با «فردا» از اپیدمی فیلم آپارتمانی فاصله گرفتیم/ اقتباسی مدرن از سینمای کلاسیک

با «فردا» از اپیدمی فیلم آپارتمانی فاصله گرفتیم/ اقتباسی مدرن از سینمای کلاسیک

خبرگزاری تسنیم: مهدی پاکدل و ایمان افشاریان دو کارگردان جوان سینمای ایران هستند که امسال برای اولین بار در کسوت کارگردان در سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند. این دو با همکاری یکددیگر فیلم «فردا» را نگارش و کارگردانی کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مهدی پاکدل و ایمان افشاریان دو کارگردان جوان سینمای ایران هستند که امسال برای اولین بار در کسوت کارگردان در سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند. این دو با همکاری یکددیگر فیلم «فردا» را نگارش و کارگردانی کردند. با آنها به گفت‌وگو نشستیم تا با نگاه آنها در ساخت فیلم «فردا» که فیلمی سه اپیزودی در مورد مرگ است آشنا شویم.

تسنیم: در اکثر فیلمهای ایرانی، نوع نگاهی که شما در این فیلم به مرگ داشتید، وجود ندارد. ایده ساخت فیلم «فردا» چگونه برای در ذهن شما شکل گرفت؟

افشاریان: مدتهاست که من و مهدی پاکدل به دنبال انجام کاری مشترک در حوزه نویسندگی بودیم. ما روی ایده‌های بسیاری کار کردیم، ایده‌هایی که برای خودمان، یا زاییده اتاق فکر دو نفره‎مان بود. خیلی تلاش کردیم این قصه را به نتیجه برسانیم. البته ما رفاقتی 12 ساله داریم که از تئا‌تر شروع شده و حتی خانوادگی شده است. ما تمام زوایای فکری یکدیگر را می‌شناسیم، همین شناخت در این کار به ما بسیار کمک کرد. ما ایده‌های مختلفی داشتیم که خیلی‌های از آن به سرانجام نرسید و خیلی‌های دیگر در  آینده به سرانجام می‌رسد.

ما پس از گفت‌وگوهای فراوان به سه قصه از مولانا رسیدیم. قصه‌هایی که مدت‌ها پیش روی آن‌ها کار کرده بودم. من این ایده را به مهدی منتقل کردم و او استقبال کرد. این کار تاکنون در سینما تجربه نشده بود و نوعی ریسک برای ما بحساب می‌آمد. ما می‌خواستیم دنبال ماجراهایی باشیم که حداقل برای خودمان بکر باشد. ما دوست نداشتیم تقلید کنیم و اتفاقاتی که قبلا افتاده است را دوبارهه تجربه کنیم.

سه داستانی که از مثنوی معنوی انتخاب کردیم، تم مشخصی داشت. تم هر سه اثر مرگ بود و این نگاه خاص و شرقی به مرگ نخ تسبیح فیلم بود. ما کم کم روی ایده کار کردیم تا پخته شود. ما پیش از نوشتن فیلمنامه سفری به شمال داشتیم تا فضاهایی که قرار بود در آن‌ها کار کنیم را ببینیم. در واقع قبل از نگارش لوکیشن‌هایمان را انتخاب کردیم.ر آن زمان  حتی نمی‌دانستیم این فیلم به مرحله تولید می‌رسد یا نه.

پاکدل: نگاه ما در این فیلم واکاوی مرگ از لحاظ «نیستی و تباهی» نبود. ما در این فیلمنامه نگاهی شرقی به مرگ داشتیم که در واقع نگاه مولانا به مرگ است. ما شرقی‌ها وقتی یکی از نزدیکانمان می‌میرد او را از دست رفته حساب نمی‌کنیم. ما خیلی وقت‌ها با آن‌ها زندگی می‌کنیم، خیلی وقت‌ها درباره آنها حرف می‌زنیم. خیلی از خانواده‌های شهدا که در جریان جنگ فرزندانشان را از دست دادند هنوز حضور آن‌ها را در خانه، زندگی و روابطشان احساس می‌کنند. ما می‌خواستیم این نگاه خاص شرقی را جراحی کنیم. ما می‌خواستیم بدانیم که چرا ما مرگ را اینگونه می‌بینیم. چگونه مادری که فرزندش را از دست داده است هنوز حتی حضور فیزیکی او را احساس می‌کند. ما این نوع نگاه را در اشعار مولانا پیدا کردیم. مولانا سرچشمه خوبی بود تا ما بر اساس نگاهش فیلمنامه خود را شکل دهیم.

 

تسنیم: شما به بحث نگاه شرقی اشاره کردید. این فیلم نگاه ناامید کننده به مرگ ندارد. استفاده از این نگاه در فیلم تعمدی بود یا نگاه مولانا به شما منتقل شد؟

پاکدل: نگاه امیدوارانه به مرگ نگاه مولانا و قدمای ما در ادبیات کلاسیک است. آنها نگاه نا‌امید کننده‌ای نسبت به مرگ نداشتند. آنها در حقیقت مرگ را تباهی و نیستی نمی‌دانستند. برای آنها مرگ آغاز زندگی دیگری بود. ما می‌توانستیم این فیلم را در ژانر وحشت یا متافیزیک بسازیم ولی به سمت رئالیسم جادویی رفیتم. در این فیلم فضایی کاملا رئال تصویر می‌شود که گاهی در آن جادویی رخ می‌دهد. ما خیلی تلاش کردیم که نگاه‌مان واقعی باشد. واقعیت هم همیشه امیدوار کننده است. امید همیشه هست و انسان به امید زنده است.

افشاریان: اتفاقی دیگری هم در این فیلم می‌افتد. با توجه به  اینکه فیلمنامه ما از میان اشعار مولانا برداشت شده بود و نوعی نگاه شاعرانه نیز در فیلم وجود دارد. ما تلاش می‌کردیم که به شاعرانگی مفهوم اثر برسیم. البته در این راه نمی‌خواستیم دکوپاز خاصی را معیار قرار دهیم. ما حتی برای رسیدن به حس و حال مشترک اشعار حافظ و خیام را می‌خواندیم. ما در ساخت فیلم «فردا» به هچ وجه عجول نبودیم و البته ریتممان هم کند نبود.

تسنیم: نوع اقتباس شما از اشعار مولانا چگونه بود؟

افشاریان: ما داستان مولانا را نعل به نعل اقتباس نکردیم. سعی کردیم مفهوم ماجرا را برداشت کنیم و برای آن قصه‌ای به روز و آداپته شده طراحی کنیم. قصه‌هایی که در فیلم «فردا» است در داستانهای مولانا نیست. یکی از سه داستانی که از آن برداشت آزاد داشتیم درباره مردی است که عزرائیل را می‌بیند و می‌ترسد. او پیش حضرت سلیمان(ع) می‌رود تا او را از دست عزرائیل فراری دهد. او سوار بر باد به هندوستان می‌رود.

سلیمان(ع) عزرائیل را می‌خواهد و از او می‌پرسد که چرا این شخص را ترساندی؟ عزرائیل می‌گوید من نمی‌خواستم او را بترساندم فقط از دیدنش در حضور شما تعجب کردم چون حضرت حق به من دستور داده بود که جان این انسان را در هندوستان بگیرم. این داستان دستاویز قصه ما در اپیزود جنگل شد. مفهوم فرار از مرگ و به دنبال مدینه فاضله گشتن در اپیزود جنگل وجود داشت.

قصه بعدی روایت مارگیری است که کسی به او اهمیت نمی‌دهد. روزی او در برف اژده‌ای مرده‌ را پیدا می‌کند. او را بر می‌دارد و کشان کشان به ده می‌برد و اعلام می‌کند که من این را شکار کردم. همه جشن می‌گیرند. در میانه جشن آفتاب به اژدهای یخ‌زده می‌خورد و او را بیدار می‌کند. او همه ده و اهالی آن را آتش می‌زند. مولانا در این قصه اشاره می‌کند که نفس انسان همان اژدها است. ما این مفهوم را در قصه مرداب به کار بردیم.
داستان سوم هم درباره شیخی است که بچه‌هایش را از دست می‌دهد. همه مشغول عزاداری می‌شوند بجز شیخ. به او می‌گویند چرا عزاداری نمی‌کنی؟ شیخ پاسخ می‌دهد: گریه از فراق است، شما بچه‌ها را نمی‌بینید اما بچه‌ها من هنوز هستند و دست در گردن هم انداخته‌اند. چرا باید به خاطر این ماجرا گریه کنم؟ این هم قصه نیز دست مایه داستان منیر و شیرین قرار گرفت.

پاکدل: ما از هر سه داستان استفاده در این اثر استفاده کردیم. «فردا» اپیزودیک و سودوکو وار است. قصه‌ها در این اثر به هم تنیده هستند و نمی‌شود آن‌ها از یکدیگر جدا کرد.

تسنیم: در انتخاب داستان ها چگونه به این سه داستان از مثنوی معنوی رسیدید؟

افشاریان: در واقع ما یک مروری بر داستان‌ عزائیل، مرد و سلیمان داشتیم و بعد سعی کردیم داستان‌هایی پیدا کنیم که این مفهوم را دنبال کنند. خانم سوده شرحی کسی بود که خیلی در تحقیقات این اثر به ما کمک کرد. به نوعی داستان‌های مشابه را برای ما پیدا کرد. اما ‌‌نهایت باز ما به این سه داستان رسیدیم.

پاکدل: در مثنوی بیش از صد حکایت با تم مرگ وجود دارد. ما آنها را خوانده بودیم. خانم شرحی زحمت کشیدند داستان‌های مرتبط را انتخاب کردند و ما از بین آثار انتخاب شده مجددا سه تا را انتخاب کردیم.

تسنیم: داستان اصلی چطور انتخاب شد؟ نظر برخی این بود که داستان آخری اصلی بود.

پاکدل: برای ما سه تا داستان اصلی بود.

تسنیم: چرا تصمیم گرفتید هر دو، کارگردانی کار را بر عهده بگیرید؟ آیا از اول می‌خواستید فیلم را برای جشنواره بسازید؟

پاکدل: ما دوستی چند ساله هستیم و فیلمنامه را هم با مختصاتی که افشاریان گفت، نوشتیم. در زمان نگارش بقدری به شکل روایی سینمایی این اثر فکر کردیم که در ساخت نیز تصمیم گرفتیم دو نفری آن را کارگردانی کنیم.

ما همه تلاشمان را کردیم تا بدون تعجیل و شتابزدگی کار را به جشنواره برسانیم که خوشبختانه این اتفاق افتاد. ما دوست داشتیم این اثر به بخش جشنواره بیاید چون جشنواره مجال خوبی برای دیده شدن است.

ما مطمئن بودیم که فیلممان از استانداردهای لازم برای ورود به جشنواره برخوردار است. ما تمام تلاش خود را کردیم تا بدون هیچ ادعایی فیلم را ساخته و به جشنواره ارائه کنیم.

تسنیم: در فیلمهای ایرانی کمتر شاهد ساخت آثار اقتباسی هستیم. دلیل این اتفاق چیست؟ اساسا سینمای اقتباسی در ایران می‌تواند اثر گذار باشد؟

افشاریان: من و مهدی هر دو سلیقه مشترکی درباره نوشتن داشتیم. نگاه‌ ما به گنجینه‌ای بسیار ارزشمندی به نام ادبیات خصوصا ادبیات کهن ایران ب یکدیگر شبیه بود. خیلی اوقات زمان‌هایی وجود داشت که مهدی سر کار بازیگری نبود و من هم سر کار دیگری نبودم و مشغول مطالعه ادبیات کهن از نظامی، فردوسی و ... می‌شدیم. این برای ما بسیارجذاب بود. فارغ از این مسئله من معتقدم ادبیات ما بسیار ادبیات عمیق، پر مخاطب و دراماتیکی است.

نگاه کردن و اقتباس از ادبیات کهن ایرانی خیلی کم در سریال‌ها و آثار تلویزیونی و سینمایی اتفاق می‌افتد. ما بیشتر دنبال فیلم‌های تخیلی و زاییده فکر شخصی هستیم. در ‌‌نهایت هم مسلما آنگونه که باید جواب نمی‌گیریم. این در حالی است که در خارج از ایران و بخصوص هالی‌وود شاهد افسانه سازی و اسطوره سازی هستیم.

پاکدل: آنها اسطوره ندارند ولی فیلم می‌سازند و اسطوره ایجاد می‌کنند. این در حالی است که اگر ما بخواهیم فقط مبارزه هفت خوان رستم را به فیلم تبدیل کنیم با دنیایی پر از نماد و تمثیل زیبا مواجه  می‌شویم.

افشاریان: ما با وجود اسطوره‌ها و افسانه‌های بسیاری که در اختیار داریم، به این داشته‌های ارزشمند توجه نمی‌کنیم. شاید خیلی‌ها درباره این موضوع صحبت کرده باشند که ما باید از شاهنامه استفاده کنیم ولی این حرفها بیشتر به صورت شعاری گفته شده است. نمی‌دانم چه ماجراهایی سبب شده که ما به سراغ شاهنامه و دیگر متون ادبیات کهن خود نرویم. در ‌‌نهایت تهیه کننده‌ای هم پیدا نمی‌شود که هزینه کلانی را برای تولید این دست آثار بدهد. دلیل این مسئله روشن نیست اما ما با توجه به شرایطی که خودمان برای تولید داشتیم، سعی کردیم که به ادبیات نگاه ویژه داشته باشیم و از این گنجینه ارزشمند ادبیات اقتباس کنیم. ما اقتباس را کار پسندیده‌ای می‌دانیم. اثر با اقتباس می‌تواند کوله بار عظیمی را به دوش می‌کشد که پیش‌تر جواب داده و جذاب بوده است. به نظرم آثار اقتباسی ماندگار‌تر هستند.

پاکدل: به اعتقاد من تجربه‌های صورت گرفته در اقتباس‌های ادبی مثلا داستان‌های شاهنامه بقدری اسفناک و غیر جذاب بوده که مسیر‌های دیگر را کاملا خشکانده است. انسان پیش خودش فکر می‌کند که حالا چه کار باید کرد، چگونه باید به این موضوع بپردازد.

ما از این فضا شناخت داشتیم و می‌دانستیم نباید تجربه‌های صورت گرفته را تکرار کنیم. می‌دانستیم که اگر بخواهیم با اسب و شمشیر فیلم بسازیم به نتیجه نمی‌رسیم. به غیر از این، این شیوه کار کردن اصلا مورد علاقه ما نبود، ما ترجیه دادیم شکل مدرنی به کار دهیم و آن را با داستان‌هایی که برای نسل ما جذاب است تلفیق کنیم.

ما در این اثر می‌خواستیم شکلی از روایت را داشته باشیم که جایی دیده نشده باشد، بدیع و تازه باشد، یک بار هم که شده از آپارتمان بیرون بیاییم. متاسفانه در سینمای ایران وقتی چیزی جواب می‌دهد، اپیدمیک می‌شود و همه از آن استفاده می‌کنند. ما تصمیم گرفتیم با اینکه فیلم شکلی مدرنی دارد، فضای فیلم کمتر دیده شده باشد. بر همین اساس به چند جغرافیا فکر کردیم. حتی به اینکه به جنوب برویم هم فکر کردیم. ما به آب و مرزی برای گریز نیاز داشتیم. کیش و قشم هم فکر کردیم. کیش قطعا قاچاقچی انسان ندارد. ما به فضای مرداب و جنگل فکر کردیم و دوست داشتیم این دو نزدیک هم باشد بنابراین شمال را انتخاب کردیم.

تسنیم: نگارش فیلمنامه چقدر طول کشید؟ کمی در مورد کارگردانی مشترک این ثر نیز بگویید.

پاکدل: نگارش فیلمنامه حدود 5 ماه طول کشید.مسئله‌ مهمی که وجود داشت این بود که ما برای ساخت این فیلم یک هدف داشتیم و هر انرژی و نگاهی که به آن هدف ختم می‌شد، اصل بود. بنا بر این وقتی با هم حرف می‌زدیم یا سر مسئله‌ای به توافق نمی‌رسیدیم و آراء متفاوت داشتیم، به هدفمان نگاه می‌کردیم. بنابراین بدون هیچ سوء تفاهم، دلخوری و درگیری روند ساخت فیلم طی شد. به جرات باید بگویم کار دو نفر ما بسیار باعث دلگرمی بود. اگر گاهی لغزشی در ذهن من به وجود می‌آمد و به قطعیت نمی‌رسیدم، با کمک ایمان و انرژی که به من می‌داد، می‌فهمیدم راه درست کدام است. این موضوع درباره ایمان هم صادق بود. ما چیزهایی را روی کاغذ داشتیم و کل فیلم را دکوپاژ شده سر صحنه می‌رفتیم.  ما می‌دانستیم چه اتفاقی قرار است در سکانس‌های مختلف بیافتد. اما وقتی در شرایط فیلمبرداری قرار بگیری فقط خودت نیستی، ابر می‌شود، آفتاب می‌شود، فصل پاییز در شمال، هوا هر 10 دقیقه تغییر می‌کند. برف می‌آید، باران می‌آید. شب می‌شود. ما در این شرایط گاهی ناچار به تغییر می‌شدیم.

فیلم ما هم مستقل بود. گاهی پیش می‌آید که کسی با بودجه دولتی کار می‌کند و شرایط راحتی از نظر مالی دارد. در این شرایط خیلی چیز‌ها مهم نیست. هوا نامساعد بود کار تعطیل می‌شود. اما ما مستقل بودیم. باید با کمترین هزینه این فیلم را می‌ساختیم، چشم 50 نفر به تصمیم ما بود، بنا براین تصمیمات ما بسیار مهم بود و ما را به هدفمان نزدیک می‌کرد. خوشبختانه کم پیش آمد تصمیم اشتباه بگیریم.

افشاریان: گاهی اوقات پیش می‌آمد ما به مانیتور نگاه می‌کردیم، مشکلی پیش می‌آمد وما فقط به یکدیگر نگاه می‌کردیم، من می‌دانستم الان باید به فیلمبردار بگویم برگردد سر ریل، مهدی می‌دانست باید به بازیگران مواردی را توضیح بدهد. این واقعا به رفاقت قدیمی و شناخت ما از یکدیگر برمی‌گردد. شاید اگر ما از طرف تهیه کننده کنار هم قرار می‌گرفتیم، این اتفاقات خوب نمی‌افتاد.

تسنیم: چرا اسم فیلم «فردا» است؟

پاکدل: در حقیقت می‌شود گفت که ما در دیروز و امروز زندگی می‌کنیم تا فردایمان را بسازیم. فردا نمادی از چیزی است که منتظرش هستیم و نمی‌دانیم چگونه است. بنا براین ما در فیلم خودمان دیروز و امروز را می‌بینیم اما فردا را نمی‌بینیم چون فردا در این فیلم مرگ است. خودمان باید فردایمان را بر اساس نوع تفکری که داریم و سبک زندگی که انتخاب کردیم بسازیم.

تسنیم: تعلیق فیلم در بخشهایی خیلی زیاد است و مخاطب را اذیت می‌کند.در تدوین فیلم به جابجایی داستان‌ها فکر نکردید؟

افشاریان: راستش را بخواهید ما این روایات را در نگارش همینگونه نوشتیم. اینگونه نبود که  فیلم  را خطی در نظر بگیریم و بعد در تدوین فکر جابجایی باشیم. ما پازلمان را بر اساس این روایات نوشتیم و خیلی هم تلاش کردیم هیچ سکانسی را بی‌جهت ننویسیم و هیچ سکانسی را اضافه نداشته باشیم و نتوانیم هیچ سکانسی را از این پازل برداریم.

تسنیم: به نظر شما فضای سکانس مرداب کمی ریتم فیلم را خراب نکرده است؟

پاکدل: آن فضا خیلی فضای متفاوتی نسبت به باقی فیلم است. کاراکترها در این‌ بخش مواد مصرف کردند و همین باعث می‌شود که با یکدیگر  درگیر شوند. این‌‌ همان آفتابی است که به اژد‌ها می‌خورد. ما به عنوان فیلمساز خودمان را جای کاراکتر گذاشتیم و تصورکردیم که  یک نفر که مواد زده فضا را چگونه می‌بیند. ما در این سکانس از لنز واید استفاده کردیم تا فضای بیشتری را نشان دهیم.

من به عنوان نویسنده و کارگردان آن سکانس را بیش از باقی اثر دوست دارم. به این سکانس علاقه شخصی دارم، چون تصور می‌کنم فضای نعشگی و مواد و ... خوب از کار در آمده و نوع روایتش هم خیلی پیچیده است.

البته ما به این ماجرا اخلاقی نگاه کردیم. به هر حال فیلم سینمایی است و قرار است در سینما پخش شود و مخاطب عام این را ببیند. ما ترجیح دادیم یک سری از پلان‌ها را در فیلم استفاده نکنیم، پلان‌هایی مثل پوک زدن به سیگار و نوع استعمال مواد را اصلا نگرفتیم، چون هر طوری به آن فکر کنیم بد آموزی دارد. دوست نداشتیم شکل استعمال را نشان بدهیم، دلمان می‌خواست اگر بلد هستیم با شرایطی که ایجاد می‌کنیم این را نشان بدهیم. حتی در سکانس علی دهکردی که کلی درباره سیگار کشیدن و مذمت دخانیات بحث می‌شود شما پک زدن به سیگار را نمی‌بینید.

افشاریان: در یکی از سکانس‌ها قاچاقچی آدم فیلم، مرغابی را سر می‌برد و می‌رود تلفن جواب دهد. تمام مدت این پرنده جلوی دوربین جون می‌کند. این سکانس قرار بود، تداعی کننده حس و حال سکانس‌های بعد باشد. ما این را نوشتیم. قرار بود این سکانس ضبط شود که شرایط آب و هوا کمی به هم ریخت و ناگزیر کمی منتظر ماندیم. جالب است که هر دو نفر بی‌قرار بودیم، حالمان خوب نبود. آنجا تصمیم گرفتیم سر مرغابی را نبریم چون اصلا نگاه‌مان نگاه شاعرانه بود و خشونتی که در این کار اتفاق می‌افتاد هنری و زیبا نبود.

تسنیم: همیشه زوج هنری می‌مانید؟

افشاریان: قطعا این همکاری ادامه پیدا می‌کند، ما متن‌های داریم که سیناپس آن نوشته شده است. نمی‌گذاریم آنها روی تاقچه خاک بخورند. قطعا این همکاری ادامه دارد اما اینکه به چه شکلی باشد، مشخص نیست.

پاکدل: این اثر دارای نگاهی نو و کمتر تجربه شده است، خیلی باید منتظر باشیم تا ببینیم مخاطب با اثر ما چطور برخورد می‌کند. قطعا ما این مسیر را ادامه خواهیم داد. اینکه به چه آدرسی برویم به نگاه مخاطب بررسی دارد. ما باید کار کنیم، زندگی کنیم، حالا شکلش ممکن است تغییر پیدا کند. قطعا کار خواهیم کرد. ما سیناپسی هر بر اساس داستان سیاوش اثر فردوسی داریم. این اثر طرحی طولانی دارد و برای سریالی 100 قسمتی مناسب است. داریم فکر می‌کنیم تا بستری مناسب برای این کار پیدا کنیم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران