بازرگان به حزبش بیش از انقلاب تعلق داشت/ دولت موقت فکر میکرد مملکت بدون آمریکا اداره نمیشود
خبرگزاری تسنیم: "فکر میکردند امکان ندارد مملکت ما بدون آمریکا اداره شود، اینها فکر نمیکردند که اصلاً بتواند دولت اسلامی تشکیل شود، اساساً به نیروی جوان و انقلابی اعتماد نداشتند، اینها مسائل خیلی مهمی است".
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، بعد از تشکیل دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان نهادهایی همچون کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شدند. در ابتدای شکلگیری این نهادهای انقلابی دولت موقت به مخالفت با کمیتهها برآمد و خواستار انحلال این نهاد شد. از سوی دیگر نیز دولت موقت در مواجه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سعی داشت این نهاد انقلابی را زیر مجموعه دولت بیاورد تا زیر مجموعه ولی فقیه نباشد.
همچنین در دوره دولت موقت برخی اقداماتی از سوی دولت موقت و سرلشگر مدنی وزیر دفاع دولت موقت صورت میگرفت که در آن دوران انتقادهای شخصیتهای سیاسی و نظامی را در پی داشت و برخی از کارشناسان مسائل امنیتی معتقد بودند با این اقدامات امنیت دفاعی کشور کاهش مییابد. بر همین اساس سراغ جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتیم، زیرا وی تصدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در دوره دولت موقت بر عهده داشت. بر این اساس در گفتوگوی زیر که بیش از یک ساعت به طول انجامید در خصوص مخالفتهای دولت موفت با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تشکیل گارد ملی از سوی دولت، توان دفاعی کشور در دولت موقت، اقدامات وزیر دفاع دولت موقت در خصوص کاهش مدت زمان خدمت سربازی و لغو خرید تسلیحات نظامی و ... پای صحبتهای شنیدنی جواد منصوری نشستیم.
منصوری با بیان اینکه عمدهترین دلیل شورای انقلاب برای معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت گفت: آقای بازرگان هم سوابق اجرایی و علمی داشته و هم سوابق مبارزاتی و چهره شناخته شدهای بود و برای اکثر مبارزین چهره موجهی بود.
وی با اشاره به اینکه در انتخاب بازرگان از سوی شورای انقلاب از دو نکته غفلت شد، تصریح کرد: یک نکته این بود که آقای بازرگان یک فرد حزبی بود که شدیدا هم وابستگی حزبی داشت و این تعلق حزبیاش طبعا با تعلق انقلابیاش متفاوت بود، زیرا حزبش هماهنگی کامل با انقلاب نداشت، یعنی نهضت آزادی به طور کامل با انقلاب اسلامی همراهی نداشت. حتی تا دیماه 57 هم، از اجرای قانون اساسی سلطنتی صحبت میکرد حتی فکر میکردند که شاید بختیار ناجی کشور و انقلاب باشد. فکر نمیکردند که کلاً باید نظام سلطنت سرنگون شود.
اولین فرمانده کل سپاه پاسداران اضافه کرد: دوم اینکه؛ توجه نکردند که آقای بازگان اساسا آن فرد مطلوب برای نظام انقلابی نیست. به همین دلیل نام خودش را "دولت موقت انقلاب اسلامی" گذاشت، نه "دولت انقلابی موقت". این نکته ظریفی است. یعنی اصلا نمیخواستند خودشان را انقلابی بدانند و انقلابی معرفی کنند.
منصوری با بیان اینکه بازرگان به شرایط و واقعیتهای کشور بیاعتنایی کرد، اظهار داشت: گویا اصلا در کشور انقلابی اتفاق نیفتاده است لذا به شدت با دادگاهها و نهادها و حرکتهای انقلابی علنا مخالفت میکرد و این خیلی غیرمنتظره بود و برای ما خیلی عجیب بود. حتی اگر یک دولت ملی به معنی واقعی بود، حداقل به خواست مردمش توجه میکرد ولی ما چنین چیزی را متاسفانه در حرکت دولت موقت نمیدیدیم.
وی با اشاره به اینکه دولت موقت اصرار داشت همه امور کشور باید زیر نظر دولت باشد، تصریح کرد: البته این موضوع به مقدار زیاد ناشی از خواست معاونین آقای بازرگان مثل آقایان امیر انتظام، یزدی و ... بود، لذا اینها اصرار داشتند که مثلا دادگاه انقلاب باید منحل شود و دادگستری برای رسیدگی به افراد انتخاب شود و بنابراین سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و نظایر اینها تماما باید زیر نظر دولت باشد.
اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد مخالفتهای دولت با سپاه پاسداران نیز گفت: ما با این نظر مخالف بودیم و یک ماه و نیم با نمایندگان دولت بحث کردیم و بالاخره اساسنامهای را برای سپاه پاسداران به تصویب رساندیم که سپاه پاسداران باید زیر نظر ولیفقیه باشد. اولین حکم شورای فرماندهی سپاه، توسط شورای انقلاب و با تایید امام صادر شد. از اینجا بود که دولت موقت در مقابل سپاه موضعگیری کرد، زیرا خودش یک سپاه را تشکیل داده بود ولی چون این سپاه عملا در این سپاهی که مورد تایید قرار گرفت ادغام شد، دولت موقت در مقابل سپاه پاسداران موضعگیری کرد و نه بودجه میداد و نه حمایت میکرد و مرتبا علیه سپاه صحبت میکرد که سپاه در کار ما دخالت میکند و برای ما ایجاد مشکل میکند و الی آخر.
منصوری در مورد جلساتی که با نمایندگان دولت موقت برای تصویب اساسنامه سپاه داشتند نیز اظهار داشت: قریب به 70ساعت بحث شد تا بالاخره اساسنامه سپاه تصویب شد. نمایندگان دولت در آن مقطع که با ما مذاکره می کردند کسانی بودند که از طرف دولت سپاهی را تشکیل داده بودند، مثل آقای دانشمنفرد و آقای محسن سازگارا و الان خاطرم نیست و اینها زیر نظر آقای یزدی که معاون نخست وزیر در امور انقلاب بود کار میکردند و آقای یزدی مصّر بود به اینکه سپاه باید زیر نظر دولت باشد و استدلالش این بود که دولت مسئول امور کشور است.
وی افزود: استدلال ما این بود که اگر سپاه زیر نظر دولت باشد توسط دولتها به صورت یک چماق برای برخورد با مخالفین مورد استفاده قرار میگیرد، چیزی مشابه گارد پلیس دوره شاه میشود. در صورتی که سپاه پاسداران یک ماهیت کاملا متفاوت از نگاههای پلیسی و امنیتی تعریف شده است و سپاه برای حفاظت از انقلاب اسلامی تاسیس شده بود.
اولین فرمانده سپاه در مورد اندیشه تشکیل سپاه پاسداران نیز گفت: اندیشه تشکیل سپاه از قبل وجود داشت، به محض اینکه انقلاب پیروز شد دولت گارد ملی را درست کرد. نیروهایی که از زندان بیرون آمده بودیم، نیروهای انقلابی آزاد شده از زندان - اسمش را هر چه میخواهید بگذارید- چیزی تحت عنوان سپاه پاسداران جمشیدیه درست کردیم که داستان آن مفصل است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آمدند تشکیلاتی مسلحانه درست کردند، شهید محمد منتظری هم تشکیلاتی به نام"پاسا" درست کرد که مخفف پاسداران انقلاب اسلامی است. 4 تشکیلات شد که اینها از 15 اسفند 57 تا 30فروردین 58 جلسات پی در پی داشتند و در نهایت به یک اساسنامه رسیدند و رسما در دوم اردیبهشتماه 58 سپاه پاسداران با حکم شورای انقلاب تشکیل شد.
منصوری در بخش دیگری از گفت وگوی خود با خبرگزاری تسنیم در مورد دلیل مخالفت دولت موقت با تسخیر لانه جاسوسی نیز گفت: فکر میکردند امکان ندارد مملکت ما بدون آمریکا اداره شود. اینها فکر نمیکردند که اصلا بتوان دولت اسلامی تشکیل شود، اساسا به نیروی جوان و انقلابی اعتماد نداشتند. اینها مسائل خیلی مهمی است.
وی همچنین در مورد انتصابات در دولت موقت نیز اظهار داشت: شما در انتصابات دولت موقت نگاه کنید، میبینید تمام افراد تقریبا از 40 سال به بالا بودند اصلا افراد جوان را انتخاب نمیکردند یا مثلا از افراد که سابقه انقلابی داشته باشند و یا زندان رفته باشند، اصلا استفاده نمیکردند. حتی از افرادی که در مقابل امام بودند، استفاده میکردند.
معاون اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی همچنین در مورد دیدگاه بازرگان در مورد امام خمینی نیز تصریح کرد: شما اگر صحبتهای آقای بازرگان را راجع به امام در همین مقطع 9 ماهه را بررسی کنید، میبینید آقای بازرگان تقریبا برای امام یک موقعیت و یک شأن و یا یک جایگاه برتر در نظام اعتقاد نداشت. یکی از جملات بازرگان که زیاد تکرار میکرد این بود که نمیگذارند ما کار کنیم، چوبلایچرخ دولت میگذارند. وقتی دقیق از او میپرسیدیم که چه کسی نمیگذارد؟ میگفت: امام نمیگذارد کار کنیم. گفتم: چه کاری میکنند، میگفت: از کمیته و یا دادگاه انقلاب حمایت میکند یا علیه آمریکا حرف میزند، اینها هست. شما مجموعه سخنان بازرگان را در این 9 ماه بینید کاملا متوجه میشوید، بعضی مواقع در مقابل امریکا و کارهای مملکت خیلی از موضع ضعف حرف میزد.
منصوری همچنین با بیان خاطرهای از جلسه شورای امنیت در دوران تصدی دولت موقت نیز اظهار داشت: یک روزی در حاشیه شورای امنیت کشور آقای سرهنگ حاتمی که آن موقع رئیس اداره دوم بود من را کنار کشید، گفت: آقای منصوری من درباره شما تحقیق کردم و من شما را قبول دارم، من این آدمهایی که به شورا میآیند را قبول ندارم. این نماینده دولت و شهربانی و .... به من گفت پرونده جاسوسی اینها اینجاست و بیایید این پروندهها را ببینید، بعد یکی شده رئیس صدا و سیما و آن یکی هم وزیر خارجه. حالا قطب زاده در صداوسیما چه کرد خدا میداند! که هیچ طاغوتیای نمیکرد. آنقدر رسوایی به بار آورد که مجبور شدند برکنارش کنند.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با توجه به کاهش قوه دفاعی کشور، آیا در شورای امنیت مطرح شد که کشورهایی بخواهند به ایران حمله کنند؟ گفت: بارها مطرح شد ولی دولت معمولا اعتنایی نمیکرد و بعد از دولت موقت هم بنی صدر که رئیس جمهور و فرمانده کل قوا شد اصلا اعتنایی نمیکرد. دهها گزارش از سپاههای نوار مرزی به مرکز آمد که عراق این کار را میکند یا آن کار را میکند و حتی یک عراقی را گرفتیم و این اعترافات را کرده، همه میدانستند.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران تصدی دولت موقت همچنین با بیان اینکه در دولت موقت به مجاهدین خلق هم سلاح میدادند. شاید به فدائیان خلق در استانها هم سلاح میدادند، اظهار داشت: آقای لاهوتی در سپاه نامه به ارتش مینوشت و مهر سپاه را میزد و نماینده امام در سپاه و فرزندش سلاحها را میگرفت.
متن کامل گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با جواد منصوری را در زیر میخوانید:
تسنیم: بسمالله الرحمن الرحیم. آقای منصوری شما در دوران تصدی دولت موقت فرماندهی سپاه پاسداران را بر عهده داشتید، در دورهای که آقای بازرگان مسئولیت دولت موقت را بر عهده داشتند به دنبال این بودند که برخی نهادها مانند کمیته انقلاب اسلامی را منحل کنند و سپاه پاسداران را نیز به زیر مجموعه دولت بیاورند. چه اتفاقی افتاد و چه شد که آقای بازرگان میخواست سپاه را زیر مجموعه خودش بیاورد؟
منصوری: بسم الله الرحمن الرحیم. در دی ماه 1356، بعد از فرار شاه، طبعا اولین مسئلهای که برای همه مطرح بود تعیین دولت جانشین بود و به عبارت دیگر انتصاب اولین رئیس دولت جمهوری اسلامی بعد از فرار شاه مطرح شد. بحث های زیادی شد که چه کسی مسئولیت این دوره را به عهده بگیرد. بالاخره بعد از بحثهای زیاد در شورای انقلاب به این نتیجه رسیدند که آقای بازرگان را به امام خمینی (ره) به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی معرفی کنند.
خب! عمدهترین دلیل این بود که آقای بازرگان هم سوابق اجرایی و علمی داشته و هم سوابق مبارزاتی و چهره شناخته شدهای بود و برای اکثر مبارزین چهره موجهی بود اما از دو نکته غفلت شد؛ یک نکته این بود که آقای بازرگان یک فرد حزبی بود که شدیدا هم وابستگی حزبی داشت و این تعلق حزبیاش طبعا با تعلق انقلابیاش متفاوت بود، زیرا حزبش هماهنگی کامل با انقلاب نداشت، یعنی نهضت آزادی به طور کامل با انقلاب اسلامی همراهی نداشت. حتی تا دیماه 57 هم، از اجرای قانون اساسی سلطنتی صحبت میکرد حتی فکر میکردند که شاید بختیار ناجی کشور و انقلاب باشد. فکر نمیکردند که کلاً باید نظام سلطنت سرنگون شود.
*** دولت موقت نمیخواست خودش را انقلابی معرفی کند
تسنیم: به نوعی به دنبال تغییر ساختار حکومت نبودند...
منصوری: دوم اینکه؛ توجه نکردند که آقای بازگان اساسا آن فرد مطلوب برای نظام انقلابی نیست. به همین دلیل نام خودش را "دولت موقت انقلاب اسلامی" گذاشت، نه "دولت انقلابی موقت". این نکته ظریفی است. یعنی اصلا نمیخواستند خودشان را انقلابی بدانند و انقلابی معرفی کنند.
نکته دومی که مهم بود، این است که افرادی در اطراف آقای بازرگان بودند و بر ایشان تاثیرگذار بودند که افراد بیصلاحیتی بودند. افرادی بودند که به هر حال در گذشته متهم به ارتباط با خارجیها متهم بودند.
تسنیم: مثلا امیرانتظام را میگویید؟
منصوری: امیرانتظام و افراد دیگر یا مقدم مراغهای و .... بنابراین با توجه به روحیه آقای بازرگان که از اطرافیانش شدیدا متاثر بود و تا حدودی در اختیار آنها بود؛ بنابراین این نگرانی وجود داشت که دولت آقای بازرگان یک دولت حزبی غیر انقلابی را تشکیل دهد.
دوم اینکه با منابع و سازمانهای خارجی که انقلاب در مقابل آنها بود، ارتباط داشتند. این مسئله مهمی است، بسیار هم مهم است، به گونهای که ما شاهد این هستیم که در فروردین ماه 1358 دولت امریکا سفیر جدید معرفی می کند و دولت بازرگان سفیر جدید را میپذیرد. یعنی گویا اصلا در کشور انقلاب ضدآمریکایی نشده و گویا در این کشور آمریکا هیچ نقش تخریبیای نداشته که مثلا حالا باید تغییر موضع و تجدید نظر نسبت به وی داشت. این دو نکتهای است که بسیار حائز اهمیت است.
تسنیم: آقای دکتر گفتید که دولت موقت خیلی حزبی عمل میکرد در حالی که یکی از قیدهای امام خمینی (ره) که در حکم آقای بازرگان آوردند این بود که دولت ننباید حزبی فعالیت کند. این رفتار به نوعی نقض عهد حضرت امام حساب نمیشود. درست است؟
منصوری: بله! متأسفانه دولت موقت در موارد متعددی نقض عهد کرد و یکی این بود که باید از افراد شایسته و افراد با صلاحیت و متعهد و زجر کشیده برای این انقلاب انتخاب کنند.
*** بازرگان علنا با حرکتهای انقلابی مخالفت میکرد
نکته دومی که آقای بازرگان اصلا به آن توجه نکرد این است که به شرایط و واقعیتهای کشور بیاعتنایی کرد، گویا اصلا در کشور انقلابی اتفاق نیفتاده است لذا به شدت با دادگاهها و نهادها و حرکتهای انقلابی علنا مخالفت میکرد و این خیلی غیرمنتظره بود و برای ما خیلی عجیب بود. حتی اگر یک دولت ملی به معنی واقعی بود، حداقل به خواست مردمش توجه میکرد ولی ما چنین چیزی را متاسفانه در حرکت دولت موقت نمیدیدیم.
نکتهای که بسیار حائز اهمیت بود این است که دولت موقت اصرار داشت همه امور کشور باید زیر نظر دولت باشد. البته این موضوع به مقدار زیاد ناشی از خواست معاونین آقای بازرگان مثل آقایان امیر انتظام، یزدی و ... بود، لذا اینها اصرار داشتند که مثلا دادگاه انقلاب باید منحل شود و دادگستری برای رسیدگی به افراد انتخاب شود و بنابراین سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و نظایر اینها تماما باید زیر نظر دولت باشد.
ما با این نظر مخالف بودیم و یک ماه و نیم با نمایندگان دولت بحث کردیم و بالاخره اساسنامهای را برای سپاه پاسداران به تصویب رساندیم که سپاه پاسداران باید زیر نظر ولیفقیه باشد. اولین حکم شورای فرماندهی سپاه، توسط شورای انقلاب و با تایید امام صادر شد. از اینجا بود که دولت موقت در مقابل سپاه موضعگیری کرد، زیرا خودش یک سپاه را تشکیل داده بود ولی چون این سپاه عملا در این سپاهی که مورد تایید قرار گرفت ادغام شد، دولت موقت در مقابل سپاه پاسداران موضعگیری کرد و نه بودجه میداد و نه حمایت میکرد و مرتبا علیه سپاه صحبت میکرد که سپاه در کار ما دخالت میکند و برای ما ایجاد مشکل میکند و الی آخر.
البته در مورد اینکه چرا دولت موقت این طوری عمل کرد به نظر من ما یک اشتباهی را از اول انقلاب تا الان مرتکب شدیم و همچنان این اشتباه را داریم مرتکب میشویم و آن این است که میگوییم دولت را باید تقویت کرد و باید از دولت حمایت کرد، در صورتی که اصلا این منطقی نیست. دولت باید دقیقا طبق قانون عمل کند و اگر طبق آن عمل کرد حمایت شود و در غیر این صورت باز طبق قانون با آن برخورد کنیم ولی تا به حال در ایران ما این کار را نکردیم و این از دولت موقت شروع شد.
از اول تا به اینجا استدلالمان این بوده که وضعیت کشور حساس است و مملکت مسائل زیادی دارد و باید به گونهای دولت را سر پا نگه داریم. در حالیکه اصلا این منطقی نیست.این رفتار دولت موقت به دولتهای بعد هم منتقل شد، لذا اساسا در ایران حاکمیت قانون پا نگرفت. ما که 120 سال برای حاکمیت قانون در کشور از قبل از مشروطه کار کریدم و اصرار و مبارزه کردیم و حتی انقلاب کردیم ولی عملا در جمهوری اسلامی دولت موقت بیقانونی را شروع کرد و این مبنایی برای دولتهای بعدی شد.
تسنیم: گفتید برای اینکه اساسنامه سپاه تصویب شود با نمایندگان دولت جلسه داشتید؛ آیا با آقای بازرگان هم جلسهای داشتید؟
منصوری: خیر.
*** اساسنامه سپاه پس از 70 ساعت بحث با نمایندگان دولت موقت تصویب شد
تسنیم: در بحثهایی که با نمایندگان دولت بود، دلایل آنها برای اینکه میخواستند سپاه را به زیر مجموعه خود بیاورند چه بود؟ چه صحبتهایی بین شما و نمایندگان دولت مطرح میشد؟ چه کسانی به عنوان نماینده دولت موقت با شما صحبت میکردند؟
منصوری: اولا بحثهای طولانی صورت گرفت. شاید قریب 70ساعت بحث شد تا بالاخره اساسنامه سپاه تصویب شد. نمایندگان دولت در آن مقطع که با ما مذاکره می کردند کسانی بودند که از طرف دولت سپاهی را تشکیل داده بودند، مثل آقای دانشمنفرد و آقای محسن سازگارا و الان خاطرم نیست و اینها زیر نظر آقای یزدی که معاون نخست وزیر در امور انقلاب بود کار میکردند و آقای یزدی مصّر بود به اینکه سپاه باید زیر نظر دولت باشد و استدلالش این بود که دولت مسئول امور کشور است.
استدلال ما این بود که اگر سپاه زیر نظر دولت باشد توسط دولتها به صورت یک چماق برای برخورد با مخالفین مورد استفاده قرار میگیرد، چیزی مشابه گارد پلیس دوره شاه میشود. در صورتی که سپاه پاسداران یک ماهیت کاملا متفاوت از نگاههای پلیسی و امنیتی تعریف شده است و سپاه برای حفاظت از انقلاب اسلامی تاسیس شده بود.
تسنیم: یعنی تأسیس سپاه فراتر از بحثهای نظامی مطرح بود؟
منصوری: فرای بحث نظامی بود و به عبارت دیگر تشکیلاتی برای حفظ انقلاب.حفظ انقلاب ممکن است در کارهای فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و یا نظامی باشد و یا ترکیبی از اینها باشد. در واقع هر چه که انقلاب ایجاب کند. امروز میبینید که سپاه در سازندگی سپاه وارد میشود، سپاه در کارهای خدماتی هم وارد میشود، اگر زلزله میآید وارد میشود و کمک میکند یا اگر سیل بیاید همینطور، یعنی خود را محدود به یک کار مشخص نمیکند. از این رو به دلیل اهمیت موضوع باید زیر نظر ولی فقیه قرار میگرفت.
*** دولت موقت اصرار داشت سپاه هم باید موقت باشد
البته دولت موقت اصرار داشت که سپاه هم مثل نهادهای دیگر باید موقت باشد. مثلا بعد از یک مدتی منحل شود که ما برای جلوگیری از این مساله آمدیم سپاه را به صورت یک اصل در قانون اساسی تثبیت کردیم. قانون اساسی تصریح میکند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزئی از نیروهای انقلاب است، بنابراین دیگر دولتهای نیز امکان منحل کردن سپاه پیدا نکردند اما چون کمیته چنین مسالهای نداشت یا جهاد سازندگی نداشت آنها را منحل کردند. این کار را ما و تعدادی از نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی برای سپاه کردیم وگرنه سپاه هم منحل میشد.
تسنیم: آقای بازرگان با روند تصویب قانون اساسی هم مخالفت میکردند؟
منصوری: زمانی که بحثها در مجلس خبرگان قانون اساسی به بحث ولایت فقیه رسید دولت موقت گفت این مجلس، برای تصویب این مسائل تشکیل نشده لذا باید منحل شود و بحث انحلال مجلس خبرگان را مطرح کرد. آنجا بود که امام (ره) یک موضعگیری شدید علیه دولت موقت کرد و این مسئله دقیقا حرف عوامل نفوذی در دولت موقت بود.
تسنیم: منظور شما از عوامل نفوذی چه کسانی است؟ امثال امیر انتظام را میگویید؟
منصوری: بله
تسنیم: واکنش دولت موقت راجع به اصل قانون اساسی که در مورد سپاه پاسداران بود به چه صورت بود؟
منصوری: حداقل این بود که مخالف بود...
*** مخالفتهای دولت موقت با سپاه پاسداران
تسنیم: در جلسات خصوصی مخالفت میکردند یا در مجامع عمومی هم مخالفت خود را مطرح کردند؟
منصوری: به صورتی که علنا صحبت کنند، خیر. حتی شما میبینید که به هیچ عنوان حاضر نمیشدند مثلا امکانات خیلی معمولی به سپاه بدهند، حتی پول نمیدادند. طوری که ما در سال 58 بعضی مواقع مجبور بودیم از دوستانمان برای مخارج سپاه پول قرض کنیم و شهید بهشتی رئیس شورای انقلاب دستور بدهد که بانک مرکزی مقداری پول به سپاه بدهد. یعنی قضیه آنقدر سخت بود. البته بعد از استعفای دولت موقت در 14 آبان 1358 دست ما کاملاً باز شد و شورای انقلاب زمام امور را در دست گرفت و در این صورت وضعیت ما خیلی بدتر شد.
تسنیم: زمانی که روند تأسیس سپاه در جریان بود، از سوی دولت گارد ملی شکل گرفته بود. یکی از مورخین میگوید تأسیس گارد ملی برای این بود که سپاه پاسداران را به حاشیه ببرند. دولت موقت چه چیزی را در تشکیل گارد ملی دنبال میکرد؟
منصوری: گارد ملی نام اولیه سپاهی بود که دولت تشکیل داده بود و بعدا خودشان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبدیل کردند و بعدا چند گروه که کار انقلابی مسلحانه میکردند با هم ادغام شدند و همین نام را انتخاب کردند، بنابراین بعد از تشکیل سپاه پاسداران دیگر گارد ملی تشکیل نشد. گارد ملی در اوایل اسفند 57 تشکیل شد و اواخر فروردین 59 با ادغام چند نهاد انقلابی تمام شد.
*** دولت با تشکیل گارد ملی میخواست کار را به دست بگیرد
تسنیم: یعنی گارد ملی را ایجاد کرده بودند که سپاه پاسداران با این شیوه تشکیل نشود؟
منصوری: در واقع میخواستند یک نیروی مسلح به موازات کمیته یا سایر نیروهای مسلحی که بود تشکیل دهند و کار را به دست بگیرند.
تسنیم: به این صورت سپاه پاسداران تحت الشعاع قرار میگرفت و روند آن به این شیوه ادامه نمییافت...
منصوری: به همین دلیل بود که ما نزدیک به دو ماه بحث بسیار طولانی کردیم و سرانجام تمام نهادهای انقلابی مسلح در هم ادغام شدند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسما زیر نظر رهبری و با یک اساسنامه مشخص تاسیس شد و اولین شورای فرماندهی آن را هم شورای انقلاب رای داد و حکم آن را صادر کرد.
تسنیم: زمانی که روند تشکیل سپاه در جریان بود، گارد ملی تشکیل شده بود؟ برخی میگویند گارد میخواست تشکیل شود و ناگهان نیروهای انقلابی به فکر افتادند چیزی به اسم سپاه تشکیل دهند، این نظر درست است؟ یا اینکه اندیشه تشکیل سپاه از قبل وجود داشت؟
منصوری: اندیشه تشکیل سپاه از قبل وجود داشت، به محض اینکه انقلاب پیروز شد دولت گارد ملی را درست کرد. نیروهایی که از زندان بیرون آمده بودیم، نیروهای انقلابی آزاد شده از زندان - اسمش را هر چه میخواهید بگذارید- چیزی تحت عنوان سپاه پاسداران جمشیدیه درست کردیم که داستان آن مفصل است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آمدند تشکیلاتی مسلحانه درست کردند، شهید محمد منتظری هم تشکیلاتی به نام"پاسا" درست کرد که مخفف پاسداران انقلاب اسلامی است. 4 تشکیلات شد که اینها از 15 اسفند 57 تا 30فروردین 58 جلسات پی در پی داشتند و در نهایت به یک اساسنامه رسیدند و رسما در دوم اردیبهشتماه 58 سپاه پاسداران با حکم شورای انقلاب تشکیل شد.
سه تشکیلات دیگر به غیر از گارد ملی هیچ کدامشان حکم نداشتند و خودجوش بودند اما گارد ملی زیر نظر دولت را داشت. گارد یک مدتی که از کارشان گذشت اسم خود را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذاشتند و بعدا همین اسم برای کل سپاه ماند. دیگر گارد ملی در کار نیست و تمام شد.
تسنیم: برخی میگویند وقتی گارد ملی از سوی دولت موقت تشکیل شد بعد نیروهای انقلاب سپاه را در مقابل دولت تشکیل شد؟
منصوری: به عنوان مقابله نبود، این سه تشکیلات معتقد بودند که نیرویی باید به وجود بیاید که زیر نظر دولت نباشد. باید زیر نظر رهبری باشد و نیرویی صرفا نظامی هم نباشد. هر سه گروه خودجوش بود، یعنی اینطور نبود که اینها به دستور کسی تشکیل یافته باشند. من به اتفاق یک عدهای این را تشکیل داده بودیم ...
تسنیم: این عدهای که میگویید چه کسانی بودند؟
منصوری: ابوشریف، دوزدوزانی و محمدزاده. اینها بودیم که در کتابم توضیح دادم چگونه شد. پاسا را خود آقای شهید منتظری و شهید کلاهدوز در محل گارد شهربانی تشکیل داد، بعدها شهید کلاهدوز نیز عضو شورای فرماندهی سپاه شد.
تسنیم: آقای بشارتی در خاطرهای میگوید که دولت موقت به شدت مخالف تشکیل سپاه بود. من یک بار رفتم پیش آقای بازرگان گفته بود که من از شما میترسم، شما اسلحه به دست هستید و بگذارید این جوانها بروند درس بخوانند و شما هم در این پستهای دولتی بروید.
منصوری: گفتم اساسا دولت موقت با اینگونه سازمانها خیلی مخالف بود. امام خمینی خیلی شدید سپاه را مورد حمایت قرار میداد و بارها گفته بود مملکت را پاسداران نگه میدارند؛ صریحا گفته بودند.
تسنیم: اشاره کردید به شورای انقلاب و ارتباط بختیار و بازرگان. در بحث شورای انقلاب آقای بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت انتخاب شد، برخی از مورخین میگویند که یکی از دلایل شورای انقلاب برای انتخاب بازرگان، به دلیل ارتباط وی با آقای بختیار بود. به نظر شما چه دلیلی داشت که شورای انقلاب در آن برهه آقای بازرگان را برای ریاست دولت موقت معرفی کرد؟
منصوری: من این نظر را خیلی تایید نمیکنم. اگر بختیار هم در آن مقطع نبود، باز هم انتخاب شورای انقلاب آقای بازرگان بود، زیرا از ماهها قبل در مسئله نفت اعضای شورای انقلاب بازرگان را به امام پیشنهاد دادند که به مناطق نفتخیز بروند و به کارها رسیدگی کنند و یا قبل از این که بختیار نخست وزیر شود بازرگان به پاریس رفت و با امام صحبت کرد.
*** دولت موقت فکر میکرد مملکت بدون آمریکا اداره نمیشود
تسنیم: در انقلاب دوم و تسخیر سفارت آمریکا موضع دولت موقت با روند تسخیر لانه جاسوسی و تجمع دانشجویان مخالف بود. به نظر شما دلیل مخالفت اعضای دولت موقت و یا خود بازرگان با مسئله تسخیر لانه جاسوسی چیست؟ با وجود اینکه حضرت امام آن را به عنوان انقلاب دوم و حتی مهمتر از انقلاب اول یاد میکنند.
منصوری: نکتهای که حائز اهمیت است، این است که اساسا برداشت دولت موقت و نهضت آزادی از قضیه انقلاب اسلامی یک برداشت غیر واقعبینانه بود. خیلی هم به این دیدگاه خودشان تعصب داشتند، یعنی به هیچ عنوان حاضر نبودند در نظراتشان تجدید نظر کنند. ما بحثهای خیلی زیادی با اینها در جلسات مختلف در مقطع بهمن 57 تا آبان 58 داشتیم ولی جلو نمیرفت. مثلا فکر میکردند امکان ندارد مملکت ما بدون آمریکا اداره شود. اینها فکر نمیکردند که اصلا بتوان دولت اسلامی تشکیل شود، اساسا به نیروی جوان و انقلابی اعتماد نداشتند. اینها مسائل خیلی مهمی است.
*** استفاده از مخالفان امام خمینی در دولت موقت
شما در انتصابات دولت موقت نگاه کنید میبینید تمام افراد تقریبا از 40 سال به بالا بودند اصلا افراد جوان را انتخاب نمیکردند یا مثلا از افراد که سابقه انقلابی داشته باشند و یا زندان رفته باشند، اصلا استفاده نمیکردند. حتی از افرادی که در مقابل امام بودند، استفاده میکردند. شما اگر صحبتهای آقای بازرگان را راجع به امام در همین مقطع 9 ماهه را بررسی کنید، میبینید آقای بازرگان تقریبا برای امام یک موقعیت و یک شأن و یا یک جایگاه برتر در نظام اعتقاد نداشت. یکی از جملات بازرگان که زیاد تکرار میکرد این بود که نمیگذارند ما کار کنیم، چوبلایچرخ دولت میگذارند. وقتی دقیق از او میپرسیدیم که چه کسی نمیگذارد؟ میگفت: امام نمیگذارد کار کنیم. گفتم: چه کاری میکنند، میگفت: از کمیته و یا دادگاه انقلاب حمایت میکند یا علیه آمریکا حرف میزند، اینها هست. شما مجموعه سخنان بازرگان را در این 9 ماه بینید کاملا متوجه میشوید، بعضی مواقع در مقابل امریکا و کارهای مملکت خیلی از موضع ضعف حرف میزد.
مثلا میگوید دولت یک ماشین اوراق است، بنابراین نباید شما از دولت انتظاری داشته باشید. در صورتی که میتوانست قویترین دولت روی زمین باشد. یعنی شما در دنیا دولتی سراغ ندارید که 95% یا 97% از مردم به طور کامل از آن حمایت کنند. واقعا در ابتدا حتی افرادی مخالف آقای بازرگان بودند ولی به دلیل اینکه امام انتخابشان کرد و به دلیل مسائل انقلاب، بیچون و چرا از دولت حمایت می کردند.
*** دولت موقت میتوانست مقتدرترین دولت دنیا باشد
تسنیم: حتی امام فرمودند که از دولت حمایت کنید، درست است؟
منصوری: بله! فرموده بودند و مردم هم حمایت میکردند. با این حال دولت میتوانست مقتدرترین دولت دنیا باشد و مسائل کشور را حل کند، آنچنان به موضع ضعف رفته بود که در مقابل دموکراتها یا سازمان مجاهدین خلق یا نیروهای ملی مثل جبهه ملی در مقابل مسائل عادی مملکت و یا تهدید آمریکا که ایران به حقوق بشر اعتنا نمیکند، تسلیم میشد. خب! برای ما این خیلی عجیب بود، لذا روز به رزو مردم حمایتشان را از دولت کم و کمتر کردند، یعنی شما ملاحظه میکنید که مثلا همان اولین روزهای انقلاب میآیند نام خیابانی که سابقا پهلوی داشت را مصدق میگذارند. مردم مطلبی نمیگویند، علیرغم آن گذشتهای که مصدق داشت.
اینکه مردم چیزی نمیگویند، بخشی از آن به خاطر دولت بود ولی وقتی میبینند دولت این طور در مقابل انقلاب ایستاده و از خیلی کارهای دیگر همراهی و حمایت نمیکنند، لذا وقتی دولت استعفا می دهد مردم اظهار رضایت و خوشحالی میکنند. همان مردم در 19 بهمن 57 در سراسر ایران گفتند ما دولت را حمایت میکنیم و هر چه بخواهید پول میدهیم و رایگان کار میکنیم و هر چه دولت بخواهد، درخدمتش هستیم. اصلا تمام نیروهای مملکت را میتوانست به کار بگیرد.
تسنیم: گفتید آقای بازرگان با جوانان ارتباط نداشت. آقای بازرگان در یک مصاحبهای که با روزنامه اطلاعات دارند میگویند که شخص من ممکن است ارتباطی با جوانان نداشته باشد اما اعضای دولت ارتباطات زیادی با جوانان داشتهاند. آقای یزدی را مثال میزنند و تقریبا بقیه اعضای دولت را هم میگویند که اینها با جوانان ارتباط مستمری دارند اما خود من ارتباطی با جوانان نداشتم که به دلیل جلساتی بود که با امام و بقیه نهادها داشتم. آیا اعضای هیئت دولت از جوانان استفاده میکردند؟
منصوری: بحث ارتباط که اولین قدمش در زمینه فعال کردن نسل جوان است. مطلب دومش این است که شما را برای اداره مملکت سازماندهی کنند. این کاری که سپاه کرد آیا اساسا دولت در این زمینه اعتقادی داشت؟! ما در ظرف یک سال با کمترین امکانات با بیش از 50 هزار نفر را در سراسر کشور سپاه را تشکیل داده و سازماندهی کردیم و در مقابل تجزیهطلبها و ضدانقلابها و خرابکارها و عوامل سوءاستفاده کننده ایستادیم.
سپاه قبل از جنگ در سازندگی فعالیت میکرد، در کمک به دستگاه های اداری و در مواجهه با ضد انقلاب کمک میکرد. ما در سال 58 در 5 جبهه با تجزیه طلبها میجنگیدیم، همین جوانان میجنگیدند ولی دولت بازرگان چنین کاری را نکرد، حتی به جهاد سازندگی هم به طور جدی بها نمیداد. اگر حمایت اشخاصی مثل شهید بهشتی نبود جهاد سازندگی پا نمیگرفت. امام خیلی به جوانان اعتقاد داشت. من خودم بارها دیدم که امام جوانها و به خصوص به نهادهای انقلابی و در راس آن سپاه چقدر اعتقاد داشت و چقدر به مسئولین دستور میداد ولی دولت موقت اعتنایی نداشت.
تسنیم: در دورهای که مسئولیت فرماندهی سپاه را بر عهداه داشتید گفتید با انتخاب یزدی، قطبزاده و بنیصدر در بهمن 57 به عنوان عضو شورای انقلاب حیرتزده شده بودم اما در آن ایام هرچه تلاش کردیم گوش نمیدادند تا اینکه در خرداد 58 سند جاسوسی اینها در اداره دوم ارتش درآمد و باز هم کسی توجه نکرد. این حرف شما بر اساس سندهایی بود که از لانه جاسوسی بیرون آمد و این حرفها مطرح شد؟ چه ارتباطاتی بین آنها بود که چنین حرفی را در همان سال 57 و 58 مطرح میکنید؟
منصوری: در آبان 57 من در در زندان مشهد در تبعید بودم، به دلیل اینکه زندان در زندان هم زیاد بودم، یعنی از آنجا من را به کرمانشاه و مشهد و ...تبعید میکردند. دلیلش هم این بود که در مقابل رژیم شاه ایستاده بودیم و آنها میخواستند که ما تسلیم شویم و آنها هر چه میخواستند اذیت می کردند. در آبان 57 وقتی روزنامهها به زندان می آمد من قضایای پاریس را میخواندم که امام به پاریس رفتند و آقایی به نام یزدی یا قطبزاده یا بنی صدر حرفهایی را زدند، من به دوستانمان در زندان گفتم آقایان تحلیل این است، سند ندارم، این سه نفر را سازمان سیا دور امام خمینی (ره) چیده که انقلاب را بدزدند.
گذشت تا انقلاب پیروز شد، یک مرتبه دیدیم عجب این سه نفر عضو شورای انقلاب شدند و قطبزاده دست راست حاج احمد آقای خمینی شد و حتی در کنار امام خمینی در هواپیمایی که از پاریس آمد، کنار امام نشسته بود. گذشت تا در دوم اردیبهشت 1358 من فرمانده سپاه شدم.
بنابراین در شورای امنیت کشور شرکت میکردم و یکی از اعضای شورای امنیت کشور به عنوان فرمانده سپاه بودم. یک روزی در حاشیه شورای امنیت کشور آقای سرهنگ حاتمی که آن موقع رئیس اداره دوم بود من را کنار کشید، گفت: آقای منصوری من درباره شما تحقیق کردم و من شما را قبول دارم، من این آدمهایی که به شورا میآیند را قبول ندارم. این نماینده دولت و شهربانی و .... به من گفت پرونده جاسوسی اینها اینجاست و بیایید این پروندهها را ببینید، بعد یکی شده رئیس صدا و سیما و آن یکی هم وزیر خارجه. حالا قطب زاده در صداوسیما چه کرد خدا میداند! که هیچ طاغوتیای نمیکرد. آنقدر رسوایی به بار آورد که مجبور شدند برکنارش کنند.
تسنیم: چه رسوایی داشتند؟
منصوری: هم مدیریت و هم برنامهها، سر و صدای همه را درآورد. شورای انقلاب بحث کرد که حالا اگر این آقا را از ریاست صدا و سیما برداریم کجا بگذاریم؟ گفتند: بگذارید وزارت خارجه، این شورای انقلاب ما بود. به همین دلیل تا الان حاضر نشدند صورت مذاکرات شورای انقلاب را منتشر کنند و تا 100 سال دیگر هم منتشر نمیکنند؛ برای اینکه از این چیزها در آن زیاد است. قطبزاده را به وزارت خارجه فرستادند. حالا در وزارت خارجه چه افتضاحاتی بار آورد خدا میداند. سرانجام در اول سال 61 به جرم کودتا قطبزاده را گرفتند و پروندهاش را هم باز نکردند. فقط یک اجمالی گفتند که با چه کسانی در پاریس دیدار داشت، خیلی خلاصه!
تسنیم: آقای منصوری شما در شورای عالی امنیت ملی هم بودید، در آن دوره مدت زمان سربازی را سرلشکر مدنی وزیر دفاع دولت بازرگان کاهش میدهد.
منصوری: در هفته اول بعد از انقلاب است.
تسنیم: یکی دیگر از اقدامات دولت موقت لغو خرید تسلیحات نظامی از آمریکا بود. مورخین میگویند که این اقدامات قوه دفاعی کشور را به شدت کاهش داد. بعضی جاها مطرح میشود که بررسی وضعیت کشور از سوی کشورهای دیگر مثل عراق رصد میشد که قوه دفاعی ایران پایین آمده است.
آقای یزدی نیز اخیرا جوابیهای به اندیشه پویا دادند که در این جوابیه میگویند ما از جنگ عراق و ایران اطلاع داشتیم. اینکه قوه دفاعی کشور را پایین آورند و مسئله اطلاع از جنگ و سکوت آنها در آن دوره چه نسبتی با هم داشت؟ آیا در شورای عالی امنیت ملی درباره پایین آمدن قوه دفاعی کشور و مباحثی در خصوص جنگ ایران با کشور دیگری مثل عراق باشد، بحثی مطرح بود؟
منصوری: در ماههای اول پس از سقوط رژیم گذشته تصمیمات بسیار خطرناکی سریعا گرفته شد که از جمله آنها مساله تضعیف شدید ارتش بود که هر کسی برود به شهر محل تولد خود و سربازی یک سال شود. مثلا جابجایی نیروها را خیلی گسترده به هم زدند و قراردادها لغو کردند.
اصلا انتساب آقای سنجابی به عنوان وزیر خارجه؛ آقای سنجانی به انقلاب اسلامی اعتقادی نداشت، اصلا سنجابی به تفکر اسلامی به عنوان حاکمیت اعتقاد نداشت که وزیر خارجه شود و معلوم است دفاع نمیکند، اینجا بود که امام خمینی (ره) دولت را مجبور کرد و صریحا گفتند که رابطه با مصر باید قطع شود، برای اینکه آقای سنجابی زیر بار نمیرفت که قضیه کمپدیوید را محکوم کند. قضایای دولت موقت این طوری بود. بنابراین در واقع ما در آن زمان هم در مقابل ضد انقلاب میجنگیدیم و هم باید از کارهای دولت موقت خون دل میخوردیم، یعنی واقعا کارهای آنها برای ما خیلی عجیب بود، منتهی ما بنا به ملاحظات سکوت میکردیم.
وقتی به جلسات شورای امنیت ملی میرفتم صحبتهایی که میشد برای من خیلی عجیب بود. گویا که اصلا اینها نمی فهمند در مملکت انقلاب شده! مثلا میگفتند برویم با حزب دموکرات سازش کنیم و بالاخره در مقابلشان کوتاه بیاییم.
*** حمله عراق به ایران بارها در شورای امنیت مطرح میشد؛ دولت موقت اعتنایی نمیکرد
تسنیم: با این شرایط، آیا در شورای عالی امنیت ملی بحث نمیشد که عراق بخواهند علیه ایران حمله کنند؟
منصوری: بارها مطرح شد ولی دولت معمولا اعتنایی نمیکرد و بعد از دولت موقت هم بنی صدر که رئیس جمهور و فرمانده کل قوا شد اصلا اعتنایی نمیکرد. دهها گزارش از سپاههای نوار مرزی به مرکز آمد که عراق این کار را میکند یا آن کار را میکند و حتی یک عراقی را گرفتیم و این اعترافات را کرده، همه میدانستند.
تسنیم: اعتراف عراقیها چه بود؟
منصوری: درباره اینکه داریم پاسگاه میسازیم یا داریم نیرو تقویت میکنیم، جاده مرزی میسازیم و داریم به نوار مرزی اسلحه میآوریم.
تسنیم: یعنی اقداماتی که بخواهد در نهایت به یک جنگی بیانجامد که 31 شهریور 59 اتفاق افتاد؟
منصوری: ببینید! آخرین موردش این است که 15 شهریور 1359 آقای هانیالحسن که آن موقع در حکم وزیر خارجه سازمان آزادی بخش فلسطین بود به تهران آمد و با آقای هاشمی رفسنجانی ملاقات مفصلی کرد و تمام نشانههای عملیاتی و برنامههای عراق را علیه ما گفت. آقای هاشمی در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی کل مطالب را گفت ولی از آنجا رفت در شورای امنیت ملی که آقای بنیصدر رئیسش بود، تمام مسائل را گفت اما عملا هیچ کاری نشد بلکه برعکس، شما بروید متن سخنرانی بنی صدر در روز 17 شهریور 59 را ببینید. صریحا دارد چراغ سبز حمله را میدهد که در ایران هیچ کس در مقابلتان نیست. همه دارند با همدیگر میجنگند.
بنیصدر در 17 شهریور میگوید که مملکت به هم ریخته و کسی به کسی رحم نمیکند و بروید متن سخنرانیاش را بخوانید. کاملا مشخص است که دارد به عراق چراغ سبز نشان میدهد که بیایید حمله کنید و کسی در مقابل شما نیست. بعد از این سخنرانی بود که فرماندهان سپاه نامه مفصلی به امام نوشتند که بنیصدر مملکت را به شکست میکشاند. قبل از جنگ بود که نامهاش هست.
تسنیم: صحبتهایتان نشان میدهد که تقریبا یک سری اقدامات سازمان یافتهای از طرف دولت عراق در دوران تصدی دولت موقت شروع میشود تا اینکه به دولت آقای بنیصدر برسد و در نهایت به جنگ ایران و عراق منتج میشود؟
منصوری: بله! بله! ببینید قبل از پیروزی انقلاب در 27 مرداد 1357 شاه در نوشه (کاخ تابستانی) مصاحبه کرده و گفته که اگر من بروم، ایران ایرانستان میشود. این برنامه از صبح 23 بهمن 57 شروع و اجرا شد. به این دلیل است که ما در سال 58 در 5 جبهه تجزیه طلبی میجنگیدیم؛ آذربایجان، کردستان، خوزستان، گنبد و بلوچستان. حتی دیگر در سپاه شوخی شده بود و به همدیگر میگفتند خب! بعدش قرار است کجا تجزیه شود، اینطوری است ولی دولت موقت عملا به طور جدی در این قضیه کار نمیکرد.
یک بار اعضای شورای امنیت ملی به خدمت امام خمینی رفتیم. آقای بازرگان و تعدادی از مسئولان بودند و من هم به عنوان فرمانده سپاه بودم. آقای بازرگان به امام خمینی گفت که این دموکراتها در کردستان میگویند که آقای خلخالی باید از آنجا بیرون بیاید. گفتند: چرا؟ گفت که میگویند آقای خلخالی دادگاه تشکیل داد. امام فرمودند: اتفاقا حالا که اینها میگویند آقای خلخالی باید برود معنایش این است که آقای خلخالی حتما باید بماند و وجودش در آنجا لازم است. یعنی آقای بازرگان دارد میگوید خلخالی آنجا دارد ضد انقلاب را محاکمه میکند، بیاید کنار و اینها دستشان باز شود و هر چه خواستند بکنند که امام خمینی میگوید: نه! اتفاقا باید بماند.
تسنیم: آقای یزدی خودش در آخرین بحثی که مطرح کرده میگوید که ما در 31مرداد 58 دیداری با هیئت آمریکایی در تهران داشتیم که آنها عکس هوایی آورده بودند که ارتش عراق دارد نیروهایش را به سمت مرزهای ما میآورد. آقای یزدی میگوید که این اطلاعات برای ما مهم نبود، به دلیل اینکه ما اطلاعات موثقتری داشتیم و چوپانهایی که لب مرز بودند این اطلاعات را میآوردند و ما میدانستیم که عراق نیروها را از اردن به سمت مرز ایران میآورند. آقای بنیصدر هم در خاطراتش آورده که هیج اطلاعاتی در این زمینه به من داده نشد.
منصوری: دروغ میگوید. چطور آقای یزدی سال 58 میدانسته ولی آقای بنی صدر سال 59 نمی دانسته که فرمانده کل قوا هم بود. اصلا نمیشود من به صراحت میگویم که دروغ میگوید و اصلا چنین چیزی امکان ندارد.
تسنیم: دولت موقت در شورای امنیت ملی مطرح میکرد که دولت عراق دارد این کارها را می کند؟
منصوری: ما تمام تحرکات عراق در مرزها را میدانستیم. تماما میدانستیم. شهربانی و ژاندارمری و سپاه گزارش میکردند. حتی روحانیون و علما شخصی نزد امام میرفتند و میگفتند که اینطوری است و گزارش میدادند. بله! همه میدانستد ولی اقدام نمیکردند.
برایتان خبری بگویم که جالب است! سال 62 عبدالحمید خدام معاون رئیس جمهور سوریه بود که الان رهبر مخالفین است. آن زمان به تهران آمد و در جلسهای مذاکره میکردیم -من آن موقع معاون وزیر خارجه بودم؛ البته به تاریخ میلادی گفت- من تمام برنامههای جنگی عراق را در یک بسته محرمانه و سری به دست پیک مخصوص دادم. گفتم وزارت خارجه سوریه و وزارت خارجه ایران هم نفهمد، صاف بدهید دست قطبزاده که وزیر خارجه است، حالا بروید ببیند این برنامه را چه کار کرد!
تسنیم: در آن زمان اصلا مطرح هم نشد!
منصوری: عرض میکنم که خیلی مسائل روشن بود، افراد زیادی به ما گفتند خارجیها و داخلیها آمدند.
تسنیم: آقای دکتر! نظر شما در مورد امنیت داخلی در دوره تصدی دولت موقت چیست؟ در آن برهه که آقای یونسی استاندار کردستان بودند و آقای مدنی هم وزیر دفاع بودند. حضور حزب دموکرات هم در کردستان فعال بود. برخی میگویند با حضور استاندار و وزیر دفاع شرایط خیلی مهیا بود برای اینکه تسلیحات نظامی به حزب دموکرات برسد. این قضیه باعث پایین امدن امنیت در داخل کشور و تجزیه طلبی صورت نگرفته بود؟
منصوری: در شورای امنیت ملی زیاد بحث میشد.
*** دولت موقت به مجاهدین خلق سلاح میداد
تسنیم: ارسال تسلیحات به حزب دموکرات در شورای امنیت مطرح شده بود؟ یا اخباری را داشتید؟
منصوری: در دولت موقت به مجاهدین خلق هم سلاح میدادند. شاید به فدائیان خلق در استانها هم سلاح می دادند، بنابراین این مطلب خیلی فوق العادگی ندارد.
تسنیم: واضح و روشن بود این مسائل؟
منصوری: بله! مشخص است. آقای لاهوتی در سپاه نامه به ارتش مینوشت و مهر سپاه را میزد و نماینده امام در سپاه و فرزندش سلاحها را میگرفت.
تسنیم: این مسائل در شورای امنیت مطرح شده بود؟
منصوری: بله! مخالفت میشد ولی خب بالاخره نخست وزیر دستور میداد. نماینده دولت در امور کردستان آقای فروهر بود و خودش کرد بود و با آنها ارتباط داشت و به نوعی حمایت میکرد.
تسنیم: آقای دکتر نظر نظر آقای شریعتمداری در مورد غائله آذربایجان چه بود؟
منصوری: آن هم یکی از مشکلات بود.
تسنیم: آقای بازرگان قبل از انقلاب با آقای شریعتمداری ارتباط داشتند؟
منصوری: بله! آقای شریعتمداری کلا با جریانهای لیبرال و ملی گرا و ... بیشتر مرتبط بود و بیشتر به آنها بها میداد و به جریانات انقلابی خیلی اعتقادی نداشت. قضایای بعد از انقلاب حاکی از همین مساله است. اساسا دولت موقت چه به لحاظ تفکر و چه به لحاظ عمل، انقلاب را باور نداشت و اساسا برای تثبیت انقلاب کاری نمیکرد، بیشتر برای تخریب انقلاب عمل میکرد. انتصاباتش عجیب است. شما میبینید که یک تودهای (یونسی) را استاندار کردستان میکند یا اینکه مدنی را استانداران خوزستان میکند. مدنی که وابستگیاش محرز بود، مهمترین استاندار ما میشود یا مثلا استاندار سیستان و بلوچستان یکی از همان فئودالهای استان بود. به همین ترتیب استانداران دیگر یکی از مجاهدین خلق میشود یا یکی از جبهه ملیها در جای دیگری استاندار میشود. این نشان میدهد که بازرگان اصلا نمیخواهد که انقلاب اسلامی تثبیت شود.
تسنیم: برای اینکه انقلاب تثبیت نشود هم اقدامات سازمان یافتهای شدهای را انجام میداد؟
منصوری: من خودم مرداد 58 برای بازدید از اوضاع گیلان به رشت رفتم، قبل از ورود به شهر یک پلاکارد بزرگ در وسط جاده زده بودند که به شهر فدائیان خلق خوش آمدید! گویا اصلا استان دست آنها است. بعد رفتم در استان دیدم بله... همه کاره فدائیان خلقاند؛ از استانداری گرفته تا شهرداری و ادارات و همه آنها دارند فرمان می دهند، پولها دست آنهاست، امر و نهی دست آنهاست. تیر سال 58 بود که البته مجاهدین خلق هم بودند. این طوری است داستان.
این چیزها مشاهدات خودمان است. چیزهایی نیست که در جایی خوانده باشیم یا کسی به ما گفته باشد. تمام در و دیوار... یعنی اینجا باید بگویم که مرحوم آیت الله احسان بخش واقعا یک قهرمان بود که ایستاد و اوضاع استان را عوض کرد. آنقدر علیه این شخصیت در استان کار میکردند ولی او یک روحانی بسیار آگاه بود و مسائل سیاسی را میدانست و خوب مسائل را تجزیه و تحلیل میکرد و گروهها را خوب میشناخت و به این دلیل به راحتی آنها را به مردم معرفی کرد و بعد هم که امام جمعه شد سنگر نماز جمعه را به هر قیمتی تقویت کرد. مگر این گروهها می گذاشتند، استانهای دیگر هم کم و بیش اینگونه بود.
یک بار من به سپاه استان مازندران رفتم، تا آنها فهمیدند فرمانده آمده محل سپاه را محاصره کردند خواستند من را یا بگیرند یا بکشند، مجاهدین خلق این کار را کردند. گفتند که فرمانده مرتجع سپاه آمده و از این دست حرفها که بهگونهای از آنجا رفتم. اوضاع مملکت اینطوری بود.
*** گفتوگو از سید محمدمهدی توسلی و صادق امامی
انتهای پیام/