به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اولین جشنواره جایزه فروزانفر با عنوان «از بشرویه تا قونیه» با حضور میر جلالالدین کزازی، مهدی محقق، توفیق سبحانی، شهرام ناظری، حسن بلخاری و جمع کثیری از اهالی دوستداران فرهنگ و ادب امروز 12 آذر ماه در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
میرجلالالدین کزازی استاد برجسته ادبیات فارسی از جمله سخنرانان این همایش بود که طی سخنانی گفت: من وقت آن را نداشتم که به دیدار از دانش روانشاد استاد فروزانفر بهره برم. این دریغی بزرگ برای من است اما آنچه از تیزی و تلخی آن میکاهد این است که به نوشتههای استاد و دانش شاگردان او پیوند خوردم.
وی ادامه داد: از دید من فروزانفر از سوختگان بود. در ادب درویشی و نهانگرایی بیتی بسیار پرآوازه است که زبانزد و دستان شده است: «حاصل عمرم سه سخن بیش نیست/ خام بدم پخته شدم سوختم» همه مردمان در این سه گونه و سه گروه جای میگیرند بسیاری از خامانند خام میزایند و خام میزیند و خام میروند. اندکی از پختگانند و گروهی بسیار کم و اندکیاب سوختگانند.
استاد برجسته ادبیات فارسی گفت: این سه رده به راستی سه رده شناخت و آگاهی است: سرآگاهی (علمالیقین)، چشمآگاهی (عینالیقین) و دلآگاهی (حقالیقین) و رازآشنایان برآنند که خدا را با شیوه سومین شناخت میتوان به درستی دریافت. اینان به ناگاه میان خرمن آتش بجهند و به یکبارگی آتش شوند. آتش را با چشم آتش ببینند و با ذهن آتش بشناسند.
کزازی ادامه داد: پیر هژیر نشابور زمانی که مولانا را به همراه پدر دید گفت: این کودک را گرامی بدار. زیرا دیر نمیپاید که آتش در سوختگان جهان خواهد زد. آرمان درویش رستن از خویش است و پیوستن به دوست؛ از منی گسستن و به اویی پیوستن و همه آرمانها و آزمونهای درویشی و نهانگرایی روی به همین سوی دارد.
وی اظهار کرد: فروزانفر از سوختگان بود و ارج و ارزش او به سوختگی او برمیگشت. گرما و شرار او پس از چند دهه شاگردان و شاگردان شاگردانش را برمیافروزد. شگرفا مردا که مولاناست، مولانا بود که در این سوخته آتش در زد. فروزانفر به هر پایه بزرگ و والا باشد با مولانا سنجیدنی نیست و اگر شما این دو را همپایه بدانید بر مولانا ستم روا نداشتهاید، بر فروزانفر ستم روا داشتهاید.
استاد برجسته ادبیات فارسی گفت: فروزانفر به سوختگی رسیده بود و از همین روی آمادگی و شایستگی آن را یافته بود که مولانا در این سوخته آتش درزند. مولانا با خامان و حتی با پختگان کاری ندارد. او مرد میدان سوختگی است و رسیدن به سوختگی کار هر کس نیست زیرا رستن از من و شکستن من کاری است کارستان و مردی مردستان میخواهد و مولانا شدن خود داستان دیگر است.
وی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه در هر سده و شاید هر هزاره تنها یکی به این جایگاه برسد، به عنوان فرجامی فرخنده بر گفتار خود دو بیت از سوخته دامان الوند باباطاهر خواند:
من آن معنی که در حرف آمدستم/ من آن بحرم که در ظرف آمدستم
به هر الفی الفقدی برآیو/ الفقدم که در الف آمدستم
انتهای پیام/