حسن بنیانیان رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی و پیوستنگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم درباره ضرورت ارائه مطالبات فرهنگی به دولتها گفت: مسئله فرهنگ، مسئلهای نیست که توده مردم مطالبه کنند، چون مسئله معیشت و بیکاری و دغدغههای مالی چنین اجازهای به آنها نمیدهد و طبیعی هم هست و مشکلات اقتصادی همواره مسئلههای این مردم را تعریف میکند. یک استاد دانشگاه، یک روحانی، یک استاندار، یک امام جمعه و امام جماعت در شهرها و شهرستانها و استانها و حتی یک منبری بانفوذ و با قدرت بیان بالا و همینطور سایر شخصیتهای فرهنگی و هنری کشور باید این مطالبهگری را انجام دهند.
بنیانیان توضیح داد: البته این مطالبهگری نخبگان، نباید به صورت خاص انجام شود و مثلا بگویند ما اینجا یک مصلی نداریم و باید مصلی درست کنیم. یا اینجا حوزه علمیه نیست، کمک کنیم یک حوزه علمیه ساخته شود. اینها سختافزار فرهنگ است و به طور طبیعی هم مطالبات آن وجود دارد؛ مطالباتی که در اینجا مد نظر است مطالبات نرمافزاری فرهنگی است که میتواند جریان فرهنگ را به دست بگیرد.
وی افزود: منظور من بیشتر این است که مثلا یک امام جمعه شهرستان، خودش به کمک جوانان شهرستان تحولات فرهنگی و نیازهای فرهنگی را با کار علمی رصد کنند و وقتی مثلا مسئولان استانی میآیند ملاقات امام جمعه، به آنها بگوید که مثلا اینجا گرایشات دینی بچههای فارغالتحصیل دانشگاهها چرا باید کمتر از گرایشات دینی عموم مردم جامعه باشد؟سوالاتی از این دست، موضوعاتی است که اگر بخواهیم به آن بپردازیم و معضل طرح شده در آنها را رفع کنیم، لاجرم باید تحول فرهنگی در جامعه اتفاق بیفتد. مثالهایی از این دست در همه سطوح مطرح است و میتواند گامی برای یک حرکت و تحول فرهنگی باشد.
رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی و پیوستنگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: بنابراین برای پیگیری دغدغههای شورای عالی انقلاب فرهنگی، جایگاه نخبگان و موضوع مطالبه آنها بسیار مهم و حیاتی است.
بنیانیان در بخش دیگری از سخنانش بر فراگیر بودن فرهنگ و ورود آن به حوزههای مختلف و همچنین اهمیت تدوین سند پیوست فرهنگی تاکید کرد و گفت: در خصوص تحولات فرهنگی باید به یاد داشته باشیم که حدود 80 درصد این تحولات در عرصههای گوناگون و غیر فرهنگی از جمله اقتصاد، سیاست، اجتماع و حوزههای قضایی، انتظامی، نظامی، بهداشتی و... صورت میگیرد که معمولا ما کمتر به آن توجه میکنیم.
وی گفت: معمولا تا اسم فرهنگ میآید ذهن همه به سمت وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات یا نظام روحانیت و حوزههای علمیه میرود. در حالی که برعکس رصد و رقمزدن تحولات فرهنگی را باید در عرصههای دیگر جستجو کنیم. برای مثال در نظر بگیرید که هر آدمی امروز میرود به ادارهای مرتبط با اقتصاد و دارایی، به احتمال زیاد این فکر برایش پیش میآید که «چرا من نباید دروغ بگویم تا کارم زودتر پیش برود و مشکلاتم کمتر شود!»
بنبانیان افزود: یا مثلا هر آدمی که امروز به عنوان کارمند برود به یک اداره، احساسمان این است که او، آرام آرام حساسیتاش به بیتالمال را از دست خواهد داد. یا تصورمان این است که اگر برادر من رفت سربازی اگر نروم پیگیری کنم تا جای خوبی خدمت کند، احتمالا برادرم از سربازی سیگاری و معتاد برمیگردد. اینها مثالهای متنوعی است از تاثیرات فرهنگی بخشهای مختلف. به نظر من برای تحولات فرهنگی باید این موارد را بررسی و زمینههای اصلاح این شرایط را فراهم کرد.
انتهای پیام/