سى و چهارمین سالروز اقامه نماز جمعه تهران به امامت رهبر معظم انقلاب

سى و چهارمین سالروز اقامه نماز جمعه تهران به امامت رهبر معظم انقلاب

خبرگزاری تسنیم: ۲۴ دی ماه ۱۳۵۸، امام خمینى(ره) براى تهران امام جمعه‌‏اى انتخاب کرد که مرحوم آقای منتظرى (امام جمعه مستعفى) در آخرین نمازجمعه‌‏اش گفت ایشان هم از من با سوادتر است و هم بهتر خطبه مى‏‌خواند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  24 دیماه 1358، امام خمینى(ره) براى تهران امام جمعه‏اى انتخاب کرد که منتظرى (امام جمعه مستعفى) در آخرین نمازجمعه‏اش گفت ایشان هم از من با سوادتر است و هم بهتر خطبه مى‏خواند. اینک سى و چهار سال از آن انتخاب مى‏گذرد.


  یادگارى از امام‏
«در روزهاى ابتدایى انقلاب، ستاد نماز جمعه دست ما نبود و آقاى طالقانى به امر امام، نماز جمعه را شروع کردند. ایشان چند نماز جمعه بیشتر نخواندند. متاسفانه ستاد نمازجمعه را آن روزها لیبرال‏ها و منافقین تسخیر کرده بودند. آقاى طالقانى که فوت کردند، ساعت هفت همان شب امام، آقاى منتظرى را معرفى کردند. از همان‏جا شهید مظلوم دکتر بهشتى، شهید دکتر باهنر و مرحوم شفیق گفتند بروید ستاد نماز جمعه را دست بگیرید. فکر مى‏کردیم با منافقین و لیبرال‏هایى که در این نهاد نفوذ کرده بودند، درگیر مى‏شویم. ولى آن‏ها ترسیدند و طرف ما نیامدند. البته هر مقدار وسایل و امکانات آنجا بود را بردند. حتى کانتینرى که مرحوم آیت‏الله طالقانى روى آن خطبه مى‏خواندند را هم بردند. خودمان داربستى درست کردیم و امکانات ضرورى را فراهم نمودیم.» این روایت مقصودى، رئیس سابق ستاد نماز جمعه است از آغاز حضور نیروهاى انقلابى در آن ستاد.
پنجم مردادماه سال 1358 اولین نماز با شکوه جمعه تهران به امامت آیت الله طالقانى اقامه گردید. اما عمر آن مجاهد نستوه در فاصله‏اى کوتاه و در 19 شهریورماه همان سال به پایان رسید. دومین امام جمعه تهران نیز آقاى منتظرى بود که در فاصله کوتاهى بعد از انتصاب به قم رفت و از امامت جمعه تهران استعفا نمود. مقصودى در این باره مى‏گوید: «البته آقاى منتظرى هم بعد از مدتى گفت که من دیگر نمى‏خواهم بیایم. گفتیم چرا؟ سخن از حضور در حوزه علمیه قم به میان آورد. بعد از آن امام، آقا را منصوب کردند. از حضور ایشان در این مسند خیلى خوشحال شدیم. ایشان خطیب خیلى خوبى بودند که بین انقلابیون به‏شدت محبوب بودند. حکم امام جمعه‏اى حضرت آقا را امام به ایشان داده بودند و من یادم هست که آقا همیشه مى‏فرمودند که من این حکم را با هیچ‏چیز عوض نمى‏کنم.»
  بعد از استاد مطهرى‏
سرانجام امامت جمعه تهران به تثبیت رسید و آیت‏الله خامنه‏اى به حکم امام(ره) این وظیفه را بر عهده گرفتند. حضرت امام خمینى(ره) پیشتر در جمع دانشجویان دانشگاه تهران که در چهلم شهادت استاد مطهرى به خدمت ایشان رسیده بودند، توصیه فرموده بودند که «من پیشنهاد مى‏کنم که آقاى آقا سیدعلى آقا بیایند، شما ممکن است که بروید پیش ایشان از قول من بگویید ایشان بیایند به جاى آقاى مطهرى. بسیار خوب است ایشان، فهیم است؛ مى‏تواند صحبت کند؛ مى‏تواند حرف بزند.» و اینک سخنگاهى با گستره مخاطب بیشتر و اثرگذارتر را به ایشان سپردند؛ چنانچه در حکم امامت جمعه آیت‏الله خامنه‏اى هم اشاره فرمودند که «بحمداللَّه به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید.»
گزینش امام و حکم این‏چنینى در مورد امام جمعه جدید تهران که به‏تازگى چهل سالگى را پشت سر نهاده بود، براى عده‏اى سنگین آمد، برخى را در اعجاب فرو برد و بعضى‏ها هم جوسازى‏هایى کردند. در حالى که عنایت امام به آیت‏الله خامنه‏اى حکایت از شناخت خصوصیات و ویژگى‏هایى داشت که در شخصیت سیاسى و فرهنگى و علمى ایشان نهفته بود. این مخالفت‏ها نیز به‏زودى با قدرت تحلیل، فن خطابه و قرائت دلنشین ایشان فروکش کرد و براى عموم مردم درایت امام(ره) در حسن انتخاب و انتصاب ایشان براى امامت نماز جمعه تهران روشن گردید و نمازهاى جمعه در دانشگاه تهران شکوه و عظمت دیگرى یافت.
  اولین خطبه‏
آیت‏الله خامنه‏اى اولین خطبه را در تاریخ 28 دى 58 در دانشگاه تهران ایراد کردند. ایشان اولین سخنانشان را چنین آغاز کردند: «...و سپاس از امام امت، از این‏که سخنگوى این جمعیت عظیم را و امام جماعت این جمع را آن کسى قرار داده است که به ضعف و عجز خود معترف است. اللّهم إنّ هذا مقام اولیائک و احبّائک، این مسند اولیاى بزرگ خداست، این مسند صالحان و شایستگان است. در جمع خودِ ما این مسند عالم بزرگ و راحل عظیمى است که ملت ایران هنوز داغ فقدان او را در دل مى‏پروراند، این مسند مرحوم آیت‏اللَّه طالقانى است، آن انسان زجرکشیده و کوشش کرده و پایمردى‏کرده‏اى که در آخرین لحظات زندگى‏اش، در آخرین نفس‏هایش هم، راه دیرین خود را گم نکرد، از مجاهدت دست نکشید...»
امام جمعه جدید تهران در همان خطبه اول، جایگاه نماز جمعه را چنین تشریح کردند. «نماز جمعه یک سمبل است، رمز است، نشان‏دهنده‏ى ابعاد گوناگون است. اوّلاً نماز است؛ یعنى ذکر خداست... در نماز جمعه آنچه از همه چیز مهم‏تر است اجتماع مردم در جهت تقواست، یعنى تقوا هم، زهد هم، عبادت هم، ارتباط به خدا هم، در خلوت و تنهائى اثر مطلوب خود را نمى‏بخشد، این جامعه است که باید در این جهت حرکت کند... ثانیاً سلاح است، حالت جنگیدن با دشمن خدا و با شیطان‏هاست. امام جمعه که رمز نماز جمعه است باید به سلاحى تکیه کند، باید عصاى خود را سلاحى قرار بدهد و در مقابل مردم بایستد و اساسى‏ترین و لازم‏ترین و اصلى‏ترین مسائل را در اجتماعى بزرگ از زبانى ایمن و مورد اطمینان با مردم در میان بگذارد و باید بر سلاح تکیه کند... و نماز جمعه‏ى ما مردمى که در این شهر، در تهران، گرد آمده‏ایم، داراى بُعد افزون‏ترى از همه‏ى نمازجمعه‏هاى دیگر است، همه‏ى نمازجمعه‏ها به‏طور طبیعى در مسجد تشکیل مى‏شود و نماز جمعه‏ى ما در دانشگاه تشکیل مى‏شود... تا نگویند- دشمنانى که انقلاب ما را با هر تدبیرى و با هر شیوه‏اى خواستند لکه‏دار بکنند- که این یک انقلاب کور است، یک انقلاب بى‏جهت است؛ نه، قشرهاى گوناگون مردم ما، زن و مرد ما، درس‏خوانده و درس‏ناخوانده‏ى ما، از همه‏ى گروه‏ها و قشرهاى اجتماعى نمازى را که سمبل معنویت و نیز سمبل اقتدار ملّى است، در خانه‏ى دانش برگزار مى‏کند. این نماز جمعه‏ى ماست. »
و در پایان اولین خطبه، پس از پاسخ به برخى شبهات موجود در جامعه، به وظیفه‏ى وحدت‏بخشى نمازجمعه توجه کرده و توصیه فرمودند که «سعى کنید از تفرقه‏هاى تازه جلوگیرى کنید، سعى کنید بر مشترکات اصولى، همه گِرد بیائید، سعى کنید دل‏ها به هم نزدیک شود، سعى کنید دل‏ها بیش از این از هم جدا نشود... امروز روزى نیست که مردمِ ما، هرچه بیشتر در میانه‏ى خود، در داخله‏ى خود بر اساس مسائل گوناگون، بر اساس مسائل غیراصولى باز با یکدیگر اختلاف کنند.»
  تا ترور امامت جمعه آیت‏الله خامنه‏اى را باید به سه دوره تقسیم کرد. ایشان در طول این سه دوره بیش از 240 بار به اقامه نماز پرداخته‏اند. دوره‏ى نخست، سال‏هاى 1358 تا 1360 که فضاى عمومى کشور در بحران ناشى از فعالیت ضدانقلاب ملتهب شده بود و نماز جمعه به امامت ایشان به‏عنوان سنگر دفاعى، سیاسى و فرهنگى جدى شکل گرفته بود. در نهایت در تاریخ ششم تیرماه سال 1360 ایشان مورد سوء قصد قرار گرفته و حدود سه ماه در بیمارستان بسترى بودند تا بهبود یافتند.
در این مقطع حضرت آیت‏الله خامنه‏اى در نقش خطیبى دلسوز به کمک مسؤولین مى‏شتافت و تلاش مى‏نمود که عنصر وحدت‏آفرینى نمازجمعه را متبلور سازد. به‏عنوان نمونه مى‏توان به خطبه ایشان پس از انتخاب بنى‏صدر به ریاست‏جمهورى اشاره نمود. آنچه در صفحات تاریخ نقش بسته است، مخالفت جدى ایشان با بنى‏صدر در جامعه روحانیت مبارز و دیگر نهادهاى تصمیم‏ساز است، تا آن‏جا که ایشان جلسه‏ى جامعه روحانیت مبارز را ترک نموده بودند. اما با انتخاب وى توسط اکثریت مردم، در خطبه‏هاى نمازجمعه راه وحدت بعد از انتخابات را تجویز مى‏نمایند و خود به‏عنوان یکى از چهره‏هاى مطرح مخالف رییس‏جمهور منتخب، چنین خطابه ایراد مى‏کنند. «...و شادى دوم این است که ملت ما در هفته‏اى که گذشت موفقیت یافت تا یکى از گام‏هاى بلند انقلابى خود را با عافیت، با سربلندى بردارد. توانست به‏طور چشمگیر و قابل توجهى در انتخابات شرکت کند و بر توطئه‏ها فائق بیاید. دشمن لحظه به لحظه انقلاب ما و پیروزى ما را پیگیرى کرده است؛ در هر مقطعى از مقاطع این پیروزى، خواسته است نگذارد که ملت مزه‏ى پیروزى را بچشد و از آن لذت ببرد؛ با ایجاد دودستگى‏ها و اختلاف‏ها، حتى با ایجاد درگیرى‏ها. اما در این تجربه‏ى بزرگ در انتخابات ریاست‏جمهورى براى نخستین‏بار در تاریخ ملت مستضعف ما- که دشمنان براى این روز فکرها کرده بودند و توطئه‏ها چیده بودند- نیز ملت توانست موفق و پیروز و سربلند بشود؛ توانست رئیس‏جمهور خود را انتخاب بکند. ملت توانستند با اکثریتى بزرگ و چشمگیر بر یک نفر توافق کنند؛ این پیروزى بزرگى براى ملت است...»
این حفظ وحدت تا جایى ادامه داشت که حتى در جمعه پس از غائله 14 اسفند 1359 که منافقان قصد اغتشاش در نمازجمعه تهران را داشتند، ایشان چنین برخورد مى‏کنند: «به من خبر داده‏اند که همان عناصر خبیثى که اجتماع دیروز را به صحنه‏ى درگیرى بدل کردند، هم عناصر مؤمن و متّقى را کتک زدند هم به نهادهاى انقلابى و چهره‏هاى انقلابى اهانت کردند و خواستند خودشان را طرفدار رئیس‏جمهور معرفى کنند، امروز هم درصدد آن هستند که در این اجتماع معنوى و روحانى و در این صحنه‏ى عظیم عبادت الهى، به همان خباثت‏ها و رذالت‏ها دست بزنند. من به‏عنوان بنده‏ى کوچک خدا و برادر کوچک شما، هیچ قوّه‏ى قهریه‏اى ندارم که جلو آن‏ها را بگیرد، براى شما مردم هم تکلیفى نمى‏توانم معین بکنم. اما مى‏توانم حکم خدا را بگویم. در اثناء خطبه و در حال نماز سکوت و استماع واجب است و متخلف، متخلّفِ از اسلام است و پس از پایان نماز هرگونه شعار تفرقه‏انگیز، به سود آمریکاست و هر فریادى که مردم را به هیجان بیاورد و دشمنى آن‏ها را به‏جاى آمریکا و عناصر مزدورش، به داخل ملت متوجه کند، فریاد شیطان است. در اثناى خطبه جز تکبیر و جز صلوات، آن‏هم در هنگام لازم، از حلقوم کسى صدایى نباید برآید و پس از نماز جز شعار توحید و جز شعار نفرت از آمریکاى قدّار و هرچه در این مضمون باشد، نباید داده بشود. این نباید، نبایدِ رساله‏ى عملیه است، ضامن اجراى آن ایمان شما و دل‏هاى صادق و پاک شماست.»
روشنگرى و دعوت به وحدت آیت‏الله خامنه‏اى همچنان ادامه یافت تا جایى‏که پس از اعلام جنگ مسلحانه منافقین، ایشان از سخنگاه نمازجمعه، به ارشاد فریب‏خوردگان پرداختند و با اشاره به دستور تشکیلاتى منافقین که اجازه شنیدن سخن مخالفان را نمى‏داد، افزودند: «یک خطاب من هم به جوانان و نوجوانان دختر و پسر فریب‏خورده است که هشتاد درصد این گروه‏ها را این‏ها تشکیل مى‏دهند... گوش کنید و فکر کنید. آن‏ها به شما گفته‏اند گوش نکنید به این حرف‏ها، اما قرآن به شما مى‏گوید گوش کنید. اگر امروز به این حرف‏ها و به سخن نصیحت‏کنندگان گوش ندادید، فردا در دوزخ خواهید گفت «ولو کنا نسع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر» تأسف خواهید خورد.»
اما همین دعوت به صلاح، سبب کینه منافقین گردید و تنها یک روز بعد از این سخنان، آیت‏الله در مسجد ابوذر مورد سوء قصد قرار گرفت. امام خمینى در بخشى از پیام خود به این مناسبت، به‏خوبى ریشه‏ى ترور را بیان داشته‏اند: «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله‏ى رسول اکرم و خاندان حسین‏بن على هستید و جرمى جز خدمت به اسلام و کشور اسلامى ندارید و سربازى فداکار در جبهه‏ى جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمایى دلسوز در صحنه‏ى انقلاب مى‏باشید، میزان تفکر سیاسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند... اینان آنقدر از بینش سیاسى بى‏نصیبند که بى‏درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند؛ و به کسى سوء قصد کردند که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‏انداز است... من به شما خامنه‏اى عزیز، تبریک مى‏گویم که در جبهه‏هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم...»
از آن‏جا که آیت‏الله خامنه‏اى در ششم تیرماه 1360 با انفجار بمب در مقابل ایشان در هنگام سخنرانى بیدارگر در مسجد ابوذر تهران به‏شدت مجروح شدند و امکان ادامه‏ى حضور پشت تریبون نمازجمعه را نداشتند، پس از سوءقصد و ترور نافرجام ایشان توسط منافقین و در دوران نقاهت، نیاز به امام جمعه‏ى موقت در تهران بیشتر احساس شد و امام با حفظ ایشان در جایگاه امامت جمعه‏ى تهران، دیگرانى را به‏عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب فرمودند.
  مدیریت بحران‏
دوره‏ى دوم امامت جمعه ایشان با بهبودى نسبى و امکان حضور در جایگاه خطیب جمعه، از آخرین نماز جمعه سال 1360 آغاز شد و تا ارتحال امام امت در سال 1368 ادامه داشت. دوره‏اى که مصادف با دوران ریاست‏جمهورى معظم‏له و قرارگرفتن به‏عنوان نفر دوم کشور پس از امام بود. دوران پرماجراى دفاع مقدس، حوادث مختلف سیاسى این دوران و... سبب شد که ایشان بعدى از ابعاد خطیب جمعه را تقویت کنند و آن «استفاده از جایگاه نمازجمعه براى مدیریت بحران‏ها» بود.
اولین بحران در برابر ملتى که مشکلات سال 1360 را پشت سر گذاشته است، ناامیدى بود. ایشان با تحلیلى عمیق از حوادث سال 1360 و تلخى‏هایش، در آخرین روزهاى آن سال، خطاب به مردم چنین فرمودند: «وقتى ما به این یک‏سال نگاه مى‏کنیم، به‏روشنى احساس مى‏کنیم که ملت، کارآزموده‏تر و آب‏دیده‏تر شده است. کدام کشور و ملتى است که شخصیت‏هاى روحانى و سیاسى و نظامى خود را در بالاترین سطوح از دست بدهد و نه فقط مضطرب نشود و سست نشود، حتى نیرومندتر بشود. چهره‏هاى مظلوم، منور و پر صفایى مثل آیت‏اللَّه دستغیب و آیت‏اللَّه مدنى، چهره‏هاى منور و تابناک و پرافتخارى مثل آیت‏اللَّه شهید بهشتى، انسان‏هاى بزرگ و با صفایى مثل باهنر و رجایى، رزم‏آوران خستگى‏ناپذیرى مثل شهید فلاحى، شهید کلاهدوز، شهید نامجو، شهید فکورى... این‏ها از دست این ملت گرفته شدند؛ نه فقط تکان نخوردید از ترس، نه فقط مرعوب نشدید، توکل شما به خدا بیشتر شد. «وللاخرة خیر لک من الاولى و لسوف یعطیک ربک فترضى»؛ بعد از اینتان‏اى ملت بزرگ! از پیش از اینتان بهتر است. آینده‏تان از گذشته‏تان درخشان‏تر است. آن‏قدر خدا به شما فضل و لطف خواهد کرد که از خدا و فضل او خشنود و راضى بشوید، این آینده‏ى شماست. کارنامه‏ى سال 60، کارنامه‏اى خونین، سرخ‏رنگ، پردرد و پررنج، اما خوش‏عاقبت و نویدبخش و گرم‏کننده است. ما مى‏خواهیم حرکت سال 60 را در سال 61 با قدرت و سرعت ادامه بدهیم. ما آماده هستیم باز هم در راه خدا قربانى بدهیم...» این سخنان وقتى امیدآفرین‏تر مى‏شد که از گلوى کسى برمى‏آمد که خود قربانى ترورهاى آن سال بود.
این روشنگرى‏ها و امیدآفرینى‏ها آنچنان ادامه یافت که بار دیگر، کینه‏ى دشمنان را برانگیخت. این‏بار در آخرین جمعه سال 1363 زمانى که امام جمعه‏ى تهران از ریشه‏هاى اختلاف در نهضت ملى‏شدن صنعت نفت مى‏گفت، صداى انفجار از داخل زمین چمن دانشگاه تهران به آسمان برخاست. شرح این ماجراى حماسى در پیام نوروزى بنیان‏گذار کبیر انقلاب به‏خوبى ترسیم گشته است: «قصه‏ى روز جمعه را که آن‏طور با شکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن‏طور مردم با طمأنینه... مخصوصاً نگاه مى‏کردم ببینم در بین مردم چه وضعى هست؛ ندیدم حتى یک نفر را که یک تزلزلى درش پیدا باشد. و آن‏وقت امام جمعه آن‏طور با آن طنین قوى صحبت کرد، مردم آن‏طور گوش کردند، آن‏طور فریاد زدند که ما براى شهادت آمدیم... با یک همچو ملتى کسى نمى‏تواند مقابله کند. ملتى که این‏طور است؛ آن روزى که اعلام مى‏کنند که مى‏خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتى‏آن‏هایى‏که نمى‏آمدند براى نماز، (از) قرارى که براى من نقل کرده‏اند، آن‏هایى که براى نماز جمعه هم نمى‏آمدند، هفته‏هاى دیگر، این هفته آمده‏اند.»
خطیب جمعه، بلافاصله پس از آن انفجار، بحث خود را این‏گونه ادامه داده بود: «بحث اصلى که در این هفته من در خطبه‏ى دوم مى‏خواستم بگویم همین مسأله‏اى است که الان مسأله‏ى محسوس و ملموس ماست. هفته‏اى که گذشت براى جمهورى اسلامى ایران هفته‏ى مقابله‏ى به مثل بود. در مقابل شرارت‏ها، در مقابل جنایت‏ها، در مقابل خباثت‏ها همه دیدند که ما مقابله‏ى به مثل مى‏کنیم و مشت را با مشت محکم‏ترى پاسخ مى‏دهیم. اگرچه دشمن ما یک دشمن ناجوانمرد و خبیث است. اما این یک چیزى نیست که احتیاج به استدلال داشته باشد. براى او وقتى که در میدان جنگ نمى‏تواند مقاومت کند، وقتى تو دهنى در میدان جنگ مى‏خورد، براى او شهر و روستا و بیمارستان و محل نماز جمعه و اجتماع انبوه مردم غیرنظامى تفاوتى نمى‏کند؛ هرجا را که از دستش بیاید مى‏زند.»
از دیگر مصادیق اعمال مدیریت بحران در خطبه‏هاى نمازجمعه توسط ایشان، مى‏توان به موضوع بسیج عمومى براى جبهه‏هاى دفاع مقدس اشاره نمود. تهییج مردم براى شرکت در نبرد حق با باطل و اعزام‏هاى گسترده از نمازجمعه، جمع آورى کمک‏هاى مردمى به جبهه‏ها از نماز جمعه و... از مواردى است که با خطبه‏هاى ایشان زمینه‏سازى مى‏شد.
  دوره‏ى سوم‏
دوره‏ى سوم امامت جمعه‏ى آیت‏الله خامنه‏اى که بعد از رحلت امام خمینى و در جایگاه رهبرى انقلاب و امامت امت توسط معظم له برگزار شد، با چنین مطلعى آغاز گردید: «...چهل روز از فقدان عظیم و مصیبت‏بار امام بزرگوارمان مى‏گذرد و این اولین جمعه‏اى است که من در فقدان آن عزیز به نماز جمعه مى‏آیم...» در آن خطبه تحلیلى جامع از رهبرى امام خمینى در ده فراز ارائه و در خطبه‏ى دوم، نگاهى به آینده را ایراد فرمودند: «...ما در اداره‏ى داخلى کشور و در ارتباطات خارجى، از اصول انقلابى و اسلامى پیروى خواهیم کرد و دقیقاً همان راهى را که امام(ره) مى‏پیمود، طى خواهیم کرد...»
دوره‏ى سوم اگرچه به‏علت مشغله‏هاى متعدد رهبر فرزانه‏ى انقلاب، با حضور کمتر ایشان در این تریبون همراه بود، اما هر حضور ایشان با حماسه‏اى از حضور مردمى قرین شد. در این دوره نیز امام جمعه تهران و امام امت از جایگاه نمازجمعه، به‏عنوان جایگاهى براى اداره‏ى بحران‏ها و بیان شفاف مسائل با عموم مردم بهره جستند. ایشان در همان نخستین روزهاى رهبرى در جمع ائمه جمعه سراسر کشور، این جایگاه را چنین تبیین فرمودند: «آنچه که در حقیقت این حصار را الان نگهداشته، ایمان و روحیه‏ى مردم است. ایمان و روحیه را چه کسى براى مردم حفظ مى‏کند؟ به نظر من، یکى از مهم‏ترین عوامل حفظ ایمان و روحیه در مردم، همین نمازهاى جمعه و خطبه‏هاى جمعه و حضور معنوى مردم در صحنه‏ى نماز جمعه است و این‏که یک نفر انسان امین، با زبان صادقى که مردم او را قبول دارند، هر جمعه از اوضاع کشور براى مردم مى‏گوید و آن‏ها را نصیحت و جهتگیرى‏شان را تصحیح مى‏کند.»
ایشان خود نیز در موارد متعددى صریح‏ترین مواضع و تحلیل‏هاى خود را از همین جایگاه با مردم در میان گذاشتند؛ مواردى همچون توجه به عدالت و پرهیز از اشرافى‏گرى مسؤولین، ضرورت وحدت بیشتر مردم و افزایش بصیرت در جامعه پس از تبلیغات دشمن در سال 1376، دستور به رسیدگى ویژه به قتل‏هاى زنجیره‏اى و تبیین این فتنه، تبیین حادثه‏ى کوى دانشگاه، ضرورت احیاى شعارهاى انقلاب اسلامى و سرانجام خطبه‏هاى اخیر ایشان درباره‏ى حوادث پس از انتخابات و... باشد.
تاریخ نمازهاى جمعه نشان مى‏دهد که پیوند میان رهبرى و مردم، پیوندى محکم، ناگسستنى و بى‏رودربایستى است. در طول سى و چهار سال عمر انقلاب اسلامى و به‏ویژه در برهه‏هاى عطف این انقلاب مانند اعلام جنگ مسلحانه منافقین علیه ملت ایران، آغاز جنگ تحمیلى، پذیرش قطعنامه و... از این تریبون و بدون واسطه مواضع نظام و رهبرش با مردم در میان گذاشته شده است. البته این امت بود که با حضور با بصیرت خود، انقلاب را به سمت اهداف و آرمان‏هایش پیش راند.
انتهای پیام/

 

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon