داخلی و خارجی(منطقه ای و بین المللی) بررسی می نماییم.
1/4- آثار و دستاوردهای داخلی 9دی
    آثار و دستاوردهای داخلی حماسه 9دی هم از حیث کمیت و هم از لحاظ کیفیت، از چنان فراوانی برخوردار است که تنها احصاء رئوس آنها خود فهرست بلند بالایی را تشکیل خواهد داد. برخی از مهمترین آثار و پیامدهای داخلی 9دی عبارتند از:
-  افزایش اقتدار و استحکام نظام؛
- تقویت باور به وجود جنگ نرم و فتنه های پیچیده؛
-کنار رفتن نقاب‌ها؛
- رفراندوم ملی در دفاع از نظام و رهبری؛
- افزایش مشروعیت و مقبولیت مردمی نظام،
-  منفعل شدن جریان فتنه و تبدیل فتنه گران به مرده سیاسی،
-  عمق بخشی به بینش و بصیرت سیاسی مردم در شناخت جریان های سیاسی و الگوهای جدید دوستی و دشمنی با انقلاب،
-  پیوند مردم و رهبری، تعمیق ارتباط مردم و جوانان با عاشورا و کارکردهای فرهنگ عاشورایی،
-  ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بین مردم و ...

2/4- آثار و دستاوردهای خارجی حماسه9دی
    اساسی‌ترین دلیل خصومت غرب به محوریت آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی، نگرانی و هراس از قدرت الهام بخشی و الگوسازی انقلاب اسلامی بوده است. این هراس ایران را همواره در کانون دشمنی های غرب قرار داده که فتنه و حرکت آنها در عاشورا برای مبارزه با این الگو بود. اما حماسه تاریخی نهم دی که نمایشگاه غیرت ملی ایرانیان در دفاع از نظام اسلامی بود، در واکنش به شیطنت دشمنان انقلاب به وجود آمد. بر همین اساس، این حماسه ملی-  اسلامی آثار و دستاوردهای بیرونی در بعد منطقه ای و بین المللی هم دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
- آشکار شدن دشمنی گسترده غرب با نظام و پیوند فتنه با خارج؛
- اذعان غرب به اقتدار و قدرت بازدارندگی نظام اسلامی؛
- تحرک بخشی به بیداری اسلامی منطقه؛
- حمایت ملی از حکومت های مردمی؛
- حفظ استقلال سیاسی؛

 

فتنه 88 و چگونگی شکل گیری حماسه نهم دی

این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده ای در خیابان ها نبود،بلکه ناشی از یک بیماری بود.
امام خامنه ای(دامت برکاته) - 21/9/1390

بروز فتنه بزرگ سال 88
در واقع فتنه سال 88 برآیند همه فتنه‌هایی بود که از پیش از پیروزی انقلاب تا دوره خاتمی با هدف در هم کوبیدن یا انحراف انقلاب اسلامی از مسیر اصلی خود در فضای داخلی و بین‌المللی علیه انقلاب دنبال شده بود و به صور مختلف فعالیت می‌کردند.
1 ـ کانون‌های مدیریت خارجی
فتنه سال 88 - در بعد خارجی - از سال ها قبل از 88 طراحی و دنبال شده بود. یکی از نشانه‌های آن این است که سناتور «مک کین»کاندیدای جمهوری‌خواهان در انتخابات سال 2008 در سال 1384 دقیقاً به «جنبش سبز» با همین نام! اشاره می‌کند و می‌گوید «در ایران، نظام را با جنبش سبز منهدم می‌کنیم» مک کین همان کسی است که در جریان یک سخنرانی در فروردین 1386 در ایالت کارولینای شمالی آوازی منسوب به گروه «بیچ بویز» در پشت میکروفون  سرود که در آن خوانده شده بود:«بر روی ایران بمب، بمب، بمب، بمب بریزیم ....» و البته 10 ماه بعد -19 بهمن 86- عصبانیت خود از جمهوری اسلامی را آشکار کرد. لیکن در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت: «من همچنان اندیشناک (هراسان از) بلند همتی ایرانیان هستم، چرا که چیرگی ایرانی بر منطقه به درازای تاریخ است».
در بعد خارجی از یک سو محافل آکادمیک و رسانه‌ای آمریکا، از سوی دیگر «دفاتر ویژه» آمریکا در کشورهای مختلف و از سوی دیگر سفارت‌خانه‌های غربی سه کانونی بودند که طی دو دهه و به خصوص در دوره نئوکان‌ها 2000 تا 2008 فعالیت گسترده‌ای را باهدف «تغییر در ایران» دنبال می‌کردند. ادبیات دوره بوش در ارتباط با ایران به «Regime change»  موسوم شده بود. این ادبیات در دوره اوباما هم ـ علیرغم آنکه توقع نمی‌رفت ـ  استمرار پیدا کرد.
بر اساس بررسی‌های انجام شده حداقل 8  «دفتر ویژه» در دبی، بگرام، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباط‌گیری، هماهنگ‌سازی، آموزش و تجهیز به مرور و در فاصله سال‌های 1371 تا 1388 راه افتادند. این دفاتر بعضاً زیر نظر سیا و بعضاً زیر نظر پنتاگون - وزارت دفاع- فعالیت می‌کردند و در این میان دفتر دبی استثنائاً مستقیماً زیر نظر معاون اول رئیس جمهوری آمریکا فعالیت می‌کرد. اسناد می‌گویند این دفاتر به سرشاخه‌هایی در تهران وصل بوده‌اند و از طریق این سرشاخه‌ها، نخبگان در حوزه‌های مختلف را شناسایی کرده و به این دفاتر می‌کشانده‌اند. ورزشکاران، هنرمندان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، روزنامه‌نگاران، صنعتگران، بانوان، فعالان عرصه صنعت، تشکل‌های کارگری، فعالان سیاسی، احزاب و..... که تعداد آن‌ها از ده‌ها هزار نفر فراتر رفته‌اند، به مرور به این دفاتر منتقل و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله توجیه و هماهنگ می‌شدند و در نهایت به‌عنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار می‌گرفتند. سرپل‌های این «دفاتر ویژه» همان حلقه‌هایی بودند که در دوره هاشمی‌رفسنجانی و دوره خاتمی در دستگاه‌های مختلف فعالیت می‌کردند و سکولاریزه‌کردن نظام و جامعه ایران در دستور کارشان بود.
علاوه بر این دفاتر ویژه، دست کم 17 سفارتخانه غربی شامل سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئیس، دانمارک، فنلاند، کره جنوبی، ژاپن و ... به جمع‌آوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه و تجزیه و تحلیل‌های دوره‌ای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند. بعضی از این سفارتخانه‌ها -‌ به خصوص سفارت انگلیس-  تجهیز مخالفان و پشتیبانی مالی از آنان را دنبال می‌کردند. اینها در فتنه سال 1388 به‌صورت عملیاتی‌تر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند؛ به‌گونه‌ای که بعضی از عوامل سفارتخانه‌های غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوب‌های خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.
محور سوم، مراکز مرتبط با سازمان جاسوسی آمریکا در واشنگتن است که به‌طور ویژه روی ایران کار می‌کنند و تعداد واقعی آن‌ها مشخص نیست. یک گزارش که به مطبوعات راه پیدا کرد، بیانگر آن است که حداقل 700 اتاق فکر و برنامه‌ریزی (tank tink) در آمریکا به ‌طور خاص روی مسایل ایران مطالعه کرده و پیشنهاداتی را برای دستگاه‌های تصمیم‌گیر در آمریکا تهیه می‌کنند. این اتاق‌ها بعضاً شامل مؤسساتی نظیر اینتر پرایز، مؤسسه اعانات ملی(NED)، دوست‌یابی کارنگی، راکفلر، شورای روابط خارجی آمریکا و.... می‌شود و بعضاً در درون دانشگاه‌های آمریکا قرار دارند. هر کدام از این اتاق فکرها سالانه تحقیقات میدانی راجع به ایران به‌عمل می‌آورند و به‌طور معمول هفته‌ای یک مقاله و هر دو ماه یک گزارش مبسوط تحقیقاتی راجع به ایران به نگارش درآورده و در روزنامه‌ها و یا سایت‌های خود منتشر می‌نمایند. این مراکز در عین حال مقالات و تحقیقات ضد‌ایرانی در سطح جهانی خریداری کرده و با هزینه‌ خود منتشر می‌نمایند.
براساس تحقیقاتی که یک مرکز علمی وابسته به دانشگاه تهران به‌عمل آورده، تعداد مقالات ضدایرانی این مراکز از 35000 مورد در سال، 4200 گزارش و 300 جلد کتاب فراتر می‌رود. در بعضی از مهم‌ترین این مراکز بین 3 تا 5 نفر از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیز فعالیت می‌کنند. این افراد شامل مهدی خلجی، کامیلیا انتخابی فرد، فاطمه حقیقت‌جو، هوشنگ امیراحمدی، محسن سازگارا، عطاءا... مهاجرانی، اکبر گنجی، عبدالکریم سروش، محمد‌جواد اکبرین، فرشاد امیر‌ابراهیمی، علی‌اکبر موسوی خوئینی، مسعود بهنود و ... می‌شود و تعدادشان از 100 نفر فراتر می‌رود. استفاده از این افراد به این دلیل صورت می‌گیرد که محافل آمریکایی از استنتاج‌هایی که درباره ایران انجام می‌دهند اطمینان حاصل نمایند. به همین منظور، در همه مواقعی که یکی از مراکز آمریکایی نتیجه تحقیقات خود را به شورای روابط خارجی آمریکا ارائه می‌دهند، «جلسه استماع» تشکیل ‌شده و حداقل دو ایرانی در کنار گزارش‌دهنده آمریکایی حضور دارند و به تأیید این دو جلسه استماع پایان می‌یابد.
دفاتر ویژه، سفارتخانه‌ها و اتاق‌های فکر در واقع مثلث ابزار غرب برای تغییر در ایران را شکل داده‌اند. آمریکایی‌ها در عین حال در اوج فتنه 88 دفتری را در کاخ سفید تحت عنوان «دفتر هماهنگی امور ایران» تحت ریاست معاون اول اوباما در کاخ سفید به وجود آوردند.کار این دفتر هماهنگ‌سازی فعالیت بخش‌های مختلف است. این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که تفاوت‌های مهم میان گزارش‌های مراکز مرتبط با وزارت خارجه و مراکز مربوط به CIA پدید آمد و بعضی از گزارشات، نتایج گزارشات دیگر را زیر سؤال می‌برد.
به‌دنبال گزارش‌های این مراکز بود که آمریکا بررسی هر طرح درباره ایران را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری موکول می‌کرد. در آن مقطع این نظریه به‌طور مشترک در وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) پدید آمده بود که بعد از انتخابات 88 موقعیت نظام مستحکم‌تر می‌شود و لذا بهتر است رئیس جمهور مذاکره با ایران را شروع کند و بر این اساس اوباما در اردیبهشت88 نامه‌ای برای مقامات ایران فرستاد و درخواست گفتگو کرد، اما چیزی نگذشت که  ادبیات آمریکا به نحو بی‌سابقه‌ای علیه ایران شدت گرفت و اوباما خود وارد میدان شده و از لزوم تغییر ایران حرف زد. آمریکایی‌ها در جریان فتنه 88 به مرزهای غربی ایران نزدیک شدند و بیم آن می‌رفت که وارد عملیات نظامی علیه ایران شوند. خود این موضوع حکایت از آن می‌کند که مثلث(دفاتر ویژه، سفارتخانه‌ها و اتاق‌های فکر) راه را برای به تسلیم درآمدن ایران هموار ارزیابی کرده بودند. مراکز آمریکایی پیش از انتخابات به‌طور گسترده به ادبیات تقلب دامن می‌زدند و برای به آشوب کشیدن ایران از پیروزی قطعی میرحسین موسوی و بروز تقلب در اعلام نام محمود احمدی‌نژاد حرف می‌زدند و با برجسته‌سازی فعالیت مخالفان وانمود می‌کردند که نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط قرار گرفته‌ است.
2 ـ ارتباط داخل و خارج
با مرور مسایل پس از انتخابات بخصوص در فاصله‌ 8 ماهه‌ تیر تا بهمن 1388 این نکته کاملاً ثابت می‌شود که پیوند روشنی میان به صحنه‌آمدن همزمان اصحاب فتنه در ایران و سران دولت‌های غربی وجود داشته است. حضور عناصر میدانی فتنه در رسانه‌های آمریکایی و محافل وابسته به سیا پس از رو به افول گذاشتن فتنه در ایران هم سند جداگانه‌ای برای اثبات این پیوستگی است. بعضی از این عناصر نظیر ابوالفضل فاتح، محسن مخملباف، محسن سازگارا، واحدی و  مهدی هاشمی تا همین الان به‌عنوان رابط‌های سران فتنه با خارج به ایفای نقش علنی می‌پردازند و هیچ‌گاه سران فتنه نمایندگی آنان از سوی خود -که با صراحت از سوی آنان اعلام شده است- را نادرست اعلام نکرده‌اند.
یک گزارش که پس از اعلام علنی از سوی سران فتنه تکذیب نگردیده، بیان‌گر آن است که در اردیبهشت 1387 - 13 ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران- جلسه‌ای در واشنگتن با حضور عناصر ضدایرانی دولت آمریکا به همراه چند تن از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی - از جمله دکتر ابراهیم یزدی دبیر‌کل نهضت آزادی- برگزار گردیده است. در این جلسه روی پدیده تقلب در انتخابات 88 و تلاش نظام برای پیروزی دوباره دکتر محمود احمدی‌نژاد و لزوم تشکیل کمیته‌ای ذیل عنوان «صیانت از آراء» از سوی اصلاح‌طلبان تأکید شده است. پس از این جلسه دیداری میان ابراهیم یزدی و فرزند یکی از سران فتنه در تهران برگزار می‌شود. در این دیدار یزدی می‌گوید: مهمترین مسئله انتخابات آینده باید مسئله «تقلب» باشد و این موضوعی است که ابتدا باید توسط یک چهره موجه مرتبط با نظام مطرح شود چرا که طرح ابتدایی موضوع از طرف افراد یا گروه‌هایی که «خودی نظام» تلقی نمی‌شوند، پروژه‌ را خراب می‌کند و به جایی نمی‌رسد. متعاقب این موضوع پدر این فرد که در آن زمان یک روحانی دارای موقعیت برجسته در نظام بود، شهریور ماه 87 در جمع عده‌ای از روحانیون مشهد نسبت به سلامت انتخابات ابراز نگرانی می‌کند.
حدود 3 ماه بعد «کمیته مشترک صیانت آراء» از سوی جریان اصلاح‌طلب با محوریت احزاب کارگزاران، مجمع روحانیون، مشارکت و مجاهدین  انقلاب اعلام موجودیت می‌کند و در اعلامیه‌ها و اظهارنظرهای پیاپی صلاحیت دولت و شورای نگهبان را برای برگزاری انتخابات زیر سؤال برده و خواستار تشکیل «هیئت مستقل برگزاری انتخابات» و خلع ید از شورای نگهبان و وزارت کشور می‌شوند. در آذرماه 87 مصطفی تاج‌زاده عنصر برنامه‌ریز این کمیته به‌صورت رسانه‌ای از مراجع عظام تقلید درخواست می‌کند که نظام را وادار به پذیرش مستقل انتخابات کرده و خود نمایندگانی را برای عضویت در هیأت معرفی نمایند که این در واقع مخدوش‌کردن داوری رهبری در امر انتخابات بود. همزمان این کمیته نسبت به فعالیت بسیج و سپاه در انتخابات ابراز نگرانی کرده و نظام را متهم می‌کند که برای کانالیزه‌کردن انتخابات مأموریت‌های ویژه‌ای به این نیروها واگذار کرده است. در این بین پس از یک ماه از اعلام کاندیداتوری سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی 20 اسفند 87 اعلام کاندیداتوری کرده و شش روز بعد، محمد خاتمی استعفا می‌دهد. این جابجایی در اسفند 87 معنای خاصی داشت و از این رو بسیاری از نیروهای سیاسی چنین رخدادی را نشانه عزم این جریان برای بر‌هم‌زدن انتخابات ارزیابی کردند. روزنامه کیهان در تاریخ 24 بهمن 87 در سر مقاله‌ای با عنوان « برای مشارکت یا برهم‌زدن» از این توطئه پرده‌برداری کرد.
در آن مقطع در مورد پذیرش کاندیداتوری محمد خاتمی از سوی نظام تردیدی وجود نداشت ولی پذیرش میرحسین موسوی از سوی نظام- به دلیل سوابق منفی او در بحث ولایت‌فقیه و عدم نظام‌پذیری- با تردیدهایی مواجه بود. اما نظام این اشکال را نادیده گرفت و کاندیداتوری موسوی را پذیرفت اما کاملاً واضح بود که او چه پیروز شود و چه شکست بخورد چالش‌های مهمی را علیه نظم به وجود می‌آورد.
همزمان با این تحولات کشورهای غربی به برجسته‌سازی چهره موسوی می‌پرداختند و عملاً همه تدارکات خود را برای تقویت او به کار گرفتند. اگر نگاهی به سیاست‌های رسمی و رسانه‌ای کشورهای غربی و هم‌پیمانان منطقه‌ای آنان در فاصله آذرماه 87 تا انتخابات خرداد 88 و پس از آن، بیاندازیم به وضوح نقش مکمل آنان در ترویج مهندس موسوی را مشاهده می‌کنیم. در این میان تلویزیون فارسی بی بی سی که اساساً از آذرماه 87 شروع به کار کرد، تلویزیون V.O.A آمریکا و سایت‌های فارسی الجزیره قطر و العربیه عربستان یک جبهه مشترک رسانه‌ای به نفع موسوی به وجود آورده و در حالی‌که مراکز تحقیقاتی آن‌ها پیروزی دکتر احمدی‌نژاد را قطعی اعلام کرده بودند، میرحسین را پیروز قطعی اعلام کرده و در عین حال روی جدی‌بودن احتمال تقلب به نفع احمدی‌نژاد تأکید می‌نمودند. خود این موضوع دلیل مستقلی بود که پیوستگی داخل و خارج را نشان می‌داد.
یکی دیگر از موارد به میدان‌آمدن سایت‌های اینترنتی «تویتر»، «فیس بوک» و «یوتیوب» بود. این سایت‌ها علی‌الظاهر خصوصی بودند و با مبدأ اروپا اداره می‌شدند ولی خبرهای بعدی بیانگر آن بودکه این‌ها شبکه‌هایی آمریکایی‌اند که توسط سازمان سیا راه‌اندازی شده بودند. به عنوان مثال چند ماه پس از فتنه 88، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که ما به تویتر دستور دادیم که تعمیرات فنی را تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران به عقب بیاندازد تا اخلالی در ارتباط با معترضان انتخاباتی ایران پدید نیاید. کما اینکه تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی یک هفته قبل از زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران برنامه های خود را از 6 ساعت در روز به 24 ساعت در روز افزایش داد و از ظهر روز 22 خرداد- روز انتخابات- گزارش‌های پی در پی مبتنی بر تقلب گسترده در انتخابات و در عین حال پیروزی قطعی میرحسین موسوی را مخابره می‌کرد. این تلاش‌ها از 11 شب روز انتخابات تشدید گردید. حدود دو هفته بعد نیروی انتظامی ساختمانی متعلق به کمیته صیانت از آراء در منطقه تجریش را مورد بازرسی قرار داد و مشخص شد که بی‌بی‌سی فارسی در این ساختمان استقرار داشته است.
البته فعالیت مراکز غرب برای ایجاد فتنه 88 بسیار بیش از این است. یک گزارش دیگر بیانگر آن است که حداقل 19 مرکز مجرب و برخوردار از کارشناس‌های امور ایران در فاصله سال‌های 1380 تا 1388 روی پروژه تغییر ایران متمرکز بوده‌اند و در ماه‌های منتهی به انتخابات تا یک سال پس از آن به حجم فعالیت خود به شدت افزوده‌اند. این مراکز شامل مؤسسه بروکینگز، شورای روابط خارجی، بنیاد صلح بین‌المللی کارنگی، بنیاد آمریکای جدید، بنیاد ملی برای دموکراسی، مرکز کارتر، بنیاد جامعه باز، مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، بنگاه رند،کمیته خطر کنونی، بنیاد دموکراسی در ایران، خانه آزادی، مرکز مطالعات استراتژیک و راهبردی، مؤسسه هادسون، بنیاد هریتیج، مؤسسه امریکن اینترپرایز، مؤسسه هدور، مؤسسه کیند و مرکز پیشرفت آمریکا می‌شود. بعضی از این مؤسسات از جمله بنیاد هریتیج و مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن حداقل 40 نشست تخصصی درباره ایران برگزار و مسایل ایران را از نزدیک رصد کردند. در همه این مراکز- تقریباً- بدون استثنا بین 3 تا 5 نفر از عناصر ایرانی مرتبط با جریان فتنه همکاری داشته‌اند و این نیروها علاوه بر مشارکت در بحث‌ها و طرح‌ها، سایت‌هایی را به زبان فارسی برای کمک به انتقال پیام‌های فتنه‌گران راه‌اندازی کرده‌اند. این سایت‌ها که متعلق به همان مراکز 19 گانه بوده‌اند شامل گذار-  متعلق به خانه آزادی‌- و سردبیری فاطمه حقیقت‌جو، «توانا»- متعلق به مرکز آزادی خاورمیانه- ، «پنجره»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی- و سردبیری هاله اسفندیاری، «راهبرد»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی- و سردبیری منوچهر محمدی، واشنگتن پریزم- متعلق به مؤسسه امنیت جهانی- ، «ردیاب ایران»- متعلق به مؤسسه امریکن اینترپرایز- و سردبیری امیرعباس فخرآور، «ابتکار امنیتی ایران- متعلق به مؤسسه سیاست‌ خاور نزدیک واشنگتن- و سردبیری مهدی خلجی و «چراغ آزادی»- متعلق به مؤسسه کیتو- می‌شدند.
این مؤسسات به همراه جریان داخلی فتنه قرار بود، تغییرات بنیادین را در ایران رقم بزنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی، یک هفته پس از شروع فتنه، در خطبه‌های نماز جمعه ضمن افشای طرح مشترک غرب و فتنه‌گران داخلی، چرایی شکست این طرح را بیان کردند: «خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی- جورج سروس- چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانه‌ها نقل شد، گفت من 10 میلیون دلار خرج کردم و در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم، حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم، احمق‌ها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست ! ایران را با کجا مقایسه می‌کنید؟ مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناخته‌اند».
جالب این است که هم فتنه‌گران داخلی و هم دولت‌های غربی از حداکثر فشار برای ایجاد تغییر در ایران استفاده کردند. فتنه‌گران داخلی با اصرار بر ابطال انتخابات و به خیابان کشاندن مخالفان و هواداران خود و تخریب و به آتش‌کشیدن مساجد و کشتن ده‌ها شهروند بی‌گناه کشور جلو آمدند و دولت آمریکا ضمن کنارگذاشتن تمام قواعد حقوقی ناظر بر مواجهه با یک کشور مستقل، نیروهای نظامی خود را برای دخالت نظامی در ایران- در صورت عدم توانایی حکومت در مهار شورش‌های انتخاباتی- به حال آماده باش درآورد و به سمت مرزهای شرقی عراق- مرزهای غربی ایران- گسیل کرد.
3ـ گام آغازین دعوت به شورش
شورش‌های خیابانی و درگیری خونین علیه نظام ابتدا در بیانیه‌ها، نامه‌های سرگشاده و کنفرانس‌های خبری بروز پیدا کرد و سپس به کف خیابان‌ها کشیده شد. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی سه روز پیش از روز برگزاری انتخابات در اقدامی غیر معمول نامه سرگشاده‌ای خطاب به رهبر معظم انقلاب صادر کرد. این نامه آکنده از خشم و فاقد سلام و والسلام که در مکاتبات مذهبی می‌آید، بود. هاشمی در این نامه از نشانه‌های پیدایی شعله‌های آتشفشان در خیابان‌ها، میادین و دانشگاه‌ها در صورت پیروزی محمود احمدی‌نژاد خبر داد و تنها راه علاج را در رد صلاحیت احمدی‌نژاد دانست. نامه‌ هاشمی علاوه بر پخش در رسانه‌های خارجی و بسیاری از رسانه‌های داخلی به صورت انبوه چاپ و از طریق هزاران عامل به دست عابران در خیابان‌های تهران داده می‌شد و این موضوع کاملاً از تلاش جدی جریان فتنه برای ایجاد آشوب و درگیری گسترده خبر می‌داد. اشاره هاشمی به «آتش‌فشان‌ها»، « دانشگاه‌ها» در واقع تهدید نظام به استفاده از ظرفیت دانشگاه آزاد اسلامی بود. بعدها مشخص شد که در این دانشگاه با محوریت فرزندان هاشمی تلاش گسترده‌ای برای کشاندن دانشجویان و اساتید به خیابان‌ها صورت گرفته است. این دانشگاه‌ در فاصله تیر تا بهمن 88 نقش زیادی در زنده نگه‌داشتن روند اعتراض علیه نظام ایفا کرد.
4ـ پروژه تقلب برای واژگونی نظام
بحث پروژه تقلب برای اثرگذاری بر انتخابات نبود بلکه از اساس برای تغییر بنیادی نظام دنبال شد. بعدها که عناصر میانی فتنه بازداشت شدند، مصطفی تاج‌زاده ضمن اعتراف به اینکه در انتخابات تقلب عمده‌‌ای که نتیجه را دگرگون کند، رخ نداده است، فاش کرد که بحث تقلب همه ماجرا نبوده است. او در پاسخ به این سؤال که با ابطال انتخابات هم بار دیگر در انتخابات کاندیدای آن‌ها شکست می‌خورد پس فایده این طرح چه بود، گفت: «اگر نظام ابطال انتخابات را می‌پذیرفت، آنگاه ما بحث عدم صلاحیت شورای نگهبان و وزارت کشور و به طور کلی نهاهای نظام را برای برگزاری مجدد انتخابات، دنبال می‌کردیم و نظام را وادار به ساز‌وکار دیگری که لازمه‌ آن تعویق یک‌ساله انتخابات بود، می‌کردیم. در این یک‌سال طبعاً نهادهای نظام به‌خصوص دولت به تعلیق درمی‌آمد و اوضاع از کنترل نظام خارج می‌شد، آنگاه در این یک‌سال ما زمینه تغییرات اساسی در نظام را فراهم می‌کردیم.»
موضوع دیگر این بود که فضای روانی ایجاد‌شده می‌توانست به پیروزی میر‌حسین موسوی منجر شود. اسناد و خبرهای موثق بیانگر آن است که میرحسین موسوی و جریان فتنه حامی وی در نظر داشتند بلافاصله پس از پیروزی، اعلامیه‌ای صادر کرده و فهرستی از تغییرات اساسی را منتشر و از هواداران خود بخواهند تا تحقق آن خیابان‌ها را ترک نکنند. در صدر این فهرست، تغییر قانون اساسی و حذف ولایت‌فقیه قرار داشت کما اینکه جریان فتنه بعد از شکست در انتخابات هم همه فشار خود را روی رهبری نظام متمرکز کرد. راهپیمایی 25 خرداد 88 یک راهپیمایی اعتراضی به حساب آمد ولی راهپیمایی 30 خرداد- یک روز پس از فراخوان رهبری به آرامش و تعقیب ادعاها از مجاری قانونی-  برای شکستن حریم رهبری و فصل‌الخطاب بودن او طراحی و بعد هم در بیانیه‌های پی‌درپی تعقیب گردید.
هاشمی رفسنجانی هم در خطبه 26 تیرماه خود با عبور از نظرات و فعالیت‌های رهبری برای مدیریت بحران، تحقق خواسته‌های این جریان را مورد تأکید قرار داد. او در این خطبه‌ها بار دیگر نتیجه انتخابات را مبهم خواند و از رهبری نظام خواست تا از فتنه‌گران بازداشت‌شده دلجویی کنند. او در این خطبه حتی با بیان مخدوش از عبارتی از پیامبر عظیم‌الشأن (ص) خطاب به امیرالمؤمنین (ع)، به طور ضمنی از رهبری خواست که از کار کناره‌گیری کند. این در حالی است که حق امیرالمؤمنین در جانشینی پیامبر و بطلان مدعیان حکومت پس از رحلت پیامبر (ص) نزد همه شیعیان و بسیاری از برادران اهل سنت کاملاً ثابت است و امیرالمؤمنین علیرغم آن همه مخالفت‌های معاندان، لحظه‌ای کار تصدی جامعه اسلامی را به فتنه‌گران واگذار نکرد و پس از خود امت را به تبعیت از امام مجتبی (ع) ترغیب کرد.
5ـ جمع به ظاهر اضداد در فتنه 88
جریان کارگزاران، مشارکت، مجاهدین، مجمع روحانیون و حزب اعتماد ملی و افرادی نظیر سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی که زمانی خود را چپ لقب داده و زمانی به خود «خط امام» می‌گفتند، بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1376 خود را اصلاح‌طلب ‌خوانده و مدعی بودند، نظام، قانون اساسی و ولایت‌فقیه را قبول داشته و به آن ملتزم هستند، اما در فتنه 88 همه این ادعاها را کنار کذاشتند و با بدنام‌ترین گروهک‌ها و جریانات ضداسلامی هماهنگ و همراه شدند. در فتنه 88 همه دولت‌های غربی و مراکز جاسوسی آن‌ها از جمله 17 سفارتخانه غربی مستقر درتهران حضور داشتند و این حضور هم عمدتاً علنی و شدید بود. علاوه بر آن سلطنت‌طلب‌ها، توده‌ای‌ها، چریک‌های فدایی، منافقین، نهضت آزادی، ملی‌مذهبی‌ها، گروهک‌های تروریستی نظیر تندر، پژاک و جندالشیطان- گروهک ریگی- هم حضور کاملاً فعالی در فتنه 88 داشته و بسیاری از عوامل آن‌ها هم در آشوب‌ها دستگیر شدند. علاوه بر این‌ها اوباش و فواحش و لات‌های تهران هم فتنه را همراهی می‌کردند. با این وصف اصلاح‌طلبی نقاب از چهره برداشت و نشان داد که بسیار منافق است.
این همراهی هویتی ایدئولوژیک هم پیدا کرده بود. میرحسین موسوی در مناظرات انتخاباتی نظام را متهم کردکه منافع ملی را قربانی دفاع از فلسطین کرده و از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر شده است. چند هفته بعد عوامل نفاق و گروهک‌های مدعی اصلاح‌طلبی در خیابان‌های تهران شعار »نه غزه نه لبنان« سردادند. میرحسین موسوی در بحث هسته‌ای، نظام را متهم کرد که با سوء مدیریت، پرونده ایران را به شورای امنیت برده است. حدود دو سال بعد سایت او –کلمه- با تهدیدات غرب علیه ایران همراه شد و نوشت: «نظام باید اعتماد آمریکا را جلب کند و رهبری بدون درنگ ضمن عذرخواهی از آمریکا، همه فعالیت‌های هسته‌ای کشور را به حالت تعلیق درآورد.» میرحسین موسوی در مناظره انتخاباتی سیاست خارجی ایران در منطقه را شکست خورده خواند و مدعی شد که ایران در منزوی‌ترین دوره خود در 100 سال اخیر قرار دارد. حدود دو هفته بعد جریان فتنه در خیابان‌های تهران شعار می‌دادند عراق را رها کنید و به درون مرز بازگردید. در واقع مجموعه این مباحث و رخدادهای پس از انتخابات نشان داد که جریان فتنه با خارج بسته و در یک طرح مشترک استحاله نظام را دنبال می‌کنند. حال می‌توان به این سؤال جواب داد که اگر موسوی در انتخابات پیروز می‌شد چه بر سر آرمان‌های الهی امام و منافع ملی و در نتیجه امنیت ملی ایران می‌آمد.


6ـ خطاهای استراتژیک جریان فتنه
جریان خارجی و داخلی فتنه با توهم موفقیت، هرچه در درون‌داشت را بروز داد. در واقع در فتنه 88 همه دارایی جریان به صحنه آمد چرا که آنان تردیدی در پیروزی خود بر انقلاب نداشتند. از لحاظ داخلی، جریان فتنه از مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) تا سازمان تروریستی منافقین که هزاران نفر از یاران و پیروان حضرت امام را به شهادت رسانده بود، امتداد داشت و از بعد خارجی رژیم‌های عربستان سعودی تا آمریکا را در بر می‌گرفت. همه شخصیت‌های این جریان به میدان آمدند و یکجا شکست خوردند و امروزه با یک بحران فراگیر مواجه شده‌اند. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی که نوعاً نقشی در پشت صحنه داشت به غیر حرفه‌ای‌ترین شکل به روی صحنه آمد. سید حسن خمینی که بسیار محافظه‌کارانه موضع می‌گرفت، بیت حضرت امام را به فتنه‌گران هدیه داد، عناصر مجمع روحانیون که سعی می‌کردند وجهه حوزوی خود را حفظ کنند، در این فتنه واقعیت واداده خود را نمایش دادند. چهره‌های تئوریسین پشت پرده‌ای نظیر کیان تاجبخش، حسین قاضیان، بهزاد نبوی، عزت‌الله سحابی به میدان آمدند. عناصر جاسوسی نظیر الهه اسفندیاری و سیامک پورزند به میدان آمدند. سفارتخانه‌های خارجی نقاب از چهره برداشتند و فعالیت‌های خلاف شئون دیپلماتیک را به نمایش گذاشتند. این‌ها همه فول بودند و خساراتی را برای فتنه‌گران برجای گذاشتند که تا 10 سال آینده هم قابل ترمیم نخواهند بود.
جریان مجاهدین انقلاب یک اصل اساسی داشتند و آن این بود که هرکس به زندان رفت از سازمان اخراج می‌شود چرا که دیگر قابل اعتماد نیست و از این رو بودکه هاشم آغاجری -که به دلیل اظهارات هتاکانه علیه ائمه و مراجع معظم تقلید بازداشت شده بود- از سازمان اخراج گردید. اینک همه اعضای این سازمان در زندان به سر می‌برند. میرحسین موسوی، سیدحسن خمینی، سید محمد خاتمی و ... که برای روز مبادا از صحنه‌های تند دور نگه ‌داشته می شدند اما در فتنه به میدان فرستاده شدند. این گروه سال‌ها روی قم و شخصیت‌های روحانی سایر شهرهای ایران کار کرده و توانسته بود بخشی از روحانیت را به خود جلب کند اما فتنه 88 این همه سرمایه روحانی را از آن‌ها جدا کرد. آنان بعد از فتنه، بارها تلاش کردند تا بار دیگر از سوی مردم و نظام به عنوان «خودی» پذیرفته شوند، اما نتوانستند و امروز جرأت حضور در مجامع آزاد را ندارند.


این فتنه چگونه مهار گردید؟
فتنه 88 بی‌تردید بزرگ‌ترین فتنه‌ای بود که در طول 32 سال اخیر روی داد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و ریشه‌های بستری داشت و نزدیک به 24 سال در پست‌های بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان و نیروهای هوادار نظام را مسموم گرداند که امروزه از این نخبگان به «اصولگرایان خاموش» تعبیر می‌شود. با این وصف کاملاً واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنه‌ای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.
در کشورهای دیگر معمولاً در مواجهه با فتنه‌ای به مراتب کوچک‌تر، ستادهای ویژه شکل می‌گیرند، افرادی عزل می‌شوند، افراد جدیدی نصب می‌شوند و کارهایی به صورت تعجیلی و طبعاً پر خطا انجام و شرایط فوق‌العاده اعلام شده و کارها از مجرای عادی به مجرای امنیتی منتقل می‌گردد. در بعضی از کشورهای دنیا این وضعیت فوق‌العاده ده‌ها سال به درازا کشیده شده به گونه‌ای که در جریان انقلاب اخیر مصر، یکی از مطالبات مردم لغو حالت فوق‌العاده بوده است.
رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه اخیر در حالی که بعضی از نهادهای مسئول کشور دچار مسمومیت و انتقال شده بودند، وارد میدان شدند و با درایت فوق‌العاده مسایل را به خوبی مدیریت کردند. اولین اقدام رهبری فراخواندن میرحسین موسوی بود. امام خامنه‌ای در دیدار روز شنبه 23 خرداد با موسوی به او یادآور شد که جنس او آشوب‌طلبی نیست و باید شکایت‌های خود را در چارچوب قانون پیگیری کند و سپس فرمودند که اگر تقلب به گونه‌ای که در نتیجه دخالت داشته باشد، اتفاق افتاده، مانعی برای انحلال انتخابات وجود ندارد و رهبر خود آن را محقق می‌گرداند. پس از آن ماجرا استمرار پیدا کرد. رهبری یک هفته به رایزنی‌های خصوصی با افراد پرداختند و سپس در روز جمعه 27 خرداد- یک هفته پس از انتخابات‌- ابعاد توطئه‌ای که علیه کشور طراحی شده است را با صراحت برای مردم توضیح دادند و با قاطعیت فرمودند که عدم پذیرش قانون و تأکید غیرمنطقی بر ابطال آراء مردم اتخاذ دیکتاتوری است و رهبری زیر بار چنین چیزی نمی‌رود.
تدبیر سوم رهبری دستور تمدید یک هفته‌ای دوره رسیدگی به شکایات بود و درعین حال هیأتی مرکب از آقایان محمدحسن رحیمیان، غلامعلی حدادعادل و علی‌اکبر ولایتی را مأمور بازشماری تصادفی 10 درصد از صندوق‌ها کردند. تدبیر چهارم رهبری برگزاری جلسه با اعضای ستادهای انتخاباتی 4 کاندیدا بود که در یک زمان نیم‌روزه توأم با شنیدن نظرات مخالفین بود.
اقدام پنجم رهبری روشنگری بود. حضرت امام خامنه‌ای ـ دامت برکاته‌ـ به مناسبت‌های مختلف ابعاد توطئه را افشا کرده و در هر سخنرانی سران فتنه را مورد ملامت قرار دادند.
اما در طول این دوران، رهبری به نهادهای نظام اتکا و اعتماد داشتند و از این رو نه هیأتی تغییر کردند، نه دستور ویژه‌ای دادند، نه کسی را عزل کردند و نه نصب جدیدی داشتند. این موضوع به چند دلیل صورت گرفت، تأسیس هیأت جدید برای مهار فتنه در واقع ثابت‌کننده عدم کفایت نهادهای مسئول بود و این همان خطی بود که فتنه‌گران با محوریت تاج‌زاده آن را از آذر 87 تا یک سال پس از آغاز فتنه دنبال می‌کردند. عزل ونصب‌ها هم می‌توانست از بی‌ثباتی و خارج‌شدن کنترل کشور از دست رهبری حکایت کند و دشمنان خارجی را در اعمال فشار جرأت داده و امیدوار کند. رهبری حتی عضویت عناصر فتنه در نهادهای حساس نظام نظیر مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... را لغو نکردند در حالی که اخراج این افراد از این نهادها می‌توانست به داعیه نبود آزادی انتقاد در ایران را که پروژه مشترک غرب و فتنه‌گران بود، کمک کند.
نظام در مواجهه با فتنه تحت هیچ شرایطی از نیروی نظامی، ارتش و یا سپاه استفاده نکرد و حتی نیروهای بسیج را هم به میدان نیاورد. کنترل فتنه‌گران به عهده نیروی انتظامی بود. پیام این برای خارج و داخل این بودکه شرایط در ایران بحرانی نیست و خود این مسئله نشان داد که نظام حتی می‌تواند فتنه‌هایی با ابعاد بزرگتر را مهار نماید.
رهبری و نظام در طول مدت فتنه کمترین امتیازی را به فتنه‌گران نداد. فشار هاشمی‌رفسنجانی برای آزادی فتنه‌گران به جایی نرسید و رهبران فتنه روز به روز منزوی‌تر شدند. رهبری به صورت وهله‌ای در توصیف جریان فتنه عباراتی را به کار می بردندکه امید آنان را برای تأثیرگذاری بر نظام دائماً کاهش می‌داد. نظام، رهبران اصلی فتنه را بازداشت نکرد و برای جرایم آنان محکمه‌ای برپا نکرد و محاکمه آنان را وجدانی نمود. این مسئله سران فتنه را خوار کرد و سبب به فراموشی سپرده‌شدن آنان در اذهان اجتماعی گردید و این در حالی بودکه بیش از دو میلیون نفر از شهروندان تهرانی به یکی از سران فتنه رأی داده بودند.
دستگیری موسوی، کروبی، خاتمی، سیدحسن خمینی و ... می‌توانست چهره ایران را به عنوان نظامی که قدرت تحمل مخالفان را ندارد و از سوی آنان احساس تهدید می‌کند، مخدوش گرداند. این در حالی صورت گرفت که نظام با دستگیری عناصر میانی- که واسطه بین سران و بدنه اجتماعی بودند- ارتباط سران فتنه با بدنه اجتماعی را از هم‌گسیخته بود و لذا امثال موسوی و کروبی علیرغم آزادبودن نتوانستند با بدنه اجتماعی تماس برقرار کنند.
رهبری در این فتنه با عدم تشکیل کمیته ویژه و عدم عزل و نصب مسئولین کشور، اعتماد خود را به مسئولان و کارآمدی آنان و دستگاه‌های تحت امرشان نشان دادند و خوشبختانه آنان نیز نوعاً به حسن اعتماد رهبری پاسخ مناسبی دادند. این موضوع از آنجا اهمیت داشت که یکی از راهبردهای فتنه ناکارآمد نشان‌دادن نظام و مسئولان آن بود.
رهبری در حالی که در فتنه در نوک حمله فتنه‌گران قرار داشته و بسیار مظلوم بودند اما جز در یک مورد- انتهای خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد‌ماه‌- این مظلومیت را بروز ندادند و با اعتماد به خدای متعال همه‌ بار نجات انقلاب و مردم از فتنه را بر دوش کشیدند که این توانمندی بالای رهبری در مدیریت جامعه را به اثبات رساند.
رهبر در طول دوره فتنه و به طور کلی در طول 23 سال رهبری کشور، هیچگاه از خود حرف نزدند و نقش برجسته خود در مدیریت کشور را به رخ نکشیدند در حالی که ده‌ها و صدها بار از نقش مردم در 9 دی تجلیل کردند و آن را باطل‌السحر فتنه نامیدند و حال آنکه خود پیش از امت، موسی‌وار فتنه ساحران فرعونی را باطل کرده بودند.
در طول دوران فتنه، رهبری مراقب بودند که کارهای جاری کشور تعطیل نشود یا با تأخیر مواجه نگردد از این رو تحلیف و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تشکیل کابینه جدید در وقت خود و با صلابت تمام انجام شد و این به خوبی نشان داد که فتنه بزرگ 88 هیچ خللی در نظام پدید نیاورده است. بعد از فتنه 88، فتنه کوچک‌تری هم با محوریت جریان انحرافی پدید آمد و در این میان بسیاری از متدینین نگران شدند. در این میان بیم آن می‌رفت که دولت دوم احمدی‌نژاد نتواند دوره 4 ساله را به پایان برساند که اگر این اتفاق می‌افتاد از یک‌سو داعیه شیطانی فتنه‌گران مبنی بر بطلان انتخابات، به نوعی اثبات می‌شد و از سوی دیگر نظام با خلاء و اخلال مواجه می‌گردید. از این رو و علیرغم جفایی که جریان انحرافی به رهبری کرده بود، رهبر معظم انقلاب روی حفظ و تقویت دولت تأکید کرده و مسایل این جریان را موضوعی «فرعی» و «دست دوم» خواندند. این موضع هم دولت را حفظ کرد، هم فتنه‌گران را ناکام کرد و هم تا حد زیادی به مهار جریان انحرافی انجامید.
حماسه بزرگ 9 دی
انتخابات 22 خرداد سال 88 حماسی‌ترین انتخابات جمهوری اسلامی و بلکه خاورمیانه بود که در آن 85 درصد واجدان شرایط رأی شرکت کردند و این در سی‌و‌یکمین سال پس از پیروزی یک انقلاب بی‌سابقه و بسیار جذاب و دیدنی بود. کاملاً واضح بود که چنین انقلاب و نظامی را نمی‌توان با یک رشته آشوب و صف‌بندی دشمنانه در مقابل آن به حاشیه راند. کاملاً واضح بود که همان مردمی که این حماسه انتخاباتی را رقم زده‌اند، از انقلاب خود دفاع خواهند کرد و دشمنان را عقب می‌رانند.
اولین نشانه‌ها در نماز جمعه 29 خردادماه تهران ظاهر شد. در این نماز باشکوه نزدیک به سه میلیون نفر از شهروندان تهرانی به میدان آمدند. این اجتماع اگرچه برای نماز بود ولی عملاً به معنادارترین تظاهرات ملی تبدیل گردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این نماز جمعه را به یک جبهه مستحکم برای پایان‌دادن به فتنه‌ای که راه افتاده بود، تبدیل کردند. امام خامنه‌ای- دامت برکاته‌- «قانون» جاری کشور را برای رسیدگی به اختلافات «کامل و بی‌اشکال» دانستند. ایشان اردوکشی خیابانی و زورآزمایی را غیرقابل قبول خوانده و فرمودند: «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشار علیه نظام درست می‌کنند و مسئولین نظام را مجبور می‌کنند ،وادار می‌کنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آن‌ها بروند «نه این هم غلط است، اولاً تن‌دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این، شروع دیکتاتوری است. این اشتباه محاسبه است.»
رهبری راه حل را خود مردم دانسته و فرمودند: «اگر کسانی بخواهند راه دیگری- غیر از راه قانون- را انتخاب ‌کنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریح‌تر از این صحبت خواهم کرد.»
خطبه‌های نماز جمعه رهبری بازتاب بسیار گسترده‌ای در سطح جهان داشت و برای اولین بار بود که رسانه‌های غربی با اعلام قبلی و همزمان با شروع سخنرانی، سخنان رهبری را کامل پخش می‌کردند. سخنان امام خامنه‌ای همزمان به زبان‌های مختلف ترجمه و به صورت زیرنویس از صدها شبکه تلویزیونی و خبرگزاری جهانی پخش می‌شد. غرب کاملاٌ می‌دانست که رهبری، نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات دارد و از سوی دیگر گمان می‌کردند فشار به نظام طی هفته پس از انتخابات 22 خرداد آنقدر زیاد بوده که رهبری را وادار به دادن امتیاز به جریان فتنه می‌کند و از این رو می‌خواستند لحظه‌ای در اعلام خبر عقب‌نشینی نظام جمهوری اسلامی را از دست ندهند. از سوی دیگر کاملاً واضح بود که کوچکترین امتیاز به فتنه در این روز نظام را در سراشیبی عقب‌نشینی‌های پی در پی قرار می‌داد و در نهایت به از بین‌رفتن نظام منجر می‌شد. در واقع این نقطه‌ای بود که غرب 31 سال در انتظار آن لحظه‌شماری کرده بود.
اما خطبه‌های تاریخی و کاملاً دقیق و حساب‌شده رهبری نه تنها گرد یأس را بر چهره غرب و فتنه‌گران داخلی پاشید بلکه خود یک فرصت مهمی برای انقلاب پدید آورد. در واقع با مکر الهی، سخنان رهبری به گوش همه دنیا رسید و یک بار مردم در غرب توانستند بدون حجاب به متن معارف و منطق انقلاب اسلامی دست پیدا کنند.
ما با مراجعه به معتبرترین سایت‌های غرب درمی‌یابیم که در تلویزیون و سایت بی‌بی‌سی انگلیسی در همان روز جمعه سه گزارش، در سایت و تلویزیون اول آمریکا یعنی C.N.N در روز جمعه 4 گزارش و روزنامه نیویورک تایمز در روزهای جمعه و شنبه 5 گزارش درباره اهمیت، متن و پیامدهای خطبه‌های رهبری تهیه و پخش شده است. این در حالی است که سه کارشناس برجسته امور رسانه- فؤاد ایزدی، نادر طالب‌زاده و حسن خجسته‌- که سال‌ها رسانه‌های غرب را ملاحظه کرده‌اند می‌گویند از زمان انتخاب حضرت امام خامنه‌ای‌- دامت برکاته‌- به رهبری تا امروز- به جز در این مورد خاص- جانشین صالح امام تعمداً در بایکوت خبری غرب بوده و اساساً اربابان امپراتوری رسانه‌ای غرب اجازه نداده‌اند سخنان ایشان به رسانه‌های غرب راه پیدا کند.
پس از خطبه‌های 29 خرداد تهران برای غرب مسلم شد که از جریان فتنه برای واداشتن جمهوری اسلامی به عقب‌نشینی کاری ساخته نیست. از این رو ابتدا باراک اوباما و سپس سایر سران دولت‌های غربی به میدان آمدند و از موضع «ملت ایران» نظام را برای عقب‌‌نشینی تحت فشار شدید قرار دادند و بیانیه‌هایی علیه ایران صادر کردند و حتی دولت آمریکا نزدیک به 100 هزار نیروی نظامی را از مراکز میانی کشور عراق به سمت مرزهای شرقی آن به حرکت درآورد.
بعد از خطبه‌های 29 خرداد، اعلامیه‌های مشترکی از سوی موسوی و کروبی خطاب به دستگاه قضایی صادر شد. محمد خاتمی نیز در بیانیه‌ای جداگانه به ادامه اعتراضات خیابانی صراحتاً یا تلویحاً تأکید کردند. آنان کماکان شورای نگهبان را متهم به جانبداری از یک کاندیدا و تقلب به نفع او کردند اما دعوت آنان به تظاهرات 30 خرداد چندان جمعیتی را گرد نیاورد ولی عناصر مرتبط با گروهک‌های تروریستی که بعضی از آنان پس از دستگیری گفتند که اساساً در انتخابات شرکت نکرده‌اند به میدان آمدند. در این رو 7 نفر از نیروهای بسیجی پایگاه مقداد- در جنب دانشگاه شریف ‌- با سلاح گرم به شهادت رسیدند، مرکز بسیج و مسجد لولاگر که در نزدیکی این پایگاه است به آتش کشیده شدند. این ماجرا هم تأثیر عمده‌ای در ریزش بدنه اجتماعی این جریان داشت ولی از آنجا که این جریان با کارگردانی مصطفی تاج‌زاده یک شبکه گلدکوئیسی 40 هزار نفره را در ایران راه انداخته بود که سهم تهران از این شبکه حدود 4500 نفر بود، این‌ها توانستند تجمعاتی را در مناطق مرکزی تهران برگزار نمایند.
مردم بار دیگر در تظاهرات روز قدس سال 88- شهریور- به میدان آمدند ولی این حضور جدی محور دفاع از قدس بود و بهره فتنه‌گران از خشم مردم محدود بود. ادامه فتنه در ماه‌های بعد هرچند رمق چندانی نداشت ولی فضای داخلی کشور و تصویر جهانی ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. از سوی دیگر در روز عاشورا- 6 دی‌- جریان فتنه از خلاء ناشی از حضور مردم در هیأت‌ها و تکیه ها استفاده کرده، خیابان انقلاب را به آشوب کشاندند و به ساحت حضرت ابی عبدالله اهانت کردند. مردم در واکنش به فتنه‌گران روز 9 دی‌ماه به میدان آمدند و اجتماعی نزدیک به 4 میلیون نفر را به وجود آوردند.
معنا و مفهوم 9 دی
9 دی‌ماه مقارن با روزی غیر تعطیل بود، ساعت تظاهرات هم سه بعدازظهر بود و از این رو با توجه به اینکه تظاهرات ملی در روز تعطیل برگزار می‌شود و قبل از ظهر به پایان می‌رسد، تظاهرات 9 دی یک رخداد ویژه به حساب می‌آید. از سوی دیگرتظاهرات 22 بهمن، روز قدس و ... شرکت در تظاهرات حالتی عادی و توأم با حضور اطفال و خانواده ها می‌باشد. حضور مردم هم نوعاً فاقد علامت‌های خاص می‌باشد و در این تظاهرات حضور اصالت دارد نه شعار. از سوی دیگر شرکت مردم در تظاهرات نوعاً با زمینه‌سازی رسانه‌ای و با دعوت شخصیت‌ها و نهادها صورت می‌گیرد.
تظاهرات خودجوش 9 دی از همه این جنبه‌ها دارای وجه تمایز بود چرا که از یک سو در ساعتی برگزار شد که کارمندان، کارگران و ... به کار اشتغال داشتند و کسبه و ... ساعت استراحت خود را سپری می‌کردند. با این وصف شرکت در این راهپیمایی باید توأم با انگیزه‌های بسیار قوی می‌بود. مردم شرکت گسترده کردند و- تقریباً- همه کسانی که آمدند همان واجدین شرایط رأی بودند که حدود 7 ماه پیش در انتخابات شرکت کرده بودند. در واقع می‌توان گفت همه کسانی که رأی داده بودند- اعم از اینکه به کاندیدای پیروز رأی دادند یا به کاندیداهای شکست‌خورده‌-  به صحنه آمدند و به هیچ وجه از سر تفنن هم نیامده بودند بلکه صفوف کاملاً متراکم بود و همه بدون استثنا با خود علامتی حمل می‌کردند و به گرمی شعارهای جمعی را تکرار می‌کردند.
تقریباً هیچ کس و هیچ نهاد رسمی دعوتی برای نظاهرات نکرده بود و تنها شورای هماهنگی تبلیغات اعلام کرده بود که مردم با تظاهرات 9 دی پاسخ هتاکی به حریم ولایت و ابی عبدالله‌الحسین در روز عاشورا را خواهند داد. شعارهای مردم کاملاً سیاسی و مستقیم و معنادار بود آنان سران فتنه را با استفاده از ادبیات زیارت عاشورا لعن می‌کردند و از آنان ابراز نفرت می‌کردند. تظاهرات نزدیک به سه ساعت به درازا کشید و موج جمعیت خیابان بزرگ انقلاب را از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی را دربرگرفت و می‌توان گفت این تظاهرات تنها با انبوه جمعیتی که در روز عاشورای 57  به میدان آمدند و یا جمعیت انبوهی که امام را تا بارگاه ملکوتی‌اش بدرقه کردند، قابل قیاس می‌باشد.
تظاهرات 9 دی بازتاب گسترده‌ای در دو سطح داخلی و خارجی داشت. میرحسین موسوی که آشوب‌گران روز عاشورای تهران را «مردمی خداجو» خوانده بود، ناچار به عقب‌نشینی شد و در اطلاعیه‌ای دولت برآمده از انتخابات 88 را به رسمیت شناخت. در مجلس، فراکسیون اصلاح‌طلب از آنچه در روز عاشورا رخ داده بود ابراز برائت کرد و با تظاهرات‌کنندگان 9 دی ابراز همبستگی نمود. در سطح بین‌المللی هم مقاله‌های فراوانی به رسانه‌های غرب راه یافت که همه در این موضوع اشتراک داشتند «رهبری انقلاب از حمایت قاطع مردم برخوردار است و مخالفان نظام جایگاهی در میان مردم ندارند.»
درس های حماسه نهم دی
تظاهرات عظیم و کم سابقه 9 دی و نقشی که مردم در این حضور ایفا کردند، بخوبی نشان داد که کلید حل همه مسائل نظام و انقلاب و ایران در دست « مردم»‌ است و از این رو توطئه هایی که با نادیده گرفتن این عنصر توأم است هرچند از پیچیدگی و پشتوانه های زیاد برخوردار باشد به جایی نمی رسد. همین عنصر بود که توطئه کودتای آمریکا در سال 57 که با حضور دو عنصر کلیدی الکساندر هیگ فرمانده ناتو و ژنرال رابرت هایزر فرمانده نیروی هوایی آمریکا با هدف ممانعت از پیروزی انقلاب اسلامی بود را باطل کرد و پس از پیروزی مانع به نتیجه رسیدن توطئه های سنگین پیاپی- در فاصله بهمن 57 تا 30 خرداد 60 - گردید و تا امروز آن را باطل السحر گردانیده است.
درس دیگر نقش حادثه عاشورا در به وجود آمدن یوم الله 9 دی بود. تا پیش از ماجرای عاشورای 88، مقابله فتنه گران با دین و مبانی آن و مقدسات چندان باور پذیر نبود چرا که تعداد قابل توجهی از سران فتنه را روحانیونی تشکیل می دادند که سابقه ای هم در انقلاب داشتند و بعضی هم به بیت حضرت امام خمینی – سلام الله علیه- انتساب و یا رفت و آمد داشتند. طبعاً تمیز قائل شدن میان سابقه و وضع فعلی این ها برای متدینین تا حدی دشوار بود. در این میان یک حادثه ویژه نیاز بود تا فضا شفاف شود و غبار تردید کنار رود البته پیش از این وقتی در تظاهرات روز قـدس 88 عده ای از هـواداران فتنه شعار « نه غزه، نه لبنان» سردادند و یا در یک تجمع مرتبط با فتنه گران در روز 16 آذر 88 تصویر حضرت امام پاره و به آن بزرگوار جسارت شده بود، متدینین نگران شده بودند ولی نوعاً آن را بی ارتباط با سران فتنه ارزیابی می کردند. تا اینکه روز عاشورا فرا رسید و جریان فتنه تصمیم گرفت از غیبت مردم در خیابان انقلاب تهران به دلیل حضور متمرکز مؤمنین در حسینیه ها، مساجد، تکایا و هیئات استفاده نماید و تصویری بحرانی از انقلاب و نظام به خارج ارائه نماید.
در این میان سران فتنه هواداران خود را به تجمع در خیابان انقلاب دعوت کردند و رسانه های غربی بخصوص بی بی سی انگلیس تلاش گسترده ای برای شکل دهی به این تجمع دنبال کردند مثلاً بی بی سی در خبرهای صبح روز عاشورا عباراتی را تکرار می کرد: مردم از مراکز مختلف شهر راهی خیابان انقلابند، نیروی انتظامی اعلام کرده که مداخله نمی کند. نیروهای بسیج نیز مخالفتی بـا تظاهرات خیابان انقلاب ندارند و رهبران معترضین هم هواداران خود را از هرگونه درگیری برحذر داشته انـد و هرچه به ساعت 10 صبح نزدیک تر می شد این شبکه که محوری ترین نقش را در آشوب داشت گزارش می داد که از حضور پلیس و یا نیروهای بسیجی در خیابان انقلاب خبری نیست. در واقع هدف این بود که از یک سو با بی خطر خواندن تظاهرات روز عاشورا جمعیت زیادی را به میدان بیاورند و از سوی دیگر میدان را برای آشوب طلبی ضد انقلاب آماده نشان دهند. به هر ترتیب در روز عاشورا جمعیتی کمتر از 5000 نفر به خیابان انقلاب آمدند و در ایـن بین آنچه از آن خبری نبود تـجمع و تظاهرات مسالمت آمیز بود. حوالی ساعت 5/11 صبح که آتش سوزی ها، تخریب بانکها، حمله به مغازه ها و اموال عمومی به اوج خود رسید تلویزیون بی بی سی و ... با پخش مستقیم این صحنه ها، تصویری از یک شهر جنگ زده را از پایتخت ایران به نمایش گذاشتند. ظهر عاشورا که زمان شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین- علیه السلام- است تبدیل شد به صحنه آتش زدن علم ها و علامت های بزرگداشت عاشورا و فتنه عمق ماهیت خود را نشان داد و تردیدها را برطرف کرد. و در این میان هیچکدام از سران داخلی فتنه نه تنها واکنش منفی به موضوع نشان ندادند و از بی حرمتی به امام حسین (ع) برائت نجستند بلکه یکی از آنان-  میرحسین موسوی- اهانت کنندگان به ساحت سیدشهیدان علیه السلام را « مردمی خداجو» لقب داد.
سه روز پس از حوادث روز عاشورای 88 با فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی حداقل چهار میلیون نفر از مردم تهران در عصر یک روز غیرتعطیل – 9 دی- به خیابان آمدند و مشابه این تجمع در این روز یا یکی دو روز پس از آن در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طومار فتنه گران را درهم پیچید. بدون تردید بدون بروز این خبط بزرگ سران داخلی و خارجی فتنه، پرده برداری از ماهیت فتنه ای که حدود 8 ماه کشور را بشدت درگیر کرده بود، به راحتی امکان پذیر نبود اما خط خون حسین بن علی – صلوات الله علیه- بار دیگر اردوگاه یزیدیان و امویان و پیروان آنان را برملاء کرد.


چشم انداز و سخن پایانی
نمی توان گفت فتنه گران برای همیشه محو شده اند و نیز نمی توان ریشه های تاریخی این جریان برای منحرف کردن نظام که در بعد خارجی از سفر هایزر و در دی ماه 57 آغاز می شود و در بعد داخلی از تلاش برای مسلط کردن عناصر وابسته ای نظیر شاپور بختیار شروع می  گردد را نادیده گرفت. مهم ترین ویژگی این جریانات استفاده از «فرصت های نظام» است و در میان فرصت ها، «انتخابات»‌ موقعیت ممتازی دارد. فتنه گران بارها از انتخابات استفاده کرده و در اکثر موارد به موقعیت هایی هم رسیده اند. از نظر آنان انتخابات از یک طرف فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد و از این رو ناچار است گارد خود را در برابر مخالفان تا حد زیادی باز کند و حضور آنان را بپذیرد و از طرف دیگر انتخابات فرصت تبلیغاتی فراهم می آورد تا در این فضا مخالفان انقلاب و نظام بتوانند حرف خود را بدون هزینه بزنند و حتی از تریبون های نظام هم استفاده نمایند. علاوه بر این دو دلیل، از ‌آنجا که حضور رسانه ای مخالفان نظام در تریبون های رسمی و غیر رسمی داخل کشور نوعی وجاهت و مشروعیت – و قابل قبول بودن- را به ذهنیت جامعه متبلور می کند، سربازگیری آنان را تسهیل می نماید. با این وصف فتنه گران حتی اگر به ظاهر حضور در انتخابات را تحریم کنند و یا بدون تحریم، اعلام کنند که لیست ارائه نمی دهند و یا شعار عدم آزادی در انتخابات را سردهند، بازهم به صندوق های رأی بعنوان « طعمه ای بی بدیل» نگاه می کنند و در صدد برمی آیند که عوامل شناخته یا ناشناخته خود را از آنها بیرون بیاورند.
در مورد انتخابات اسفند 90 علاوه بر این ها، فتنه گران از « فرصتی تاریخی»‌ و « بی بدیل» حرف زده اند. سیدمحمدخاتمی و سیدمحمد موسوی خوئینی ها اعلام کرده اند که اگر ما این انتخابات را تحریم کنیم و یا از آن کناره گیری نمائیم، برای همیشه حذف شده و به سرنوشت نهضت آزادی مبتلا می گردیم. فتنه گران تا چند ماه قبل با این تحلیل که فشارهای خارجی، نظام را وادار به روی خوش نشان دادن به عوامل فتنه 88 کرده تا با کمک آنان مانور وحدت را به رخ بکشد، شروع به شرط گذاری برای نظام کردند. یکی از آنان گفت شرایط رفع مشکل همان است که در خطبه 26 تیرماه 88 تهران گفته شد، یکی دیگر گفت نظام سلامت انتخابات و آزادی آن را تضمین کند، دیگری از لزوم تغییر قانون انتخابات و شکل گیری ناظران بی طرف و خلع ید شورای نگهبان و وزارت کشور در پای صندوق های رأی حرف زد اما عاشورای امسال بار دیگر ابهام زدایی کرد وقتی گزارش حادثه عاشورای 88 بـار دیـگر در ایـام متصل به عاشورای امسال از صدا و سیما پخش شد، این ها از اشتباه خود بیرون آمده و بیانیه ای مبتنی بر «‌عدم ارائه لیست» صادر کردند. البته منظور فتنه گران این نیست که عناصر خود را برای رسوخ در مجلس دهم اعزام نمی کنند. آنان حتی ممکن است لیست غیر رسمی هم ارائه کنند و یا از نامزدهای نزدیک به خود حمایت نمایند. در این بین بار دیگر این تحرکات حقیرانه باید توسط همان مردمی که آفریننده 9 دی بودند و با استفاده از همان فرهنگ عاشورایی و حضور گسترده خود در انتخابات مجلس نهم به سنگ کوبیده شود. انشاء الله

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon