مدیریت فرهنگی عیالوار شده است/ امام خمینی را در مرزهای جغرافیایی ایران محصور کرده‌ایم

مدیریت فرهنگی عیالوار شده است/ امام خمینی را در مرزهای جغرافیایی ایران محصور کرده‌ایم

خبرگزاری تسنیم: در ادامه پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» با مرتضی شعبانی که مدیری فرهنگی و برخاسته از دل اهالی فرهنگ و هنر است به گفت‌وگو نشستیم. شعبانی معتقد است: تا دید جهانی پیدا نکنیم اتفاقی برای گسترش انقلاب نمی‌افتد.

سی سال از انقلاب ایران گذشته است. سیاست جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین المللی در مواضع سیاسی و حرکت های ضداستعماری و ضدستم و حمایت از نهضت‌های آزادیبخش و ضدجنگ  و دیگر عرصه های سیاسی در خط مقدم مبارزه با امریکا و غرب ایستاده است، در همه این سالها الگوی حرکتهای جهادی و آزادیخواهانه در عرصه سیاسی بوده است و تک امید ملت های بدون رسانه دنیا برای حمایت؛ اما در عرصه فرهنگی و تمدنی به این جایگاه سیاسی بین المللی نزدیک هم نشده است.

این واضح‌ترین قرائت از دلیل راه‌اندازی پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» است. فاز اول این پروژه؛ با مستندسازان ایرانی پیگیری شد و همچنان در حال پیگیری است. گفتگوهایی با نادر طالب‌زاده، مصطفی رزاق کریمی، سلیم غفوری، سهیل کریمی، محمدرضا عباسیان، محمدحسین جعفریان، داود مرادیان، مهدی عوض‌زاده ، حسین خوش‌نژاد، وحید فرجی، محمد صراف و محمدرضا محمدی نجات، سید محسن موسوی، عابدین مهدوی منتشر شد و گفتگوهای ما با حبیب احمدزاه، مهدی اسلام‌زاده، مهدی خالقی، حسین شمقدری و مهدی اخوان،مصطفی حریری و... بقیه مستندسازان جوان ایرانی به زودی منتشر خواهد شد.

علاوه بر آن پرونده دیگر پروژه، روایت ایرانی از  بحران سوریه که به کارنامه مستندسازی ایرانی در سوریه می‌پرداخت هم در گفتگو با مستندسازانی که از ایران بحران سوریه را روایت می‌کردند پیگیری شد.

مهمترین خروجی فاز اول پروژه مقصر دانستن مدیریت فرهنگی کشور در ناکارآمدی جهانی شدن آرمان‌های انقلاب ایران بود و به این ترتیب قرار شد که در فاز بعدی به سراغ مدیران فرهنگی رویم و از آنها بپرسیم که چگونه با این داستان جهانی شدن آرمان انقلاب ایران مواجه شدند.

اما  فاز دوم پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی»؛ گفتگو با مدیران فرهنگی ارشد، با گفتگو با سید محمد حسینی وزیر ارشاد دولت قبل آغاز شد. حسینی معتقد بود که الگوی "من انقلابی هستم، دیپلمات نیستم" الگوی راهگشایی برای انتقال آرمان‌های انقلاب در عرصه جهانی است

طبیعتا انتخاب بعدی ما، جواد شمقدری، رئیس سابق سازمان سینمایی بود. شمقدری برای پاسخ به سوال ما الگویی هرمی طراحی کرد که از فلسفه یا دین شروع می‌شد و به تئوری ها و نظریه ها می رسید و به فرهنگ و تمدن ادامه پیدا می‌کرد و بههنر و ادبیات و سینما ختم می‌شد.

بعد از شمقدری به سراغ شفیع آقامحمدیان، رئیس سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی رفتیم. در آن روزها انتقادات از مرکز گسترش دوره آقامحمدیان به شدت بالا گرفته است آقامحمدیان از خودش دفاع کرد و «لاله» را یک افتخار معرفی کرد

چهارمین مدیری که روبرویش نشستیم، یک مدیر جوان و انقلابی به نام روح‌الله سهرابی بود. سهرابی سال پیش با فیلم تحسین‌شده «خاکستر و برف» در جشنواره فجر، تولد یک فیلمساز متعهد و هوشمند را نوید داد. اما جدای از فیلمسازی، سهرابی و دوستانش در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس فصلی جدیدی از تولیدات انقلابی و دفاع‌مقدسی را شروع کرده‌اند. جدای از خبر هیجان‌انگیز ساخت فیلم زندگی «شهید همت» توسط میرکریمی که چند هفته پیش فضای رسانه‌ها را تحت‌تاثیر قرار داد، انجمن سینمای انقلاب و دفاع‌مقدس بابی جدید برای ورود فیلمسازان جوان انقلابی باز کرده است.

و امروز نوبت مرتضی شعبانی است.مرتضی شعبانی نامی آشنا برای همه مستندسازانی است که در مکتب آوینی بزرگ شده اند. شعبانی متولد سال 1343 است. او در سال 1365 بعد از یک دوره آموزش مقدماتی سه ماهه فیلمسازی به عنوان دستیار فیلمبردار وارد گروه تلویزیونی «روایت فتح» شد و تا پایان جنگ و بعد از آن همراه این گروه و کنار شهید آوینی ماند. او از افرادی است که شهید آوینی را در زمان شهادتش همراهی می‌کرد.

امروز نام شعبانی را می‌شود در تیتراژ اکثر مستندهایی که در مورد سوریه ساخته شده است دید. او که روزی مستندسازی نام آشنا بود امروز به مدیری فرهنگی بدل شده که در همان حوزه‌ای که در آن تخصص دارد، فعالیت می‌کند. مرکز مستند حقیقت جایی است که در آن شعبانی با مستندسازان جوانی که در عرصه بین‌المللی فیلم می‌سازند، کار می‌کند. مستندهای این مرکز برای اتحادیه رادیو تلویزیون‌های اسلامی ساخته می‌شود و شبکه‌های مختلف کشورهای اسلامی پخش می‌شود.

سوریه، افغانستان، تونس، پاکستان، بحرین، بوسنی، عراق و ... از جمله کشورهایی هستند که مستندسازان تیم شعبانی به آنها سفر کرده‌اند تا حقایقی را برای مردم جهان به تصویر بکشند. در ادامه پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» با این مدیر فرهنگی که خود برخاسته از دل اهالی فرهنگ و هنر است به گفت‌وگو نشستیم تا ببینیم نظر او درباره صدور پیام انقلاب اسلامی توسط ابزارهای فرهنگی چیست.

لازم به یادآوری نیست که پرونده دیگر پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» به نام «ایران، جان پاکستان» که به بازیابی اثرات انقلاب ایران در نزدیک ترین کشور به ایران می‌پردازد همچنان ادامه خواهد داشت.در حاشیه این پرونده‌های دو پرونده «روایت ایرانی از بحران سوریه» و «ایران-آمریکا؛ راند دوم: فرهنگ و هنر» هم پیگیری شد.

تسنیم: سه ماه از عمر  پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» خبرگزاری تسنیم می‌گذرد. پروژه‌ای که به دنبال پاسخی برای چرایی محدود ماندن آرمان‌های انقلاب ایران در مرزهای جغرافیایی همین سرزمین است. این پروژه با مستندسازان شروع شد  چرا که اعتقاد داریم اگر حرکتی در این زمینه شده باشد این مستندسازان ما هستند که می‌توانند اندکی روسفید باشند.نتیجه فاز اول مقصر دانستن مدیریت فرهنگی ایرانی در همه این سالها بود و همین نتیجه فاز دوم گفتگوهایمان را آغاز کرد. مااعتقاد داریم که سی سال زمان کافی و مناسبی بود برای اینکه آرمان‌هایی که امام خمینی به دنبال آن بود جهان را بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد و حالا می‌خواهیم ببینیم چرا و چه‌طور؟ فرض اولیه ما این است که دلیل اصلی این اتفاق، سپردن افسار این انتقال انقلاب به دست ابزارهای سیاسی و سکوت و نظاره همه این سی سال ابزارهای فرهنگی در انتقال آنها بود. هیچ‌گاه در تمام این سال ‌ها یک فیلم ایرانی، یک رمان یا شعر ایرانی، فریادگر جهانی آرمان‌های انقلاب نبود و در عوض آن بیانیه‌ها و اطلاعیه ها و سخنرانی‌ها و دیدارهای دیپلماتیک با همه محدودیت‌هایشان، این وظیفه را به دوش کشیدند. کاری که از دست آنها ساخته نبود و نتیجه‌اش این شد که می‌بینیم.فهم این فرآیند هدف پروژه است

ما در یک حصر رسانه‌ای هستیم

من فکر می‌کنم صدور پیام انقلاب توسط سیاسیون هم جای بحث دارد. احمدی‌نژاد در 8 سال گذشته با شبکه‌های تراز اول دنیا مصاحبه کرد و مواضع انقلاب اسلامی را در سازمان ملل و تهران بیان کرد. حضرت آقا نیز دائما درحال بیان این موضوع هستند اما چون حصر خبری وجود دارد ما در محاصره رسانه‌ای هستیم. سردمداران رسانه ما را بایکوت کردند. به همین دلیل خبر و پیامی که باید از طریق رهبری به مردم دنیا برسد قطعا نمی‌رسد. حتی اخیرا غربی‌ها که دیدند شبکه‌هایی مثل «العالم» و «پرس تی وی» در حال گفتن حرف‌های مهمی هستند، این شبکه‌ها را از ماهواره‌ها حذف کردند. آنها خیلی راحت این کار را می‌کنند چون ابزارش دست آنها است. ما ماهواره نداریم و صاحب آن نیستیم.نمی‌توانیم پیام‌های خود را به گوش مردم جهان برسانیم و این ضعف بزرگی است.

سی سال از انقلاب می‌گذرد و ما تازه داریم در زمینه پرتاب ماهواره به فضا کار می‌کنیم. ما دیر به این فکر افتادیم. دشمنان ایران آنقدر ما را به خودمان مشغول کردند که تا به خودمان آمدیم، با درگیری‌های داخلی مثل جنگ‎ کردها در غرب، عربها در جنوب، ترکمن‌ها در ترکمن صحرا و منافقین دهه 60 در تهران دست و پنجه نرم می‌کردیم. پس از آن نیز 8 سال با عراق جنگیدیم. مدت زمان جنگ ما کم نیست. این جنگ از طولانی ترین جنگ های دنیا است. در مدت 8 سال به قدری مشغول بودیم که نتوانستیم پیام انقلاب را صادر کنیم. البته انقلاب در آن مقطع کارکردهای خودش را داشت.

امام 34 پیش تذکر داد که آمریکا با قلم به ایران حمله می‌کند

از زمانی که جنگ تمام شد در دولت وقت، بقدری مسئله رفاه، آسایش و پیشرفت برای مردم گل درشت شد که از کار فرهنگی غفلت کردیم. فرهنگ در تمامی دولت‌های گذشته مغفول مانده و با یک بی‌توجهی عمومی روبرو شده است. البته این غفلت از روی عمد نبود. در آن دوره هیچ کس به فرهنگ فکر نمی‌کرد. چندی پیش یکی از سخنرانی‌های امام خمینی(ره) در دهه 60، زمانی که دانشجویان لانه جاسوسی را گرفتند را گوش می‌دادم. بعد از آن اتفاق جو به گونه‌ای بود که احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران وجود داشت. امام به کسانی که ملاقاتشان آمدند اشاره می‌کند و می‌گوید شما از آمریکا نترسید، آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. آمریکا اگر بخواهد حمله کند با قلم و فرهنگ حمله می‌کند، برای این بخش باید فکر کنیم.

درگیری‌های جنگی در سال های پس از انقلاب بقدری زیاد بود که ما فقط در زمینه نظامی رشد کردیم. ما به سلاح‌هایی با تکنولوژی روز و موشک‌های دور برد دسترسی پیدا کردیم. این سلاح‌ها خوب و بازدارنده است. اما با وجود فرمایشات امام (ره) کمتر به موضوع فرهنگ توجه کردیم. ما در حوزه نظامی آدم‌های کارآزموده، متبحر و ماهری داریم. ما متخصصان و ژنرال‌های خیلی خوبی داریم ولی در حوزه فرهنگمان اینگونه نیست.

در تولید آثار فرهنگی باید جهانی بیاندیشیم

اشکال عمده کشور در عرصه فرهنگ، عدم توجه به مخاطب جهانی است. ما همیشه مسائل خودمان را دیدیم و برای آنها فیلم ساختیم. فیلمهای ما اعم از سریال و فیلم سینمایی تنها برای مخاطب ایرانی است. حتی فیلم های خوبی که ساخته می‌شود بدون توجه به مخاطبان جهانی ساخته می‌شوند. فیلمهای مذهبی ما گرایشات شیعی دارد و این امر باعث می‌شود که در شبکه‌های بین المللی نتوانیم آنها را پخش کنیم. مثلا سریال «مختارنامه» خوش ساخت است اما رگه‌های شیعی این فیلم بقدری برجسته است که شبکه‌های دیگر نمی‌توانند براحتی آن را پخش کنند. در کشورهای دیگر عمده مخاطبان اهل سنت هستند و بسادگی نمی توان سریال‌های «مختارنامه» و «امام علی(ع)» را برای آنها پخش کرد.

در حوزه سینما فیلمساز ما فقط به مردم و جوانان ایرانی به عنوان مخاطب فکر می‌کند. او هیچ وقت جهانی فکر نکرده است. این یکی از بزرگترین غفلت‌های ماست. بهترین فیلم های ما محصور در مرزهای جغرافیایی خودمان است. من نمی‌گویم هیچ فیلم جهانی در ایران وجود ندارد اما تعداد این نوع فیلمها خیلی کم است و نمی شود روی آنها حساب کرد.

تسنیم: فکر می‌کنم تنها تجربه موفق مدیریت فرهنگی ما در خارج از مرزها اتفاقا همین سریا‌ل‌ها باشد. حالا جدا از دو موردی که گفتید رگه‌های شیعی دارد؛ سریال‌هایی مثل اصحاب کهف و مریم مقدس تنها ابزارهای حرف زدن ما برای عامه مردم دنیاست.

حرف شما درست است. به عنوان مثال سریال «یوسف پیامبر» با وجود اینکه برخی از مسلمانان اهل سنت بر این باورند که نباید چهره پیامبران را نشان داد توانست در بین مردم جا باز کند. سریال «مریم مقدس» و «اصحاب کهف» نیز توانستند مخاطبانی در جهان اسلام و حتی مسیحیت پیدا کنند اما بسیاری از این آثار براساس سیاست گذاری‌هایی که از ناحیه مدیران نظام صورت می‌گیرد ساخته نشده‌اند و متکی بر تلاش فردی فیلساز بودند. این گونه نیست که عده‌ای نشسته باشند و بعد از تفکر و بررسی به این نتیجه برسند که باید در مورد موضوعی خاص فیلم بسازند. اکثر این آثار بر اساس تعبیر شخصی افراد از نیازهای جامعه ساخته شده‌اند. این فیلمها ماحصل مدیریت فرهنگی نظام نیست.

تسنیم: آقای شعبانی هنوز برای خود من یک قضیه در مدیریت فرهنگی مبهم است.بخشی از مدیریت فرهنگی در همه این سال‌ها اصولا اعتقادی به آرمان‌های انقلاب و امام نداشته است، آن نوع مدیریت بحثش جدا. اما اتفاق مورد بحث ما این است که اتفاقا آن مدیریتی که همه ما قبول داریم که معتقد به این آرمان‌ها و تلاش در راه این آرمان‌ها هست هم نتیجه خروجی درخشانی نداشته است. مثال می‌زنم در تلویزیون. همه ما قبول داریم که مدیریت عالی تلویزیون در دوره اخیر به این آرمان‌هایی که حرفشان را می‌زنیم معتقد بودند، اما چرا خروجی سازمان ارتباط مستقیمی با آرمانگرایی مدیریت عالی آن ندارد. همین مثال را می‌شود در مورد کلیت مدیریت فرهنگی و نگاه درخشانی که مقام رهبری به فرهنگ دارد و خروجی نداشتن سیستم فرهنگی جمهوری اسلامی مطرح کرد.

ما فقط فرمایشات رهبری را تکرار می‌کنیم ولی به آن عمل نمی‌کنیم

من فکر می‌کنم یک بخشی از مشکلات حاصل استنباط غلط افراد از فرمایشات حضرت آقا است. مثلا  آقا چند بار در سخنانشان اشاره کردند که دغدغه‌شان شبیخون  یا تهاجم فرهنگی است. اما ما چه کردیم؟ کتاب چاپ می‌کنیم و تابلو در شهر نصب می‌کنیم و در مورد تهاجم فرهنگی حرف می‌زنیم. باید برای تهاجم فرهنگی تدبیر و اندیشید کرد، نه اینکه فقط فرمایشات آقا را بازتاب داد. این عملکرد دقیقا مثل شعار هرساله‌ای است که شهرداری و تلوزیون آن را می‌نویسند اما به آن عمل نمی‌کنند. در گوشه تلویزیون شعار تولید ملی نوشته می‌شود و تبلیغات سامسونگ پخش می‌شود؛ خوب این دو با هم تعارض دارند. خیلی وقت‌ها ما فقط فرمایشات آقا را تکرار می‌کنیم و به آن عمل نمی‌کنیم.

نصب بیلبورد خوب است اما فرهنگ ژنرال‌های می‌خواهد. ژنرالهایی که دغدغه‌مند و آموزش دیده باشند و البته با حمایت دولت کارکنند. در هیچ دوره‌ای دولت‌ها به فرهنگ توجه ویژه نداشته‌اند. هرجا بودجه کم می‌آید از بودجه فرهنگ برمی‌دارند. حتی دولت‌ها اکثر اوقات به مشکلات فرهنگی که در پی تصمیمات اساسی آنها پیش می‌آید فکر نمی‌کنند. مثلا انبوه سازی مسکن و ساخت مسکن مهر طرح خوبی است اما در کنارش باید پارک، مسجد، مدرسه، کتابخانه، سینما، تئاتر و ... هم ساخت.  دولت بخشی اول را انجام می‎دهد اما بعد از ساخت تازه به بخش دوم فکر می‌کند. درصورتی که مردم به فضای سبز اطراف خانه و مکانهای فرهنگی نیاز دارند. ما فقط به بعد اقتصادی مسکن  مهر توجه کردیم و بعد فرهنگی‌اش را در نظر نگرفته‌ایم.

به مسائل جامعه، جامع الاطراف فکر نمی‌کنیم

هیچ توجه کرده‌اید که اکثر کتاب فروشی‌های ما در میدان انقلاب است. یعنی اگر فردی به یک کتاب نیاز داشت باید از کرج، تهرانپارس، شهرری و شمیرانات به میدان انقلاب بیاید و آن را تهیه کند. کسی به این فکر نکرده که اگر ما در تمام شهر کتاب فروشی خوب داشته باشیم، بخشی از مشکل ترافیک شهر حل می‌شود. در مورد این مسائل جامع الاطراف فکر نمی‌شود.

ما همه عیالوار شده‌ایم

همه ما مشکل داریم. خدا شهید مطهری را رحمت کند. او در یک از سخنرانی‌هایش مثالی جالبی زد؛ در دوره مشروطه از فردی می‌پرسند شما طرفدار سلطنت هستی یا طرفدار مشروطه؟ آن شخص می‌گوید من عیالوارم. این حرف یعنی دردمند نیستم و این مسائل برایم مهم نیست و مشغول زندگی خودم هستم. در عرصه فرهنگ خیلی از آدم‎ها این گونه‎اند. آنها دغدغه انقلابی ندارنداگر داشتند خود را به در و دیوار می‎زدند تا راهی برای پیشرفت فرهنگ پیدا کنند.

یک نگاه بیاندازید و ببینید «بی‌بی‌سی»، «الجزیره» و «العربیه» چقدر در جنگ سوریه کشته داده‌اند. آنها هزینه می‌کنند و از این راه نیز سود می‌برند. ما راضی به کشته شدن کسی نیستیم اما اگر بخواهیم کار خوب بسازیم باید خطر کنیم و باید هزینه دهیم. ما هزینه ندادیم. وقتی می‌گویید آثار خوبی در «روایت فتح» است باید به این نکته هم توجه کنید که این موسسه در یک عملیات «کربلای پنج» چهار شهید داد. «روایت فتح» در لبنان، اوایل جنگ و بعد از جنگ شهید داده است. یعنی حضور جدی و فعال داشته و هزینه اش را هم داده است. امکان ندارد بدون هزینه بشود کار خوب ساخت.

بنظرم باید یک جاهایی خطر کنیم البته بی‌کله‌گی، بی‌عقلی و بی‌تدبیری منظورم نیست. اگر بخواهیم آهسته برویم و بیایم مطمئن باشید هیچ اتفاقی نمی‌افتد. یک مقایسه کوچک باید بین تعداد و کیفیت فیلمهایی که شبکه‌های خارجی در مورد سوریه نشان می‌دهند با فیلمهای شبکه‌های داخلی ما انجام دهید تا ببینید چرا آنها موفق هستند. سوریه که آمریکا نیست که بگوییم به ما اجازه کار نمی‌دهند. مشخص است که دغدغه جدی وجود ندارد.

تسنیم: و البته متهم کردن مدیریت همیشه یک روی سوءتفاهم برانگیز هم دارد. جامعه هنرمندان و اهالی فرهنگی ایران سر جای خودشان بودند؟

سیرتحولی که در جامعه اتفاق می‌افتد باید در هنرمندان نیز روی دهد. ما نتوانستیم روحیه لازم انقلابی را در قشر هنرمندمان حفظ کنیم. بعضا مردم در سیر تحولی که بعد انقلاب داشتند، رفاه طلب شدند و دغدغه هایشان عوض شد. هنرمندان نیز اینگونه بودند. ما نتوانستیم هنرمندان را به گونه‎ای تربیت کنیم که دغدغه هایشان متناسب با انقلاب باشد.

تسنیم: آقای شعبانی مدیریت شما بر مرکز مستند حقیقت، در سال‌های اخیر خروجی قابل‌توجهی داشته است.ما امروز حداقل در زمینه مستندسازی واکنشی می‌توانیم ادعا داشته باشیم که در یک جریان حاشیه‌ای مستندسازی مستقل قرار گرفته‌ایم. اگر قرار باشد شما یک نسخه مدیریتی برای یک مرکز فرهنگی ارائه دهید چه می‌گویید؟

باید نگاه مان از نگاه محدود منطقه‌ای، شهری و جغرافیایی خارج شود. مثلا در عربستان  اصلا ما را مسلمان نمی‌دانند. ما باید خودمان را در خارج از مرزها به مخاطبان معرفی کنیم. متاسفانه این اتفاق تاکنون رخ نداده است و کسی به آن توجه نکرده است. فیلم‌هایی که مجیدی ساخته چون نگاهش انسانی است و این مفهوم در فرهنگ تمام ملل مشترک است مورد توجه جهانیان واقع شده است ولی این فیلمها نیز نقطه ضعف هایی دارد. ما می‌خواهیم اوج عزت فردی را نشان دهیم اما فقر هم در کنارش است. فیلم مجیدی فیلم خوبی است که مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند ولی واکنش مخاطبان خارجی چگونه است؟ اگر به این جنبه ها نیز فکر می‌کردیم آن وقت یک فیلم کامل می‌ساختیم. طرح مسائل انسانی خوب است اما آنطرف مرزها مردم ما را چگونه می‌بینند؟

در رسانه‌ها ایران را عقب‌مانده و فقیر نشان می‌دهند

خارجی‌ها فکر می‌کنند ایران کشوری عقب افتاده، فقیر و خراب است. آنها ما را با افغانستان مقایسه می‌کنند؛ درصورتی که این گونه نیستیم. نمایندگانی که در اجلاس های سالهای گذشته از مصر، لیبی، یمن، تونس و کشورهای دیگر به ایران  آمده بودند از دیدن ایران تعجب می‌کردند. آنها می‌دیدند که تهران چه شهر شیک، بزرگ و تمیزی است که مردم راحت رفت و آمد می‎کنند و کسی به کسی گیر نمی‌دهد. درختکاری‌هایی که در تهران انجام می‌شود برای من و شما اهمیتی ندارد ولی برای یک آدم خارجی که در یک شهر کویری و بی آب بیابانی زندگی می‌کند جالب است. تفریح شبانه مردم و گشت و گذارها برای آنها مهم است. آنها در رسانه‌ها شنیده‌اند که ایران درگیر مشکلات و محدودیتها است اما وقتی ایران را می‌بینند، مشاهدات خود را در کشورشان پخش می‌کنند. آنها بیشتر از خودمان به فکر ما هستند.

بسیاری از شبکه‌ها مثل «المیادین» و «المنار» در ایران دفتر دارند و اخباری از ایران منعکس می‌کنند که ما خودمان به آن توجهی نداریم. همین آزادی  عملی  که  مردم ایران در انتخابات دارند برای ما عادی شده است اما مشارکت 72 درصدی مردم در انتخابات برای مردم جهان مهم است. این مشارکت باید در آثار فرهنگی ما بازتاب پیدا کند اما ما متاسفانه در این زمینه و مخصوصا زمینه تولید فیلم کاری نکردیم. فیلم سازان ما باید جهانی فکر کنند.

جهانی فکرکردن کار بزرگی است. اگر بخواهید پیام انقلاب را صادر کنیم و با سایر ملل ارتباط داشته باشیم باید جهانی فکر کنیم ولی اگر می‎خواهید مردم فقط سینما بروند و جیب برخی افراد پرپول شود و گیشه رونق پیدا کند این کار لازم نیست.

تسنیم: برخی افراد سیاست زدگی فرهنگ را مشکل اصلی رشد کند فرهنگ می‌دانند. مدیران فرهنگی که خود از جمع اهالی فرهنگ انتخاب می‎شوند حتی اگر سیاست مدار هم نباشد بعد از مدتی  سیاست زده می‌شوند و این موضوع باعث می‌شود نتوانند کارفرهنگی کنند و فقط دنبال بازده و بیلان کاری باشند. درصورتی که کار فرهنگی دیر بازده است و در مدت طولانی اثر بخش است. ممکن است 20 سال بگذرد و بعد از آن تلاشهای یک مدیر به بار بشیند. بنظر شما سیاست زدگی چقدر در مدیریت فرهنگی تاثیرگذاشته است؟

فیلمسازان باید طبق سلیقه مدیران فرهنگی عمل کنند، نه مردم

سیاست‌زدگی در فرهنگ وجود دارد. بعضا ممکن است مدیرانی فرهنگی داشته باشیم که از اهالی فرهنگ نباشند یعنی از حوزه سیاست و امنیت وارد فرهنگ شده‌اند. این مساله آسیب‌زا است. نه اینکه فرهنگ و سیاست ارتباطی نداشته باشند، قطعا فرهنگ با سیاست و امنیت ارتباط دارد ولی سیاست زدگی آسیب‌زا است. شبکه «بی‌بی‌سی فارسی» کار فرهنگی می‌کند ولی قطعا آدم‌های سیاسی پشت این کار هستند. شبکه‌های فارسی زبان ماهواره برای رضای خدا یا بی‌هدف کار نمی‌کنند آنها هم دنبال منویات و اهداف خودشان هستند. ولی اینکه مدیر فرهنگی از سیاست دور باشد اصلا خوب نیست. خیلی وقت‌ها فیلم سازان باید طبق سلیقه مدیر فرهنگی عمل کنند نه طبق سلیقه مخاطبان.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران