مدیریت نواقص و خطرات برنامه اقدام مشترک توسط آمریکا
خبرگزاری تسنیم: دو دیپلمات برجسته آمریکایی در بخش پایانی گزارش خود در مورد پیامدهای اجرای توافق موقت هستهای با ایران به ارائه راهکارهای خود برای تشدید فشارها علیه ایران میپردازند و بر صیانت از منافع اسرائیل بسیار تأکید میکنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه یهودی امور امنیت ملی، دنیس راس و اریک ادلمن، در بخش پایانی گزارش خود با پافشاری بسیار بر لزوم حمایت آمریکا از اسرائیل در انجام هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، نشان میهند که همه تحرکات و تلاشهای کنگره در جهت وارد کردن فشار بر ایران، توسط لابی صهیونیستی کنترل میشود.
مدیریت کردن نواقص و خطرات برنامه اقدام مشترک
آخر بازی فرا رسیده است. هر چند که ما به شدت مخالف برنامه اقدام مشترک هستیم، امیدواری به راهکار دیپلماتیک آمریکا و متحدین آن را ملزم میسازد تا یک اهرم فشار بسازند و با استفاده از آن بر اقداماتی تأکید ورزند که فرصتهای در حال از دست رفتن برای ممانعت از بروز یک ایران هستهای را، افزایش میدهد.
1. عدم بازگشت به حالت اولیه
ایران تا به اینجا به نحو خطرناکی به توانمندی تسلیحاتی هستهای غیر قابل شناسایی نزدیک شده است. بنابر چندین ارزیابی مختلف، پیش از توافقنامه موقت، با سرعتی که ایران داشت تا اواسط سال 2014 به این توانمندی دست مییافت. کُندی که برنامه اقدام مشترک بر پیشرفت ایران به سمت توانمندی میانبرزدن تحمیل کرد ـ نه توقف ـ فقط برای آن کافی است که مانع عبور ایران از این آستانه شود پیش از آنکه قرارداد در جولای 2014 تجدید گردد. با این حال، این شرایط اطمینان بسیار کمتری ایجاد میکند که ایران نمیتواند این ظرفیت را در دوره دوم شش ماهه، اگر توافق موقت تمدید گردد، احراز کند. بازگشت به وضعیت پیشینی ـ یعنی از سرگیری فعالیتهایی که به واسطه برنامه اقدام مشترک ممنوع شده توسط ایران و اعمال مجدد تحریمها توسط آمریکا ـ نیز غیر قابل قبول است. این بازگشت ایران را در موضعی قرار میدهد تا به سرعت توانمندی تسلیحاتی هستهای حاصل کند در حالی که رژیم تحریمها به رهبری آمریکا نیازمند زمان قابل توجه و تلاش بسیار است تا تأثیر گذاری پیشین خود را احیا کند. بنابراین بسیار حیاتی است تا آمریکا و متحدین آن به نحو قاطعانهای مانع ظهور یک ایران هستهای شوند پیش از آنکه زمان این توافقنامه موقت به پایان رسد.
این به نحو شایستهای از طریق یک توافقنامه جامع محقق میشود؛ توافقنامهای که ظرف مدت شش ماه اجرای برنامه اقدام مشترک منعقد میشود و به طور کامل همه نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران را بر طرف میکند. اگر این بازه زمانی بدون دست یافتن به چنین توافقنامهای به پایان رسد، آمریکا باید به سرعت اهرم تقویت شدهای را به کار بندد ـ از جمله تحریمهای افزایش یافته و تدارک دیدن اقدام نظامی معتبر ـ تا به ایران فشار وارد کند تا به میز مذاکرات بازگردد. همزمان، آمریکا باید نشان دهد که در استفاده از توان نظامی خود برای ممانعت از ایران هستهای، کاملاً مصمم است، از جمله نشان دادن حمایت بیشائبه خود از حق اسرائیل برای دفاع از خود.
2. تحمیل محدودیتهای هر چه سختتر ذیل یک توافقنامه جامع
بر اساس اصول خودمان، ما بر این باوریم که راه حلی بهینه ـ راه حلی که بیشتر در جهت صلح و ثبات در منطقه پیش رود ـ مسالمت آمیز خواهد بود و این راه حل تنها به ایران اجازه میدهد تا برنامه تولید انرژی هستهای صلحآمیز را در اختیار داشته باشد نه اینکه تأسیسات غنی سازی یا توانمندی آن را در اختیار داشته باشد. بزرگترین نقص برنامه اقدام مشترک آن است که این مهم را واگذار کرده است و به طور آشکار مدعی است که در یک توافقنامه نهایی ایران اجازه دارد برنامه غنی سازی داشته باشد. در نتیجه برخی از اعضای کارگروه بر این باورند که این توافقنامه غیر قابل قبول است و آمریکا باید همچنان برای رسیدن به یک توافقنامه نهایی تلاش کنند که به ایران اجازه میدهد تنها یک برنامه تولید انرژی هستهای صلحآمیز داشته باشد و نه توانمندی و ظرفیت غنی سازی.
دیگر اعضای کارگروه بر این باورند که لازم است ابتکار عمل دیپلماتیکی در پیش گرفته شود که منجر به وضع سختترین محدودیتها بر برنامه غنی سازی ایران میشود؛ با اینکه چنین رویکردی راهحل بهینه ما به حساب نمیآید. با ارائه یک طرح پیشنهادی نهایی که شامل بیشتر آن چیزی است که ایران ادعای مطالبه آنها را دارد ـ برنامه هستهای و غنی سازی صلحآمیز ـ مذاکره کنندگان آمریکا این فرصت را به ایشان میدهد تا ثابت کند که ایشان واقعاً خواهان چه چیزی هستند. بهترین گزینه باقی مانده برای آمریکا و شرکای بینالمللی آن است تا با سرعت تمام از برنامه اقدام مشترک به سمت یک توافقنامه جامع حرکت کنند که محدودیتهای لازم برای ممانعت از اینکه ایران به تسلیحات هستهای دست پیدا کند، در خود جای داده است:
سطح غنیسازی
ایران نباید اجازه داشته باشد تا اورانیوم را بیشتر از 5 درصد غنی کند. این معیار پیشرفت ایران به سمت توانمندی تسلیحاتی هستهای را به عقب بازمیگرداند؛ چرا که رساندن اورانیوم 5 درصد غنی شده به سطح اورانیوم تسلیحاتی، زمان و تلاش قابل توجهی لازم دارد. توافقنامه موقت با ممانعت از غنی سازی تا 20 درصد، یک چنین محدودیتی را وضع میکند.
ذخیره
ایران میبایست ذخیره اورانیوم 20 درصد غنی شده خود را از کشور خارج کند. همچنین نباید بیشتر از 1000 کیلوگرم اورانیوم 5 درصد غنی شده در اختیار داشته باشد. این مانع آن خواهد شد که فاقد ذخیرهای از اورانیوم لازمی باشد که با غنی سازی بیشتر سوخت لازم برای یک کلاهک هستهای را فراهم میآورد.
سانتریفیوژها
ایران نباید اجازه داشته باشد که بیشتر از 1000 دستگاه سانتریفیوژ آیآر-1 در اختیار داشته باشد. ایران همچنین باید به نحو قابل تأیید و برای همیشه همه زیر ساخت خود برای تولید و عملیاتی سازی مدلهای پیشرفته سانتریفیوژ، از جمله کل ناوگان کنونی آیآر-2 خود را بلااستفاده سازد. این امر توانمندی ایران برای غنی سازی اورانیوم در حد تسلیحاتی را پیش از آنکه چنین اقدامی شناسایی شود، از بین میرود.
تأسیسات
در حداقلیترین حالت ممکن، ایران باید ملزم به غیر فعال کردن تأسیسات غنی سازی خود در فوردو شود. با اعمال محدودیتهای مذکور، ایران به هیچ وجه اجازه ندارد تا از چنین تأسیساتی استفاده کند.
پلوتونیوم
ایران باید ملزم شود تا همه فعالیتهای مرتبط با راکتور آب سنگین خود در اراک را برای همیشه متوقف کند؛ از جمله خاموش کردن راکتور و پایان بخشیدن به تولید سوخت برای آن که قابلیت راستی آزمایی هم داشته باشد. این تأسیسات ظرفت یان را دارد تا به راکتور آب سبک شبیه به آنچیزی که در بوشهر و تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد، تبدیل شود.
3. الزامات قانونی و نگرانیهای قابل توجه
در هرگونه توافقنامه نهایی، آمریکا باید تأکید ورزد که ایران همه نگرانیهای قابل توجه بینالمللی در مورد تمردهای پیشین خود را بر طرف سازد. هر چند که برنامه اقدام مشترک شامل این الزام قانونی نیست که ایران باید غنیسازی را تعلیف کند ـ و در واقع حق ادامه غنی سازی را در توافقنامه جامع برای ایران در نظر گرفته است ـ ایران باید در مورد فعالیتهای تسلیحاتی سازی و غنیسازی پیشین خود شفاف سازی کند. این برای درک گستردگی و پیشرفت واقعی برنامه تسلیحاتی هستهای ایران، ضروری است. علاوه بر این، اگر ایران آماده نیست تا در مورد این واقعیت که چندین سال به طور مخفی در پی توانمندی تسلیحاتی هستهای بوده است، شفاف سازی کند، چگونه جامعه بینالمللی میتواند انتظار داشته باشد که ایران به طور جدی به تعهدات خود پایبند میماند و در آینده به دنبال چنین توانمندی برنخواهد آمد؟
4. نظارتها
اینکه یک توافقنامه اجازه غنی سازی محدود یا عدم غنی سازی را صادر کند یا خیر، کارگروه ما بر این باور است که ایران باید به یک رژیم نظارتی پایبند باشد که برای تشخیص پایبندی آن به این محدودیتها، کفایت لازم را دارد. در حداقلترین حالت ممکن، این به معنای آن است که تصویب و اجرای پروتکل الحاقی در کنار توافقنامه پادمانی در هرگونه توافقنامه نهایی، باید ادغام شود. این مستلزم آن است که همه فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اعلان شده و نظارتهای جدیتری بر همه سایتهای مرتبط، از جمله معادن اورانیوم و سایتهای ذخیره سانتریفیوژ، صورت گیرد. این پروتکل همچنین به آژانس اجازه میدهد تا با آمادگی بیشتری هرگونه سایت اعلان نشدهای را شناسایی کرده و هرگونه انحراف احتمالی در هر نقطه از فرایند غنی سازی را مشخص سازد. با این حال آمریکا همچنین باید بر یک رژیم نظارتی بلند مدتتری اصرار ورزد، که ایران را ملزم میسازد تا پادمانهای الحاقی بیشتری را بپذیرد، از جمله: نظارت تصویری از تأسیسات آن به صورت زنده، بازرسی بدون اعلان قبلی از سایتهای اعلانی و غیر اعلانی ـ از جمله سایتهای نظامی که احتمال میرود در فعالیتهای هستهای دخالت داشته باشندـ و دسترسی الزامی به همه تأسیسات و درخواست و ارائه هر سندی که آژانس لازم بداند.
5. عدم وضع تاریخ انقضا
آمریکا باید از همه اهرمهای فشار خود استفاده کند تا توافق نهایی را همیشگی سازد بدون آنکه تاریخ انقضایی برای آن وضع شود. ذیل برنامه اقدام مشترک، یک چارچوب زمانی باید مورد توافق دوجانبه گروه 1+5 قرار گیرد، لذا هیچ محدودیت مشخصی نمیتوان معین کرد که تا آن زمان توافقنامه نهایی پابرجا بماند. این باید با دیگر توافقنامههای مربوط به کنترل تسلیحاتی آمریکا، هماهنگ و پابرجا باقی بماند.
6. تشدید تحریمها
این تحریمها بود که باعث شد ایران پای میز مذاکرات بازگردد. اقدامات کنونی باید همچنان ادامه یابد و تحریمهای بیشتر و شدیدتر باید پیشبینی شود تا ایران را پایبند به هرگونه توافق نهایی نگاه دارد.
برای آن دسته از اعضای کارگروه که بر این باور هستند که همچنان از طریق برنامه اقدام مشترک میتوان به توافقی قابل قبول دست یافت، این اقدامات مضاعف باید اعمال گردد؛ در صورتی که ایران در مورد تعهدات خود فریبکاری کند یا اگر توافقنامه موقت بدون آن که با توافقنامهای جامع جایگزین گردد، به پایان برسد.
این توافقنامه موقت با تعلیق کردن تحریمهای کلیدی، اهرم فشار کارآمدی را قربانی کرده است، که تأثیر آن را به خوبی شاهد هستیم. با ادامه مذاکرات این اهرم همچنان تنزل مییابد به ویژه اگر برنامه اقدام مشترک تمدید شود. در نتیجه کنگره باید اکنون تحریمهای اقتصادی مضاعفی را وضع کند که اگر ایران نتوانست برنامه اقدام مشترک را اجرا کند، عملیاتی شود ـ از جمله ضرب العجل شش ماهه برای رسیدن به توافقنامه نهایی. مجلس نمایندگان با رأی اکثریت در تابستان سال 2013 یک چنین مصوبهای را به تصویب رساند و به تازگی گروهی متشکل از نمایندگان هر دو حزب در مجلس سنا، لایحهای را ارائه کردهاند که ددر صورت عدم تبعیت ایران از مفاد برنامه اقدام مشترک یا ناکامی در رسیدن به توافقی نهایی در چارچوب زمانی مشخص، تصویب و اجرا خواهد شد. ما با قوت تمام یک چنین رویکردی را تأیید میکنیم.
هر چند که کاخ سفید در مورد چنین اقداماتی اظهار نگرانی کرده است و معقتد است که بر خلاف برنامه اقدام مشترک است و در نتیجه تصویب چنین لوایحی را به وتو تهدید کرده است، اما ما با این قضاوت موافق نیستیم. در این توافقنامه آمده است که: «دولت آمریکا، که بر اساس ایفای نقش رئیس جمهور و کنگره عمل میکند، از وضع تحریمهای جدید هستهای، منع خواهد بود.» حداقل دو دلیل وجود دارد که این اقدامات سنا در تناقض با این مقرره نیست. اول اینکه به لحاظ فنی تحریمها اکنون «اعمال» نشدهاند چرا که این تحریمها در صورت پایان یافتن توافقنامه یا در صورت نقض مفاد آن، اعمال خواهند شد. دوم اینکه رئیس جمهور اگر چنین لوایحی تصویب شود میتواند آنها را وتو کند (که به احتمال بسیار کنگره رأی وتوی آن را باطل میسازد.) در این مورد، «دولت آمریکا»، از «وضع تحریمهای جدید، منع شده است»، «البته در مقام نقشی که رئیس جمهور ایفا میکند.» لذا با این همه آمریکا همچنان به تعهدات خود در برنامه اقدام مشترک پایبند است.
از دولت تقاضا داریم به جای تلاش برای عقیم گذاری یکی از ابتکار عملها سازنده و ائتلافی کنگره، نشان دهد که چرا چنین تحریمهای اضافی ناقض توافقنامه نیست و اینکه تهدید ایران مبنی بر خروج از میز مذاکرات در برابر چنین اقداماتی، این تردید را به وجود میآورد که تمایلی به ادامه مسیر دیپلماتیک را ندارد.
7. بالا بردن اعتبار گزینه نظامی
آمریکا باید اهرم فشار خود را تقویت کند و همزمان با هر چه معتبرتر ساختن گزینه نظامی، رسیدن به توافق را تسهیل کند. این نیازمند سیاست هر چه ایجابیتر از سوی آمریکا است، از جمله: دفاع هر چه آشکارتر از حق اسرائیل برای دفاع از خود، تأکید بر توامندیهای نظامی پیشرفته آمریکا (برای مثال موشکهای قابل نفوذ به درون پایگاههای مخفی در زیر زمین همانند تأسیسات فوردو) و استفاده هر چه بیشتر و نه کمتر از گزینه اقدام نظامی در اظهارات رسمی. آمریکا همچنین باید نیروهای نظامی بیشتری را در منطقه مستقر سازد تا سطح آمادگی برای اجرای حمله پیشگیرانه را بالا ببرد. همچنین همه چنین اقداماتی را باید در هماهنگی کامل با متحدین منطقهای خود ترتیب دهد.
8. همکاری هر چه نزدیکتر با متحدین
آمریکا باید با همکاری هر چه بیشتر و مستقیمتر با متحدین خود، ایران را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد. این امر جبهه مخالف قویتر و متحدتری را در برابر ایران به نمایش میگذارد به ویژه در طول جریان مذاکرات برای رسیدن به توافقنامه نهایی. به طور خاص آمریکا باید از هرگونه مذاکره دوجانبه مخفی خودداری کند که باعث میشود متحدین کلیدی ـ اساساً اسرائیل و فرانسه ـ از آمریکا دور شوند و این به روابط اجرایی ـ قانونی پیش از رسیدن به توافق لطمه میزند. آمریکا با قرار دادن به متحدین خود در برابر عمل انجام شده، به ایران اهرم فشار و زمان بیشتری ارائه میکند.
از همه اینها مهمتر آنکه آمریکا باید از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کند. این نیازمند آن است که آمریکا آشکارا اعلان کند که از هرگونه حمله اسرائیل به ایران حمایت میکند و در صورت وقوع چنین رویدادی در کنار متحد خود باقی میماند. همچنین سیاستگذاران باید از هر گونه اقدامی که ممکن است توانایی اسرائیل را در مورد تصمیم گیری در مورد اینکه چه اقدامی باید انجام شود محدود سازد، دوری ورزند.
انتهای پیام/