حاشیه نگاری خبر تعطیلی هنرستان هنرهای زیبای میرک تبریز

خبرگزاری تسنیم:زمانی که شرکت‌کنندگان در کنگره بین‌المللی هنرهای اسلامی در تبریز، خواستار انتخاب این شهر به عنوان پایتخت نگارگری جهان اسلام شدند، فکر نمی‌کردند در کمتر از یک سال هنرمندان تبریزی نگران بسته شدن درِ تاریخی‌ترین مرکز هنری زنده در این شوند

به گزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، نگاهی به کوچه خالی و سرد می‌اندازم و وارد آن می‌شوم.کوچه‌ای آشنا که چهار سال هر روز از آن عبور کرده‌ام. همان سال‌ها هنرستان کوثر به عنوان بهترین هنرستان در میان هنرستان‌های وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد کشور شناخته شد.

خاطراتم از جلوی چشمهایم عبور می‌کنند، دست‌های رنگی و گلی، دسته کاغذهای طراحی شده بر روی تخته شاسی زیر بغل هنرجویان، لباس‌های رنگی و مهم‌تر از همه، شادی و همهمه‌ای که کوچه هنرستان را غرق می‌کرد.

وقتی که شنیدم هنرستان کوثر به جایی دیگری منتقل شده حسی سراغم آمد آغشته به ناامیدی و با خود گفتم: ای کاش دروغ باشد.

برای چهره آشنای نگهبان سری تکان می‌دهم و وارد کوچه می‌شوم...اولین بار است که با نزدیک شدن به هنرستان، صدای تپش‌های قلبم را آن قدر بلند می‌شنوم.

ساختمان هنرستان از دور خودش را نشان می‌دهد، خانه‌ای 3 طبقه که مامن ذهن‌ها تشنه ما بود. تابلوی «هنرستان هنرهای زیبای کوثر» لبخند بی رمقی می‌زند.

جرقه امیدی در دلم روشن می‌شود. پس شایعه بوده...قدم‌هایم را تندتر می‌کنم . نزدیک می‌شوم. آیفون دوم را می‌زنم و می‌شمارم: 1...2...3...همیشه به 15 که می رسید در را باز می‌کردند. 30...31...32...دستم می‌لرزد و به طرف آیفون سوم کشیده می‌شود. صدای کفش از پله‌های پشت در می‌آید. انگار کسی پله‌ها را 2 تا یکی طی می‌کند. چهره ناآشنای پسری نوجوان نگاهم می‌کند...

تلاش‌هایم برای پنهان کردن شوکی که به هم وارد شده بی‌فایده است انگار. پسر از جلوی در کنار نمی‌رود و در چشمهایش سئوال است: بفرمایید؟ به خودم می‌آیم و می‌گویم با خانم شرق کار دارم.

(خانم شرق معاون همیشه آرام هنرستانمان بود) می‌گوید اینجا نیستند. کمی هول می‌شوم، می‌گویم مگر اینجا هنرستان کوثر نیست؟ جواب «نه» را مثل پتک توی سرم می‌کوبد. م‌ی گوید اینجا خانه شخصی است! پس هنرستان کجا رفته؟ نمی‌داند. شاید هم می‌داند و جوابی ندارد. اما وقتی می‌پرسم پس اینجا خانه کیست، جوابم را نمی‌دهد.

برداشت دوم
خبر تعطیلی هنرستان هنرهای زیبای میرک، مجال خوشحالی از وجود هنرستان موسیقی (اقبال آذر) در شهرمان را خیلی زود گرفت. خبری که با پایین آمدن تابلوی هنرستان جان گرفت و تکذیب رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی را در پی داشت: تابلو برای نوسازی پایین آمده. البته نسب تابلوی قدیمی در کنار تابلوی هنرستان اقبال آذر فقط علامت‌های سئوال را در ذهن‌ها پررنگ کرد.

با جابه‌جایی هنرستان از محل قبلی خود (کوی فیروز) به پشت کتابخانه مرکزی تبریز روز به روز این نام کم رنگ تر می شد. اتفاقی که شاید با جابه‌جایی هنرستان کوثر از مرکزی ترین نقطه شهر به حاشیه برای آنجا هم در کمین باشد.

امروز هنرستان هنرهای زیبای میرک، با بیش از 100 سال سابقه، نزدیکی های خط قرمز محبوس است و می رود تا با هنرستانی نوپا و نه چندان بارمق( اقبال آذر) ادغام شود.
 

برداشت سوم
مجتمع فرهنگی و هنری تبریز، تقریبا تنها محلی بود که هنرمندان به آن پناه می بردند برای برگزاری نمایشگاه، تمرین موسیقی و کلاسهای هنری و جلسات ادبی. البته انجمن هایی مانند انجمن صنفی روزنامه نگاران هم از این نعمت بی بهره نبود. چندی پیش به گوشمان رسید که برای برگزاری جلسات و کلاسها، باید مبلغی به مجتمع پرداخت شود. جایی که قبلا حتی نمایشگاه‌ها را هم رایگان برگزار می‌کرد.

امروز خبری دردناک‌تر موضوع داغ محافل شده، طبقه اول مجتمع فرهنگی هنری تبریز، تبدیل به فضای اداری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شده!! این جمله ساده، یعنی تمرین موسیقی تعطیل، رفت و آمد محدود، انجمن ها بروند به مجتمع سینمایی 22 بهمن و عملا فلج شوند.

این جمله ساده یعنی هنر و فرهنگ به خواب زمستانی برود لطفا!!
 

برداشت چهارم
اگر سکوت معنی‌دار مسئولان شهری و استانی در آخرین روزهای دولت قبلی قابل اغماز باشد، با آغاز دولت جدید و گذشتن بیش از 100 روز از آغاز به کار آن، به نظر نابخشودنی می‌آید.
زمزمه‌ها و گلایه‌های همنشینی‌های هنرمندان هم نمی‌تواند بیش از حد یک شایعه یا درد دل قد علم کند و نگاه‌ها به درهای بسته مسئولانی است که یا هنوز تب و تاب انتخاباتشان فرو ننشسته، یا پشت درها، منتظرند...و البته آنچه در این میان به رسم همیشه مظلوم واقع می شود، فرهنگ و هنریست که مستقیما با زوایای زندگی مردم آمیخته.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: ما در دولت قبلی هم پیگیر این مسئله بوده‌ایم، هنرستانی با این قدمت در تبریز که مهد هنر و شهر اولین‌هاست، باید تبدیل به مجموعه‌ای شود هم برای پرورش هنرمندان و هم مامنی برای جوانان و هنرمندان مستعد. اما متاسفانه تاکنون تحرکی از طرف وزراتخانه دیده نشده است.

سعیدی می گوید: متاسفانه تمام دولت‌ها با شعارهایی با محوریت فرهنگ می‌آیند اما در عمل به فرهنگ توجهی نمی‌شود،  این روند در استان ما هم به چشم می‌خورد.
نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو از نامه گله آمیزش به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌گوید که وظیفه نماینده در حد نظارت و پیگیری است و ماموریت اجرایی بر عهده وزاتخانه‌هاست.

استاد رفیع موتمن طباطبایی، از آن نامهایی است که باید به احترامش از جا برخواست. استادی که سالهای طولانی عمرش را صرف تربیت هنرمند برای جامعه کرده، با وجود مشکلاتی که بیماری برایش ایجاد کرده، هنوز هم وزنه سنگین نقاشی شهر و کشورمان است.

استاد طباطبایی هم از نخستین نسل‌هایی است که در همین هنرستان میرک هنر را آموخته است. تلفنش را از همسرش می‌گیرم و بعد از چند بار زنگ پشت خط صدایش را می شنوم. خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم: استاد می‌گویند هنرستان میرک تعطیل شده است!

دل پری دارد استاد طباطبایی، می‌گوید: خانم کجای کاری، هنرستان 3 سال است که درواقع تعطیل است. وقتی می‌پرسم وضعیت هنری و هنرستان را چگونه می بینید، جوابی تلخ می‌گیرم: خانم هنرستانی نیست که وضعیتش را ببینم!!!

اما استاد طباطبایی این بار هم چیزی به هنرجوی سابقش یاد می‌دهد: نمی‌شود هر کسی حرفی بزند، بگویید یک نشست مشترک بگذارند بین هنرمندان و مسئولین ارشاد، تا آنجا حرف‌هایمان زده شود.

شاید کمتر کسی از اهالی هنر در تبریز باشد که استاد محمد نوریان را نشناسد. وقتی از او در مورد وضعیت هنرستان میرک می‌پرسم می‌گوید: من هم چیزهایی در مورد تعطیلی هنرستان از گوشه و کنار شنیده ام.

او این بی‌توجهی را نه فقط در مورد هنرستان‌ها، که در مورد گالری‌ها و سایر فضاهای فرهنگی شهر هم پررنگ می‌داند.

نوریان معتقد است: حتی اگر پایین آوردن تابلوی هنرستان به گفته مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، برای نوسازی بوده باشد، اقدامات قبلی این اداره، مردم را بدبین کرده و اکنون مردم و هنرمندان از آینده یکی از قدیمی‌ترین هنرستان‌های کشور احساس نگرانی می‌کنند.

این استاد هنرهای تجسمی تغییر مکان هنرستان میرک را تنها یکی از عوامل رکود و افول آن می‌داند و ادامه می‌دهد: به طور کلی طی 10 سال اخیر حرکت خاصی در زمینه هنرهای تجسمی در استان اتفاق نیفتاده، در حالی که پیش از آن فعالیت های خوبی صورت می گرفت. اکنون حتی گالری های هنری هم بسته شده‌اند.

استاد محمد نوریان می‌گوید: این که تابلو عوض خواهد شد برای مردم قانع کننده نیست. چون عملکردها تا امروز مثبت نبوده است.

وی در مورد  بازخورد خبر تعطیلی هنرستان میرک می‌گوید: نه تنها در خود تبریز، بلکه در سایر شهرها هم هنرمندان ابراز ناراحتی و تاسف می‌کنند.

و به جمله آخرش فکر می‌کنم: هرجای دنیا هنرستانی با این قدمت وجود داشته باشد، حتی موزه‌ای هم در کنار خود دارد، اما ما در اینجا خود هنرستان را هم تعطیل می‌کنیم.
شماره اکرم حضرتی را می‌گیرم. عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تبریز که با شعار بانوی اول فرهنگ به میدان آمده بود.

حضرتی می‌گوید: طرح تفصیلی خواسته‌ام تا ببینم چند درصد مکان‌های فرهنگی تغییر کاربری داده‌اند . از کاربری فرهنگی خارج شده‌اند. حضرتی بر همسو بودن حرکت‌ها تاکید می‌کند و قول پیگیری نشست مشترک با رئیس اداره ارشاد را می‌دهد. تا سوء تفاهم را برطرف شود.
 

برداشت آخر

زمانی شاه اسماعیل صفوی، استادکمال الدین بهزاد را به تبریز دعوت کرد و او را به سرپرستی گروهی ازهنرمندان برگزید، و این استاد بزرگ به همراه گروهش مکتب تبریز را بوجودآوردند و امروز رویکرد متولیان فرهنگ و هنر استان، منجر به منزوی و دلزده شدن هنرمند می‌شود.

شاید استاد بهزاد، فکر نمی‌کرد تبریزی که زمانی مکتب تبریز را در خود پروراند،روزی تیشه به ریشه هنر و در راس آن هنرستان تاریخی میرک بزند.

شاید زمانی که شرکت کنندگان در کنگره بین المللی هنرهای اسلامی و صنایع دستی در تبریز، خواستار انتخاب این شهر به عنوان پایتخت نگارگری جهان اسلام شدند، فکر نمی‌کردند در

کمتر از یک سال هنرمندان تبریزی نگران بسته شدن درِ تاریخی‌ترین مرکز هنری زنده این شهر بشوند.

قدر مسلم، چنین حرکت‌های حاشیه‌سازی، چیزی جز آسیب دیدن پایه‌های فرهنگ جامعه در پی نخواهد داشت.

سیده پری ناز سهرابی

انتهای پیام/