القاعده خوب و بد و معامله های جدید غرب در سوریه

القاعده خوب و بد و معامله های جدید غرب در سوریه

خبرگزاری تسنیم: کشورهای غربی در حالی هجمه گسترده علیه گروهک تروریستی داعش را به بهانه عضویت در القاعده آغاز کرده اند که القاعده جبهه النصره را نماینده خود می داند، این نشان از وجود معامله های جدید در سوریه است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، عبدالباری عطوان تحلیلگر مسایل سیاسی منطقه در مقاله جدید خود در نشریه رأی الیوم به بررسی اجماع جهانی علیه گروهک تروریستی دولت اسلامی عراق و شام پرداخت و عوامل و انگیزه های این اقدام را بررسی کرد. وی در این مقاله نوشته است: در دوره ای که معجزه ها از بین رفته اند، معجزه ای رخ داده است؛ امروز در سوریه همه معادلات و معیارها عوض شده، هر غافلگیری در سوریه امکان تحقق دارد. با این حال حمام خون همچنان ادامه دارد و قربانیان تغییر نکرده اند و شاید هم در حال افزایش باشند.

معجره ای که اینها از آن سخن می گویند در مورد اتحاد گروه های مبارز و مسلح حاضر در سوریه است که این بار نه علیه دولت این کشور بلکه علیه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) شکل گرفته و علیه این گروه ها اعلام جنگ کرده اند. این اعلام جنگ برای ریشه کن کردن این گروه و عناصر آن در سریعترین زمان ممکن بدون ترحم است.

ما این اتفاق را دست کم از دو سال قبل پیش بینی می کردیم، من گفتم که آمریکایی ها و هم پیمانان عرب تجربه عراق بعد از صدام حسین را تکرار خواهند کرد و نیروهای الصحوه سوری را برای مبارزه با سازمان القاعده و تمام گروه های دیگری که ایدئولوژی این سازمان را قبول دارند، ترتیب خواهند داد. ما اشاره کردیم که این گروه ها می توانند جبهه النصره و گردان های دولت اسلامی باشند که در آن زمان در حال توسعه و افزایش قدرت خود بودند.

صدها نفر در حمله هایی که عناصر مبارز مسلح در شمال سوریه و شهرهای حلب و ادلب به پایگاه های داعش داشته اند، کشته شده اند. دست کم دهها نفر نیز در این حملات به اسارت گرفته شده اند.

4 گروه جدید وجود دارد که در حال حاضر علیه داعش اعلام جهاد کرده است، این گروه ها جبهه اسلامی، ارتش آزاد سوریه، جیش المجاهدین و جبهه انقلابیون سوریه هستند که تمامی این گروه ها از حمایت عربستان سعودی برخوردارند. این در حالی است که گفته می شود جبهه النصره که اعلام همبستگی خود با القاعده را نیز اعلام کرده است، در این درگیریها بی طرف باقی مانده است.

به این ترتیب است که اولویت های آزادسازی عوض شده است، در گذشته عناصر مسلح به دنبال آزاد سازی شهرهای مختلف از دست دولت سوریه بودند، اما الان به دنبال آزادسازی مناطق تحت سیطره داعش هستند، هدف آزادسازی های بعدی هم در آینده مشخص خواهد شد.

مهم نیست که چه کسی آتش این جنگ را بر افروخته است، حتی مهم نیست که چه کسی آغازگر حمله بوده است؛ بلکه مهم این است که تصمیمی از سوی یک جریان وجود داشته مبنی بر اینکه دولت اسلامی عراق و شام در سریعترین زمان ممکن و قبل از برگزاری کنفرانس ژنو 2 که قرار است در 22 ماه جاری میلادی برای بررسی راهکار سیاسی بحران سوریه برگزار شود، از بین برود.

مقدمه سازی برای این عملیات پاکسازی از دو هفته قبل آغاز شده است و در این میان دولت اسلامی به همکاری با دولت بشار اسد در سوریه و انجام دستور العمل های آن و خدمت در راستای برنامه های آن متهم شده است، این اتهام در بیانیه های صریح ائتلاف ملی سوریه نیز آمده است، ائتلافی که قرار است تنها نماینده مشروع مخالفان دولت سوریه در کنفرانس ژنو باشد. در وهله اول عربستان سعودی حامی اصلی این ائتلاف است و در رتبه های بعدی نیز کشورهای موسوم به دوستان سوریه به رهبری آمریکا قرار دارند.

در ماه گذشته میلادی وزارت خارجه آمریکا با بیانیه ای طولانی از رهبران منطقه خاورمیانه خواست تا انتقال پول و عضوگیری برای گروهک داعش را متوقف کنند و از ورود مبارزان خارجی به سوریه نیز ممانعت کنند. این بیانیه اعلام کرده که دولت اسلامی یکی از بخش های سازمان القاعده است که دشمن مشترک آمریکا و عراق و تهدیدی مشترک برای خاورمیانه بزرگ به شمار می رود.

همزمانی آغاز عملیات برای از بین بردن دولت اسلامی شام در سوریه با حملات موازی علیه بخش عراقی این گروه اتفاقی نبود، عملیات اول با حمایت آمریکا و عربستان سعودی صورت گرفته و حمله دوم نیز با حمایت عشایر سنی عراق و ارتش این کشور انجام شده است که نوری المالکی نخست وزیر این کشور و هم پیمان ایران و دولت سوریه و حزب الله لبنان نیز در این ماجرا حضور دارد.

این تناقض ها چطور ممکن است؟ چگونه است که عربستان سعودی و هواداران آن و اهل تسنن عراق  با ایران و نوری مالکی متحد می شوند و در کنار هم با القاعده مبارزه می کنند، اما در عین حال در سوریه با هم می جنگند؟ عربستان سعودی از اهل تسنن افراط گرا علیه حزب الله حمایت می کند. این سیاستی است که مبتنی بر انتقام گیری و رویکردهای انتقامی است و ائتلاف با شیطان را نیز در بسیاری موارد حتمی می کند، به همین علت است که منطقه وارد جنگ هایی شده است که تا دهه های آینده خروج از آن امکان ندارد.

سوالی که اینحا مطرح است، این است که این حمله دوجانبه آیا می تواند در از بین بردن ریشه های دولت اسلامی عراق و شام موفق باشد یا دست کم تعداد زیادی از آنها را از بین ببرد؟ اگر در این اقدام موفق شود که ما در آن شک داریم،اقدم بعدی چه خواهد بود؟

ما اعتقاد دریم که این قمار ساده نخواهد بود و عواقب آن نیز تضمین شده نیست، علاوه بر اینکه از لحاظ انسانی و مادی نیز هزینه بر است، هم برای داعش و هم برای کسانی که به دنبال از بین بردن آن هستند.

شاید ائتلاف جدید در سوریه بتواند داعش را در شمال این کشور از پیش رو بردارد، یا اینکه بتواند خسارت های سنگین انسانی به آن وارد کند، چرا که داعش در حال حاضر از سوی دشمنان خود در منطقه محاصره شده است. ما در امکان از بین بردن سریع داعش و قطع منابع تامین مالی و تسلیحاتی آنها در مناطق عربی از جمله مرزهای عراق تردید نمی کنیم. این همان چیزی است که اعلام جنگ علیه این سازمان را در عراق و سوریه و زمانبندی خاص دو دقیق خود قرار داده است.

نکته عجیب که نشانگر تناقض سیاست های غربی در سوریه است، این است که داعش در حالی یک گروه وابسته به القاعده به حساب آمده و باید از بین برود که ایمن الظواهری رهبر القاعده از آن بیزاری جسته است، این در حالی است که جبهه النصره که حتی آمریکا نیز آن را در لیست تروریستی خود قرار داده و الظواهری آن را نماینده القاعده در سوریه دانسته با چنین تقابلی مواجه نیست و جبهه غرب بر عکس به عنوان پشتیبان جبهه النصره در آمده است. به این ترتیب می توان گفت که در دیدگاه غرب تروریست القاعده ای خوب یعنی النصره و تروریست القاعده ای بد یعنی داعش وجود دارد.

به صورت کلی تر تحولات منطقه باز گردیم، در داخل کشورهای موسوم به دوستان سوریه که قرار است هفته آینده نشستی را در لندن ترتیب دهند، دو رویکرد کلی وجود دارد، گروه اول اولویت را به از بین بردن گروه های حاضر در زیر پرچم القاعده بویژه داعش و بهره برداری از جماعت های کمتر افراطی می دهند، این گروه شامل آمریکا و انگلیس و روسیه و امارات است، اما گروه دوم که شامل فرانسه، عربستان سعودی و قطر است، معتقد است که اولویت باید به براندازی بشار اسد داده شود و بعد از این مرحله باید برای ممانعت از گروه های جهادی برای پر کردن خلا موجود در سوریه فکری شود تا تجربه های لیبی و عراق در این کشور تکرار نشود. البته هیچ هماهنگی بین این دو اردوگاه وجود ندارد.

مشخص است که اخیرا معامله ای انجام شده است که شامل سنگین تر شدن وزنه گروه اول یعنی طرف آمریکایی است و موضوع براندازی دولت سوریه به مراحل آینده واگذار شده است، سوال اینجاست که امتیازی که اردوگاه دوم به دست آورده که این عقب نشینی را انجام دهد، چه بوده است؟

بندر بن سلطان اخیر سه هفته در مسکو اقامت کرد و در این مدت با مقامات سیاسی و نظامی این کشور دیدار کرد، باید دید آیا در این مدت معامله ای با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور انجام داده که مبتنی بر اعلام جنگ علیه جریان های جهادی اسلامگرا وابسته به القاعده باشد یا نه. معامله ای که در طرف مقابل نیز روسیه ممکن است اعلام کرده باشد از حمایت دولت بشار اسد در راستای راهکار حل سیاسی مسایل دست بردارد.

اگر این واقعیت داشته باشد، می توانیم بگوییم که مهندس ائتلاف های جدید علیه القاعده بندر بن سلطان است، این فرد بدون گرفتن امتیازهای لازم عقب نشینی از خود نشان نمی دهد. وی قوی ترین فرد در کشورش است و عملیات تجهیز نیروهای مخالف سوری را بر عهده دارد و اختیارات زیادی از سران کشورش در این راستا دارد.

چیزی که در مورد آن یقین داریم، این است که ما در برابر معادلات جدید در سوریه قرار داریم که با توافق بین المللی و منطقه ای همراه است. ما بعید نمی دانیم که کنفرانس ژنو 2 نیز برای چند هفته به تعویق بیفتد تا معادله جدید کاملا مستقر شدند و اساس و مبانی آن کامل شود و غبار موجود نیز فروکش کند.

بشار اسد می تواند مدتی راحت باشد و نفس راحت بکشد، چرا که می بیند شدید ترین دشمنانش در حال جنگ با یکدیگر هستند، این مدت ممکن است طولانی باشد یا کوتاه، چرا که جنکی است که نمی توان نتایج آن را با سهولت پیش بینی کرد.

به طول خلاصه باید گفت امروز داعش در معرض هجمه بین المللی قرار دارد و فردا النصره در این موقعیت خواهد بود و روز بعد بشار اسد، حال باید دید آیا این طرح موفق خواهد شد؟ ماههای آینده پاسخ این سوال روشن می شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی