چرا امام خمینی(ره) بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت کرد؟

چرا امام خمینی(ره) بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت کرد؟

خبرگزاری تسنیم: « یکی از عوامل مهم، احترامی بود که امام خمینی به نظریات ومشاوره‌های یاران خود قائل بودند و به عبارتی اصل احترام به مشورت موجب تصمیم امام خمینی برای تعیین ریاست بازرگان بر دولت موقت شد».

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مجلس شورای اسلامی طی یادداشت اختصاصی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد به بررسی دلایل انتخاب مهندس بازرگان برای ریاست دولت موقت از سوی امام خمینی (ره) پرداخت.

متن کامل این یادداشت را در زیر می‌خوانید:

چرا بازرگان؟ بدیهی بود که امام خمینی مواضع بازرگان را می‌شناختند و با آن موافق نبودند. بازرگان در اواخر مهر در پاریس خدمت امام رسید و تلاش کرد تا به اصطلاح مواضع امام را تعدیل کند. وی در حضور امام خمینی «سه انگشتش را جلو امام گذاشت و گفت: آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما می‌گویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریاک و ارتش چه می‌کنید؟ فکر این دو رکن را کرده‌اید؟ حضرت امام با تبسم فرمودند: شما بگویید شاه باید برود، با مردم هم‌صدا بشوید، وقتی رفت، ارتش فرزندان همین مدم‌اند، به دامن انقلاب بر می‌گردند، آمریکا هم گورش را گم می‌کند. شما غصه اینها را نخورید، شما موضع ملت را پذیرید که شاه باید برود».

امام خمینی بعد از ملاقات بازرگان در یک سخنرانی ضمن اشاره به «سیاست گام به گام» بازرگان فرمودند: گاهی «بعضی از محترمین» پیشنهادهایی می‌دهند که «اصل رژیم باقی باشد»، ولی شاه برود یا باشد، اما طبق قانون اساسی «سلطان باشد و حکومت نکند» و «بعد کم‌کم، یک قدم به جلو برویم». امام خمینی این سیاست را «جزء اشتباهاتی» خواندند که با همه حسن‌نیت که حامیان این سیاست دادند، این سیاست یک اشتباه محض است. امام خمینی بار دیگر به این ملاقات اشاره کردند و فرمودند: «بعضی از این آقایان که آمده بودند و می‌گفتند که سیاست قدم به قدم... گفتم آقا اگر شما این قدم را سست کنید در قدم دوم قدم‌های شما را می‌شکنند».

روزنامه کیهان بعد از ملاقات بازرگان با امام خمینی از قول یکی از نزدیکان بازرگان نوشت: «مهندس بازرگان در مذاکرات خود ضمن تشریح مسائل جنبش دسیسه‌ها و توطئه‌هایی را که به وسیله مخالفین مبارزات مردم در سطح کشور اعمال می‌شود و نحوه بروز وقوع آنها را به اطلاع آیت‌الله خمینی رسانده است».بدیهی بود که منظور وی از مخالفین مبارزات، ارتش و آمریکا بود. روزنامه لوموند در همان زمان نوشت که: گرچه رهبران جنبش‌های مختلف «جرأت نکرده‌اند آیت‌الله خمینی را مورد انتقاد قرار دهند،» ولی اطرافیان امام را به خاطر در جریان نگذاشتن ایشان از مسائل داخلی ایران مورد سرزنش قرار داده‌اند، لوموند افزود: رهبران جنبش‌های ایرانی از «نقشی که ارتش ممکن است در آن شرایط بازی کند به سختی نگرانند. همچنین عکس‌العمل‌های احتمالی آمریکا که می‌خواهد از منافع سوق‌الجیشی خود در منطقه دفاع کند به سختی هراس دارند». با این همه از پاریس گزارش می‌رسد که در این مذاکرات امام خمینی «هیچ گذشت و انعطافی نسبت به موضعی که قبلا اتخاذ کرده بودند ابراز نداشته‌اند» و با ملاقات کنندگان خود بر سه موضوع تاکید کرده‌اند: 1-باید از این فرصت پیش آمده برای تغییرات اساسی و بنیادی استفاده کرد؛ 2- دولت انتقالی به مصلحت انقلاب نیست؛ 3-از عکس‌العمل آمریکا نباید متوحش و نگران بود.

البته مهندس بازرگان آن قدر عاقل بود که لااقل در آن زمان در مقابل امام خمینی موضع‌گیری نکند. یکی از نزدیکان بازرگان در پاریس در تماس تلفنی با اطلاعات گفت: «مهندس مهدی بازرگان و دکتر میناچی در دو روز گذشته مذاکرات مفصلیث با حضرت آیت‌الله العظمی خمینی داشته اند. در این مذاکرات رهبر نهضت آزادی پس از استماع نظریات رهبر شیعیان جهان آمادگی نهضت آزادی را برای ادامه مبارزات سیاسی در کنار روحانیت مترقی به رهبری آیت‌الله خمینی اعلام کرد». وی افزود: که بازرگان و میناچی «برای ایجاد یک استراتژی تازه و همبسته در مبارزات، مدت یک هفته در پاریس خواهند بود».

امام خمینی نیز پذیرفتن نظرشان توسط بازرگان را تصدیق کردند و در پاسخ به خبرنگار رویتر که پرسید: «ملاقات مهندس بازرگان و کریم سنجابی با شما چگونه بوده است؟» فرمود: «بارها گفته‌ام که ملت ایران خواهان برچیده شدن رژیم شاهنشاهی و سقوط دودمان منحوس و خائن پهلوی و برقراری حکومت اسلامی است. هر کس اینجا آمده، من این موضوع را با او مطرح کرده‌ام. این دو آقا هم آمدند و من مطرح کردم، آنان پذیرفتند و رفتند. هر کس برخلاف خواسته ملت مسئله‌ای را عنوان کند، خائن به ملت و مملکت است».

جمله اما گرچه اشاره به اختلاف نظر در مورد اهداف استراتژیک سقوط رژیم و برقراری حکومت اسلامی در ضمن تهدید مخالفین این اهداف است؛ ولی تایید می‌کند که بازرگان و سنجابی نظرات ایشان را پذیرفته‌اند. بر همین اساس نهضت آزادی در 14 آبان با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «اکثریت قاطع ملت ایران، شاه و رژیم او را نمی‌خواهد و خواستار حکومت اسلامی است. و اکثریت قاطع ملت ایران آیت‌الله العظمی خمینی را به رهبری خود برگزیده است».

مهندس بازرگان قبل از نیز هنگام بازداشت (1357/6/18 تا 1357/6/26) در مصاحبه‌ای که ساواک با وی انجام داده بر اختلافات خود با آیت‌الله خمینی تصریح می‌کند و می‌گوید: «در حال حاضر رهبری فعالیت‌ها از دست ما گردانندگان سابق خارج شده و جوانان هستند که با اعتقاد به مبارزه و جهاد که بیشتر از افکار خمینی الهام می‌گیرند، کارها را در دست دارند». وی در مورد حکومت پیشنهادی امام خمینی می‌گوید: «به نظرات خمینی از نظر حکومت اسلامی ایراداتی داشته و گفته‌ام از نظر مذهب تا به حال راجع به حکومت از جانب روحانیون مطلبی عنوان نشده و از نظر تاریخی تا به حال مطرح نبوده است. اگر چنین مسئله‌ای را عنوان می‌کند [سقوط رژیم] در صورت تحقق چه چیز جانشین حکوکمت خواهد کرد؟ از طرفی عقیده دارم که روحانیون نمی‌توانند حکومت را اداره کنند».

علاوه بر اختلاف ماهوی که بین نظریات استراتژیک امام خمینی و مهندس بازرگان بوده است، بازرگان به دلیل ماهیت ضد کمونیستی، نسبت به آمریکاییان حساسیتی نداشت و این یکی از اختلافات ماهوی امام خمینی و بازرگان بود. امام خمینی در پاسخ به آقای محتشمی در مورد نهضت آزادی به این اختلافات اشاره می‌کنند و می‌نویسند: «پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت انقلاب شهادت می‌دهند که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حمل به صبحت - اگر داشته باشد- آن است که شاید آمریکای جهانخوار را- که هر چه بدختی ملت مظلم ایران و سایر ملت‌های تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست- بهتر از شوروی ملحد می‌دانند و این از اشتباهات آنها است».

حال سوال این است که امام خمینی با همه شناختی که از بازرگان داشتند، چرا وی را مامور تشکیل دولت موقت کردند؟

یکی از عوامل مهم، احترامی بود که امام خمینی به نظریات ومشاوره‌های یاران خود قائل بودند و به عبارتی اصل احترام به مشورت موجب تصمیم امام خمینی شد.

حاج احمدآقا فرزند امام خمینی معتقدند که «دوستان امام، آقای مهندس بازرگان برای نخست‌وزیری موقت انتخاب و پیشنهاد کردند. امام مخالف بودند، اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند».

امام خمینی خود در نامه معروفی که در 1368/1/6 به آقای منتظری نوشتند تصریح کردند که «والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم، ولی... نظر دوستان را پذیرفتم».

امام خمینی با همه قاطعیت، رای اکثریت مشاورین را همواره مورد احترام قرار می‌دادند، چنان که در انتخابات قائم‌مقامی آقای منتظری هم با اینکه مخالف بودند به دلیل نظر اکثریت خبرگان آن را پذیرفتند. همان طوری که با ریاست جمهوری بنی‌صدر نیز مخالف بودند، ولی به احترام رای اکثریت مردم ریاست وی را تنفیذ کردند.

شاید تصریح امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان مبنی بر «بنابر پیشنهاد شورای انقلاب» و تاکید بر آن در سخنرانی معارفه که «شورای انقلاب ما پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند» همه اشاره‌ای به این موضوع باشد که امام خمینی شخصاً نظر مثبتی بر نخست‌وزیری بازرگان نداشته‌اند. با این حال امام خمینی خود را مبرای از مسئولیت این اشتباه نمی‌دانستند. ایشان در سخنرانی 1354/5/29 به تشریح این اشتباه پرداختند و علت آن را نداشتن «تجربهم دانستند که علت اساسی آن بود که «ما دو دسته بودیمک یک دسته‌مان از مدرسه آمده بودیم و یک دسته‌مان از خارج آمده بودیم. نه ما (مدرسه‌ای‌ها) تجربه انقلابی داشتیم و نه آنها (خارج‌نشین‌ها) روح انقلابی را» به این جهت «دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند» انتخاب می‌کردیم. امام خمینی در عین حال به ناچاری و عدم آشنایی نیروهای انقلاب نیز در این انتخاب اشاره کردند و فرمودند: «منتها آن وقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم، آشنا نبودیم تا بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب کردیم و خطا شد». امام خمینی در این سخنرانی مسئولیت این اشتباه را پذیرفتند و فرمودند: «ما یا مقصریم یا قاصر و در هر دو جهت آن در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم». با این تحلیل‌ها باید پرسید دلیل انتخاب پیشنهاددهندگان خصوصا استاد مطهری و دکتر بهشتی چه بود؟

در آن زمان بسیاری بر این اعتقاد بودند که مسئولیت‌های اجرایی باید در دست شخصیت‌های غیرروحانی قرار بگیرد، حتی خود حضرت امام نیز بر این اعتقاد پافشاری می‌کردند. ثانیاً مسئولیت خطیر اولین دولت اسلامی باید به کسی واگذار می‌گردید که از سابقه و تجربه مدیریتی حکومتی برخوردار باشد. از آنجا که انقلابیون رادیکال همیشه از مناصب حکومتی به دور بوده‌اند از هیچ تجربه مدیریتی برخوردار نیستند؛ اما بازرگان بعد از بازگشت از فرنگ، تدریس در دانشکده فنی را آغاز کرد، بعد از چندی با جمعی از دوستانش یک شرکت ساختمانی به نام «اما» را تاسیس کرد، بعد از آن رئیس دانشکده فنی شد و در دولت مصدق به عنوان عضو هیئت خلع ید درآمد و سپس به مدت 9 ماه به عنوان رئیس هیئت مدیره رشکت نفت ملی منصوب گردید، چندی بعد مدیریت سازمان لوله‌کشی آب تهران را پذیرفت و مدتی نیز در شرکت سیمان درود فعالیت می‌کرد. علاوه مهندس بازرگان رهبر نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی بود و سابقه فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی فراوانی داشت. به همین جهت یاران امام خمینی معتقد بودند که مهندس بازرگان علاوه بر تدین صاحب تجربه هم می‌باشد.

عده‌ای نیز معتقد هستند «باید مجموعه‌ای روی کار می‌آمد که مخالفین و بیرونی‌ها خیلی حساسیت نشان ندهند». آیا این موضوع مورد توجه بعضی از یاران امام بوده است یا نه چندان روشن نیست، ولی یکی از فواید دولت بازرگان با همه ناکارآمدی‌ها، کم شدن حساسیت آمریکاییان نسبت به انقلاب اسلامی بود، با این همه نمی‌توان گفت اگر یک دولت انقلابی روی کار می‌آمد، از دست آمریکا در آن موقعیت کاری ساخته بود یا نه؟ تجربه نشان داده است که آمریکا در سخت‌ترین شرایط تحقیر‌آمیز گروگانگیری، در حالی که ایران انقلابی با بحران داخلی و جنگ خارجی روبه‌رو بود کاری نتوانست انجام دهد!

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon