چگونه قبلهآمال هویدا از پاریس به لندن تغییر کرد؟
خبرگزاری تسنیم: دوران تحصیل امیرعباس هویدا منحصر به حضور سهساله او در دانشگاه آزاد بروکسل بود، اما زمانیکه دستهای پنهان او را به معاونت هیأتمدیره شرکت ملی نفت رساند، میزان تحصیلات خود را لیسانس علوم سیاسی و اجتماعی و دکترای ادبیات اعلام کرد.
دوران تحصیل بیروت - بلژیک
همزمان با تحولاتی که با هدایت استعمارگران در ایران در شرف انجام بود، منطقه نیز دستخوش تغییر و تحولاتی بود. در همین ایام انگلستان طی اعلامیه بالفور «وعده داد تا از فکر یهودیان مبنی بر ایجاد وطن در فلسطین حمایت کند.» 1 و این در حالی بود که بر اساس موافقتنامه « سایکس - پیکو » نواحی ساحلی سوریه و لبنان در اختیار فرانسویان و مناطق جنوبی زیر نظر انگلستان قرار داشت. 2
در این شرایط که «ملیگرایان سوری، سوریه را یک پادشاهی مستقل (شامل لبنان و فلسطین) اعلام کردند» 3 و دمشق توسط فرانسویان اشغال شد، حبیبالله عینالملک که با حمایت دستهای پنهان و پیدای داخلی و خارجی به وزارت خارجه راه یافته بود، بهعنوان ژنرال قنسول ایران، به شامات فرستاده شد.
این اعزام در حالی صورت گرفت که از تولد امیرعباس هویدا - 1298 ش 4 - یکسال و نیم سپری شده بود و عباس افندی در آخرین سال حیات خود بهسر میبرد و میرزا رضا قناد - پدر عینالملک - در آن منطقه حضور داشت.
پیش از این از نقش عینالملک در کودتای سوم حوت 1299 و ارتباطات او با ریپورتر در این ماجرا سخن گفته شد. اعزام او به شامات که در برگیرنده منطقه عکا نیز بود، مأموریت دیگری بود که در راستای اهداف بلندمدت استعمار به عهده او گذاشته شد.
داستان چگونگی انتقال خاندان عینالملک از تهران به دمشق، حکایتی است که امیرعباس هویدا در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بهصورت خاطره نگاشت، در سالنامه دنیا، به دست انتشار سپرد. این انتقال با یک گاری از تهران به سواحل خلیجفارس و از آنجا با یک کشتی به بمبئی و یکی از بنادر دریای مدیترانه، سپس به قاهره و پس از گذر از کانال سوئز به دمشق صورت گرفت.
دوران کودکی امیرعباس هویدا در دمشق سپری شد و پس از انتقال خانوادهاش به بیروت، مدرسه فرانسویها برای تحصیل او انتخاب شد. مدرسهای که بهطور غیررسمی وابسته به دولت فرانسه بود و توسط تشکیلاتی که خود را «میسیون لائیک» 5 میخواند، اداره میشد. همین تشکیلات بود که مدرسه آلیانس را در تهران دایر کرد. 6
بلژیک
با اینکه حبیبالله عینالملک، همزمان با به قدرت رسیدن وهابیت در عربستانسعودی، در اواخر سال 1308 ش مأمور آن دیار شد، ولی خانوادهاش در بیروت - که محل تجمع اقوام هویدا و در نزدیکی مرکز ثقل بهائیت بود - باقی ماند و امیرعباس هویدا نیز به تحصیل در مدرسه فرانسویها ادامه داد.
این سکونت، علیرغم عزل عینالملک از مأموریت عربستانسعودی، در سال 1314 ش و متعاقب آن، مرگ او، ادامه یافت و امیرعباس نیز به تحصیل خویش ادامه داد.
پس از گذشت سه سال از مرگ عینالملک، در سال 1317 ش، بههمراه برادرش - فریدون - در حالیکه از فرق سر تا نوک پا، فرانسوی شده بود، بندر بیروت را بهسمت اروپا ترک کرد. اروپایی که آن را آغاز و پایان همهچیز مییافت و آن را از آموزههای فکری مدرسه فرانسویهای بیروت بهدست آورده بود. 7
کشتی شامپولیون، پس از هفت روز، در ساحل شهر بندری مارسی لنگر انداخت و امیرعباس را به یکی از آرزوهای دیرینهاش رسانید تا عطش اشتیاق خود را با گشت و گذاری در آن، تسکین دهد. ولی مقصد نهایی او که کعبه آمالش به حساب میآمد، شهر پاریس بود که در اولین فرصت راهی آن شد و خود را به محله کارتیه لاتن رساند و در یکی از هتلهای خیابانهای فرعی آن، سکنی گزید. این شادکامی زودگذر بود و تنها پس از دو روز اقامت در پاریس، بنابر واقعیتهایی - که همواره مورد کتمان واقع شد - مجبور به ترک شهر آرزوهای خویش و عزیمت به لندن شد.
امیرعباس هویدا، علت سفر یکساله خود به انگلستان را، در خاطراتی که در سالنامه دنیا منتشر کرد، چنین بیان نمود:
«یکسال طول خواهد کشید تا من وارد دانشگاه شوم . قصد من این است که یکسال وقتم را صرف آشنا شدن با زبان انگلیسی کنم.» 8
این ادعا در حالی است که فریدون هویدا معتقد است که نگرانی امیرعباس درباره آغاز جنگ در اروپا و ترس از اینکه مبادا این موضوع، سفر او به پاریس را نامیسر کند، باعث شد تا پیش از پایان مرحله دوم دیپلم، بیروت را ترک کرد و برای تکمیل مرحله دوم دیپلمش راهی لندن شد. 9
ظاهراً بحران روابط ایران و فرانسه - که به جناس قرار دادن کلمه فرانسوی «شا=گربه» با کلمه فارسی «شاه» در یکی از نشریات طنز کشور فرانسه نسبت داده شده است - هویدا را از دریافت ویزای تحصیل در فرانسه، محروم کرد.
بر همین اساس بود که او کشور بلژیک - که هممرز فرانسه بود – را برای ادامهتحصیل انتخاب کرد و در ژوئیه 1939 م در دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی دانشگاه آزاد بروکسل، ثبتنام کرد.
حدود یکسال بعد، بلژیک توسط آلمان اشغال شد و دانشگاه محلتحصیل او نیز صحنه عملیات صلیبسرخ شد. هنوز چند روزی از اشغال بلژیک سپری نشده بود که او نیز بهعنوان راننده آمبولانس به استخدام صلیبسرخ درآمد.
چندی نگذشت که کلاسهای دانشگاه زیرنظر گشتاپو آغاز شد و هویدا نیز ضمن شرکت در کلاس، در صلیبسرخ ترفیعرتبه یافت و در دایره پناهندگان جنگی ادامه فعالیت داد.
دوره تحصیلات او در دانشگاه آزاد بروکسل، مدت سهسال بهطول انجامید و رساله دوره لیسانس او، مقالهای در باب آثار «پانائیت استراتی» بود که پایانبخش تحصیلات او در آن کشور بهشمار رفت.
پس از این دوره بود که راهی بیروت شد و در شهریور 1321 ش - درست یکسال پس از اشغال ایران و سرنگونی رضاخان - به ایران آمد.
با اینکه دوران تحصیل امیرعباس هویدا منحصر به حضور سهساله او در دانشگاه آزاد بروکسل بود، در زمانیکه او را بهکمک دستهای پنهان، به معاونت ریاست هیأتمدیره شرکت ملی نفت، رساندند، در فرم استعلامیهای که برای اخذ امتیاز مجله «کاوش» بهنام وی تنظیم شد، در برابر گزینه میزان تحصیلات او نوشته شد:
« لیسانس علوم سیاسی و اجتماعی - دکترای ادبیات » 10
همانگونه که در ابتدای این نوشته آمد، مدارس آلیانس با هدف تربیت نخبگانی که فرانسوی فکر کنند و در وطن خودشان، فرانسوی باشند، شکل گرفت و در این هدف نیز، موفق بود. مدارس آلیانس وابسته به اتحادیه جهانی اسرائیلی بود: Alliance Israealite Universal در حقیقت، این مدارس وابسته به یهودیان فرانسه و هدفش بالابردن سطح آموزش و فرهنگ اقلیتهای یهودی در کشورهای اسلامی بود و چون این مدارس از سطح آموزش بسیار بالایی برخوردار بودند عموم اعیان و اشراف و نیز افرادیکه خواهان تحصیل بهتر بودند بچههای خود را در این مدارس ثبتنام میکردند.
آلیانس، در تهران، اصفهان، همدان، شیراز و (شاید مشهد) مدارسی داشت و بسیاری از رجال سیاسی و علمی ایران در آن دوران در این مدارس درس خواندهاند.
بر همین اساس بود که امیرعباس هویدا مدعی شد: «در یکی از کابینههای لبنان، از دوازده نفر وزیر، هفت نفر آنها از همشاگردیهای من بودند.» 11
این آشناییها سبب شد تا در سفری که در سال 1345 ش به لبنان داشت، عده قابل توجهی از رجال و شخصیتهای لبنانی در مراسم استقبال او حاضر گردند. در گزارش این استقبال آمده است: «نظر به اینکه عدهای از دوستان جناب آقای نخستوزیر قصد ملاقات ایشان را در بیروت داشتند لذا با کسب اجازه قبلی تصمیم گرفته شد که از رجال و شخصیتهای درجه یک لبنان و سفرای کشورهای دوست، عده زیادی به فرودگاه برای استقبال و احترام مقام نخستوزیری ایران آورده شود، در نتیجه هشتاد نفر از شخصیتهای لبنان و کشورهای دوست از جناب آقای هویدا استقبال نمودند چنین استقبال گرم با شخصیتهای مشهور، از یک نخستوزیر خارجی تاکنون در لبنان سابقه نداشته است ... البته ذکر این نکته لازم است که جناب آقای هویدا با اکثر استقبالکنندگان نیز آشنایی قدیم داشتند.» 12
در بین این استقبالکنندگان چهرههایی مانند پیرجمیل و کمیل شمعون دیده میشدند که اولی از دانش آموختهگان مدارس فرانسوی بود و در طول مدت فعالیت، از همپیمانان رژیمصهیونیستی اسرائیل بهشمار میرفت و دیگری نیز همچنان بود و پدرش بهعلت احساسات فرانسهخواهی توسط عثمانیها تبعید شده بود.
در بین آشنایان دوران تحصیل امیرعباس در بیروت، بودند افرادی که بهواسطه جاه و مقام او با وی مکاتبه و تقاضای کمک میکردند. 13
در سال 1357 ش، در حالیکه انقلاب اسلامی به نقطه اوج خود نزدیک میشد و امیرعباس هویدا نخستوزیری را رها کرده و دربارنشین شده بود، محمد پورسرتیپ که از استخدامشدگان همدوره او در وزارت امور خارجه بود و در این موقع سفارت ایران در دمشق را بهعهده داشت، در نامهای به وی، ضمن تبریک عید نوروز، نوشت:
«با آنکه بنا بود در دیدار رسمی که قرار بود به دمشق بفرمائید و نشد و مشتاقان زیارتتان از جمله دکتر داودی و مخلص را از چنین سعادتی محروم ساختید ولی خودمان را از احتمال دیداری که شاید روزی بهطور خصوصی هم از این شهر بفرمائید (خصوصاً که روزگاری در اینجا تشریف داشتهاید) مأیوس نساختهایم.
روز سیزده نوروز را بنده و همکاران سفارت و افسران جولان در باغ زیبایی که جناب آقای ادیب داودی دوست جنابعالی دارند و در اختیارمان گذاشتهاند خواهیم گذراند. بهطوریکه ملاحظه میفرمائید اینها همه نتیجه غیرمستقیم نیکیهایی بوده است که روزی جنابعالی بهعمل آورده و در دجله انداختهاید و ما حالا آن را در بیابان بهدست میآوریم.»
پورسرتیپ در انتهای این نامه تقاضا میکند که:
«اگر مثل سالهای گذشته برای دکتر داودی و خانم مقداری خاویار بفرستید، اثر خواهد گذاشت.» 14
در پی این درخواست، بلافاصله دستور داده میشود که:
«دو کیلو خاویار برای سفیر در دمشق ارسال شود و طی تلگرافی بگوئید برای ادیب داودی است.» 15
که این محموله با پیک سیاسی به دمشق فرستاده میشود. 16
و در شهریور ماه نیز، محمولههای خاویار دیگری - بههمراه نامههای خصوصی که از محتوای آن اطلاعی در دست نیست - به دمشق ارسال میگردد که پاسخ دریافت آن، چنین است:
«نامههای خصوصی و خاویارهای مرحمتی امروز بهنحو مقتضی جهت وزیر خارجه سوریه و آقای ادیب داودی مشاور رئیسجمهوری ارسال گردید.» 17
* کتاب قصه هویدا / موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
انتهای پیام/